جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای احمدی

حسن ایزانلو، محمد احمدی جبلی، شهرام نظری، نوید صفوی، حمید رضا تشیعی، غریب مجیدی، محمد خزائی، وحید وزیری‌راد، بهنام وکیلی، حسین آقابابایی،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد باکتریایی دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 بر باکتری‌های اشرشیاکلی، آنتروباکتر کلواکه، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی اثرات ضد باکتریایی دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 به روش انتشار دیسک و رقت لوله‌ای بررسی شد. غلظت‌های مختلفی از دندریمر پلی‌آمیدوآمین-G4 بر روی دیسک‌های بلانک تلقیح شده و در محیط کشت مولر هینتون آگار قرار داده شدند. با تلقیح باکتری‌ها مطابق با غلظت استاندارد 5/0 مک فارلند، هاله‌های عدم رشد بررسی گردید. حداقل غلظت بازدارندگی و کشندگی دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4، به روش رقت لوله‌ای در محیط کشت نوترینت براث تعیین گردید.

یافته‌ها: قطر هاله عدم رشد در غلظت 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر از دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، آنتروباکتر کلواکه، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر 14، 0، 35 و 29 میلی‌متر بود. درمورد قطر هاله عدم رشد در باکتری‌های گرم منفی با باکتری‌های گرم مثبت اختلاف معنی‌داری مشاهده شد(05/0p<). حداقل غلظت بازدارندگی دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر1250، 5/2 و 1 میکروگرم بر میلی‌لیتر بود. حداقل غلظت کشندگی دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر 2500، 5 و 5 میکروگرم بر میلی‌لیتر بود. دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 بر آنتروباکتر کلواکه اثر بازدارندگی و کشندگی نداشت.

نتیجه‌گیری: دندریمر پلی‌آمیدوآمین–G4 برای حذف اشرشیاکلی، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلیس موثر است. در ادامه این تحقیقات پیشنهاد می‌شود که سمیت احتمالی ترکیبات نانوساختار در آب شرب بررسی شده و در صورت عدم ممنوعیت استفاده، بررسی‌های اقتصادی برای سنتز و استعمال آنها به عمل آید.


آرام احمدی، رجبعلی صدرخانلو، عباس احمدی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: باروری جنس نر به عملکرد صحیح سیستم پیچیده‌ای از ارگان‌ها که نقش مهمی در اسپرماتوژنز دارند، بستگی دارد. در این مطالعه، اثرات داروی سولپراید بر پارامترهای اسپرم و توان لقاح آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی 30 موش نر بالغ به 3 گروه تیمار، کنترل شم و کنترل تقسیم شدند. موش‌های گروه تیمار روزانه 40 میلی‌گرم بر کیلوگرم محلول سولپراید را به مدت 45 روز و به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شم فقط حلال دارو را دریافت کرد. بعد از 45 روز متعاقب بی‌هوشی همه موش‌ها به روش جابجایی گردن کشته شدند. اسپرم‌ها از اپیدیدیم جمع‌آوری و تحرک، زنده بودن و کیفیت DNA اسپرم بررسی شد. میزان باروری داخل آزمایشگاهی در هر گروه از نظر وضعیت لقاح و روند رشد جنینی مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: در مقایسه با گروه‌های کنترل شم و کنترل تحرک و زنده ماندن اسپرم در گروه درمان شده با سولپراید، به طور معنی‌داری کاهش یافت. درصد آسیب DNA که کاهش میزان لقاح، تقسیم زیگوت و تعداد بلاستوسیت‌ها و بالا رفتن معنی‌دار تعداد جنین‌های متوقف شده را به همراه دارد، در موش‌های گروه دریافت کننده سولپراید افزایش یافت (05/0p<).

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد متعاقب هایپرپرولاکتینمی ایجاد شده توسط سولپراید، القاء اختلال در روند اسپرماتوژنز باعث کاهش کیفیت اسپرم شده و کاهش قدرت باروری و روند رشد جنینی را در مقایسه با گروه‌های کنترل شم و کنترل به دنبال داشته است.


یاسین رضازاده، عباس احمدی،
دوره 18، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی، استرس اکسیداتیو است که می‌تواند موجب آسیب بر اسپرماتوزوئیدها وکاهش توان باروری شود. عوامل آنتی‌اکسیدانتی موجود در ایمیدین، همانند لیکوفنس جی-اس و کمپلکس بیومارین نقش بسیار مهمی در جلوگیری از اثرات مستقیم و غیرمستقیم رادیکال‌های آزاد ایفا می‌کنند. از این رو، در این مطالعه اثرات مهاری ایمیدین بر آسیب‌های ناشی از سیکلوفسفامید بررسی شد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی از 60 قطعه موش سوری نر بالغ در 6 گروه استفاده شد که گروه کنترل سرم فیزیولوژی، گروه دوم سیکلوفسفامید با دوز روزانه 12 میلی‌گرم بر کیلوگرم، گروه سوم ایمیدین با دوز روزانه 111 میلی‌گرم بر کیلوگرم، گروه چهارم دو نوبت ایمیدین در دو دوز، گروه پنجم سیکلوفسفامید و ایمیدین تک دوز و گروه آخر سیکلوفسفامید و ایمیدین را در دو دوز دریافت کردند. پس از 35 روز، نمونه‌برداری انجام شد و مطالعات مورد نظر روی کیفیت اسپرم صورت گرفت.

یافته‌ها: داده‌های به دست آمده حاصل از آنالیز اسپرم دم اپیدیدیم نشان داد که تجویز سیکلوفسفامید باعث کاهش چشمگیر تعداد، تحرک و قابلیت زیست‌پذیری اسپرم می‌شود. این در حالی است که اسپرم‌های غیرطبیعی در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. این تغییرات با افزایش قابل توجه آسیب DNA و اختلال درکروماتین اسپرم دم اپیدیدیم همراه بود که از طریق رنگ‌آمیزی آکریدین اورنج و آنیلین بلوقابل شناسایی بود. نکته مهم این است که ایمیدین باعث بهبود بسیار زیاد پارامترهای ذکر شده گردید.

نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که ایمیدین به عنوان یک آنتی‌اکسیدانت می تواند عوارض جانبی سیکلوفسفامید در دستگاه تولید مثل موش‌های نر سوری را کاهش دهد.


سعید حاجی هاشمی، طاهره جعفریان، محبوبه احمدی، علی رهبری، ناصر حسینی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: جنتامایسین یک آنتی‏بیوتیک آمینو گلیکوزیدی است که با وجود عوارض جانبی مانند سمیت کلیوی هم‏چنان به طور گسترده در درمان عفونت باکتری‏های گرم منفی استفاده می‏شود. با توجه به ویژگی‏های آنتی‏اکسیدانی، ضدالتهابی و اتساع دهندگی عروق گیاه آویشن شیرازی، اثر درمان هم‏زمان با عصاره بر روی سمیت کلیوی ایجاد شده ناشی از جنتامایسین بررسی گردید.

 مواد و روش‏ها: در این مطالعه، رت‏های نر نژاد ویستار به 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه درمان هم‏زمان با جنتامایسین و حامل دارو، گروه درمان هم‏زمان با جنتامایسین و عصاره‏ی آویشن شیرازی و  گروه درمان هم‏زمان با عصاره آویشن و محلول نرمال سالین. عصاره به میزان 800 قسمت در میلیون به آب آشامیدنی اضافه شد. سپس فشار خون سیستولی، جریان خون کلیوی و مقدار اوره، کراتینین، سدیم، پتاسیم و اسمولاریته در نمونه‏های ادرار و پلاسما اندازه‏گیری شد.

 یافته‏ها: درمان هم‏زمان با آویشن شیرازی افزایش سطوح اوره، کراتینین، دفع مطلق سدیم، دفع نسبی سدیم و پتاسیم و مالون دی آلدئید را که در اثر درمان با جنتامایسین ایجاد شده بود به طور معنی‏داری کاهش داد و نیز کلیرنس کراتینین، اسمولاریته ادرار، جریان خون کلیه و FRAP که در اثر درمان با جنتامایسین در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود را به طور معنی‏داری افزایش داد.

نتیجه‏گیری: درمان هم‏زمان با جلوگیری از ایجاد سمیت کلیوی، کاهش استرس اکسداتیو همراه با آسیب کلیوی و کاهش رادیکال آزاد اکسیژن و پر اکسیداسیون لیپیدی می‏تواند در درمان موش‏های صحرایی دریافت کننده جنتامایسین موثر باشد.


حسن ایزانلو، شهرام نظری، محمد احمدی جبلی، سودابه علیزاده متبوع، حمید رضا تشیعی، بهنام وکیلی، محمد رجبی، حسین آقابابایی، غریب مجیدی،
دوره 18، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: دندریمرها زیر مجموعه‌ای از ساختارهای شاخه‌دار هستند که نظم ساختاری مشخصی دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلی‌پروپیلن ‌ایمین- G2 در حذف باکتری ‏ های اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی می ‏ باشد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی در میلی ‏ لیتر تهیه شد. سپس غلظت ‏ های مختلفی (5/0، 5، 50 و 500 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر) از دندریمر به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتری ‏ ها، نمونه ‏ برداری در زمان ‏ های مختلف (0، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 دقیقه) انجام گردید و بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شد. نمونه ‏ ها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتی ‏ گراد قرار گرفتند و پس از آن تعداد کلونی ‏ ها شمارش شدند.

  یافته ها: با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، تعداد باکتری ‏ ها در محلول آبی کاهش یافت. در زمان ‏ های 40، 50 و 60 دقیقه و غلظت ‏ های 50 و 500 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر، تمامی انواع باکتری ‏ های موجود در محلول آبی حذف شدند. غلظت 5/0 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر از دندریمر تاثیری در کاهش تعداد باکتری ‏ های اشرشیاکلی و پروتئوس میرابیلیس نداشت. تاثیر دندریمر بر باکتری ‏ های گرم منفی ضعیف ‏ تر از باکتری ‏ های گرم مثبت بود.

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلی ‏ پروپیلن ایمین- G2 قادر به حذف اشریشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلیس در محلول آبی است. با این حال استفاده از دندریمر برای گندزدایی آب آشامیدنی نیازمند مطالعات بیشتر و وسیع ‏ تر می ‏ باشد.


فاطمه سادات سیدآقامیری، نرگس حسین مردی، مهیار جان احمدی، آزاده الهی ماهانی،
دوره 18، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به افزایش فعالیت سلول‌های گلیای هیپوکمپ در اثر مصرف مزمن مورفین و نقش هیپوکمپ در به خاطر آوری تجربه استفاده از مواد اعتیاد آور، نقش این سلول‌ها را در ایجاد ترجیح مکان شرطی شده در اثر مورفین مورد بررسی قرار دادیم.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، حیوانات در 4 گروه آزمایشی بررسی شدند. به منظور ایجاد ترجیح مکان شرطی، پس از سازگاری حیوانات با دستگاه ترجیح مکان شرطی شده (CPP) در روز اول، شرطی سازی با تزریق مورفین (5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم) و یا حلال آن (سالین) طی سه روز انجام شد. در روز پنجم، مدت زمان سپری شده در هر بخش قفس CPP و فعالیت حرکتی طی 20 دقیقه ثبت گردید. به منظور بررسی نقش سلول‌های گلیای هیپوکمپ در روند ایجاد ترجیح مکانی، این سلول‌ها با تزریق 1 میکرولیتر فلوئوروسیترات 1 نانومول قبل از هر تزریق مورفین، به صورت دو طرفه در داخل هیپوکمپ مهار شدند. آزمون ترجیح مکانی در این گروه و هم‌چنین در گروه دریافت کننده حلال فلوئوروسیترات (بافر فسفات سالین)، قبل از تزریق مورفین انجام گردید.

یافتهها: پیش درمانی با فلوئوروسیترات سبب کاهش اکتساب ترجیح مکان شرطی شده در اثر مورفین گردید. به طوری که کاهش معنی‌داری (01/0p<، آزمون تی تست غیر زوجی) در نمره شرطی شدن که این گروه (8=n) در مقایسه با گروه دریافت کننده مورفین (9=n) مشاهده شد. تزریق مورفین و نیز پیش درمانی با فلوئوروسیترات بر فعالیت حرکتی حیوان تأثیری نداشت (05/0 p>آزمون، آنووا).

نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سلول‌های گلیای هیپوکمپ در ایجاد ترجیح مکانی شرطی شده ناشی از مورفین دخیل می‌باشند.


عباس صارمی، سمانه احمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده

زمینه وهدف: تروپونین قلبی Tو کراتین کیناز مارکرهای بیولوژیکی برای کاردیوسیت‌ها هستند و سطوح آن‌ها در سرم به عنوان شاخص‌های آسیب سلول میوکاردیال به کار گرفته می‌شود. هدف این مطالعه مقایسه اثرات سه برنامه مختلف تمرینی (دویدن، شناکردن و رکاب زدن) بر بیومارکرهای آسیب سلول میوکاردیال در دختران جوان است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش- پس‌آزمون، 10 دختر جوان سالم (با دامنه‌ی سنی 6/1±1/23 سال) به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی‌ها سه نوع تمرین را با فاصله هفت روز در میان اجرا نمودند. نمونه خونی قبل و بعد از جلسات تمرین ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی و تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که کراتین کیناز بعد از سه نوع تمرین به طور معنی‌دار افزایش می‌یابد(05/p<0) و تمرین دویدن منجر به افزایش بیشتر در کراتین کیناز سرمی می‌شود(05/p<0). هم‌چنین سطوح تروپونین T به طور معنی‌دار بعد از هر سه شیوه تمرینی افزایش پیدا می‌‌کند(05/p<0). با این وجود، اختلاف معنی‌داری بین شیوه‌های تمرین دیده نشد(05/p>0).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد که تمرین شدید در دختران کمتر تمرین کرده با آسیب قلبی همراه است و نوع ورزش تعیین کننده بزرگی رهایش بیومارکرهای آسیب میوکاردیال است.


مصطفی نوکنی، مریم کی پور، آنیتا علاقمند، الهام احمدی زهرانی،
دوره 19، شماره 9 - ( آذر95 1395 )
چکیده

مقدمه : اختلال یادگیری خاص اختلال عصبی رشدی است که با مشکلات پایدار در مهارتهای آکادمیک یادگیری در خواندن، بیان نوشتاری و ریاضیات مشخص می‌شود. این مطالعه با هدف اثر بخشی درمان با ممانتین در کاهش نقایص شناختی (توجه انتخابی، توجه مستمر وحافظه کاری) در اختلال خاص یادگیری انجام گرفت.

روش کار : این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. از بین کودکان 12-8 سا ل مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک 94 بیمار دارای ملاکهای تشخیصی اختلالات خاص یادگیری بر اساس مصاحبه تشخیصی DSMV توسط پزشک فوق تخصص ارجاع و بصورت تصادفی در دو گروه مما‌نتین و پلاسبو قرار گرفتند. نقایص شناختی قبل وبعد از درمان بوسیله تست عملکرد پیوسته، تست استروپ و فراخنای ارقام مستقیم و معکوس وکسلر و مکعبهای کرسی اندازه گیری شد.

نتایج : اطلاعات تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت دو گروه در خطای ارائه پاسخ، پاسخ حذف و پاسخ صحیح تست عملکرد پیوسته معنی‌دار می‌باشد و در زمان پاسخ معنی دار نیست. در تست حافظه کاری شنیداری در شنیداری رو به جلو، شنیداری معکوس و جمع معنی‌دار بوده و در فراخنای شنیداری معنی‌دار نیست. در تست مکعب‌های کرسی حافظه کاری فعال دیداری معنی‌دار می‌باشد (sig < 0.05).

نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان داد  ممانتین در بهبود توجه مستمر، حافظه کاری شنیداری و حافظه کاری بینایی اثربخش است درحالیکه در توجه انتخابی بی‌تأثیر بود و با توجه به مشابهت‌های اختلال یادگیری با اختلال کم توجهی/ بیش‌فعالی و اثربخش‌ بودن ممانتین در بهبود علایم بیش فعالی/کم توجهی می‌توان از این دارو جهت بهبود نقایص شناختی اختلالات خاص یادگیری نیز استفاده نمود.


عباس علیمرادیان، محسن شمسی، فردین فرجی، مهدی احمدی، سید ابراهیم سیدی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروز (MS) یک التهاب میلین­زدای و اختلال در بازسازی سلول­های عصبی در سیستم عصبی مرکزی با علت­های ناشناخته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح ملاتونین سرمی در روند درمانی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام پذیرفت..
مواد و روش­ها: مطالعه حاضر از نوع آینده نگر و کوهورت بر روی 40 نفر از بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجمن MS شهر اراک به مدت یک سال انجام پذیرفت. بیمارانی که تحت درمان با داروهای تعدیل کننده از خانواده اینترفرون بوده و بیش از یک سال از درمان آن­ها نگذشته بود به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات جمعیت شناختی و اطلاعات بالینی شامل وضعیت MRI، VEP، نمرهEDSS  (آزمـون وضـعیت گسـترش نـاتوانی) و علائم بالینی و عوامل تداخل­گر تکمیل گردید. نمونه خون محیطی 3 بار به فاصله 6 ماه برای اندازه­گیری ملاتونین از بیماران گرفته شد و سپس ارتباط بین اطلاعات بالینی، تستEDSS  و میزان ملاتونین سرمی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون­های آنالیز واریانس یک­طرفه و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته­ها: در بیماران MS علیرغم گرفتن درمان دارویی میزان ملاتونین به عنوان یک آنتی اکسیدان در مرتبه دوم نمونه گیری کاهش یافت که این مساله با بدتر شدن وضعیت بالینی بیمار (آزمون EDSS) همخوانی داشت. این وضعیت در گروه کنترل مشاهده نگردید.
نتیجه­گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، سطح ملاتونین یک متغیر عینی و آزمایشگاهی قابل اندازه گیری (البته به کمک الیزا) است که می تواند در پیگیری این بیماران همراه با ارزیابی های کلینیکی و پرسشنامه ها کمک کننده باشد.

علی آرش انوشیروانی، اعظم احمدی، رضا آقابزرگی، سارا خلیلی، مریم صحرایی، طه فریدونی، ضحی خادمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه شایع­ترین سرطان در زنان سراسر جهان است. ارتباط این بیماری با وقوع تغییرات در ژن­ های متعدد اثبات شده است. یکی از مسیرهای مرتبط با سرطان سینه مسیر بازجذب فولات است. آنزیم کلیدی این مسیر پیام­رسانی توسط ژن TYMS کد می شود. miRNAها با اتصال به نواحی تنظیمی ژن ها بیان آن ها را کنترل می­کنند. در این مطالعه، وجود تغییر در ناحیه تنظیمی TYMS در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی (شامل گرید و متاستاز) بیماران سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه ابتدا ناحیه تنظیمی ژن TYMS با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیکی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های سرطانی و استخراج  DNAاز نمونه های خون، تغییر در ناحیه اتصال miRNA مورد مطالعه توسط برش آنزیمی NlaIII بررسی شد.
یافته ­ها: بررسی­های بیوانفورماتیکی نشان داد که محل اثر برخی از آنزیم های محدود کننده در 3'-UTR ژن TYMS مرتبط با ناحیه اتصال miRNAهایی از جمله Hsa-miR-433-3p قرار دارد. نتایج حاکی از صحت فرآیند تخلیص ماده ژنومی، PCR و برش آنزیمی بود. در ناحیه تنظیمی مورد بررسی، ژنوتایپ های هوموزیگوت CC، هتروزیگوت AC و واریانت هوموزیگوت موتانت AA با فراوانی متفاوت نسبت به نمونه های سالم مشاهده شد
(05/0 >
p ، 4923/2 تا 7275/. : CI 95% ، 3465/1 : OR). هم­چنین ارتباط ژنوتایپ AA با گرید بالا و متاستاز از نظر آماری تایید شد.
نتیجه­ گیری: در مطالعات متعدد مشخص شده است برخی از پلی­مورفیسم ها در ژن های کلیدی مرتبط با سرطان با تشخیص و پروسه درمان آن­ها ارتباط مستقیم دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع در درمان سرطان، دستیابی به بیومارکرهای تشخیصی در سرطان سینه در مراحل اولیه حائز اهمیت خواهد بود. احتمالا تغییر نوکلئوتیدی در سایت اتصال miRNA مورد مطالعه می تواند به عنوان بیومارکر تشخیصی تومور مورد استفاده قرار گیرد. 

علیرضا مرادآبادی، محمد ارجمندزادگان، نوید امامی، منیژه کهبازی، اعظم احمدی، سعید فلاحت، سید حسین حسینی، مهدی کارگران، پریسا خسروی،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رنگ‌آمیزی­های زیل نلسون، فلوئورسنت و نیز کشت، روش­های استاندارد تشخیص بیماری سل هستند. در این تحقیق، کارائی روش Flash PCR با روش مرسوم کشت مقایسه شد.
مواد و روشها: تعداد 56 نمونه خلط از بیماران مشکوک به سل پس از ارزیابی با روش زیل نلسون و کشت در لوون اشتاین جانسن، به روش چلکس تحت استخراج DNA قرار گرفتند. جهت بررسی مولکولی از کیت مخصوص Flash PCR که محتوی پروب‌ها و پرایمرها برای تکثیر ژن IS6110 بود، استفاده شد. کنترل مثبت و کنترل منفی موجود در کیت بهکار گرفته شد و دستگاه MTC410، جهت تکثیر و دستگاه FD-12 جهت بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفتند. علاوه بر این، نمونه‌ها با کمک ژل آگارز نیز الکتروفورز شدند.
یافتهها: از 56 نمونه خلط بیماران مشکوک به سل، تعداد 20 نمونه در ارزیابی میکروسکوپی و کشت، مثبت و 36 نمونه منفی بودند. همچنین، بررسی مولکولی با استفاده از روش FLASH-PCR مشخص کرد که تمامی 20 نمونه مثبت، در این روش مولکولی نیز مثبت شدند. بهعلاوه، 3 نمونه خلط که با روش کشت و رنگ آمیزی منفی شده بودند در روش FLASH-PCR مثبت شدند. یکی از 3 بیمار مورد بحث با نظر پزشک تحت درمان حمله‌ای برای درمان سل با دریافت آنتی بیوتیک­های ایزونیازید، پیرازینامید و اتامبوتول قرار گرفت. تمامی نتایج با کمک الکتروفورز معمول نیز تایید گردیدند.
نتیجهگیری: مواردی که احتمالا به دلیل تعداد باکتری اندک در نمونه یا نقص در نمونهبرداری، منفی می‌شوند، با روش FLASH-PCR امکان مثبت شدن آن‌ها وجود دارد. بنابراین، با توجه به هزینه اندک، برای استفاده روتین پیشنهاد میشود.

اعظم احمدی، علی آرش انوشیروانی،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده

سرطان یک بیماری چند عاملی است که در اثر عوامل محیطی و ژنتیکی متعدد ایجاد میشود. ژنهای دخیل در بروز سرطان را به چند گروه شامل پروتوآنکوژنها، ژنهای سرکوبگر تومور، ژنهای دخیل در پایداری ژنوم و مهاجرت سلول طبقهبندی میکنند. در اثر تجمع تغییرات ژنتیکی، توده توموری ایجادشده، منبع خونی برای تغذیه و تداوم رشد خود را کسب میکند. توده توموری مجموعهای از سلولهای منفرد نیست و برهم کنشهای دوطرفه با محیط در برگیرنده خود دارد. محیط دربرگیرنده تومور (TME) عملکرد مشابهی با کنام سلولهای بنیادی داشته که پیشرفت تومور و ایجاد متاستاز را متاثر مینماید. مطالعه ماهیت این محیط در تشخیص و درمان مولکولی سرطان موثر است و اطلاعات ارزشمند و جدیدی برای کنترل بدخیمی تومور و ارزیابی خطر فراهم میکند (1). در این مقاله به بررسی عناصر تشکیلدهنده TME و اهداف مولکولی درمان سرطان پرداخته میشود.
شناسایی TME توسط پروفایلهای سلولی و مولکولی نشان میدهد که در این محیط انواع متفاوت سلول وجود دارند که ضمن تحریک تغییر نئوپلاستیک و متاستاز، تومور را از سیستم ایمنی میزبان محافظت نموده و منجر به مقاومت به درمان میشوند (2). از میان انواع متفاوت سلولهای حاضر در TME، شامل سلولهای پارانشیمال تومور، فیبروبلاست، سلولهای اپیتلیال و التهابی، ماتریکس خارج سلولی و مولکولهای پیامرسان، خون و رگهای لنفی، فیبروبلاستها بیشترین تعداد سلول را به خود اختصاص میدهند. در مراحل اولیه سرطانزایی، فیبروبلاستهای نرمال از رشد تومور جلوگیری میکنند. به مرور با ایجاد تغییرات ژنتیکی، این سلولها با کمک عوامل التهابی، فاکتورهای رشدی را آزاد میکنند که یا مستقیماً سلولهای تحریککننده تکثیر تومور را متاثر مینمایند و یا بهصورت غیرمستقیم آپپتوز را با تحریک رشد و القای آنژیوژنز مهار میکنند. در مجموع، با درگیرشدن تعداد متنوعی از عوامل سلولی و پیامهای مولکولی، سیستم پیچیدهای از برهمکنشها ایجاد میشود
(3، 4).

در یک TME، میانکنشهای دوطرفه سلولهای توموری با ماتریکس خارج سلولی (ECM)، ماکروفاژهای مرتبط با تومور (TAM)، فیبروبلاستهای تمایزیافته (CAF)، سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSC) و سلولهای اندوتلیال (EC) به اثبات رسیده است. این ارتباطات با کمک کموکاینها، فاکتورهای رشد، ماتریکس متالوپروتئازها (MMP) و پروتئینهای ECM برقرار شده و نهایتاً منجر به مهاجرت، حمله به اندامهای دوردست و ایجاد متاستاز میشود (5). TME با ایجاد تغییرات در فراخوانی سلولهای استرومال و ایمنی، بافت را بازسازی کرده و در تومور تغییرات متابولیکی ایجاد میکند. این بازسازی در یک محیط القایی پیشبرنده تومور، مشابه ناحیه اطراف یک زخم است که توسط مجموعهای از سلولها احاطه میشود (6). بسته به نوع سرطان، بیش از ۴۰ درصد CAFها میتوانند مشتق از سلولهای پیشساز مغز استخوان باشند که به مکان تومور در حال رشد فراخوانده میشوند. اگرچه، CAFها هم‌چنین ممکن است ناشی از سلولهای سرطانی اپی تلیالی یا فیبروبلاستهای ساکنی باشند که به میوفیبروبلاست تمایز یافتهاند. در تومورهای اپیتلیالی، فیبروبلاستها عمدتاً از طریق ترشح فاکتورهای رشد و کموکاینها منجر به ایجاد یک ماتریکس خارج سلولی تغییریافته شده و سیگنالهای تکثیر و متاستاز را افزایش داده و نهایتاً منجر به تحریک پیشرفت تومور میشوند (7). ماتریکس خارج سلولی نیز داربستی از سلولهای التهابی، رگهای لنفی و عصب را تشکیل میدهد. بهطورکلی، در پدیده متاستاز، تومورهای مهاجم بایستی توانایی حرکت، ظرفیت تجزیه ماتریکس خارج سلولی بافت، تشکیل رگهای خونی جدید، بقا در خون و تثبیت در یک محیط بافتی جدید را کسب کنند. در مطالعاتی که برای شناخت چگونگی کسب این قابلیتها در سلولهای سرطانی انجام شده، مشخص شده است TME اهمیت حیاتی در ایجاد این پدیده دارد. TME با ارسال سیگنالهایی به سلولهای استرومایی یا غیر بدخیم و فعالکردن رونویسی برخی از ژنها، حمله تومور به بافتهای دوردست و محیط جدید را تثبیت می‌کند (8، 9). همچنین، سلولهای پیشساز آنژیوژنز که تحت شرایط هیپوکسی به TME فراخونده شدهاند با متاستاز در ارتباط هستند. برخی از مطالعات نشان میدهند که مولکولهایی تحت عنوان miRNA تنظیمکننده اصلی این فعالیت بوده و منجر به تغییر فیبروبلاستها در TME میشوند. MiR-21، miR-31، miR-214 و miR-155 نقش مهمی در تمایز فیبروبلاستهای نرمال به CAF دارند (10). هرچند عملکرد miRNAها در TME هنوز هم بهطور کامل شناسایی نشده است، اما مطالعات حاکی از این است که miRNAهای تولیدشده توسط سلولهایTME ، بهخصوص CAFها، روی رشد تومور اثر میگذارند (11). موسومسی و همکاران نقش miRNAها در TME را در سرطان پروستات نشان دادند. در مطالعه آن ها مشخص شد در این سرطان بیان  miR-15aوmiR-16 در فیبروبلاستهای حاضر در TME کاهش می‌یابد و آنکوژنهایی مانند Bcl-2 و اجزای مسیر WNT توسط این miRNAها هدفگیری میشوند (12).
استراتژیهای مختلفی برای هدف قرار دادن اجزای TME در درمان سرطان پیشنهاد شده است (2). مسدود نمودن فراخوانی و فعالسازی سلولهای استرومال در TME یکی از این راهکارهاست و داروی Avastin در درمان سرطان کلون و گلیوبلاستوما بر همین اساس طراحی شده است. برخی داروها نیز میانکنش بین سلولهای TME با تومور و یا آنژیوژنز، ECM و ترکیبات التهابی در TME را مورد هدف قرار میدهند. siltuximab یک آنتی بادی ضد IL-6 انسانی است که مسیر فعالیت IL-6/STAT3 را در سلولهای سرطانی مهار میکند و اثرات درمانی آن در مدلهای زنوگرافت گزارش شده است. اثر این دارو نیز در فاز II کلینیکال تریال در سرطان تخمدان مقاوم به platinum در دست مطالعه است. شناسایی دقیق تر شبکه های ژنی و مسیرهای سلولی به بهبود درک ما از پاتوژنز سرطان و پیشرفت روشهای درمانی کمک میکند. بنابراین علاوه بر کنترل مسیرهای پیامرسان در داخل تومور، شناسایی TME مرتبط با آن نیز ضرورت دارد. اگرچه علی رغم شناسایی اهمیت TME در سرطانزایی، با توجه به تعدد سلولهای درگیر در آن، منشا ایجاد جهش های مولکولی در اجزای آن هنوز هم بهطور کامل مشخص نشده است و نیازمند اجرای مطالعات گسترده در این زمینه میباشد.
 

 

عزیز اقبالی، حسن طاهراحمدی، شهلا ذبیح زاده، مرتضی موسوی حسن زاده،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان‌ دومین علت مرگ‌ومیر کودکان زیر 14 سال محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی و عوامل مستعدکننده سرطان‌های کودکان می‌باشد.
مواد و روشها: در یک مطالعه‌‌ی مشاهدهای-توصیفی 82 کودک ‌مراجعه‌کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک بین سالهای 1390 تا 1395 بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع بدخیمی و عوامل مستعدکننده ‌به‌صورت مصاحبه حضوری و یا از پرونده بیماران استخراج و در چک لیست وارد شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.2.46.87 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: 1/56 درصد بیماران در دامنه سنی صفر تا 5 سال، 1/74 درصد ساکن شهر و 2/90 درصد آنها زنده، 99 درصد تک قلو، 7/92 درصد ترم، 3/46 درصد آنان فرزند اول و 9/87 درصد وزن هنگام تولد بیش از 2500 داشتند. رابطه معنی‌داری بین روش زایمان و مشکلات زایمانی، جنس بیماران و عوامل محیطی (همچون مصرف مواد کنسروشده، سوسیس و کالباس، استفاده از حشرهکشها، مصرف دارو هنگام بارداری و میزان ابتلا به بیماریهای عفونی) با ابتلا به سرطان وجود نداشت، اما بین افزایش سن پدر و مادر و بالا بودن سطح
اقتصادی
اجتماعی با ریسک ابتلا به سرطان ارتباط مستقیم دیده شد.
نتیجهگیری: ریسک ابتلا به سرطان‌های اطفال در استان مرکزی بیشتر در ارتباط با عوامل ژنتیکی می‌باشد و عوامل محیطی ایجادکننده سرطانهای اطفال در این مطالعه کمتر دخیل است.

زهرا احمدی گنجه، محمد اسلامی کلانتری، علی اصغر مولوی،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که در بسیاری از کارهای شبیه‌سازی، از یک فانتوم ساده آب و همچنین گهگاه از فانتوم بافت نرم در محاسبات دزیمتری استفاده می‌شود، این مطالعه به بررسی تفاوت‌های بین دو فانتوم ذکرشده با فانتوم متشکل از مواد و عناصر واقعی کبد، در پروتون‌تراپی سرطان کبد پرداخته است. 
مواد و روش ها: سه فانتوم با عناصر متفاوت برای کبد، شامل آب، بافت نرم و فانتوم شامل عناصر اصلی کبد در نظر گرفته شد. توموری کروی‌شکل به شعاع دو سانتی‌متر در کبد در نظر گرفته شده و قله براگ پهن‌شده جهت پوشاندن کل تومور برای سه فانتوم ذکرشده محاسبه شد. شیوه توزیع دز و نسبت دز تخلیه‌شده در تومور و اندام‌های اطراف آن با استفاده از کد مونت کارلوی MCNPX محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مورد قبلا مکاتبات انجام شده است. با توجه به شبیه سازی بودن مطالعه، نیازی به کد اخلاق وجود نداشت.
یافته ها: نتایج نشان دادند برای بافت نرم و بافت اصلی کبد، قله‌های براگ در بازه انرژی MeV ۱۲۰ MeV - ۹۰ و برای فانتوم آب بازه MeV ۱۱۶ MeV - ۸۸ محدوده تومور را می‌پوشاند. تفاوت مکان تخلیه دز برای فانتوم آب در هر انرژی نسبت به دو فانتوم دیگر به صورت تقریبی ۵/۴ میلی‌متر در هر نقطه است. پارامترهای ارزیابی دز طبق گزارش کمیسیون بین‌المللی واحدهای تابش (ICRU) به دست آمدند که تفاوت چندانی بین نتایج دیده نشد. توزیع دز در تومور و اندام‌های اطراف آن نشان می‌دهند برای هر سه فانتوم، توزیع دز اطراف تومور بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می‌دهند استفاده از فانتوم بافت نرم نتایج قابل قبول‌تری برای شبیه‌سازی درمان نسبت به فانتوم آب برای جایگزینی بافت واقعی کبد دارد و در طراحی درمان باید بیشترین تلاش برای استفاده از فانتوم‌های واقعی‌تر باشد.


صدیقه احمدی، سعید طولابی، حسین ایلانلو،
دوره 23، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دانش‌آموزان در سن نوجوانی در معرض آسیب‌های زیادی هستند. یکی از این آسیب‌ها گرایش به سوءمصرف مواد در میان آنان است؛ از این رو این پژوهش با هدف پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه دوم تهران بر اساس میزان تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی انجام گرفت.
مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه ۱۲ تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. تعداد ۱۴۹نفر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار استفاده‌شده در این تحقیق پرسشنامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)، مقیاس اهمال‌کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) و پرسشنامه گرایش به مصرف مواد گلپرور (۱۳۸۰) بود. برای تحلیل نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KHU.REC۱۳۹۷.۲۹ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین تاب‌آوری و گرایش به سوءمصرف مواد رابطه‌ای معنادار و منفی وجود دارد (۰.۰۵ >p) و بین  اهمال‌کاری تحصیلی و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه‌ای معنادار و مثبت وجود دارد (۰.۰۵ >p). نتایج: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی قادر به تبیین ۵۴ درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان است. تاب‌آوری (۵۶۴/۰-) و اهمال‌کاری تحصیلی (۴۳۶/۰-) در پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان به‌ترتیب نقش بیشتری داشته‌اند.
نتیجه گیری: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی دانش‌آموزان پسر در مدارس مقطع متوسطه دوم، گرایش به سوءمصرف مواد را پیش‌بینی می‌کنند؛ از این رو لازم است در اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی برای این گروه سنی، عوامل خطرساز مد نظر قرار گیرند.

رامین پرویزراد، سارا خلیلی درمنی، اعظم احمدی،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس به ‌عنوان یک پاتوژن شایع عفونت‌های بیمارستانی به شمار می‌رود. ناقلین بینی در کارکنان بیمارستان، از منابع اصلی عفونت‌های بیمارستانی محسوب می‌شوند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان شیوع ناقلین نازوفارنکس استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین و آلودگی باکتریایی سطوح تلفن‌های همراه در کارکنان اورژانس بیمارستان ولی‌عصر اراک است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی سواب بینی و همچنین سطح تلفن‌های همراه هفتاد نفر از پرسنل اورژانس بیمارستان ولی‌عصر بررسی شد. ابتدا نمونه‌های سواب از بینی روی محیط مانیتول سالت آگار کشت داده شد، سپس سویه‌های استافیلوکوکوس ایزوله و با روش‌های استاندارد میکروب‌شناسی (کاتالاز، کواگولاز، تخمیر مانیتول و DNase) شناسایی شدند. در ادامه حساسیت نمونه‌ها نسبت به دیسک سفوکسیتین و اگزاسیلین بررسی شد و وجود ژن mecA در سویه‌های مذکور با روش واکنش زنجیره‌ای پلیمراز ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.282 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها: بر اساس نتایج، استافیلوکوکوس اورئوس از شانزده نفر از پرسنل جداسازی شد که در نفر نفر حساس به متی‌سیلین (MSSA) و در یازده نفر مقاوم به متی‌سیلین (MRSA) بود. همچنین سه تلفن همراه آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس بود که یک نمونه مقاوم به متی‌سیلین و دو نمونه حساس به متی‌سیلین بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد فراوانی سویه‌های استافیلوکوکوس مقاوم به متی‌سیلین در کارکنان اورژانس بیمارستان ولی‌عصر اراک قابل‌ توجه است؛ بنابراین با توجه به خطر عفونت‌های بیمارستانی ناشی از آن، برنامه‌ریزی جهت شناخت حاملین در میان کارکنان به منظور کنترل و پیشگیری از عفونت‌های بیمارستانی ضروری به نظر می‌رسد.

امیرحسین احمدی حکمتی کار، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کووید 19 به عنوان یک بیماری ویروسی بیش از گذشته ضرورت پرداختن به فعالیت‌های ورزشی در سراسر طول عمر را با توجه به اثرات ایمونولوژیک و فیزیولوژیک آن بر سلامتی مطرح کرده است. در این مطالعه ضمن بررسی اثرات فعالیت‌های ورزشی با شدت متوسط در پاسخ‌های فیزیولوژیک و ایمونولوژیک مرتبط با این بیماری، الگوهای ورزشی مناسب برای انجام فعالیت‌های ورزشی در دوران شیوع این بیماری ارائه شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مروری مقالات مرتبط از تمام پایگاه‌های اطلاعاتی شامل اسکوپوس، پابمد، گوگل اسکالار، سامانه همایش‌های معتبر علمی، مگیران و نور مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در فرایند جست‌وجوی مقالات از کلیدواژه‌های ویروس کرونا، کووید 19، فعالیت ورزشی و ویروس کرونا، فعالیت ورزشی و سیستم ایمنی بدن، فعالیت ورزشی پرشدت و سیستم ایمنی بدن استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی در نگارش مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: فعالیت‌های ورزشی با شدت متوسط با توجه به اثرات فیزیولوژیکی خود می‌توانند برای افزایش عملکرد سیستم ایمنی مفید باشند. از طرفی مشخص شده است که ورزش با شدت بالا می‌تواند اثرات منفی بر سیستم ایمنی بگذارد که این عامل می‌تواند یک استراتژی بد در کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن و افزایش احتمال ابتلا به بیماری‌های عفونی باشد. 
نتیجه گیری: با توجه به شروع موج دوم ویروس کرونا در جهان، پیشنهاد می‌شود همچنان در خانه با رعایت پروتکل‌های بهداشتی (حفظ رطوب و استریل کردن محیط) و شدت و مدت مناسب به فعالیت ورزشی پرداخته شود. 

سهیلا ذوالفقاری، امید مرادی، حمزه احمدیان، نرگس شمس علیزاده،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کیفیت رضایت جنسی زوجین، در بروز دل‌زدگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد، بنابراین آموزش رضایت جنسی می‌تواند در کاهش این معضل زناشویی مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه دل‌زدگی زناشویی (CBM)استفاده شد. پس از انتخاب افراد نمونه و تشکیل دو گروه 30 نفری آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی، هر دو گروه در پیش‌آزمون شرکت کردند. طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای به گروه آزمایش، مدل رضایت جنسی آموزش داده شد. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزارSPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.MUK.REC.1397.5037 از پژوهش دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین آزمودنی‌های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ متغیر دل‌زدگی زناشویی (581/F=35) و ابعاد آن شامل خستگی جسمی (074/F=25)، از پا افتادن عاطفی (031/F=39) و از پا افتادن روانی (020/F=35) تفاوت معناداری (0/001≥P) وجود داشت و میزان تأثیر برنامه آموزشی به ترتیب برابر 0/42، 0/31، 0/41 و 0/39 بود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود و می‌توان از این آموزش برای بهبود روابط زناشویی زوجین استفاده کرد.
فروغ خدادادنژاد، مجید اکبری، فاطمه عبدالعلیان، محبوبه دانشور، بهزاد احمدی، زهرا زهرائی،
دوره 24، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: موفقیت درمان ریشه به حذف کامل باکتری‌های بیماری‌زای داخل کانال ریشه بستگی دارد. انتروکوکوس فکالیس یک باکتری گرم مثبت بی‌هوازی اختیاری بیماری‌زاست که نقش اصلی را در اتیولوژی عفونت کانال ریشه دندان‌های درمان‌شده و درمان نشده ایفا می‌کند و در موارد بسیاری با شکست درمان مرتبط است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر ضدمیکروبی سدیم هیپوکلریت 5/2 درصد، میکروامولسیون مورد 10 درصد و میکروامولسیون آویشن 6/0 درصد علیه باکتری انتروکوکوس فکالیس پس از پر کردن کانال ریشه دندان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر به صورت آزمایشگاهی بوده که در آن تعداد 25 دندان تک‌کانال قدامی کشیده‌شده انسان جمع‌آوری و تاج آن‌ها قطع شد. دندان‌ها پس از شست‌وشو، فایلینگ و پاک‌سازی در اتوکلاو قرار داده شدند. سپس به جز 5 عدد (گروه کنترل منفی) ما بقی به سوسپانسیون باکتری انتروکوکوس فکالیس آغشته و به صورت تصادفی به 5 گروه با تعداد مساوی تقسیم شدند و با استفاده از شست‌وشودهنده‌های هیپوکلریت سدیم 5/2 درصد، میکروامولسیون مورد 10 درصد، میکروامولسیون آویشن 0/6 درصد به همراه گروه کنترل مثبت و گروه کنترل منفی شست‌وشو داده شدند. دندان‌ها با گوتاپرکا پر شدند و به مدت 90 روز در انکوباتور با دمای 37 درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند. سپس نمونه‌گیری انجام شد و نمونه‌ها برای شمارش کلونی بررسی شدند. درنهایت مقایسه میزان شمارش کلونی باکتری در گروه‌ها با توجه به غیرنرمال بودن توزیع داده‌ها، با استفاده از آزمون کروسکال والیس انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.297به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسید.
یافته ها: میانگین میزان تعداد کلونی بین گروه‌ها دارای اختلاف معنادار نبود (P>0/05). بیشترین میزان کشت مثبت مربوط به گروه میکروامولسیون آویشن 0/6 درصد و کمترین مقدار مربوط به گروه هیپوکلریت سدیم 2/5 درصد بود.
نتیجه گیری: به دنبال پر کردن کانال‌ها از نظر حذف انتروکوکوس فکالیس، بین شست‌وشودهنده‌های گوناگون از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.

طیبه مختاری سرخانی، کتایون علیدوستی، عاطفه احمدی، مقدمه میرزایی، ویکتوریا حبیب زاده،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری به عنوان ناتوانی در حامله شدن با وجود مقاربت منظم جنسی بیش از یکسال بدون استفاده از روشهای پیشگیری تعریف شده است. ناباروری بر کیفیت زندگی زوجین نابارور اثرمنفی دارد. این مطالعه با هدف انجام مشاوره نازایی در راستای ارتقاء کیفیت زندگی زوجین نابارور انجام شد.
مواد و روش ها: این کارآزمایی بالینی تصادفی روی شصت زوج نابارور مبتلا به ناباروری اولیه درسال1395انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی ساده به گروه مداخله (30 زوج) و گروه کنترل (30 زوج) اختصاص یافتند. در روزهای زوج هفته اول، نمونه های گروه مداخله و روزهای فرد، نمونه های گروه کنترل انتخاب شدند و در هفته بعد نمونه گیری برعکس انجام شد و کار تا تکمیل نمونه ها ادامه یافت. گروه مداخله به مدت شش جلسه چهل و پنج دقیقه ای هفته ای دو بار مشاوره ناباروری دریافت کردند و گروه کنترل تحت مراقبت معمول قرار گرفتند. پرسشنامه فرتیکول قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 19- SPSSو آزمون آماری تی جفتی، من ویتنی و کای دواستفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KMU.REC.1395.678در دانشگاه علوم پزشکی کرمان ثبت شده است.
یافته‌ها: مقایسه اختلاف میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مداخله و کنترل قبل از مشاوره نشان داد، مشاوره نازایی سبب افزایش معنی دار کیفیت زندگی در گروه مداخله شده است (P<0/001).
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که مشاوره نازایی باعث افزایش کیفیت زندگی زوجین نابارور می شود لذا به نظر می رسد گنجاندن برنامه های مشاوره ای بتواند باعث ارتقا کیفیت زندگی و رضایتمندی و همکاری بیشتر در امر درمان ناباروری گردد. 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb