شادی گلی، بهرام سلیمانی، مرجان گلی، معصومه گودرزی،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین علت قطع مصرف روش تزریقی پیشگیری از بارداری، خونریزیهای نامنظم قاعدگی و افزایش وزن ذکر شده است. برای کاهش این عوارض روش تزریقی ترکیبی سیکلوفم پیشنهاد گردیده که میزان تاثیر آن در کاهش این عوارض دقیقاً مشخص نیست. این مطالعه با هدف مقایسه الگوی قاعدگی و تغییرات وزن و فشار خون در خانمهای استفاده کننده از روشهای DMPA و سیکلوفم انجام شد. مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، 600 خانم کاربر روشهای تزریقی DMPA و سیکلوفم (300 نفر در هر گروه) به روش مبتنی بر هدف انتخاب و در سه مقطع زمانی 3، 6 و 12-9 ماه پس از اولین تزریق بررسی شدند. دادهها توسط پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزارSPSS و آزمونهای آماری کای دو، آنالیز واریانس و من ویتنی تحلیل شدند. یافتهها: لکه بینی و آمنوره در کاربران DMPA با شیوع بیشتری دیده شدند. در انتهای ماههای 3، 6 و 12-9 پس از اولین تزریق تنها در پایان ماههای 6 و12-9 دو گروه اختلاف معنیداری را در بروز لکه بینی نشان دادند(05/0>p)، همچنین بروزآمنوره در دو گروه در هر سه مقطع زمانی تفاوت معنیداری نشان داد(05/0>p). تغییرات وزن در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت(05/0p<) ولی تغییرات فشارخون دیاستول در دو گروه تفاوت معنیداری را نشان داد(05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به شیوع کمتر لکه بینی و آمنوره در کاربران سیکلوفم، توصیه به تشویق کاربران واجد شرایط به استفاده از روش سیکلوفم مینماییم. همچنین کنترل دقیق وزن و فشار خون توصیه میگردد
لیلا امیری فراهانی، طوبی حیدری، نسرین روزبهانی، مهتاب عطارها، نعیمه اکبری ترکستانی، رضا بخردی، ویدا سیانکی،
دوره 15، شماره 4 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره یکی از مشکلات شایع زنان سنین باروری می باشد و علیرغم درمانهای موجود، هنوز به عنوان یکی از مشکلات شایع در طب زنان است. از این رو این مطالعه با هدف تعیین تاثیر رایحه درمانی بر شدت درد دیسمنوره اولیه طراحی گردید. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 108 دانشجوی مبتلا به دیسمنوره اولیه با شدت درد 2و3 براساس معیار چند بعدی گفتاری انجام شد. پس از تخصیص تصادفی، افراد ماساژ با روغن بادام، ماساژ تنها و ماساژ با مخلوط اسانسهای روغنی اسطوخودوس و نعناع را روزانه از یک هفته قبل از شروع قاعدگی تا زمان وجود درد به مدت 2 سیکل دریافت کردند. افراد در طی سیکل صفر، یک و دو بیشترین شدت درد در طی روز اول، دوم و سوم را با توجه به مقیاس دیداری درد ثبت کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: تفاوت آماری معنی داری از نظر مجموع شدت دیسمنوره در روزهای 1، 2 و 3 قاعدگی بین سه گروه دیده شد (038/0p=) که این اختلاف مربوط به گروه ماساژ تنها و رایحه درمانی بود(014/0p=). همچنین تفاوت آماری معنی داری از نظر شدت درد در بین زمانهای تحت بررسی در مطالعه (سیکل صفر، اول و دوم) دیده شد(002/0p=) که این اختلاف مربوط به مقایسه سیکل صفر و اول (016/0p=) و سیکل صفر و دوم (002/0p=) بود. نتیجه گیری: رایحه درمانی باعث کاهش شدت درد دیسمنوره اولیه می شود، با توجه به شیوع آن و ارزان و بی ضرر بودن اسانسهای مورد بررسی، توصیه می شود جهت تخفیف کرامپ و دردهای قاعدگی بکار برده شود.
معصومه داودآبادی فراهانی، کتایون وکیلیان، نفیسه سیدزاده اقدم،
دوره 15، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه وهدف: اندازهگیری فشار متوسط شریانی نسبت به فشار خون سیستولیک یا فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، فاکتور پیشبینی کننده بهتری برای افزایش فشارخون بارداری است. با توجه به فرضیه " اثر محافظتی مکمل روغن ماهی بر فشارخون بارداری " و اهمیت کنترل فشارخون در بارداری، مطالعه حاضر برای بررسی اثر مصرف مکمل روغن ماهی بر فشار متوسط شریانی در حاملگی انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمای بالینی، 120 مادر باردار سالم به طور تصادفی به دو گروه 60 نفره تقسیم شدند. در حالی که مراقبت بارداری برای هر دو گروه یکسان انجام میشد، فقط به گروه مداخله، از هفته 16 تا انتهای بارداری، روزانه یک کپسول 1000 میلیگرمی روغن ماهی سالمون داده شد. فشارخون سیستول و دیاستول در هر دو گروه، هر 4 هفته یک بار تا 28 هفتگی، هر 2 هفته یک بار از 28 تا 36 هفتگی و هفتهای 1 بار از 36 هفتگی تا پایان بارداری اندازهگیری و متوسط فشارخون شریانی نیز محاسبه شد. با استفاده از نرم افزار SPSS ، دادهها با آزمون تحلیلی تی تست و من ویتنی آنالیز شد. یافتهها: میانگین فشار متوسط شریانی در گروه کنترل و مداخله به ترتیب 50/4± 46/78 و 50/5±76/80 میلیمتر جیوه بود. آزمون تی، اختلاف معنیداری بین دو گروه را نشان نداد (05/0p>). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن مکمل روغن ماهی به رژیم غذایی مادران باردار تاثیری در کاهش فشار متوسط شریانی آنها ندارد.
ندا ناظم اکباتانی، سیمین تعاونی، حمید حقانی، صدیقه غرایاق زندی،
دوره 15، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی اثرات منفی عمدهای بر کیفیت زندگی افراد یائسه دارد و سبب کاهش میزان عملکرد روزانه از نظر جنبههای فیزیکی، روانی و اجتماعی میشود. حدود 8/64 درصد زنان استفاده از مکملهای گیاهی را جهت رفع مشکلات خواب ترجیح میدهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نمره اختلال خواب و رضایت از مصرف والرین در درمان آن، در طول یک دوره زمانی 6 ماهه میباشد. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی، بر روی 100 زن واجد شرایط مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. ابزار پزوهش شامل سه قسمت برگه ثبت مشخصات فردی، شاخص کیفیت خواب پیترزبرگ و خط کش دیداری ده نمرهای رضایت مصرف بود. جمع آوری اطلاعات در سه مقطع زمانی بلافاصله، یک ماه و شش ماه بعد از قطع مصرف والرین صورت گرفت. یافتهها: در نمره اختلال خواب و رضایت مصرف تنها بلافاصله بعد از مصرف والرین بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده گردید (001/0p=) و بعد از یک و شش ماه پس از قطع مصرف هیچ گونه تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه مشاهده نگردید. همچنین در مقایسه سه زمان فوق، تفاوت معنیداری دیده شد بدین صورت که با گذشت زمان این رضایت و بهبودی در نمره اختلال خواب رو به کاهش میباشد. نتیجهگیری: والرین باعث بهبود اختلال خواب زنان یائسه تنها در طول دوره مصرف می شود و بعد از قطع مصرف، تفاوتی بین گروه دارونما و والرین وجود ندارد. بنابراین برای بهبودی اختلال خواب نیاز به مصرف مداوم این مکمل میباشد.
اعظم فروغی پور، فاطمه سلمانی، احمد عینی،
دوره 15، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه وهدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری دمیلینه کننده سیستم اعصاب مرکزی میباشد. دو سوم زنانی که به بیماری مولتیپل اسکلروزیس مبتلا میشوند زنان 30-20 ساله سن باروری میباشند. این بیماری ناتوانی عصبی به ویژه در افراد جوان را به دنبال دارد. هدف از این مطالعه تعیین پیامد بارداری در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و مقایسه آن با زنان باردار سالم میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه همگروهی، 37 مادران باردار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با 74 زن باردار از نظر متغیرهای بارداری، زایمان و نوزادی مقایسه گردیدند. اطلاعات بیماران از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و داده های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که عوارض دوران بارداری مانند پره اکلامپسی و عوارض گوارشی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بیشتر از گروه کنترل بود(001/0p<). همچنین زایمان ابزاری در این زنان بیشتر بود(05/0p=). از نظر پیامدهای نوزادی تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج، به نظر میرسد که در مادران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برخی از عوارض بارداری بیشتر است همچنین در این زنان زایمان طبیعی بیشتر بود و استفاده از ابزار نیز در طی زایمان واژینال بیشتر بوده که میتواند به دلیل خستگی در این افراد باشد و باید در برنامهریزی و اداره بیماران باردار این موارد در نظر گرفته شود.
سارا ضیاغم، زهرا عباسپور، محمد رضا عباسپور،
دوره 15، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آتروفی اروژنیتال از شایعترین عوارض بعد از یائسگی بوده و کیفیت زندگی زنان یائسه توسط علائم مربوط به آتروفی واژن تحت تاثیر قرار میگیرد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر شیاف واژینال هیالورونیک اسید با ویتامین E در درمان آتروفی واژن در زنان یائسه میباشد. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اهواز و از شهریور تا دی ماه سال 1389 انجام شد. تعداد 40 زن یائسه با علائم آتروفی واژن به صورت تصادفی در دو گروه شیاف واژینال حاوی 5 میلیگرم نمک سدیمی هیالورونیک اسید (20 نفر) و 1 میلیگرم ویتامین E (20 نفر) برای مدت 8 هفته، قرار گرفتند. علائم آتروفی واژن به وسیله مقیاس 4 درجهای نمره ترکیبی علائم واژینال (عدم وجود، خفیف، متوسط و شدید) تعیین و در 4 دوره ارزیابی شد. در انتها، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که علائم آتروفی واژن در مقایسه با ابتدای مطالعه به صورت معنیداری در دو گروه درمانی تسکین یافت (001/0>p) که تسکین علائم به طور معنیداری در گروه هیالورونیک اسید درمقایسه با ویتامین E بالاتر بود(05/0>p). نتیجهگیری: هیالورونیک اسید و ویتامین E سبب تسکین علائم واژن میشوند، اما بهبودی در گروه هیالورونیک اسید بهتر بوده است. لذا استفاده از شیاف واژینال هیالورونیک اسید در زنان دچار آتروفی واژن که نمیتوانند استروژن درمانی موضعی را دریافت نمایند، پیشنهاد میگردد.
الهام جعفری، صدیقه کمالی، سعیده مظلوم زاده، فرانک شریفی،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی در مردان با کاهش متوسط و پیشرونده تستوسترون پلاسما همراه است. با این وجود، ارتباط کمبود نسبی آندروژن در مردان سالمند با علایم بالینی همچنان مورد اختلاف نظر است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین علایم کمبود آندروژن بر اساس پرسشنامه ADAM و سطح هورمونهای جنسی در مردان بالای 40 سال می باشد. مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 171 مرد سالم بالای 40 سال انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه ADAM توسط هر یک از نمونهها تکمیل شد. همچنین، سطح سرمی هورمونهای تستوسترون آزاد، استرادیول، LH و FSH با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: بر اساس پرسشنامه ADAM، علایم بالینی کمبود آندروژن در 85 نفر (7/49 درصد) از نمونهها وجود داشته و سن رابطه معنی داری با نتیجه مثبت پرسشنامه ADAM داشت. ارتباط معنی داری بین نمره کلی بدست آمده از این پرسشنامه با هورمون های جنسی مشاهده نشد. در بررسی ارتباط هر یک از علائم سالمندی با سطح هورمون های جنسی، فقط علایم جنسی با سطح پایین تستوسترون ارتباط معنی داری داشتند. نتیجهگیری: علایم بالینی کمبود آندروژن نمی تواند به طور دقیق سطوح هورمون های جنسی در مردان سالمند را پیشگویی کند. با این وجود تشخیص هیپوگونادیسم در سالمندان مبتلا به اختلالات جنسی باید مورد توجه قرار گیرد.
میترا تدین نجف آبادی، زهرا شالیکار، پروین عابدی، زهرا بامشاد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اسیدهای چرب امگا 3 بر افسردگی زنان یائسه که به درمانگاه شماره 1 شرق شهر اهواز در سال 1389 مراجعه کردهاند طراحی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور بر روی 70 خانم یائسه که دچار افسردگی بودند، انجام گرفت. تست افسردگی همیلتون بر روی زنان یائسه انجام و نمونههایی که شرایط ورود به مطالعه را داشته، وارد مطالعه شدند، سپس نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده 2 گرم کپسول امگا 3 (35 نفر) و 2 گرم پلاسبو (35 نفر) تقسیم گردیدند. پس از 8 هفته دادهها جمعآوری و آنالیز آماری بر روی 65 نمونه با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و آزمونهای آماری مجذور کای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: میانگین افسردگی در گروه مداخله، قبل از درمان 23/2±36/13 بود که بعد از درمان به 71/3±72/8 کاهش یافت (001/0>p) و در گروه کنترل نیز، میانگین افسردگی قبل از درمان 04/2± 25/13 بود که به 93/2± 78/11 کاهش یافت که این تغییر در گروه کنترل در حد معنیداری آماری نبود (05/0<p). مقایسه بین گروهی نمره افسردگی تفاوت آماری معنیداری را بین دو گروه پس از مداخله نشان نداد(08/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، کپسولهای امگا 3، دو گرم در روز به مدت 8 هفته سبب کاهش میزان افسردگی پس از یائسگی میگردد. اما در این مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. برای مشاهده اثر بیشتر احتمالا نیاز به یک مطالعه با مدت زمان بیشتری میباشد.
فرنگیس شریفی، معصومه سیمبر، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات حاکی از تأثیر بابونه بر نشانگان پیش از قاعدگی هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثر عصاره بابونه با مفنامیک اسید بر شدت نشانگان پیش از قاعدگی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بوده که بر روی 90 دانشجو انجام شد. افراد دو ماه متوالی فرم ثبت وضعیت روزانه نشانگان پیش از قاعدگی را تکمیل و با تشخیص قطعی نشانگان به طور تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند و دو ماه متوالی روزانه سه بار، از روز 21 قاعدگی تا قاعدگی بعدی کپسولهای 100 میلیگرمی عصاره بابونه یا 250 میلیگرمی مفنامیک اسید همراه با پر کردن فرم ثبت وضعیت روزانه گرفتند.
یافتهها: کاهش شدت کلی علائم در گروه بابونه 8/13±25 و5/14±28 درصد و در گروه مفنامیک اسید 5/18±8/14 و 2/18±2/16 درصد بعد از دوره اول و دوم مداخله بود که بابونه اثر بیشتر داشت(05/0>p). کاهش علائم روحی در گروه بابونه 6/26±1/30 و 3/25±4/33 درصد و در گروه مفنامیک اسید 7/25±6/11 و 8/26±7/10 درصد بعد از دو دوره بود که اختلاف معنیدار بود(001/0>p). کاهش علائم جسمی اختلاف معنیدار نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: مصرف بابونه سبب کاهش شدت نشانگان پیش از قاعدگی است و نسبت به مفنامیک اسید اثر آن بر شدت کلی و علائم روحی نشانگان پیش از قاعدگی بیشتر و از نظر اثر بر علائم جسمی مشابه آن است.
سهیلا نورایی، صدیقه امیر علی اکبری، معصومه جرجانی، حمید علوی مجد، ایوب غفوریان،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای دستگاه تناسلی از علل عمده مراجعه مکرر به مراکز درمانی مربوط به بیماریهای زنان میباشند. کاندیدیاز ولوواژینال دومین عامل شایع واژینیت عفونی میباشد. پروبیوتیکها میکروارگانیسمهای زندهای هستند که میتوانند اثرات سودمند بر میزبان بگذارند. با توجه به شیوع بیماری و مطالعات محدود در زمینه درمانهای نوین این بیماری، این مطالعه با هدف مقایسه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در درمان کاندیدیاز ولوواژینال طراحی گردید.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور، بر روی 90 زن مراجعهکننده به درمانگاه 12بهمن در سال 1390 انجام شد. زنان پس از تشخیص کاندیدیاز ولوواژینال، به صورت تصادفی در دو گروه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی و فلوکونازول و دارونما قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی جهت مقایسه متغیرهای کمی(آزمونهای t مستقل، من ویتنی) و کیفی(آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و آزمون مک نمار) تحلیل گردیدند.
یافتهها: نتایج نشان داد ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در کاهش شکایات و علائم به طور یکسان عمل کردند. تنها علامت سوزش ادرار در گروه فلوکونازول و پروتکسین خوراکی معنیدار بود(02/0 p=). همچنین ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی از نظر پاسخ درمانی(01/0 p=) و مدت زمان بهبودی(04/0=p) به صورت معنیداری کمتر بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مکمل با گونههای پروبیوتیکی لاکتوباسیل، کارایی درمان کاندیدیاز ولوواژینال را افزایش میدهد. در این زمینه تحقیقات بیشتر توصیه میگردد. واژههای کلیدی: فلوکونازول، لاکتوباسیل، پروبیوتیک، کاندیدیاز ولوواژینال
عاطفه سورتجی، نورالسادات کریمان، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی شدید قاعدگی یکی ازعلل کاهش کیفیت زندگی و نیز کم خونی فقر آهن در زنان سنین باروری محسوب میگردد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات درمانی داروی مفنامیک اسید با عصاره هیدروالکلی گزنه بر حجم خونریزی شدید قاعدگی صورت گر فته است.
مواد و روشها: دراین کارآزمایی بالینی، 90 زن مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی انتخاب شدند و پس از یک سیکل کنترل حجم خونریزی پایه، با استفاده از نرم افزار اکسل به طور تصادفی در دو گروه گزنه و کنترل منتسب گردیدند. افراد هر دو گروه برای دو سیکل متوالی تحت درمان با 500 میلیگرم کپسول مفنامیک اسید هر 8 ساعت از روز اول تا آخر قاعدگی حداکثر به مدت 7 روز، قرار گرفتند. به افراد گروه تجربی علاوه بر مفنامیک اسید، پنج کپسول گزنه در روز، به صورت دو عدد صبح، دو عدد ظهر، یک عدد شب(به فواصل هر 8 ساعت)، از روز اول تا آخر قاعدگی، حداکثر به مدت 7 روز تجویز گردید. به افراد گروه کنترل به جای کپسول گزنه، دارونما گزنه با همان دستور تجویز شد. دادههای مربوط به میزان خونریزی قاعدگی (با استفاده از چارت PBLAC) بررسی گردید و با نرم افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: حجم خونریزی قاعدگی قبل و پس از مداخله، بین دو گروه و همچنین به صورت درون گروهی مقایسه شد. نتایج نشان داد، میزان خونریزی به طور معنیداری پس از درمان، در هر دو گروه کاهش داشته است(001/0>p). میزان کاهش خونریزی در گروه گزنه به طور معنیداری بیش از گروه کنترل، گزارش گردید (01/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد عصاره گزنه در کاهش حجم خونریزی در زنان سنین باروری مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی مؤثر باشد. این دارو به دلیل مصرف کوتاه مدت، عوارض کمتر و نداشتن تأثیرات هورمونی میتواند در درمان خونریزی شدید قاعدگی، کار آمد باشد. واژگان کلیدی: مفنامیک اسید، خونریزی شدید قاعدگی، چارت پی بلک، گزنه
نعیمه اکبری ترکستانی، مهتاب عطارها، طوبی حیدری، لیلا امیری فراهانی، نسرین روزبهانی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است . مطالعه حاضر با هدف تاثیر بذر شنبلیله (حاوی دیوسژنین )بر افسردگی حاصل از یائسگی در زنان یائسه شهر اراک در سال 1390 انجام شد.
مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دوسوکور 60 خانم با شکایت افسردگی حاصل از یائسگی وارد مطالعه شدند تست افسردگی بک بر روی زنان یائسه انجام و نمونه هایی که شرایط ورود به مطالعه داشتند ، وارد مطالعه شدند. نمونه ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه بذر شنبلیله (6 گرم) روزانه که حاوی 25 میلی گرم دیوسژنین است و سوربیتول (25 گرم روزانه ) به مدت 8 هفته متوالی قرار گرفتند قبل و پس از 8 هفته از شروع مداخله پرسشنامه بک تکمیل گردید و نمرات مذکور با استفاده از نرم افزارSPSS وآزمون آماری پیرد قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: در مطالعه حاضر میانگین نمره افسردگی خانم ها پس از 8 هفته استفاده بذر شنبلیله حاوی دیوسژنین و سوربیتول نسبت به نمره قبل از مداخله کاهش یافت و این اختلاف معنادار بود ودر مقایسه بین دو گروه نیز اختلاف معناداری مشاهده گردید
نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش حاضر دیوسژنین موجود در 6گرم بذر شنبلیله در روز ،برای 8 هفته استفاده موجب کاهش افسردگی حاصل از یائسگی می گردد.هرچند نیاز به مطالعات دیگری با طول مدت بیشتر و دوزهای بالاتر قبل از هر توصیه ای احساس می گردد.
سعیده ضیایی، سارا ضیاغم، معصومه سیاحی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی بحرانی ترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماریهای قلبی _عروقی همراه می باشد. سندرم متابولیک نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارشته و بعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک بخصوص در زنان بعد از یائسگی، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سن یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه، انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت مقطعی برروی 140 زن یائسه سالم غیر چاق که BMIکمتر ازKg/m2 30 داشتند، درسال 1388 درشهر اهواز انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه که حاوی اطلاعات دموگرافیک، سن یائسگی، اندکس توده بدن( (BMIو اندازه گیری مقادیرHDL-C ، FBS ,TG سرم بعد از 12 ساعت ناشتا و اندازه گیری فشار خون و دور کمر بدست آمدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه توسط نرم افزار spss 15 آنالیز شدند. .و از تعریف سندرم متابولیک که توسط پنل سوم درمان بزرگسال (&Iota&Iota&IotaAdult Treatment Panel) ارائه شده، استفاده شد.
یافته ها: بین سن یائسگی و گلوکز ناشتای خون(04/0P=) که یکی از اجزای سندرم متابولیک است ارتباط معنادار منفی مشاهده شد، ولی سن یائسگی با سایر اجزای سندرم متابولیک که شامل تری گلیسرید(28/0P=)، فشار خون سیستول (80/0P=)، فشارخون دیاستول(48/0P=)، دورکمر (08/0P=) و HDL-C (65/0P=) ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه گیری: افزایش سن یائسگی(یائسگی دیر رس) اثر حفاظتی در برابر قند خون ناشتا دارد.
حمیدرضا جمیلیان، مهری جمیلیان،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه افسردگی از اختلالات روانی شایع در سنین باوری است، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر دپوپروورا بر میزان بروز افسردگی در زنان سنین باروری می باشد.
مواد و روش ها : این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 70 نفر، که دپوپروورا به عنوان روش پیشگیری انتخاب کرده اند انجام شد.آزمون استاندارد بک در بدو ورود و ماه سوم انجام شد و نمرات بدست آمده توسط آزمون تی جفتی با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته ها: میانگین نمره بک در آغاز مطالعه برابر با 85/3±89/7 بود و در ماه سوم درمان با دپوپرووا با کاهش معنی داری برابر با 63/3± 09/7 بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه دپوپرووا منجر به کاهش علایم افسردگی و عدم افزایش این علایم در زنان با سابقه افسردگی می شود، به نظر می رسد که دپوپرووا انتخابی مناسب جهت جلوگیری از بارداری می باشد.
فاطمه صافی، هرمز حداد لاریجانی، مهری جمیلیان، بهمن صادقی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه اولتراسونوگرافی به اصلی ترین ابزار مورد استفاده برای ارزیابی آنومالی های جنینی مبدل شده اند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی میزان تغییرات ضربان قلب جنین بلافاصله بعد از اتمام سونوگرافی ترکیبی دو بعدی و چهار بعدی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی بر روی 191 مادر باردار در محدوده سنی 15 تا 45 سال که در تابستان سال 1392 جهت انجام سونوگرافی چهاربعدی به کلینیک سونوگرافی مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. در ابتدای سونوگرافی دو بعدی، تعداد ضربان قلب پایه جنین به وسیله دستگاه سونوگرافی اندازه گیری شد. در همین زمان ضربان قلب مادر نیز در طی یک دقیقه ثبت گردید. سپس سونوگرافی ترکیبی انجام شد و در پایان نیز همین پارامترها ثبت گردیدند.
یافته ها: تعداد ضربان قلب مادران پس از انجام سونوگرافی ترکیبی به صورت معنی داری کاهش یافته بود (0001/0P=). اما تعداد ضربان قلب جنین قبل و پس از انجام سونوگرافی با یکدیگر اختلافی نداشتند(693/0P=).
نتیجه گیری: سونوگرافی چهار بعدی تاثیری بر تعداد ضربان قلب جنین که به عنوان شاخصی برای ارزیابی افزایش درجه حرارت جنین می باشد، ندارد.
آذر جعفری، شهربانو پرجمی برجوئی، سمیه رئیسی، مرتضی هاشم زاده چالشتری، سپیده میرج،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یک بیماری شایع بارداری با اتیولوژی ناشناخته می باشد. یکی از فرضیه ها در مورد اتیولوژی پرهاکلامپسی ، توارث پرهاکلامپس ی می باش د . MTHFR آنزیمی است که نقش کلیدی در متابولیسم اسیدفولیک دارد و جهش در ژن کدکننده این آنزیم باعث کاهش فعالیت این آنزیم می شود، بنابراین سطح هموسیستئین خون افزایش می یابد که باعث بیماری عروقی و در نتیجه پره اکلامپسی می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR با بروز پره اکلامپسی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی 129 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی و 125 زن باردار سالم انجام گرفت. پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR به روش PCR - RFLP بررسی شد.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپ های CC ، CT و TT پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR در بیماران به ترتیب 4/57 ، 8/38 و 9/3 درصد و در گروه کنترل 6/53 ، 40 و 4/6 درصد بود و اختلاف معنی داری با هم نداشتند(05/0 > . p ). اما فراوانی افراد هموزیگوت برای آلل T ( ژنوتیپ TT ) در گروه کنترل بالاتر از گروه بیمار بود که البته از نظر آماری معنی دار نبود (4/6 درصد در مقابل 9/3 درصد ، 36/0 = p ). همچنین فراوانی آلل نادر T در گروه پره اکلامپسی 3/23% درصد و در گروه کنترل 4/26% درصد بود.
نتیجه گیری: بین پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR و بروز پره اکلامپسی هیچ ارتباطی وجود نداشت ولی به نظر می رسد که ژنوتیپ TT یک نقش پیشگیری کننده از بروز پره اکلامپسی داشته باشد.
سعیده مجرد ازبرمی، بهمن میرزایی، فهیمه اسفرجانی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه درد مزمن در هنگام قاعدگی بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی است. در مطالعه حاضر شیوع و شدت دیسمنوره و ارتباط آن با ترکیب بدن در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار مورد مقایسه قرار گرفت.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی- مقایسهای است. جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان دختر دانشگاه گیلان تشکیل میدهند که تعداد 223 نفر(72 ورزشکار با میانگین سنی 4/ 22 سال، 151 غیر ورزشکار با میانگین سنی 6/22 سال) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گروه ورزشکار افرادی بودند که حداقل به مدت یک سال، سه جلسه در هفته فعالیت ورزشی منظم داشتند و افراد گروه غیر ورزشکار هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. دادهها از طریق پرسشنامه و اندازهگیریهای آنتروپومتریک جمع آوری شد.
یافتهها: شیوع دیسمنوره در ورزشکاران از غیر ورزشکاران کمتر بود(1/61 درصد در مقابل 8/88 درصد، 001/0>p). دختران ورزشکار علائم جسمی، روانی و شدت درد کمتری نسبت به دختران غیر ورزشکار داشتند که این اختلاف نیز از نظر آماری معنی دار بود(05/0>p). همچنین ارتباط مثبت و معنی داری بین درصد چربی بدن و علائم جسمانی دیسمنوره در هر دو گروه مشاهده شد، اما بین علائم جسمانی با شاخص توده بدنی و WHR از نظر آماری ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد انجام ورزش منظم میتواند به عنوان روشی پیشگیرانه، درمانی یا کمک درمانی برای کنترل دیسمنوره اولیه مورد استفاده قرار گیرد.
سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، حمید حقانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین مشکلات زنان در سنین یائسگی کاهش رضایت جنسی آنان میباشد، که کیفیت زندگی ایشان را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرآفرودیت بر رضایت جنسی زنان یائسه بود.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی سه سوکور همراه با گروه دارونما، 80 زن داوطلب سالم 60- 50 ساله، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مطالعه شرکت داده شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مصرف کننده کپسول آفرودیت و گروه دارونما به مدت یک ماه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اندازهگیری عملکرد جنسی ساباتسبرگ بود که بخشی از آن وضعیت رضایت جنسی را مورد ارزیابی قرار داد.
یافتهها: بعد از گذشت یک ماه از مداخله، بین میانگین نمره رضایت جنسی در دو گروه تفاوت معنیداری دیده شد(01/0p=). رضایت جنسی در مقایسه با قبل از یائسگی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت، نتیجه آزمون تی زوجی نشان داد که تفاوت معنیدار آماری قبل و بعد از مداخله در دو گروه وجود ندارد(16/0p=).
نتیجهگیری: مصرف آفرودیت میتواند رضایت جنسی را درزنان یائسه بهبود ببخشد. بنابراین آشنایی مراقبین بهداشتی با این مکملها ضروری به نظر میرسد.
نسیبه شریفی، شهناز نجار، پروین عابدی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: متوسط سن منارک به علت تنوع منطقهای از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و فاکتورهای متعددی مانند فاکتورهای محیطی و ژنتیک بر روی زمان شروع منارک تاثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک در دختران شهر اهواز انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 1249 دختر سن 15-8 ساله که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند در سال 92-91 انجام شد. نمونهگیری به صورت خوشهای و تصادفی از 4 ناحیه شهر اهواز، 16 مدرسه مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات بر پایه مصاحبه و تکمیل پرسشنامه (پرسشنامه بسامد غذایی و فعالیت فیزیکی) بود. پس از جمعآوری اطلاعات دادهها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن منارک در دختران شهر اهواز 07/1±86/11 سال بود. سن منارک با تغذیه و فعالیت فیزیکی ارتباط نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، بین تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک ارتباط معنیداری مشاهده نشد.
عباس صارمی، علیرضا بهرامی، مهری جمیلیان، پرستو معظمی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سندروم تخمدان پلیکیستیک یک اختلال هورمونی پیچیده است که سیستمهای متابولیکی و تولید مثلی را متاثر میسازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح هورمون آنتی مولرین و عوامل خطرساز قلبی و متابولیکی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک (29/4±16/28 سال) به طور تصادفی به گروههای تمرین پیلاتس (10 نفر) و کنترل (10 نفر) اختصاص داده شدند. گروه تمرین در یک برنامه فزاینده حرکات پیلاتس شرکت نمودند، (سه روز در هفته) در حالی که به گروه کنترل آموزش داده شد در طول دوره 8 هفتهای تحقیق سطح فعالیتهای معمول خود را حفظ نمایند. سطوح سرمی هورمون آنتی مولرین، ترکیب بدنی و شاخصهای متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرین ارزیابی شد.
یافتهها: بعد از 8 هفته تمرین پیلاتس شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی پایین، تری گلیسرید و چربی شکمی به طور معنیدار کاهش یافت(05/0p<). به علاوه، مقادیر هورمون آنتی مولرین در پاسخ به تمرین هوازی به طور معنیدار کاهش یافت(05/0p<).
نتیجهگیری: این نتایج پیشنهاد میکند که تمرین پیلاتس میتواند اثرات مطلوبی بر شاخصهای متابولیکی و ذخیره تخمدانی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک داشته باشد