جستجو در مقالات منتشر شده



سیف اله آقاجانی، سحر خوش سرور، سارا تقی زاده هیر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از رایج‌‌‌ترین سرطان‌‌‌ها در زنان است که مشکلات جسمانی و روانی فراوانی را به همراه دارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌‌‌آزمایشی و به صورت پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه­‌ی آماری شامل کلیه‌­ی مبتلایان به سرطان سینه پس از جراحی ماستکتومی است که در بخش شیمی­‌درمانی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال 1399 تحت درمان بودند. با روش نمونه‌‌‌گیری در ‌‌‌دسترس، تعداد سی زن مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش ضمن دریافت درمان دارویی، تحت درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به صورت گروهی در نُه جلسه یک ساعته (هفته‌‌‌ای دو جلسه)، به مدت پنج هفته قرار گرفت، اما گروه کنترل صرفاً درمان دارویی را دریافت کرد. هر دو گروه در شرایط پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون با پرسش‌نامه انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسش‌نامه رشد پس از سانحه (تدسکی و کالون، 1996) ارزیابی شدند. در‌نهایت، داده‌‌‌ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند‌متغیره (MANCOVA) در نرم‌‌‌افزار SPSS نسخه‌23 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.ARUMS.REC.1399.393 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اردبیل رسیده است.
یافته ها: یافته‌‌‌ها نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (42/319=P<0/01 ، F) و رشد پس از سانحه (18/300=P<0/01 ، F) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است و باعث افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در بیماران شده است.
نتیجه گیری: توجه به عوامل روان‌‌‌شناختی و شیوه‌‌‌ پردازش اطلاعات در بیماران سرطانی، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین به مشاوران و روان‌‌‌درمانگران پیشنهاد می‌‌‌شود که از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به ‌‌‌عنوان درمان مکمل و بدون عارضه‌‌‌ جانبی در کنار درمان‌‌‌های پزشکی جهت کاستن از معضلات روانی و اجتماعی که توسط بیماری ایجاد می‌‌‌شود، استفاده کنند.

بهزاد سلمانی، جعفر حسنی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه‌ی کارآمدی رفتار درمانی شناختی، زولپیدم 10 میلی‌گرم و لیست انتظار روی ادراک بیماری و بازدهی خواب در افراد مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بود. 
مواد و روش ها: شرکت‌کنندگان شامل هفتاد و چهار (43 نفر زن) بیمار مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بودند که با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند در بازه زمانی آذر 1397 تا بهمن 1398 با استفاده از ملاک‌های ورود و خروج، انتخاب شده و به شکل تصادفی در یکی از سه گروه رفتار درمانی شناختی (25 نفر)، دارو درمانی (زولپیدم 10 میلی‌گرم؛ 29 نفر) و لیست انتظار (20 نفر) قرار گرفتند. تمامی بیماران در سه نوبت پیش از درمان، پس از درمان و پی گیری سه ماهه توسط نسخه‌ی فارسی فرم کوتاه پرسش‌نامه‌ی ادراک بیماری و شاخص بازدهی خواب مورد سنجش قرار گرفتند. سپس داده‌ها با استفاده تحلیل واریانس مختلط همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با تدابیر مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 
ملاحظات اخلاقی: تمامی مراحل این پژوهش تحت نظارت و تایید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش دانشگاه خوارزمی تهران صورت گرفته است (کد اخلاق: IR.KHU.REC.1398.008). 
یافته ها: بیمارانی که رفتار درمانی شناختی دریافت کرده بودند، در دو مرحله‌ی پس از درمان و پی گیری سه ماهه در ادراک بیماری و بازدهی خواب، نمرات به طور معنادار کم‌تری نسبت به گروه لیست انتظار دریافت کردند. کارآمدی دارو درمانی تنها در مرحله‌ی پس از درمان مشاهده شد، اما در مرحله‌ی پی گیری سه ماهه، بین گروه های دارو درمانی و لیست انتظار تفاوت معناداری وجود نداشت. 
نتیجه گیری: رفتار درمانی شناختی برای بی‌خوابی، ادراک بیماری و بازدهی خواب را در طول مدت 3 ماه به طور معنادار کاهش داد. دستاوردهای درمانی تا 3 ماه پس از پایان درمان همچنان حفظ شدند. عدم دریافت درمان در گروه لیست انتظار و قطع تدریجی درمان در گروه دارو درمانی منجر به کاهش بازدهی خواب و افزایش ادراک بیماری می‌گردد. 
فاطمه سادات حسینی پور ابرده، ماندانا نیکنام،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب از جمله اختلالات شایع و تأثیرگذار بر فرایند درمان در مبتلایان به سرطان سینه است. با توجه به اهمیت نقش سلامت معنوی بر اضطراب در مبتلایان به سرطان، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سلامت معنوی با اضطراب هستی و اضطراب مرضی در بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه‌کننده به مرکز آنکولوژی و رادیوتراپی امام رضا شهر مشهد در سال 1397 بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی 195 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه اضطراب بک (1990)، پرسش‌نامه اضطراب هستی لارنس و گود (1974) و پرسش‌نامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) بود. داده‌ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه با کد 950261902191 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین هر دو بعد مذهبی و وجودی سلامت معنوی با اضطراب هستی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (0/010).
نتیجه گیری: با توجه به نقش سلامت معنوی در اضطراب هستی و اضطراب مرضی، تقویت سلامت معنوی می‌تواند بر بهبود اضطراب بیماران سرطانی نقش مؤثری داشته باشد.

وحید همتی ثابت، سعیده السادات حسینی، کریم افشاری نیا، مختار عارفی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر‌بخشی طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV بود. 
مواد و روش ها: روش تحقیق، آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون و پس‌آزمون به همراه گروه کنترل و از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه ‌آماری، تمام بیماران مبتلا به HIV در سال 99-98 تحت نظر کلینیک‌های اختلالات رفتاری مراکز معاونت بهداشتی همدان بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از درمانگاه شهدای همدان تعداد 45 نفر به صورت تصادفی گزینش و در سه گروه پانزده نفری متشکل از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش‌نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت HPLP (1987) و پرسش‌نامه کیفیت زندگی SF-36 (2001) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم‌افزار SPSS نسخه‌ 12 تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی همدان مطالعه را تایید کرد (کد: IR.UMSHA.REC.1398.1063). این مطالعه در دفتر ثبت کارآزمایی های بالینی ایران (کد: IRCT20120215009014N348) به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی ‌دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی اثر‌گذار است و بین دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.001). 
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که هرچند هر دو درمان در متغیر‌های مورد نظر مؤثر است، اما طرح‌واره‌درمانی اثر‌بخشی بیشتری بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی، نسبت به رفتاردرمانی ‌دیالکتیک دارد.

سیدمحمدرضا علوی زاده، مژگان سپاه منصور، مصطفی نوکنی، دکتر سمیه انتظاری، مهرداد ثابت، محمدرضا صیرفی، رکسانا کارخانه، امیرشهاب شهابی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی اخیراً کووید-19 را به‌ عنوان بیماری جهانگیر شناسایی کرده است. شیوع این بیماری باعث شد افراد زیادی در نقاط مختلف جهان به‌ شدت بترسند و علائم هراس نشان بدهند. هدف از این پژوهش، ساخت و هنجاریابی مقدماتی پرسش‌نامه هراس از میکروب در جمعیت ایران بوده است. 
مواد و روش ها شرکت‌کنندگان 113 فرد (74 نفر زن) بودند که پرسش‌نامه هراس از میکروب و پرسش‌نامه وسواسی اجباری ییل براون را تکمیل کردند.
ملاحظات اخلاقی: همه اصول اخلاقی و سیاست محرمانگی نتایج به اطلاع شرکت‌‌کنندگان رسیده بود. این پژوهش در جلسه دوم اسفند 1399 کمیته روان‌‌شناسی ستاد مقابله با کرونای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران تأیید و تصویب شد. 
یافته ها: نتایج نشان داد که پرسش‌نامه هراس از میکروب همسانی درونی قابل قبولی با آلفای کرونباخ (0/67=‌a)، ضریب پایایی دونیمه‌سازی (0/72)، ضریب بازآزمایی یک‌هفته‌ای (0/73=‌r) بود. به ‌علاوه پرسش‌نامه هراس از میکروب ضریب اعتبار هم‌زمان متوسطی با زیرمقیاس وسواس آلودگی (0/44=r) داشت و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل پرسش‌نامه هراس از میکروب را نشان داد. این سه عامل شامل فراباورهای منفی (نگرانی) در مورد هراس از میکروب، اجتناب از موقعیت‌های مشکوک و فراباورهای مثبت در مورد هراس از میکروب می‌‌شود. 
نتیجه گیری: بر اساس این یافته‌‌ها، پرسش‌نامه هراس از میکروب دارای خصوصیات روان‌سنجی قابل قبول و خوبی است. پژوهشگران می‌‌توانند از پرسش‌نامه هراس از میکروب به ‌عنوان ابزاری روا و پایا برای ارزیابی سطح هراس از میکروب در بحران‌‌های همه‌‌گیری و جهانگیری مانند کووید-19 استفاده کنند. 
سعید نصیری، محمد نوری، مریم اصل‌ذاکر،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف تمرین کنترل توجه، مداخله شناختی نوینی است که با کاهش سوگیری توجه نسبت به اطالعات منفی، تنظیم هیجان را بهبود میدهد. با توجه به ارتباط معنادار اضطراب مرگ با بدتنظیمی هیجان و سوگیری توجه نسبت به مرگ، هدف این مطالعه بررسی تمرین کنترل توجه به عنوان مداخلهای برای کاهش اضطراب مرگ بود.
مواد و روش ها در این کارآزمایی بالینی، پنجاه نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. تمرین کنترل توجه با استفاده از محرکهای مربوط به مرگ برای گروه آزمایش یک و محرکهای منفی غیرمرتبط با مرگ برای گروه آزمایش دو ارائه شد. گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی به ترتیب از طریق آزمون استروپ تغییریافته، پرسشنامه چندبعدی ترس از مرگ و پرسشنامه گرایش به عدم تعهد اخلاقی در پی ایجاد برجستگی میرایی سنجیده شدند
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی ایران با کد IRCT20190406043181N1 ثبت شد و در کمیته اخالق در پژوهشهای زیستپزشکی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی با کد 539.1398.REC.MSP.SBMU.IR تأیید شد.
یافته ها یافته های پژوهش نشان داد که سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی در گروه آزمایش یک پس از انجام تمرین کنترل توجه به طرز معناداری کاهش یافت (P<0/05) و این کاهش معنادار در پیگیری سهماهه همچنان مشهود بود. در دو گروه دیگر، تغییر معناداری دیده نشد(P>0/05)
نتیجه گیری طبق یافته های حاصل از انجام این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تمرین کنترل توجه میتواند سوگیری توجه نسبت به مرگ را کاهش داده و متعاقبا منجر به کاهش اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی میشود.

زهرا براتی، مژگان سپاه منصور، شکوفه رادفر،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان دارای اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی گروه هدف مناسبی برای توان‌بخشی شناختی هستند، چراکه مشکلات رفتاری آن‌ها اعم از بی‌توجهی، تکانشگری و بیش‌فعالی خاستگاه شناختی و مغزی مشخصی دارند. این انطباق رفتار با کارکرد شناختی فرصت ترمیم رفتار با تقویت کارکرد شناختی را فراهم می‌آورد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش توان‌بخشی شناختی مبتنی بر تکنولوژی واقعیت مجازی به عنوان روشی نوین، با روش توان‌بخشی شناختی کلاسیک بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی، انجام شده است. 
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌تجربی بود که با استفاده از طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 7 تا 12سال مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی در شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه‌گیری دردسترس، انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه دوازده‌نفری قرار گرفتند. در مرحله پیش‌آزمون شرکت‌کنندگان با مقیاس رتبه‌بندی اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی و آزمون یکپارچگی دیداری و شنیداری رایانه‌ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه اول آزمایش، بسته توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه دوم آزمایش، بسته توان‌بخشی شناختی رایانه‌ای کاپیتان لاگ را دوازده جلسه به صورت دو بار در هفته دریافت کردند. در این مدت در گروه کنترل مداخله‌ای انجام نشد. از هر سه گروه بعد از اجرای مداخله پس‌آزمون گرفته شد. از تحلیل کوواریانس تک‌متغیره (آنکووا) با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه26 برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی‌: این مطالعه با شناسه IR.IAU.CTB.REC.1400.001 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی رسیده است.
یافته ها یافته‌ها نشان دادند که هر دو روش مداخله توان‌بخشی شناختی بر کارکردهای شناختی (توجه انتخابی، توجه پایدار) کودکان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (0/01P). 
نتیجه گیری: توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی به اندازه توان‌بخشی شناختی کلاسیک بر توجه انتخابی و توجه پایدار کودکان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی تأثیرگذار است و روش توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی به عنوان رویکردی نوین در توان‌بخشی این اختلال می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. 

اعظم ناظمی هرندی، شادی جزایری، هایده صابری،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف در زندگی مدرن امروزی مشکلات هیجانی و اجتماعی بالاترین رتبه را در بین بیماری‌های روانی به خود اختصاص داده‌اند. از‌این‌رو پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان براساس سبک‌های فرزندپروری با تأکید بر نقش واسطه‌ای حمایت اجتماعی انجام شد
مواد و روش ها پژوهش حاضر به‌صورت مقطعی‌تحلیلی بود. جامعه تحت مطالعه شامل 230 نفر از والدین دارای کودکان زیر 5 سال با مشکلات رفتاری‌هیجانی و مراجعه‌کننده به مراکز سلامت شهر پردیس در سال 1399 بود که با روش نمونه‌گیری دردسترس، 230 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسش‌نامه سبک‌های فرزندپروری، پرسش‌نامه حمایت اجتماعی و پرسش‌نامه مشکلات هیجانی‌-جتماعی بود. برای تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و بهره‌گیری از نرم‌افزار SmartPLS استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی این مقاله در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران با کد 99527 تصویب و تأیید شده است.
یافته ها میانگین سنی مادران 7/86±‌32/87 بود. از طرفی 60 درصد کودکان را پسران و 40 درصد را دختران با میانگین سنی0/87±‌4/12تشکیل دادند. میانگین و انحراف معیار مشکلات هیجانی‌اجتماعی 4/37±‌40/16، معیار سبک‌های فرزندپروری 18/10±‌152/23و حمایت اجتماعی 6/49±‌34/66 به دست آمد. سبک‌های فرزندپروری در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان با واسطه‌گری حمایت اجتماعی نقش معنا‌داری داشت (0/05>P). همچنین شا‌خص‌های برازش مدل نیز ازطریق پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ نشان از برازش مناسب مدل داشت. 
نتیجه گیری نتایج پژوهش حاضر بر نقش حساس اوایل زندگی انسان (کودک) و لزوم متمرکز کردن امکانات حمایتی برای زوج مادر و کودک در این سن تأکید دارد. به‌نحوی‌که تأمین مداخلات روانی و حمایتی برای مادران با استرس بالا به سازگاری و سلامت روان والد و به دنبال آن رشد بهنجار کودک می‌انجامد.

ملیحه رحمانی، زهرا زنجانی، عبداله امیدی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف پژوهش‌های مختلف رابطه بین نگرانی و اضطراب را مطالعه کردند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای تنظیم شناختی هیجان و ذهن‌آگاهی در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر است.
مواد و روش ها پژوهش حاضر پیرو طرحی از مطالعات همبستگی است. نمونه تحقیق، 248 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های شهرستان کاشان را دربر داشت که در سال تحصیلی 1396-1397 مشغول تحصیل بودند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، پرسش‌نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش‌نامه 5 وجهی ذهن‌آگاهی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KAUMS.REC.1397.001  در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی کاشان به تصویب رسیده است.
یافته ها یافته‌ها بیانگر وجود رابطه معنادار بین نگرانی و اضطراب فراگیر، نگرانی و تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و ذهن‌آگاهی، اضطراب فراگیر و تنظیم شناختی هیجان، و اضطراب فراگیر و ذهن‌آگاهی بود. یافته‌های معادلات ساختاری نقش واسطه‌ای متغیر تنظیم شناختی هیجان را در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر تأیید کرد. همچنین ضریب مسیر ذهن‌آگاهی و اضطراب فراگیر معنادار نبود. براین‌اساس از مدل حذف شد.
نتیجه گیری در‌مجموع می‌توان گفت در ارتباط نگرانی و اضطراب فراگیر، تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه‌ای دارد. به‌نظر می‌رسد این یافته در زمینه‌های سلامت روان فردی، خانوادگی، تربیتی، درمانی و روابط بین‌فردی کاربرد داشته باشد.

نغمه شکوهی نژاد، محمدرضا بیات، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی‌عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا می‌کند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روان‌شناختی و اجتماعی فرد تأثیر منفی می‌گذارد. این پژوهش با هدف هم‌سنجی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر افکارخودآیند منفی، علائم روان‌شناختی، شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه، یک مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌ـ‌پس‌آزمون با 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد دارای علائم فیبرومیالژیای مراجعه‌کننده به کلینیک درد مهرگان منطقه 3 میرداماد، کلیلینک درد سیدخندان منطقه 4 تهران و کلینیک درد بیمارستان طالقانی منطقه 1 تهران تشکیل دادند. از این جامعه 30 نفر به‌صورت دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند. تعداد افراد نمونه 30 نفر بودند که هرکدام از این گروه‌ها شامل 10 نفر بودند. ابزارهای به‌کار‌رفته در این پژوهش شامل پرسش‌نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسش‌نامه شدت درد، پرسش‌نامه علائم روان‌شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) ، پرسش‌نامه افکارخودآیند منفی بود.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. IAU. ARAK. REC. 1400.005 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها به‌روش تحلیل کوواریانس اثربخشی هر دو مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر 4 متغیر شدت درد، علائم روان‌شناختی، افکار خودآیند منفی و کیفیت زندگی را تأیید کرد (0/05>P). مقایسه دو روش مداخله نشان داد دو مداخله اجرا‌شده، اثربخشی تقریباً یکسانی بر شدت درد، علائم روان‌شناختی و افکار خودآیند منفی داشتند (0/05P).
نتیجه گیری نتایج بیانگر آن است که رویکردهای درمانی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی برای افراد دارای بیماری فیبرومیالژیای تحت درمان مناسب است.

اعظم ناظمی هرندی، شادی جزایری، هایده صابری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان با شاخص‌های اصلی بزهکاری در نوجوانان، خشونت در بزرگسالان و اختلالات اضطرابی همراه است. این پژوهش با هدف بررسی نقش استرس والدین و حمایت اجتماعی ادراک‌شده در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی‌همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه والدین (به همراه کودکان) مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر پردیس تهران در سال 1399 دارای فرزند زیر 5 سال بود که از بین آن‌ها با روش نمونه‌گیری در دسترس 230 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسش‌نامه استرس والدین (آبدین، 1990)، پرسش‌نامه حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، 1988) و پرسش‌نامه مشکلات هیجانی‌اجتماعی راتر و همکاران (1975) بود. برای تحلیل داده‌ها از رگرسیون چندگانه هم‌زمان استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی ‌این مقاله در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران با کد 99527 تصویب و تأیید شد.
یافته ها از بین آزمودنی‌ها، 42/6 درصد را زنان شاغل و 57/4 درصد را زنان خانه‌دار تشکیل دادند. میانگین سنی زنان 12‌/5±‌‌28/42 بود.‌ نتایج نشان داد مؤلفه‌های استرس والدینی و حمایت اجتماعی سهم معناداری در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان داشتند، به ‌طوری ‌که به ‌ترتیب 44/7 درصد و 8/9 درصد از واریانس مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان توسط استرس والدینی و حمایت اجتماعی تبیین شد.
نتیجه گیری نتایج این تحقیق نشان‌­دهنده آن است که مؤلفه‌های استرس والدینی و منبع حمایتی دوستان می‌تواند در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی مؤثر باشد.

علی اعظم رجبیان، محمدجواد اصغری ابراهیم آباد، حمیدرضا آقا محمدیان شعرباف، سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف در زمینه علل‎ اختلال بدریخت‌انگاری بدن تقریباً اطلاع دقیقی در دست نیست. بسیاری از مبتلایان به اختلال بدریخت‌انگاری بدن که متقاضی جراحی پلاستیک هستند، به ‎این درمان‎ها پاسخ منفی نشان می‎دهند و گاهی نیز علائم بدتر می‎شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی علل اختلال بدریخت‌انگاری بدن در زنان است.
مواد و روش ها مطالعه حاضر به شیوه کیفی، از نوع تحلیل محتواست. متغیرها و مقوله‌ها به شیوه مصاحبه با 15 متخصص و 8 فرد مبتلا به اختلال بدریخت‌انگاری بدن و بررسی 71 مقاله به ‌دست آمده است. همچنین برای تشخیص اختلال بدریخت‌انگاری بدن، علاوه ‌بر مصاحبه از پرسش‌نامه وسواس فکری عملی ییل براون استفاده شد. روش نمونه‌گیری در این پژوهش، نمونه‌گیری هدفمند است. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها در 3 مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. اعتبار مؤلفه‌ها از طریق محاسبه شاخص تحلیل محتوا بررسی شد.
یافته ها مؤلفه‌های اصلی تأثیرگذار در اختلال بدریخت‌انگاری بدن شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی، روان‌شناختی و زیستی می‌شود.
نتیجه گیری با توجه ‌به نتایج به‌دست‌آمده، عوامل متعددی در بروز اختلال بدریخت‌انگاری بدن نقش دارند و شناسایی آن‌ها در محیط‌ها، فرهنگ‌ها و جوامع مختلف امکان تدوین یک بسته آموزشی یا درمانی و اجرای آن را با یک روش تجربی فراهم می‌کند.

نگار تقی پور، علی زینالی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: کیفیت خواب یکی از متغیرهای مؤثر در سایر ویژگی‌های روانشناختی به‌ویژه در بیماران مالتیپل اسکلروزیس است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری در پیش‌بینی کیفیت خواب با میانجی تحمل پریشانی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش تمام بیماران عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان ارومیه در سه ماهه اول سال ۱۴۰۰ بودند. حجم نمونه ۳۱۵ نفر برآورد که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. داده‌های پژوهش با نسخه کوتاه سیاهه مشکلات بین‌فردی بارخام و همکاران (۱۹۹۶)، پرسشنامه کوتاه ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (۲۰۰۶)، شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ بویسی و همکاران (۱۹۸۹) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) جمع‌آوری و با روش‌های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم‌افزارهای SPSS-۱۹ و PLS-۳ تحلیل شدند.
یافته‌ها: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.URMIA.REC.۱۴۰۰.۰۲۲ مصوب کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه است. یافته‌ها نشان داد که افزایش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری سبب کاهش تحمل پریشانی و افت کیفیت خواب شد و افزایش تحمل پریشانی، کیفیت خواب را بهبود بخشید. علاوه بر آن، کاهش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری با میانجی تحمل پریشانی باعث بهبود کیفیت خواب شدند (۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود کیفیت خواب بیماران مالتیپل اسکلروزیس می‌توان میزان مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری آنها را کاهش و میزان تحمل پریشانی آنها را افزایش داد.

فرزین باقری شیخانگفشه، فرشته رضازاده خلخالی،
دوره 25، شماره 5 - ( 9-1401 )
چکیده

کووید- 19 به عنوان یک بیماری همه گیر می تواند مجموعه ای از احساسات و هیجانات نگرانی، اضطراب و استرس را در جامعه به وجود آورد (1). در واقع، تأثیر منفی بیماری های همه گیر به مشکلات سلامت جسمانی محدود نمی شود و می تواند پیامدهای گرانباری همچون اضطراب و نا امیدی را در افراد موجب شود
آقای عباس بیات اصغری، آقای جواد جواهری، آقای علیرضا منظری توکلی، آقای حمید ملایی زرندی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس در زنان مطلقه بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح مداخله‌ای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه اماری 260 نفر از زنان مطلقه 20 تا 50 سال بودند. 60 نفر از زنان مذکور بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه درمان شناختی – رفتاری، درمان مصاحبه انگیزشی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بود. برای گروه‌های آزمایش، جلسات درمان به تعداد ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای برگزار شد. قبل از انجام مداخلات و در پایان مطالعه افراد در تمام گروه‌ها، پرسشنامه عزت نفس را پر کردند. داده‌ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در مقایسه میانگین نمره متغیر عزت نفس بین سه گروه درمان شناختی-رفتاری، مصاحبه انگیزشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>P). همچنین در مقایسه تک به تک گروه‌های درمان شناختی-رفتاری و درمان مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0>P). ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش به اصل راز داری، حفظ اطلاعات شخصی وفاش نشدن هویت شرکت کنندگان اطمینان داده شد و یاد آوری گردید که از اطلاعات به دست آمده فقط استفاده آماری خواهد شد.
نتیجه گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که روش‌های درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر افزایش میزان عزت نفس در زنان مطلقه مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، از این دو روش به منظور تقویت عزت نفس در زنان مطلقه به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
 
فریده برقی، سحر صفرزاده، فاطمه سادات مرعشیان، سعید بختیار پور،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: از آنجایی که هنوز درمان روانشناختی مناسب‌تری در درمان اوتیسم یافت نشده است تا راه حل پیشنهادی بهتری دراختلال طیف اوتیسم باشد، در این تحقیق دو روش روانشناختی رایج‌تر مقایسه شده است دراین پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و بازی درمانی مبنی بر طبیعت (Fluortime) بر پردازش حسی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در سال 1401 در قم صورت گرفت تلاش شد تا به حل این مسله کمک کرده باشد.
روش کار: مطالعه شامل 45 نفر نمونه از کودکان اوتیسم بود و مدل شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کودکان مبتلابه اوتیسم شهر قم در مرکز اوتیسم گلهای بهشت بودند. ابزار پرسشنامه پردازش حسی وینی داون ونمونه آماری این پژوهش 45 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش روش تحلیل کاربردی 15 نفر، گروه بازی درمانی فلورتایم 15 نفر، و گروه کنترل 15 نفر قرار داده شدند. گروه آزمایش اول درمان با روش تحلیل رفتار کاربردی در جلسات تعیین شده به گروه آزمودنی 23 جلسه 20 دقیقه‌ای ارائه شد. گروه آزمایش دوم مداخله بازی درمانی فلورتایم بر اساس پروتکل بازی درمانی فلورتایم در طی 23 جلسه 20 دقیقه‌ای به گروه آزمودنی ارائه شد. سپس با استفادهاز نرم افزار ...از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسالمی واحد اهواز IR.IAU.AHVAZ.REC.1401.032 می‌باشد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل نشان داد که آموزش بازی درمانی فلورتایم در پردازش حسی به طور معناداری در سطح اثر اجرای متغیرهای مستقل بر مؤلفه‌های ثبت پایین (02/0 = P)، جستجوی حسی (001/0 = P)، حساسیت حسی (019/0 = P)، اجتناب حسی (004/0 = P)، معنادار است از طرفی دیگر تفاوت میانگین مؤلفه‌های پردازش حسی در گروه تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی فلورتایم با گروه کنترل معنادار است. به طوری که میانگین مؤلفه‌های پردازش حسی در هر دو گروه آزمایش 0.05 ≥ P در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنادار داشته است.
نتیجه گیری: نتلیج نشان داداین یافته همسو با روند تغییر میانگین مؤلفه‌های پردازش حسی نشان می‌دهد که تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی فلورتایم در دوره اجرا و دوماه پس از اتمام دوره اجرا منجر به کاهش معنادار در میانگین نمرات مؤلفه‌های پردازش حسی شده است. گفتنی است درمقایسه نمرات جستجوی حسی و حساسیت حسی و اجتناب حسی در روش فلورتایم بالاتر از روش تحلیل رفتار کاربردی بودند و ثبت پایین در روش تحلیل رفتار کاربردی بالاتر بود؛ اما نتایج آزمون بن، فرونی نشان می‌دهد. اگر چه هر دو روش به دور مجزا در پردازش حسی معنادار بودند؛ ولی تفاوت اثر تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی فلورتایم بر مؤلفه‌های پردازش حسی معنادار نیست 05/0

 


دکتر مهدی زمستانی، خانم اعظم سعیدیان،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که بیماری‌های پوستی در جامعه شیوع نسبتأ بالایی داشته و با پیامدهای روان‌شناختی مختلفی همراه هستند، مطالعه حاضر به منظور مقایسه دشواری تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی در بیماران پوستی مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس و جمعیت نرمال انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق از روش علی-مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان و مردان مبتلا به بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس بودند که به کلینیک‌های پوست در شهرهای تهران، کرج و قم مراجعه کردند. نمونۀ بیمار شامل 199 فرد مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس بود که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. علاوه بر این، برای گروه مقایسه ۲۰۰ نفر بدون بیماری پوستی به عنوان جامعه نرمال انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از نظر دشواری در تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی، بین بیماران و افراد نرمال تفاوت معنی‌دار آماری وجود دارد به‌طوری که میانگین نمرات در دشواری تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در گروه بیماران بیشتر و در کیفیت زندگی، میانگین نمرات گروه بیماران کمتر از گروه نرمال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر احتمالأ عوامل روان‌شناختیی کژتنظیمی هیجان و انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی در تداوم مشکلات پوستی بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس نقش دارند. از آنجا که در اغلب مواقع در ایجاد و تداوم بیماری‌های پوستی عوامل زیربنایی روان‌شناختی نیز دخیل هستند، پیشنهاد می‌شود به طور هم‌زمان از مداخلات روان‌شناختی نیز برای این بیماران استفاده شود.
دکتر رقیه کیانی، خانم هاله بهروتی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: تاثیرات مخرب تمامی اپیدمی‌ها از جمله کوویید 19 در سلامت جسمی و روانی کادر درمان غیر قابل انکار می‌باشد. کادر پرستاری به لحاظ ارتباط مستمر با بیماران تحت درمان در معرض اثرات جسمی و روانشناختی بیشتری قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مقابله با استرس بر تحمل پریشانی و توانمند سازی روان شناختی پرستاران بخش کرونا در بیمارستانهای شهر خوی انجام شده است.
روش کار: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و از جامعه آماری که شامل کلیه پرستاران بخش کرونای بیمارستان‌های شهر خوی در سال 1400- 1399 بود، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و بصورت 15 نفر در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده‌ها از پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه توانمند سازی روان شناختی استفاده شد. آزمودنی‌های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش راهبردهای مقابله با استرس شرکت کردند. جهت آزمون فرضیه‌ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.TABRIZ.REC.1400.135 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به ثبت رسید.
یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس آماری با تأیید فرض اصلی تحقیق نشان داد که آموزش راهبردهای مقابله با استرس باعث افزایش تحمل پریشانی و توانمندسازی روان شناختی در مرحله پس آزمون شده است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، می‌توان اینگونه نتیجه گیری کرد که آموزش راهبردهای مقابله با استرس می‌تواند به عنوان روش مؤثری در بهبود تحمل پریشانی و توانمندسازی روان شناختی پرستاران بخش کرونا به کار رود.

حمید اخوین محمدی، مجید برادران،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر را می‌توان اختلال تضعیف کننده‌ای دانست که با ارزیابی منفی توسط دیگران، شرم درونی، خودپنداره منفی و همچنین سطح بالای اضطراب و اجتناب در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی مشخص می‌شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر هیپنوتراپی در ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود که روی 40 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر رشت در سال 1402 اجرا شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). هیپنوتراپی طی 6 جلسه اجرا شد، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب جمع‌آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد IR.PNU.REC.1402.070 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که هپینوتراپی بر بهزیستی ذهنی (001/0, P=38/33F=) و کیفیت خواب (03/0, P=10/5F=) در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر مؤثر بوده است و باعث افزایش بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در بیماران شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج مطالعه حاضر، هیپنوتراپی بر ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود از این روش به منظور تقویت بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.

آرزو فتحی، احمد علی پور، علی اکبر ملکی راد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: ناباروری از رویدادهای تلخ زندگی زناشویی است که پیامدهای روان شناختی گوناگونی دارد. از طرفی درمان‌های متفاوتی جهت کاهش اثرات روان شناختی آن وجود دارد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن بر فرسودگی زناشویی و افسردگی زوجین نابارور بود.
روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج‌های نابارور شهر اراک در سال 1400 بودند که از این تعداد 54 زوج با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد و به‌صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) 18 زوج گمارده شدند. گروه‌های آزمایش مداخله زوج‌درمانی هیجان‌مدار (10 جلسه 90 دقیقه‌ای) و زوج‌درمانی گاتمن (10 جلسه 90 دقیقه‌ای) دریافت کردند و گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. بعد از گذشت دو ماه نیز مرحله پیگیری انجام شد. جهت جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه افسردگی بک (1967) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) استفاده شد و داده‌ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. این پژوهش دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.B.REC.1400.026 است. همچنین، اصول محرمانگی، اخذ رضایت آگاهانه کتبی و از بین بردن اطلاعات شرکت کنندگان رعایت شده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی گاتمن و زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش افسردگی زوجین (265/0= 2 ، 001/0= P، 94/18 = F) و فرسودگی زناشویی (348/0= 2 ، 001/0= P، 99/27 = F) اثربخش بوده است. به علاوه، زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش افسردگی زوجین (033/0=P) و فرسودگی زناشویی (001/0=P) نسبت به زوج درمانی گاتمن اثربخشی بیشتر داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می‌توان گفت زوج درمانی هیجان مدار نسبت به زوج درمانی گاتمن بر کاهش افسردگی زوجین و فرسودگی زناشویی اثربخشی بیشتری دارد. بنابراین، به زوج درمانگران توصیه می‌شود از زوج درمانی هیجان مدار جهت بهبود افسردگی و فرسودگی زناشویی زوجین نابارور استفاده نمایند.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb