پریسا نوربخش، رضوان میرزایی، فاطمه یگانه فرد، قاسم مسیبی،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از علل عمده مرگ مرتبط با سرطان و شایعترین بدخیمی در زنان سراسر جهان است. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که در شروع و فرآیند التهاب و کموتاکسی سلولهای دندریتیک و ماکروفاژهای نا بالغ نقش دارد. هدف از این مطالعه، بررسی این بیومارکر در بیماران مبتلا به سرطان سینه بوده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و مورد -شاهدی بود که در آن 45 بیمار مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان ولیعصر اراک از خرداد تا آذر 1394 (با محدوده سن 18 تا 60 سال) و 40 داوطلب سالم به عنوان گروه شاهد زن (با محدوده سنی 22 تا 56 سال) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران دارای کارسینوم مهاجم پستان بوده و قبل از عمل جراحی ماستکتومی انتخاب شدند. سطح سرمی کمرین در هر دو گروه به روش الایزا و بر اساس دستورالعمل کیت اندازهگیری شد.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین سطح سرمی کمرین در بیماران (608±1536 نانوگرم بر لیتر) کمتر از گروه شاهد 544±1919 نانوگرم بر لیتر) به دست آمد(0/04=p). ارتباط معنیداری بین میزان کمرین با وزن بدن، مرحله بیماری طول مدت بیماری و تعداد گلبولهای سفید خون محیطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نقش کمرین درفرآیند التهاب، کاهش سطح کمرین در بیماران مبتلا به سرطان سینه ممکن است به دلیل مصرف زیاد آن در واکنشهای التهابی یا سرکوب سیستم ایمنی توسط تومور باشد. این کاهش ممکن است به نفع رشد تومور باشد.
ناصر سعیدی، محمدرضا رضوانفر، مهدی حدیدی، فروه عسگری زاده ماهانی، مجتبی احمدلو،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم رنین- آنژیوتانسین نقش مهمی در ایجاد بیماریهای کلیوی و پیشرفت آن دارد و مهار سیستم رنین- آنژیوتانسین به وسیله داروهای مهار کننده و بلوک گیرندههای آنژیوتانسین، درمان استاندارد جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری کلیوی و پروتئینوری میباشد.گزارشات حاکی است که آنالوگهای ویتامین D با سرکوب کردن ترشح رنین باعث بهبود پروتئینوری میگردند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آنالوگ ویتامین D (کلسیتریول) بر کاهش پروتئینوری در بیماران مبتلا به بیماری نفروپاتی دیابتی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 132 بیمار مبتلا به نفروپاتی – دیابتی که کمبود ویتامین D نداشتند انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با ترکیب 25 میلیگرم لوزارتان دوبار در روز و روزانه یک کپسول 25/0 میلیگرمی کلسیتریول و گروه دوم تحت درمان با 25 میلیگرم لوزارتان دوبار در روز به تنهایی به مدت 3 ماه قرار گرفتند. آزمایشات FBS,CRP,ESR,BUN,Cr lipid profile, Ca, P, و HbA1c از تمام بیماران در ابتداد و انتهای مطالعه گرفته شد و همچنین میزان پروتئین 24 ساعته ادرار اندازهگیری شد و نتایج با هم مقایسه و به صورت آماری بیان گردید.
یافتهها: میزان پروتئین 24 ساعته ادرار در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان بهبود پیدا کرده بود که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود(0/0003=p) همچنین میزان عملکرد کلیه (BUN,Cr) در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان به تنهایی بهبود معنیداری داشت(0/05>p).
نتیجهگیری: درمان با کلسیتریول همراه با مهار کننده گیرنده آنژیوتانسین در بهبود عملکرد کار کلیه و بهبود پروتئینوری نسبت به گیرندههای مهار کننده آنژیوتانسین به تنهایی موثرتر بود.
افسانه طلایی، مهدی محمودپور، مریم شهدوست،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی فرآیندهای التهابی و متابولیسم، در این مطالعه، اثرات آتورواستاتین بر روی شاخصهای التهابی را در بیماران دیابتی بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، به صورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و شاخصهای قند خون، پروفیل لیپید، لپتین، آدیپونکتین، TNF-α (فاکتور نکروز تومور آلفا) و hsCRP (پروتئین واکنشی C فوق حساس) قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، سطح آدیپونکتین در مقایسه با گروه کنترل افزایش قابل ملاحظهای داشت، در حالی که تغییرات لپتین قابل ملاحظه نبود. سطح کلسترول کل و hsCRP و کلسترول LDL (لیپوپروتئین کمچگالی) در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت در حالی که قندخون ناشتا کاهش معناداری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین میتواند در بهبود کاهش شاخصهای التهابی در بیماران دیابتی نقش موثری داشته باشد.
فرزانه فولادی طرقی، فردین فرجی، علی اکبر ملکی راد، کیوان قسامی، افسون طلایی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) یک بیماری رایج دمیلینهکننده سیستم عصبی مرکزی است که التهاب و فرآیندهای استرس اکسیداتیو نقش مهمی در پیشرفت و علایم بالینی آن دارند. هدف اصلی مطالعه حاضر تخمین اثرات ضدالتهابی ملاتونین بر روی خستگی در بیماری مالتیپل اسکلروزیس است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 62 بیمار مبتلا به ام اس عود کننده-بهبود یابنده انجام شد که به طور تصادفی جهت دریافت داروی ملاتونین بهصورت 3 میلیگرم در روز یا به صورت پلاسبو برای 8 هفته انتخاب شدند. شدت خستگی در ام اس توسط پرسشنامه FSS (Fatigue Severity Scale) در هفته 1 و 8 بررسی شد.
یافتهها: 47 بیمار در گروه مداخله و 15 بیمار در گروه پلاسبو مطالعه را تکمیل نمودند. در گروه مداخله درمان با ملاتونین کاهش چشمگیری در امتیاز FSS نسبت به گروه پلاسبو ایجاد کرد. میانگین نتایج پرسشنامه FSS قبل از مداخله در بیماران گروه مداخله و کنترل به ترتیب برابر 97/13±04/32 و 44/15±86/35 و همچنین بعد از مداخله در بیماران گروه مداخله و کنترل به ترتیب برابر 40/12±42/30 و 66/12±41 بود (001/0 = p). امتیاز گروه کنترل 866/35 بود که بعد از مداخله به 41 رسید. از آنجا که امتیاز گروه کنترل بیشتر یا مساوی 36 بود، این مطالعه نشان داد ملاتونین اثر چشمگیری در بهبود و کاهش خستگی دارد.
نتیجهگیری: استفاده از ملاتونین در کنار داروهای خط اول مانند میتوکسانترون و اینترفرون بتا و گلاتیمر استات میتواند خستگی و ناتوانی در بیماران مبتلا به ام اس را بهبود بخشد.
عبدالطیف معینی، لیلا مهربان،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: موکور مایکوزیس شامل گروهی از عفونتهای تهدیدکننده حیات است که توسط قارچی از تیره موکورالها ایجاد میشود و نسبت مرگ و میر بالاتری در مقایسه با سایر عفونتهای شناخته شده دارد. جهت تشخیص زودرس، ظن بالینی و توجه به عوامل خطرساز لازم است و شروع زود هنگام درمان برای دستیابی به نتیجه مطلوب ضروری است. در این گزارش یک خانم با موکور مایکوزیس ریوی معرفی میشود.
گزارش مورد :خانم 47 ساله با سابقه دیابت کنترلنشده از 8 سال پیش، با سرفه و خلط و هموپتیزی و تنگی نفس از سه هفته پیش همراه با دیسفاژی مراجعه نموده است. در معاینه در سمع ریهها کراکل کورس دو طرفه همراه با ویزینگ و استریدور شنیده شد. بیمار در بدو مراجعه تب داشته است. در آزمایشات، لوکوسیتوز و تیتر بالایESR و CRP3+ داشت. در بررسی از نظر گوش و حلق و بینی اریتم مختصر طنابهای صوتی مشهود بود. در رادیوگرافی قفسه صدری انفیلتراسیون ریوی در لوب میانی ریه راست داشت. سی تی اسکن از سینوسها نرمال بود. برای بیمار برونکوسکوپی و بیوپسی انجام شد که در پاتولوژی ترشحات فیبرینولوکوسیتیک همراه با نکروز وسیع و رشتههای پهن هایفا نشاندهنده درگیری وسیع موکور مایکوزیس گزارش شد. بیمار بلافاصله تحت درمان با آمفوتریسین B قرار گرفت .
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.48 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
نتیجهگیری: موکور مایکوزیس در بیماران دیابتی دارای مورتالیتی بالایی میباشد و این بیماری در بیماران مبتلا به دیابت کنترلنشده شیوع بیشتری دارد و لازم است در صورت ابتلا به پنومونی و عدم بهبود علایم در این بیماران، به موکور مایکوزیس ریوی توجه شود.
افسانه طلایی، مهدی محمود پور، مریم شهدوست،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی قند خون و کنترل دیابت، در این مطالعه اثرات آتورواستاتین بر روی قند و مقاومت به انسولین را بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سو کور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، بهصورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله، روزانه 40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و قند خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1C، پروفیل لیپید، قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.ARAKMU.REC.90.108.10 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، انسولین، مقاومت به انسولین و HbA1C در مقایسه با گروه کنترل بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت، در حالی که قند خون ناشتا کاهش قابل ملاحظهای نداشت. سطح کلسترول کل و کلسترول LDL (Low Density Lipoprotein) نیز کاهش معناداری در گروه مداخله داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین در بهبود کنترل قند خون و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نقش موثری دارد.
زهرا شیراوند، افسانه طلایی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف مطالعات متعددی نشان دادهاند بین کمبود آهن و اختلال عملکرد تیروئید رابطه وجود دارد. تیروئید پراکسیداز نقش اساسی در عملکرد تیروئید دارد و آهن جزء اساسی این آنزیم است، بنابراین ممکن است تجویز آهن بتواند موجب بهبود عملکرد تیروئید شود.
مواد و روش ها در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 94 نفر از زنان مبتلا به هیپوتیروئیدی کنترلشده انتخاب و به طور تصادفی با روش نمونهگیری بلوکی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در شروع مطالعه سطح TSH ،T4 ،T3 و پروفایل آهن همه بیماران اندازهگیری شد. سپس بیماران گروه آزمایش، تحت درمان با لووتیروکسین به همراه روزانه صد میلیگرم آهن خوراکی و گروه دوم نیز تحت درمان با لووتیروکسین به همراه دارونما (به مدت دو ماه) قرار گرفتند. بعد از گذشت دو ماه مجدداً سطح هورمونهای تیروئید و پروفایل آهن در هر دو گروه اندازهگیری شد.
ملاحظات اخلاقی این تحقیق در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد 1396154 تصویب شد و در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی با کد IRCT20151114025031 به ثبت رسید.
یافته ها پس از گذشت دو ماه، در دو گروه آزمایش و کنترل (دریافتکننده دارونما)، سطح سرمی TSH به ترتیب 1±2/2 و 1/1±2/9 واحد بینالمللی بر لیتر (P=0/04)، سطح سرمی T4 به ترتیب 1/4±9/3 و 8/2±0/9 میکروگرم بر دسیلیتر (P=0/01) و سطح سرمی T3 به ترتیب 0/3±1/6 و 0/3±1/1 نانوگرم بر میلیلیتر (P=0/01) به دست آمد.
نتیجه گیری تجویز همزمان آهن همراه با لووتیروکسین در بیماران مبتلا به کمکاری تیروئید، به کاهش TSH و بهبود شاخصهای آزمایشگاهی و پاسخ به درمان منجر میشود.
مینا میر نظامی، بهمن صادقی، سجاد قدبیگی، فرید ثاقبی، مجتبی احمدلو،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف آلوپسی آندروژنیک یکی از شایعترین علل ریزش مو در مردان است. محلول ماینوکسیدیل یکی از پرمصرفترین داروهای مورد استفاده در آلوپسی آندروژنیک است، اما این دارو عوارض جلدی متعددی از جمله خارش، پوستهریزی و اریتم دارد که منجر به عدم تداوم مصرف میشود.
مواد و روش ها در این مطالعه کار آزمایی بالینی دوسوکور، 51 نفر مرد مبتلا به آلوپسی آندروژنیک تحت درمان با محلول ماینوکسیدیل پنج درصد به همراه عصاره بابونه هفت درصد قرار گرفتند و همزمان نیز 49 بیمار به عنوان گروه کنترل با گروه اول همسان شدند و تحت درمان محلول ماینوکسیدیل پنج درصد قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت شش ماه درمان و پیگیری شدند که در ابتدا و پایان طرح، ابزار سنجش که چکلیستی شامل متغیرهای شدت درد، میزان ریزش و عوارض و غیره بود، تکمیل شد. پس از جمعآوری دادهها و ورود اطلاعات در نسخه 18 نرمافزار آماری SPSS، با استفاده از آزمونهای آماری (کایدو، تی مستقل، رگرسیون لجستیک) تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.456 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک و کد ثبت کارآزمایی بالینی 2017042420258N41 به ثبت رسیده است.
یافته ها در هر دو گروه بهتدریج شدت خارش و پوستهریزی کاهش یافت. اما در گروه کنترل اریتم سیر افزاینده داشت. در حالی که در گروه بابونه، اریتم نیز کاهش داشت و هر سه مورد خارش، پوستهریزی و اریتم، در گروه بابونه و ماینوکسیدیل به مراتب کمتر از گروه ماینوکسیدیل بهتنهایی بود.
نتیجه گیری به نظر میرسد تجویز همزمان عصاره بابونه هفت درصد منجر به کاهش شدت و مدت عوارض جلدی محلول ماینوکسیدیل پنج درصد در درمان آلوپسی آندروژنیک مردان میشود. بنابراین همراهی بیمار در ادامه درمان و متابعت از دستورات پزشکی افزایش یافته و نهایتاً شانس درمان آلوپسی نیز زیادتر خواهد شد.
مرتضی غریبی، سیمین نجفقلیان، فاطمه رفیعی، علی ناظمی، اسماعیل منصوریزاده،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف دانشکده آمریکایی طب اورژانس برای تشخیص بهموقع آسیبهای سر به دنبال ترومای خفیف توصیهای دارد؛ محققان در این مطالعه ارزش پیشگوییکنندگی و حساسیت و اختصاصیت این راهنمای بالینی را در نیاز به انجام سیتیاسکن بررسی کردهاند. مشخصات جمعیتشناختی، علائم بالینی، مکانیسم تروما، آسیبهای فیزیکی موجود در تروما به سر و سابقه سوء مصرف مواد ثبت شدند.
مواد و روش ها این مطالعه به صورت مقطعی به مدت 6 ماه بر روی بیماران بالای 18 سالی انجام شد که به اورژانس بیمارستان ولیعصر اراک مراجعه کرده بودند و معیارهای ACEP برای انجام سیتیاسکن در ترومای خفیف سر را داشتند. مشخصات جمعیتشناختی، علائم بالینی، مکانیسم تروما، آسیبهای فیزیکی موجود در تروما به سر و سابقه سوء مصرف مواد ثبت شدند. هر دو ساعت سطح هوشیاری چک شد. در صورت وجود پاتولوژی در سی تی تحت درمان لازم قرار گرفتند و بیمارانی که پاتولوژی واضح نداشتند، پس از شش ساعت از اورژانس ترخیص و تا دو هفته به صورت تلفنی مورد پیگیری قرار گرفتند و در صوت بروز هر نوع اختلال در سطح هوشیاری، با انجام سیتیاسکن مجدد مورد بررسی قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.227 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها 500 بیمار 335 نفر (67 درصد) مرد و 165 نفر (33 درصد) زن ارزیابی شد. میانگین و انحراف معیار سنی 2/01±46/39 سال بود؛ حساسیت راهنمای بالینی ACEP از نظر ارزش تشخیصی نیاز به انجام سیتیاسکن در بیماران ترومای خفیف سر، 100 درصد با ویژگی 46/3 درصد است (در توصیه دوم حساسیت 100 درصد و ویژگی 6/7) که نشان میدهد تست از حساسیت بالایی در تشخیص بیماران برخوردار است، اما ویژگی تست پایین است.
نتیجه گیری راهنمای بالینی ACEM از نظر ارزش تشخیص نیاز به انجام سیتیاسکن در بیماران ترومای خفیف، با وجود اینکه دارای حساسیت بسیار بالا بود، از نظر ویژگی و ارزش اخبار مثبت و منفی بسیار پایین بوده که معیار قابل قبولی برای رد یا انجام سیتیاسکن در بیماران ترومای خفیف سر نیست.
محمد صادق مسچی، شیدا سوداگر، فرهاد جمهری، مرجان حسین زاده تقوایی، مژگان فروتن،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران با علائم اختلالات و زخمهای دستگاه گوارش تعداد زیادی از مراجعین به کلینیکهای عمومی و داخلی را تشکیل میدهند و مطالعات اولیه زخم معده، نقش عوامل روانشناختی را در تولید زخم معده مستعد نشان دادهاند. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس بیمارن مبتلا به زخم معده بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مداخلهای با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه بیماران مبتلا به زخم معده مراجعهکننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران در زمستان 1397 بود. از بین افراد داوطلب شرکت در پژوهش، سی نفر از بیماران مبتلا به زخم معده به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه شدت درد مکگیل (2000) و سبکهای مقابله اندلر و پارکر (1990) بود. آزمودنیهای گروه آزمایش در هشت جلسه 90دقیقهای درمان شناختی رفتاری شرکت کردند. آزمودنیهای گروه کنترل در این مدت درمان روانشناختی دریافت نکردند. برای تحلیل دادهها، از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازهگیری مکرر و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1397.85 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری منجر به افزایش سبک مقابله مسئلهمداری (01/0>P) و کاهش سبکهای مقابله هیجانمدار (01/0>P) و اجتنابی (01/0>P) شد. همچنین میانگین نمرات شدت درد در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (01/0>P).
نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر بود
الهه فینی، ندا نصیریان، بهرام حسین بیگی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از شایعترین سرطانهای بانوان در دنیا است. CA-125 بیشترین بیومارکر استفادهشده در غربالگری سرطان تخمدان است. با اینکه بر اساس مطالعات انجامشده، CA-125 حساسیت و ویژگی چندان بالایی ندارد که به عنوان تست غربالگری در جامعه پزشکی استفاده شود، ولی به دلیل ساده و غیرتهاجمی بودن تقریباً همیشه انجام میشود و خصوصاً نقش مهمی در فرایند درمان، بعد از درمان و تعیین پیشآگهی و بازگشت بیماری ایفا میکند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط سطح بالای تومور مارکر CA-125 با وجود سرطان تخمدان، تعیین حساسیت، اختصاصی بودن و ارزش اخباری مثبت و منفی این تست در بیماران ایرانی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی همه موارد تست CA-125 انجام شده در بیمارستان ولایت قزوین طی سالهای 1394 تا 1397(چهارصد مورد) از نظر ابتلا به سرطان تخمدان بررسی شدند. به علاوه میزان CA-125 در میان افراد سالم و بیماران مبتلا به سرطان تخمدان مقایسه شد. درنهایت دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق شمارهIR.QUMS. REC.1396.316 به تأیید شورای اخلاقی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین رسیده است.
یافته ها: در این مطالعه 35/3 درصد دارای تشخیص قطعی بیماری سرطان تخمدان بودند. به طور کلی مقادیر CA-125 در 41/8 درصد منفی و در 58/2 درصد مثبت گزارش شد. حساسیت آزمون 80/1 درصد، ویژگی 53/6 درصد، ارزش اخباری مثبت 48/4 درصد و ارزش اخباری منفی 83 درصد به دست آمد. سن و وجود سرطان تخمدان با سطوح سرمی CA-125 از ارتباط آماری معنادار داشتند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سن و سطوح سرمی CA-125 ارتباط آماری معناداری داشتند و درنهایت مشخص شد که سطوح CA-125 با وجود سرطان تخمدان ارتباط آماری معناداری دارد. این تست حساسیت و ویژگی متوسط و ارزش اخباری مثبت پایین و ارزش اخباری منفی بالا دارد. پس به عنوان یک تومور مارکر، برای غربالگری مناسب نیست، ولی برای از بین بردن تومور ارزش دارد.
فرزین باقری شیخانگفشه، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: به مفهوم استحکام روانی طی سالهای اخیر در زمینه مطالعات ورزشی بسیار توجه شده است، به طوری که در اکثر پژوهشهای کیفی برای کشف دیدگاههای مربیان، ورزشکاران و روانشناسان ورزشی از استحکام روانی استفاده میکنند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف پیشبینی استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار بر اساس رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان در نیمسال اول تحصیلی سال 99-1398 تشکیل میدانند. نمونهای به حجم دویست نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و سپس دادهها با استفاده از مقیاس استحکام روانی شیرد و همکاران، پرسشنامه رگههای تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف-18 گویهای جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و اشتراکگذاری نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.GUMS.REC.1398.121 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان رسیده است.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد رابطه استحکام روانی دانشجویان ورزشکار با خودشیفتگی (0/495=P<0/001 ، r)، پذیرش خود (0/598=P<0/001 ، r)، هدفمندی در زندگی (0/598=P<0/001 ، r)، رشد شخصی (0/648=P<0/001 ، r)، تسلط بر محیط (0/645=P<0/001 ، r)، ارتباط مثبت با دیگران (0/569=P<0/001 ، r) و استقلال (0/381=P<0/001 ، r) مثبت و معنادار است. از سویی دیگر، همبستگی منفی و معناداری نیز بین رفتار ضداجتماعی (0/577=P<0/001 ، r) و ماکیاولیسم (0/604=P<0/001 ، r) با استحکام روانی دانشجویان ورزشکار به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی 62 درصد از استحکام روانی را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از ارتباط و همبستگی معنادار رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی با استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار است. با توجه به این یافتهها، لازم است مربیان و استادان به نقش بهزیستی روانشناختی و ابعاد گوناگون شخصیت ورزشکاران در ارتقای سلامت و عملکرد ورزشی دانشجویان توجه بیشتری داشته باشند.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی شک سرطان یکی از نگران کننده ترین بیماری ها است. دردهای سرطانی از مطرح ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش می توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
دکتر سینا بنی جمالی، دکتر آلدوز آلوش، دکتر واهان مرادیانس، دکتر طیب رمیم، دکتر هاله افشار،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
مقدمه: بیماران مبتلا به COVID-19 میتوانند اختلالات انغقادی مختلف و پیچیدهای داشته باشند که بررسی نقش آنتی کواگولان ها با دوز های مختلف در outcome بیماران مبتلا به کووید 19 ضروری به نظر میرسد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت فاکتورهای پیشگویی کننده شدت بیماری از جمله تعداد لنفوسیتها،LDH و وضعیت بهبودی بیماران انجام شد.
روش کار: مطالعه در بیماران مبتلا به COVID-19 بستری دربخش مراقبتهای ویژه بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) انجام شد. زمان شروع آنتی کواگولان، نوع و دوز آنتی کواگولان دریافتی و مدت زمان مصرف ثبت شد. بیماران بر اساس دوز آنتی کواگولان در یافتی به دو گروه دوز پروفیلاکسی، دوز بالاتر از پروفیلاکسی (دوز متوسط و دوز درمانی) تقسیم شدند.
یافتهها: از مجموع بیماران مراجعه کننده به بیمارستان رسول اکرم 90 نفر (شامل 43 نفر زن (47.8%) و 47 نفر مرد (52.22%) وارد مطالعه شدند. میانگین روزهای بستری در بخش ICU 12.39 ± 13.50 روز و در بیمارستان 13.36 ± 17.18 روز بود. همچنین مدت زمان استفاده از آنتی کوآگولان برای بیماران 13.38 ± 17.13 روز بود. 53 بیمار (58.9%) دوز پروفیلاکسی، 28 بیمار (31.1%) دوز درمانی و 9 بیمار (10%) دوز متوسط آنتی کوآگولان دریافت کردند. نوع آنتی کوآگولان دریافتی در 74 بیمار (82.2%) از نوع هپارین تجزیه نشده (unfractionated heparin) و در 16 مورد (17.8%) از نوع هپارین با وزن مولکولی پائین (low molecular weight) بود. تغییرات LDH، تعداد لنفوسیت، دی دایمر، فیبرینوژن، فریتین و FDP برحسب دوز آنتی کوآگولان دریافتی در سه گروه پروفیلاکسی، درمانی و متوسط اختلاف آماری معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: در نهایت یافتههای بدست آمده از مطالعه نشان داد که استفاده از دوزهای متفاوت آنتی کواگولان تفاوتی در سطح LDH، تعداد لنفوسیت، فریتین و FDP در زمانهای مختلف و همچنین زمان اقامت در بیمارستان و زمان بستری در بخش مراقبتهای ویژه اندازه گیری ایجاد نمیکند.
ابوالحسن حلوانی، ساره رفعت مقام، درسا سعیدی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: در این مطالعه، عوامل مؤثر در بدخیمی پلور بر اساس خصوصیات مایع پلور و نوع تومور اولیه در بیمارستان شهید صدوقی و شهید رهنمون یزد از سال ١٣٩٨ تا ١٤٠٠ ارزیابی شد.
روش کار: تعداد 98 بیمار مبتلا به پلورال افیوژن که برای توراکوسکوپی به بخش جراحی قفسه سینه از سال ١٣٩٨ تا ١٤٠٠ به بیمارستانهای شهید صدوقی و شهید رهنمون یزد مراجعه کردند مورد مطالعه قرار گرفتند. روش جمعآوری دادهها پروندهخوانی بود. در بین بیمارانی که در این بازه زمانی توراکوسکوپی انجام داده بودند، فقط بیمارانی که حداقل یک مطالعه توراسنتز مایع جنب و آنالیز مایع پلور از نظر سیتولوژی
(White blood cells) WBC و (Red blood cells) RBC، پروتئین، آلبومین، (Lactate Dehydrogenase) LDH و pH داشتند و پس از بررسی پاتولوژی بیوپسی پلور بیماران توراکوسنتز شده، افرادی که در گزارش آنها موارد بدخیمی پلور گزارش شده بود به مطالعه وارد شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، چکلیست متغیرهای مورد مطالعه بود.
یافتهها: در بررسی مایع پلور بیماران مبتلا به بدخیمی پلور از نظر میزان WBC، اکثر موارد زیر 1000 واحد بر میلیلیتر مکعب و از نظر میزان LDH اکثر موارد بیشتر از 1000 واحد بر لیتر بود. در تفکیک گلبولهای سفید در تمامی موارد، لنفوسیت غالب بود که اکثر موارد بالای 90 درصد لنفوسیت داشتند. تمامی موارد مایع پلور اگزوداتیو داشتند که بیشتر به علت سطح LDH و هر دو سطح پروتئین و LDH بهصورت همزمان، اگزوداتیو شده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به یافتهها به نظر میرسد در بیماران مبتلا به بدخیمی پلور افیوژن، پلور در تمام موارد اگزوداتیو بود که بیشتر به علت تأثیر میزان LDH در مایع پلور است. همچنین از نظر درصد گلبولهای سفید در تمامی موارد، غالب بودن درصد لنفوسیت دیده شد.
سامان افراسیابی، مهدی گودرزوند، امیر سعید صدیقی، یزدان شفی خانی، بهروز قنبری،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: یادگیری کلمات متوالی در پژوهشهای حافظه علوم اعصاب شناختی، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و بر اهمیت یادآوری کلمات در ابتدای (تقدم) و انتهای (تأخر) یک سری تأکید دارد. این مطالعه به بررسی میزان تقدم و تأخر در یادگیری کلمات متوالی در بیماران مبتلا به سندرم غفلت با آسیب لوب آهیانهای راست میپردازد.
روش کار: این مطالعهی مورد- شاهدی، شامل 18 بیمار با تومور لوب آهیانهای بود که به دو گروه 9 نفره تقسیم شدند. بیماران با سندرم غفلت و بدون سندرم غفلت بودند. بیماران ارجاعی به بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان شهدای تجریش تهران با ضایعات لوب آهیانهای راست، مورد ارزیابی عصبی و روانشناختی قرار گرفتند. تستهای حذف، تصنیف خطوط، رونوشت و 5 نقطه برای تشخیص سندرم غفلت استفاده شد. بیمارانی که تشخیص سندرم غفلت داده شدند در گروه سندرم قرار گرفتند و سایرین، گروه شاهد را تشکیل دادند. هر دو گروه تحت آزمونهای حافظه فوری و حافظه کوتاهمدت برای یادگیری کلمات متوالی قرار گرفتند و نتایج تقدم و تأخر بررسی شد.
یافتهها: ز 18 بیمار، 61 درصد مرد و 39 درصد زن بودند. بررسی آزمونهای حافظه فوری و کوتاهمدت برای یادگیری کلمات متوالی، تفاوت معنیداری را در اثر تقدم و تأخر بین دو گروه نشان نداد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران با آسیب لوب آهیانهای راست و سندرم غفلت، تفاوت معنیداری در گرایش به تقدم یا تأخر حافظه لغوی در یادگیری کلمات متوالی نسبت به گروه شاهد ندارند. بنابراین، حافظه فوری و کوتاهمدت در این بیماران کاهش معنیداری نداشتند.
هادی گودرزی، علی حیدریان پور، مریم کشوری،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (Non-alcoholic Fatty Liver Disease) NAFLD شایعترین اختلال کبدی در جوامع صنعتی میباشد. نسفاتین1 به عنوان یک عامل بازدارنده اشتها و تنظیم کننده تعادل انرژی، نقش مهمی در پاتوژنز ناهنجاریهای مرتبط با چاقی دارد، این مطالعه با هدف تعیین اثرات 12 هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تناوبی با شدت بالا (HIIT)) بر سطوح سرمی نسفاتین1 و برخی آنزیمهای کبدی مردان مبتلا به NAFLD انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد میانسال دارای NAFLD به صورت تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین ترکیبی بود که 2 جلسه در هفته تمرینات مقاومتی و یک جلسه HIIT بود، وزن بدن، شاخص توده بدنی و پپتید نسفاتین1 و آنزیمهای کبدی ALT، AST، ALP، پروفایل لیپیدی، اکسیژن مصرفی بیشینه، درصد چربی بدن در ابتدا و پس از 12 هفته ارزیابی شدند و از آزمون Paired T-test و Independent sample T-test برای ارزیابی تفاوت درون و بینگروهی و سطح معنیداری 05/0 > P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: هفته تمرین ترکیبی مقاومتی و HIIT سبب افزایش نسفاتین و کاهش آنزیمهای کبدی ALT، AST، ALP گروه تمرین نسبت به گروه شاهد و مرحله قبل از تمرینات شد (05/0 > P). همچنین ما شاهد افزایش VO2max و کاهش وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و LDL افراد گروه تمرین نسبت به قبل از اجرای پروتکل تمرینی بودیم (0/05 > P).
نتیجهگیری: از نتایج تحقیق حاضر میتوان اظهار داشت که اجرای تمرینات ترکیبی ورزشی به مدت 12 هفته، موجب افزایش در پلی پپتید نسفاتین1 و کاهش میزان آنزیمهای کبدی شد و به عنوان یکی از روشهای درمانی مقرون به صرفه به بیماران NAFLD توصیه میشود.
ابراهیم محمدی، لعیا هوشمند، آرش معصومی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: داروهای نوین ضد دیابت نوع 2 به منظور کنترل قند خون و کاهش خطر عوارض جانبی دیابت به کار میروند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی شیوع عوارض جانبی و وقایع هیپوگلیسمی مرتبط با داروهای نوین ضد دیابت نوع 2، شامل سیتاگلیپتین (مهارکننده DPP-4)، امپاگلیفلوزین (مهارکننده SGLT2) و لیراگلوتاید (آگونیست GLP-1)، در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شده است.
روش کار: این پژوهش مقطعی- تحلیلی در 157 بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعهکننده به کلینیک غدد بیمارستان امام خمینی ارومیه در تابستان 1403 انجام شد. کلیه بیماران واجد شرایط با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک و میزان بروز هیپوگلیسمی و عوارض جانبی گزارش شده توسط بیماران از طریق مصاحبه ساختاریافته جمعآوری شد. سپس بیماران به سه گروه درمانی بر اساس داروی مصرفی تقسیم شدند.
یافتهها: فراوانی آرترالژی و مشکلات رماتیسمی (26/31)، مشکلات درماتولوژیک (36/84 درصد) و واکنشهای حساسیتی (21/06 درصد) از عوارض شایع در بیماران دریافتکننده سیتاگلیپتین بود. حالت تهوع (52/94 درصد) و درد شکم (17/65 درصد) از عوارض شایع بیماران دریافتکننده لیراگلوتاید بود. پلی دیپسی (28/72 درصد)، ضعف و بیحالی (26/6 درصد)، خشکی مخاطات (27/66 درصد)، سه عارضه شایع در بیماران دریافتکننده امپاگلیفلوزین بود. هیپوگلیسمی در بیماران دریافتکننده سیتاگلیپتین مرد و در محدوده سنی 51 تا 55 سال مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد، بروز هیپوگلیسمی در داروهای نوین در حداقل بوده و عوارض کوتاهمدت بیشتر شامل اختلالات گوارشی، واکنشهای حساسیتی و درماتولوژیک میباشد.
افسانه طلایی، فاطمه رفیعی، گلناز معتمدی، علی چهرهای،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
مقدمه: ندولهای تیرویید بسیار شایع هستند. نقش مقاومت به انسولین در ایجاد ندولهای تیرویید اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. به تازگی مطالعات متعددی ارتباط متفورمین و مقاومت به انسولین را با تیرویید بررسی کردهاند. مطالعات محدودی نیز اثر درمان با متفورمین را بر حجم و تعداد ندولهای تیرویید بررسی کردهاند. در مطالعهی حاضر ما تأثیر متفورمین بر تعداد و اندازه ندولهای تیرویید را بررسی کردیم.
روش کار: تعداد 240 زن یوتیروئید با ندولهای تیرویید انتخاب شدند. بیماران به چهار گروه درمانی 60 نفره تقسیم شدند. گروه اول لوتیروکسین 100 میکروگرم در روز و گروه دوم مت فورمین با دوز 500 میلیگرم، دو بار در روز و گروه سوم ترکیبی از متفورمین و لوتیروکسین به مدت سه ماه دریافت کردند و گروه چهارم بعنوان گروه شاهد دارویی دریافت نکردند. سونوگرافی ابتدای شروع مطالعه و بعد از سه ماه مجدداً در همه شرکتکنندگان انجام شد و نتایچ آن درهر گروه و بین گروهها مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که سطح هورمونهای تیروئیدی بعد از درمان در سه گروه بجز گروه لووتیروکسین اختلاف معنیدار آماری ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد تنها در گروه لووتیروکسین سطح TSH و T4 بعد از درمان به طور معنیداری به ترتیب کاهش و افزایش یافته است و اندازهی ندول در گروه لوتیروکسین و گروه ترکیبی لوتیروکسین و متفورمین در مقایسه با گروه متفورمین و گروه شاهد کاهش معنیدار آماری داشته است.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که متفورمین، منجر به کاهش اندازه ندولهای تیرویید نمیشود و در تناقض با مطالعاتی است که اثرات بالقوه ضدتوموری تیرویید را نشان دادهاند. گرچه ممکن است مدت زمان این مطالعه برای این نتیجهگیری کافی نباشد و لازم است مطالعات بیشتری با کیفیت بالاتر و در حجم نمونههای بیشتر به مدت طولانیتر انجام شود.
مصطفی میرزایی، محمدرضا امیری نیک پور، رضوان نوروززاده،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
مقدمه: تصویربرداری از سیستم عروقی، تأمین کننده پارانشیم مغز یک کار تشخیصی در ارزیابی بیماران سکته مغزی میباشد. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال با سونوگرافی کالر داپلر عروق خونی گردن در بیماران با سکته مغزی ایسکمیک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی، جهت جمعآوری دادهها پرونده پزشکی بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک بستری شده در بیمارستان امام خمینی از تیرماه 1401 الی تیرماه 1402 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک به همراه نتایج سونوگرافی کالرداپلر و آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال بیماران از پرونده استخراج و ارزیابی شد.
یافتهها: این مطالعه شامل 48 بیمار با سکته ایسکمیک مغزی با میانگین سنی 12/8 ± 67/0 سال میباشد. فشارخون بالا در 8/68 درصد، دیابت شیرین در 20/8 درصد و مصرف سیگار در 25 درصد بیماران وجود داشت. بر اساس نتایج آنژیوگرافی سابتراکشن دیجیتال و سونوگرافی داپلر رنگی، شایعترین ناهنجاری پلاک عروقی (2/79 درصد) بود. ناهنجاری و انسداد عروقی در 7/91 درصد از بیماران وجود داشت. سونوگرافی کالرداپلر در بررسی شریان کاروتید داخلی سمت راست و چپ به ترتیب حساسیت 94/9 و 92/8 درصد، ویژگی 66/7 و 38/9 درصد ارزش پیشبینی مثبت 92/1 و 70/3 درصد و ارزش پیشبینی منفی 75 و 77/8 درصد داشته است.
نتیجهگیری: سونوگرافی کالرداپلر عروقی با حساسیت و ویژگی بالا توانسته وجود انسداد و شدت آن را در عروق کاروتید داخلی در بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی تشخیص دهد و به عنوان یک روش غیر تهاجمی و ارزانتر میتواند در سیر بالینی بیماران مورد استفاده قرار گیرد.