اسماعیل سلیمانی، مجتبی حبیبی، امراه تاج الدینی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسهای راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی و حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به MS و افراد عادی بود.
مواد و روشها: جامعهی آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به MS مراجعهکننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بود. نمونهی این پژوهش نیز 30 نفر از بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بودند که به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از افراد عادی مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه پرسشنامهی راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، پرسشنامهی حساسیت پردازشی حسی بالا و پرسشنامهی حساسیت اضطرابی را پر کردند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک طرفه(آنووا) و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری در راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان بین دو گروه وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات بیماران مبتلا به MS در راهبردهای سازش نیافته ملامت خویش، فاجعهسازی و ملامت دیگران بیشتر از افراد عادی و میانگین نمرات آن ها در راهبردهای سازشیافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیری کمتر از افراد سالم بود. نتایج همچنین نشان داد که بین دو گروه در حساسیت اضطرابی و حساسیت پردازش حسی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: مشکلات هیجانی بیشتر بیماران مبتلا به MS میتواند در نتیجهی استفادهی بیشتر آن ها از راهبردهای سازش نیافتهی نظمجویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی بالا و حساسیت اضطرابی بالای آن ها باشد.
مصطفی نوکنی، مریم کی پور، آنیتا علاقمند، الهام احمدی زهرانی،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده
مقدمه : اختلال یادگیری خاص اختلال عصبی رشدی است که با مشکلات پایدار در مهارتهای آکادمیک یادگیری در خواندن، بیان نوشتاری و ریاضیات مشخص میشود. این مطالعه با هدف اثر بخشی درمان با ممانتین در کاهش نقایص شناختی (توجه انتخابی، توجه مستمر وحافظه کاری) در اختلال خاص یادگیری انجام گرفت.
روش کار : این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی میباشد. از بین کودکان 12-8 سا ل مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک 94 بیمار دارای ملاکهای تشخیصی اختلالات خاص یادگیری بر اساس مصاحبه تشخیصی DSMV توسط پزشک فوق تخصص ارجاع و بصورت تصادفی در دو گروه ممانتین و پلاسبو قرار گرفتند. نقایص شناختی قبل وبعد از درمان بوسیله تست عملکرد پیوسته، تست استروپ و فراخنای ارقام مستقیم و معکوس وکسلر و مکعبهای کرسی اندازه گیری شد.
نتایج : اطلاعات تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت دو گروه در خطای ارائه پاسخ، پاسخ حذف و پاسخ صحیح تست عملکرد پیوسته معنیدار میباشد و در زمان پاسخ معنی دار نیست. در تست حافظه کاری شنیداری در شنیداری رو به جلو، شنیداری معکوس و جمع معنیدار بوده و در فراخنای شنیداری معنیدار نیست. در تست مکعبهای کرسی حافظه کاری فعال دیداری معنیدار میباشد (sig < 0.05).
نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان داد ممانتین در بهبود توجه مستمر، حافظه کاری شنیداری و حافظه کاری بینایی اثربخش است درحالیکه در توجه انتخابی بیتأثیر بود و با توجه به مشابهتهای اختلال یادگیری با اختلال کم توجهی/ بیشفعالی و اثربخش بودن ممانتین در بهبود علایم بیش فعالی/کم توجهی میتوان از این دارو جهت بهبود نقایص شناختی اختلالات خاص یادگیری نیز استفاده نمود.
حدیث السادات عدل، عبدالله شفیع آبادی، ذبیح پیرانی،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری به منزله یک فقدان توصیف شده است که این رویداد تنش جدی در زندگی محسوب میشود و ضربه روحی شدیدی را بر زوجین وارد میکند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر روان درمانی گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر صمیمیت زناشویی زنان نابارور انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون بود و پیگیری با گروه کنترل انجام پذیرفت. نمونه آماری بالغ بر 32 نفر بود که 16 نفر گروه آزمایش و 16 نفر گروه کنترل را تشکیل میدادند که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز رویان اراک انتخاب شدند و دو گروه از نظر ملاک پژوهش همتا شدند. گروه آزمایش طی 5 جلسه 5/1 ساعته آموزش را دریافت کردند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی استفاده شد.تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار spss به روش تحلیل کواریانس صورت پذیرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش کیفیت زندگی به طور قابل ملاحظهای بر صمیمیت زناشویی زنان نابارور تأثیر گذار بود و آن را بهبود بخشید. تفاوت معنادار نمرات میانگین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (57/27=f و 05/0<003/0=p) گروه آزمایش با گروه کنترل نشانگر اثرگذاری آموزش کیفیت زندگی در زنان نابارور بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که گروه درمانی برنامه کیفیت زندگی بر صمیمت زناشویی تأثیر داشت و آن را بهبود بخشید. از این رو، استفاده از آن به عنوان یک برنامه مکمل پیشنهاد میشود.
اعظم هاشمیان مقدم، حمید رضا آقا محمدیان شعرباف، علی مشهدی،
دوره 19، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر سنجش میزان اثربخشی حساسیتزدایی منظم از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه و لکنت زبان در کودکی چهار ساله بود. اختلال استرس پس از سانحه در کودکان از جمله اختلالهای مربوط به سانحه و عوامل استرسزا و لکنت زبان یا اختلال فصاحت کلام از جمله اختلالات رشد عصبی است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر در قالب یک طرح مطالعه تک موردی به صورت خط پایه چند گانه انجام شد. مورد، کودکی چهار سال و دو ماهه بود که پس از مواجهه با یک حادثه تروماتیک دچار علائم استرس پس از سانحه و لکنت زبان شدید شده بود که در مرکز مشاوره بنیاد شهید بیرجند تحت ارزیابی و درمان قرار گرفت .ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی، نسخه سوم آزمون شدت لکنت، مقیاس گزارش کودکان از علائم پس از ضربه و گزارش والدین از علائم پس از ضربه بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل نموداری و توصیفی استفاده شد. دادهها به صورت خط پایه در خلال درمان و پس از درمان و پیگیری 3 و 24 ماهه جمع آوری شد.
یافتهها: درصد بهبودی برای بیمار در کاهش شدت علائم پس از سانحه به میزان 66/74 درصد و در کاهش شدت لکنت زبان 06/56 درصد به دست آمد و این اثرات در دوره پیگیری هم باقی ماند.
نتیجه گیری: روش درمانی EMDR در کاهش شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه و لکنت زبان موثر بود.
زهرا سبحانی، حسن احدی، صدراله خسروی، حمید پورشریفی، محمد رضا صیرفی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: عمل جراحی چاقی مؤثرترین روش مداخله برای درمان چاقی شدید است و پایبندی افراد به رفتارهای خود- مدیریتی برای کاهش عوارض بعد از عمل جراحی ضروری میباشد. هدف از این پژوهش، تبیین شاخصهای روانسنجی پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی بود.
مواد و روشها: جامعه آماری بیماران چاقی بودند که از ابتدای دی ماه 1394 لغایت پایان خرداد ماه 1395 در بیمارستان مادر و کودک غدیر شیراز تحت عمل جراحی چاقی قرار گرفتند و با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 201 نفر از آنها(149 زن و 52 مرد) انتخاب شده و به پرسشنامههای مشخصات جمعیت شناختی، رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی و مقیاسهای پیروی کلی و پیروی اختصاصی پاسخ دادند. برای تعیین روایی پرسشنامه از روشهای روایی محتوایی، روایی سازه (تحلیل عاملی و تحلیل همبستگی)، روایی همزمان و برای تعیین پایایی از روشهای تنصیف کردن و ثبات درونی به شیوه آلفای کرونباخ استفاده گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی 6 عامل رفتارهای خوردن، فعالیت فیزیکی، مصرف میوهها، سبزیجات، غلات و پروتئین، مصرف مایعات و مدیریت سندرم دامپینگ استخراج شد که این 6 عامل 54/61 درصد واریانس رفتارهای خود- مدیریتی را تبیین کردند. نمره کل ماتریس همبستگی کل پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی با مقیاسهای پیروی کلی و اختصاصی به ترتیب 363/0 و 702/0 به دست آمد. پایایی کلی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برابر 90/0 و ضریب گاتمن برای پایایی به روش دو نیمه کردن 78/0 بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و میتوان از آن برای ارزیابی رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی استفاده کرد.
رامین حبیبی کلیبر، ابوالفضل فرید، فرناز شبان بسیم،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری از عوامل عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان است و نارساخوانی از شایعترین این اختلالات به حساب میآید. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به نارساخوانی تبریز در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه آماری، شامل 45 نفر از مراجعه کنندگان ارجاع داده شده به عنوان واجدین اختلال یادگیری خواندن و نارساخوانی، از طرف مدارس ناحیه 2 تبریز به مراکز اختلالات یادگیری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس جهت انجام این پژوهش انتخاب شدند و سپس در گروههای آزمایشی چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی و یک گروه کنترل با تعداد مساوی هر یک از گروهها(15 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان و آزمون تشخیص خواندن و نارساخوانی استفاده شد. سپس مداخلات آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر روی دانشآموزان اجرا گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره(مانکووا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش چرخش ذهنی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر داشتهاند(001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری(05/0<p) بین تاثیر آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر دقت، سرعت و درک مطلب خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر دارد.
مصطفی جانی، بهمن صالحی، سید علی آل یاسین، حسین داوودی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی بود.
مواد و روشها: روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به بیماری قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر شهر اراک بود و حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به طور غربالگری انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه گواه و آزمایش گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی مک نیو بود که شرکتکنندگان طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند و گروه آزمایش نیز طی 9 جلسه در جلسات درمان شناختی رفتاری شرکت کردند. (05/0<p) معنیدار تلقی گردید.
یافتهها :بین میانگین گروه آزمایش و گواه در متغیر کیفیت زندگی و مولفههای آن تفاوت معنیداری وجود داشت(05/0p<).
نتیجه گیری: تحلیل نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی(حیطه عاطفی، فیزیکی و اجتماعی) اثر بخش است.
همدم ملاجعفر، حمید پورشریفی، فرحناز مسچی، حامد برماس، بیوک تاجری،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در جوامع امروزی سالمندان یکی از گروههای اجتماعی رو به رشد هستند که با توجه به هرم سنی اهمیت روز افزونی یافتند. از این رو، این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری بر کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان بود که در نیمه دوم سال 1395 به درمانگاه بیمارستان تخت جمشید کرج مراجعه کردند که از این تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90دقیقهای تحت درمان گروهی پروتکل یکپارچه نگر(تلفیقی از سه درمان شناختی- رفتاری، معنویت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) قرار گرفتند. در این پژوهش، برای گردآوری دادهها، از فرم کوتاه پرسشنامه پریشانی روانشناختی(DASS) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگر منجر به تفاوت معنادار آماری(05/0>p) بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون در نمره پریشانی روانشناختی شده است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان از پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری به عنوان روش درمانی مناسب و موثر در کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان استفاده نمود.
محبوبه عبادی، فاطمه حسینی، فاطمه پهلوان، محمد اسمعیل زاده آخوندی، وحید فرهادی، رقیه اصغری،
دوره 20، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز(tDCS) بر حافظه فعال افراد مبتلا به افسردگی اساسی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش را مراجعان سرپایی زن مراکز خصوصی روانپزشکی و مراکز خدمات مشاوره و روانشناختی شهر تهران در نیمهی اول سال 1395 که حداقل یک بار تشخیص اختلال افسردگی را توسط روانپزشک دریافت کرده بودند، تشکیل دادند. از این افراد، 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه در نظر گرفته شدند و به صورت تصادفی منظم در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. تحریک الکتریکی مستقیم مغز(tDCS) در 10 جلسه برای گروه آزمایش انجام شد. در حالی که آزمودنیهای گروه کنترل چنین مداخلهای دریافت نکردند. جهت گردآوری اطلاعات حافظه فعال از آزمون بک استفاده شد. برای آزمون فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای مکرر استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم مغز(tDCS) بر افزایش حافظه فعال تأثیر معناداری داشت و این تأثیر تا مرحله پیگیری نیز تداوم یافت.
نتیجهگیری: از این رویکرد درمانی میتوان در بهبود حافظه فعال در افراد مبتلا به افسردگی اساسی استفاده نمود.
الیاس نیکوی کوپس، زینب کریمی، زهرا آسوده نالکیاشری، سید جلال یونسی،
دوره 20، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفه های منابع شناخت خود و همنشینی با همسالان بزهکار در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان دختر دبیرستانی انجام شد.
مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع همبستگی است. 132 دانش آموز دبیرستانی دختر، در سال تحصیلی 95-1394 به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه ی منابع شناخت خود، همنشینی با همسالان بزهکار و گرایش به اعتیاد پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که از بین مولفه های منابع شناخت خود، بین خودمشاهده گری با گرایش به اعتیاد رابطه منفی و معنادار وجود دارد(01/0p<) و بین پسخوراند اجتماعی و مقایسه اجتماعی با گرایش به اعتیاد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(01/0p<) هم چنین بین همنشینی با همسالان بزهکار و گرایش به اعتیاد رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد(01/0p<).
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده، با تعدیل منابع شناخت خود و هم چنین برگزاری کلاس های روان شناختی برای نوجوان برای انتخاب دوست و همسال مناسب، می توان گرایش نوجوانان را به سمت مواد کاهش داد.
اسماعیل سلیمانی، شهین آزموده، مجتبی حبیبی،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در این پژوهش رابطه ی ساختاری اجتناب شناختی و نشخوار فکری با علائم بالینی OCD بامیانجی گری نارسایی شناختی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. به همین منظور 220 بیمار مبتلا به OCD از کلینیک های روانشناختی ارومیه انتخاب شدند و پرسشنامه های YBOCS، RRS، CAQ و CFQ را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که مدل نهایی اصلاح شده برازش مناسبی با داده های این پژوهش دارد و مسیرهای اجتناب شناختی، نشخوار ذهنی و نارسایی شناختی با OCD و مسیرهای اجتناب شناختی و نشخوار ذهنی با نارسایی شناختی معنیدار است. هم چنین، مسیرهای غیرمستقیم اجتناب شناختی به OCD و نشخوار ذهنی به OCD نیز معنادار است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که نارسایی شناختی علاوه بر وجود رابطه ی مستقیم، رابطه ی بین اجتناب شناختی با OCD و نشخوار فکری با OCD را نیز تنظیم می کند.
مصطفی جانی، حمیدرضا جمیلیان، احمد آرامون،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تحقیق حاضر با هدف مقایسه استرس ادراک شده، خود کارآمدی و سلامت روان در بیماران مبتلا به ایدز و هپاتیت نوع c انجام شد.
مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات علی مقایسه ای بود. جامعه تحقیق شامل کلیه بیماران مبتلا به سندروم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز مراجعه کننده به مراکز مشاوره بیماری های رفتاری شهر اراک و کلیه بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن ناشی از ویروس هپاتیت C مراجعه کننده به مراکز درمانی و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی و فوق تخصص گوارش شهر اراک بود. نمونه آماری شامل 200 نفر در بر گیرنده نفر100 مبتلا به ایدز و 100 نفر مبتلا به هپاتیت نوع C بود که به صورت غربالگری انتخاب و در تحقیق شرکت داده شده بودند. کلیه شرکت کنندگان به سه ابزار استرس ادراک شده وهن، کامارک و مرملستین، خودکار آمدی شرر و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافته ها: نتایج آزمون مانوا نشان داد که دو گروه در میزان استرس ادراک شده، خودکارآمدی و سلامت روان، علائم جسمانی، افسردگی، اضطراب و عملکرد اجتماعی در سطح معنی داری 01/0 با یکدیگر تفاوت داشتند.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود کارگاه های آموزشی جهت اطلاع رسانی دقیق مبنی بر این که استرس و خودکارآمدی تا چه اندازه بر سلامت جسم و روان بیماران مبتلا به سندروم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز تأثیرگذار است، برگزار شود.
علی زکی یی، فرامرز مروتی، پیمان حاتمیان، اشکان باقری، دلنیا شیخ اسمعیلی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه اضافهوزن عاملی آسیبزا است که سلامت عمومی و روان افراد را تهدید میکند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای شخصیتی( نوروتیسم، سایکوتیک) و خودکارآمدی در کنترل وزن با وزن افراد انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، نمونهای به حجم 459 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای از بین کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 96- 95 انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامههای خودکارآمدی سبک زندگی مؤثر بر وزن و پرسشنامه شخصیت آیزنک بود.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که یک همبستگی منفی بین سایکوتیک و نوروتیسم با وزن وجود دارد (001/0p<)، اما بین نوروتیسم و وزن، همبستگی معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفههای خودکارآمدی در کنترل وزن میتوانند وزن افراد را پیشبینی کنند. بر این اساس، پرخوری، رژیم لاغری و مهار دهانی به ترتیب با ضرایب تأثیر 001/0، 28/0 و 13/0- توان پیشبینی وزن افراد را نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که شخصیت سایکوتیک و خودکارآمدی در کنترل وزن افراد نقش دارد.
سید محمود طباطبائی، غلامرضا چلبیانلو، ندا سیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فعال شدن واکنشهای آبشاری التهاب به طور مداوم در پاتوفیزیولوژی بیماری آلزایمر (AD) مشاهده میشود. در میان چندین مکانیسم التهابی عصبی، سیستم سیگنالینگ عامل نکروز دهنده توموری (TNF) نقش مرکزی را در این فرآیند بازی می کند. تولید غیر طبیعی عوامل التهابی ممکن است با پیشرفت از مرحله اختلال شناختی خفیف (MCI) به زوال عقل همراه باشد. این تحقیق ضمن مقایسه سطح سرمی گیرنده محلول TNF (sTNFR1) در بیماران مبتلا به MCI و AD در مقایسه با سالمندان همتا شده سالم، به بررسی نقش سطح غیر طبیعی این سیتوکین در پیش بینی پیشرفت از MCI به AD پرداخته است.
مواد و روشها: بررسی سطح سرمی sTNFR1 ( با روش ELISA) در نمونه ای شامل 150 فرد مسن (30 فرد آلزایمری، 60 فرد با اختلال نقص شناختی خفیف و60 فرد سالم) و ارزیابی مجدد طولی وضعیت بالینی پس از 12 ماه انجام شد.
یافتهها: در شروع مطالعه، تفاوت معنی داری در سطح سرمی sTNFR1 بین دو گروه بیماران مبتلا به MCI و AD در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت(05/0 p<). همچنین افراد مبتلا به MCI که با اختلال بیشتر در کارکردهای شناختی پس از یکسال به AD پیشرفت نمودند، مقدار بالاتری از sTNFR1 سرمی را در مقایسه با افرادی که در همان حالت شناختی باقی ماندند، نشان دادند(03/0 p =).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که فعال شدن غیر طبیعی سیستم سیگنالینگ TNF با افزایش بیان sTNFR1 همراه بوده و می تواند به عنوان یک شاخص و مارکر احتمال خطر پیشرفت از MCI به AD در نظر گرفته شود.
عاطفه عظیمی، عبدالله امیدی، الهام شفیعی، آرش نادمی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: دانشجویان با مشکلات هیجانی و استرسهای روانشناختی زیادی روبه رو هستند که سازگاری فردی و اجتماعی و همچنین کیفیت زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین بررسی مدلهای درمان برای اینگونه مشکلات از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از این مدلها، مدل درمان فراتشخیصی، مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده¬ای از اختلال¬های هیجانی است که قابلیت کاربرد مناسبی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر سازگاری های فردی و اجتماعی و تنظیم هیجان انجام شد.
مواد و روش ها: تعداد 70 نفر از دانشجویان دختر، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان فراتشخیصی(35 نفر) و کنترل(35 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 12 جلسه درمان هفتگی فراتشخیصی را دریافت کرد. در این پژوهش، ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس سازگاری اجتماعی و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز بود. داده های پژوهش به کمک روشهای آمار توصیفی و تحلیل کواریانس چند متغیره(مانکوا)تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی بر ابعاد تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخهای هیجانی (69/120 =F ، 01/0 p <)، مشکلات کنترل تکانه (57/14 =F، 01/0 p<)،کمبود آگاهی هیجانی (82/104 =F ، 01/0 p <)، کمبود وضوح هیجانی (64/42 =F ، 01/0 p <)، مشکلات مشارکت (00/41 =F ، 01/0 p <) و محدودیت در دستیابی به راه کارهای تنظیم هیجانی (33/85 =F ، 01/0 p <)، اثر بخش است. هم چنین نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجانی بر سازگاری های فردی (76/146 =F ، 01/0 p <) و اجتماعی (02/85 =F ، 01/0 p <) اثربخش بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیر مداخله درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سازگاری های فردی و اجتماعی و ابعاد تنظیم هیجان دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.
ملاحت امانی، حسین علی زاده، اسماعیل شیری،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چیکده
زمینه و هدف: تشخیص دقیق اختلال اسکیزوفرنی از اختلال اسکیزوافکتیو، به دلیل مشترک بودن بسیاری از علایم و نشانهها، همواره به منزلهی چالشی برای درمانگران بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوفرنی از اختلال اسکیزوافکتیو با تمرکز بر محتوای هیجانی خاطرات آنها است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع علیمقایسهای است که بر روی 23 بیمار مرد و زن دارای اختلال اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو (بدون تشخیص همبود دیگر) انجام شده است. با استفاده از مصاحبهی بالینی به بررسی حوادث و خاطرات هیجانی زندگی آنها و هم چنین میزان استفاده از کلمات دارای بار هیجانی و عاطفی در بیان خاطرات این افراد پرداخته شده است. به منظور بررسی تفاوت بین دو گروه، دادهها توسط آزمون آماری کای مربع تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد مردان مبتلا به اسکیزوفرنی هم در بیان تعداد حوادث و رویدادهای هیجانی زندگی خود و هم در بیان کلمات دارای بار هیجانی و عاطفی، نسبت به مردان اسکیزوافکتیو، تفاوت معناداری دارند. اما این تفاوت در مقایسهی زنان اسکیزوفرن و اسکیزوافکتیو مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد به منظور تشخیص افتراقی بین اختلال اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو، با تاکید بر محتوای هیجانی خاطرات، میتوان اقدام به تشخیص افتراقی دقیقتری به خصوص در مردان نمود.
علیرضا ذوالفقاری، هادی بهرامی، کامران گنجی،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه میزان اثربخشی دو مداخله پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری بر اختلال اضطراب فرگیر بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویانی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 96- 95 به دفتر مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد تویسرکان مراجعه کرده بودند. این دانشجویان در مصاحبه تشخیصی توسط روانشناس ملاک های DSM5 را برای اختلال اضطراب فراگیر برآورده کردند و در معاینه بالینی نیز اختلالشان توسط روان پزشک تایید شد. در آزمون اضطراب بک نیز اضطرابشان متوسط و بالاتر بود. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه بیست نفره قرار داده شدند. بعد از اجرای مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری برای هر گروه، داده ها توسط آزمون تی و کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین مداخله پذیرش و تعهد 3/12 (01/16 = t و 001/0 = p) و میانگین مداخله شناختی- رفتاری 25/11 (60/10 = t و 001/0 = p) بر روی اختلال اضطراب فراگیر بودند. همچنین، تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله پذیرش و تعهد نسبت به مداخله شناختی رفتاری اثربخشتر بود و f در سطح 03/0معنیدار است. بنابراین هر سه فرضیه ما تایید شدند.
نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که هر دو نوع مداخله در درمان اختلال اضطراب فراگیر اثربخش هستند، گرچه مداخله پذیرش و تعهد اثربخش تر از مداخله شناختی- رفتاری بود.
جواد مصرآبادی، سعید محمدی مولود،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری یکی از شایعترین مشکلات دانش آموزان است که توجه بسیاری از روانشناسان را به خود جلب نموده و پژوهشهای بسیاری در خصوص اثربخشی مداخلات مختلف بر طبقات مختلف اختلالات یادگیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجهگیری کلی در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی مختلف و کشف متغیرهای تعدیل کنندهی احتمالی به انجام رسید.
مواد و روش ها: جهت نیل به اهداف پژوهش با بهرهگیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 128 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاکهای ورود و خروج و بهرهگیری از کلیدواژههای تعیینشده بهدستآمده بود، استفاده گردید و در مجموع 623 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرمافزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مقدار اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری 13/1 و پس از تفکیک به متغیرهای پیشایند و پیامد چندگانه، مقدار اندازه اثر ترکیبی مداخلات آموزشی و مداخلات درمانی بر طبقه کلی ناتوانیهای یادگیری به ترتیب 74/0 و 26/1، بر اختلال خواندن 87/0 و 01/1، بر اختلال نوشتن 20/1 و 22/1 و بر اختلال ریاضی 29/1 و 26/1 بود که همگی از لحاظ آماری معنادار بودند(001/0p≤). همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت اثربخشی مداخلات درمانی بر اختلال خواندن و مداخلات آموزشی در اختلال ریاضی معنادار است(001/0p≤).
نتیجه گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده میتوان اظهار داشت که مداخلات آموزشی و درمانی اثربخشی بسیار بالایی بر اختلالات یادگیری داشتهاند و نیز استفاده از مداخلات درمانی برای اختلال خواندن و مداخلات آموزشی برای اختلال ریاضی موثرتر است.
مجتبی حبیبی، نیکزاد قنبری، مولود سیوندیان، هانیه مهدی زاده هنجنی،
دوره 21، شماره 5 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشبینی رفتار انحرافی نوجوانان بر مبنای آسیبپذیری فردی و مجال خطر در خانواده، همسالان، مدرسه و همسایگی در دبیرستانهای شهر تهران انجام گرفت.
مواد و روشها: روش بررسی حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشآموزان دختر و پسر مناطق 20 گانه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 94-1393 در مقطع دبیرستان (متوسطه) مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه در این پژوهش، 1847 نفر شامل 946 نفر دختر (2/51 درصد) و 901 نفر پسر (8/48 درصد) بود. نمونهگیری به صورت خوشهای چند مرحلهای اجرا شد و شرکتکنندگان در این پژوهش مقیاس عوامل و رفتارهای محافظتکننده و خطرساز روانی اجتماعی را پر کردند. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام و نرمافزار آماری SPSS نسخه 24 تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از بین متغیرهای پیشبین، مجال خطر/دسترسیپذیری (001/0 > p، 28/13= t، 67/0= B)، آسیبپذیری/خانواده (001/0 > p، 57/8= t، 37/0= B)، و آسیبپذیری/مدرسه (001/0 > p، 7/6= t، 14/1= B)، اثر پیشبینیکنندگی معنیداری بر شاخص تعدیل شده رفتار انحرافی در نوجوانان دارند، همچنین، نوجوانان دختر بیشتر از نوجوانان پسر (01/0 >p، 82/4=(1823) t) رفتار انحرافی انجام میدهند.
نتیجهگیری: آسیبپذیری فردی و مجال خطر در سطح خانواده و مدرسه، رفتار انحرافی در نوجوانان را پیشبینی میکنند. از اینرو، لازم است در اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی برای این گروه سنی، مولفههای خطرساز در سطوح فردی، مدرسه و خانواده مدنظر قرار گیرد.
معصومه عباسی، ذبیح اله قارلی پور، احمد راهبر، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در کشور ایران یک چهارم زوج ها تجربه ناباروری داشتهاند که این مشکل می تواند بر ابعاد مختلف زندگی زناشویی تاثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ویژگیهای روانشناختی در زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و مرکز ناباروری در شهر قم انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی مقطعی روی 160 نفر از زنان انجام گرفت. 80 نفر از زنان در سنین باروری بوده و برای دریافت مراقبتهای روتین کودکانشان به مراکز بهداشتی مراجعه می نمودند و 80 نفر دیگر از میان زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد اضطراب، افسردگی و سازگاری زناشویی جمعآوری گردیده و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 از طریق آزمونهای دقیق فیشر، تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از نظر میانگین نمرات افسردگی (005/0= p)، اضطراب (02/0= p)، و سازگاری زناشویی (01/0= p)، تفاوت معنیداری در بین دو گروه مشاهده شد. به طوری که میانگین نمره افسردگی و اضطراب در زنان بارور بیشتر از زنان نابارور بود در حالی که میانگین نمره سازگاری زناشویی در زنان نابارور بیشتر از زنان بارور بود.
نتیجهگیری: از آنجایی که باروری می تواند با عوامل روانشناختی و سایر عوامل زمینهای فرد مرتبط باشد، بنابراین توجه به نیازهای مختلف آموزشی زنان بارور و نابارور باید به طور جدی مدنظر قرار گیرد.