جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای علیزاده

اعظم ملک حسینی، ژیلا عابد سعیدی، شعبانعلی علیزاده، سید محمد کاظم نائینی،
دوره 17، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: نوع پانسمان مورد استفاده تأثیر به سزایی در میزان درد هنگام تعویض پانسمان بیماران دارد. به همین دلیل این مطالعه به منظور مقایسۀ اثر پانسمان اکتی کوت و پانسمان معمول بردرد بیماران سوخته هنگام تعویض پانسمان انجام شد.

مواد و روش‌ها: این کارآزمایی بالینی بر روی 64 نفر دارای زخم سوختگی درجه دو و سه در بیمارستان ولی‌عصر(عج) اراک انجام گردید. بیماران به روش تصادفی ساده در دو گرود آزمایش(دریافت کننده اکتی‌کوت) و کنترل (دریافت کننده کرم سیلورسولفادیازین 1 درصد) به مدت 15 روز قرارگرفتند. درد بیماران هنگام تعویض پانسمان با استفاده از ابزار ارزیابی درد درجه‌دار عددی در روز اول، هفتم و پانزدهم مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری، کای دو، من ویتنی و آزمون آماری تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر شدت درد پایه تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت(20/0p=). شدت درد در گروه آزمایش با گروه کنترل در روز هفتم و پانزدهم تفاوت معنی‌دار آماری داشت(001/0p<) به طوری که گروه آزمایش، درد کمتری تجربه نمودند.

نتیجه‌گیری: پانسمان اکتی کوت در بیماران سوختگی روشی ساده و عملی است که با توجه به نتایج تحقیق حاضر از نظر کاهش میزان درد موقع تعویض پانسمان، نسبت به روش متداول ارجح است.


حسن ایزانلو، شهرام نظری، محمد احمدی جبلی، سودابه علیزاده متبوع، حمید رضا تشیعی، بهنام وکیلی، محمد رجبی، حسین آقابابایی، غریب مجیدی،
دوره 18، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: دندریمرها زیر مجموعه‌ای از ساختارهای شاخه‌دار هستند که نظم ساختاری مشخصی دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلی‌پروپیلن ‌ایمین- G2 در حذف باکتری ‏ های اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی می ‏ باشد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی در میلی ‏ لیتر تهیه شد. سپس غلظت ‏ های مختلفی (5/0، 5، 50 و 500 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر) از دندریمر به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتری ‏ ها، نمونه ‏ برداری در زمان ‏ های مختلف (0، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 دقیقه) انجام گردید و بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شد. نمونه ‏ ها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتی ‏ گراد قرار گرفتند و پس از آن تعداد کلونی ‏ ها شمارش شدند.

  یافته ها: با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، تعداد باکتری ‏ ها در محلول آبی کاهش یافت. در زمان ‏ های 40، 50 و 60 دقیقه و غلظت ‏ های 50 و 500 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر، تمامی انواع باکتری ‏ های موجود در محلول آبی حذف شدند. غلظت 5/0 میکروگرم بر میلی ‏ لیتر از دندریمر تاثیری در کاهش تعداد باکتری ‏ های اشرشیاکلی و پروتئوس میرابیلیس نداشت. تاثیر دندریمر بر باکتری ‏ های گرم منفی ضعیف ‏ تر از باکتری ‏ های گرم مثبت بود.

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلی ‏ پروپیلن ایمین- G2 قادر به حذف اشریشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلیس در محلول آبی است. با این حال استفاده از دندریمر برای گندزدایی آب آشامیدنی نیازمند مطالعات بیشتر و وسیع ‏ تر می ‏ باشد.


مژگان میرغفوروند، عزیز همایونی راد، سکینه محمد علیزاده چرندابی، کلثوم شکری قزلجه،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یبوست یک اختلال عملکردی معدی-روده‌ای است و مصرف پروبیوتیک‌ها به عنوان یک راهکار نوین در پیش‌گیری و درمان یبوست مطرح شده است. هدف از این مطالعه، مرور شواهد بالینی موجود در مورد اثرات پروبیوتیک‌ها در پیش‌گیری و درمان یبوست است.

مواد و روشها: جهت مرور شواهد قابل دسترس درباره کارآیی پروبیوتیک‌ها در پیش‌گیری و درمان یبوست، پایگاه‌های اطلاعاتی Pubmed, Medlinplus و Cochran با کلید واژه‌های یبوست، پروبیوتیک و ماست از سال 1980 تا 2013 جستجو شدند و از بین 49 مقاله مرتبط با یبوست، 16 مقاله با طراحی کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی و 3 مقاله با طراحی کارآزمایی تصادفی قبل و بعد از آزمون که اثرات پروبیوتیک‌ها بر یبوست را مورد بررسی قرار داده بودند، وارد مطالعه گردیدند.

یافتهها: پروبیوتیک‌ها، اسیدلاکتیک و اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه را تولید می‌کنند که pH کولون را کاهش داده و باعث افزایش انقباضات عضلات و حرکات دودی روده می‌شود. بعضی از گونه‌های پروبیوتیک می‌توانند ترشح موکوسی را افزایش دهند و نمک‌های صفراوی متصل را به نمک‌های صفراوی آزاد تبدیل کنند و باعث می‌شوند که نمک‌های صفراوی آزاد آب زیادی به کولون کشیده، مدفوع را نرم کرده و به دفع آن کمک کنند.

نتیجهگیری: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مصرف روزانه پروبیوتیک‌هایی مانند لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس به میزان105 تا 1011 واحد تشکیل دهنده کلونی بر گرم به مدت حداقل 1 تا 2 هفته می‌تواند به کاهش یبوست کمک کند.


شهرام نظری، سجاد اشکانی، هادی یوسف زاده، فاضل آقایی، غریب مجیدی، عزیز کامران، پیمان آذغانی، ایوب رستگار، زهره نظری، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 18، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دندریمرها ماکرومولکول‌های دارای ساختار سه بعدی، منظم و پرشاخه‌اند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلی‌آمیدوآمین G5- در حذف باکتری‌های اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسی‌توکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی بر میلی‌لیتر تهیه شد. سپس غلظت‌های مختلفی (025/0، 25/0، 5/2 و 25 میکروگرم بر میلی‌لیتر) از دندریمر در دمای آزمایشگاه (25- 23 درجه سانتی‌گراد) به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتری‌ها، نمونه‌برداری در زمان‌های مختلف (صفر، 10، 20، 30، 50 و 60 دقیقه) صورت گرفت و نمونه‌ها بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شدند. نمونه‌ها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتی‌گراد گرماگذاری شدند و پس از آن تعداد کلنی‌ها شمارش شدند.

یافتهها: خاصیت ضد باکتریایی دندریمر در محیط آبی با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، رابطه مستقیم دارد. در غلظت 25 میکرو گرم بر میلی‌لیتر و در زمان 60 دقیقه تمامی باکتری‌ها به جز استافیلو کوکوس اورئوس و در زمان 30 دقیقه باکتری‌های اشرشیاکلی و کلبسیلا اوکسی‌توکا، به صورت 100 درصد حذف شدند. هم‌چنین در غلظت 5/2 میکرو گرم بر میلی‌لیتر و در زمان 60 دقیقه باکتری‌های اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسی‌توکا و پروتئوس میرابیلیس به طور 100 درصد حذف شدند. تمامی غلظت‌های دندریمر در زمان‌های مختلف باعث کاهش تمامی باکتری‌ها شدند.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلی‌آمیدوآمین G5- قادر به حذف اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسی‌توکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی می‌باشد.


حمیدرضا شکرانی، رضا نبوی، زهرا علیزاده سرابی،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: جرب‌های دمودکس، فولیکول‌های مو و غدد سباسه‌ی نواحی مختلف بدن به ویژه ناحیه صورت را آلوده می‌کنند. دمودیکوزیس به عنوان یکی از عوامل موثر در پاتوژنز برخی از اختلالات پوستی مطرح است. این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع جرب‌های دمودکس و هم‌چنین بررسی ارتباط آن با برخی از عوامل خطرساز انجام گردید.

مواد و روشها: این مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی 100 نفر از دانشجویان شهرستان خرم‌آباد انجام پذیرفت. نمونه‌گیری از سه ناحیه صورت (بینی، گونه‌ها و پیشانی) با استفاده از دو روش نوار چسب سلوفنی (CTP) و فشاری پوست انجام گردید. اطلاعات فردی مورد نظر در پرسش‌نامه ثبت گردید و داده‌ها با استفاده از آزمون مربع کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافتهها: شیوع کلی دمودکس 55 درصد بود. میزان ردیابی آلودگی با استفاده از روش نوار چسب سلوفنی به طور معنی‌داری بیش از روش فشاری پوست بود(01/p<0). نتایج نشان داد شیوع دمودکس در مردان و در افراد دارای پوست چرب به طور معنی‌داری بیشتر است(05/p<0). به علاوه، میزان آلودگی در بین دانشجویان مبتلا به آکنه وولگاریس به طور معنی‌داری بیش از افراد فاقد آکنه بود(05/p<0). تفاوت معنی‌داری بین شدت آلودگی به دمودکس و ابتلا به آکنه مشاهده شد(01/p<0).

نتیجهگیری: روش نوار چسب سلوفنی روشی مناسب و آسان برای انجام مطالعات اپیدمیولوژیک است. نوع پوست و جنسیت به عنوان عوامل خطرساز شناسایی گردیدند. یافتههای این مطالعه بر امکان ارتباط بین آلودگی به دمودکس و ابتلا به آکنه وولگاریس دلالت دارد.


فهیمه زارع ابراهیم آباد، عبدالحسین شاهوردی، میترا حیدری نصر آبادی، علیرضا علیزاده،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی اثر روغن ماهی و بدون ویتامین E در موش‌های مادر برکیفیت سلول‌های بیضه نتاج پیش از بلوغ بود.

مواد و روشها: 60 سر موش ماده بالغ نژادNMRI  به گروه‌های:کنترل(رژیم غذایی استاندارد حاوی 50 میلی‌گرم واحد بین‌المللی ویتامین E بر کیلوگرم خوراک قبل و بعد از زایمان)، 1)تغذیه با جیره کنترل+گاواژ روغن ماهی(01/0 میلی‌لیتر در روز برای هر موش) قبل از زایمان، 2)تغذیه با جیره کنترل+گاواژ روغن ماهی بعد از زایمان، 3)مصرف جیره حاوی 5/2 برابر استاندارد ویتامین E(125 میلی‌‌گرم واحد بین‌المللی بر کیلوگرم جیره)قبل از زایمان، 4)مصرف جیره حاوی ویتامین E قبل و بعد از زایمان، 5)مصرف جیره حاوی ویتامین E بعد از زایمان، 6)گاواژ روغن ماهی و مصرف ویتامین E قبل از زایمان، 7)گاواژ روغن ماهی و مصرف ویتامین E بعد از زایمان، 8)گاواژ روغن ماهی و مصرف ویتامین E قبل و بعد از زایمان تقسیم شدند. پس از شیرگیری، نمونه‌های بیضه جمع‌آوری وآنالیزهای بافت شناسی انجام شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار آماریSAS  و آزمون دانکن بررسی گردید.

یافتهها: سلول‌های جنسی، طول، عرض و وزن بیضه در فرزندانی که مادران آن‌ها در دوران بارداری روغن ماهی به تنهایی مصرف کرده بودند، کمتر بود(05/0p<). این شاخص‌ها در گروه مصرف کننده ویتامین E به تنهایی بعد از زایمان بهبود یافته بود(05/0p<). مصرف توام روغن ماهی و ویتامین E پس از زایمان، اثرات چشم‌گیری بر تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی(47 در مقابل 43)، اسپرماتوسیت(43 در مقابل 34)، اسپرماتید(63 در مقابل 44)، سرتولی(2 در مقابل 9/0)و لیدیگ(3 در مقابل 7/1)در مقایسه با گروه کنترل داشت(05/0p<).

نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثرات مثبت روغن ماهی با ویتامین E و ویتامین E به تنهایی بود. بنابراین، آنتی اکسیدان باید به همراه اسیدهای چرب امگا-3 در تغذیه مادری مصرف شود.


ساناز علیزاده، ناصر اقدمی، باقر سید علیپور،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: نانوذره مس با القاء رگ‌زایی مقبولیت بالایی در پاسخ به مهم‌ترین چالش ترمیم زخم یافته است. اما با توجه به خاصیت سمی نانوذرات، ابتدا باید به غلظت غیر توکسیک از آن‌ها دست یافت. این مطالعه با هدف تعیین غلظت و اندازه مناسب نانوذره مس جهت بررسی اثر سمیت آن بر سلول‌های اندوتلیال انجام گرفت.

مواد و روشها: در این مطالعه، نانوذره مس40 نانومتری را با غلظت‌های 1، 10 و 100 میکرومولار و 1 و 10 میلی‌مولار بر روی سلول‌های اندوتلیال اثر داده و سپس زنده مانی سلول‌ها در زمان‌های 24، 48 و 72 ساعت را با روش متیل تیازول تترازولیوم (MTS) ارزیابی نمودیم و میزان جذب نوررا با استفاده از دستگاه الایزا ریدر سنجیده و مقدار آن را ثبت کردیم.

یافتهها: نتایج بررسی سمیت سلولی نانوذره مس دربازه‌ی زمانی 24 ساعت در غلظت بالای 100 میکرومولار نشان داد که نانوذره مس در این غلظت توکسیک بوده است (05/0>p). در زمان‌های 48 و 72 ساعت، میزان فعالیت زنده‌مانی سلول‌ها در تمام غلظت‌ها افزایش یافت، به طوری که در غلظت 100 میکرومولار بیش‌ترین تفاوت با کنترل مشاهده شد(05/0>p). هم‌چنین میزان IC50 در طی زمان‌های انکوباسیون 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 44/31، 67/36 و 38/29 میکرومولار به دست آمد.

نتیجهگیری: یافته‌های حاصل از این مطالعه نشان داد نانوذره مس در غلظت‌های مختلف و در طی بازه زمانی 48 و 72 ساعت، نه تنها سبب سمیت سلولی نشده، بلکه باعث افزایش تکثیر سلول‌های اندوتلیال نیز شده است. بنابراین، نانوذره مس با اثر وابسته به دوز و زمان باعث افزایش تکثیر سلول‌های اندوتلیال می‌شود.


هنگامه سادات رضوی، شعبان علیزاده، امیر آتشی، پروین رحمانی،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هموگلوبین جنینی پروتئین اصلی انتقال دهنده اکسیژن در جنین انسان است. هموگلوبین A پس از تولد به جز در موادی از تالاسمیها و آنمی داسی شکل، جایگزین هموگلوبین F میشود. مطالعات نشان میدهند که بیان زنجیره گاما میتواند در تنظیم فعالیتهای پس از رونویسی نقش داشته باشد. میکرو آر ان ایها که RNAهای کوچک غیر کد شونده نامیده میشوند ،mRNA را مورد هدف قرار میدهند و میتوانند منجر به سرکوبی مرحله ترجمه یا تخریب mRNA شوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر  miR-940 بر روی بیان زنجیره گاما هموگلوبین F و مارکرهای رده اریتروئیدی در رده سلولی k-562 میباشد.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای رده k-562 در محیط RPMI1640 کشت داده شدند. سپس پیشساز ژن miR-940 به روش الکتروپوریشن وارد رده سلولی k-562  شد. در روزهای 3، 7 و14 ، RNA استخراج گردید و cDNA  در روزهای انتخاب شده ساخته شد. افزایش بیان miR-940 توسط تکنیک real-time تأیید گردید و میزان بیان زنجیرههای گاما و فاکتور GATA-1 به روش Quantitative Real-Time PCR اندازهگیری  شد. در نهایت، مارکرهای  اریتروئیدی توسط فلوسایتومتری بررسی شدند.

یافتهها:در روزهای 3، 7 و 14 بعد از انتقال ژن به داخل رده سلولی، میزان بیان فاکتور GATA-1  و زنجیره گاما  نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. همچنین بیان شاخصهای رده اریتروئیدی افزایش پیدا کرد.

نتیجه گیری: شواهد نشان میدهد که افزایش miR-940 در بالا رفتن بیان زنجیزه گامای هموگلوبین نقش دارد.  میتوان اظهار داشت که miR-940 ممکن است یک هدف درمانی قابل ملاحظه  در بالا بردن میزان Hb F  باشد. مبتلایان به کم خونی داسی شکل و بتا-تالاسمی کاندیدهای مناسب برای این نوع درمان هستند.


علیرضا خداوندی، فهیمه علیزاده، نداالسادات مرعشی،
دوره 20، شماره 11 - ( بهمن ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل بیماری­زای ضروری کاندیدا آلبیکانس تشکیل بیوفیلم می­باشد. علاوه بر این، تعداد عوامل ضد قارچی برای درمان کاندیدیازیس محدود است. افزایش میزان مقاومت دارویی باعث شده است که استفاده از ترکیب عوامل ضد قارچی مورد توجه بیشتری قرار گیرد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر ضد قارچی فلوکونازول و تربینافین به تنهایی و ترکیب فلوکونازول/ تربینافین در مهار تشکیل بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس بوده است.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه مقطعی، 10 جدایه کاندیدا آلبیکانس از بیماران دچار ضعف سیستم ایمنی جدا و شناسایی گردید. آزمون حساسیت سنجی ضد قارچی با استفاده از روش میکرودایلوشن موسسه استاندارد آزمایشگاهی و بالینی تعیین شد. سنجش رنگ سنجی کریستال ویولت، مشاهده میکروسکوپی و ارزیابی میزان بیان ژنHWP1 در غلظت­های مختلف بر اساس MIC با هدف بررسی تأثیر ممانعت از تشکیل بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس تحت تیمار با عوامل ضد قارچی فلوکونازول و تربینافین به تنهایی و ترکیب فلوکونازول/ تربینافین انجام شده است.
یافته­ ها: نتایج بیان­ گر تأثیر هم افزایی در ترکیب فلوکونازول/ تربینافین با طیف شاخص غلظت مهاری نسبی 375/0-5/1 بود. ترکیب فلوکونازول/ تربینافین موجب کاهش سلول های مخمری و ممانعت از تشکیل بیوفیلم شد. در نهایت، بیان ژنHWP1 به طور معناداری کاهش پیدا کرد (05/0 > p).
نتیجه­ گیری: نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که فلوکونازول/ تربینافین می­ تواند برای درمان عفونت­های کاندیدیازیس موثرتر باشد. هم­چنین، ژنHWP1 را می­توان به عنوان ژن هدف در تعامل هم افزایی فلوکونازول/ تربینافین علیه بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس معرفی نمود.

 

سید محمد جمالیان، محسن اسلامدوست، علی رضایی، شعبانعلی علیزاده،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تلفات ناشی از تصادفات رانندگی یکی از سه عامل اصلی مرگ‌ومیر در ایران است. با توجه به اینکه تمام مرگ‌و‌میر ناشی از تصادفات در سازمان پزشکی قانونی اتوپسی می‌شوند و همچنین در مراکز درمانی، اتوپسی شفاهی انجام و علت مرگ مشخص می‌شود، بر آن شدیم تا به بررسی علت فوت گزارش‌شده از اتوپسی شفاهی و اتوپسی پزشکی قانونی پرداخته و نتایج حاصل از آن را با هم مقایسه کنیم.
مواد و روش ها: در این مطالعه که به صورت توصیفی انجام شد، بیماران فوتی که بر اثر صدمات ناشی از تصادفات رانندگی طی سال 1395 در بیمارستان ولی‌عصر اراک بستری شده بودند و سپس جهت انجام کالبد‌شکافی به مرکز پزشکی قانونی ارجاع داده شده بودند، وارد مطالعه شدند و علت فوت تعیین‌شده در بیمارستان ولی‌عصر با نتیجه کالبد‌شکافی پزشکی قانونی بررسی و با هم مقایسه شدند. 
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.ARAKMU.REC.1395.226 توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تصویب شده است.
یافته ها: از مجموع 8153 بیمار دچار حوادث ترافیکی ارجاع‌شده به بیمارستان ولی‌عصر اراک، 109 بیمار (1/33 درصد) فوت شدند. همچنین 59/6 درصد از بیماران فوت‌شده در طی 24 ساعت اول تصادف جان خود را از دست داده بوده‌اند. بیشترین علت مرگ بر اساس نتیجه اعلام‌شده از اتوپسی شفاهی «آسیب متعدد» بوده است که در 45 بیمار معادل 49/5 درصد از بیماران وجود داشته است.
نتیجه گیری: فراوانی مرگ در بین بیمارانی که دچار حوادث جاده‌ای شده بودند و به مرکز آموزشی‌درمانی ولی‌عصر اراک مراجعه کرده بودند برابر 1/33 درصد بوده است که با توجه به استانداردهای موجود و با توجه به اینکه میزان مرگ‌و‌میر در این مرکز کمتر از 1/5 درصد است، به نظر می‌رسد که سطح ارائه خدمات در این مرکز مطلوب است. 

سهیلا ذوالفقاری، امید مرادی، حمزه احمدیان، نرگس شمس علیزاده،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کیفیت رضایت جنسی زوجین، در بروز دل‌زدگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد، بنابراین آموزش رضایت جنسی می‌تواند در کاهش این معضل زناشویی مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه دل‌زدگی زناشویی (CBM)استفاده شد. پس از انتخاب افراد نمونه و تشکیل دو گروه 30 نفری آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی، هر دو گروه در پیش‌آزمون شرکت کردند. طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای به گروه آزمایش، مدل رضایت جنسی آموزش داده شد. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزارSPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.MUK.REC.1397.5037 از پژوهش دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین آزمودنی‌های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ متغیر دل‌زدگی زناشویی (581/F=35) و ابعاد آن شامل خستگی جسمی (074/F=25)، از پا افتادن عاطفی (031/F=39) و از پا افتادن روانی (020/F=35) تفاوت معناداری (0/001≥P) وجود داشت و میزان تأثیر برنامه آموزشی به ترتیب برابر 0/42، 0/31، 0/41 و 0/39 بود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود و می‌توان از این آموزش برای بهبود روابط زناشویی زوجین استفاده کرد.

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb