عبدالرحمان دزفولیان، حیات مبینی، شهلا ظهیری، فرزانه دهقانی، عبدالکریم منصوری،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
مقدمه: سیس پلاتین دارویی است که به طور گسترده جهت درمان تومورهای بدخیم مانند سرطان های سر و گردن، تخمدان، مثانه، مری، ریه و انواع لوکمی ها به کار می رود. مصرف این ترکیب به علت عوارض جانبی متعددی که روی اعضای مختلف به ویژه کلیه ها می گذرد محدود می باشد. از آنجا که سمیت کلیوی حاصل ازاین دارو تاکنون به لحاظ جنبه های بالینی (شواهد آزمایشگاهی و یافته های هیستوپاتولوژیکی) اثبات گردیده است. هدف از این تحقیق معرفی و به کارگیری تکنیک سه بعدی جهت مطالعه تغییرات احتمالی در تعداد گلومرول های کلیوی پس از ایجاد سمیت مذکور می باشد.
روش کار: در این تحقیق 30 راس از موش های صحرایی نر از طریق نمونه برداری تصادفی، جداسازی شده و به گروه های ده تایی تقسیم گردیدند. به یک گروه سیس پلاتین به شکل دوز حاد و به میزان 7/5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم حل شده در سرم فیزیولوژی و به گروه کنترل معادل آن حلال دارو به تنهایی از طریق داخل صفاقی تزریق گردید. گروه سوم نیز دارو را به شکل مزمن آن به میزان 1/25 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به مدت 5 روز متوالی دریافت نمودند. تمامی حیوانات به مدت 96 ساعت پس از آخرین تزریق، بیهوش گردیده و سپس مورد کالبدشکافی قرار گرفتند و کلیه های راست آنها پس از تزریق در فیکساتور قرار داده شد و پس از انجام مراحل خالص آماده سازی جهت انجام تکنیک شمارنده فیزیکی و شمارش تعداد ذرات مورد نظر جهت مطالعه آماده گردیدند.
نتایج: تعداد کل گلومرول ها 31707، 30415 و 30802 و تراکم عددی آن ها نیز به میزان 162، 119 و 140 به ترتیب در گروه های کنترل، دوز حاد و دوز مزمن محاسبه گردیده است.
نتیجه گیری: هر چند به لحاظ هیستوپاتولوژیکی تغییر بافتی به شکل نکروز سلولی بویژه در لوله های پروکسیمال و التهاب بافت بینابینی، آپاپتوز سلولی و در برخی موارد اسکلروز گلومرولی در گروه های دریافت کننده دارو به وضوح نشان داده می شود لیکن گلومرول های کلیوی به لحاظ عددی تغییرات چندانی را نشان نداده و ثبات خود را در این خصوص نسبتا حفظ می نمایند. |
علیرضا سوسن آبادی، منصور پرورش، کیوان قسامی، میتراسادات رضایی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
مقدمه: نوروپاتی دیابتی یکی از شایع ترین عوارض دیابت می باشد که میزان مرگ و میر ناتوانی بالایی دارد و بار اقتصادی هنگفتی جهت مراقبت از این بیماران به جامعه تحمیل می شود. در واقع شایع ترین فرم نوروپاتی در کشورهای پیشرفته همین نوروپاتی دیابتی بوده و نسبت به سایر عوارض دیابت، نوروپاتی درصدر عللی است که منجر به بستری بیماران دیابتی در بیمارستان می شود، این عارضه 75-50 درصد قطع عضوهای غیرتروماتیک را تشکیل می دهد.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و مقطعی بر روی 40 بیمار دیابتی فاقد علایم بالینی نوروپاتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت ولیعصر اراک از فروردین ماه لغایت شهریور ماه 1382 انجام شده است. بیماران جهت بررسی سرعت هدایت عصب حسی سورال و اعصاب حرکتی پرونئال و تیبیال به یک متخصص مغز واعصاب واحد در کلینیک تشخیص الکتریکی واقع در بیمارستان امیر کبیر اراک ارجاع داده می شدند. نتایج حاصل از مطالعه سرعت هدایت اعصاب مذکور در بیماران دیابتی با نتایج حاصل از مطالعه سرعت هدایت همان اعصاب در 70 شاهد سالم که از نظر سن و جنس با بیماران همخوانی داشتند مقایسه شد. در تجزیه و تحلیل نتایج اعصاب در 70 شاهد سالم که از نظر سن و جنس با بیماران همخوانی داشتند مقایسه شد در تجزیه وتحلیل نتایج از آزمون های t دو گروه مستقل، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون دقیق فیشر استفاده گردید.
نتایج: در این مطالعه 40 بیمار دیابتی با میانگین سنی 42/6 سال و میانگین مدت ابتلا ودیابت از زمان تشخیص 5/72 سال مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سرعت هدایت اعصاب مورد بررسی در افراد شاهد سالم به طور معنی داری بیش تر از بیماران دیابتی بود. نوروپاتی بدون علامت در 27 نفر (67/5%) از بیماران وجود داشت و متوسط مدت ابتلا به دیابت در بیماران مذکور 6/5 سال با انحراف معیار 5/16 بود.
نتیجه گیری: نوروپاتی دیابتی بدون علامت شایع بوده (67/5 درصد) و مطالع سرعت هدایت عصب حسی سورال می تواند به عنوان آزمون حساس جهت تشخیص زودرس نوروپاتی دیابتی مورد استفاده قرار گیرد . |
محمدمهدی کریمی، امیر مجلسی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
مقدمه: شیوع هپاتیت HBeAg, B منفی به خصوص در کشورهای آسیایی و مدیترانه رو به افزایش است. در این نوع هپاتیت B, آنتی ژن HbeAg ,e ساخته نمی شود؛ بنابراین این بیماران HbeAg مثبت دارند و در سرم خود HbeAg را ندارند ولی به روش HBVDNA, PCR آنها مثبت است. این نوع هپاتیت نسبت به نوع معمول هپاتیت B به به اینترفرون به خوبی جواب نمی دهد. برای این دسته از بیماران، داروی خوراکی لامبودین مؤثرتر است. شیوع هپاتیت B با HbeAg منفی در ایران هنوز به درستی شناخته نشده است.
روش کار: 76 بیمار هپاتیت مزمن B که حداقل 6 ماه HbsAg مثبت داشتند در شهر همدان از فروردین ماه 1380 تا شهریورماه 1381 وارد مطالعه شدند. از کلیه بیماران، آزمایشات AST ,HbeAb ,HbeAg و ALT به عمل آمد و از طریق روش HBVDNA ,PCR بیماران بررسی گردید.
نتایج: متوسط سن بیماران 40 سال بود. 17 نفر (22%) زن و 59 نفر (78%) مرد بودند. از 76 نفر، 11 نفر (14/5%) HbeAg منفی, HbeAb مثبت HBVDNA مثبت داشتند (هپاتیت B با HbeAg منفی). تمامی این 11 نفر دارای ترانس آمینازهای غیر طبیعی بودند و متوسطALT آنها 66 میلی گرم در دسی لیتر و متوسط AST آنها 46 میلی گرم در دسی لیتر بود.
نتیجه گیری: فراوانی هپاتیت B با HbeAg منفی در بین بیماران هپاتیت مزمن B همدانی، 14/5 درصد است این نوع هپاتیت B، هم از لحاظ پیش آگهی و هم از نظر تصمیم درمانی با داروی لامیودنی اهمیت دارد.
بهمن صالحی، مرتضی پیرهادی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که باعث کاهش انرژی، تمرکز و کارآیی در فعالیت های روزمره می گردد که این خود منجر به کاهش انگیزه و تکالیف دانشجو می شود. هدف از انجام پروژهش، بررسی میزان شیوع افسردگی و عوامل موثر بر آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.
روش کار: این تحقیق یک مطالعه مقطعی می باشد که بر روی کلیه دانشجویان ورودی مهرماه 80-1379 که بالغ بر 153 نفر می باشند انجام یافته است. افراد مورد پژوهش در ابتدای ورودی یعنی مهرماه 79 و سپس بعد از گذشت سه ترم تحصیلی به وسیله پرسشنامه مشخصات فردی، نگرش ها و آزمون افسردگی بک (فرم کوتاه 21 موردی از نظر وجود علایم افسردگی) طی دو مرحله مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج: از میان 153 نفر دانشجو در مرحله اول پژوهش، 38 نفر (22/1%) نمرات 17 و بالاتر از آن کسب نموده و در نتیجه افسرده شناخته شدند. این رقم در مرحله دوم پژوهش به 58 نفر (38/5%) افزایش یافت. این تفاوت باتوجه به یکسان بودن جامعه آماری در دو مرحله تحقیق معنی دار می باشد. در بین عوامل مورد بررسی در ارتباط با افسردگی در زمان ورود به دانشگاه به ترتیب میانگین مناسب بودن زندگی و شرایط خوابگاهی 3، رضایت از رشته تحصیلی 3/76، امیدواری به آینده شغلی رشته تحصیلی 3/64 ، رضایت از محیط آموزشی دانشگاه 3/49، رضایت از برخورد مسوولین دانشگاه 3/73، مناسب بودن الگوی ارتباطی، عاطفی و امنیتی با خانواده 4/32 و وضعیت اقتصادی خود و خانواده 3/58 بود و همین متغیرها بعد از گذشت سه ترم تحصیلی به ترتیب 2/82، 3/66،3/37، 2/79، 2/66، 4/17 و 3/67 تغییر یافت که تفاوت بین این ارقام با توجه به یکسان بودن جامع آماری در هر دو مرحله معنی دار بوده و در ایجاد افسردگی نقش به سزایی داشته اند.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد که افسردگی بعد از گذشت سه ترم تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک، افزایش یافته و با عوامل تنش زایی خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی ارتباط دارد.
امیر الماسی حشیانی، سهیلا زارعی فر، سید حمید حسینی، عزیزاله دهقان،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین نوع سرطان در بین کودکان، لوسمی میباشد که عود این بیماری منجر به کاهش میزان بقا بیمار میشود. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل خطر تاثیر گذار در عود بیمارن مبتلا به لوسمی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید فقیهی شیراز، بین سالهای 1383 تا 1388 میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه همگروهی گذشته نگر، واحد آماری مطالعه شامل 280 بیمار مبتلا به سرطانهای نوع لوسمی لنفوئیدی حاد و لوسمی میلوئیدی حاد بود. برای تعین عوامل موثر در عود بیماری از آزمونهای کای اسکوئر، آزمون دقیق فیشر و رگرسیون لوجستیک استفاده شده است. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد و p کمتر از 05/0 به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد. یافتهها: با استفاده از مدل رگرسیون لوجستیک مشخص گردید که متغیر سن ارتباط معنی داری (35/-=OR، 95 درصد حدود اطمینان برای OR: 82/0-15/0) با وضعیت عود بیمار دارد به گونهای که شانس عود در گروه سنی 5 تا 10 سال 35/0 برابر گروه سنی زیر 5 سال میباشد(01/0=p). نتیجه گیری: با توجه به این که شانس رخداد عود در گروه سنی زیر 5 سال در مقایسه با گروه سنی 5 تا 10 سال بیشتر میباشد بنابر این این گروه سنی به منظور کاهش عوارض بیماری و افزایش میزان بقا بیمار، نیاز به توجه و پیگیری بیشتری دارند.
داود بشّاش، سید حمید الله غفاری، مریم کازرانی، کبریا هزاوه، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به آن که حدود 90 درصد بیماران مبتلا به لوسمی پرومیلوسیتیک حاد دارای تلومرهای با طول کوتاه و فعالیت تلومراز بالا میباشند، لذا این بیماران کاندید مناسب برای درمان با مهارکنندگان تلومراز میباشند. برای بررسی کارآیی استفاده از استراتژی آنتی تلومراز در بیماری لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، سلولهای رده NB4 با غلظتهای متفاوت از داروی BIBR1532 که یک مهار کننده غیرنوکلئوزیدیکی تلومراز میباشد، تیمار شد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی و به منظور بررسی اثر BIBR1532، سلولهای NB4 در حضور غلظتهای مختلف دارو کشت داده شد و آزمونهایFlowcytometeric apoptosis assay ، Caspase-3 activity assay و Quantitative real-time PCR جهت بررسی اثر دارو بر درصد آپوپتوز، فعالیت آنزیماتیک کاسپاز-3 و بیان کمی mRNA ژنهای دخیل در آپوپتوز صورت گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که BIBR1532، موجب افزایش آپوپتوز در سلولهای NB4به طور وابسته به دوز میشود. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از real-time PCR نشان داد که داروی BIBR1532 به طور قابل توجه سبب کاهش mRNA ژنBcl-2 و افزایش میزان رونویسی از ژنهای Bax ، PUMA و Caspase 3 میگردد. نتیجهگیری: از آنجایی که تیمار با داروی BIBR1532 میتواند در رده سلولی NB4 سبب القاء مرگ سلولی شده و مسیر آپوپتوز سلولی را فعال کند، لذا میتوان به افزوده شدن درمانهای مبتنی بر استراتژی آنتی تلومرازی به عنوان راهکار درمانی مناسب در بیماران لوسمی پرومیلوسیتیک حاد امیدوار بود؛ بیمارانی که به دلیل طول کوتاه تلومر و فعالیت بالای تلومراز کاندید مناسب برای درمان با مهارکنندگان تلومراز میباشند.
مجتبی شرف خواه، قاسم مسیبی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک نشان از شیوع برخی از عفونتها یا برخی از سرطانها در گروههای خونی خاص دارد. ممکن است سطح فاکتورهای ایمنی در افراد با گروههای خونی مختلف متفاوت باشد. هدف از این مطالعه، مقایسه سطح آنتیبادیها و اجزاء کمپلمان در گروههای خونی ABO میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از افراد سالم خون محیطی گرفته شد(هر گروه خونی 10 نفر). افراد مورد مطالعه از یک جنس (مذکر) و با محدوده سنی مشخص(25-18 سال) و زمینه ژنتیکی مشابه بودهاند. ایمونوگلوبولینهای G، M،A و پروتئینهای 3C و 4C کمپلمان با روش نفلومتری سنجش و دادهها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 5/11 آنالیز شدند.
یافتهها: در افراد دارای گروه خونی O میانگین IgA ، IgG و پروتئین 4C در مقایسه با سایر گروههای خونی به طور معنیداری بیشتر بود(به ترتیب: 02/0p=، 01/0p= و004/0p=). همچنین میانگین IgM در گروه خونی AB (02/0p=) و میانگین پروتئین 3C در گروه خونی O (01/0p=) نسبت به سایر گروههای خونی بیشتر بود. در افراد واجد گروه خونی B نسبت به سایر گروهها کمترین فراوانی ایمونوگلوبولینها (بجز IgG) و اجزای کمپلمان مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه، مشاهده گردید که گروه خونی O نسبت به سایر گروهها دارای میزان بالاتری از آنتی بادیهای طبیعی است. سطح بیشتر آنتیبادیهای طبیعی در گروه خونی O ممکن است باعث مقاومت بیشتر افراد واجد این گروه خونی در برابر برخی عفونتها گردد.
معصومه حیدری باطنی، شعبانعلی علیزاده، اکبر هاشمی طیر، امیر الماسی حشیانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: چسب پلاکتی، فرآورده مشتق از پلاسمای انسانی است که غنی از فاکتورهای رشد پلاکتی و فیبرینوژن میباشد و دارای خاصیت هموستاتیک و ترمیمی میباشد. در این مطالعه تاثیر چسب فیبرینی غنی از فاکتورهای رشد پلاکتی در ترمیم زخمهای سوختگی بررسی میشود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 50 بیمار دچار سوختگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 25 تایی شامل گروه مداخله (تحت درمان با چسب پلاکتی اتولوگ) و کنترل (تحت درمان روتین) قرار گرفتند. هر دو گروه در مدت درمان آنتیبیوتیک دریافت نمودند. بیماران به مدت یک ماه ارزیابی شدند. اساس پاسخ به درمان، تشکیل بافت گرانولاسیون قابل مشاهده و یا اپیتلیزاسیون بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری فیشر، من ویتنی و آزمون تی انجام شد.
یافتهها: میانگین زمان لازم برای بهبودی کامل در دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معنیداری داشت(001/0=p). زمان لازم برای بهبودی 100 درصد در گروه درمان 2/2±5/11 و در گروه کنترل 5/3±2/16 روز بود(001/0=p). سرعت ترمیم زخم در گروه مداخله4/1 برابر گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: چسب پلاکتی اتولوگ میتواند به عنوان یک رویکرد درمانی جدید در ترمیم زخمهای سوختگی به کار رود. با استفاده از این فرآورده میتوان انتظار داشت زخمهای سوختگی با سرعت بیشتری ترمیم شوند.
مجید نادری، اکبر درگلاله، شعبان علیزاده، احمد کاظمی، حسین درگاهی، شادی طبیبیان، محمدرضا یونسی، زهرا کاشانی خطیب،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود فاکتور13 اختلالی بسیار نادر با شیوع 1 در 2 میلیون نفر و با توارث اتوزوم مغلوب می باشد که با علائم بالینی همچون خونریزی از بند ناف، سقط های مکرر و خونریزی مغزی همراه است. در این بین خونریزی مغزی یکی از عوارض شایع و در عین حال تهدید کننده حیات در این بیماران می باشد. مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین خونریزی مغزی با یکی از پلی مورفیسم های شایع مهار کننده فیبرینولیز فعال شونده توسط ترومبین(TAFI) پرداخته است تا نقش احتمالی این پلی مورفیسم را درتشدید احتمال خونریزی در بیماران مبتلا به کمبود شدید فاکتور 13 مورد بررسی قرار دهد.
مواد و روش ها: مطالعه موردی-شاهدی حاضر بر روی 34 بیمار مبتلا به کمبود فاکتور13 همراه با خونریزی مغزی و 36 بیمار دارای کمبود فاکتور 13 و بدون سابقه خونریزی مغزی صورت گرفته است. در آغاز کمبود فاکتور 13 در تمامی بیماران به وسیله بررسی ملکولی مورد تائیدقرارگرفته ودرادامه هردوگروه از بیماران از نظروجود پلی مورفیسم TAFI Thr325Ile مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت یافته های مطالعه توسط نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: بررسی ملکولی بیماران برای پلی مورفیسم TAFI Thr325Ile مشخص ساخت که که تقریبا تمامی بیماران با خونریزی مغزی (89درصد) درصد گروه مورد از نظر پلی مورفیسم TAFI Thr325Ile مثبت بودند که در 7/66درصد از این بیمارن جهش به شکل هموزیگوت مثبت بود. بررسی آماری نشان داد که ارتباط قوی بین پلی مورفیسم TAFI Thr325Ile و وقوع خونریزی مغزی در بیماران مبتلا به کمبود فاکتور 13 وجود دارد (OR 18/9, 95% CI 3/8 to 95/1).
نتیجه گیری: به نظر می رسد پلی مورفیسم TAFI Thr325Ile نوعی فاکتور پیش آگهی دهنده مهم در بروز خونریزی مغزی در بیماران مبتلا به کمبود فاکتور 13 می باشد و احتمال خونریزی مغزی را در این بیماران حدود 20 برابر افزایش می دهد.
الهه اصلانی، نوشین نقش، منیره رنجبر،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی میلوئیدی مزمن(CML)یک اختلال کلونال بدخیم سلولهای بنیادی خون ساز است که منجر به افزایش سلولهای میلوئید، سلولهای اریتروئیدی و پلاکتها در خون محیطی و هیپرپلازی در مغز استخوان میشود. این تحقیق به منظور بررسی اثر ضد سرطانی عصاره هیدروالکلی اندامهای هوایی گیاه پونه در مرحله قبل از گل دهی بر روی لاین سلولیK562 به عنوان مدل لوسمی میلوئید مزمن صورت گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، اندامهای هوایی(برگ و ساقه) پونه از شهر افوس جمع آوری و با استفاده از روش خیساندن عصاره گیری شد. سلولهای K562 کشت داده شد و با غلظتهای عصاره(5/12-100میکروگرم بر میلیلیتر) و در فاصلههای زمانی مختلف(24، 48 و 72ساعت)تحت درمان قرار گرفتند. سمیت سلولی عصاره پونه قبل از گل دهی علیه سلولهای K562 لوسمی با استفاده از روش MTT برآورد شد. جذب با استفاده از دستگاه الایزا در طول موج 540 نانومتر اندازهگیری شد. بررسی دادهها با استفاده ازنرمافزار SPSS نسخه 15 و آنالیزیک طرفه ANOVA و آزمون توکی تست صورت گرفت p<0.001معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: عصاره هیدروالکلی گیاه پونه در مرحله قبل از گل دهی، بالاترین اثرسمیت سلولی را در 50 IC50=میکروگرم برمیلیلیتر و 72 ساعت پس از تیمار، از خودنشان داد. به عبارت دیگر، عصاره هیدروالکلی گیاه پونه در مرحله قبل از گلدهی اثرسمیت سلولی وابسته به دوز وزمان را بر رده سلولی K562از خود بروز داده است.
نتیجه گیری: با توجه به اثرسمیت سلولی اندامهای هوایی گیاه پونه در مرحله قبل از گل دهی برلاین سلولیK562 ، گیاه میتواند به عنوان یک کاندید بالقوه برای مطالعات بیشتر در مورد درمان سرطان لوسمی میلوئیدی مزمن در نظر گرفته شود. واژگان کلیدی: سمیت سلولی، لوسمی، خیساندن، پونه
زینب امینی لاری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، محمد محمدی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمونهای مشتق از آدیپوکینها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین، امنتین میباشند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات هوازی بر سطوح آپلین، امنتین و گلوکز سرم در زنان مسن چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روشها: در مطالعه حاضر، 30 زن مسن چاق انتخاب و بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه کنترل (15 نفر، میانگین سنی 88/5±30/53 و شاخص توده بدنی 2/2±7/28) و گروه آزمایش (15 نفر، میانگین سنی 12/7±60/52 و شاخص توده بدنی 6/3±03/30) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا گردید. نمونههای خونی قبل از تمرینات و 24 ساعت پس از آخرین جلسه جمعآوری شد. ارزیابی دادهها با آزمون یومن ویتنی و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون هرگروه با آزمون ویلکاکسون در سطح معنیداری 05/0p&le انجام شد.
یافتهها: تغییرات معنیداری در سطوح پلاسمایی گلوکز و آپلین مشاهده شد(به ترتیب 001/0p= و 006/0=p) اما تفاوت معنیداری بین امنتین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فعالیت ورزشی به دلیل ایجاد انقباضات عضلانی مداوم، موجب تسهیل روند ورود گلوکز به سلول میشود و باعث کاهش سطح گلوکز پلاسمایی میشود. همچنین پاسخ هر آدیپوکین، به طور مجزا به شدت و مدت فعالیت ورزشی بستگی دارد.
بهناز توسلی، صابر ابراهیمی، ریما منافی، فاطمه کیانی، مجید صفا، احمد کاظمی،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی لنفوبلاستیک حاد شایعترین بدخیمی در کودکان محسوب شده و مهمترین روش درمانی آن شیمی درمانی میباشد. راهبردهای جدید سرطان درمانی به منظور کاهش اثرات جانبی داروهای شیمی درمانی به کارگیری ترکیباتی را پیشنهاد میکند که مسیرهای پیام دهی را در سلولهای بدخیم هدف قرار دهند. ایندولتری کربینول به عنوان یک ترکیب گیاهی با هدف قرار دادن مسیرهای پیام دهی سلولی خاصیت ضد سرطانی خود را در انواع مختلفی از بدخیمیها اعمال میکند. هدف از این مطالعه بررسی اثر ایندول تری کربینول بر رده سلولی لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سلولهای NALM-6 با غلظتهای مختلف ایندول تری کربینول در فواصل زمانی معین تیمار شدند. تأثیر ایندول تری کربینول بر سیکل سلولی، با رنگ آمیزی محتوای DNA با پروپیدیوم ایداید و به کمک فلوسایتومتری مطالعه و تغییرات در بیان پروتئینهای p21، p53 و c-Myc در سلولهای تیمار شده با ایندول تری کربینول نیز با کمک تکنیک وسترن بلات بررسی شد. اختلاف بین گروهها با آزمون تی زوجی مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: دادههای سیکل سلولی افزایش معنیدار (05/0p<) جمعیت سلولهای ناحیه G1 را در اثر مجاورت با ایندول تری کربینول در مقایسه با سلولهای کنترل نشان داد. همچنین نتایج وسترن بلات نشان دهنده اثر ایندول تری کربینول در افزایش معنیدار (05/0p<) بیان پروتئینهای p21 و p53 و کاهش بیان پروتئین c-Myc بود.
نتیجهگیری: ایندول تری کربینول میتواند با کاهش بیان پروتئین c-Myc و افزایش بیان پروتئینهای p21 و p53باعث ایجاد توقف در مرحله G1 چرخه سلولی در سلولهای لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B شود.
فرهاد دریانوش، مریم مهبودی، مریم مرتضوی، الهام متشرعی،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ابستاتین و لپتین، دو هورمون مهم در هموستاز انرژی بدن هستند که در سالهای اخیر کشف شدهاند. هدف از این مطالعه تأثیر هشت هفته فعالیت هوازی شدید بر سطوح پلاسمایی هورمونهای لپتین، ابستاتین، انسولین و رشد در موشهای چاق نر نژاد اسپراگودولی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 50 سر موش نر با دامنه وزنی20±320 انتخاب شد. موشها به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی، هشت هفته تمرین هوازی شدید بود که در هر هفته، 5 جلسه فعالیت اجرا شد. شدت تمرینات با سرعت 5 متر بر دقیقه و به مدت 15 دقیقه با شیب صفر درجه آغاز و به صورت پیشرونده در هفته آخر با سرعت 25 متر بر دقیقه، مدت 75 دقیقه و شیب 15 درجه به اتمام رسید. 24 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی گرفته شد و سطوح هورمونهای ابستاتین، لپتین، انسولین و هورمون رشد اندازهگیری شد. جهت ارزیابی نتایج از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: در سطوح ابستاتین(02/0p=)، لپتین (02/0p=) و انسولین(03/0p=) پلاسما کاهش معنیداری مشاهده شد، اما میزان هورمون رشد در گروه کنترل با گروه تمرینی شدید، تفاوت معنیداری مشاهده نشد(07/0p=).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد به دنبال فعالیتهای ورزشی که منجر به کاهش وزن شود، میتوان انتظار کاهش هورمونهای ضدگرسنگی (ابستاتین و لپتین) را داشت.
بهناز توسلی، ریما منافی، فاطمه کیانی، مجید صفا، احمد کاظمی،
دوره 17، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دوکسوروبیسین از خانواده آنتراسایکلینها به طور گسترده برای درمان بدخیمیهای خونی استفاده میشود. یکی از اثرات جانبی این داروها، فعال شدن مسیر پیام دهی فاکتور هستهای کاپا-B (NF-B) میباشد. NF-B با افزایش بیان ژنهای بقاء سلولی باعث کاهش پاسخ مورد انتظار میشود. در این مطالعه اثر ایندول تری کربینول به عنوان مهار کننده NF-B بر تنظیم این فاکتور هستهای و بیان ژنهای هدف آن XIAP و Survivin در سلولهای لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B (BCP- ALL) بررسی شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سلولهای NALM-6 با غلظتهای مختلف ایندول تری کربینول تیمار و سپس با دوکسوروبیسین 125 نانو مولار مجاور شدند. میزان آپوپتوز با رنگ آمیزی پروپیدیوم یدید و انکسین-V به کمک تکنیک فلوسیتومتری تعیین شد. تغییرات در پروتئینهای p65 ،XIAP و Survivin در سلولهای مجاور شده با ایندول تری کربینول و دوکسوروبیسین به کمک وسترن بلات مطالعه و بررسی دادهها با آزمون تی زوجی انجام شد.
یافتهها: ایندول تری کربینول باعث افزایش معنیدار(05/0p<) آپوپتوز در سلولهای NALM-6 تحت تیمار با دوکسوروبیسین و ایندول تری کربینول در مقایسه با سلولهایی که تنها با دوکسوروبیسین مجاور شده بودند، میشود. همچنین اثر مهاری ایندول تری کربینول بر تجمع هستهای p65 و جلوگیری از افزایش بیان XIAP و Survivin القاء شده با دوکسوروبیسین به صورت معنیدار(05/0p<) مشهود میباشد.
نتیجهگیری: ایندول تری کربینول به عنوان یک ترکیب طبیعی میتواند باعث افزایش اثربخشی داروهای خانواده آنتراسیکلین از طریق مهار مسیر NF-B شود. این درمان ترکیبی میتواند در بهبود BCP- ALL با مسیر فعال NF-B مفید واقع شود.
ناصر میرازی، مریم غلامی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تتراکلرید کربن یکی از سموم شیمیایی مختل کننده بافت مغز استخوان و تغییر دهنده پروتئینهای سرم خونی است. در این بررسی اثر محافظتی عصاره برگ گیاه حرا بر روی بافت خونساز موشهای القاء شده با تتراکلریدکربن مطالعه شده است.
مواد و روشها: 42 سر موش صحرایی نر به 6 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد تزریق درون صفاقی تک دوز 2 میلیلیتر بر کیلوگرم تتراکلریدکربن با نسبت 1:1 با روغن زیتون را تجربه کرد. شم و کنترل، به ترتیب دریافت کننده درون صفاقی روغن زیتون و سالین نرمال (تک دوز) به میزان 2 میلیلیتر بر کیلوگرم بودند. گروههای تیمار توسط 2 میلیلیتر بر کیلوگرم تتراکلرید کربن با نسبت 1:1 با روغن زیتون القاء شده و بعد از دو ساعت به ترتیب با دوزهای 200، 400 و 800 میلیلیتر بر کیلوگرم (96 ساعت) عصاره حرا درمان شدند. خونگیری مستقیم از قلب، جداکردن سرم برای سنجش گلبولهای سفید، پروتئینهای آلبومین، پروتئین کل سرم خونی و برش بافتی مغز استخوان جناغ رتهای مدل صورت پذیرفت. دادهها را با روش آماری آنووا ارزیابی شدند و سطح معنیداری برابر با 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: بافت مغز استخوان نکروز شده، گلبولهای سفید، آلبومین سرم و پروتئین کلی گروههای تیمار نسبت به شاهد افزایش معنیدار(001/0p<) را نشان داد.
نتیجهگیری: برگ گیاه حرا حاوی ترکیبات فعال آنتی اکسیدانی و فلاونوئیدی است که احتمالا اثرات حفاظتی بافت مغز استخوان از اثرات توکسیکی تتراکلریدکربن را هدایت میکند.
پروین شیدایی، ابوالفضل بایرامی، یاشار عزیزیان، شادی پروین رو،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: نانوذرات به دلیل خواص منحصر به فرد مکانیکی و فیزیکوشیمیایی از جمله نسبت سطح به حجم بالا و اثرات کوانتومی در انواع برنامههای کاربردی استفاده میشوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر سمیت نانوذرات اکسید روی بر پارامترهای خونی و بیوشیمیایی موش نژاد بالبسی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش سوری نر بالغ نژاد بالب سی به چهار گروه(یک گروه کنترل و سه گروه تجربی) تقسیم شدند. موشهای گروه تجربی نانوذرات اکسید روی را به مدت 14 روز با غلظتهای 50، 100 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم به صورت دهانی دریافت کردند و گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت کرد. در روز پانزدهم، خون گیری از موشها به عمل آمد و تعدادی از فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی اندازه گیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید روی سبب ایجاد تغییرات در فاکتورهای خونی میشود و در غلظت بالا موجب افزایش معنیدار گلبولهای سفید، هموگلوبین، حجم متوسط هموگلوبین و نوتروفیلها و کاهش معنیدار گلبولهای قرمز، پلاکت، هماتوکریت، لنفوسیتها، کلوگز و کراتینین در سطح 05/0p< میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اثرات مضر نانوذرات در دوزهای مختلف به دلیل تغییرات قابل ملاحظه در فاکتورهای خونی و سرمی میباشد.
سید امیر دادخواهی، علی آرش انوشیروانی، رضا آقابزرگی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم غالب کنونی در درمان مولتیپل میلوما رژیمهای حاوی تالیدوماید است. تالیدوماید داروی تعدیل کننده سیستم ایمنی است که عارضه اصلی آن طبق بررسیهای متعدد، ترومبوآمبولی بوده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر آسپرین و دوز پایین وارفارین در پیشگیری از ترومبوآمبولی در بیماران با ریسک متوسط ابتلا به مولتیپل میلوما است که تحت درمان رژیمهای حاوی تالیدوماید هستند.
مواد و روشها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی دوسوکور، تعداد 66 بیمار مبتلا به مالتیپل میلوما و تحت درمان با رژیمهای حاوی تالیدومید با ریسک استاندارد ترومبوآمبولی که در بیمارستان خوانساری بستری بودند، پس از اخذ رضایتنامه کتبی و معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. فراوانی بروز ترومبوآمبولی در این بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: 5 بیمار در گروه وارفارین و 2 بیمار در گروه آسپرین دچار ترومبوآمبولی شدند. تحلیلهای مجذور کای نشان داد که اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود ندارد(635/0p=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر دو دارو در جلوگیری از بروز ترومبوآمبولی موثر بوده و میتوانند به عنوان درمان پروفیلاکتیک مورد استفاده قرار گیرند.
هنگامه سادات رضوی، شعبان علیزاده، امیر آتشی، پروین رحمانی،
دوره 20، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هموگلوبین جنینی پروتئین اصلی انتقال دهنده اکسیژن در جنین انسان است. هموگلوبین A پس از تولد به جز در موادی از تالاسمیها و آنمی داسی شکل، جایگزین هموگلوبین F میشود. مطالعات نشان میدهند که بیان زنجیره گاما میتواند در تنظیم فعالیتهای پس از رونویسی نقش داشته باشد. میکرو آر ان ایها که RNAهای کوچک غیر کد شونده نامیده میشوند ،mRNA را مورد هدف قرار میدهند و میتوانند منجر به سرکوبی مرحله ترجمه یا تخریب mRNA شوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر miR-940 بر روی بیان زنجیره گاما هموگلوبین F و مارکرهای رده اریتروئیدی در رده سلولی k-562 میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای رده k-562 در محیط RPMI1640 کشت داده شدند. سپس پیشساز ژن miR-940 به روش الکتروپوریشن وارد رده سلولی k-562 شد. در روزهای 3، 7 و14 ، RNA استخراج گردید و cDNA در روزهای انتخاب شده ساخته شد. افزایش بیان miR-940 توسط تکنیک real-time تأیید گردید و میزان بیان زنجیرههای گاما و فاکتور GATA-1 به روش Quantitative Real-Time PCR اندازهگیری شد. در نهایت، مارکرهای اریتروئیدی توسط فلوسایتومتری بررسی شدند.
یافتهها:در روزهای 3، 7 و 14 بعد از انتقال ژن به داخل رده سلولی، میزان بیان فاکتور GATA-1 و زنجیره گاما نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. همچنین بیان شاخصهای رده اریتروئیدی افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: شواهد نشان میدهد که افزایش miR-940 در بالا رفتن بیان زنجیزه گامای هموگلوبین نقش دارد. میتوان اظهار داشت که miR-940 ممکن است یک هدف درمانی قابل ملاحظه در بالا بردن میزان Hb F باشد. مبتلایان به کم خونی داسی شکل و بتا-تالاسمی کاندیدهای مناسب برای این نوع درمان هستند.
مژگان هاشمیه،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
این مقاله چکیده ندارد.
معصومه رحیم زاده، سیروس نعیمی، محمد مهدی مغنی باشی، خلیل خاشعی ورنامخواستی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماری لوسمی میلوئیدی حاد مقدار زیادی سلول نابالغ ایجاد میشود که میتواند مرتبط با حضور برخی از چندشکلیهای تکنوکلئوتیدی در موقعیتهای ژنی رمزکننده آنزیمهای دخیل در مسیرهای سیگنالی هدایتکننده تکامل و فعالسازی سلولها باشد. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط پلیمورفیسم A/C) rs104893674) ژن ZAP-70 با خطر ابتلا به لوسمی میلوئیدی حاد در نمونههای تهیهشده از بیمارستانهای دو استان فارس و اصفهان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد ـ شاهدی که در سال 1398 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون انجام شد، 94 فرد مبتلا به لوسمی میلوئیدی حاد به عنوان مورد و 99 فرد سالم به عنوان کنترل (همسانسازیشده از لحاظ سن و جنس)، انتخاب شدند. پس از نمونهگیری و استخراج DNA، پلیمورفیسم مذکور با روش Tetra Primer ARMS PCR مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار
SPSS نسخه 23 و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.KAU.REC.1398.051 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون رسید.
یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از وجود ارتباط معنیدار همراه با اختصاصیت ژنوتیپی و آللی پلیمورفیسم A/C) rs104893674) با استعداد ابتلا به لوسمی میلوئیدی حاد بود. بدین صورت که افراد با ژنوتیپ AC و دارای آلل A در این موقعیت پلیمورفیک، بیشتر مستعد ابتلا به لوسمی میلوئیدی حاد هستند (P=0/000).
نتیجه گیری: ارتباط لوسمی میلوئیدی حاد با چندشکلی موقعیت ژنتیکی رمزکننده پروتئین ZAP-70، میتواند به عنوان گزینهای برای پیشآگهی این عارضه در افراد مستعد مدنظر قرار گیرد.