81 نتیجه برای شنا
معصومه عباسی، ذبیح اله قارلی پور، احمد راهبر، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در کشور ایران یک چهارم زوج ها تجربه ناباروری داشتهاند که این مشکل می تواند بر ابعاد مختلف زندگی زناشویی تاثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ویژگیهای روانشناختی در زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و مرکز ناباروری در شهر قم انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی مقطعی روی 160 نفر از زنان انجام گرفت. 80 نفر از زنان در سنین باروری بوده و برای دریافت مراقبتهای روتین کودکانشان به مراکز بهداشتی مراجعه می نمودند و 80 نفر دیگر از میان زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد اضطراب، افسردگی و سازگاری زناشویی جمعآوری گردیده و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 از طریق آزمونهای دقیق فیشر، تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از نظر میانگین نمرات افسردگی (005/0= p)، اضطراب (02/0= p)، و سازگاری زناشویی (01/0= p)، تفاوت معنیداری در بین دو گروه مشاهده شد. به طوری که میانگین نمره افسردگی و اضطراب در زنان بارور بیشتر از زنان نابارور بود در حالی که میانگین نمره سازگاری زناشویی در زنان نابارور بیشتر از زنان بارور بود.
نتیجهگیری: از آنجایی که باروری می تواند با عوامل روانشناختی و سایر عوامل زمینهای فرد مرتبط باشد، بنابراین توجه به نیازهای مختلف آموزشی زنان بارور و نابارور باید به طور جدی مدنظر قرار گیرد.
زهرا زارع بیدکی، محمد مهدی جهانگیری،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطافپذیری روان شناختی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون–پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، مادران مراجعهکننده به انجمن اوتیسم شهر قم در سال 1396 بود. با توجه به نیمه آزمایشی بودن طرح، نمونهای به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، 8 جلسه «درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد» اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس پذیرش و عمل نسخه دوم (AAQ-II) بود. دادهها توسط نرم افزار SPSSبا روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1396.39 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی محلات به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد «درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد» بر انعطافپذیری روانشناختی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم تأثیر معناداری دارد (001/0 > p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد این مداخله درمانی برای سلامت روانی مادران دارای کودک اوتیسم موثر باشد.
تورج سپهوند،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی و اضطراب اجتماعی اختلالات شایعی در کودکان هستند که با آسیبشناسی شناختی والدین مرتبط میباشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی مادران با سطح انعطافپذیری شناختی بالا و پایین انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه با طرح علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پایه چهارم تا ششم مقطع ابتدایی شهر اراک (و مادران آنها) در سال 96-1395 بودند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. بدینترتیب، بر مبنای نمرات مادران در پرسشنامه انعطافپذیری شناختی، دو گروه از مادران با انعطافپذیری شناختی سطح بالا و پایین انتخاب و نمرات کودکان آنها که به پرسشنامههای افسردگی کودکان و اضطراب اجتماعی کودکان و نوجوانان پاسخ داده بودند، با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.298 در دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج حاصل تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته در دو گروه مورد بررسی نشان داد (892/0 =لامبدا ویلکز، 474/14 =97،2F، 000/0 =p). آزمونهای تکمتغیره تحلیل واریانس نیز نشان داد که کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی پایین دارای افسردگی و اضطراب اجتماعی بیشتری نسبت به کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی بالا هستند.
نتیجهگیری: بهطور کلی، انعطافپذیری شناختی مادران احتمالا به واسطه توانایی کنترلپذیر دانستن موقعیتهای دشوار، درک تبیینهای جایگزین برای رفتارهای انسان و ایجاد راهحلهای جایگزین برای موقعیتهای دشوار پاسخدهی به کودکان با افسردگی و اضطراب اجتماعی آنها مرتبط است. بنابراین، مادران نیازمند آموزش و اصلاح بیشتری در توانایی انعطافپذیری شناختی خود جهت بهبود بیشتر در افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان هستند.
علی کاظمی رضایی، سحر خوش سرور، ربابه نوری،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف چاقی یک عامل تهدیدکننده بهداشت عمومی و همراه با مشکلات جسمی و روانی متعدد است. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی نقش تشخیصی باورهای فراشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و هموابستگی در زنان مبتلا به چاقی انجام شد.
مواد و روش ها در قالب یک طرح علّیـ مقایسهای، 40 نفر از افراد مبتلا به چاقی (شاخص توده بدنی ≥۳۰) و 40 نفر از افراد بهنجار به صورت در دسترس انتخاب شدند و از طریق پرسشنامه فراشناخت، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و فرم فارسی ابزار سنجش هموابستگی ارزیابی شدند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قراردادن نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.KHU.REC.1397.41 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه خوارزمی تهران رسیده است.
یافته ها نتایج تابع تشخیصی با سه متغیر باورهای فراشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و هموابستگی توانست 95 درصد از افراد چاق و 97/5 درصد از افراد بهنجار را درست گروهبندی کند؛ به عبارت دیگر به طور کلی 96/25 درصد از کل شرکتکنندگان، درست طبقهبندی شدند.
نتیجه گیری در تفکیک و تشخیص دو گروه افراد چاق و افراد بهنجار، متغیرهای باورهای فراشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و هموابستگی نقش معناداری دارند؛ بنابراین، توجه به این متغیرها به عنوان عوامل روانشناختی مؤثر بر چاقی در پیشگیری و درمان آن پیشنهاد میشود.
سید ولی کاظمی رضایی، کیوان کاکابرایی، سعیده السادات حسینی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف عوامل روانشناختی نقش زیادی بهعنوان سببساز و تشدیدکننده بیماریهای قلبی و عروقی دارند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت نظمجویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی در بیماران قلبی و عروقی بود.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمهتجربی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران قلبی و عروقی شهر کرمانشاه در سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به عنوان شرکتکننده به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). مداخله آموزش نظمجویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. برای جمعآوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه کیفیت زندگی مک نیو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نسخه 20 نرمافزار SPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KUMS.REC.1397.39 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به تصویب رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی پس از آموزش مهارت نظمجویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات راهبردهای منفی کاهش یافته است (0/01>P).
نتیجه گیری با توجه به تأثیر آموزش نظمجویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی، به درمانگران پیشنهاد میشود از درمانهای روانشناختی در جایگاه مکمل درمانهای دارویی برای این بیماران استفاده کنند.
هما یوسفی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر به دلایل مختلفی شیوع بیماری نارسایی مزمن کلیه افزایش یافته است. بیماریهای سیستم کلیوی و به دنبال آن دیالیز و پیوند کلیه، بهشدت بر سلامت جسمانی و روانی افراد اثر میگذارند. از آنجایی که بیشتر پژوهشهای انجامشده مشکلات جسمانی و اغلب قبل از عمل پیوند بیماران کلیوی را مورد بررسی قرار دادهاند این پژوهش به چالشهای روانشناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالشهای روانشناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکتکنندگان پژوهش، بیماران پیوند کلیه مراجعهکننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان لبافینژاد تهران در سال ۱۳۹۸و با دامنه سنی ۳۵ تا ۵۰ساله بودند که یک تا پنج سال از عمل پیوند آنها گذشته بود. با توجه به هدف پژوهش مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته انجام گرفت. روش نمونهگیری مبتنی بر هدف بود و نمونهگیری تا اشباع دادهها و تا زمانی که دیگر داده جدیدی به دست نیامد، ادامه یافت و با مصاحبه با ۱۵ شرکتکننده تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با روش هفتمرحلهای کلایزی انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.SRB.REC.۱۳۹۸.۰۲۲ در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به ثبت رسیده است.
یافته ها: بر پایه تجزیه و تحلیل دادهها،کدهای اولیه در سه مضمون اصلی جای گرفتند که عبارتاند از: دغدغهها و احساسات نگرانکننده روانی، حمایت عاطفی و معنوی خانواده و عدم اطمینان از حمایتیابی تخصصی، مالی و رفاهی.
نتیجه گیری: نتایج بهدستآمده نشان داد بیماران کلیوی پس از عمل پیوند علاوه بر مشکلات جسمانی، چالشهای روانشناختی فراوانی نیز دارند که پرداختن به آنها اهمیت زیادی برای متخصصان سلامت و بهداشت روان دارد. مطالعه این چالشها میتواند درک عمیقتری از مشکلات روانشناختی و سازگاری آنها بعد از عمل پیوند به دست آورد.
علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد میگذارد و باعث میشود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسیهای نیمهتجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسشنامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامههای اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. دادههای جمعآوریشده با کمک آزمونهای t، x2 و تحلیل کوورایانس تکمتغیره و چندمتغیره با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که درمانهای روانشناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماریهای سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.
سیده فائزه فاضلیان، علی محمدزاده، هما زرین کوب، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لبخوانی، استخراج دادههای گفتاری از فعالیت قسمت تحتانی چهره بهویژه آروارهها، لبها، زبان و دندانهاست که در افراد شنوا مهارتی طبیعی محسوب میشود. هدف اصلی لبخوانی، افزایش استقلال افراد دچار نقص شنوایی است. دیدن حرکات صورت گوینده به طور قابل ملاحظهای توانایی درک واژگان گفتهشده را افزایش میدهد، بهخصوص در محیطهایی که نویز در آن وجود دارد. درواقع این نکته نشاندهنده نقش مؤثر سیگنالهای دیداری است. در پژوهش حاضر به بررسی اثر آموزش بر مهارت لبخوانی افراد 18 تا 25 ساله با طراحی و ساخت یک برنامه آموزشی لبخوانی پرداختیم.
مواد و روش ها: از آزمون لبخوانی سارا 1 و 2 برای ارزیابی مهارت لبخوانی و بررسی اثرآموزش لبخوانی بر بازشناسی گفتار نمونههای حاضر در مطالعه استفاده شد. مطالعه مداخلهای نیمهتجربی حاضر روی 27 نفر از دانشجویان پسر که به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند، انجام شد. برای تحلیل دادهها،آزمونهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون مک نمار مورد استفاده قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج، از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این پژوهش با کد IR.SBMU.REC.1394.144 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی رسیده است.
یافته ها: بین امتیازات آزمون لبخوانی سارا 1 در 2 موقعیت قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معناداری وجود داشت(P=0/000) و امتیازات آزمون لبخوانی سارا 2 نیز در 2 موقعیت تفاوت معناداری را نشان داد (P=0/000). همچنین بین امتیازات، همخوان واکه، در موقعیت قبل از آموزش لبخوانی و بعد از آن نیز تفاوت معناداری وجود داشت (P<0/05). بررسی امتیازات لبخوانی شش واکه اصلی نیز نشاندهنده تفاوت معنادار در دو موقعیت قبل و بعد از آموزش بود (P=0/000).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان دادند آموزش لبخوانی اثر مثبتی بر توانایی لبخوانی در افراد دارد و امکان بهبود توانایی لبخوانی بعد از آموزش وجود دارد.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچگونه مداخله خاصی دریافت نکرد. از پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد میشود.
آیت اله فتحی، سولماز صادقی، علی اکبر ملکی راد، حسین رستمی، کریم عبدالمحمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب ابتلا به بیماری، یکی از نشانههای بالینی در بیماریهای ویروسی مانند کروناویروس است که با تهدید سیستم دفاعی بدن میتواند زمینه ابتلا به بیماری را به وجود آورد. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد سبک زندگی و بهزیستی روانشناختی در اضطراب کرونا در دانشجویان غیر از علومپزشکی دانشگاه آزاد شهر تبریز سال 1399 انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش به صورت تحلیلی از نوع همبستگی بود. 307 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان آذربایجان شرقی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامههای اضطراب کرونای علیپور و همکاران، بهزیستی روانشناختی ریف و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت واکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل دادهها با نرمافزار Spss نسخه 20 به روش رگرسیون گامبهگام انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش مو.رد تایید کمیته اخلاق دانشگاه تبریز قرار گرفته است (IR.TABRIZU.REC.1399.018).
یافته ها: از مؤلفههای بهزیستی روانشناختی، رشد شخصی و روابط با دیگران قادر به پیشبینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/72 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند. همچنین از مؤلفههای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت نیز مؤلفههای رشد معنوی و مسئولیتپذیری در سلامت قادر به پیشبینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/09 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند.
نتیجه گیری: ارتقای رشد شخصی و معنوی و ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و همچنین مسئولیتپذیری در سلامت میتواند اضطراب کرونا را به میزان معنیداری کم کند.
محمد صادق مسچی، شیدا سوداگر، فرهاد جمهری، مرجان حسین زاده تقوایی، مژگان فروتن،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران با علائم اختلالات و زخمهای دستگاه گوارش تعداد زیادی از مراجعین به کلینیکهای عمومی و داخلی را تشکیل میدهند و مطالعات اولیه زخم معده، نقش عوامل روانشناختی را در تولید زخم معده مستعد نشان دادهاند. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس بیمارن مبتلا به زخم معده بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مداخلهای با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه بیماران مبتلا به زخم معده مراجعهکننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران در زمستان 1397 بود. از بین افراد داوطلب شرکت در پژوهش، سی نفر از بیماران مبتلا به زخم معده به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه شدت درد مکگیل (2000) و سبکهای مقابله اندلر و پارکر (1990) بود. آزمودنیهای گروه آزمایش در هشت جلسه 90دقیقهای درمان شناختی رفتاری شرکت کردند. آزمودنیهای گروه کنترل در این مدت درمان روانشناختی دریافت نکردند. برای تحلیل دادهها، از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازهگیری مکرر و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1397.85 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری منجر به افزایش سبک مقابله مسئلهمداری (01/0>P) و کاهش سبکهای مقابله هیجانمدار (01/0>P) و اجتنابی (01/0>P) شد. همچنین میانگین نمرات شدت درد در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (01/0>P).
نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر بود
شهره مرتضایی شمیرانی، باقر ثنایی ذاکر، بیوک تاجری، شیدا سوداگر، فرحناز مسچی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفتهای فراوان در درمان بسیاری از بیماریها و افزایش امیدبهزندگی، چاقی اولین علت کاهش امید خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت اثربخشی گروهدرمانی مبتنیبر پذیرش و تعهد و گروهدرمانی شناختی رفتاری بر عاداتزندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به چاقی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل، با پیگیری دوماهه انجام شد. جامعهآماری شامل کلیه زنان مراجعهکننده به کلینیکهای چاقی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. از میان مراجعهکنندگان، به روش نمونهگیری دردسترس 45 نفر انتخابشده و در سه گروه پانزدهنفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. شرکتکنندگان با پرسشنامههای ارزیابی عاداتزندگی (2005)، بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1977) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکتکنندگان گروهدرمانی مبتنیبر پذیرش و تعهد نُه جلسه 90دقیقهای و گروهدرمانی شناختی رفتاری هشت جلسه 90دقیقهای مورد آموزش قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. دادهها با استفاده از طرح آمیخته به وسیله نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1398.039 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج رسیده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروهدرمانی شناختی رفتاری بر عاداتزندگی، رفتار خوردن آشفته و سبکزندگی ارتقادهنده سلامت در افراد مبتلا به چاقی اثربخش بوده و تغییر ایجادشده در مرحله پیگیری همچنان پایدار بود (0/001
نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معناداری گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروهدرمانی شناختی رفتاری، پیشنهاد میشود از این روش در جهت افزایش سلامت روان افراد چاق استفاده شود.
صدیقه صفائیان تیتکانلو، تکتم مالکی شاه محمود، زهرا قیومی انارکی، فاطمه حارث آبادی، مجید حدادی اول، محدثه سلطانی، محسن رجعتی حقی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای آگاهی واجشناختی به عنوان جزئی از مهارتهای پردازش واجی میتوانند پیشبینیکننده میزان موفقیت در اکتساب مهارتهای نوشتاری و خواندن باشند. آگاهی واجشناختی یکی از حوزههای دارای مشکل در کودکان دروندادی شدید و عمیق است که کمتر در این کودکان مورد پژوهش قرار گرفته است؛ بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی این مهارتها در کودکان کاشت حلزون شده و مقایسه با همتایان طبیعی آنها بود.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه این تحقیق شامل 25 کودک کاشت حلزون شده و 25 کودک طبیعی در محدوده سنی چهار تا شش سال و تکزبانه (فارسیزبان) بود. کودکان کاشت حلزون شده به روش نمونهگیری در دسترس از مرکز توانبخشی نغمه مشهد و کودکان طبیعی نیز از مهد کودکهای شهر مشهد انتخاب شدند. پس از انتخاب آزمودنیها، آزمون آگاهی واجشناختی روی هر کودک اجرا شد. سپس میانگین نمرات مربوط به هریک از خردهآزمونها در دو گروه طبیعی و کاشت حلزون شده محاسبه شد و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و آزمون آماری منویتنی مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.MUMS.REC.1396.263 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علومپزشکی مشهد به ثبت رسیده است.
یافته ها: میانگین امتیازات کودکان کاشت حلزون شده در تمام خردهآزمونهای آگاهی واجشناختی از کودکان طبیعی به طور معنیداری پایینتر بود (P<0/05).
نتیجه گیری: کودکان گروه کاشت حلزون شده، عملکرد ضعیفتری در مهارتهای آگاهی واجشناختی نسبت به کودکان طبیعی داشتند. به نظر میرسد ضعف کودکان کاشت حلزون در مهارتهای آگاهی واجی با محرومیت شنیداری قبل از کاشت حلزون در ارتباط باشد که تسریع در انجام عمل در سنین پایین و اجرای یک برنامه توانبخشی کارآمد را میطلبد.
سیف اله آقاجانی، سحر خوش سرور، سارا تقی زاده هیر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از رایجترین سرطانها در زنان است که مشکلات جسمانی و روانی فراوانی را به همراه دارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطافپذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و به صورت پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل کلیهی مبتلایان به سرطان سینه پس از جراحی ماستکتومی است که در بخش شیمیدرمانی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال 1399 تحت درمان بودند. با روش نمونهگیری در دسترس، تعداد سی زن مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش ضمن دریافت درمان دارویی، تحت درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به صورت گروهی در نُه جلسه یک ساعته (هفتهای دو جلسه)، به مدت پنج هفته قرار گرفت، اما گروه کنترل صرفاً درمان دارویی را دریافت کرد. هر دو گروه در شرایط پیشآزمون پسآزمون با پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه رشد پس از سانحه (تدسکی و کالون، 1996) ارزیابی شدند. درنهایت، دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) در نرمافزار SPSS نسخه23 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.ARUMS.REC.1399.393 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اردبیل رسیده است.
یافته ها: یافتهها نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطافپذیری شناختی (42/319=P<0/01 ، F) و رشد پس از سانحه (18/300=P<0/01 ، F) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است و باعث افزایش انعطافپذیری شناختی و رشد پس از سانحه در بیماران شده است.
نتیجه گیری: توجه به عوامل روانشناختی و شیوه پردازش اطلاعات در بیماران سرطانی، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین به مشاوران و رواندرمانگران پیشنهاد میشود که از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به عنوان درمان مکمل و بدون عارضه جانبی در کنار درمانهای پزشکی جهت کاستن از معضلات روانی و اجتماعی که توسط بیماری ایجاد میشود، استفاده کنند.
فرزین باقری شیخانگفشه، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: به مفهوم استحکام روانی طی سالهای اخیر در زمینه مطالعات ورزشی بسیار توجه شده است، به طوری که در اکثر پژوهشهای کیفی برای کشف دیدگاههای مربیان، ورزشکاران و روانشناسان ورزشی از استحکام روانی استفاده میکنند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف پیشبینی استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار بر اساس رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان در نیمسال اول تحصیلی سال 99-1398 تشکیل میدانند. نمونهای به حجم دویست نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و سپس دادهها با استفاده از مقیاس استحکام روانی شیرد و همکاران، پرسشنامه رگههای تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف-18 گویهای جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و اشتراکگذاری نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.GUMS.REC.1398.121 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان رسیده است.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد رابطه استحکام روانی دانشجویان ورزشکار با خودشیفتگی (0/495=P<0/001 ، r)، پذیرش خود (0/598=P<0/001 ، r)، هدفمندی در زندگی (0/598=P<0/001 ، r)، رشد شخصی (0/648=P<0/001 ، r)، تسلط بر محیط (0/645=P<0/001 ، r)، ارتباط مثبت با دیگران (0/569=P<0/001 ، r) و استقلال (0/381=P<0/001 ، r) مثبت و معنادار است. از سویی دیگر، همبستگی منفی و معناداری نیز بین رفتار ضداجتماعی (0/577=P<0/001 ، r) و ماکیاولیسم (0/604=P<0/001 ، r) با استحکام روانی دانشجویان ورزشکار به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی 62 درصد از استحکام روانی را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از ارتباط و همبستگی معنادار رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی با استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار است. با توجه به این یافتهها، لازم است مربیان و استادان به نقش بهزیستی روانشناختی و ابعاد گوناگون شخصیت ورزشکاران در ارتقای سلامت و عملکرد ورزشی دانشجویان توجه بیشتری داشته باشند.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی شک سرطان یکی از نگران کننده ترین بیماری ها است. دردهای سرطانی از مطرح ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش می توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
بهزاد سلمانی، جعفر حسنی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسهی کارآمدی رفتار درمانی شناختی، زولپیدم 10 میلیگرم و لیست انتظار روی ادراک بیماری و بازدهی خواب در افراد مبتلا به اختلال بیخوابی مزمن بود.
مواد و روش ها: شرکتکنندگان شامل هفتاد و چهار (43 نفر زن) بیمار مبتلا به اختلال بیخوابی مزمن بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند در بازه زمانی آذر 1397 تا بهمن 1398 با استفاده از ملاکهای ورود و خروج، انتخاب شده و به شکل تصادفی در یکی از سه گروه رفتار درمانی شناختی (25 نفر)، دارو درمانی (زولپیدم 10 میلیگرم؛ 29 نفر) و لیست انتظار (20 نفر) قرار گرفتند. تمامی بیماران در سه نوبت پیش از درمان، پس از درمان و پی گیری سه ماهه توسط نسخهی فارسی فرم کوتاه پرسشنامهی ادراک بیماری و شاخص بازدهی خواب مورد سنجش قرار گرفتند. سپس دادهها با استفاده تحلیل واریانس مختلط همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با تدابیر مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: تمامی مراحل این پژوهش تحت نظارت و تایید کمیتهی اخلاق در پژوهش دانشگاه خوارزمی تهران صورت گرفته است (کد اخلاق: IR.KHU.REC.1398.008).
یافته ها: بیمارانی که رفتار درمانی شناختی دریافت کرده بودند، در دو مرحلهی پس از درمان و پی گیری سه ماهه در ادراک بیماری و بازدهی خواب، نمرات به طور معنادار کمتری نسبت به گروه لیست انتظار دریافت کردند. کارآمدی دارو درمانی تنها در مرحلهی پس از درمان مشاهده شد، اما در مرحلهی پی گیری سه ماهه، بین گروه های دارو درمانی و لیست انتظار تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: رفتار درمانی شناختی برای بیخوابی، ادراک بیماری و بازدهی خواب را در طول مدت 3 ماه به طور معنادار کاهش داد. دستاوردهای درمانی تا 3 ماه پس از پایان درمان همچنان حفظ شدند. عدم دریافت درمان در گروه لیست انتظار و قطع تدریجی درمان در گروه دارو درمانی منجر به کاهش بازدهی خواب و افزایش ادراک بیماری میگردد.
مسعود بخت اور، سید مهرزاد شاددل، احسان مومنی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب ناشی از سوزن (NSJ) مشکل عمده بهداشت شغلی در بین کارکنان دندانپزشکی است که آنها را در معرض خطر زیاد ابتلا به عفونتهای خطرناک منتقلشونده از خون قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مواجه شغلی با NSJ و عوامل روانی همراه با آن در میان دانشجویان دندانپزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی دانشجویان سه سال آخر دانشکده دندانپزشکی اراک، در سال 1397 انجام شد. پرسشنامهها دربرگیرنده سؤالاتی درباره میزان آگاهی دانشجویان از شرایط وقوع NSJ، فراوانی واکسیناسیون و آزمایش تیتر آنتیبادی بود. برای جمعآوری اطلاعات مربوط به بار روانی ناشی از NSJ، از پرسشنامه SCL-90 (Symptom checklist-90) در چهار بعد اضطراب، ترس، خودبیمارانگاری و افسردگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون کایاسکوئر انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی اراک این مقاله را تأیید کرده و با شناسه اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.269 به ثبت رسانده است.
یافته ها: از بین هشتاد دانشجوی مورد مطالعه، 59 نفر حداقل یک بار NS شده بودند اما تنها 4/25 درصد دانشجویان وقوع NS را گزارش کرده بودند. بیشترین وقوع NS در بخش درمان ریشه رخ داده بود. 80 درصد دانشجویان واکسن هپاتیت B زده بودند. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، بُعد اضطراب بیشتر از سایر ابعاد در معرض تأثیر NSJ قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: با وجود شیوع زیاد NSJ در دانشجویان دندانپزشکی، میزان گزارش بعد از وقوع این حادثه بسیار کم بود، همچنین به دلیل توجه نکردن به واکسیناسیون در برخی دانشجویان، نیاز به آموزش بیشتر کنترل عفونت احساس میشود. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، وقوع NS در بروز مشکلات روانی مؤثر است.
سیدمحمدرضا علوی زاده، مژگان سپاه منصور، مصطفی نوکنی، دکتر سمیه انتظاری، مهرداد ثابت، محمدرضا صیرفی، رکسانا کارخانه، امیرشهاب شهابی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی اخیراً کووید-19 را به عنوان بیماری جهانگیر شناسایی کرده است. شیوع این بیماری باعث شد افراد زیادی در نقاط مختلف جهان به شدت بترسند و علائم هراس نشان بدهند. هدف از این پژوهش، ساخت و هنجاریابی مقدماتی پرسشنامه هراس از میکروب در جمعیت ایران بوده است.
مواد و روش ها شرکتکنندگان 113 فرد (74 نفر زن) بودند که پرسشنامه هراس از میکروب و پرسشنامه وسواسی اجباری ییل براون را تکمیل کردند.
ملاحظات اخلاقی: همه اصول اخلاقی و سیاست محرمانگی نتایج به اطلاع شرکتکنندگان رسیده بود. این پژوهش در جلسه دوم اسفند 1399 کمیته روانشناسی ستاد مقابله با کرونای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران تأیید و تصویب شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه هراس از میکروب همسانی درونی قابل قبولی با آلفای کرونباخ (0/67=a)، ضریب پایایی دونیمهسازی (0/72)، ضریب بازآزمایی یکهفتهای (0/73=r) بود. به علاوه پرسشنامه هراس از میکروب ضریب اعتبار همزمان متوسطی با زیرمقیاس وسواس آلودگی (0/44=r) داشت و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل پرسشنامه هراس از میکروب را نشان داد. این سه عامل شامل فراباورهای منفی (نگرانی) در مورد هراس از میکروب، اجتناب از موقعیتهای مشکوک و فراباورهای مثبت در مورد هراس از میکروب میشود.
نتیجه گیری: بر اساس این یافتهها، پرسشنامه هراس از میکروب دارای خصوصیات روانسنجی قابل قبول و خوبی است. پژوهشگران میتوانند از پرسشنامه هراس از میکروب به عنوان ابزاری روا و پایا برای ارزیابی سطح هراس از میکروب در بحرانهای همهگیری و جهانگیری مانند کووید-19 استفاده کنند.
مرتضی قاسمی، حمیدرضا جمیلیان، منصوره نوری زاده آبباریکی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر مقایسه باورهای فراشناختی افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی است.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از روش علّی-مقایسهای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 در شهر اراک بود که بر این اساس سی نفر از جامعه بیماران مبتلا به این اختلال و سی نفر از جامعه افراد بهنجار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس سن و تحصیلات همتاسازی شدند. گردآوری دادهها بر اساس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز 1997 (MCQ-30) انجام شد.برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر با کد IR.IAU.ARAK.REC.1399.036 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: بین باورهای فراشناختی در بیماران هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). این بیماران نسبت به افراد عادی در مؤلفههای باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار، خودآگاهی شناختی، عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار تفاوت معناداری داشتند. در مؤلفههای باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار و خودآگاهی شناختی نمرات بیشتر، اما در مؤلفههای عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار نسبت به افراد عادی نمرات کمتری به دست آوردند (0/001>P).
نتیجه گیری: اختلال هایپوکندریاسیس سبب ایجاد مشکلات بسیاری برای فرد و سیستم سلامت میشود. بنابراین، با شناخت باورهای فراشناختی ناکارآمد این بیماران، فراشناخت درمانی میتواند درمان مؤثری برای این اختلال باشد.