شهلا انشاییه، امیرحسین سیادت، علی اصیلیان، محمدعلی نیل فروش زاده، فریبا ایرجی، محسن خاتمی پور، رضوان فصیح،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: ریزش موی مردانه بیماری بسیار شایعی میباشد. بر طبق بعضی از مطالعات تا 96% مردان دچار درجاتی از این نوع آلوپسی میشوند. در این مقاله اثر داروی گیاهی مشتمل بر گزنه دوپایه، بابونه اروپایی، آویشن، دم اسب و رازیانه با اثر مینوکسیدیل موضعی 2% در درمان آلوپسی مردانه مقایسه شده است.
روش کار: در این مطالعه 82 بیمار مبتلا به آلوپسی مردانه طی یک مطالعه آینده نگر و دوسوکور مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تکمیل دوره درمان 6 ماهه، کد داروها باز شد و نتایج مورد بررسی آماری قرار گرفت.
نتایج: بر طبق نتایج حاصل شده، داروی گیاهی در 45% افراد و مینوکسیدیل در 35% افراد سبب رویش مجدد مو شده بود که از لحاظ آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: طبق یافتههای این پژوهش میتوان از این داروی گیاهی به عنوان جایگزین محلول مینوکسیدیل و یا درمان کمکی با مینوکسیدیل در درمان آلوپسی مردانه استفاده نمود.
نغمه جعفری نیا، ابوالحسن فراز، شهرزاد آخوندزاده، زهرا قهقایی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: سوء تغذیه پروتئین انرژی، جزء شایع ترین علل سوء تغذیه می باشد و بیش از همه در شیرخواران و کودکان زیر 5 سال روی می دهد. با توجه به نتایج زیان بار سوء تغذیه، شناسایی و بررسی وضعیت سوء تغذیه و عوامل موثر بر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استفاده از اندازه های تن سنجی، با استفاده از طبقه بندی های رایج در ارزیابی رشد کودک یکی از مهم ترین معیارها برای ارزیابی رشد کودکان می باشد.
روش کار: این بررسی، یک مطالعه تحلیلی-مقطعی بود. نمونه گیری به صورت سرشماری انجام گرفت و طی آن، کلیه 811 کودکی که در تاریخ شروع نمونه گیری در 9 روستای اصلی و 17 روستای قمر شهرستان اراک زیر 5 سال سن داشتند، مورد معاینه تن سنجی (قد و وزن) قرار گرفتند. برای هر کودک چک لیستی بر اساس بررسی پرونده های بهداشتی، معاینات بالینی و مصاحبه حضوری با مادران تهیه شد. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار EPI 6 ارزیابی و میزان سوء تغذیه و ارتباط آماری آن با سن و جنس کودک، رتبه تولد، وزن زمان تولد، زمان شروع غذای کمکی، وضعیت واکسیناسیون، سابقه بستری در بیمارستان، سطح تحصیلات والدین، تعداد دفعات ابتلا به عفونت های تنفسی، فاصله از زایمان قبلی مادر و مشکلات زمینه ای، در هنگام بارداری بررسی گردید.
نتایج: در بررسی انجام شده هیچ یک از کودکان مبتلا به کواشیورکور یا ماراسمیک کواشیورکور نبودند. 7/39 درصد کودکان مبتلا به کمبود تغذیه و 1/1 درصد مبتلا به ماراسموس بوده اند. درصد ابتلا به سوء تغذیه بر اساس طبقه بندی ولکام 7/5 درصد، واترلواستانتینگ 33/55 درصد، واترلوواستینگ 25/5 درصد و گومز 30/94 درصد بوده است. در این مطالعه بین سوء تغذیه و مشکلات مادر در طی بارداری، سابقه بستری در بیمارستان، تحصیلات و سن والدین، سن و رتبه تولد و تعداد فرزندان خانواده، ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت. در حالیکه ارتباط آماری بین سوء تغذیه و وزن زمان تولد، روند رشد، شروع غذای کمکی، مدت تغذیه با شیر مادر و میزان ابتلا به عفونت های تنفسی معنی دار بود (P<0/05).
نتیجه گیری: با توجه به این که بیش ترین موارد سوء تغذیه شدید در طبقه بندی واترلواستانتینگ که وضع تغذیه گذشته را نشان می دهد، وجود دارد و در کل طبقه بندی های تغذیه ای بیش ترین موارد سوء تغذیه را نوع خفیف بوده است و نیز ارتباط سوء تغذیه با شروع زمان کمکی و مدت تغذیه با شیر مادر و ...، لزوم برنامه ریزی جهت پیشگیری از عوارض بعدی و جلوگیری از هزینه های درمانی از طریق افزایش سطح آگاهی خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
مریم حیدری ورنوسفادرانی، کیوان قسامی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: میگرن یکی از بیماری های شایع جهان است که شیوع آن در زنان و مردان به ترتیب 20-15% و 6% میباشد. حملات ناشی از میگرن میتواند از ضعیف تا بسیار شدید متغیر باشد و حتی باعث از کارافتادگی فرد میگرنی و عوارض خطرناک پایدار ناشی از آن مانند فلج نواحی مختلف بدن شود؛ بنابراین لازم است تحقیقات بیش تری در زمینه تشخیص و درمانهای دارویی با موفقیت بهتر که از شروع حملات ناشی از میگرن جلوگیری میکنند صورت پذیرد.
روشکار: این مطالعه به صورت آزمایش کنترل شده تصادفی طی مدت شش ماه انجام شد. بیماران مورد مطالعه از طریق شرح حال، معاینه کامل، الکتروآنسفالوگرام، اسکن توموگرافی کامپیوتری، آزمایش خون و کارکرد کلیه و کبد و شروع درمان پیشگیری از حملات میگرن مورد ارزیابی قرار گرفتند. پاسخهای درمانی موفقیتآمیز جهت کنترل حملات میگرن با استفاده از داروهای پیشگیریکننده سدیم و الپرات و پروپرانولول با داروهای ضد افسردگی سه حلقهای مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: از بین 126 بیمار مورد (31/8% آقا و 68/2% خانم)، 65/1% الکتروآنسفالوگرام طبیعی و 34/9% الکتروآنسفالوگرام غیرطبیعی داشتند. بیماران استفادهکننده از سدیم و الپرات با الکتروآنسفالوگرام طبیعی و غیر طبیعی به ترتیب میزان بهبودی 35% و 95/6% نشان دادند و بیماران استفادهکننده از پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین با الکتروآنسفالوگرام طبیعی و غیرطبیعی به ترتیب میزان 61/9% و 28/6% داشتند. این نتایج از نظر آماری معنیدار بودند (P<0/01). اثرات متقابل دارو با جنس و جنس با نوع الکتروآنسفالوگرام از از نظر آماری معنیدار نبودند (P>0/05). شایعترین عارضه با درمان سدیم و الپرات، سرگیجه و شایعترین عارضه با درمان پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین، احساس خستگی بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بهترین درمان پیشگیری از حملات سردرد برای افراد میگرنی با الکتروآنسفالوگرام غیر طبیعی، قرص سدیم و الپرات و برای افراد میگرنی با الکتروآنسفالوگرام طبیعی، قرص پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین میباشد.
عبدالرحمان دزفولیان، فرزانه دهقانی، محمدرضا پنجه شاهین، ضیاالدین تابعی، حیات ممبینی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: قهوه یک گیاه ادرار آور است که سبب گشادی عروق و کاهش رادیکالهای آزاد اکسیژن میشود. شواهدی در دست است که نشان میدهد قهوه بر روی کلیه اثر میگذارد. مصرف کم قهوه باعث کاهش اوره و کراتینین و زیادهروی در مصرف آن، سبب سختشدن گلومرولها میشود. در این بررسی تاثیر عصاره آبی دانه قهوه بر روی کلیه موش صحرایی توسط روشهای استریولوژی محاسبه گردید.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی، تعداد 48 موش صحرایی از نژاد اسپراگو-داولی با وزن حدود 250-230 گرم انتخاب و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. به گروه کنترل آب و به گروههای آزمایش، عصاره آبی دانه قهوه با غلظتهای 0/5، 0/25 و 0/25 گرم بر کیلوگرم روزی دو بار خورانیده شد. بعد از مدت 48 ساعت حیوانات تحت بیهوشی عمیق بر اثر تشریح شدند و کلیه راست آنها برداشته شد. پس از انجام مراحل آمادهسازی بافتی اسلایدهایی به ضخامت 5 میکرون تهیه شدند و با هماتوکسیلین-ائوزین رنگآمیزی گردیدند. از هر کلیه حدود 17-15 گلوکرول انتخاب شدند و معدل حجمی آنها بر طبق اصل کاوالیه و روش شمارش نقطهای محاسبه گردید.
نتایج: غلظت کم قهوه (0/25 گرم بر کیلوگرم) سبب افزایش معدل حجمی گلومرولها میشود. ولی غلظتهای زیاد این عصاره موجب کاهش حجم گلومرولها میگردد. این نتایج در گروههای آزمایش اختلاف معنیداری را با گروه کنترل نشان دادند (P<0/05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که زیادهروی در مصرف قهوه سبب کاهش حجم گلومرولها میشود و کاهش معدل حجمی گلومرولها سبب سخت شدن گلومرولها و کم شدن میزان پالایش گلومرولی میگردد، اما دست یابی به مکانیسم اصلی این نتایج نیازمند آزمایشات بیش تر مثل اوره و کراتینین سرم است.
علی اکبر رضایی آشتیانی، محمدعلی هادی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: در کشورهای در حال توسعه تعداد زیادی از موضوعات را میتوان در برنامه تحقیقات قرار داد اما با عنایت به اعتبارات بسیار کم تحقیقات در این کشورها، تعیین و اولویتبندی مشکلات بهداشتی به منظور تعیین حیطه پژوهش و عناوین تحقیقاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع توصیفی و مقطعی بود، پرسشنامهای مشتمل بر 100 سوال طراحی شد و در تمام شهرستانها از هر یک از گروههای کارشناسی نظر به یک نفر به وسیله این پرسشنامه خود ایفایی گرفته شد. سپس به همین تعداد از بین مردم و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهرها به روش نمونهگیری منظم افرادی تعیین شدند و نظرات آنها نیز به وسیله همان پرسشنامه اخذ گردید. در نهایت 665 پرسشنامه کامل به دست آمد که 363 مورد مربوط به کارکنان بهداشتی و 302 مورد مربوط به مردم بود. پرسشنامهها پس از کد گذاری وارد رایانه شدند و با بهرهگیری از نرمافزار EPI 6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: یافتههای این تحقیق نشان داد که همه شهرستانهای استان مرکزی از نظر بهداشتی دارای مشکلات تقریبا مشابهی میباشند لیکن میزان مشارکت مردم در کارها سطح آگاهیهای بهداشتی آنها را تغییر داده است. همچنین مشکلات از دیدگاه مردم و کارشناسان تا حدودی متفاوت است؛ مردم مشکلات را به صورت کلی بیان نموده بودند در صورتی که کارشناسان با ریزبینی بیش تری به مشکلات نظر داشتند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش ضروری است که تحقیقات کاربردی بر اساس محورهای بهداشتی تعیین شده هدایت شوند.
اکرم رنجبر، پروین پاسالار، علیرضا صدیقی، محمد عبدالهی، جمیله دانش نیا،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: در حیات هوازی تولید رادیکالهای آزاد و گونههای فعال اکسیژن امری اجتنابناپذیر است. هر گونه عدم تعادل بین تولید رادیکالهای آزاد و سیستم دفاع آنتی اکسیدانی بدن را استرس اکسیداتیو گویند. پاراکوات مهمترین علفکش بیپیریدیلی است که به طور گستردهای در سراسر جهان استفاده میشود و یکی از مکانیسمهای سمیت آن احتمالا ایجاد استرس اکسیداتیو است. هدف ما از این مطالعه، ارزیابی استرس اکسیداتیو در نمونههای خون کارگرانی بود که در کارخانجات تولید آفتکش در بخش تولید پاراکوات مشغول به کار بردند.
روش کار: طی یک مطالعه تحلیلی میزان پراکسیداسیون لیپیدی با روش تیوباربیتوریک اسید، قدرت آنتیاکسیدانهای تام سرم با روش ارزیابی توانایی پلاسما در احیای یونهای فریک به فرو و همچنین میزان گروههای تیول در خون افراد در تماس با پاراکوات و گروه کنترل اندازهگیری شد.
نتایج: استرس اکسیداتیو در افراد مورد مطالعه به صورت افزایش معنیدار میزان پراکسیداسیون لیپیدی (P<0/001), کاهش معنیدار قدرت آنتیاکسیدانهای تام سرم (P<0/001) و کاهش معنیدار گروههای تیول (P<0/001) در مقایسه با گروه کنترل آشکار شد.
نتیجهگیری: تماس مزمن کارگران در کارخانجات تولید آفتکش پاراکوات منجر به ایجاد استرس اکسیداتیو میشود؛ بنابراین شاید در آینده بتوان با مصرف آنتیاکسیدانهای غذایی و آنتیاکسیدانی مکمل تا حدی از استرس اکسیداتیو جلوگیری نمود.
رضا قاسمی خواه، عبدالحسین دلیمی اصل، بیژن هاشمی ملایری،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت کیست هیداتیک و عوارض پاتوفیزیولوژیک آن بر بدن در مطالعه حاضر سعی شده است تا با استفاده از ولتاژ کم جریان الکتریکی مستقیم، روشی با ویژگی و کارآیی قابل قبول در شرایط آزمایشگاه به منظور از بین بردن پروتواسکولکسهای کیست هیداتیک ارایه گردد.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخله ای تجربی بود. پس از جداسازی بیش از ۲۰۰ عدد کیست هیداتیک از اندام های آلوده دام های کشتار شده، پروتواسکولکس های آنها تخلیه گردید. سپس تعداد معینی از پروتواسکولکس ها به ظرف مخصوص الکترولیز منتقل شد و آزمایش هایی به طور جداگانه در چهار بافر مایع هیداتیک, RPMI, سرم فیزیولوژی و بافر تریس با اعمال دانسیتههای مختلف جریان الکتریکی در زمانهای مختلف انجام گرفت. در مرحله بعد به کمک میکروسکوپ نوری درصد زنده بودن آنها از طریق بررسی حرکت سلولهای شعلهای و رنگآمیزی حیاتی با ائوزین 0/1 درصد تعیین و ثبت گردید.
نتایج: نتایج حاصل نشان داد که بقاء پروتواسکولکسها با افزایش دانسیته جریان الکتریکی و مدت زمان القای جریان رابطه معکوس دارد. در این رابطه در مایع کیست هیداتیک، اولین دانسیته جریان موثر 42/96 میلی آمپر بر سانتیمترمربع و به مدت یک دقیقه بود که منجر به بیش ترین بقای پروتواسکولکسها به میزان 86/3 درصد شد و در دانسیته جریان 63/5 میلی آمپر بر سانتیمترمربع به مدت یک دقیقه بقای پروتواسکولکسها به صفر درصد رسید. نتایج مشابهی نیز در سه بافر دیگر حاصل شد.
نتیجهگیری: جریان الکتریسته با ولتاژ کم میتواند به عنوان یک راهکار مناسب در از بین بردن پروتواسکولکسهای کیست هیداتیک اندامهای آلوده بیماران در حین جراحی، بدون آسیب به بافت میزبان و جلوگیری از عود مجدد بیماری در نظر گرفته شود.
منیژه کهبازی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: کودکان در هر کشوری به دلیل نقشی که در آینده ایفا خواهند نمود از اهمیت ویژهای برخوردارند. در کشور ما نیز کودکان درصد بالایی از جمعیت را به خود اختصاص میدهند. در کشورهای جهان سوم اکثر کودکان به دلیل فقرهای مادی و فرهنگی دچار سوء تغذیه میباشند که نتیجه آن اختلال در رشد جسمانی و روانی آنها میباشد. در این میان با توجه به اثرات شناخته شده روی در متابولیسم و رشد انسان، این مطالعه جهت بررسی بیش تر اثرات روی در افزایش وزن صدک وزنی کودکان صورت پذیرفت.
روش کار: طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 70 کودک (21 پسر و 49 دختر) 9 تا 36 ماهه که فاقد هیچ گونه بیماری زمینهای بودند، به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب گردیدند. این کودکان به دو گروه مساوی تقسیم شدند که برای یک گروه به مدت 3 ماه روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن کودک شربت سولفات روی 0/6 درصد (گروه مورد) و برای گروه دیگر روزانه همین مقدار دارونما (گروه شاهد) در مدت زمان مشابه تجویز گردید. سپس میزان افزایش صدک وزنی کودکان طی سه نوبت به فواصل یک ماهه ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که در گروه مورد در طی سه ماه بررسی، میانگین میزان صعود صدک وزنی 4/5 درصد و در گروه شاهد در همین مدت زمان، 3/7 درصد بود. افزایش صدک وزنی در گروه شاهد و مورد توسط آزمونی تی مقایسه شدند که از نظر آماری اختلاف معنیداری بین افزایش وزن کودکان در بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که مکمل روی تأثیر ملاحظهای در افزایش وزن و صدکهای وزنی کودکان دارای اختلال رشد ندارد.
زهرا افتخاری، علی سعدالهی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: پژوهش های انجام شده نشان می دهند کودکانی که دارای مفهوم نگهداری ذهنی هستند، توانایی بیش تری در بیان صفات دارند، از سوی دیگر بررسی مهارت های زبانی کودکان دارای نارسایی ذهنی حاکی از وجود مهارت های زبانی ضعیف تری در کودکان نشانگان داون است.
روش کار: این تحقیق به صورت مقطعی تحلیلی بود که در سال 1382 در مدارس استثنایی شهر سمنان انجام شد. روش انتخاب نمونه ها به صورت نمونه گیری منظم بود. ابتدا 38 دختر نشانگان داون یک زبانه و فاقد معلولیت حسی و حرکتی انتخاب شدند. سپس 37 دختر غیرنشانگان داون یک زبانه نارسایی ذهنی با علت نامشخص براساس تاریخ تولد، پایه تحصیلی، مردودی در پایه های قبلی، شغل و تحصیلات والدین به صورت همتا انتخاب شدند. بر روی این 75 آزمودنی، آزمون های عملیاتی انجام شد و کسانی که مفهوم نگهداری ذهنی را داشتند (25 دختر نشانگان داون و 25 دختر دارای نارسایی ذهنی غیرنشانگان داون) توسط آزمون ریون رنگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. موارد آموزش پذیر نیز در آزمون بیان صفات شرکت نمودند.
نتایج: مقایسه عملکرد آزمودنی ها در آزمون بیان صفات حاکی از آن بود که:
۱ - آزمودنی های نشانگان داون در بیان صفات تفضیلی عملکرد ضعیف تری داشتند اما در بیان صفات ساده و عالی بین دو گروه تفاوتی وجود نداشت؛
۲ - سهولت بیانی در صفات ساده> صفات تفضیلی< صفات عالی و همچنین در صفات بزرگ-کوچک< بلند- کوتاه< کلفت– نازک< پهن و باریک بود؛
۳ - عده بسیار کمی از آزمودنی ها قادر به بیان صفات عالی بودند.
نتیجه گیری: دختران نشانگان داون از مهارت های معناشناختی ضعیف تری نسبت به سایر دختران دارای نارسایی ذهنی برخوردارند. |
سعید بابایی، سعید چنگیزی آشتیانی، حمید گرامی، علیرضا جمشیدی فرد، محمد رفیعی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: امروزه پیوند استخوان امری اجتناب ناپذیر است. در واقع اگرچه اتوگرافت از نقطه نظرات گوناگون بهترین انتخاب است اما وجود برخی شرایط مثل انجام دو عمل جراحی به طور همزمان روی یک فرد، محدود بودن اندازه، ابعاد و غیره سبب شده است تا متخصصین امر به جایگزین مناسب اتوگرافت یعنی آلوگرافت نیز بیاندیشند.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی 17 از سر خرگوش نیوزلندی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه مولد قطعات پیوندی شامل یک سر خرگوش نر بود که از ژنتیکی با خرگوش های دیگر کاملا تفاوت داشت. گروه شم متشکل از 3 سر خرگوش بود که قطعات اتوگرافت مدور به قطر 4 میلی متر از استخوان تیبیای آن ها بدون انجام هرگونه عملیات خاص، بین پای چپ و راست آنها معاوضه و پیوند شد. در همین گروه در استخوان تیبیا سوراخی به قطر 4 میلی متر ایجاد شد تا احتمال پرشدگی خود به خود آن پس از 3 ماه مورد بررسی قرار گیرد. در گروه شاهد (3 خرگوش) قطعات استخوانی به قطر 4 میلی متر از تیبیای خرگوش ها پس از انجام عملیات آنتی ژن زدایی دوگانه (دمینرالیزاسیون و فریزدرای یا FD) مجددا به همان ناحیه برداشت قطعات پیوند زده شدند. در گروه آزمایش (10 سر خرگوش) تیبیای چپ آنها یک آلوگرافت کورتیکوکانسلوس (CTC) از منشا جمجمه (داخل غشایی) و تیبیای راست آنها نیز یک آلوگرافت از نوع CTC از منشا لگن (داخل غضروفی) دریافت نمودند و به مدت 3 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان دهنده آن بود که میزان موفقیت برای گرافت های داخل غشایی جمجمه ای، 80 درصد و برای گرافت های داخل غضروفی لگنی، 60 درصد بوده است. در گروه شم سرعت اتحاد ترمیم بسیار سریع بود (8 هفته). در گروه شاهد روند ترمیم تا هفته ششم پس از انجام پیوند از کندی مشخصی برخوردار بود که تا هفته دوازدهم جبران گردید. سوراخ های خالی در تیبیا گروه شم حتی پس از 3 ماه نیز ترمیم نگردیدند. همچنین احتمال گرفتن پیوند و سرعت روند ترمیم برای هر دو نوع پیوند اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد (P>0/05).
بحث: اگرچه تعداد موارد موفقیت پیوند در گرافت های CTC از منشا داخل غشایی بیش تر از موارد CTC از منشا داخل غضروفی بوده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. بررسی نتایج میکروسکوپی نیز حاکی از آن بود که استفاده از قطعات استخوانی داخل غشایی از سرعت بهتری در روند ترمیم و اتحاد برخوردار است. |
|
اسماعیل حسن پور، مسعود یاوری،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: ترمیم نقائص عمیق ناحیه پاشنه و قوزک پا همواره از موضوعات بحث برانگیز جراحی پلاستیک بوده است. پاشنه پا از جمله مناطقی است که تحمل کننده وزن بدن می باشد و وجود حس برای آن حائز اهمیت است. با توجه به اینکه فلپ جزیره ای سورال با پایه انتهایی امروزه به عنوان یکی از درمان های موثر برای ترمیم این مشکلات مطرح است؛ لذا در این مطالعه به بررسی پیدایش حس در فلپ های سورال با پایه انتهایی پوشاننده نقص های این نواحی پرداخته شد.
روش کار: این بررسی به روش سری-موردی بر روی 14 بیمار که تحت عمل جراحی با فلپ سورال با پایه انتهایی قرار گرفته بودند انجام پذیرفت. در این بیماران پیدایش حس درد، حرارت، لمس سطحی و تشخیص تمایز دو نقطه در ناحیه فلپ مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج آن با یافته های پای سالم طرف مقابل مقایسه گردید.
نتایج: تعداد 11 مورد (9 نفر مرد و 2 نفر زن) از 14 بیمار وارد مطالعه شدند. تعداد 7 بیمار در اثر تصادف با موتور سیکلت دچار آسیب شده بودند. در 10 نفر (91 درصد) تشخیص تمایز دو نقطه در ناحیه فلپ به طور متوسط معادل 2/13 میلی متر بود که در مقایسه با پای سالم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: پوشاندن نقص های 1/3 انتهایی ساق پا و پاشنه و قوزک پا با فلپ جزیره ای سورال آسان و با عوارض اندک محل دهنده و نیز با حفظ عروق مهم پا می باشند و خاصه این که حس دار شدن که عامل مهمی در مناطق تحمل کننده وزن است که در این فلپ انجام می شود.
|
علیرضا سوسن آبادی، افسانه زرگنج فرد،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: «تهوع» و «استفراغ» از جمله شکایات شایع در دوران بارداری هستند اما در خصوص درمان این مشکلات توافق عمومی وجود ندارد. امروزه باتوجه به عوارض ایجاد شده توسط این حالت ها برای مادر و عدم پذیرش مناسب درمان های دارویی، توجه پزشکان به سوی مداخلات غیردارویی از جمله طب فشاری معطوف شده است. در این مطالعه به بررسی کارایی روش طب فشاری در درمان تهوع و استفراغ بارداری پرداخته شد.
روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود که طی آن 120 خانم باردار با شکایات تهوع و استفراغ که به درمانگاه های پره ناتال و مطب های خصوصی شهر اراک مراجعه کرده و به کلینیک درد علوی ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. این افراد با تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند (به صورت یک درمیان فرم 1 یا 2 درباره بیماران تکمیل شد). در گروه مورد، دست بند طب فشاری در محل مناسب و در گروه شاهد، دست بند در محل نامناسب به مدت 90 دقیقه بسته شد. این خانم ها طی 3 مرحله پیاپی به فاصله 24 ساعت پیگیری شدند و پاسخ به درمان در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: در این بررسی میزان تهوع و استفراغ در گروه مورد به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش داشت، به نحوی که پس از پایان مراحل مطالعه، میزان بهبود علائم در گروه مورد بیش از شش برابر گروه شاهد بود. در طی مطالعه هیچ عارضه جانبی خاصی در افراد تحت مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که طب فشاری روشی مناسب و بی خطر در درمان تهوع و استفراغ دوران بارداری می باشد. |
محمدعلی شریعت زاده، قاسم مسیبی، ناصر مهدوی شهری، احسان اله غزنوی راد، علی فانی، عبدالرحمان دزفولیان، علی چهریی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.
روش کار: در این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.
نتیجه گیری: هرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد. |
|
هوشنگ طالبی، حمزه حسین زاده، محمود عیدی، زهره عنبری،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: بسیاری از بیماران به دلایل مختلف از جمله بیماری های ایسکمیک قلبی، ریوی یا مغزی کاندید مناسبی برای بیهوشی عمومی در جراحی های اندام فوقانی نمی باشند. یکی از روش های بیهوشی جهت انجام عمل جراحی در این بیماران، استفاده از شیوه بیحسی ناحیه ای داخل وریدی می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثرات اضافه کردن پانکرونیوم و فنتانیل به لیدوکائین در بیحسی ناحیه ای داخل وریدی بود.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی یک سو کور بود که جهت بررسی طول و شدت اثر بلوک حسی و حرکتی با استفاده از افزودن ماده شل کننده پانکرونیوم و ماده مخدر فنتانیل به لیدوکائین صورت پذیرفت. این بررسی روی 46 بیمار کاندید اعمال جراحی دست انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول به منظور انجام بلوک از 38 سی سی لیدوکائین 0/5 درصد به همراه 2 سی سی آب مقطر استفاده شد (گروه کنترل). در گروه دوم علاوه بر 38 سی سی لیدوکائین 0/5 درصد، از 50 میکروگرم فنتانیل و 0/5 میلی گرم پانکرونیوم جهت بلوک استفاده شد (گروه آزمایش). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی و نرم افزار SPSS 10 انجام پذیرفت.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که میانگین زمان شروع بلوک حسی و زمان شروع بلوک حرکتی در گروه آزمایش به طور معنی داری سریع تر از گروه کنترل بود. همچنین میانگین زمان خاتمه بی دردی و زمان خاتمه بلوک حرکتی در گروه شاهد به طور معنی داری کم تر از گروه آزمایش بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله از این مطالعه می توان چنین بیان نمود که اضافه کردن فنتانیل و پانکرونیوم موجب بهتر شدن بلوک حسی و بلوک حرکتی می شود و شلی بهتر عضلات را برای انجام عمل جراحی فراهم می نماید.
علی اکبر عبدالهی، بیژن آریا، محمدجعفر گل علی پور، محمدعلی وکیلی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: یکی از شکایات بیمار پس از اعمال جراحی، درد می باشد. جهت تسکین درد از داروهای مختلفی از جمله داروهای ضد التهابی غیراستروئیدی (NSAID) و داروهای مخدر استفاده می گردد. در مورد کاربرد داروهای (NSAID) در تسکین درد گزارش های متفاوتی ارائه شده است. این مطالعه جهت ارزیابی اثرات ضد درد شیاف ایندومتاسین ودیکلوفناک سدیم با پتیدین تزریقی در تسکین درد بعد از عمل جراحی فتق مغبنی طراحی شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور بود. این بررسی روی 55 بیمار 17 تا 60 ساله متعاقب عمل جراحی فتق مغبنی یک طرفه انجام پذیرفت. طی این پژوهش بیماران مورد مطالعه به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. در گروه ایندومتاسین (17 نفر)، هر 8 ساعت یک عدد شیاف 100 میلی گرمی استفاده شد. در گروه دیکلوفناک سدیم (18 نفر)، هر 8 ساعت یک شیاف 100 میلی گرمی مورد استفاده قرار گرفت. در گروه پتیدین (20 نفر)، که به عنوان گروه شاهد مطالعه در نظر گرفته شده بودند، هر 8 ساعت نیم میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آمپول پتیدین به صورت عضلانی تزریق شد. سپس به مدت 24 ساعت شدت درد بیماران با نمودار مقیاس بصری هر 2 ساعت اندازه گیری شده میانگین شدت درد در طول 24 ساعت در فواصل زمانی هر 6 ساعت بین سه گروه مقایسه گردید.
نتایج: میانگین و انحراف معیار شدت درد در کل 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایندومتاسین معادل 23±12، در گروه پتیدین معادل 31±9 و در گروه دیکلوفناک سدیم معادل 27±12 ساعت محاسبه گردید. بین میانگین شدت درد در سه گروه مورد مطالعه اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که شیاف های ایندومتاسین و دیکلوفناک سدیم می توانند داروهای مناسبی جهت جایگزینی پتیدین تزریقی در فواصل زمانی 6 ساعته در طول 24 ساعت اول بعد از عمل جراحی فتق مغبنی باشند.
افسانه طلایی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
پوئمز یک بیماری سیستمیک نادر می باشد. نشانگان پوئمز معمولا همراه میلوم متعدد و تغییرات پوستی است و تاکنون دو مورد از آن در ایران گزارش شده است.
مورد: بیمار مرد 53 ساله ای بود که قبلا به علت عفونت های مکرر ریوی بیمارستان بستری شده بود. وی همچنین سابقه پرکاری تیروئید و درمان با ید در دو سال قبل از آخرین بستری را داشت. این بیمار در آخرین مراجعه به بیمارستان به علت درد کمر بستری شد. جهت بررسی علت دردکمر، آسپیراسیون مغز استخوان انجام شد که حاکی از میلوم متعدد بود. در سی تی اسکن شکم نیز اسپلنومگالی وجود داشت که مجموع این علایم سیستمیک تشخیص میلوم متعدد و نشانگان پوئمز را مطرح می ساخت.
نتیجه گیری: در این مطالعه یک مورد نشانگان پوئمز با هیپرتیروئیدی معرفی می شود.
|
محمد رضا پالیز وان، شادی خادمی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: کیندلینگ یکی از مدل های صرع است که توسط تحریکات مکرر مغز ایجاد می گردد. آمیگدال به دلیل نقشی که هم در انسان و هم در موش در ایجاد کیندلینگ و در شرطی شدن ناشی از ترس دارد مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تحریکات الکتریکی مکرر کف پای موش های صحرایی به هنگام ترس و اثر آن بر روی تسهیل ایجاد کیندلینگ است.
روش کار: در این مطالعه تجربی ۲۵ موش صحرایی نر از نژاد ویستار برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یاد گیر و زود یاد گیر تقسیم شدند. سپس موش ها در هر گروه به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمون برای ۱۰ روز متوالی تحت تاثیر محرک شرطی و غیر شرطی و گروه کنترل تحت تاثیر محرک شرطی قرار گرفتند. پس از ۱۰ روز برای ایجاد کیندلینگ به موش ها داروی پنتیلن تترازول به شکل داخل صفاقی تزریق شد و پارامترهای تشنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قرار گرفتن موش های صحرایی نر در معرض تحریکات مکرر الکتریکی سبب تسهیل ایجاد کیندلینگ در آنها می گردد. این تسهیل در موش هایی که توانایی کم تری برای یاد گیری شرطی شدن در شاتل باکس دارند. به شکل معنی داری از گروهی که توانایی یاد گیری بالاتری دارند بیش تر است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر به نظر می رسد که می توان از روی میزان استعداد حیوان برای یادگیری شرطی شدن, به میزان استعداد حیوان برای تشنج پی برد. به نظر می رسد که نورون های موجود در آمیگدال در موش های دیر یاد گیر تحریک پذیری بیش تری نسبت به حیوانات زودیادگیر دارند.
صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: آنتی بادی های آنتی فسفولیپید ممکن است در سرم خون زنان حامله طبیعی وجود داشته باشد و منجر به افزایش انعقاد پذیری، سقط تکراری، انفارکتوس جفت و مسمومیت حاملگی شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان حامله و مسمومیت حاملگی می باشد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تحلیلی سرم خون 50 بیمار خانم حامله طبیعی با 50 بیمار مبتلا به مسمومیت حاملگی که سابقه بیماری خود ایمنی و ترومبوز نداشتند، مقایسه گردید. آنتی بادی های آنتی فسفولیپید با بررسی IgG و IgM آنتی کاردیولیپین با استفاده از روش ELISA ولوپوس آنتی کواگولانت آنتی بادی با استفاده از کیت تکلوت در هر دو گروه انجام و نتایج توسط آزمون آماری کای اسکوئر مقایسه شد. میزان 0/05>p معنی دار تلقی گردید.
نتایج: تفاوت معنی داری بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان مبتلا به مسمومیت حاملگی و زنان سالم مشاهده نشد. زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان سالم به ترتیب8 درصد و 6 درصد دارای آنتی بادی های لوپوس آنتی کواگولانت، 4 در صد و ۱۲ درصد دارای IgG آنتی کاردیولیپین, 30 درصد و 26 درصد دارای IgM آنتی کاردیولیپین بودند که هیچ یک از این موارد دارای ارتباط معنی دار نبود.
نتیجه گیری: حاملگی وضعیت انعقادی را تغییر می دهد و در مسمومیت حاملگی این تغییر شدید تر می شود با این حال در این بررسی، ارتباطی بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در خانم های مبتلا به مسمومیت حاملگی، در مقایسه با خانم های حامله طبیعی یافت نشد.
محمود رضا باغی نیا، ابوالفضل صفری، افسانه آخوندزاده، محمود ابراهیمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: روش های دائمی پیشگیری از بارداری شامل وازکتومی و توبکتومی می باشند که از این میان وازکتومی به دلیل روش آسان و عوارض کم، دارای اهمیت است. از طرفی این روش به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای مورد بحث در کانسر پروستات مطرح شده است. بنابراین هدف بر آن است تا با مقایسه افراد وازکتومی شده و وازکتومی نشده تاثیر این روش در ایجاد این عارضه مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
روش کار: این بررسی، مطالعه ای از نوع مورد-شاهدی می باشد که بر روی 150 نفر فرد داوطلب (50 نفر وازکتومی شده با سابقه 5 ساله و 100 نفر وازکتومی نشده) به منظور تعیین میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی از سال 1382 لغایت 1383 در شهر اراک صورت گرفته است. در این مطالعه افراد وازکتومی شده از نظر میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی با گروه کنترل مقایسه شدند. بعد از خون گیری، نمونه خون جهت تعیین مقدار آنتی ژن ویژه پروستاتی به آزمایشگاه ارسال شد، و میزان آن با روش الایزا تعیین گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی و کای دو تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: در این مطالعه در مقایسه دو گروه افراد وازکتومی شده و وازکتومی نشده افراد وازکتومی شده دارای میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی بالاتری نسبت به گروه وازکتومی نشده بودند که این مقدار از نظر آماری معنادار می باشد (0/017=p). در بررسی ارتباط آنتی ژن ویژه پروستاتی با سن در دو گروه وازکتومی شده و وازکتومی نشده، میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی با افزایش سن افزایش می یابد. در بررسی ارتباط آنتی ژن ویژه پروستاتی با اندکس توده بدنی، سیگار و سابقه خانوادگی سرطان پروستات، ارتباط معنی داری یافت نشد.
نتیجه گیری: در بررسی ارتباط میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی و وازکتومی دیده شد که وازکتومی و افزایش سن هر دو میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی را افزایش می دهند. ولی در بیان این مطلب که وازکتومی به تنهایی عامل خطر ساز اساسی در بروز کانسر پروستات است انجام مطالعات بیش تر و در ابعاد وسیع تر پیشنهاد می گردد.
عبدالحسین دلیمی اصل، اکرم فرهادی مفتخر، فرشته زارع سور کالی، محمود شریفیان،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: توکسوپلاسموز نوعی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته توکسوپلاسما گوندیی ایجاد می شود. مهاجرت توکسو پلاسما به خون و سایر بافت های بدن مانند کبد و تکثیر انگل در این سلول ها، ممکن است باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک سلولی و بیوشیمیایی در بدن از جمله کبد شود. در نتیجه شاخص هایی از قبیل اوره، بیلی روبین، پروتئین تام و آلبومین ممکن است تغییر نمایند. در این تحقیق تغییرات ایجاد شده در برخی از شاخص های کبدی طی آلودگی تجربی رت به توکسو پلاسما گوندیی مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار: تعداد 80 سر رت و 90 سر موش سوری عاری از آلودگی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه 60 سر رت مورد و 20 سر رت شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با تزریق 50000 عدد تاکی زونیت از طریق داخل صفائی آلوده شدند و هر سه روز یک بار تا مدت 10 روز از یک گروه سه تایی مورد به همراه یک رت از گروه شاهد نمونه برداری و میزان سطوح مقادیر پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین و اوره با روش های استاندارد بررسی شد. علاوه بر این کبد رت های آلوده از لحاظ آلودگی به توکسوپلاسما با روش تلقیح داخل صفاقی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، انگل از روز ششم آلودگی در بافت کبد ظاهر و تا روز بیست و هفت قابل مشاهده بود که پس از این مدت انگل از کبد محو گردید. اوره از روز ششم بعد از آلودگی شروع به افزایش کرد که این افزایش تا روز شصتم ادامه داشت. بیلی روبین تام از روز ششم تا بیست و هفتم و پروتئین تام و آلبومین سرم از روز ششم تا دوازدهم دچار افزایش و از آن به بعد یعنی تا روز شصتم تا مقدار طبیعی دچار کاهش شدند.
نتیجه گیری: به طور کلی آلودگی رت به توکسوپلاسموزیس می تواند سبب ایجاد تغییرات موقت در برخی شاخص های بیوشیمیایی کبد شود. این تغییرات عمدتا به علت عبور انگل از بافت کبد است. متعاقب استقرار انگل در مغز و یا عضلات و تشکیل کیست نسجی این تغییرات روند طبیعی به خود می گیرند.