1408 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي اصیل
مصطفی میرزایی، محمدرضا امیری نیک پور، رضوان نوروززاده،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
مقدمه: تصویربرداری از سیستم عروقی، تأمین کننده پارانشیم مغز یک کار تشخیصی در ارزیابی بیماران سکته مغزی میباشد. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال با سونوگرافی کالر داپلر عروق خونی گردن در بیماران با سکته مغزی ایسکمیک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی، جهت جمعآوری دادهها پرونده پزشکی بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک بستری شده در بیمارستان امام خمینی از تیرماه 1401 الی تیرماه 1402 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک به همراه نتایج سونوگرافی کالرداپلر و آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال بیماران از پرونده استخراج و ارزیابی شد.
یافتهها: این مطالعه شامل 48 بیمار با سکته ایسکمیک مغزی با میانگین سنی 12/8 ± 67/0 سال میباشد. فشارخون بالا در 8/68 درصد، دیابت شیرین در 20/8 درصد و مصرف سیگار در 25 درصد بیماران وجود داشت. بر اساس نتایج آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال و سونوگرافی داپلر رنگی، شایعترین ناهنجاری پلاک عروقی (2/79 درصد) بود. ناهنجاری و انسداد عروقی در 7/91 درصد از بیماران وجود داشت. سونوگرافی کالرداپلر در بررسی شریان کاروتید داخلی سمت راست و چپ به ترتیب حساسیت 94/9 و 92/8 درصد، ویژگی 66/7 و 38/9 درصد ارزش پیشبینی مثبت 92/1 و 70/3 درصد و ارزش پیشبینی منفی 75 و 77/8 درصد داشته است.
نتیجهگیری: سونوگرافی کالرداپلر عروقی با حساسیت و ویژگی بالا توانسته وجود انسداد و شدت آن را در عروق کاروتید داخلی در بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی تشخیص دهد و به عنوان یک روش غیر تهاجمی و ارزانتر میتواند در سیر بالینی بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
علی جلالوند،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر پروتکل تمرینی گیت به عقب بر نوسانات پاسچری (وضعیتی) و تعادل مردان سالمند با سابقه زمین خوردن انجام شد.
روش کار: ﺗﻌﺪاد 28 نفر سالمند سالم و با سابقه زمین خوردن در ایﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ. پروتکل گیت به عقب به عنوان متغیر مستقل و میانگین پارامترهای انحرافات وضعیتی دامنه، جابجایی مرکز فشار، سرعت مرکز فشار و شتاب مرکز فشار به عنوان متغیرهای وابسته مورد بررسی قرار میگیرد. از فورس پلیت کیستلر برای ارزیابی نوسانات وضعیتی استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس اندازههای تکراری طرح مختلط در سطح معنیداری 0/05 استفاده گردید.
یافتهها: تفاوت معنیداری در دامنه قدامی- خلفی و شتاب داخلی- خارجی مرکز فشار بین افراد سالمند سالم با افراد دارای سابقه زمین خوردن وجود ندارد (0/05 > P). افراد دارای سابقه زمین خوردن از دامنه داخلی- خارجی، جابجایی قدامی-خلفی، سرعت و شتاب قدامی- خلفی مرکز فشار بیشتری برخوردار بودند (0/001 = P)، ولیکن از جابجایی داخلی- خارجی (0/001 = P) و سرعت داخلی- خارجی مرکز فشار (0/005 = P) پایینتری برخوردار بودند.
نتیجهگیری: تغییر در پارامترهای مرکز فشار ممکن است پیشبینی کننده خطر سقوط در سالمندان باشد. پارامترهای مرکز فشار از حساسیت متفاوتی برای شناسایی تفاوتهای ظریف در کنترل وضعیت برخوردار هستند. پاسخ پارامترهای مختلف تحت تأثیر مکانیزمهای جبرانی، ضعف و اختلالات تعادلی قرار میگیرند. پروتکل گیت به عقب یک مداخله هدفمند برای بهبود تعادل و پایداری سالمندان مبتلا به سقوط است.
محمد جواد گوران، سوده هوشمندی، سجاد رحیمی پردنجانی،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: کانون اکوژنیک داخل قلبی (Echogenic intracardiac focus) EIF یکی از یافتههای غیرساختاری شایع در سونوگرافی جنینی طی هفتههای ۱۸ تا ۲۰ بارداری است که اغلب به عنوان یک مارکر نرم در بررسیهای غربالگری پیش از تولد مطرح میشود. با این حال، ارتباط آن با عوامل خطر مادری، بهویژه اختلالات غدد درونریز مانند کمکاری تیروئید، هنوز بهخوبی مشخص نشده است. این مطالعه با هدف بررسی شیوع کمکاری تیروئید در مادران باردار دارای جنین با EIF و ارتباط آن با سایر متغیرهای بالینی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی که از شهریورماه ۱۴۰۱ تا شهریورماه ۱۴۰۲ در بیمارستان امیرالمومنین(ع) سمنان انجام شد، ۱۰۰ زن باردار با جنین دارای EIF تأیید شده توسط اکوکاردیوگرافی مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای دموگرافیک و سابقه پزشکی مادران و جنسیت جنین استخراج و تحلیل آماری شدند.
یافتهها: میانگین سنی مادران 34 ± 41/55 سال و سن حاملگی 21/4 ± 3/65 هفته بود. کمکاری تیروئید در ۷ درصد از مادران مشاهده شد که ارتباط آماری معنیداری با وجود EIF در جنین داشت (0/01 = P). همچنین، کمکاری تیروئید با وجود بیماریهای زمینهای و جنسیت جنین نیز مرتبط بود. در مقابل، ارتباط معنیداری بین کمکاری تیروئید با سن مادر و سن بارداری دیده نشد.
نتیجهگیری: یافتهها نشاندهنده شیوع قابلتوجه کمکاری تیروئید در مادران باردار با جنین دارای EIF بود. نتایج همچنین بر لزوم توجه به ارزیابی عملکرد تیروئید در دوران بارداری بهویژه در حضور EIF جنینی تأکید دارند. مطالعات بیشتر جهت تبیین علل و پیامدهای این ارتباط توصیه میشود.
رحمت الله فتاحیان، بهناز کریمی، سیدرضا حسینی، کیانوش فروهر مجد، آیتاله حاتم پور،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: این پژوهش، به بررسی اثر تیامین بر بافت کلیه موشهایی که با نانوذرات اکسید مس مواجه شدهاند، میپردازد. این مطالعه ارتباط بین تیامین و میزان آسیب دیدگی کلیهها در اثر ورود نانوذرات بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 40 موش صحرایی نر بالغ ویستار به طور تصادفی در چهار گروه (در هر گروه 10 موش) قرار گرفتند. 2 گروه از موشها به عنوان گروه شاهد ((I و گروه تیامین (II) در نظر گرفته شدند. به موشهای گروه III مقدار 25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از نانوذرات اکسیدمس را به مدت 14 روز به شکل داخل صفاقی تزریق شد. موشهای گروهIV همین میزان از نانوذرات اکسیدمس همراه با تیامین (30 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) دریافت کردند.
یافتهها: نتایج بافتشناسی نشاندهنده، بر هم خوردن نظم لولههای پیچ خورده و از هم گسیخته شدن آنها و گشاد شدن لومن لولهای، جدا شدن سلولی و نکروز توبولی در اکثر توبولهای کلیوی در گروه III بود. در گروه دریافتکننده نانوذرات اکسید مس به همراه تیامین ((IV، تغییرات پاتولوژیک اندک بود و اکثر لولهها ساختار طبیعی خود را حفظ کرده بودند. اختلافات آماری معنیداری در مقادیر برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم (کاتالاز، سوپر اکسید دیسموتاز، TBARS و TAC) در گروههای III و IV در روز 14 نسبت به گروه شاهد مشاهده شد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تیامین میتواند به عنوان یک ترکیب مؤثر در کاهش آسیبهای ناشی از نانوذرات بر بافت کلیه عمل کند و باعث بهبود قابل توجهی بر سلامت بافت کلیه در افراد مبتلا به آسیبهای ناشی از این نانوذرات شود.
حسن شفیعی، علیرضا خاکی،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: حساسیت بالای پردازش حسی در مواجهه با فشارهای روانی، افراد را مستعد ولع مصرف مواد میکند، درحالیکه تابآوری بهعنوان عامل محافظتی، در کاهش این آسیبپذیری نقش دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی مدل ارتباطی حساسیت پردازش حسی و ولع مصرف مواد با نقش واسطهگری تابآوری در زندانیان معتاد به مواد مخدر انجام گرفت.
روش کار: جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه مددجویان معتاد به مواد مخدر در زندان شهر دلیجان در سال 1401 بود. حجم نمونه بهصورت در دسترس و به تعداد 200 نفر با توجه به سازههای پژوهش انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد حساسیت پردازش حسی آرون و آرون (1997) پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه ولع مصرف مواد صالحی فدردی، برعرفان و ضیایی (2008) بود.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با دادهها برخوردار بوده و حساسیت پردازش حسی بالا بهطور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق تابآوری) با افزایش خطر ولع مصرف مواد در افراد معتاد به مواد مخدر مرتبط است (0/05 > P).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که حساسیت پردازش حسی و تابآوری نقش مهمی در ولع مصرف مواد در افراد معتاد به مواد مخدر دارند. در مجموع، نتایج این مطالعه بر اهمیت توجه به عوامل شناختی- هیجانی در طراحی و اجرای برنامههای درمانی و پیشگیری از اعتیاد و کاهش خطر ولع مصرف مواد تأکید دارد.
علی عبدی تازه،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تحلیل مرگهای افزوده در دوران پاندمی کووید-19 در جمعیت تحت پوشش دانشکده علوم پزشکی مراغه انجام گرفت.
روش کار: مطالعه توصیفی- تحلیلی که تعداد مرگهای ثبت شده و اطلاعات آن شامل سن، جنس و تاریخ فوت به تفکیک از سال 1399 تا 1400 از سامانه نظام ثبت و طبقهبندی علل مرگ و میر در شهرستان مراغه استخراج گردید. تعداد مرگهای مورد انتظار در سالهای 1399 و 1400 بر اساس تعداد مرگهای ثبت شده سال 1397 و 1398 محاسبه شد. بدین صورت که تعداد مرگ و میر به تفکیک سن، جنس و تاریخ فوت در سالهای 1397 و 1398 از سامانه ثبت و طبقه بندی علل مرگ و میر استخراج و بعد از استانداردسازی، میزانهای مرگ و میر مورد محاسبه قرار گرفت. سپس این میزانها به تعداد جمعیت سالهای 1399 و 1400 تطبیق داده شد تا تعداد مرگ مورد انتظار برای این دو سال برآورد گردد.
یافتهها: از فروردینماه 1399 تا اسفندماه 1400، تعداد 3821 مرگ در سامانه علیتی ثبت شده، که با توجه به 2958 مورد مرگ مورد انتظار، 863 مورد (29/17 درصد) مرگ اضافی اتفاق افتاده است. میزان مرگ افزوده در مردان 24/59 درصد و در زنان 35/41 درصد بوده و گروه سنی 60 تا 69 سال دارای بیشترین میزان مرگ افزوده بوده است. 96/06 درصد (829 مورد) از مرگهای افزوده در این دو سال منتسب به بیماری کووید-19 بوده که در مردان و زنان به ترتیب 97/85 و 94/36 درصد بوده است. بیشترین میزان مرگ افزوده در سه ماهه سوم سال 1399 اتفاق افتاده که 72/17 درصد بیشتر از مرگ مورد انتظار در این بازه زمانی بوده است.
نتیجهگیری: میزان مرگ افزوده در گروههای سنی بالا و در گروه جنسی زنان بیشتر بوده و همچنین تعداد مرگهای افزوده در زمان رخداد موجهای بیماری کووید-19 بیشتر اتفاق افتاده است. بنابراین با اتخاذ سیاستهای درست و منطقی با جلوگیری از وقوع موجهای بیماری و شیوههای مراقبتی و درمانی در گروههای سنی بالا از وقوع تعداد زیادی از مرگهای افزوده جلوگیری خواهد شد.
قدرت عبادی مناس،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: مانکوزب، به عنوان یک قارچکش، به طور گستردهای برای محافظت از میوهها، سبزیجات و محصولات زراعی استفاده میشود. این ماده اثرات سمی مختلف بر روی انسان دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات قرار گرفتن در معرض مانکوزب بر تخمدان موشهای کوچک آزمایشگاهی بود.
روش کار: تعداد 24 موش نابالغ کوچک سفید آزمایشگاهی به طور تصادفی به دو گروه کنترل و مانکوزب تقسیم شدند که هر گروه شامل 12 موش بود. هر گروه به سه زیرگروه روزهای 17، 24 و 31 تقسیم شد. موشهای گروه مانکوزب به مدت 14 روز، دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم مانکوزب و موشهای گروه کنترل به همان میزان آب مقطر را از طریق گاواژ به صورت روزانه دریافت کردند. در روز 28، موشها برای جمعآوری تخمدانها بیهوش و از تخمدانها مقاطع میکروسکوپی تهیه و رنگآمیزی شدند. بررسی هیستومورفومتری با شمارش و اندازهگیری فولیکولها انجام گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مانکوزب باعث کاهش تعداد فولیکولهای بالغ و افزایش فولیکولهای نابالغ میشود و همچنین باعث کاهش قطر انواع فولیکولهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میگردد.
نتیجهگیری: مانکوزب به عنوان یک قارچکش، با تداخل در تکامل فولیکولها، موجب کاهش باروری در موشهای ماده میشود.
محمد پرستش، زهرا یوسف وند، بهزاد آریا، مجید مردانیان قهفرخی، جمیله احمدی،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: سیسپلاتین، یک عامل شیمی درمانی است که بهصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته و مزایای درمانی را برای درمان سرطان ارائه میدهد، اما اغلب منجر به اثرات نامطلوب بر نوروژنز و استرس اکسیداتیو میشود. از طرفی، فعالیت بدنی بهعنوان یک استراتژی بالقوه برای مقابله با این عوارض جانبی پیشنهاد شده است، از این رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی یک دوره تمرین استقامتی بر شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت مغزی موشهای صحرایی تحت القاء پلاتینول، بود.
روش کار: در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی نر با میانگین وزنی 220 گرم به چهار گروه: کنترل سالم، گروه کنترل تحت تزریق سیس پلاتین، گروه تمرین استقامتی و گروه سیس پلاتین + تمرین استقامتی، تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین استقامتی تشریح موشها انجام شد و سرم خون جهت اندازهگیری عوامل اکسیدانی و آنتی اکسیدانی جدا سازی؛ همچنین تحت شرایط استریل مغز حیوان برای بررسی شاخصهای مورد نظر از جمجمه خارج شد. دادهها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد، سیسپلاتین باعث کاهش معنیدار MDA و افزایش معنیدار TAC و CAT در گروه کنترل دریافت کننده سیسپلاتین شد. از طرفی انجام ۸ هفته تمرین استقامتی توانست، باعث کاهش معنیدار MDAو افزایش معنیدار TAC و CAT، شود. علاوه بر این هیچ تغییر معنیداری در سطح سرمی SOD مشاهده نشد. همچنین در بافت مغز، میزان MDA در گروه دریافتکننده سیسپلاتین افزایش معنیدار و میزان TAC، CAT و SOD کاهش معنیداری را بههمراه داشت. در مقابل، انجام ۸ هفته تمرین استقامتی باعث کاهش میزان MDA و افزایش میزان TAC، CAT و SOD شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر به نظر میرسد، فعالیت ورزشی دارای اثرات محافظتی در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از پلاتینول در مغز موش است که ممکن است به قابلیتهای آنتی اکسیدانی آن نسبت داده شود.
مرضیه پولادی، سهیلا مددی، مریم باعزم، اعظم مسلمی، احسان گلچینی، یوسف عباسی،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: مجرای سینوسی و مجاری فرعی منشعب شده از آن در نژادهای مختلف جهت به حداقل رساندن عوارض عصبی- عروقی در ایمپلنت دندانی دارای اهمیت است.
روش کار: این مطالعه به صورت یک بررسی گذشتهنگر انجام شد و از تصاویر مقطع نگاری کامپیوتری با تابش مخروطی (Cone Beam Computed Tomography) CBCT 174 بیمار مراجعهکننده به مرکز رادیولوژی خصوصی فک و صورت اراک از سال 1399-1397 استفاده شد. تصویر CBCT با استفاده از نرم افزار Romexis مورد بررسی قرار گرفت. متغیرهای کمی به صورت انحراف معیار ± میانگین و متغیرهای کیفی با درصد فراوانی گزارش شد. میانگین داده ها از روش آزمون Independent sample T-test مقایسه شد. رابطه بین دادههای کمی توسط ضریب همستگی Pearson و رگرسیون لجستیک ارزیابی شد و برای بررسی متغیرهایی مانند گروه های سنی و محل قرارگیری مجاری فرعی ازآنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتهها: 5/65 درصد از افراد دارای مجرای سینوسی بودند که نشاندهنده میزان شیوع بالای مجرای سینوسی در جمعیت مورد بررسی بود. سن و جنسیت ارتباط معنیداری با شیوع مجرای سینوسی و فرعی نداشتند (0/05 < P). با این وجود، بین میانگین قطر مجرای سینوسی در جنس مذکر و مؤنث تفاوت معنیداری مشاهده شد (0/01 = P). شایعترین مکان انتهای مجاری فرعی در سمت چپ در افراد مؤنث، در پشت دندان پیش جانبی (48/3 درصد) و در افراد مذکر، در پشت دندان پیش مرکزی (45/8 درصد) و همچنین در سمت راست در افراد مؤنث (45/5 درصد) و افراد مذکر (36/4 درصد) پشت دندانهای پیش مرکزی بود.
نتیجهگیری: شیوع مجاری سینوسی و فرعی در جمعیت و نژادهای مختلف، بیشتر با حجم نمونه و نژاد ارتباط دارد و برای کاهش عوارض عصبی- عروقی نیازمند بررسی در نژادهای مختلف است.
سید سرمد زحمت کشان، حمید رجبی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سطوح آدروپین سرم با نشانگرهای عملکرد کلیوی در افراد جوان فعال و غیرفعال بود.
روش کار: پژوهش حاضر به روش همبستگی انجام شد. پنجاه نفر مرد و زن جوان با میانگین سنی 2/28 ± 28/23 سال، قد 9 ± 170 سانتیمتر و شاخص توده بدنی 884 ± 24/71 کیلوگرم بر مترمربع در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمودنیها بر اساس پرسشنامه بک به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند و مقدار 3 سیسی خون از ورید بازویی آنها گرفته و سطوح آدروپین، اوره، اوریک اسید، کراتینین، نیتروژن اوره، آلبومین و پروتئین تام سرم آنها اندازهگیری شد. نرمال بودن دادهها از طریق آزمون کولموگروف – اسمیرنوف تعیین و برای مقایسه میانگین دادهها از آزمون Independent sample T-test استفاده و برای تعیین همبستگی هم از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد.
یافتهها: هر چند همبستگی قوی، مثبت (0/78 + = r) و معنیداری (0/05 < P) بین آدروپین و فعالیت بدنی مشاهده شد اما نشانگرهای عملکرد کلیوی تفاوت معنیداری را بین دو گروه فعال و غیرفعال نشان نداد. همبستگی معنیداری نیز بین نشانگرهای عملکرد کلیوی و سطوح آدروپین و بین نشانگرهای عملکرد کلیوی با فعالیت بدنی نیز مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با افزایش فعالیت بدنی، مقادیر آدروپین افزایش می یابد اما این افزایش، تغییری در سطوح نشانگرهای عملکرد کلیوی افراد سالم ایجاد نمی کند. بنابراین به نظر میرسد ارتباطی بین سطوح آدروپین و نشانگرهای عملکرد کلیوی در جوانان سالم وجود ندارد.
امیرعلی جعفرنژادگرو، احسان فخری میرزانق، راضیه علیزاده، داود خضری،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: استفاده از مداخلات درمانی در بیماران با بازسازی رباط صلیبی قدامی (Anterior Cruciate Ligament) ACL ضروری میباشد. برخی از مطالعات گزارش دادند، که استفاده از کفیهای طبی، میزان فشار کفپایی در بیماران را کاهش میدهند. بنابرین هدف پژوهش حاضر، اثر استفاده کوتاهمدت از کفی آنتیپرونیت بر متغیرهای فشار کفپایی در افراد دارای باز سازی رباط صلیبی قدامی با پای پرونیت طی دویدن بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی میباشد که در سال 1401 در شهرستان اردبیل انجام شد. نمونه آماری این مطالعه شامل 13 فرد پس از بازسازی ACL با پای پرونیت با میانگین سنی 4/5 ± 23/2 سال و 13 فرد سالم با میانگین سنی 4/1 ± 22/9 سال بود که به طور در دسترس انتخاب شدند. مقادیر فشار کفپایی طی دویدن با و بدون استفاده از کفی آنتیپرونیت توسط دستگاه فوت اسکن (نرخ نمونهبرداری: 300 هرتز) ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از تحلیل آنالیز واریانس دو طرفه با اندازههای تکراری استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر کاهش معنادار مقادیر اوج فشار کفپایی بر روی استخوان کفپایی اول (0/044 = P)، دوم (0/010 = P) و پنجم (0/037 = P) بعد از استفاده از کفی آنتیپرونیت طی فاز اتکا دویدن را نشان داد.
نتیجهگیری: به طور کلی میتوان بیان نمود که استفاده از کفی آنتیپرونیت احتمالاً میتواند در کاهش مقادیر فشار کفپایی و مقادیر نیروی عکسالعمل زمین در افراد دارای باز سازی ACL با پای پرونیت طی دویدن مؤثر باشد. باوجود این، اثبات هرچه بهتر این موضوع نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه دارد.
صفیه آزادی فرد، مهدی مرادی، محمد ملکی پویا،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: از آنجا که تمرین استقامتی و رژیم روزهداری در کاهش علائم بیماریهای قلبی مؤثر است، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با تحریک الکتریکی بر بیان ژنهای (Intercellular Adhesion Molecule 1) ICAM و
(Vascular cell adhesion molecule-1) VCAM در بافت قلب موشهای روزهدار چاق بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (8 هفتهای با میانگین وزن 19±200 گرم) پس از القای چاقی و افزایش وزن به طور تصادفی به 5 گروه7تایی (کنترل چاق، روزهدار، روزهدار و تمرین استقامتی، روزهدار و تحریک الکتریکی و روزهدار، تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی) تقسیم شدند. روزهداری به صورت پروتکل 8/16برای تمامی گروهها بجز کنترل چاق انجام شد. پروتکل تمرین استقامتی به مدت 4 هفته و 5 جلسه در هفته با شدت 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در هفته اول شروع و در هفته چهارم به 65 درصد رسید. همچنین تحریک الکتریکی با (دستگاه فوت شوک برای 5/0 میلیآمپر و 20 دقیقه) انجام شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی پس از بیهوشی کامل، بافت قلب برداشته شد. مقادیر بیان ژن ICAM-1 و VCAM-1 قلب به روش Real time PCR اندازهگیری شد. از روش آماری آنالیز واریانس دو راهه همراه با آزمون تعقیبی Tukeyبرای تجزیه و تحلیل داده در سطح معنیداری (05/0 ≥ P) استفاده شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان داد، روزهداری متناوب، تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی هر کدام به تنهایی باعث کاهش معنادار بیان ژن ملکولهای چسبان عروقی در بافت قلب موشهای صحرایی میشود (0/001 = P). این در حالی است که به نظر میرسد ترکیب سه مداخله اثرگذاری بیشتری بر کاهش سطح بیان ژن ملکولهای چسبان عروقی در بات قلب موشهای صحرایی چاق شود (0/001 = P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، انجام تمرینات استقامتی همراه با روزهداری و تحریک الکتریکی، اثر بسزایی در کاهش بیان VCAM و ICAM در بافت قلب دارد. با این حال هنوز نمیتوان با قطعیت سمت و سوی اثر روزهداری، تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی فوت شوک را بر مولکولهای چسبان درشرایط چاقی و روزهداری متناوب تعیین نمود.
علی قاسمی کهریزسنگی، مهرداد نجفی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: امروزه دیابت یکی از مشکلات اصلی در جهان میباشد. دیابت نوع ۲ در افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشتر دیده میشود و چاقی نیز بعنوان یک مشکل جدی سلامتی مطرح است. علاوه بر اهمیت فعالیت ورزشی در دیابت، مصرف برخی مکملها میتواند بر عوامل التهابی مؤثر باشد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر، تعیین تأثیر ۸ هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل دانه گیاه خرفه روی فاکتورهای پیشالتهابی IL-6 و CRP مردان مبتلا به دیابت نوع-۲ میانسال در آستانه چاقی بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی روی ۴۰ بیمار مرد مبتلا به دیابت نوع ۲ با میانگین سنی 40-65 و قند خون ناشتایی بالای ۱۲۰ انتخاب شده، سپس به طور تصادفی به چهار گروه 10 نفره شامل: گروه کنترل، تمرین، تمرین+مکمل و گروه مکمل تقسیم شدند. آزمودنیها، سابقه فعالیت ورزشی منظم (به مدت 6 ماه قبل) و مصرف گیاه خرفه را نداشتند و در آستانه چاقی بودند (شاخص توده بدنی بین 28 تا 30). آزمودنیها ۳ جلسه در هفته و هر جلسه یک ساعت پیاده روی بدون استراحت انجام میدادند. مدت زمان هر جلسه تمرینی از ۳۰ دقیقه در هفته اول شروع شد و در هفته هشتم به ۴۵ دقیقه رسید، همچنین شدت تمرین معادل۵۰ تا۷۰ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره رسید. گروه مکمل، دانه گیاه خرفه به میزان 7/5 گرم در روز را به مدت ۸ هفته مصرف کردند. گروه کنترل طی ۸ هفته تمرین نداشتند و مکملی دریافت نکردند. برای مقایسه نتایج قبل و بعد از آزمون t زوجی استفاده شد. برای بررسی اختلاف معنیداری بین چهار گروه از آزمون تحلیل کوواریانس و در صورت مشاهده تفاوت معنیدار از آزمون تعقیبی Bonferroni جهت تعیین محل اختلاف بین گروهی در سطح معنیداری (0/05 > P) استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معنیدار CRP را نشان داد (0/001 = P). نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni حاکی از تفاوت بین دو گروه تمرین- مکمل و تمرین دارونما نسبت به گروه کنترل بود (0/05 P <). در مقادیر IL-6 تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف دانه گیاه خرفه همراه با فعالیت ورزشی، موجب بهبود شاخص التهابی CRP شده و لذا میتواند باعث کاهش مشکلات قلبی شود. در نتیجه استفاده از مکمل دانه خرفه چنانچه همزمان با تمرین ورزشی باشد میتواند روشی مؤثر برای مردان مبتلا به دیابت نوع دو میانسال در آستانه چاقی باشد، اما تأثیر تمرین استقامتی مؤثرتر از مکمل دانه خرفه بود.
مهتاب فراهانی، فاطمه مهرابی، محمد علی مردم، عبداله ابولفتحی، زهرا برزابادی فراهانی، فاطمه رفیعی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر آموزش براساس مدل خودکارآمدی بر راهبردهای مقابلهای و امید در بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمیدرمانی بود.
روش کار: این مطالعه بر روی 62 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمیدرمانی انجام شد. گروه مداخله به مدت 4 جلسه، آموزش مؤلفههای عوارض شیمیدرمانی و راهکارهای بهبود آن را بر اساس مدل خودکارآمدی دریافت نمودند. بیماران گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند و تحت مراقبتهای روتین قبل بودند. پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک، مهارت مقابلهای Billings و Moss و امید Schneider بلافاصله قبل از شروع مداخله و پس از پایان مداخله توسط بیماران هر دو گروه تکمیل شدند و نتایج حاصل از آن توسط آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین امید در دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله کم و بعد از مداخله، در گروه کنترل همچنان کم و در گروه مداخله زیاد و معنیدار است (0/05 > P). آزمونهای آماری نشان داد که بین میانگین کل امید به زندگی با سن و اقتصاد و تحصیلات آنها ارتباط معنیداری وجود دارد (0/05 > P). همچنین قبل از مداخله میزان استفاده از راهبردهای مقابلهای در هر دو گروه مداخله و کنترل کم و بعد از مداخله آموزشی در گروه کنترل کم و در گروه مداخله در حد زیاد بود.
نتیجهگیری: مداخله آموزش خودکارآمدی سبب افزایش امید به زندگی و راهبردهای مقابلهای در بیماران مبتلا به سرطان پستان، تحت شیمیدرمانی شد.
جمال رضایی اوریمی، بیتا قاضی زاده، اعظم خسروی، سید امیرحسین لطیفی، مهدی صالحی، محمدحسین اسدی، سیدعبدالله محمودی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: مطالعات مرتبط با تولیدات علمی دیدگاههای ارزشمندی درباره توسعه و رشد پژوهشهای علمی فراهم میکنند. هدف این مقاله، ارزیابی پایاننامههای تحصیلات تکمیلی حوزه تاریخ پزشکی در ایران از سال 1380-1400 با تمرکز بر روندهای پژوهشی، سهم دانشگاهها و موسسات علمی و الگوهای فعالیت علمی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش از 558 پایاننامه تشکیل شده که در دانشگاهها و مراکز علمی کشور منتشر شدهاند. دادههای تحقیق با بکارگیری چکلیست تحلیلمحتوا گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد، دانشگاه تهران با 66، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با 49 و دانشگاه پیام نور با 36 عنوان بیشترین تعداد پایاننامهها را در این حوزه تولید نمودهاند. بیشترین تعداد پایاننامه در سال 1396 نگارش یافته (9/67 درصد) و کمترین تعداد مربوط به سال 1382 بوده است. همچنین، رشتههای تاریخ با 160، دکترای حرفهای با 78 و زبان و ادبیات فارسی با 46 عنوان بیشترین تعداد پایاننامه را در این حوزه منتشر نمودهاند.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تاریخ پزشکی در ایران در دو دهه گذشته رشدی چشمگیر داشته است. این رشد با افزایش تعداد پایاننامهها، تنوع گرایشها، و همچنین افزایش مشارکت دانشگاهها و مراکز علمی مشهود است.
رویا فاطمی نژاد، محمد رضا دایر، مهران درست قول، محمدرضا پریشانی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: پروتئین نوروتوکسین بوتولینیوم (بوتاکس)، جهت زیباسازی و کاهش چین و چروک صورت بدون توجه به خطرات بالقوه آن بطور وسیعی استفاده میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات بوتاکس بر عوامل بیوشیمیایی خون و نیز ساختار بافتی کلیه موشهای صحرایی ماده انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه، تعداد 28 عدد موش صحرایی ماده بالغ از نژاد ویستار انتخاب و بطور تصادفی به چهار گروه هفتتایی تقسیم شدند. به سه گروه اول تا سوم به ترتیب بوتاکس با دوزهای 4، 6 و 8 تزریق و به گروه چهارم یا گروه شاهد سالین به صورت داخل صفاقی (یک سوم پایینی شکم و یک سانتیمتر زیر ناف سمت چپ) تزریق شد. سپس به مدت سه ماه با دسترسی کامل به غذا و آب در شرایط دمایی 22 درجه سانتیگراد و چرخه روشنایی و تاریکی 12 ساعته در خانه حیوانات نگهداری شدند. در پایان دوره، حیوانات بعد از 24 ساعت گرسنگی توسط اتر بیهوش و از ناحیه قلب آنها خونگیری شد. سپس حیوانات آسانکشی شده و نمونههای بافتی کلیه آنها جهت بررسیهای بافت شناختی استخراج گردید.
یافتهها: نتایج بیوشیمایی حاکی از افزایش معنیدار کراتینین خون بدنبال تزریق بوتاکس در مقادیر 6 و 8 واحد بود که نشاندهنده آسیب کلیوی است. اگرچه افزایش در میزان اسید اوریک خون در مقایسه با گروه کنترل در سطح 95 درصد معنیدار نبود ولی در سطح 94 درصد اختلاف معنیداری را نشان داد که حاکی از آسیب اولیه به کلیهها میباشد. مطالعات بافت شناختی نشان داد که تزریق داخل صفاقی بوتاکس در دوز 8 واحد، در بافت کلیه تغییرات ساختاری پراکنده و محدود در برخی از نواحی کلیه شامل دژنرسانس واکوئلر سلولهای اپیتلیال ایجاد میکند.
نتیجهگیری: بنابر نتایج مطالعه حاضر، استفاده از بوتاکس در دورههای طولانی و تکرار شونده، علاوه برآسیبهای موضعی ممکن است باعث آسیبهای جدی به کلیهها شده و زندگی فرد را تهدید نماید.
حسن رحمانی، فائزه عسگری، عابد عسگری، حبیب الله رحیمی، لیلا قنبری افرا،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: : حفظ سلامت عمومی و دوری از فرسودگی شغلی، دو مؤلفه اساسی زندگی افراد است و هر یک میتواند بر دیگری تأثیرگذار باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط فرسودگی شغلی و سلامت عمومی در پرسنل پیشبیمارستانی انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی بر روی 150 نفر از پرسنل پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1399 انجام گردید. نمونهگیری به روش تصادفی ساده انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و سلامت عمومی گلدبرگ بود. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای توصیفی و Pearson انجام شد.
یافتهها: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، متوسط سن شرکتکنندگان 8/09 ± 35/14 بود. متوسط نمره فرسودگی شغلی و سلامت عمومی به ترتیب شغلی 19/28 ± 57/98 و 10/97 ± 48/26 بود. نتایج آزمون همبستگی Pearson نشان داد فرسودگی شغلی با سلامت عمومی رابطه معنیدار داشتند (001/ 0= P، 0/613 = r).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه نشان دادند که فرسودگی شغلی و سلامت عمومی پرسنل پیشبیمارستانی در سطح متوسط قرار دارند. افزایش نمره فرسودگی شغلی، موجب تشدید اختلال سلامت عمومی در پرسنل پیش بیمارستانی میگردد؛ به نظر میرسد گزینش دانشجو از بین علاقمندان به حرفه پیشبیمارستانی باعث بهبود وضعیت این احساس در افراد شاغل گردد. بعلاوه لازم است مدیران پیشبیمارستانی برای کمک به بهبود کیفیت خدمات پرسنل پیشبیمارستانی، به فرسودگی شغلی و سلامت عمومی توجه نمایند.
محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، محمد ارجمندزادگان، مونا مقدسی، آرش پروین،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: در دنیای امروز، با گسترش فناوریهای الکترونیکی و تجهیزات تولیدکننده میدانهای الکترومغناطیسی، انسانها و سایر موجودات زنده بهطور مداوم در معرض این میدانها قرار دارند. این مواجهه میتواند تأثیرات بیولوژیکی قابلتوجهی بر رشد و عملکرد موجودات زنده داشته باشد. این پژوهش به ارزیابی تأثیر میدانهای مغناطیسی متناوب با شدتها و فرکانسهای مختلف بر میزان رشد باکتریهای اشریشیا کلی (Escherichia coli) به عنوان یک باکتری گرم منفی و استافیلوکوکوس اورئوس (Staphylococcus aureus) به عنوان یک باکتری گرم مثبت، پرداخته است.
روش کار: این مطالعه، اثر میدانهای مغناطیسی متناوب با شدتهای ۱ و ۲ میلیتسلا و فرکانسهای ۵۰، ۷۵، ۱۰۰ و ۱۵۰ هرتز بر رشد باکتریهای اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس اورئوس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از تکنیک شمارش صفحات استاندارد استفاده شد. نمونهها در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد به مدت ۲۴ ساعت انکوبه شدند و تعداد کلونیها به صورت واحدهای تشکیلدهنده کلونی (CFU/ml) شمارش شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تعداد کلونیهای اشریشیا کلی تحت تأثیر میدانهای مغناطیسی بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (0/05 > P). درمقابل، تعداد کلونیهای استافیلوکوکوس اورئوس پس از مواجهه با میدان مغناطیسی کاهش معنیداری (0/05 > P) را نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میدانهای مغناطیسی متناوب میتوانند تأثیرات متفاوتی بر رشد باکتریهای مختلف داشته باشند. طبق این نتایج، کاهش در تعداد کلونیها بر اثر اعمال میدان مغناطیسی در استافیلوکوکوس اورئوس مشاهده شد، در حالی که افزایش تعداد کلونیها در اشریشیا کلی دیده شد. این یافتهها میتوانند در توسعه روشهای جدید برای کنترل رشد باکتریها و کاربردهای بیوتکنولوژی مورد استفاده قرار گیرند.
الهام محمدی، نازنین امینی، صفورا امیدوار، اعظم مسلمی، مائده سادات الحسینی، فائزه وابک،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: کاتاراکت، یکی از علل شایع ناتوانی در سالمندان است. بیماران کاندید عمل جراحی کاتاراکت، مانند هر نوع جراحی دیگر، اضطراب فراوانی را تجربه میکنند و این اضطراب، بر ابعاد روانی، فیزیولوژیکی و بهبودی پس از عمل در آنان تأثیر نامطلوبی دارد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش قبل از عمل بر میزان اضطراب بیماران کاندید جراحی کاتاراکت انجام گرفت.
روش کار: در این کار آزمایی آموزشی، 80 بیمار کاندید جراحی کاتاراکت به روش نمونهگیری تصادفی ساده در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. بیماران در گروه آزمون، مداخله آموزشی را دریافت کردند و بیماران گروه کنترل، مراقبتهای معمول بخش را دریافت نمودند. اضطراب دو گروه در زمان بستری و پس از جراحی و ورود به بخش با پرسشنامه Spielberger، تعیین و در دو گروه مقایسه شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون Fisher's exact test، Levin و Chi-square و T-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج اختلاف آماری معنیداری را بین گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله آموزشی از نظر نمرهی اضطراب آشکار و پنهان را نشان نداد (0/05 < P) اما پس از اجرای مداخله آموزشی نتایج اختلاف آماری معنیداری را بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین اضطراب آشکار و پنهان(0/05 > P) نشان داد.
نتیجهگیری: اجرای مداخله آموزشی قبل از عمل منجر به کاهش اضطراب بیماران بعد از عمل میشود، از اینرو پیشنهاد میشود که آموزش به عنوان روشی کم هزینه و اثربخش در مراقبتهای قبل از عمل انجام شود.
مژگان محمدی فر، فرشته بهمنی، علیرضا عابد، غلامعلی حمیدی، محمد حسین اعرابی، سید علیرضا طلائی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: اثرات ضددردی اسانس رزماری و نعناعفلفلی در مطالعات زیادی نشان داده شده است. حلالیت پایین اسانسها در آب و فراهمیزیستی پایین مصرف آنها را محدود کرده و نانوذرات میتوانند در رفع این محدودیتها کمک کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر ضددردی نانوامولسیون حاوی اسانس رزماری و نعناع فلفلی در موشهای صحرایی مبتلا به درد نوروپاتیک انجام شد.
روش کار: 40 سر موش صحرائی نر به چهار گروه زیر اختصاص داده شدند: کنترل (CON)، درد نوروپاتیک دریافتکننده نرمالسالین (NPS)، نانوامولسیون (NPN) یا گاباپنتین (NPG). درد نوروپاتیک با استفاده از مدل CCI ایجاد شد. حیوانات، نانوامولسیون حاوی 10 درصد عصاره رزماری و اسانس نعناعفلفلی را از طریق گاواژ دریافت کردند. آزمایشات رفتاری (هایپرآلژزی حرارتی، آلودینیای حرارتی و آلودینیای مکانیکی) در روزهای 1، 4، 7، 14 و 21 مطالعه انجام شد. در پایان، آزمایشات بیوشیمیایی روی بافت عصب سیاتیک انجام شد.
یافتهها: موشهای NPS افزایش قابلتوجهی در آستانه درد در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند (0/001 > P). بهعلاوه، پتانسیل ضددرد نانوامولسیون حاوی اسانس رزماری و نعناع فلفلی در آزمایشهای آلودینیا و هایپرآلژزی دیده شد. بررسیهای بیوشیمیایی نشان داد که CCI ظرفیت آنتیاکسیدان کل، و فعالیت آنزیمهای سوپراکسیددیسموتاز و گلوتاتیونپراکسیداز را کاهش داده و سطح MDA را در عصب سیاتیک موشها افزایش میدهد (0/001 > P برای همه مقایسهها). تجویز نانوامولسیون تمام تغییرات پارامترهای بیوشیمیایی را معکوس کرد (0/001 > P).
نتیجهگیری: تجویز نانوامولسیون حاوی اسانس رزماری و نعناع برای موشهای صحرایی، میتواند علائم درد نوروپاتیک را از طریق ایجاد تعادل در سیستمهای اکسیدانی و آنتیاکسیدانی عصب سیاتیک آنها کاهش دهد.