معصومه سیاحی، مهرنوش ذاکر کیش، محمد حسین حقیقی زاده، سارا ضیاغم،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی دورهای بحرانی در زندگی زنان محسوب میشود که با تغییرات مختلف نوروفیزیولوژیک و شناختی همراه است. زنان مسن تر در خطر بالایی برای سندرم متابولیک و عوارض قلبی - عروقی بعدی آن میباشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین علائم یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی با روش نمونهگیری آسان بر روی 165 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد شده امتیازبندی عوارض یائسگی، پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک، آزمایشات قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اندازهای آنتروپومتریک و فشارخون نمونهها بود. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین کلی عوارض یائسگی در این مطالعه 4/5±85/11 بود. بین فشار خون (04/0p=)، قندخون (02/0p=) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (02/0=p) با علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، ولی بین سایر موارد سندرم متابولیک و حیطههای دیگر علائم یائسگی (سوماتیک و روحی -روانی) ارتباط معنیداری مشاهده نشد. ارتباط معنیداری بین سن و علائم روحی- روانی یافت شد ولی سن با علائم سوماتیک و ادراری-تناسلی ارتباط معنیداری نداشت. بین شاخص توده بدن با علائم یائسگی ارتباطی دیده نشد.
نتیجهگیری: بین سندرم و علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، لذا به عنوان راهکار بهداشتی پیشگیرانه افراد شاکی ازعلائم ادراری تناسلی باید در اولویت بررسی از نظر ابتلا به سندرم متابولیک قرارگیرند.
مهری جمیلیان، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال خواب حدود 40 درصد زنان یائسه را درگیر نموده و برکیفیت زندگی ایشان موثر است. انواع داروها جهت درمان اختلال خواب مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعاتی از اثربخشی گاباپنتین در کنترل علائم وازوموتور و اختلال خواب زنان یائسه وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر گاباپنتین در بهبود کیفیت زندگی و خواب زنان یائسه میباشد.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، 90 زن یائسه مبتلا به اختلال خواب به صورت تصادفی به مدت 12 هفته در دوگروه مورد (گاباپنتین 300 میلیگرم دوبار در روز) و شاهد قرار گرفتند. پرسشنامه کیفیت زندگی SF36 و کیفیت خواب پیتزبرگ قبل و بعد از مداخله در بیماران بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه مورد 14/3±7/52 و در گروه شاهد 68/3±4/53 سال بود. نمره کیفیت خواب و کیفیت زندگی بیماران و متغیرهای دموگرافیک ایشان قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری نداشت(05/0<p)، ولی بعد از مداخله در گروه گاباپنتین به صورت معنیداری بهتر از گروه شاهد بود (0001/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد تجویز 300 میلیگرم گاباپنتین دوبار در روز برای 12 هفته سبب بهبود کیفیت زندگی وخواب زنان یائسه میشود.
زکیه قربانی، حمیدرضا وزیری، زیبا ظهیری،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه کاهش میزان زاد و ولد یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی جوامع در حال توسعه میباشد. «ناباروری» به عدم بارداری پس از یک سال مقاربت متوالی و منظم زوجین بدون استفاده از روشهای پیشگیری اطلاق میشود. لپتین در تنظیم عملکرد طبیعی سیستم تولید مثل زنان شامل تولید شیر، ایجاد فولیکولها، تولید استروئیدهای تخمدانی، حفظ عملکرد و مورفولوژی غدد شیری، رشد و بقای فولیکولها و اووسیت ها، بلوغ اندومتر رحم و تنظیم چرخه قاعدگی نقش به سزایی دارد. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی T>C در اگزون شماره 3 منجر به جانشینی Arg>Trp در کدون 105 میگردد (R105W). در این پژوهش مورد- شاهدی به بررسی ارتباط این پلی مورفیسم و ناباروری زنان در جمعیت گیلان پرداخته شد.
مواد و روشها: نمونههای خون از 86 زن مبتلا به ناباروری و 60 فرد سالم جمعآوری شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده تحت AS-PCR قرار گرفت. همچنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای مربع استفاده گردید.
یافتهها: بررسیهای مربوط به دو گروه بیمار و کنترل نشان داد با توجه به مقدار 21/0p= و همچنین 2/0p= آللی، ارتباطی بین پلی مورفیسم کدون 105 ژن لپتین (Arg105Trp) و ناباروری زنان در جمعیت مورد مطالعه وجود ندارد.
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از عدم ارتباط معنیدار بین پلی مورفیسم Arg105Trp و ناباروری زنان بود (21/0p=). با این وجود، تایید نتایج به دست آمده مستلزم بررسیهای بیشتری است.
راضیه اسماعیلی روزبهانی، رضا مهدوی نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی، از شایعترین شکایات در طب زنان است. فعالیت بدنی به عنوان یک عامل کاهش علائم دیسمنوره ذکرشده است. کینزیوتیپینگ یکی از روشهای درمانی جدید است که درد، تورم و اسپاسم عضلانی را کاهش میدهد. از این رو، این پژوهش سعی دارد تأثیر استفاده از دو روش درمانی حرکات کششی و نواربندی را بر قاعدگی دردناک دختران دبیرستان بررسی و مقایسه نماید.
مواد و روشها: تحقیق حاضر، کاربردی و از نوع تحقیقات نیمه تجربی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل میباشد. 30 نفر از دانشآموزان دبیرستان با میانگین سنی 99/0±8/16 سال، به صورت دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول تمرینات کششی را انجام دادند. گروه دوم با استفاده از کینزیوتیپ نواربندی شدند و گروه کنترل هیچگونه مداخله تمرینی نداشتند. پرسشنامه اضطراب قاعدگی MDQ برای جمعآوری اطلاعات، مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای اندازه گیری میزان درد و آزمون شوبر برای اندازهگیری دامنه حرکتی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس در اندازههای تکراری با سطح معنیداری 05/0<p صورت گرفت.
یافتهها: بهبود معنیداری در شدت درد ناحیه کمر و شکم و میزان دامنه حرکتی کمر دیده شد. از طرف دیگر، پس از مداخله، مقایسه دادهها اختلاف معنیداری را در شدت درد بین گروهها نشان داد، اما اختلاف معنیداری از نظر افزایش دامنه حرکتی کمر در گروه نوار بندی دیده نشد.
نتیجهگیری: نوار کینزیوتیپ نسبت به تمرینات کششی، اثرات بهتری را در کاهش درد ایجاد میکند. تمرینات کششی نیز تاثیرات بهتری در افزایش دامنه حرکتی کمر دارد.
سحر محرابی، مریم شکرپور، مهری جمیلیان، حمیدرضا سخی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اپیزیوتومی یکی از متداول ترین اعمال جراحی زنان و زایمان است که در مرحله دوم زایمان جهت تسهیل زایمان انجام می شود. برش این ناحیه با درد و ناراحتی همراه است. ترمیم زخم موجب رهایی از درد و بازگشت سریع تر به فعالیت های روزانه می گردد. با توجه به میزان بالای عفونت محل اپیزیوتومی، تصمیم گرفتیم که اثرات از کرم زعفران 20 درصد را در زنانی که تحت اپیزیوتومی قرار گرفتهاند بررسی نماییم.
مواد و روش ها: این کار آزمایی بالینی تصادفی دو سوکور روی 60 زن باردار نخست زا انجام شد که طی سال های 1392 تا 1393 در مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک تحت زایمان طبیعی و اپیزیوتومی قرار گرفته بودند. گروه مداخله، هر روز 3 بار به مدت 2 هفته کرم موضعی عصاره زعفران20 درصد دریافت کردند و گروه شاهد کرم موضعی پلاسبو دریافت نمودند. وضعیت زخم و ترمیم آن در روز اول، هفتم و چهاردهم بعد از زایمان بررسی شد.
یافتهها: از نظر ترمیم محل اپیزیوتومی در روزهای هفتم (054/0 = p ) و چهاردهم (003/0 = p ) و روند پیوستگی لبه زخم در روزهای اول (015/0 = p )، هفتم (013/0 = p ) و چهاردهم (001/0 = p ) در دو گروه اختلاف معنی داری دیده شد. از نظر باز شدن زخم در روز اول (492/0 = p ) اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت، اما در روزهای هفتم (001/0 = p ) و چهاردهم (026/0 = p ) یک اختلاف آماری معنی دار بین دو گروه مشاهده شد.
نتیجه
گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف کرم عصاره زعفران 20 درصد برای ترمیم زخم اپیزیوتومی و پیوستگی لبههای زخم میتواند موثر باشد.
آراسته بسطامی، زهرا شالیکار، فاطمه حیدری، سمیه مکوندی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل تعیین کننده بقاء و سلامت نوزادان، تغذیه مناسب مادران در دوره بارداری است . هدف از این مطالعه، ارزیابی وضعیت تغذیه مادر از نظر دریافت برخی از ریز مغذیها و اثر آن بر شاخصهای آنتروپومتریک نوزاد میباشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی- مقطعی، تعداد 500 زن باردار مراجعه کننده به زایشگاه سینا شهر اهواز بررسی شدند. میزان دریافت تغذیهای کلسیم، روی، آهن، ویتامین D با استفاده از نسخه ایرانی پرسشنامه بسامد خوراک اندازهگیری شد و ارتباط آن با وزن، قد و دور سر هنگام تولد نوزادان ارزیابی گردید . داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری برابر با 05/0 p< در نظر گرفته شد.
یافته ها: بین میزان مصرف کلسیم و وزن و قد هنگام تولد ارتباط آماری معنی دار دیده شد. بین مصرف روی و وزن و قد و دور سر نوزاد ارتباط معنی دار بود. به علاوه، میزان مصرف ویتامین D توسط مادر بر وزن تولد موثر بود(05/0 p< ). اما بین میزان مصرف آهن با هیچ یک از شاخصها ارتباط آماری معنی داری دیده نشد(05/0 p> ).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده اثربخشی دریافت تغذیهای کلسیم، روی و ویتامین D توسط مادر بر برخی شاخصهای آنتروپومتریک نوزاد می باشد.
شیدا جدیری زایر، حمیدرضا وزیری، زیبا ظهیری،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری یک بیماری چند عاملی است که عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی مختلف در بروز آن دخیلاند. بیش از 40 درصد از علل ناباروری به زنان اختصاص دارد. هورمون استروژن (ESR) یکی از هورمونهای موثر در باروری است. فعالیت حیاتی این هورمون در بافت هدف از طریق اتصال به گیرندههای استروژن انجام میشود. ژنESR1 روی بازوی بلند کروموزوم شماره 6 واقع شده و گیرنده استروژن α را کد میکند. هدف از این مطالعه، بررسی پلیمورفیسمrs104893956 ژن ESR1 در ناباروری زنان میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، از 60 زن نابارور و 55 زن سالم به عنوان کنترل نمونه خون تهیه شد. بعد از استخراج DNA ژنومی از لکوسیتهای خون محیطی جهت تعیین پلیمورفیسم کدون یاد شده، روش واکنش زنجیرهای پلی مراز با آلل اختصاصی (Specific-PCR Allele) مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل آماری با نرم افزار مدکالک نسخهی 12.1 انجام شد.
یافتهها: فراوانی آلل T در گروه بیمار (58 درصد) بیشتر از گروه کنترل (44 درصد) بود. ژنوتیپ TT پلیمورفیسم مذکور فراوانی بیشتری در گروه بیمار (33/18 درصد) نسبت به گروه کنترل (81/1 درصد) داشت. یافتههای ما نشان میدهند که احتمال ابتلا به ناباروری در افراد دارای ژنوتیپ TT به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند که پلیمورفیسم rs104893956 ژن ESR1 احتمالاً در افزایش ابتلا به ناباروری زنان در استان گیلان نقش دارد. نتیجه به دست آمده ممکن است با تغییر خزانه ژنتیکی جمعیت مورد بررسی و یا تفاوت در اندازه جمعیت تغییر کند.
مهدیس نافع، نورالسادات کریمان، زهره کشاورز، فراز مجاب، سمیرا چای بخش،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی سنگین قاعدگی روی کیفیت زندگی تأثیر منفی دارد. مطالعه حاضر جهت بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی کیسه کشیش بر منوراژی انجام گرفته است.
مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی، روی90 نفر از زنان با شکایت خونریزی شدید قاعدگی انجام شد. نمونهها پس از یک سیکل کنترل میزان خونریزی، به طور تصادفی در دو گروه کیسه کشیش و کنترل قرار گرفتند. برای هر دو گروه، 500 میلیگرم کپسول مفنامیک اسید هر 8 ساعت از روز اول قاعدگی تا اتمام آن و حداکثر به مدت 7 روز برای دو سیکل متوالی تجویز شد. در گروه کیسه کشیش علاوه بر مفنامیک اسید، 500 میلیگرم کپسول کیسه کشیش هر 12ساعت از روز اول تا اتمام آن حداکثر به مدت 7 روز تجویز شد. در گروه کنترل به جای کپسول کیسه کشیش پلاسبوی آن با همان دستور تجویز شد. دادهها قبل و بعد از درمان با استفاده از نرم افزار SPSS مقایسه شدند.
یافتهها: میانگین میزان خونریزی در گروه کیسه کشیش از 27/135 در سیکل کنترل به 13/69 در سومین سیکل و در گروه شاهد از 91/133 در سیکل کنترل به 44/75 در سومین سیکل کاهش یافت(001/p<0). میانگین طول مدت خونریزی در گروه کیسه کشیش از 38/7 در سیکل کنترل به 40/5 در سومین سیکل و در گروه شاهد از 91/6 در سیکل کنترل به 31/5 در سومین سیکل کاهش یافت(001/p<0).
نتیجهگیری: به نظر میرسد عصاره کیسه کشیش در کاهش میزان و مدت خونریزی قاعدگی در زنان سنین باروری مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی موثر است.
کبری جهانگیری زاده، محبوبه نصیری، نعیمه السادات اثماریان،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سقط خود به خودی مکرر یک اختلال هتروژن با شیوع بالای 1 درصد در میان زنان سنین باروری میباشد، که به عنوان از دست رفتن بارداری بیش از دو بار تعریف میگردد. میانجیهای ایمنی شامل سیتوکینها ماهیت عمل سلولهای ایمنی در پاسخ به شرایط ناسازگار بافتی را تعیین میکنند. فاکتور محرک کلونی (CSF3) سیتوکینی است که با تأثیر برروی بیان سایر سیتوکینها ازجمله IL-4 و افزایش بیان آن، پاسخ ایمنی برعلیه جنین سمی آلوگرافت را سرکوب مینماید. این مطالعه با فرض تأثیر پلیمورفیسم rs1042658 در موقعیت 3’UTR ژن CSF3 بر روی میزان بیان و پایداری رونوشت ژن CSF3 برای اولین بار در ارتباط با استعداد سقط مکرر انجام گرفت.
مواد و روش: در این مطالعه مورد- شاهدی، 122 زن مبتلا به RPL و 140 زن بارور طبیعی به عنوان گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. توزیع ژنوتیپی پلیمورفیسم با روش T-ARMS PCR ارزیابی و نتایج حاصل با استفاده از آزمون آماری رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپی در ناحیه 3’UTR ژن CSF3 در گروه بیمار و کنترل با هم مقایسه شد که از نظر آماری اختلاف معنیداری در جهت حفاظت در برابر بروز سقط در ژنوتیپهای حامل آلل T بین دو گروه دیده شد(05/0>p). سابقه بروز سقط در خویشاوندان افراد مبتلا نسبت به خویشاوندان افراد سالم اختلاف قابل توجهی را نشان داد(05/0=p).
نتیجهگیری: یافتههای حاصل ارتباط معنیداری بین پلیمورفیسم rs1042658 و بروز سقط نشان داد، به نظر میرسداین مارکر میتواند در ایجاد استعداد ابتلا به بیماری نقش داشته باشد.
صدیقه یوسف زاده، مهین اسماعیلی درمیان، محمدرضا اسدی یونسی، محمدتقی شاکری،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان یک واقعهی پر استرس میباشد که نیازمند نوعی سازگاری روانی است. از جمله تعیین کنندههای مهم سازگاری روانشناختی که تلفیقی از گرایش و نگرش مثبت در افراد میباشد، خوش بینی است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش خوش بینی در دوران بارداری بر نگرش و قصد انتخاب نوع زایمان در زنان نخستزا است.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 64 زن نخست باردار با حاملگی طبیعی 30 تا 34 هفته و بدون اندیکاسیون سزارین از مراکز بهداشتی- درمانی مشهد در سال 1393 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه A ( تحت آموزش) و B (بدون آموزش) قرار گرفتند. آموزش خوش بینی، طی 5 جلسه 60 دقیقهای با مشارکت گروهی واحدهای پژوهش و تمرینهای فعال اجرا شد. پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامههای روا و پایا انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری تحلیل واریانس، دقیق فیشر، ویلکاکسون، کای دو و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره نگرش نسبت به سزارین در گروه مطالعه قبل و بعد از آموزش تفاوت معنیداری دارد(001/0>p). میانگین نمره نگرش نسبت به زایمان طبیعی به طور معنیداری در گروه مداخله بیشتر از گروه شاهد بود(002/0=p). فراوانی قصد انتخاب نوع زایمان قبل و بعد از مداخله در گروه آموزش خوش بینی تفاوت معنیداری دارد(033/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش به نظر میرسد که آموزش خوش بینی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به زایمان طبیعی و در نتیجه کاهش میزان سزارین انتخابی مؤثر است.
حمیدرضا جمیلیان، مصطفی نوکنی، محمدرضا خوانساری، محمود عاجلو، فرزانه درودگر، مهری جمیلیان،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: فرزندخواندگی در استحکام و گرمی بخشیدن به کانون خانوادههای بدون فرزند و همچنین رفع مشکلات روحی اطفال بدون سرپرست نقش چشمگیری دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی دقیقتر وضعیت روانشناختی زوجهای متقاضی فرزندخواندگی انجام شده است.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی- تحلیلی با همکاری دانشگاه علوم پزشکی اراک و سازمان بهزیستی استان مرکزی در سال 1393، کلیه زوجهای متقاضی فرزندخواندگی مراجعه کننده به سازمان بهزیستی (جمعاً 195 نفر) در بازه زمانی یک سال وارد مطالعه شدند. سپس پرسشنامه جمعیت شناختی و MMPI-II برای جمعآوری دادهها در اختیار آنها قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی، شاخصهای میانه و میانگین و تحلیل کوواریانس استفاده شده است.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار کلیه مقیاسهای بالینی و اعتبارMMPI-II در کل نمونه ها و همچنین در زیر گروههای مختلف جامعه آماری، کمتر از نقطه برش 65 بود. همه متقاضیان در کلیه مقیاسهای بالینی و اعتبار، از سلامت روان برخوردار بوده و به لحاظ روانشناختی، واجد شرایط فرزندپذیری بودند. گروهی از متقاضیان فرزندخواندگی، با نگرانی از رد شدن در پذیرش فرزند، به لحاظ آسیبشناسی، خود را بهتر از آن چه که هستند وانمود کردهاند که موجب بروز تفاوت معنیدار در مقیاس k شده است(019/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، متقاضیان فرزندخواندگی از سلامت روان برخوردار بوده و هیچ آسیب روانشناختی نداشتند، ولی گاهی جهت ارائهی چهرهی بهتر از خود، اقدام به «خودبهترنمایی» کردند. بررسی سایر ابزارهای تشخیصی در مطالعات بعدی توصیه میشود.
مریم مکتبی، علیرضا کمالی، حامده تقوی جلودار، مریم شکرپور،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از اقدامات جراحی بسیار رایج محسوب میشود. تنها بعد از سزارین، هیسترکتومی دومین اقدام جراحی ماژور رایج به حساب میآید. مشکلاتی مثل درد شدید لگن، خونریزی شدید و نامنظم ماهانه یا ابتلا به سرطان رحم از مواردی هستند که برای درمان آنها هیسترکتومی پیشنهاد میشود. درد شکم پس از هیسترکتومی از راه شکم یکی از شایعترین شکایات در بیماران تحت این نوع جراحی محسوب میشود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر تزریق بوپیواکایین داخل نسجی و زیر جلدی و کتامین جلدی در کنترل درد پس از عمل جراحی بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال تحت بیهوشی عمومی انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور است که بر روی 99 نفر از خانمهای کاندید TAH مراجعه کننده به مرکز طالقانی اراک انجام شد که در سه گروه تقسیمبندی شدند. درد بیماران مذکور و میانگین مدت بیدردی و اسکور درد آنها ثبت گردید.
یافتهها: میانگین مدت بیدردی در گروه کتامین 8/8±1/65، در گروه بوپیواکایین 8/7±4/65 و در گروه پلاسبو 5/5±6/57 بوده است که با توجه به 0/01≥p اختلاف معنیداری بین سه گروه دیده شد. مدت بیدردی در گروه پلاسبو به صورت معنیداری از دو گروه کتامین و بوپیواکایین کمتر بود، اما بین دو گروه کتامین و بوپیواکایین اختلاف معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که استفاده از بوپیواکایین و کتامین داخل نسجی در کاهش درد پس از عمل بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال موثر میباشد و استفاده از دوز بیشتر کتامین و بوپیواکایین به صورت تک دوز منجر به کاهش معنیدار درد پس از عمل بیماران نسبت به گروه پلاسبو میشود.
علیرضا زرین آرا، محمدمهدی آخوندی، حجت زراعتی، کورش کمالی، کاظم محمد،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: حدود بیست و پنج سال است که مدلهای پیشبینی کننده درمان ناباروری وارد عرصه سلامت شدهاند. برای تولید و کاربرد مدلهای پیشبینی کننده، اصول علمی وجود دارد که جهت طراحی مدل پیشبینی موفقیت درمان ناباروری نیز به کار میروند. هدف از این مطالعه، فراهم آوردن اطلاعات پایه برای تدوین مدل پیشبینی کننده موفقیت درمان ناباروری است.
مواد و روشها: در این مقاله، ابتدا اصول تدوین مدل پیشبینی کننده توضیح داده شده و سپس ضمن بیان جزئیات بیشتر طراحی این مدلها با ذکر مثالی که مربوط به درمانهای ناباروری است، شرح داده میشود.
یافتهها: شناسایی و تعریف هدف و کارکرد مدل، اطلاعات ورودی که برای تدوین مدل از آنها استفاده خواهد شد، نوع مداخله یا اقدام تشخیصی که موجب تغییرات در نمونه میشود و مشخص بودن تعریف خروجی یا برونداد یا نتیجهای که از کارکرد مدل مورد انتظار است، مهمترین اصولی هستند که در قسمت اول توضیح داده شده و خصوصیات عوامل پیشگو در مدل نهایی، رسم روند نمای تهیه اطلاعات جمعیت هدف، اعتبار سنجی درونی و بیرونی و توجه به برنامه تحلیل نتایج از موارد مهمی هستند که در ادامه شرح داده میشود.
نتیجهگیری: استفاده مناسب از مدلهای پیشبینی کننده میتواند بیماران و درمانگر را در انتخاب روش درمانی مناسب یاری کند.
مهری جمیلیان، سمیه بخشایشی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تعداد مطالعات کمی اثرات مکمل یاری کلسیم به علاوه ویتامین D را بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بررسی نمودهاند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری کلسیم و ویتامین D بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک طراحی شد.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده-پلاسبو و دو سوکور تصادفی بر روی 104 زن چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به PCOS انجام شده است. شرکت کنندگان به طور تصادفی به چهار گروه: 1) مکمل ترکیب ویتامین D (50000 واحد به ازای هر هفته) و 500 میلیگرم کلسیم (روزانه 2 عدد)، 2) مکمل ترکیب ویتامین D (50000 واحد به ازای هر هفته)، 3) مکمل 500 میلیگرم کلسیم (روزانه 2 عدد) و 4) پلاسبو برای هشت هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و هشت هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری پروفایلهای متابولیک از بیماران گرفته شد.
یافتهها: به دنبال تجویز مکمل کلسیم به علاوه ویتامین D، یک کاهش معنیدار در انسولین سرمی (4/11±3/3- در مقابل 5/8±1/1-، 0/3±4/1- و µIU/ml 1/6±1/3+، 03/0p=)، مقاومت به انسولین (4/2±7/0- در مقابل 5/2±3/0-،6/0±2/0- و 9/1±8/0+، 04/0p=)، مالون دی آلدئید (3/0±6/0- در مقابل 2/0±1/0-، 2/0±5/0- و 4/0±6/0+ میکرومول بر لیتر، 009/0p=) و یک افزایش معنیدار در توتال آنتی اکسیدانت (7/21±2/35+ در مقابل 7/37±5/22+،1/34±1/21+ و 2/65±8/153- میلی مول بر لیتر، 006/0p=) و گلوتاتیون (3/79±0/216+ در مقابل 2/60±5/47-، 3/31±9/3+ و 9/82±8/160- میکرو مول بر لیتر، 001/0p=) در مقایسه با ویتامین D، کلسیم و پلاسبو مشاهده شد.
نتیجهگیری: در مجموع، مکمل یاری کلسیم به همراه ویتامین D برای هشت هفته در زنان مبتلا به PCOS اثرات مفیدی بر روی پروفایلهای متابولیک داشته است.
مهری جمیلیان، زینب زلفی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشاندهنده اثرات مکمل یاری روی بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری روی بر روی پارامترهای هموستاز گلوکز در زنان مبتلا به PCOS طراحی شده بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده-پلاسبو دو سوکور بر روی 52 زن مبتلا به PCOS در دامنه سنی 18 تا 40 سال انجام شده است. شرکت کنندگان، برای دریافت روزانه220 میلیگرم سولفات روی (حاوی 50 میلیگرم روی) (26=n) یا پلاسبو (26=n) به طور تصادفی برای 8 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 8 هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری گلوکز و انسولین از بیماران گرفته شد.
یافتهها: بعد از 8 هفته مداخله، افرادی که مکمل روی دریافت کردند، کاهش معنیداری در قند خون ناشتا (6/9±3/4- در مقابل 0/6±5/0 میلی گرم بر دسی لیتر +، 03/0=p)، انسولین سرمی (9/2±0/3- در مقابل 4/8±5/1 میکرو واحد در میلی لیتر +، 01/0p=)، تری گلیسرید (3/40±6/15- در مقابل 3/25±5/14 میلی گرم بر دسی لیتر+، 002/0=p) و افزایش معنیداری در حساسیت به انسولین (02/0±02/0+ در مقابل 05/0±004/0-، 03/0p=) در مقایسه با پلاسبو داشتند.
نتیجه گیری: در مجموع، مکمل یاری 220 میلیگرم سولفات روی روزانه برای 8 هفته در زنان مبتلا به سندرم پلی کیستیک تخمدان اثرات مفیدی بر روی پروفایلهای متابولیک داشته است.
نعیمه اکبری ترکستانی، پلینوس رمضان نژاد، محمدرضا عابدی، بابک عشرتی، عباس نکوبهر، پانته آ رمضان نژاد،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: خانواده سلول بنیادی پیکر جامعه است و سلامت آن، تعالی روحی ومعنوی و رشد فکری جامعه را در پی دارد. یکی از مباحث عام جامعه امروز، تقویت پایههای زندگی زناشویی است. بیش از نیمی از مشکلات جنسی که باعث نابودی زندگی و روابط زناشویی میشود، به علت آگاهی ناکافی یا عقاید نادرست در مورد روابط جنسی ایجاد میشود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر مشاوره قبل از ازدواج با رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زوجین میباشد.
مواد و روشها: مطالعه حاضریک کارآزمایی بالینی میباشد. جمعیت هدف این پژوهش، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره قبل از ازدواج شهر اصفهان در سال 1394 بودند. نمونهای به حجم 60 زوج انتخاب و وارد مطالعه شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه مداخله(30 زوج) و کنترل(30 زوج) جای گرفتند. پس از آموزش، پرسشنامه عملکرد جنسی برای دو گروه تکمیل گردید. سپس دادهها از طریق نرم افزار spssنسخه 21 و آزمون من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف معناداری بین تاثیر مشاوره قبل از ازدواج با رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی عملکرد جنسی زوجین نسبت به روش مرسوم مشاوره قبل از ازدواج وجود نداشت(02/0<p).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش با شرایط مذکور حاکی از عدم تفاوت در عملکرد جنسی زوجین بین مشاوره قبل از ازدواج و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بود. از این رو، نیاز به پژوهشهایی با تعداد نمونه بیشتر و با انتخاب گروه هدفی که بین یک تا پنج سال از ازدواج آنان گذشته باشد، احساس میگردد.
مهری جمیلیان، رقیه افشار،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اثر بخشی روغن گل مغربی در سندروم متابولیک و سایر بیماریها مطرح شده است .همچنین نقش ویتامین D در کاهش ریسک بسیاری از بیماریهای مزمن مثل چاقی، سندروم متابولیک و دیابت مفروض گردیده است. بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشاندهنده اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی به علاوه ویتامین D بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین D بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری طراحی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور بر روی 60 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری انجام شده است. نمونهها، به طور تصادفی در دو گروه مکمل روغن گل مغربی و ویتامین D (30=n) یا پلاسبو (30=n) برای 6 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری متغیرهای بیوشیمیایی از بیماران گرفته شد.
یافتهها: مکمل یاری ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی منجر به کاهش معنیدار پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالای (hs-CRP) سرمی (0/4±9/1- در مقابل 6/2±6/0+ میکروگرم بر میلیلیتر، 006/0p=) و مالون دی آلدئید (1/2±8/0- در مقابل 5/1±6/0+ میکرو مول بر میلیلیتر، 005/0=p) در مقایسه با پلاسبو شده است. به علاوه، یک افزایش معنیدار در نیتریک اکساید (8/3±5/2+ در مقابل 1/8±9/1- میکرومول بر لیتر، 009/0=p) و توتال آنتی اکسیدانت (8/174±4/84+ در مقابل 1/143±4/36- میلی مول بر لیتر، 005/0p=) به دنبال مصرف مکمل ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی در مقایسه با پلاسبو مشاهده نمودیم.
نتیجهگیری: مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین دی در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری اثرات مفیدی بر روی پروفایلهای متابولیک داشته است.
مهری جمیلیان، ریحانه صاحب کشاف،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات کمی در مورد اثرات مکمل سویا در بیماران مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک وجود دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری سویا بر روی پروفایل های متابولیک در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک طراحی شد.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور تصادفی بر روی 70 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک انجام شده است. شرکت کنندگان، به طور تصادفی به دو گروه مکمل ایزوفلاون سویا 50 به میزان میلیگرم (35=n) یا پلاسبو (35=n) برای 12 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 12 هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری متغیرهای مرتبط از بیماران گرفته شد.
یافتهها: به دنبال تجویز مکمل سویا یک کاهش معنیدار در سطوح تستوسترون توتال سرمی (4/0±2/0- نانوگرم بر میلیلیتر در مقابل 3/0±1/0 نانوگرم بر میلی لیتر پلاسبو ، 01/0p=) ، یک افزایش معنی دار در سطوح گلوتاتیون (2/102±0/96+ میکرومول بر لیتر در مقابل 8/157±7/22+ میکرومول بر لیتر پلاسبو ، 04/0p=) و یک کاهش معنی دار در مالون دی آلدئید پلاسمایی (8/0±7/0- میکرو مول بر لیتر در مقابل 3/2±8/0+ میکرومول بر لیتر ، 001/0p=) در مقایسه با پلاسبو مشاهده شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، مکمل یاری سویا در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک اثرات مفیدی بر روی پروفایلهای متابولیک داشته است.
مهری جمیلیان، سمیه جمشیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مکمل یاری سلنیوم میتواند تاثیرات مفید متعددی از جمله اعمال ضد التهابی داشته باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات مکمل یاری سلنیوم بر روی سطوح بیان ژن سیتوکینهای التهابی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در زنان مبتلا به دیابت بارداری (GDM) بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور کنترل شده با دارونما بر روی 40 زن باردار مبتلا به GDM در محدوده سنی 18 تا 40 سال انجام شد. شرکتکنندگان، به طور تصادفی برای دریافت روزانه 200 میکروگرم مکمل سلنیوم (20=n) یا پلاسبو (20=n) برای مدت 6 هفته تقسیم شدند. سطوح بیان ژن سیتوکین های التهابی و VEGF در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM به روش RT-PCR تعیین شد.
یافته ها: مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته مداخله، در مقایسه با پلاسبو منجر به کاهش معنی دار بیان ژن فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α) (02/0=p) و فاکتور رشد تغییر دهنده بتا (TGF-β) (01/0=p) و افزایش معنی دار سطوح بیان ژن VEGF (03/0=p) در لنفوسیت های بیماران مبتلا به GDM شد. بیان ژن IL-1β و IL-8 در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM هیچ گونه تغییر قابل توجهی به دنبال مصرف مکمل سلنیوم پیدا نکرد.
نتیجه گیری: مصرف مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته در زنان باردار مبتلا به GDM، منجر به کاهش معنی دار بیان ژنTNF-α و TGF-βو افزایش قابل ملاحظه بیان ژن VEGF شد. ولی نتوانست بر بیان
IL-1β و IL-8 تأثیری بگذارد.
پروین جاودان، سمیه رئیسی، پریسا محمدی نژاد،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از بدخیمیهای شایع درمیان سرطانهای زنان به شمار می رود. یکی از دلایل کشنده بودن این عارضه میتواند به دلیل عدم تشخیص در مراحل اولیه بیماری و فقدان درمان موثر برای بیماران با حالت پیشرفته سرطان یا عود مجدد آن باشد. بنابراین یک نیاز فوق العاده برای شناسایی بیومارکرهای تشخیصی یا شناسایی مکانیسم بیماری برای درمان موثر وجود دارد. یکی از ژنهایی که در سرطانهای مختلف دارای تغییرات قابل توجهی بوده است، ژن TRAF4 می باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ژنTRAF4 در سرطان تخمدان بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 40 بافت پارافینه توموری تخمدان و 40 بافت غیرتوموری وارد شدند. پس از استخراج RNA تام و سنتز cDNA، بیان نسبی ژن با استفاده از روش کمی Real-time PCR (qRT-PCR) سنجیده و سپس از طریق روش 2-∆∆ct آنالیز شد. در نهایت، تغییرات بیانی توسط روشهای آماری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی اخیر نشان داد که بیان TRAF4 در نمونههای توموری به صورت معناداری دارای افزایش می یابد (0001/0p=). در بررسی ارتباط بیان ژن با اطلاعات دموگرافیک و کلینوپاتولوژی، ارتباط معناداری میان نمونه های متاستاز مثبت و افزایش بیان ژن مشاهده شد. همچنین مشخص شد که میزان بیان TRAF4 در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، افزایش یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به مطالعات مختلف، به نظر می رسد افزایش بیان TRAF4 احتمالا به علت تکثیر تعداد کپیهای ژنی در ناحیه کروموزومی در سرطانها است. با توجه به نتایج این مطالعه و افزایش بیان TRAF4 در نمونههای واجد سرطان تخمدان، به ویژه افزایش بیان در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، TRAF4 احتمالاً میتواند به عنوان یک مارکر تشخیصی مورد توجه قرار گیرد.