مهسا کاوسی، احسان رحیمی، جلیل فلاح مهرآبادی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان ریه یکی از همهگیرترین سرطانها در سراسر جهان است. اخیراً چند انکوژن بالقوه شناخته شدهاند که شامل EGFR، BRAF، KRAS و ژن ALK هستند. با توجه به شیوع بالای سرطان ریه، میزان مرگ ناشی از آن، عوارض شیمیدرمانی و تلاش برای یافتن داروهای مؤثر و با عوارض کمتر، تحقیق حاضر با این هدف انجام شد که تأثیر یک عصاره گیاهی را بررسی کرده تا نتایج آن در اختیار مراکز تولیدی قرار گیرد.
مواد و روشها: در این تحقیق، تأثیر عصاره اوکالیپتوس و داروی سیسپلاتین بر روی میزان بیان ژن KRAS در رده سلولی A549 سرطان ریه بررسی شد. به منظور تعیین زندهمانی سلولها از روش MTT استفاده و IC50 تعیین شد. پس از تعیین IC50سلولها به مدت 48 ساعت در معرض تأثیر غلظتی کمتر از IC50 عصاره و دارو قرار گرفتند. سپس میزان بیان ژن KRAS نسبت به ژن کنترل β-ACTIN در گروههای کنترل و تیمار با عصاره و دارو تعیین شد. بدین منظور، پرایمر اختصاصی برای ژنβ-ACTIN و KRAS طراحی و Real-Time PCR انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.East Tehran.REC.1396.3 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان IC50 عصاره و دارو به ترتیب 7/85 و 77/1 میلیگرم بر میلیلیتر بوده است. همچنین، میزان بیان ژنها در سلولهای تیمار شده و کنترل با عصاره و دارو مقایسه گردید. بیان نسبی ژنKRAS به ژن مرجع در رده سلولی سرطانی تیمارشده با عصاره و دارو به ترتیب به میزان 89/2 و 25/9 برابر طی 48 ساعت بهطور معنیدار (0=p) کاهش یافت.
نتیجهگیری: با توجه به کاهش بیان نسبی ژن در رده A549 تیمار شده میتوان به مطالعات آینده در خصوص درمان هدفمند سرطان ریه امیدوار بود و از اینرو پتانسیل استفاده از ترکیبات گیاهی آشکارتر شود.
مرضیه کامکار، صمد زارع، فرین بابائی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت غذایی در افسردگی و اضطراب دخیل است. مطالعات پیشین به نقش سولپیراید در درمان افسردگی و اضطراب اشاره کردهاند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش سیستم دوپامینرژیک و محدودیت غذایی در تغییرات اضطراب و افسردگی بود.
مواد و روشها: 42 سر رت نر بالغ نژاد ویستار (180 تا 220 گرم) به 7 گروه کنترل، شم، محدودیت غذایی 25، 50، 75 درصد، محدودیت غذایی 75 درصد با تزریق درون بطن مغزی (icv) سولپراید و گروه سولپراید (icv)(50 میکروگرم در هر موش) تقسیم شدند. دوره تیمار 21 روز بود. روز 19 جراحی و کانولگذاری انجام شد. روز 21، سولپیراید با حجم 3 میکرولیتر تزریق شد. روز 21 تستهای افسردگی و اضطراب (تست آویزانکردن از دم و ماز بعلاوهای شکل مرتفع) از رتها گرفته شد. نتایج براساس آزمون آماری آنوا مقایسه شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول کار با حیوانات آزمایشگاهی مطابق با بیانیه هلسینکی و مصوبات کمیته اخلاق زیستی دانشگاه ارومیه رعایت گردید (Ref No: AECVU-180-2018).
یافتهها: زمان تحرک در گروههای محدودیت غذایی و سولپیراید نسبت به کنترل و گروه 75 درصد با سولپراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. زمان بیحرکتی در گروههای محدودیت غذایی و گروه سولپیراید نسبت به کنترل کاهش معنادار داشت. درصد ورود به بازوی باز در گروه 75 درصد نسبت به کنترل کاهش معنادار و در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. درصد زمان ماندن در بازوی باز در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. فعالیت حرکتی در گروههای تحت محدودیت غذایی و تزریق سولپیراید کاهش داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد محدودیت غذایی و سولپیراید در بهبود شرایط شبه افسردگی نقش دارند. سولپیراید در مهار رفتار اضطرابی القا شده توسط محدودیت غذایی نیز نقش دارد.
ریحانه خوش چهره جمالی، مهدی توتونچی، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که سلولهای سرطانی در طی فرآیند شکلگیری و پیشرفت سرطان، ناهنجاریهای اپیژنتیکی را نیز علاوه بر جهشهای ژنتیکی چندگانه متحمل میشوند. استفاده از فنآوری بازبرنامهریزی به عنوان ابزاری برای اعمال «فشار» و ایجاد تغییرات در تنظیمکنندههای اپیژنتیکی، میتواند به روشن کردن رفتار اپیژنتیکی منحصر به سلولهای سرطانی منجر شود. تاکنون، سلولهای iPS از سلولهای پرایمری نرمال تولید شدهاند، اما مشخص نیست که آیا سلول سرطانی اولیه انسانی نیز میتواند به سلول iPS بازبرنامهریزی شود یا خیر. در این مطالعه، تولید سلولهای iPS از سلولهای آدنوکارسینومای پانکراس با استفاده از عوامل رونویسی مورد بررسی قرار دادیم.
مواد و روشها: سلولهای حاصل از نمونههای زنوگرفت PDAC انسانی، با لنتی ویروس حاوی عوامل Yamanaka (OSKM) القا شده و در ادامه سلولهای القا شده توسط رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی تعیین هویت شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد اخلاقی EC/93/1025 در کمیته اخلاق پزشکی پژوهشگاه رویان پذیرفته شده است.
یافتهها: رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی نشان داد که القاء با عوامل رونویسی OSKM منجر به تولید سلولهای iPS از سلولهای فیبروبلاستی میشود، اما نه از سلولهای PDAC PDX. سلولهای PDAC نمیتوانند بهطور کامل با بیان چهار عامل رونویسی مجدد برنامهریزی شوند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سلولهای سرطانی PDAC-PDX، با توجه به الگوی بیان ژنهای اصلاحکننده اپیژنتیکی آنها، از سلولهای القاشده PDAC متفاوت بودند، هرچند بیان ژنهای تکامل یافته در سلولهای PDAC القاشده بهطور قابل توجهی افزایش نیافت.
زهرا سلیمی، لطف اله خواجه پور، فرشاد مرادپور، احمدعلی معاضدی، علی پورمتعبد،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نیلوتاماید یک آنتیآندروژن خالص و غیراستروئیدی است که در مراحل پیشرفته (متاستاتیک) سرطان پروستات مصرف میشود و بهعنوان یک آنتاگونیست قوی رقابتی و انتخابی برای گیرندههای آندروژنی عمل میکند. مطالعات انجام شده نشان میدهد بین گیرندههای آندروژنی و جنبههای شناختی ارتباط وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد نیلوتاماید از طریق اثر بر گیرندههای آندروژنی میتواند بر یادگیری و حافظه موثر باشد. هدف این مطالعه، ارزیابی اثر نیلوتاماید بر موقعیتیابی فضایی در ماز آبی موریس و انعطافپذیری سیناپسی ناحیه CA1 هیپوکمپ در دوران بلوغ موش صحرایی نر میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به 4 گروه 9 تایی تقسیم شدند. گروههای موردمطالعه شامل گروه دریافت کننده حلال (DMSO ده درصد) و گروههای دریافت کننده مقادیر مختلف نیلوتاماید (5، 10 و 15 میکروگرم با حجم 5/2 میکرولیتر) میباشد. حلال و دارو به مدت 4 روز قبل از آموزش تزریق میشد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کدscu.ac.ir /3061300، 24، 97EE/ در کمیته پژوهشی دانشگاه شهید چمران اهواز به ثبت رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه تحت تیمار با نیلوتاماید (15 میکروگرم)، در روز اول(05/0p<) و دوم (01/0p<) آموزش، زمان سپری شده و مسافت طی شده تا یافتن سکوی پنهان نسبت به گروه دریافت کننده حلال کاهش معنیدار داشت. در نتایج حاصل از ثبت پتانسیلهای میدانی مشخص گردید که نیلوتاماید اثر معنیداری بر شیب fEPSP و دامنه PS ندارد.
نتیجهگیری: نتایج بیانگر این موضوع است که تزریق داخل بطن مغزی نیلوتاماید در دو روز اول باعث بهبود یادگیری فضایی شده، در حالیکه با افزایش دوره تیمار (4روز) اثری بر یادگیری دیده نمیشود.
نیما سندگل، محمد شریف زاده، پریسا مالکی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت معرفی ترکیبات جدید جهت کنترل و یا درمان بیماری ام اس، در این پژوهش اثرات ترکیب طبیعی بنزوآریک اسید (BA) بر التهاب و آپوپتوز سلولهای مغزی در مدل حیوانی ام اس ایجاد شده توسط کوپریزون بررسی گردید.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر، تعداد 35 سر موش بالغ نر نژاد C57BL/6 به پنج گروه تقسیم شدند شامل: کنترل) با مصرف شش هفته غذای معمولی پودر شده بههمراه تزریق داخل صفاقی روزانه 100 میکرولیتر حلال بنزوآریک اسید (بافر فسفات نمکی) در دو هفته آخر، کوپریزون) با مصرف شش هفته غذای پودر شده حاوی 2/0 درصد کوپریزون بههمراه تزریق داخل صفاقی حلال بنزوآریک اسید در دو هفته آخر و کوپریزون درمان) سه گروه کوپریزون که در دو هفته آخر بنزوآریک اسید با دوزهای 20، 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم را دریافت کردند. درنهایت، ناحیه مدیال کورپوس کالوزوم مغز حیوانات توسط آزمایشات وسترن بلات و روش مولکولی ریل تایم پی سی ار مورد ارزیابی قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: رعایت نکات اخلاقی با توجه به موازین کمیته اخلاق و منطبق با منشور اخلاقی هلسینکی در مورد کلیه حیوانات جهت به حداقل رساندن آزار به حیوانات صورت گرفت (UOZ-GR-9517-13).
یافتهها: تجزیه و تحلیلهای مولکولی نشان داد بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA (01/0> p) و پروتئین مولکول التهابی فاکتور هستهای کاپابی، باعث افزایش نسبت پروتئینی مهارکننده کاپابی به فاکتور هستهای کاپابی (05/0> p) در مقایسه با گروه کوپریزون و کاهش التهاب میگردد. همچنین، بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA کاسپاز 9 (01/0> p) و کاسپاز 8 (05/0> p) نسبت پروتئین کاسپاز 8 به کاسپاز 9 را در مقایسه با گروه کوپریزون افزایش داده (01/0> p) و باعث کاهش القای آپوپتوز میگردد.
نتیجهگیری: دوز 80 میلیگرم بر میلیلیتر بنزوآریک اسید با کاهش التهاب و آپوپتوز القاشده توسط کوپریزون دارای اثرات حفاظتی است.
علی گنجی، امیر محمد سعیدی، علی قضاوی، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
سرطان یکی از علتهای اصلی مرگومیر در سراسر جهان است، بنابراین دستیابی به روشهای درمانی جدید، انتخابی و کارآمدتر اهمیت فراوانی دارد. یکی از این روشها، استفاده از پپتیدهای ضدسرطان است که با توجه به انتخابیبودن، عوارض کمتر و اثربخشی بیشتر نسبت به سلولهای سرطانی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. یکی از انواع این پپتیدها، پپتیدهای ضدمیکروبی است که اخیراً استفاده از آنها به عنوان عوامل ضدسرطان به عنوان یک روش درمانی نوین در نظر گرفته شده است. پپتیدهای ضدمیکروبی در چندین دهه قبل فقط به عنوان یکی از اجزای سیستم ایمنی ذاتی به حساب میآمدند، اما اکنون با توجه به مکانیسمها و ویژگیهای کشفشده آنها، میتوانند به عنوان پپتیدهای ضدسرطانی استفاده شوند. این روش درمانی نوین میتواند مسیری رو به پیشرفت را جهت درمان بهینه سرطان با عوارض کمتر برای این بیماری ارائه دهد.
فاطمه صمیمی، مریم باعزم، ابراهیم افتخار، فریده جلالی مشایخی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف استرس اکسیداتیو به عنوان یک عامل مهم در توسعه و پیشرفت دیابت و عوارض ناشی از آن در نظر گرفته شده است. شواهد نشان میدهد استرس اکسیداتیو ایجاد شده در دیابت میتواند توسط مکملهای آنتیاکسیدانی بهبود یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات کوآنزیم Q10 بر شاخص استرس اکسیداتیو در موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
مواد و روش ها 30 موش صحرایی نر به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند: نرمال سالین، تیمار روغن کنجد (به عنوان حلّال)، سالم تیمار باکوآنزیم Q10 (10 میلیگرم بر کیلوگرم)، دیابتی (میلیگرم بر کیلوگرم STZ: 55) و دیابتی تیمار با کوآنزیم Q10 (10 میلیگرم بر کیلوگرم(. سطح مالون دیآلدئید، ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، گروههای تیول و وضعیت اکسیدانی تام در بافت هموژنیزه کبد اندازهگیری و شاخص استرس اکسیداتیو محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد سطح مالون دیآلدئید (0/022=P)، وضیعت اکسیدانی تام (0/03=P) و شاخص استرس اکسیداتیو (0/028=P) کبد در گروه دیابتی تحت درمان با کوآنزیم Q10 در مقایسه با رتهای دیابتی به صورت معنیداری کاهش یافته است. تغییرات معناداری در سطح گروههای تیول (0/25=P) و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام (0/77=P) گروه دیابتی تحت درمان با کوآنزیم Q10 در مقایسه با رتهای دیابتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری این یافتهها نشان میدهد مکمل کوآنزیم Q10 میتواند با کاهش وضعیت اکسیدانی تام، شاخص استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپید، باعث کاهش استرس اکسیداتیو در کبد رتهای دیابتی شود.
- آیلار صباغی، محسن زرگر، امیر قائمی، فرحناز معتمدی سده، محمد رضا ذوالفقاری،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف نسل جدیدی از واکسنهای غیرفعال کامل آنفلوانزا مورد نیاز است تا منجر به ایجاد حفاظت متقاطع قویتر در برابر سابتایپهای مختلف ویروس آنفلوانزا شود. هدف از این تحقیق، بهکارگیری فرایند غیرفعالسازی ویروس آنفلوانزا از طریق تابش گاما به عنوان کاندیدی برای ساخت واکسنهای آنفلوانزای غیرفعال کامل است.
مواد و روش ها تکثیر سویه ویروس آنفلوانزای انسانی [(A/PR/8/34 [A/Puerto Rico/8/34 (H1N1) بر روی رده سلولی اپیتلیوم کلیه سگسانان صورت گرفت و پس از اولترافیلتراسیون، تیتر عفونتزایی ویروس به روش (Tissue Culture Infectious Dose 50% (TCID50% با استفاده از فرمول کربر محاسبه شد. متعاقباً غیرفعالسازی ویروس از طریق تابش گاما و با استفاده از دستگاه گاما سل- 220 صورت گرفت. فاکتور D10 value و دز بهینه غیرفعالسازی نیز بر مبنای منحنی دز/پایندگی و تیتر اولیه ویروس محاسبه شد. همچنین ویژگیهای آنتیژنیک ویروسهای پرتوتابیشده در مقایسه با شاهد و غیرفعالسازی کامل نمونههای پرتوتابیشده با دز بهینه به ترتیب به واسطه تست هماگلوتیناسیون و آزمون بیضرری ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.IAU.TMU.REC.1397.309در کمیته پژوهشی دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران به ثبت رسیده است.
یافته ها با توجه به تیتر ویروس تغلیظشده (TCID50: 105.75 /ml) و رسم نمودار دز/پایندگی، فاکتور D10 value و دز بهینه غیرفعالسازی ویروس به ترتیب 4/878 و 28/048 کیلوگری محاسبه شد. از طرفی بر مبنای نتایج حاصل از آزمون بیضرری و تست هماگلوتیناسیون، دز بهینه برای غیرفعالسازی کامل ویروس با حفظ ویژگیهای آنتیژنیک، 28 کیلوگری تعیین شد.
نتیجه گیری تابش گاما به واسطه حفظ ساختارهای آنتیژنیک، کاندیدی مناسب برای توسعه واکسن محسوب میشود.
علی ایران پور، مجتبی بیانی، محمد ارجمندزادگان، افروز نخستین،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف بیماریهای پریودنتال، از شایعترین بیماریهای عفونی انسان است که عامل ایجادکننده آنها میکروبهای دهانی است. گسترش بیوفیلم دهان باعث بروز بیماریهای مختلف، از جمله التهاب لثه و پریودنتیت میشود. گیاه مرزه شامل گونههای مختلفی است که اغلب معطر هستند. از گونههای مرزه به طور سنتی برای درمان بیماریهای مختلفی استفاده میشود. این مطالعه آزمایشگاهی به بررسی پتانسیل ضدباکتریایی گیاه مرزه علیه پاتوژنهای پریودنتال میپردازد.
مواد و روش ها چهار باکتری انتروکوکوس فکالیس، استرپتوکوکوس سانگوئیس، ایکنلا کورودنس، و اکتیتومایسس ویسکوز در این مطالعه بررسی شد. برای بررسی اثر ضدمیکروبی اسانس، از روشهای دیسک دیفیوژن و میکروپلیت دایلوشن استفاده شد. همچنین حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی نیز تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.67 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها در غلظت 0/1 گرم بر میلیلیتر از اسانس مرزه، باکتریها به ترتیب از حساس به مقاوم، اکتینومایسس ویسکوز، استرپتوکوکوس سانگوئیس، انتروکوکوس فکالیس و ایکنلا کورودنس بودند. بیشترین تأثیر اسانس مرزه بر رشد باکتری ایکنلا کورودنس بود و به عنوان حساسترین باکتری به اثر کشندگی اسانس مرزه، شناخته شد. نتایج سنجش بیوفیلم نشان داد در غلظتهای 12/5 میلیگرم بر میلیلیتر و بالاتر از اسانس مرزه هیچ بیوفیلمی تشکیل نشد.
نتیجه گیری اسانس مرزه خاصیت ضدمیکروبی دارد و بر رشد و تشکیل بیوفیلم گروهی از پریوپاتوژنها اثر مهاری دارد.
هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف از بین نانوداروهای تولیدشده، نانوامولسیون یک ابزار مهم درعرصه فناوری نانو است که جهت کاربرد بالینی و درمانی طراحی شده است. از آنجا که اثربخشی درمانی سرطان از طریق توانایی دارو برای کاهش و ازبینبردن تومورها بدون آسیبرساندن به بافت سالم اندازهگیری میشود، نانوامولسیون به عنوان حامل دارویی هدفمند در این زمینه میتواند مفید واقع شود. بنابراین در این پژوهش اثرات آنتیاکسیدانی و ضدسرطان نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید بررسی شده است.
مواد و روش ها جهت سنجش ویژگیهای آنتیاکسیدانی از آزمونهای دیپیپیاچ (1،1- دیفنیل-2- پیکریل- هیدرازیل) و ایبیتیاس (2،2-آزینو بیس (3-اتیل بنزوتیازولین 6- سولفونیک اسید)) استفاده شد و جهت ارزیابی سمیت سلولی القاشده به سلولهای سرطانی کبد
(HepG2) و سلولهای نرمال اندوتلیال سیاهرگ بند ناف انسان آزمون MTT به کار گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی آزمایشهای این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد با شناسه مصوبه IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 انجام گرفت.
یافته ها یافتههای این مطالعه نشان داد نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید دارای پتانسیل خوبی برای مهار رادیکالهای دیپیپیاچ (IC50=500 µg/ml) و ایبیتیاس (IC50=420 µg/ml) است. همچنین نتایج حاصل از آزمون MTT روی رده سرطانی HepG2 و رده نرمال HUVEC نشان داد میزان بقای سلولها در غلظت 50 میکروگرم بر میلیلیتر به ترتیب 21/73 و 77/86 میکروگرم بر میلیلیتر است. نانوامولسیون بقای سلولها را به صورت وابسته به دُز کاهش داد؛ سمیت اعمالشده بر سلولهای سرطانی از سلولهای نرمال بیشتر بود.
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشانگر پتانسیل تبدیلشدن نانوامولسیون سنتزشده توسط اسانس گیاه شوید به یک استراتژی درمانی برای بیماریهای ناشی از استرس اکسیداتیو در آینده است.
رامین فلاح زاده، کسری اصفهانی، عباس اخوان سپهی، نسرین کمالی، بیژن بمبئی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف آنزیم فلاوین ردوکتاز DszD به عنوان آنزیم کلیدی جهت تأمین نیروی احیایی لازم در فرایند گوگردزدایی باکتریایی محسوب میشود. با توجه به اینکه سرعت فرایند گوگردزدایی به دلیل پایینبودن قدرت کاتالیتیکی این آنزیم پایین است، بنابراین به منظور بهرهگیری از آن به عنوان کاتالیزور زیستی تجاری، افزایش قدرت کاتالیتیکی آنزیمی ضروری است.
مواد و روش ها ساختار سهبعدی آنزیم فلاوین ردوکتاز DszD توسط سرور CPH-Model، پیشگویی و توالی آمینو اسید آن در پایگاه اطلاعات پروتئینی به منظور شناسایی مولکولهای همولوگ جستوجو شد. بر اساس همترازی توالی آمینو اسیدهای آن با مولکولهای همولوگ، باقیماندههای کلیدی در اتصال با سوبسترای فلاوین مونونوکلئوتید (FMN) شناسایی شد. باقیمانده کلیدی آسپارژین در موقعیت ۷۷ با استفاده از روش جهشزایی هدفمند با فنیل آلانین جایگزین شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.NIGEB.EC.۱۳۹۸.۶.۲۴ A به تأیید کمیته اخلاق پژوهشی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیستفناوری رسیده است.
یافتهها همسانهسازی و بیان هریک از ژنهای وحشی و جهشیافته به طور جداگانه انجام و قدرت کاتالیتیکی آنزیمهای وحشی و جهشیافته تولیدی با یکدیگر مقایسه شد. نتایج سنجش فعالیت آنزیمی نشان داد قدرت کاتالیتیکی آنزیم جهشیافته نسبت به آنزیم وحشی به میزان ۲/۵ برابر افزایش یافته است.
نتیجه گیری جایگزینکردن آمینو اسید فنیل آلانین به جای آمینو اسید آسپارژین در موقعیت ۷۷ منجر به افزایش قدرت کاتالیتیکی آنزیمی در راستای افزایش سرعت فرایند گوگردزدایی میشود.
محمدرضا سلیمان، مصطفی خلیلی، علیرضا سلیمان میگونی، مریم باعزم،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف تکنیک DNA نوترکیب، یک روش قدرتمند و مناسب برای تولید بیوپلیمرهای پروتئینی با اختصاصیت در توالی آمینواسید و شیمی فضایی است. پلیپپتید شبهالاستین بیوپلیمری زیستسازگار، زیستتخریبپذیر و غیرایمونولوژیک است که در مطالعات گوناگون بیوتکنولوژی مورد استفاده قرار میگیرد. تگ ELP یک تکنیک ارزان، سریع و غیرکروماتوگرافی برای تخلیص پروتئینهای هدف است. در این مطالعه وکتور بیانی pET-MOD جهت کنار هم قرارگیری توالی ژنهای ELP و پروتئین نوترکیب هدف، به منظور تولید پروتئین فیوژن نوترکیب به همراه تگ ELP طراحی و ساخته شدند.
مواد و روش ها ژن MOD پس از طراحی و سنتز در بین سایت برش XbaI و XhoI موجود در وکتور pET-32a (+) کلون، و به سلولهای (E.coli-BL21(DE3 ترانسفرم شد. سپس، کلنیها بر اساس اندازه پلاسمید جداسازی و به وسیله برش توسط آنزیمهای با اثر محدود، بررسی شد. تأیید نهایی کلنیهای نوترکیبب با استفاده از PCR و توالییابی (DNA (DNA sequencing انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد 11-146-92 تصویب شد.
یافته ها جایگزینی توالی MOD در وکتور pET-32a (+) باعث حذف قطعات بیانکننده تگهای فیوژن (Thioredoxin:TRX Histidine:HIS ،S-tag)، سایت شناسایی هضم آنزیمی پروتئاز (TEV) و جایگاه کلونینگ چندگانه و اضافهکردن توالیهای شناسایی آنزیم با اثر محدود اختصاصی ژن ELP و ژن هدف شد. درنتیجه در وکتور بهینهشده pET-MOD کاهش 466 نوکلئوتید در سایز و بهبود ساختار ثانویه حاصل شد.
نتیجه گیری با توجه به بهبود ساختار فضایی و کاهش اندازه وکتور pET-MOD، و نیز امکان فیوژنکردن پروتئین نوترکیب با تگ ELP، امکان استفاده اختصاصی از این وکتور به منظور ELPyation پروتئین هدف وجود دارد.
مهدیه موندنی زاده، نیلوفر مرادی، راضیه امینی، بهزاد خوانساری نژاد، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف لوسمی لنفوسیتی مزمن شایعترین لوسمی در بزرگسالان است که حدود 25 تا 30 درصد از کل لوسمیها را شامل میشود. از علل مهم اتیولوژیک این لوسمی میتوان به اختلال در مسیر پیامرسانی NF-kB اشاره کرد. دو پروتئین APRIL و BAFF با تأثیر در مسیر پیامرسانی NF-kB در بیماریزایی این لوسمی ایفای نقش میکنند. بنابراین در مطالعه پیش رو با توجه به اثر تنظیمی miRNAها در بسیاری از فرایندهای سلولی، به پیشگویی miRNAهای شاخص هدف گیرنده ترانسکریپتهای مربوط به APRIL و BAFF با استفاده از نرمافزارهای بیوانفورماتیکی مختلف و اختصاصی پرداخته شد.
مواد و روش ها بعد از دریافت توالی پروتئینهای APRIL و BAFF از سایت NCBI، با کمک پایگاههای بیوانفورماتیکی miRanda، TargetScan، miRWalk، DIANA و miRDB با الگوریتمهای متفاوت به بررسی و پیشگویی miRNAهای هدف گیرنده ژنهای مذکور پرداخته شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تصویب شده است.
یافته ها درنهایت بر اساس امتیازدهی توسط نرمافزارهای بیوانفورماتیک مذکور و بالاتربودن امتیاز و هدفگیری مناسبتر، has-miR-145-5p و has-miR-185-5p به عنوان miRNAهای هدف گیرنده ژن APRIL و همچنین has-miR-424 و has-miR-497 به عنوان miRNAهای هدف گیرنده ژن BAFF معرفی و برای فاز مطالعات عملی آینده انتخاب شدند.
نتیجه گیری با توجه به نقش مهم ژنهای APRIL و BAFF در روند طبیعی مرگ سلولی و تکامل سلولهای B به نظر میرسد میتوان از این mi-RNAهای پیشگوییشده با کمک پایگاههای بیوانفورماتیک با الگوریتم متفاوت به عنوان بیومارکرهای مولکولی تشخیصی در جهت شناسایی بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن سود جست.
سعید حاجی هاشمی، راضیه رجبی، عاطفه غیاث آبادی فراهانی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف آنتیبیوتیک جنتامایسین دارای عوارض جانبی سمّیت کلیوی است. هدف این مطالعه بررسی اثرات پسدرمانی خوراکی عصاره اتانولی مرزنجوش بر روی سمیت کلیوی جنتامایسین بود.
مواد و روش ها در این مطالعه ۳۲ سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به صورت تصادفی، به چهار گروه تقسیم شدند؛ گروه کنترل، گروه جنتامایسین (۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی برای هشت روز و گاواژ آبمقطر برای دو روز؛ گروه عصاره اتانولی مرزنجوش، نرمال سالین به صورت داخل صفاقی برای هشت روز و گاواژ عصاره اتانولی مرزنجوش (۴۰ میلیگرم بر کیلوگرم) برای دو روز؛ گروه جنتامایسین و پسدرمان با عصاره اتانولی مرزنجوش، جنتامایسین (۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم، داخل صفاقی) برای هشت روز وگاواژ عصاره اتانولی مرزنجوش (۴۰ میلیگرم بر کیلوگرم) برای دو روز. مقادیر اوره، کراتینین، سدیم، پتاسیم و اسمولالیته در نمونههای پلاسما و ادرار اندازهگیری شد. کلیه راست برای اندازهگیری MDA و FRAP استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق ۸-۱۰۶-۹۰ توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد IR.ARAKMU.REC. ۱۳۹۴.۲۸۴ به ثبت رسید.
یافته ها تجویز پسدرمان عصاره اتانولی مرزنجوش به صورت معنیداری سبب کاهش سطوح اوره، کراتینین، دفع مطلق سدیم، دفع نسبی سدیم و پتاسیم و MDA شد ولی کلیرنس کراتینین، اسمولالیته ادرار و FRAP را به صورت معنیداری افزایش داد.
نتیجه گیری تجویز خوراکی عصاره اتانولی مرزنجوش به صورت پسدرمان با کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از رادیکالهای آزاد در کلیههای آسیبدیده و کاهش پراکسیداسیون لیپیدی جنتامایسین سبب بهبود سمّیت کلیوی ناشی از جنتامایسین شد.
اسلام ذبیحی، سید اقبال متولی باشی، حمدالله پناهپور، حمید شیخکانلوی میلان،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: غده تیروئید هورمونهای تیروکسین T۴)) و تری یدوتیرونین (T۳) را ترشح میکند. این دو هورمون بر تنظیم سوخت و ساز و کنترل متابولیسم پایه بسیار مؤثر است. بنابراین این مطالعه با هدف ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی قارچ دنبلان بر سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی موشهای صحرایی انجام شد.
مواد و روش ها: در تحقیق تجربی حاضر ۳۰ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار، با وزن ۱۰±۲۰۰ گرم به پنج گروه ششتایی کنترل، شم (دریافتکننده سرم فیزیولوژیک) و گروههای دریافتکننده عصاره دنبلان با دزهای ۷۵، ۱۵۰ و ۳۰۰ (میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن)
تقسیم شدند. عصاره به مدت ۱۴ روز به شکل داخل صفاقی تجویز شد. بعد از پایان این دوره ۱۴روزه، جهت بررسی هورمونهای تیروئیدی خونگیری به صورت مستقیم از قلب انجام شد و اطلاعات بهدستآمده با استفاده از نسخه ۲۱ نرمافزار SPSS و آزمونهای واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (۰۵/۰P<).
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاقی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با کد IR-ARUMS-REC-۱۳۹۶-۴۸ تصویب شده است.
یافته ها: تجویز عصاره قارچ دنبلان موجب تغییر معنیدار هورمونهای تیروئید و TSH شد. T۳ و T۴ در گروههای آزمایش ۲ ( ۱۵۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) و ۳ (۳۰۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان دادند (۰۰۱/۰P<)، (۰۱/۰P<). همچنین TSH در گروههای آزمایش ۱ (۷۵میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن)، ۲ (۱۵۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) و ۳ (۳۰۰ میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل داشت (۰۵/۰P<)، (۰۰۱/۰P<) و (۰۰۱/۰P<).
نتیجه گیری: عصاره قارچ دنبلان باعث افزایش سطح هورمونهای تیروئیدی و کاهش میزان سرمی TSH میشود.
شهرزاد هادی چگنی، محمد تقی زاده، بهرام گلیایی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
Background and Aim : Human serum albumin (HSA) is one of the richest proteins in the vascular system that regulates transport and many chemical and molecular compounds. The aim of this study was to evaluate the effect of three groups of pesticides; Insecticides, fungicides and herbicides are based on changing the molecular structure of HSA.
Materials and Methods: This systematic review covers 35 biophysical scientific-research studies related to the effect of pesticides on the structure of human serum albumin. These articles were selected through databases such as PabMed, Scopus, WebScience, Science Direct, and the Google Scholar search engine. The estimated time period was 1980 to 2019.
Ethical considerations: In this study, all the principles of ethics in research have been observed.
findings:Due to the close relationship between the biological activities of the HSA protein and its secondary structure, most articles have analyzed the secondary structure of the protein by various biophysical methods such as Fourier transform-infrared conversion, cyclic perspective and computational analysis. In general, it can be said that the pesticide-HSA interaction reduces the alpha-helix structure and increases other structures such as beta-sheet, beta-train and random coil. Most reports confirm that pesticides interact with HSA through hydrophobic, electrostatic, and hydrogen bond interactions. These interactions take place in subdomain IIA (Site One). The binding constant of pesticides to HSA protein was obtained in the range of 1-M103 to 106.
Conclusion:Pesticide-protein interactions cause changes around the only major tryptophan of the ASH protein (Trp-214), alter IIA subdomain deformation, loss of normal structure, and decrease in free HSA concentrations, resulting in impaired transport of essential compounds such as drugs and vascular hormones. Creates.
دکتر یوسف پناهی، دکتر داود کیانی فرد، خانم فاطمه فیضی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تحریکی و حفاظتی متیل فنیدات بر فعالیتهای شبهصرع تجربی القاشده توسط تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول در موش صحرایی نر بالغ بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه از ۱۵ سر موش صحرایی نر بالغ ۲۰۰ تا ۲۵۰ گرمی، در قالب یک گروه کنترل (پنج سر) که نرمالین سالین دریافت کردند و دو گروه درمان که گروه اول (پنج سر) متیل فنیدات را با دز ۲/۵ میلیگرم بر کیلوگرم و گروه دوم (پنج سر) با دز پنج میلیگرم بر کیلوگرم به صورت گاواژ دریافت کردند استفاده شد. به این صورت که بعد از بیهوشی با ترکیب کتامین زایلازین و جراحی ناحیه جمجمه حیوان، الکترود ثبت در داخل جمجمه در لایه استریاتوم ناحیه CA۱ هیپوکامپ قرار داده شد و فعالیتهای صرعی با استفاده از تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول ایجاد شد و فعالیتهای صرعی ایجادشده از لحاظ تعداد اسپایکها در واحد زمان و دامنه آنها توسط نرمافزار eTrace ارزیابی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق در کمیته اخلاق پژوهش دانشکده دامپزشکی دانشگاه تبریز با کد FVMT.REC.۱۳۹۷.۶۷ تصویب شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان میدهد که متیل فنیدات خوراکی با دُز ۵/۲ و ۵ میلیگرم بر کیلوگرم تعداد پتانسیل عمل نیزهای را در مقایسه با گروه کنترل (۳۳۰ اسپایک) به ترتیب به ۵۷۶ و ۶۱۳ افزایش میدهد که از نظر آماری معنیدار نیست و دامنه فعالیتهای صرعی ناشی از پنتیلن تترازول به دنبال استفاده از متیل فنیدات ۵/۲ و پنج میلیگرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروه کنترل (۱۰۵۱) به ۱۲۵۴ و ۱۰۸۵ میرسند که از لحاظ آماری این تغییرات هم معنیدار نیستند.
نتیجه گیری: دزهای مورد استفاده از متیل فنیدات در این مطالعه باعث تشدید فعالیتهای تشنجی میشوند؛ بنابراین استفاده از این دارو در افرادی که پیشزمینه ابتلا به تشنج دارند و یا به نوعی از این بیماری رنج میبرند باید با احتیاط باشد و ارزیابی اثرات استفاده آن در این بیماران نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
نسترن زمانی، احمد علی معاضدی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر شایعترین علت دمانس در میان افراد مسن است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات همافزایی ممانتین و ویتامین D بر بهبود اختلالات یادگیری و حافظه فضایی در موشهای صحرایی نر بالغ مدل بیماری آلزایمر انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به ۹ گروه هفتتایی تقسیم شدند؛ کنترل، تخریب NBM (تخریب الکتریکی دوطرفه NBM)، شاهد تخریب (ورود الکترود به NBM بدون القای جریان الکتریکی)، تخریب NBM + حلال ممانتین و ویتامین D (سالین، روغن کنجد، سالین+روغن کنجد)، تخریب NBM + ویتامین D، تخریبNBM + ممانتین و تخریب NBM + ویتامین D + ممانتین. یک هفته بعد، موشهای صحرایی به مدت پنج روز با دستگاه ماز Y شکل آموزش دیدند. ۲۵روز بعد از آموزش آزمون فراخوانی حافظه برای ارزیابی حافظه بلند مدت انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاقEE/ ۹۷, ۲۴, ۳۰۶۱۲۴۳/ scu.ac.ir توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه شهید چمران اهواز به تصویب رسیده است.
یافته ها: تخریب دوطرفه NBM منجر به کاهش یادگیری فضایی در مقایسه با گروههای کنترل و شاهد تخریب شد. در گروههای حلال ممانتین و ویتامین D در مقایسه با گروه تخریب NBM هیچ تغییری در یادگیری فضایی مشاهده نشد. یادگیری و حافظه فضایی در گروه تخریب NBM + ویتامین D + ممانتین (۰۰۱/۰˂P) در مقایسه با گروههای تخریب NBM + ویتامین D (۰۱/۰˂P) و تخریب NBM + ممانتین (۰۵/۰˂P) به طور معنیداری بهبود یافت. علاوه بر این بین نتایج روز پنجم آموزش و آزمون فراخوانی حافظه روز سیام تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که تجویز توأم ویتامین D و ممانتین در مقایسه با ممانتین یا ویتامین D بهتنهایی در بهبود اختلال یادگیری و حافظه فضایی در موشهای صحرایی مدل بیماری آلزایمر مؤثرتر بوده است.
زهرا احمدی گنجه، محمد اسلامی کلانتری، علی اصغر مولوی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که در بسیاری از کارهای شبیهسازی، از یک فانتوم ساده آب و همچنین گهگاه از فانتوم بافت نرم در محاسبات دزیمتری استفاده میشود، این مطالعه به بررسی تفاوتهای بین دو فانتوم ذکرشده با فانتوم متشکل از مواد و عناصر واقعی کبد، در پروتونتراپی سرطان کبد پرداخته است.
مواد و روش ها: سه فانتوم با عناصر متفاوت برای کبد، شامل آب، بافت نرم و فانتوم شامل عناصر اصلی کبد در نظر گرفته شد. توموری کرویشکل به شعاع دو سانتیمتر در کبد در نظر گرفته شده و قله براگ پهنشده جهت پوشاندن کل تومور برای سه فانتوم ذکرشده محاسبه شد. شیوه توزیع دز و نسبت دز تخلیهشده در تومور و اندامهای اطراف آن با استفاده از کد مونت کارلوی MCNPX محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مورد قبلا مکاتبات انجام شده است. با توجه به شبیه سازی بودن مطالعه، نیازی به کد اخلاق وجود نداشت.
یافته ها: نتایج نشان دادند برای بافت نرم و بافت اصلی کبد، قلههای براگ در بازه انرژی MeV ۱۲۰ MeV - ۹۰ و برای فانتوم آب بازه MeV ۱۱۶ MeV - ۸۸ محدوده تومور را میپوشاند. تفاوت مکان تخلیه دز برای فانتوم آب در هر انرژی نسبت به دو فانتوم دیگر به صورت تقریبی ۵/۴ میلیمتر در هر نقطه است. پارامترهای ارزیابی دز طبق گزارش کمیسیون بینالمللی واحدهای تابش (ICRU) به دست آمدند که تفاوت چندانی بین نتایج دیده نشد. توزیع دز در تومور و اندامهای اطراف آن نشان میدهند برای هر سه فانتوم، توزیع دز اطراف تومور بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند استفاده از فانتوم بافت نرم نتایج قابل قبولتری برای شبیهسازی درمان نسبت به فانتوم آب برای جایگزینی بافت واقعی کبد دارد و در طراحی درمان باید بیشترین تلاش برای استفاده از فانتومهای واقعیتر باشد.
محسن خاکی، حمید ابطحی، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مهمترین مشکل تولید پروتئینهای نوترکیب در سلولهای پروکاریوتیک، اختلال در عملکرد این پروتئینها به دلیل تغییر ساختار طبیعی آنهاست. هدف این مطالعه انتخاب بهترین مواد شیمیایی به عنوان ترکیبات مکمل بافر دیالیز، جهت اصلاح ساختار فضایی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) نوترکیب است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، با بهرهگیری از نرمافزارها، مواد شیمیایی مکمل مختلف انتخاب شدند. با افزودن این ترکیبات به بافر دیالیز VEGF نوترکیب، عملکرد این مواد در تاخوردگی مجدد پروتئین نوترکیب و ایجاد تمایز در سلولهای پایه مزانشیمال به سلولهای اندوتلیال، با روش فلوسایتومتری، ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه ARAKMU. REC.۱۳۹۴.۱۹۹، در کمیته پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک، به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که اضافهکردن آرژنین، سیستئین و DDT، باعث افزایش تمایز سلولهای مزانشیمال به اندوتلیال میشود. با حضور آرژنین، سیستئین، DDT و NaCl، در بافر دیالیز، میزان شاخصهای تمایزی اختصاصی (CD) مربوط به سلولهای اندوتلیال (CD۳۱/۱۴۴)، در بالاترین میزان بود.
نتیجه گیری: حضورآرژنین، سیستئین، DDT و NaCl در بافر دیالیز VEGF نوترکیب، بیشترین تأثیر را در تمایز سلول مزانشیمال به اندوتلیال دارد.