نورالسادات کریمان، طوبی حیدری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: تمایل به استفاده از پورتفولیو جهت ارزیابی، با هدف استفاده بهینه از فرهنگ ارزشیابی توسعه یافته است. پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر روش ارزشیابی پورتفولیو بر میزان یادگیری و رضایت دانشجویان مامایی در کارآموزی بیماریهای زنان اجرا گردید. روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی کلیه دانشجویان ترم 6 مامایی دو دوره (42 نفر)، به طور تصادفی به دو گروه پورتفولیو و ارزشیابی روتین تقسیم شدند. گروه پورتفولیو مجموعهای شامل گزارش کامل شرح حال، معاینه بالینی و ارایه نحوه کنترل بیماری براساس اهداف آموزشی کارآموزی، برای مراجعین به درمانگاه تهیه و در هفته آخر کارآموزی ارایه و با چک لیست ارزشیابی پورتفولیو ارزیابی شدند. از کلیه گروهها در آخرین روز کارآموزی پس آزمون، امتحان بالینی و نظر سنجی به عمل آمد. نتایج: دو گروه از نظر سن، نمرات پیش آزمون و نمره درس تئوری یکسان بودند. میانگین تفاوت نمره پیش و پس آزمون دردو گروه برای سطوح دانش و درک- فهم اختلاف معنیداری نداشت. میانگین نمرات سوالات کاربرد، تجزیه - تحلیل و سطوح بالاتر در گروه پورتفولیوبا اختلاف معنیداری از گروه ارزیابی روتین بیشتر بود( به ترتیب 001/0=p و02/0=p) . میانگین نمره آزمون بالینی دردو گروه اختلاف معنیداری نشان داد. میانگین نمرات ارائه راه حل تشخیصی و درمانی و برقراری ارتباط بین آموختههای تئوری و بالینی در گروه پورتفولیو بیشتر بود. رضایت کلی دانشجویان از دو روش در حیطه آزمون و روش ارزشیابی یکسان بود. نتیجهگیری: ارزشیابی پورتفولیو با افزایش مشارکت دانشجو در فرایند یادگیری و کمک به او در کاربرد اصول و مفاهیم تئوری در آموزش بالینی موجب افزایش میزان یادگیری خواهد شد.
خدیجه احراری، شعبانعلی علیزاده، محمد رفیعی، محمدرضا پالیزوان، علی سیروس،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات در گونههای مختلف جانداران حاکی از آنند که مهار کنندههای مختلف ممکن است بر میومتر در طی حاملگی اثر داشته باشند و قطع یکی یا بیشتر از آنها میتواند موجب شروع درد زایمان شود. لذا در این مطالعه ارتباط بین پپتید 34-1 مرتبط با هورمون پاراتیروئید با درد زایمان بررسی شد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه مورد شاهدی بود. غلظتهای پپتید 34-1 مرتبط با هورمون پاراتیروئید، هورمون پاراتیروئید،کلسیم توتال، فسفر، منیزیم و آلکالین فسفاتاز پلاسما در 152 خانم ترم حامله (76 خانم در شروع درد زایمان و 76 خانم بدون درد زایمان ) اندازهگیری شد. نمونههای تحت پژوهش فاقد هر گونه عارضه حاملگی بودند. یافتهها: غلظتهای متوسط پپتید 34-1 مرتبط با هورمون پاراتیروئید در گروه دارای درد زایمان(6/0±36/12 نانوگرم در میلیلیتر) تفاوتی با گروه فاقد درد زایمان (63/0±57/13 نانوگرم در میلیلیتر) نداشت. میانگین هورمون پاراتیروئید پلاسما گروه لیبر و گروه فاقد درد زایمان به ترتیب برابر 66/1±92/28 و 64/1±88/31 پیکوگرم در میلیلیتر بود و اختلاف قابل ملاحظهای بین دو گروه وجود نداشت. غلظتهای کلسیم، فسفر، منیزیم و آلکالین فسفاتاز پلاسما نیز در دو گروه تفاوت معنیداری نداشتند. نتیجه گیری: در این تحقیق نقش آندوکرین پپتید مرتبط با هورمون پاراتیروئید در رابطه با شروع زایمان مورد تایید قرار نگرفت.
سیمین تعاونی، سمیه عبدالهیان، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درد زایمان که دردی طبیعی، منحصر به فرد و چند فاکتوری است، قسمت اعظمی از اضطراب زنان سنین بارداری را متوجه خود کرده است. برای کاهش این درد دو روش کلی دارویی و غیر دارویی وجود دارد. از آنجاییکه روشهای دارویی عوارض جانبی به همراه دارد، اخیراً توجه زیادی به روشهای غیر دارویی شده است؛ از جمله آنها میتوان به استفاده از توپ زایمانی اشاره کرد که شامل نشستن بر روی توپ و حرکت لگن میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات توپ زایمانی بر درد، طول مدت فاز فعال و انقباضات در طول زایمان میباشد. مواد و روش ها: در این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی 60 خانم حامله نخست زای 18 تا 35 ساله انتخاب شدند که به طور تصادفی به دوگروه توپ زایمانی و کنترل تقسیم شدند. شدت درد از طریق مقیاس سنجش بینایی درد اندازهگیری شد و شدت درد، انقباضات و فاصله انقباضات فاز فعال در دو گروه مقایسه شدند. یافتهها: میانگین نمره شدت درد در گروه توپ به طور معنیداری از گروه کنترل کمتر بود(05/0>p). میانگین طول مدت انقباضات رحمی، فاصله انقباضات و طول مدت فاز فعال در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. نتیجهگیری: اگرچه استفاده از توپ زایمانی بر روی طول مدت فاز فعال، انقباضات رحمی و فاصله انقباضات تاثیری نداشت، این روش درمانی مکمل توانست موجب کاهش شدت درد فاز فعال زایمان فیزیولوژیک گردد. بنابراین پیشنهاد میشود که از این روش مطمئن در تمام طول زایمان طبیعی واژینال و فیزیولوژیک استفاده شود. همچنین انجام پژوهشی جهت بررسی اثرات استفاده ترکیبی روشهای مکمل توصیه میگردد.
فاطمه بازرگانی پور، مینور لمیعیان، رضا حشمت،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یکی از شایعترین اختلالات در زنان است که سبب کاهش کارایی آنان میگردد. هدف این مطالعه ارزیابی اثر فشار در نقطه سوم کبدی بر علایم کانال کبدی در افراد مبتلا به دیسمنوره اولیه میباشد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که در 194 نفر از دانشجویان واجد شرایط ورود به مطالعه انجام شد. در سیکل اول علایم درگیری کانال کبدی تعیین گردید و سپس افراد به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در سیکل دوم، سوم و چهارم فشار در نقطه سوم کبدی و پلاسبو 7-3 روز قبل از شروع قاعدگی به مدت 20 دقیقه در روز انجام گردید. با شروع خونریزی در سیکل چهارم نیز علایم درگیری کانال کبدی تعیین شد. یافتهها: در سیکل اول از نظر علایم درگیری کانال کبدی بین گروهها تفاوتی وجود نداشت ولی در سیکل چهارم، نتایج آزمون کای دو اختلاف معنیداری بین دو گروه از نظر تمام علایم درگیری کانال کبدی(05/0>p) به جز علامت رنگ زبان حاوی دانههای قرمز رنگ نشان داد. در گروه مداخله مقایسه بین سیکل اول و چهارم حاکی از اختلاف معنیداری در تمام علایم درگیری کانال کبدی (05/0>p) به جز علامت رنگ زبان حاوی دانههای قرمز رنگ بود. نتیجه گیری: استفاده از فشار در نقطه سوم کبدی در بهبود اغلب علایم درگیری کانال کبدی موثر بود؛ لذا به عنوان درمانی کاربردی، موثر، ارزان و در دسترس جهت درمان دیسمنوره اولیه و علایم همراه آن پیشنهاد میشود.
مرضیه اکبرزاده، بتول بنیاد پور، دکتر کیوان پاک شیر، دکتر عبدالعلی محقق زاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: واژینیت کاندیدایی دومین علت شایع عفونت مجاری تناسلی در زنان است که اغلب به وسیله قارچ کاندیدا آلبیکانس ایجاد میشود. این مطالعه با هدف تعیین علایم بالینی و ارتباط آن با انواع گونههای کاندیدا در مبتلایان به واژینیت کاندیدایی در زنان مراجعه کننده به درمانگاههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز طرحریزی شده است. مواد و روشها: در یک مطالعه تحلیلی و در طول مدت 7 ماه نمونهگیری، با ارزیابی شرح حال 1100 مراجعه کننده، 450 بیمار با شکایت مرتبط با عفونتهای تناسلی شناسایی و از 280 نفر از این افراد بر اساس شرح حال و ویژگیهای ترشحات، نمونهگیری انجام گردید و 105 بیمار مبتلا به عفونت کاندیدایی تشخیص داده شد. تفکیک گونهها بر اساس آزمایش لوله زایا و تست کلامیدوسپور صورت گرفت. یافتهها: میزان خارش دستگاه تناسلی در 8/ 43 درصد موارد شدید بود. ترشحات سفید دستگاه تناسلی بیش از سایر علایم ( 6/88 درصد) رویت شد. در نمونههای کشت منفی کاندیدا نیز 23 درصد خارش شدید و 8/80 درصد ترشح سفید و 5/43 درصد سوزش گزارش گردید. کاندیدا آلبیکانس 70 درصد نمونهها را به خود اختصاص داد. در 3/54 درصد از محیط های کورن میل آگار، کلامیدوسپور مشاهده گردید. تعداد کلنی در 5/49 درصد از کل نمونهها بین 51 تا 500 عدد بود. بین روشهای پیشگیری از حاملگی و شدت خارش و سایر علایم با تعداد کلنی نمونههای مورد آزمایش، ارتباط معنیداری وجود نداشت. نتیجه گیری: به دلیل عدم تشخیص قطعی بیماری بر اساس علایم بالینی همچنین تداوم و مقاومت گونههای قارچی، استفاده از کشت قارچ به عنوان یک روش تشخیصی استاندارد توصیه میشود.
زینب حیدری، سعیده ضیایی، صدیقه مقسمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور تعیین اثر شاخص توده بدنی و تاریخچه باروری (سن، سن منارک، تعداد زایمان، تعداد سالهای باروری، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی استرادیول، تستوسترون و گلوبولین متصل به هورمون های جنسی) بر سنجش تراکم استخوان مهرههای کمری و گردن استخوان فمور در زنان یائسه سالم انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی 190 زن یائسه 64-40 ساله که بیماری زمینهای، بیماری موثر برکیفیت زندگی و استخوان نداشتند و داروهای موثر بر متابولیسم استخوان مصرف نمیکردند به صورت تصادفی انتخاب شدند. سنجش تراکم استخوان و تعیین T score، Z score و دانسیته مغز استخوان توسط جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه در دو ناحیه ستون فقرات و گردن استخوان فمور انجام شد. ضریب همبستگی بین سنجش تراکم استخوان و فاکتورهای مورد بررسی محاسبه شد. یافتهها: شاخص توده بدنی ارتباط مثبت معنیداری با T score و دانسیته مغز استخوان ستون فقرات همچنین T score ،Z score و دانسیته مغز استخوان گردن فمور دارد در حالی که سن، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی تستوسترون ارتباط منفی با T score و دانسیته مغز استخوان ستون فقرات دارند. سطح سرمی تستوسترون با کاهش Z score مهره کمری نیز ارتباط منفی داشت. تعداد سالهای یائسگی با کاهش T score و دانسیته مغز استخوان گردن فمور همراه بود. ارتباط مثبت معنیدار میان تعداد سالهای باروری، T score و دانسیته مغز استخوان مهرههای کمری مشاهده شد. نتیجه گیری: از دست دادن استخوان در زنان یائسه با بالا رفتن سن، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی تستوسترون تشدید میشود در حالی که شاخص توده بدنی اثر محافظتی دارد.
- معصومه دل آرام، زهرا صادقیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: قاعدگی دردناک تقریباً در 5 درصد از زنان دارای قاعدگیهای منظم دیده میشود. در این راستا روشهای درمانی متفاوتی مطرح شده و مسلماً انتخاب داروهایی با عوارض جانبی کمتر ترجیح داده میشود. لذا پژوهش حاضر نیز با هدف تعیین تاثیر عصاره گیاه خوشاریزه بر دیسمنوره اولیه صورت پذیرفته است. مواد و روشها: در طی یک مطالعه کار آزمایی بالینی یک سو کور 60 نفر از دانشجویان دارای دیسمنوره اولیه در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد مورد بررسی قرار گرفتند. دانشجویان به طور تصادفی به دو گروه 30 نفره دریافت کننده عصاره خوشاریزه و دارو نما تقسیم شدند. جهت گرد آوری اطلاعات از ابزار سنجش شدت درد استفاده گردید. در پایان ماه اول و دوم پس از درمان، شدت درد دو گروه تعیین و با شرایط قبل از مداخله مقایسه شد. در نهایت داده ها با استفاده از آزمونهای تی ، کا- اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: میانگین شدت دیسمنوره در مدت 2 ماه قبل از تجویز دارو در گروه خوشاریزه 75/2±46/8 و در گروه دارو نما 53/2±80/8 بود که هر دو گروه با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند ولی پس از تجویز دارو، این میانگین در گروه مداخله12/1±41/3 و در گروه بدون مداخله 60/2±82/7 بود که بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهد شد(001/0>p). نتیجه گیری: عصاره گیاه خوشاریزه و دارو نما توانستند در طول درمان شدت دیسمنوره را کاهش دهند و تاثیر خوشاریزه بسیار بیشتر از دارو نما بود. استفاده از عصاره خوشاریزه در درمان دیسمنوره پیشنهاد میگردد.
فرشته جهدی، فاطمه شیخان، عفت السادات مرقاتی خوئی، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درد متعاقب اپی زیاتومی کیفیت زندگی و سلامت روانی مادر را تحت تاثیر قرار میدهد. ژل پد روش جدیدی است که به منظور تسکین درد کاربرد دارد ولی هنوز به طور روتین از ضد درد خوراکی برای درمان درد استفاده میشود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ژل پد بر شدت درد محل اپی زیاتومی زنان نخستزا بستری در بیمارستان کمالی کرج انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور بر روی 60 زن نخستزا که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان کمالی کرج مراجعه کرده بودند، انجام گردید. نمونهها به روش تخصیص تصادفی به دو گروه گیرنده ژل پد (به مدت 20 دقیقه، 4 ساعت پس از زایمان و سپس در صورت لزوم تا 5 روز) و کنترل (روتین بیمارستان) تقسیم شدند. دو گروه از نظر شدت درد اپی زیاتومی توسط خط کش دیداری درد و مصرف مسکن بررسی شدند. یافتهها: دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سایر متغیرهای مداخلهگر اختلاف آماری معنیداری نداشتند. از نظر کاهش شدت درد 4 ساعت بعد (014/0p=) ، 12 ساعت بعد (002/0p=) و 5 روزبعد از اپی زیاتومی (001/0> p) تفاوت آماری معنیداری داشتند. مصرف مسکن در طی 5 روز بعد از زایمان در گروه مصرف ژل پد به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). نتیجه گیری: استفاده از ژل پد شدت درد ناشی از زخم اپی زیاتومی و میزان نیاز به مسکن را کاهش میدهد.
مژگان حفیظی، ماهرخ دولتیان، عبدالحمید نقاش، فریبرز معطر، حمید علوی مجد،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و اهداف: واژینوز باکتریایی یکی از شایعترین عفونتهای زنان در سنین باروری است. اگر چه مترونیدازول به عنوان موثرترین دارو جهت درمان پیشنهاد میشود، اما با عوارض متعددی همراه است که ادامه درمان توسط بیماران را با مشکل مواجه میسازد؛ لذا نیاز به یافتن دارویی با عوراض جانبی کمتر احساس میشود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر کرم واژینال میکوسین (ساخته شده از سیر) و ژل واژینال مترونیدازول در درمان بیماران مبتلا به واژینوز باکتریایی میباشد. مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که برروی 100 نفر از زنان متاهل 44-18 ساله که عفونت واژینوز باکتریایی در آنها از طریق معیار بالینی آمسل تشخیص داده شده بود انجام شد. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه 50 نفری تحت درمان با کرم واژینال میکوسین و ژل واژینال مترونیدازول تقسیم شدند. بیمارانی که دارای عفونت تریکومونایی یا کاندیدایی بودند از مطالعه خارج شدند، دوره درمان در هر گروه 7 روز بود. پس از گذشت 7-2 روز از تکمیل دوره درمان مجدداً معیارهای آمسل و شکایت بیماران کنترل شد و عوارض دارویی ثبت گردید. یافتهها: شکایات بیماران و معیار بالینی آمسل به طرز معنیداری پس از درمان با میکوسین و مترونیدازول کاهش نشان داد(05/0>p) به طوری که میزان بهبود بالینی در گروه میکوسین 80 درصد و در گروه مترونیدازول 70 درصد بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد کرم واژینال میکوسین میتواند جایگزین مناسب برای ژل واژینال مترونیدازول در درمان واژینوز باکتریایی زنان به شمار آید.
زهرا قدسی، فریار حاکم زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هر سال بیش از 150 میلیون زن در کشورهای توسعه یافته حامله میشوند که برای عدهای از آنان، زایمان رضایت بخش نبوده و با درد و ترس همراه است. یکی از راههای تسکین درد زایمان، استفاده از گاز انتونوکس است. به دلیل دیدگاههای متناقض مردم و جامعه، این پژوهش در راستای درک واقعی تجربه افراد و با هدف توصیف تجارب مادران از زایمان با استفاده از گاز انتونوکس انجام شد. مواد و روش ها: در این پژوهش کیفی از رویکرد پدیدار شناسی استفاده شده است. 30 نفر از مادران باردار که در بخش زایمان بیمارستان تأمین اجتماعی شهر همدان از گاز انتونوکس برای تسکین درد زایمان استفاده نمودند، مصاحبه عمیق صورت گرفت و برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش کلایزی استفاده شد. روایی و پایایی مطالعه از طریق توجه به محورهای ارزش واقعی، کاربردی بودن، تداوم و مبتنی بر واقعیت بودن حاصل گشت. یافته ها: بیشترین دلیل انتخاب انتونوکس به علت سهولت استفاده از روش و کم بودن عوارض آن بود. اکثر مادران احساس خوبی به علت خود کنترلی روش داشتند و رضایتمندی اکثر آنها به علت کاهش دردهای زایمانی بدون داشتن عوارض جدی و قطع عوارض به دنبال قطع روش بود. بیشترین شکایت مادران سرگیجه متعاقب استفاده از روش بود. نتیجه گیری: با توجه به تجربه مثبت مادران از زایمان بدون درد با انتونوکس، استفاده از این روش با هدف کاهش درد زایمان و کاهش میزان سزارینهای انتخابی توصیه شده و بررسی این نوع بی حسی در مراکز دیگر، در نمونههای بزرگتر و هم چنین مقایسه آن با دیگر روشهای بیدردی پیشنهاد میشود.
صدیقه مقسمی، سعیده ضیائی، زینب حیدری،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت جنسی یکی از جنبه های بسیار مهم کیفیت زندگی است که عوامل متعددی بر آن موثر بوده و باعث اختلال آن میشوند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو رژیم متفاوت هورمون درمانی بر عملکرد جنسی زنان یائسه است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. 111 زن یائسه سالم که کنترااندیکاسیون قطعی هورمون درمانی نداشتند به دو گروه تقسیم شدند گروه یک روزانه 5/2 میلیگرم تیبولون (57 نفر) و گروه دو روزانه 625/0 میلیگرم استروژن کونژوگه همراه با 5/2 میلیگرم مدروکسی پروژسترون استات (54 نفر) به مدت شش ماه دریافت کردند. در شروع و شش ماه پس از درمان، نمونه خون به منظور تعیین سطح هورمونهای جنسی گرفته شد و عملکرد جنسی با استفاده از شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بررسی شد. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: 45 زن در گروه تیبولون و 32 زن در گروه هورمون درمانی تا انتهای مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. در مقایسه با شروع درمان، گروه تیبولون در همه شش حیطه FSFI بهبود یافت در حالی که در گروه هورمون درمانی از شش حیطه تنها دو حیطه لغزندگی و درد بهتر شد (05/0>p). افزایش میانگین نمره کل و نمره هر یک از حیطههای FSFI به جز حیطه رضایتمندی در گروه تیبولون نسبت به گروه هورمون درمانی به طور معنیدار بیشتر بود (05/0>p). در گروه تیبولون، سطح سرمی تستوسترون (003/0=p)، ایندکس تستوسترون آزاد (002/0=p) و ایندکس استرادیول آزاد (021/0=p) نسبت به قبل از درمان افزایش و سطح سرمی SHBG کاهش یافت(001/0>p). در گروه دو، نسبت به قبل از درمان SHBG به طور معنیدار افزایش یافت (001/0=p) و رژیم درمانی تیبولون بهتر از هورمون درمانی تحمل شد. نتیجهگیری: تیبولون در بهبود نمرات عملکرد جنسی زنان یائسه به خصوص میل، تهییج و ارگاسم، موثرتر از هورمون درمانی مرسوم است ضمن آن که عوارض جانبی آن قابل قبولتر است.
خدیجه نصری، محمد رفیعی، زهره پیشگاهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت مادر و نوزاد یکی ازمهمترین شاخص های بهداشتی هر کشوری محسوب می شود. یکی از معیارهای اصلی سنجش این شاخص بررسی میزان زایمانهای طبیعی انجام شده در آن کشور می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط جنسیت جنین با پیشرفت غیر طبیعی زایمان و سزارین ناشی از آن میباشد.
مواد و روش ها: این مطالعه یک بررسی مشاهده ای مقطعی است که بر روی 1537 مادر باردار که جهت انجام زایمان در بیمارستان طالقانی شهر اراک بستری شدند در یک دوره 6 ماهه انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات از چک لیست مشتمل بر شرح حال کامل مامایی، معاینه فیزیکی، سیر زایمان و تستهای آزمایشگاهی موجود استفاده گردید که با استفاده از روش مصاحبه و مشاهده تکمیل گردید. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: از 1537 مادر باردار 74 درصد زایمان طبیعی و 26 درصد زایمان سزارین داشتند. از مجموع نوزادان 4/47 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/51 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت پسر و 5/52 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/48 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت دختر بودند که ارتباطی بین جنیست جنین و نوع زایمان وجود نداشت. در این میان 5/36 درصد از موارد سزارین به دلیل اختلال پیشرفت زایمان (دیستوشی) انجام شده که در 1/18 درصد جنسیت پسر و 4/18 درصد جنسیت دختر بودند(934/0=p ). همچنین 3/14 درصد موارد سزارین به دلیل دیسترس جنین پسر و 8/10 درصد دختر بودند (162/0=p) و 5/10 درصد موارد سزارین به دلیل دفع مکونیوم، پسر و 5/8 درصد دختر بودند (953/0=p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد ارتباطی بین جنسیت جنین و اختلالات حین زایمان طبیعی که منجر به سزارین میشوند وجود ندارد
نسترن صفوی اردبیلی، نورالسادات کریمان، عباس حاجی فتحعلی، حمید علوی مجد،
دوره 14، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر در مادر و جنین محسوب می شود. تشخیص زودرس پره اکلامپسی یکی از عملکردهای بسیار مهم مراقبت های دوران بارداری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و بروز پره اکلامپسی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد تهران در سال 89-1388 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه همگروهی آینده نگر، بر روی 700 زن باردار در سه ماهه اول بارداری با نمونه گیری در دسترس انجام شد. آزمایشات دوران بارداری در بیمارستان میلاد تهران انجام و ثبت گردید، سپس این افراد تا زمان زایمان از نظر ابتلا به پره اکلامپسی پیگیری شدند. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد بررسی قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها: بیشترین درصد واحدهای پژوهش مبتلا به پره اکلامپسی در گروه هموگلوبین 5/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر و هماتوکریت 38 درصد و بالاتر قرار داشتند. بین سطح هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و ابتلا به پره اکلامپسی ارتباط معنی دار وجود داشت (به ترتیب 002/0=p ،001/0p<). هموگلوبین 45/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر دارای حساسیت 85 درصد، ویژگی 04/43 درصد، ارزش اخباری مثبت 63/9 درصد و ارزش اخباری منفی 57/97 درصد بود. هماتوکریت 38 درصد و بالاتر دارای حساسیت 5/77 درصد، ویژگی 71/50 درصد، ارزش اخباری مثبت 1/10 درصد و ارزش اخباری منفی 93/96 درصد بود.
نتیجه گیری: وجود هموگلوبین و هماتوکریت بالای سه ماهه اول بارداری می تواند یک عامل پیشگویی کننده برای ابتلا به پره اکلامپسی باشد.
زهره یوسفی، فاطمه همایی، سارا رفیعی،
دوره 14، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از سرطانهای شایع زنان است که از درمانهای رایج آن مصرف تاموکسیفن است. یکی از عوارض ذکر شده تاموکسیفن افزایش ضخامت آندومتر و خطر ابتلاء به سرطان اندومتر است. هدف این مطالعه بررسی اثر تاموکسیفن بر ضخامت اندومتر در بیماران مبتلا به سرطان پستان مصرف کننده تاموکسیفن که دچار آمنوره شدهاند میباشد.
مواد وروش ها: این مطالعه مقطعی- تحلیلی به مدت 7 سال در بخشهای پرتو درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، انجام شد. 162بیمار مبتلا به سرطان پستان تحت درمان با تاموکسیفن که قاعدگی آنها قطع شده بودند، انتخاب شدند و ارتباط بین مصرف تاموکسیفن و ضخامت آندومتر بررسی شد. همچنین ارتباط بین مدت مصرف تاموکسیفن و شیوع ضخامت غیر طبیعی اندومتر بررسی شد. ارتباط متقابل بین خونریزی غیر طبیعی واژینال و یافتههای سونوگرافی هم مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بررسی آماری با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر و آزمون تی انجام شد.
یافته ها : بین مصرف تاموکسیفن و ضخامت آندومتر ارتباط وجود داشت و بیشترین ارتباط در سال اول درمان بود. ارتباط بین خونریزی غیر طبیعی واژینال و سونوگرافی غیر طبیعی آندومتر نیز معنیدار بود (001/0=p). شیوع سرطان آندومتر در مصرف کنندگان تاموکسیفن بیشتر از جمعیت عمومی بود (66/0 درصد در مقابل 1/0 درصد).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، در مصرف کنندگان تاموکسیفن در صورت علایم بالینی دال بر خونریزی غیر طبیعی واژینال و یا وجود سونوگرافی غیر طبیعی باید کورتاژ آندومتر و بررسی آسیب شناسی اندومتر انجام شود.
نوشین رمضانی، ماهرخ دولتیان، جمال شمس، حمید علوی،
دوره 14، شماره 6 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال عملکرد جنسی در زنان، عارضهای وابسته به سن، پیشرونده و شایع است که بر کیفیت زندگی، کیفیت روابط جنسی و روابط بین فردی اثر میگذارد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی عزت نفس با اختلال عملکرد و رضایتمندی جنسی در زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهید بهشتی است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی(توصیفی-تحلیلی)، جمعیت مورد مطالعه شامل 120 نفر از زنان واجد شرایط مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند. ابزار گردآوری دادهها شامل چهار پرسشنامه دموگرافیک، سلامت عمومی (GHQ-28)، عزت نفس کویر اسمیت و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع کلی اختلال عملکرد جنسی 64 درصد و بیشترین فراوانی مربوط به حیطه درد (37 درصد) و رضایتمندی جنسی (20 درصد) بود. همچنین 90 درصد افراد دارای عزت نفس بالا و 10 درصد دارای عزت نفس پایین بودند. بین عزت نفس و رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد ارتباط معنیدار وجود داشت (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر ارتباط عزت نفس با رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد جنسی بود به ویژه در افراد با عزت نفس پایین که اختلالات عملکرد و رضایتمندی جنسی افزایش نشان داد.
راضیه مقدم، گیتی ازگلی، بهناز مولایی، مجید حاجی فرجی، حمید سوری، کیاندخت قناتی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات وازوموتور یکی از رنج آورترین علایم دوران یائسگی است و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر امگا 3 بر اختلالات وازوموتور در خانم های یائسه انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده دو سو کور بود که بر روی 83 زن یائسه 45 تا 60 ساله، که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انجام شد. افراد به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه امگا 3 و دارونما قرار گرفتند. سپس به هر دو گروه به مدت 8 هفته روزی یک عدد کپسول روغن ماهی حاوی 300 میلی گرم امگا 3 یا دارونما تجویز گردید. جهت گرد آوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک فرم های ثبت روزانه و پرسشنامه بسامد غذایی استفاده گردید. نتایج با آزمون های آماری تی، کای دو، من ویتنی و فریدمن مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از 8 هفته مداخله، اختلاف معنیداری بین دوگروه از نظر تعداد گرگرفتگی (003/0=p) و تعداد تعریق شبانه (001/0=p) وجود داشت. در مقایسه بین دو گروه از نظر شدت گرگرفتگی اختلاف معنیدار دیده نشد(2/0=p) اما کاهش شدت تعریق شبانه بین دو گروه معنیدار بود(003/0 p=).
نتیجه گیری: امگا 3 بر کاهش تعداد گرگرفتگی و تعداد و شدت تعریق شبانه موثر است اما بر شدت گرگرفتگی تأثیر ندارد.
فروغ مرتضوی، خدیجه میرزایی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت مردان در بارداری پیش فرض سیاستهای نهادهای بینالمللی بهداشت باروری قرار گرفته است. این مطالعه برای درک بهتر زمینهای که ارتقای مشارکت مردان در آن مطرح میشود و با دو هدف بررسی تجارب ارائهدهندگان مراقبت مامایی نسبت به ارتقای مشارکت مردان و موانع مشارکت مردان در امور مربوط به سلامت زنان باردار انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه، یک پژوهش کیفی است. نمونهگیری به صورت مبتنی بر هدف و به روش مصاحبه متمرکز گروهی و مصاحبه فردی با پرسشهای نیمه ساختارمند صورت گرفت. تجارب تمام ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی طی 2 مصاحبه گروهی و نظرات 8 مامای شاغل در زایشگاه شهر سبزوار بررسی شد. از تحلیل محتوا، جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج در سه طبقه دلایل، موانع و پیامدهای مشارکت مردان ارائه شده است. بر اساس تجارب ماماها ارائه خدمات دوستار زوجین موجب بهبود کیفیت مراقبتها و درک اطلاعات بهداشتی داده شده به زنان، تسهیل پذیرش انجام مراقبتهایی چون مراجعه به پزشک و سونوگرافی میشود. کمبود نیروی انسانی، کمبود فضا و موانع فرهنگی چون معذب بودن مردان در ارتباط با ماما و معذب بودن ماما در گفتن برخی مسائل رو به رو از موانع پیشبینی شده توسط ماماها بود. بروز اختلاف بین زوجین و افزایش دخالتهای نا به جای مردان از پیامدهای این طرح برشمرده شد.
نتیجهگیری: نگرش ماماها نسبت به مشارکت مردان در مراقبتهای بارداری و زایمان مثبت است و نشان از آمادگی آنان برای پذیرش آن است. اما با توجه به نگرانیهای ماماها و وجود موانع فرهنگی در این زمینه، آموزش ماماها ضروری است.
منصوره معیا، سعیده ضیایی، سقراط فقیه زاده،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: همراه با یائسگی تغییراتی در شکل و ساختار بدن زنان یائسه به وجود میآید. این مطالعه جهت مقایسه اثرات هورمون درمانی و تیبولون در شکل و ساختار بدن زنان یائسه انجام شده است. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی تصادفی انجام شد که در آن 120 زن یائسه به سه گروه مساوی تقسیم شدند. به 40 نفر، 5/2 میلیگرم قرص تیبولون به علاوه روزانه یک قرص کلسیم– ویتامین D (500 میلیگرم کلسیم و 200 واحد ویتامین D)، به 40 نفر دیگر 625/0 میلیگرم قرص استروژن کنژوگه با 5/2 میلیگرم قرص مدروکسی پروژسترون به طور مداوم به همراه یک قرص کلسیم– ویتامین D روزانه و گروه کنترل تنها یک قرص کلسیم– ویتامین D روزانه داده شد. بعد از نه ماه شکل و ساختار بدن با اندازهگیری نسبت دور کمر به باسن، توده چربی، توده غیر چربی، وزن و شاخص توده بدنی (BMI) ارزیابی شد. جهت ارزیابی توده چربی و توده غیر چربی از اندازهگیری چینهای پوستی استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در گروه تیبولون، وزن، BMI و توده غیر چربی افزایش معنیدار نسبت به قبل از درمان داشتند(05/0>p). در گروه HT نیز، وزن و BMI افزایش معنیدار نسبت به قبل از درمان داشتند(05/0>p). همچنین در گروه کنترل وزن، BMI و توده چربی افزایش معنیدار نداشت. در مقایسه سه گروه، گروه تیبولون با افزایش معنیدار توده غیر چربی (01/0>p) همراه بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج میتوان تیبولون را انتخاب مناسبی جهت تغییرات یائسگی در مقایسه با HT در زنان یائسه در نظر گرفت.
سمیه موخواه، زیبا مزاری، آزیتا گشتاسبی، سکینه موئد محسنی،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی زیاد قاعدگی یکی از علل عمدۀ کاهش کیفیت زندگی در زنان سنین باروری و نیز کم خونی فقر آهن محسوب میگردد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر درمانی داروی تران اگزامیک اسید (TA) بر منوراژی صورت گرفته است. مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی قبل و بعد، 46 خانم مبتلا به منوراژی انتخاب شدند و پس از یک سیکل کنترل برای بررسی حجم و مدت خونریزی پایه، تحت درمان با TA (500 میلی گرم هر 6 ساعت از روز 5-1 قاعدگی)، برای سه سیکل متوالی قرار گرفتند. دادههای مربوط به حجم خونریزی قاعدگی (چارت PBAC)، طول مدت پریود، کیفیت زندگی (پرسشنامه SF-36 و MQ) و مقادیر هموگلوبین و فریتین خون قبل و بعد از مداخله جمعآوری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفتند. یافتهها: TA میانگین امتیاز PBAC را از (47/160)86/242 در سیکل کنترل به (67/72)5/101 در سومین سیکل کاهش داد(001/0p<). میزان هموگلوبین از (84/0)85/11 به (97/0)08/13و مقادیر فریتین از (03/2)9/15 به (03/2)13/22 افزایش یافت(001/0p<). طول مدت قاعدگی از (23/1)6/7 به (84/0)86/6 کاهش یافت (001/0p=). همچنین امتیاز MQ از (64/17)26/70 به (49/6)64/11 کاهش یافت و افزایش معنیدار در امتیازهای کیفیت زندگی (به جز بعد درد بدنی) مشاهده شد(001/0p<). نتیجهگیری: TA به دلیل مصرف کوتاه مدت، عدم داشتن تاثیرات هورمونی، عوارض کمتر و خصوصاً اثر کمتری بر روی الگوی خونریزی و سیکل قاعدگی، به نظر میرسد در زنان سنین باروری داروی موثر و کارآمدی باشد.
مهری جمیلیان، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یا قاعدگی دردناک، یکی از شایعترین مشکلات زنان است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر امگا 3 و ویتامین E در درمان دیسمنوره اولیه انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 80 دختر دانش آموز دبیرستانی شهر اراک در سال 1389 به طریق تصادفی به دو گروه 40 نفری تقسیم شدند. در گروه امگا-3 روزانه یک کپسول 500 میلیگرمی به مدت 60 روز و در گروه ویتامین E یک روز در میان یک کپسول 400 واحدی داده شد. شدت درد، مدت درد و تعداد مسکن مصرفی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اندازهگیری شد. برای اندازهگیری شدت درد از معیار VAS استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین شدت درد قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. پس از مداخله، میانگین شدت درد در گروه امگا-3، به 5/3 کاهش یافت که هم نسبت به قبل از مداخله که 40/7 بود(05/0>p) و هم نسبت به گروه ویتامین E که 25/5 بود(05/0>p) اختلاف معنیداری نشان داد. پس از مداخله، میانگین مدت درد در گروه امگا-3 به 04/11 ساعت رسید که هم نسبت به قبل از مداخله که 74/31 بود(05/0>p) و هم نسبت به گروه ویتامین E که 81/34 ساعت بود(05/0>p) اختلاف معنیداری نشان داد. نتیجهگیری: امگا-3 بیشتر از ویتامین E در درمان دیسمنوره اولیه موثر است و مصرف آن به عنوان روش جدید در درمان دیسمنوره اولیه نیاز به مطالعات بیشتری دارد.