47 نتیجه برای رضایی
اقای علی بازگیر، دکتر محمد فتحی، دکتر رحیم میرنصوری، خانم رضوان افشار، دکتر راضیه رضایی،
دوره 26، شماره 4 - ( مهر و آبان 1402 )
چکیده
مقدمه: بیخوابی و اختلالات خواب با کاهش سلامت جسمانی و روانی و کیفیت زندگی در ارتباط است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر محرومیت از خواب بر میزان قند خون، کورتیزول و انسولین افراد ورزشکار در مقایسه با افراد غیرورزشکار بود.
روشکار: در این مطالعه نیمه تجریی 14 مرد سالم در دو گروه ورزشکار (7 نفر) و غیر ورزشکار (7 نفر) شرکت داشتند. برای آزمودنیهای هر دو گروه یک شب بیخوابی (8ساعت) اعمال شد. با توجه به اهداف پژوهش از همه آزمودنیها طی دو مرحله نمونهگیری خونی گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون t وابسته در مقایسه درونگروهی و t مستقل برای مقایسه بینگروهی در سطح معناداری 5 درصد بررسی شدند. در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عموم اخلاق در پژوهشهای دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه (LU.ECRA . 2022. 21) توسط کمیته اخلاق دانشگاه لرستان صادر شد.
یافتهها: اعمال بیخوابی منجر به تفاوت معنیداری بین قندخون و میزان انسولین افراد ورزشکار و غیر ورزشکار در مواجه با یک نشد(p≤0.05). همچنین بیخوابی موجب تفاوت معنیداری در میزان کورتیزول بین دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار نشد(p≤0.05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تغییرات میزان قندخون، کورتیزول و انسولین با طول مدت بیخوابی رابطه دارد و در بیخوابیهای کوتاهمدت و مقطعی تحت تأثیر قرار نمیگیرند.
اقای مهدی حاجیوند، دکتر محمد فتحی، دکتر زینب گرگین، دکتر راضیه رضایی،
دوره 26، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب میتواند باعث آسیب به سیستم عصبی مرکزی شده و منجر به بیماریهای نوروپاتولوژیک مانند سکته مغزی، درد، اسکیزوفرنی و آلزایمر شود. AIM2 عضوی از خانواده پروتئین هستهای خونساز PYHIN است که به DNA سیتوزولی متصل میشود و کاسپاز-1 را فعال میکند، کاسپاز-1 یکی از کاسپازهای با واسطه التهابیست که سیتوکینهای پیشالتهابی را فعال میکند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر یک دوره تمرین شنا بر بیان پروتئینهای کاسپاز-1 و AIM2 در هیپوکمپ موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش شامل 16 موش صحرایی نر نژاد ویستار (6 هفته) بود که به دو گروه بدون تمرین (H) و گروه تمرین (T)تقسیم شدند. هشت رت در هر گروه قرار گرفتند. گروه بدون تمرین هیچ گونه فعالیت ورزشی انجام ندادند، در حالی که گروه تمرینی در یک دوره تمرین شنا (20 روز) شرکت کردند. در این برنامه تمرینی پس از یک دوره آشنایی 4 روزه، رتها از روز پنجم تا روز بیست و یکم پروتکل پژوهشی را اجرا کردند (30 دقیقه شنا در روز). میزان بیان پروتئینهای کاسپاز-1 و AIM2 با روش ایمنوفلوروسنت ارزیابی شد. برای ارزیابی تاثیر مداخلات از آزمون تی مستقل استفاده شد و تمامی محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که تمرین شنا میزان پروتئینهای کاسپاز-1 وAIM2 را به طور معنیدار (P<0.05) کاهش داد
نتیجهگیری: بر مبنای این مطالعه مشخص شد که تمرین شنای میتواند به طور موثر پروتئینهای کاسپاز1 و AIM2 را کاهش دهد. بنابراین، این امکان وجود دارد که ورزش با کاهش عوامل التهابی بتواند درمان بالقوهای برای بیماریهای ناشی از التهاب و تبعات آن یعنی آلزایمر باشد.
حشمت الله علی کرمی، سعیده طهماسبی، محمد فتحی، راضیه رضایی،
دوره 26، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1402 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات مقاومتی(RT) بخش مهمی از تمرینات آمادهسازی ورزشکاران با هدف تقویت آمادگی جسمانی، ایجاد سازگاریهای عصبی- عضلانی و ارتقاء عملکرد ورزشی محسوب میشوند. هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات مقاومتی با وزنه بر NCV اعصاب تیبیال و پرونئال، توان عضلانی، چابکی، انعطافپذیری و اجرای مهارتهای نیم پشتک، نیم وارو و تعادلی فرشته در کودکان ژیمناست هفت تا ده سال بود.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 24 کودک با دو سال سابقه فعالیت در رشته ژیمناستیک(سن: 5/1±5/8 سال، وزن: 40/9±10/32 کیلوگرم، قد: 13±135 سانتیمتر) بهطور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه شامل تمرین ژیمناستیک و تمرین ژیمناستیک + تمرین مقاومتی با وزنه قرار گرفتند. و به مدت 10هفته به تمرین پرداختند. در طول تحقیق یک گروه تمرینات عمومی ژیمناستیک را انجام میدادند، و گروه دیگر علاوه بر تمرینات ژیمناستیک سه جلسه در هفته به تمرین مقاومتی با وزنه پرداختند. قبل و بعد از تمرینات، آزمایش NCV، آزمونهای توان عضلانی پرش سارجنت، چابکی دوی رفت و برگشت 9*4 متر، انعطافپذیری ولز و اجرای مهارتهای نیمپشتک، نیموارو و تعادلی فرشته انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t مستقل استفاده شد. و سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج نشان داد که NCV در اعصاب تیبیال و پرونئال در گروه تمرین مقاومتی با وزنه نسبت به گروه تمرین عمومی ژیمناستیک بهطور معناداری افزایش یافت. همچنین توان عضلانی در پرش سارجنت، چابکی در دوی رفت و برگشت 9*4 متر و اجرای مهارتهای نیمپشتک و نیموارو به صورت معناداری افزایش یافت(P<0.05). اما در انعطافپذیری با آزمون ولز(P=0.870) و اجرای مهارت تعادلی فرشته(P=0.552) تغییر معناداری مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری: 10 هفته تمرین مقاومتی با وزنه سازگاریهای عصبی- عضلانی،NCV، توان عضلانی، چابکی و اجرای مهارت های نیمپشتک و نیموارو را بهطور معناداری در کودکان ژیمناست افزایش میدهد. بنابراین پیشنهاد میشود برای ارتقاء عملکرد کودکان ورزشکار در رشته ژیمناستیک و رشتههایی که سرعت هدایت عصبی، توان عضلانی و چابکی در موفقیت ورزشکاران موثر است، از تمرینات مقاومتی با وزنه استفاده شود.
واژگان کلیدی: تمرینات مقاومتی، سرعت هدایت عصبی، تیبیال، پرونئال، کودکان ژیمناست.
حبیب رضایی، سعاد محفوظ پور، سمیه حسام، ایروان مسعودی اصل،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: حوادث ترافیکی، به عنوان یک چالش اصلی در مصدومیت و مرگ و میر افراد در کشور ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، مطرح میباشد که تدوین استراتژی و برنامهریزی لازم را جهت همکاری بین بخشی برای پیشگیری و کاهش حوادث ترافیکی انکارناپذیر نموده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی در ایران انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که در سال 1402 انجام شد. در این مطالعه، نمونهگیری به صورت هدفمند و با 15 نفر از جامعه آماری مصاحبه انجام شد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، شامل مدیران اجرایی، پلیس راهور و فعالان حوزه و نهادهای مردمی فعال در زمینه حوادث ترافیکی در سطح استان مرکزی و تهران بودند که به دلیل مرتبط بودن حیطه شغلی، مطلع بودن و یا مشارکت در همکاریهای بین بخشی در راستای مدیریت سوانح و حوادث ترافیکی وارد مطالعه شدند. دادهها از طریق مصاحبهی ساختاریافته جمع آوری و تحلیل محتوایی انجام گردید و کدگذاری آنها با کمک نرمافزار 11 MAXQDA انجام شد.
یافتهها: در راستای شناسایی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی، یافتههای مطالعه در 8 بعد اصلی (قوانین و متولی اجرای قانون، تحقیق و توسعه، مدیریت اطلاعات و داده، هماهنگی درونبخشی و بیرونبخشی، مدیریت بحران، آموزش و آگاهی، راه و جاده و وسایل نقلیه) شناسایی و استخراج گردیدند.
نتیجه گیری: فراهمسازی بسترهای ارتقاء توسعه و گسترش همکاری بینبخشی در پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی میتواند منافع مختلفی از جمله؛ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رفاهی بلندمدتی را به دنبال داشته باشد. لذا بر اساس یافتههای پژوهش طراحی مدل همکاری بینبخشی پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی پیشنهاد میگردد که بتوان با نقشه و طراحی مناسب حوادث ترافیکی را به حداقلترین حالت ممکن برساند، به طوری که بیشترین میزان اثربخشی و کارآیی را در این حوزه شاهد باشیم.
علیرضا رضایی آشتیانی، علی جدیدی، علی خانمحمدی هزاوه، سیدمحمد آقاییپور،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: یکی از تظاهرات بالینی بیماری کروناویروس، علائم نورولوژیک میباشد. با اینحال به دلیل نوظهور بودن این ویروس، اطلاعات چندانی در خصوص علائم آن در دسترس نیست. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی توصیفی شیوع علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا ویروس در بیمارستانهای شهرستان اراک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه، تمام بیماران بستری مبتلا به کرونا در دو مرکز درمانی شهرستان اراک که حاضر به شرکت در مطالعه بودند، به صورت سرشماری انتخاب شدند. پرسشنامهها شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و شیوع و شدت علائم نورولوژیک بود که توسط مصاحبه با بیماران تکمیل شدند.
یافتهها: 208 نفر از بیماران مبتلا با میانگین سنی 14/1 ± 60/5 سال در مطالعه شرکت کردند. از 20 مورد علامت نورولوژیک مورد بررسی فقط دو مورد (گزگز اطراف دهان و فلج اعصاب جمجمه) در بیماران وجود نداشت. بیشترین علائم شایع نورولوژیک در بیماران بستری به ترتیب شامل سردرد (82/5 درصد)، خستگی (81 درصد) و درد عضلانی (74/9 درصد) بود. از طرفی بر اساس مقیاس بصری، بیشترین شدت علائم مربوط به سردرد با میانگین شدت 7/5، خستگی با میانگین شدت 7/03 و ضعف عضلانی با شدت 6/9 به دست آمد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد، شایعترین علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا شامل سردرد، خستگی و درد عضلانی و شدیدترین علائم نورولوژیک در این بیماران سردرد، خستگی و ضعف عضلانی میباشد. با توجه به یافتههای حاصل از این مطالعه، میتوان از این نتایج در تشخیص بیماران و پیگیری آنها بهره برد.
پریان آزاد درخت، محمد فتحی، رحیم میرنصوری، راضیه رضایی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: فعالیت بدنی با تأثیر بر برخی فاکتورهای فیزیولوژی، زمینهی تغییرات مثبت را فراهم میکند. مایوستاتین و فولستاتین از جمله این فاکتورها است که میزان آنها علاوه بر فعالیت بدنی، تحت تأثیر جنسیت نیز قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین مقاومتی سنتی (Resistance training) RT و تمرین عملکردی شدید (High functional training) HIFT بر سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان جوان انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، 30 زن جوان به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و در سه گروه تمرینات عملکردی شدید، تمرینات مقاومتی سنتی و شاهد قرار گرفتند. خونگیری 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از پایان مداخلهها برای سنجش سطوح سرمی مایوستاتین و فولستاتین انجام شد. پروتکلهای تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته 3 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه اجرا شد. در پایان دادههای جمعآوری شده با استفاده از روش آماری ANOVA با در نظر گرفتن 05/0 > P ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح فولیستاتین در دو گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد، به طور معنیداری بیشتر بود (0/001 = P). همچنین میزان فولیستاتین گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنیداری بیشتر بود (0/01 = P). نتایج نشان داد که سطح مایوستاتین در گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری کمتر بود (0/001 = P) و میزان این فاکتور در گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنیداری کمتر بود (0/01 = P).
نتیجهگیری: بطور کلی یافتههای مطالعه حاضر نشان میدهد انجام تمرینات مقاومتی و عملکردی شدید موجب تغییر مطلوبی در بیان عوامل فیزیولوژیکی مرتبط با رشد عضلات در زنان میشود به نظر میرسد که تأثیر تمرینات عملکردی شدید بیشتر از تمرینات مقاومتی است.
سارا درخشان، فاطمه گنجه، کورش رضایی، الهه نوروزی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: زخم پای دیابتی، یکی از شایعترین علل بستری شدن در بیمارستان در افراد مبتلا به دیابت میباشد؛ این در حالی است که از عمدهترین منابع اضطراب بیماران در زمان ترخیص از بیمارستان است. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر پروتکل ترخیص اسمارت بر اضطراب بیماران زخم پای دیابتی میباشد.
روش کار: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، تعداد50 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی، بر اساس معیارهای ورود به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (25 نفر) و آزمون (25 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، پروتکل ترخیص اسمارت از روز پذیرش و بستری تا روز ترخیص از بیمارستان اجرا شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه Spielberger برگر برای تعیین اضطراب بیماران استفاده شد. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس یافتههای به دست آمده، میانگین اضطراب بیماران زخم پای دیابتی در دو گروه قبل از اجرای مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت در حالی که بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب در دو گروه با یکدیگر اختلاف معنیدار آماری را نشان داد (0/0001 = P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، اینطور به نظر میرسد که پروتکل ترخیص اسمارت بر کاهش اضطراب بیماران زخم پای دیابتی مؤثر بوده است؛ لذا توصیه میشود بسترسازی لازم توسط مسئولین و مدیران پرستاری برای اجرای این پروتکل صورت پذیرد.