49 نتیجه برای زر
داود بشّاش، سید حمید الله غفاری، مریم کازرانی، کبریا هزاوه، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده،
دوره 15، شماره 9 - ( ماهنامه بهمن 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به آن که حدود 90 درصد بیماران مبتلا به لوسمی پرومیلوسیتیک حاد دارای تلومرهای با طول کوتاه و فعالیت تلومراز بالا میباشند، لذا این بیماران کاندید مناسب برای درمان با مهارکنندگان تلومراز میباشند. برای بررسی کارآیی استفاده از استراتژی آنتی تلومراز در بیماری لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، سلولهای رده NB4 با غلظتهای متفاوت از داروی BIBR1532 که یک مهار کننده غیرنوکلئوزیدیکی تلومراز میباشد، تیمار شد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی و به منظور بررسی اثر BIBR1532، سلولهای NB4 در حضور غلظتهای مختلف دارو کشت داده شد و آزمونهایFlowcytometeric apoptosis assay ، Caspase-3 activity assay و Quantitative real-time PCR جهت بررسی اثر دارو بر درصد آپوپتوز، فعالیت آنزیماتیک کاسپاز-3 و بیان کمی mRNA ژنهای دخیل در آپوپتوز صورت گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که BIBR1532، موجب افزایش آپوپتوز در سلولهای NB4به طور وابسته به دوز میشود. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از real-time PCR نشان داد که داروی BIBR1532 به طور قابل توجه سبب کاهش mRNA ژنBcl-2 و افزایش میزان رونویسی از ژنهای Bax ، PUMA و Caspase 3 میگردد. نتیجهگیری: از آنجایی که تیمار با داروی BIBR1532 میتواند در رده سلولی NB4 سبب القاء مرگ سلولی شده و مسیر آپوپتوز سلولی را فعال کند، لذا میتوان به افزوده شدن درمانهای مبتنی بر استراتژی آنتی تلومرازی به عنوان راهکار درمانی مناسب در بیماران لوسمی پرومیلوسیتیک حاد امیدوار بود؛ بیمارانی که به دلیل طول کوتاه تلومر و فعالیت بالای تلومراز کاندید مناسب برای درمان با مهارکنندگان تلومراز میباشند.
نوید مزروعی آرانی، هما بقایی، اشرف خرمی راد، ذات اله عاصمی، صبیحه السادات علیزاده، احمد اسماعیل زاده،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش مقاومت به انسولین، فاکتورهای التهابی و پارامترهای استرس اکسیداتیو با پیشرفت دیابت مرتبط است. این مطالعه با هدف اثرات مفید گز سین بیوتیک بر روی مقاومت انسولین، فاکتورهای التهابی و استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به دیابت تیپ 2 طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور متقاطع بر روی 62 بیمار دیابتیک در محدوده سنی 70-35 سال انجام شده است. بیماران بطور تصادفی برای مصرف یا گز سین بیوتیک (62 نفر) یا گز معمولی (62 نفر) برای 6 هفته تقسیم شدند. سه هفته دوره استراحت (Wash-out) درنظر گرفته شد. گز سین بیوتیک حاوی 107 باکتری لاکتوباسیلوس اسپوروژنز، 04/0 گرم گالاکتواولیگوساکارید اینولین و 005/0 گرم شیرین کننده استویا به ازای هر گرم بود. ترکیبات گز معمولی مشابه گز سین بیوتیک بجز لاکتوباسیوس اسپوروژنز و اینولین بود. بیماران روزانه 3 عدد گز سین بیوتیک یا گز معمولی 7 گرمی مصرف می کردند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازه گیری مقاومت به انسولین، پروتئین واکنشگر C (hs-CRP) سرمی و بیومارکرهای استرس اکسیداتیو از بیماران گرفته شد.
یافته ها: مصرف گز سین بیوتیک، در مقایسه با کنترل، باعث کاهش معنی دار انسولین سرمی (02/0p=)، سطوح hs-CRP (008/0p=) شده است. مکمل یاری با گز سین بیوتیک همچنین منجر به افزایش معنی دار گلوتاتیون توتال پلاسما (0001/0>p) در مقایسه با کنترل شده است.
نتیجه گیری: در مجموع، مصرف گز سین بیوتیک برای 6 هفته منجر به کاهش انسولین، فاکتور التهابی hs-CRP سرمی و افزایش توتال گلوتاتیون پلاسمایی شده است.
نادر زرین فر، مجید اکبری، مجتبی شرفخواه،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات، سرانه مصرف آنتی بیوتیکی در ایران، قابل توجه می باشد. از آن جا که ظهور ارگانیسم های مقاوم به درمان آنتی بیوتیکی یک مشکل جهانی در جامعه و بیمارستان محسوب می شود، هدف از این مطالعه بررسی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری های گرم منفی جدا شده از بیماران بستری در دو بیمارستان آموزشی و غیر آموزشی شهر اراک، ایران، می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی – مقطعی، به مدت یک سال (خرداد 91-خرداد92)، شامل تمام نمونه های ارجاعی به آزمایشگاه میکروب شناسی بیمارستان های امیرالمومنین(ع) (بیمارستان آموزشی) و امام خمینی (ره) (بیمارستان خصوصی) بود. باکتری های گرم منفی جدا شده، برای آنتی بیوتیک های با اهمیت مورد استفاده در بالین با استفاده از روش دیسک دیفیوژن مورد تست حساسیت قرار گرفتند.
یافته ها: از مجموع 846 نمونه تهیه شده از بیماران هر دو بیمارستان، 520 (5/61 درصد) نمونه مربوط به باکتری های گرم منفی بود، که از این تعداد 3/63 درصد نمونه ها مربوط به ای.کولای بود. شیوع ارگانیسم های گرم منفی در بیمارستان آموزشی، 8/79 درصد و در بیمارستان غیر آموزشی2/20 درصد بدست آمد (097/0P=). بین شیوع باکتری های گرم منفی ESBL (Extended-Spectrum Beta-lactamase ) یا بتا لاکتاماز وسیع الطیف، بین دو بیمارستان تفاوت معناداری وجود داشت. (003/0p=).
نتیجه گیری: بین شیوع باکتری های گرم منفی ESBL در دو بیمارستان تفاوت معناداری وجود داشت، در نتیجه اجرای برنامه مراقبت برای بررسی الگو های مقاومت آنتی بیوتیکی به طور منطقه ای توصیه می شود.
حسین سرمدیان، فرشیده دیدگر، معصومه کلانتری، نادر زرین فر، مجتبی احمدلو،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: انگیزش یکی از ابزارهای مهم سوق دادن اعضای هیأت علمی به انجام فعالیت های موثر و کارآمد در محیط های کاری می باشد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریه هرزبرگ به بررسی نیازها وعوامل انگیزشی اعضای هیأت علمی در دانشگاه علوم پزشکی اراک پرداخته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، از مجموع 168 نفر اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اراک 102 نفر به روش سرشماری به صورت کاملاً آزادانه و آگاهانه، یک پرسشنامه 40 سوالی را که بر مبنای نظریه دو عاملی هرزبرگ طراحی شده، تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون های تی و مان ویتنی یو و شاخص های مرکزی و پراکندگی در نرم افزار SPSS ویرایش 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میزان پاسخگویی به پرسشنامه ها 7/60 درصد بود. 5/24 درصد از اعضای هیأت علمی در مقطع علوم پایه و 5/74 درصد در مقطع بالینی فعالیت داشتند. عوامل "ارتباط" و "پیشرفت و رشد" ، در ایجاد انگیزش اعضای هیأت علمی بیشترین تاثیر را داشته اند. عوامل " شرایط فیزیکی کار" و " حقوق و دستمزد " کمترین تاثیرگذاری را دارا بوده اند. بین سن اعضای هیأت علمی با عوامل انگیزشی "ماهیت کار"، "مسوولیت و موقعیت شغلی" و"نحوه سرپرستی و نظارت"، همبستگی معنادار وجود داشت. ارتباط بین سابقه کار و عوامل "حقوق و دستمزد" و "امنیت شغلی" نیز معنادار بود.
نتیجه گیری: ارتباط یکی از مهم ترین عوامل افزاینده انگیزش در اعضای هیات علمی است در حالی که شرایط فیزیکی محیط کار و حقوق و دستمزد کمترین تاثیرگذاری را در این زمینه دارند . با افزایش سن اعضای هیات علمی، حقوق و دستمزد ، نحوه سرپرستی و نظارت و امنیت شغلی اهمیت بیشتری در ایجاد انگیزش دارند. به عبارت دیگر با افزایش سن و تجربه کاری، انتظارات هیات علمی از مجموعه مدیریتی دانشگاه تغییر می کند و چنانچه مسوولین ارزشیابی مناسبی از فعالیت افراد نداشته باشند، آن ها را در تصمیم گیری ها مشارکت نداده و به دلیل کیفیت فعالیت های مثبت مورد تشویق قرار ندهند، انگیزش مطلوبی در اعضا ایجاد نخواهد شد.
علی اصغر فرازی، نادر زرین فر، فرشیده دیدگر، منصوره جباری اصل، پریسا میرزاجانی،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف :شکست درمان و عود یکی از مشکلات عمده در درمان و کنترل تب مالت است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر شکست درمان و عود در بیماران تحت درمان بروسلوز انجام شده است.
مواد و روش ها:در این مطالعه توصیفی-تحلیلی آیندهنگر تعداد 72 بیمار با تشخیص بروسلوز حاد مورد مطالعه قرار گرفت. این بیماران در طی درمان و تا شش ماه از اتمام درمان مورد پیگیری قرار گرفته و بیماران مبتلا به شکست درمان وعود مورد بررسی قرار گرفتند. کلیه دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری نیز کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 5/16±2/40 سال بود. از نظر شکست درمان 9/6 درصد و از نظر موارد عود بیماری تا پایان ماه نهم از شروع درمان 5/12 درصد عود علائم همراه با افزایش تیتر تستهای سرولوژیک داشتند و 6/80 درصد درمان موفق داشتند. در این مطالعه جنس مذکر(026/0=p)، تماس شغلی(005/0=p)، تاخیر درمان کمتر از دو هفته(016/0=p)، وجود هپاتواسپلنومگالی(003/0=p)، ترومبوسیتوپنی(023/0=p)، CRP&ge +2 (017/0=p) و رایت&ge320/1 و 2-ME&ge160/1 در پایان هفته ششم درمان(004/0=p و 010/0=p) به عنوان عوامل خطر بروز شکست درمان و عود بیماری بروسلوز مشخص گردید.
نتیجهگیری: تشخیص و درمان عود و شکست درمان بروسلوز حاد به درستی روشن نمیباشد لذا پیش بینی عود ممکن است در پیشگیری از عود و درمان موثر بیماران مفید باشد.
آمنه رضایوف، محمد رضا زرین دست، نیلوفر دربندی،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مورفین در فرآیندهای حافظه و یادگیری دخالت داشته و هسته آکومبنس با داشتن نقش کلیدی در مسیر پاداش در حافظه القاء شده توسط مورفین شرکت دارد. با توجه به نقش سیستم کولینرژیک در میانجی گری اثرات مورفین بر حافظه و یادگیری، در مطالعه حاضر اثرات تزریق آنتاگونیستهای سیستم کولینرژیک، آتروپین، اسکوپولامین و مکامیل آمین در هسته آکومبنس به تنهایی و یا همراه با مورفین بر به خاطر آوری حافظه و یادگیری وابسته به حالت مورفین بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه پژوهشی اصیل رتها به صورت دوطرفه در هسته آکومبنس کانول گذاری شده و بازخوانی حافظه به روش اجتنابی غیر فعال بررسی شد. سطح معنیداری نیز کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: تزریق زیر جلدی مورفین پس از آموزش به صورت وابسته به دوز منجر به کاهش بازخوانی حافظه شد، در حالی که تزریق مجدد مورفین در روز آزمون منجر به حافظه وابسته به وضعیت مورفین گردید. تزریق آتروپین، مکامیل آمین و اسکوپولامین در دوزهای مختلف به تنهایی به داخل هسته آکومبنس نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری را در بازخوانی حافظه نشان نداند اما تزریق پیش از آزمون این داروها قبل از تزریق مورفین به صورت وابسته به دوز یادگیری وابسته به حالت مورفین را کاهش داد.
نتیجهگیری: حافظه در حیوانات میتواند تحت تاثیر مورفین قرار گرفته و اوپیوئیدها قادر به ایجاد یادگیری وابسته به حالت میباشند. غیرفعال سازی گیرندههای استیل کولینی در هسته آکومبنس در میانجیگری یادگیری وابسته به حالت مورفین دخالت دارد.
خدیجه خسروی، نادر زرین فر، احسان اله غزنوی راد، قاسم مسیبی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری بروسلوز یک بیماری عفونی قابل انتقال بین انسان و دام میباشد که با عود فراوان و قابلیت مزمن شدن مشخص میشود. عملکرد سیستم ایمنی در مزمن شدن این بیماری نقش دارد. از آن جا که پاسخهای ایمنی در بروسلوز انسانی کمتر بررسی شده است، در این مطالعه پروفایل سیتوکاینی در افراد مبتلا به فرم حاد و مزمن این بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 22 بیمار مبتلا به بروسلوز حاد (با میانگین سنی 17±38)، 21 بیمار مبتلا به بروسلوز مزمن (با میانگین سنی 10±43) و 21 فرد سالم (با میانگین سنی 4±26) که از نظر سنی و جنسی با بیماران انطباق داشتند، انجام گرفت. مقادیر &gammaIFN- ، 17-IL، 5-IL و TGF-&beta سرمی با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین سطح سرمی IFN-&gamma در مبتلایان به بروسلوز حاد و مزمن در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری را نشان داد(p=0/045). میانگین 17-IL در سرم مبتلایان به بروسلوز حاد در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیدار و در سرم مبتلایان به بروسلوز مزمن در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری را نشان داد(p=0/024). همچنین، میانگین سطح سرمی 5-IL و TGF-&beta در مبتلایان به بروسلوز حاد در مقایسه با فرم مزمن به طور معنیداری کمتر بود(p=0/001).
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که الگوی سیتوکاینی در فرم مزمن بیماری برسلوز بیشتر به 2Th وابسته میباشد. از این رو، مهار پاسخ 2Th میتواند راهکاری مناسب در درمان بیماری و جلوگیری از مزمن شدن آن باشد.
خدیجه خسروی، نادر زرین فر، احسان اله غزنوی راد، قاسم مسیبی،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز یک باکتری داخل سلولی است که سبب عفونت مزمن در انسان و حیوانات اهلی میشود. مکانیسمهای مزمن شدن این بیماری پیچیده و ناشناخته هستند. پاسخ های ایمنی ممکن است در مزمن شدن این بیماری نقش داشته باشند. در این مطالعه پاسخ تکثیر لنفوسیتی در بیماران مبتلا به بروسلوز حاد و مزمن مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 22 بیمار مبتلا به بروسلوز حاد، 21 بیمار مبتلا به بروسلوز مزمن و 21 فرد سالم که از نظر سن، جنس و زمینه ژنتیکی با بیماران انطباق داشتند، انجام گرفت. لنفوسیتهای خون محیطی با محیط گرادیان فایکول جدا شدند و میزان تکثیر سلولی در حضور آنتی ژن و فیتوهماگلوتنین-آ در شرایط کشت با روش MTT اندازهگیری شد.
یافتهها: اندیکس تحریک اختصاصی آنتی ژنهای بروسلا در بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن به طور معنیداری در مقایسه با بیماران مبتلا به فرم حاد بیماری کمتر بود(001/0=p). همچنین در تحریک لنفوسیتی با فیتوهماگلوتنین-آ نشان داده شد که پاسخ تکثیری در بیماران مزمن نسبت به گروه کنترل کمتر میباشد(04/0=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کاهش پاسخ تکثیر لنفوسیتی در بیماران مبتلا به برسلوز مزمن ممکن است به دلیل القاء پدیده آنرژی در این بیماران باشد.
پریسا زرگر، اسماعیل غنی، فریده جلالی مشایخی، ابراهیم افتخار،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: درصد کمی از بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال (CRC) به داروی 5- فلورویوراسیل (5-FU)، به عنوان داروی شیمی درمانی رایج، پاسخ میدهند. در مطالعه حاضر با هدف طراحی و مطرح ساختن یک پروتکل شیمی درمانی جدید، تأثیر ترکیب هم زمان اکریفلاوین (ACF) با 5-FU برمیزان مرگ و میر سلولهای CRC مورد مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روشها: از تست MTT برای ارزیابی اثر سیتوتوکسیک داروهای 5-FU و ACF بر ردههای سلولی CRC (HCT116،LS174T و SW480) استفاده شد. سلولها با غلظتهای متفاوت آکریفلاین (07/0 تا 5 میکرومولار) یا 5-FU (5/0 تا 64 میکرومولار) برای 72 ساعت تیمار شدند و سپس درصد زنده ماندن سلولها و IC50 داروها محاسبه شد. برای ارزیابی تأثیر داروی ACF بر خاصیت ضد سرطانی 5-FU، سلولها با غلظتهای متفاوت 5-FU و غلظت IC30 داروی ACF به صورت هم زمان تیمار شدند.
یافتهها: ACF و 5-FU یک اثر مهاری وابسته به دوز بر رشد سلولهای رده CRC داشتند. سلولهای LS174T بیشترین و سلولهای SW480 کمترین حساسیت را در مقابل داروی ACR و 5-FU نشان دادند. تیمار هم زمان دو دارو نشان داد که در حضور ACF حساسیت سلولها در مقابل 5-FU تغییر معنیداری نمییابد(05/0p>).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که داروی ACF بر هر سه رده سلولهای CRC دارای اثر سیتوتوکسیک بوده و باعث مرگ و میر آنها میشود. با این حال استفاده همزمان از ACF و 5-FU نمیتواند خاصیت ضد سرطانی داروی 5-FU را بهبود بخشد.
علیرضا زرین آرا، محمدمهدی آخوندی، حجت زراعتی، کورش کمالی، کاظم محمد،
دوره 19، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: حدود بیست و پنج سال است که مدلهای پیشبینی کننده درمان ناباروری وارد عرصه سلامت شدهاند. برای تولید و کاربرد مدلهای پیشبینی کننده، اصول علمی وجود دارد که جهت طراحی مدل پیشبینی موفقیت درمان ناباروری نیز به کار میروند. هدف از این مطالعه، فراهم آوردن اطلاعات پایه برای تدوین مدل پیشبینی کننده موفقیت درمان ناباروری است.
مواد و روشها: در این مقاله، ابتدا اصول تدوین مدل پیشبینی کننده توضیح داده شده و سپس ضمن بیان جزئیات بیشتر طراحی این مدلها با ذکر مثالی که مربوط به درمانهای ناباروری است، شرح داده میشود.
یافتهها: شناسایی و تعریف هدف و کارکرد مدل، اطلاعات ورودی که برای تدوین مدل از آنها استفاده خواهد شد، نوع مداخله یا اقدام تشخیصی که موجب تغییرات در نمونه میشود و مشخص بودن تعریف خروجی یا برونداد یا نتیجهای که از کارکرد مدل مورد انتظار است، مهمترین اصولی هستند که در قسمت اول توضیح داده شده و خصوصیات عوامل پیشگو در مدل نهایی، رسم روند نمای تهیه اطلاعات جمعیت هدف، اعتبار سنجی درونی و بیرونی و توجه به برنامه تحلیل نتایج از موارد مهمی هستند که در ادامه شرح داده میشود.
نتیجهگیری: استفاده مناسب از مدلهای پیشبینی کننده میتواند بیماران و درمانگر را در انتخاب روش درمانی مناسب یاری کند.
نادر زرین فر، مریم ولیخانی، بهمن صادقی، معصومه صوفیان، مجید اکبری،
دوره 19، شماره 11 - ( بهمن ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پروبیوتیکها به عنوان عامل پیشگیری در بیماریهای عفونی نظیر عفونت ادراری استفاده میشوند. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات مفید پروبیوتیک لاکتوکر بر عفونت ادراری در بیماران با کاتتر ادراری در بخش مراقبتهای ویژه بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی سه سو کور، 125 بیمار با کاتتر ادراری در بخشهای مراقبت ویژه به شکل تصادفی انتخاب شده و به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه درمانی(63 نفر) از نظر سن، جنس و مدت پذیرش به شکل مناسب با گروه پلاسبو (62 نفر) همسان بود. گروه مورد به مدت 10 روز روزانه یک عدد کپسول لاکتوکر و گروه کنترل نیز به مدت 10 روز روزانه یک عدد کپسول پلاسبو دریافت نمودند. هر دو گروه در شروع مطالعه و در روز بیستم تست آنالیز کامل ادرار و کشت ادرار به روش مشابه سنجیده شدند و در نهایت دادهها با آزمون تی تحلیل شدند.
یافتهها: بروز عفونت ادراری بین دو گروه مورد و شاهد( به ترتیب 4/17 درصد و 5/22 درصد) تفاوت آماری معنی دار نداشت(672/0=p). اما به تفکیک جنس، تفاوت معنیداری در شرایط بروز عفونت ادراری زنان نسبت به مردان مشاهده شد(002/0=p). در گروه مورد با کاتتریزاسیون طولانی مدت، بروز عفونت ادراری از تفاوت معنیداری برخوردار بود(041/0=p).
نتیجهگیری: تجویز کپسول لاکتوکر در پیشگیری از عفونت ادراری در بیماران مورد و شاهد بخشهای مراقبت ویژه اثری نداشت. ولی در مقایسه زنان با مردان با کاتتر ادراری و دریافت کننده پروبیوتیک، عفونت ادراری در زنان بیشتر کاهش داشت. پروبیوتیک تاثیر پیشگیرانهای بر روی کاتتریزاسیون طولانی مدت داشت.
مرتضی سلیمی آوانسر، عبدالصالح زر،
دوره 20، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کنندهای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشانگرهای التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنشگر-C همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق میرباشد.
مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوتهای مشاهده شده بین گروهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).
یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشتهایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنیدار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بودهایم. پروتئین واکنشگر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: به طور خلاصه، میتوان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.
سید امیر دادخواهی، علی آرش انوشیروانی، رضا آقابزرگی،
دوره 20، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم غالب کنونی در درمان مولتیپل میلوما رژیمهای حاوی تالیدوماید است. تالیدوماید داروی تعدیل کننده سیستم ایمنی است که عارضه اصلی آن طبق بررسیهای متعدد، ترومبوآمبولی بوده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر آسپرین و دوز پایین وارفارین در پیشگیری از ترومبوآمبولی در بیماران با ریسک متوسط ابتلا به مولتیپل میلوما است که تحت درمان رژیمهای حاوی تالیدوماید هستند.
مواد و روشها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی دوسوکور، تعداد 66 بیمار مبتلا به مالتیپل میلوما و تحت درمان با رژیمهای حاوی تالیدومید با ریسک استاندارد ترومبوآمبولی که در بیمارستان خوانساری بستری بودند، پس از اخذ رضایتنامه کتبی و معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. فراوانی بروز ترومبوآمبولی در این بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: 5 بیمار در گروه وارفارین و 2 بیمار در گروه آسپرین دچار ترومبوآمبولی شدند. تحلیلهای مجذور کای نشان داد که اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود ندارد(635/0p=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر دو دارو در جلوگیری از بروز ترومبوآمبولی موثر بوده و میتوانند به عنوان درمان پروفیلاکتیک مورد استفاده قرار گیرند.
اعظم زرنشان، محمدرضا ذوالفقاری، مهدیا غلام نژاد، مهدی یوسفی،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اینترلوکین 4 نقش کلیدی در پاتوژنز آسم دارد و افزایش سطح سرمی آن با شدت آسم و چاقی ارتباط دارد. اینترلوکین 4 باعث ترشح IgE توسط سلول های B میگردد. مطالعات قبلی حاکی از اثر ضد التهابی تمرینات ورزشی بر
ریههای مبتلا به آسم میباشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر12 هفته تمرینات هوازی منظم بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و IgE در زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق است.
مواد و روش ها: 21 زن مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق انتخاب شدند و به دو گروه تجربی(12 نفر) و کنترل(9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرینی هوازی، سه روز در هفته و هر جلسه 60 دقیقه شرکت کردند. نمونههای خونی ناشتا قبل و دو روز بعد از 12 هفته دوره تمرینی جمع آوری شد، دادهها از طریق نرم افزار SPSS نسخه22 تحلیل شدند.
یافته ها: بعد از 12 هفته تمرینات، کاهش معناداری در اینترلوکین 4 سرم(015/0=p، 68/2-=t)، شاخص توده بدنی(014/0=p، 72/2-=t) و وزن (001/0=p، 99/3-=t) گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. ارتباط
معناداری بین تغییرات چاقی و تغییرات مارکرهای التهابی وجود نداشت(05/0<p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی هوازی مستقل از تغییرات چاقی منجر به کاهش سطح سرمی اینترلوکین 4 زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق می گردد.
بزرگمهر ایمانی پیرسرایی، نجمه رنجی، لیلا اسدپور،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک باکتری گرم منفی و فرصت طلب است که علت اصلی عفونتهای بیمارستانی مانند سوختگی شدید میباشد. کورکومین جزء اصلی گیاه زردچوبه (Curcuma longa)است که دارای اثرات ضد سرطانی و ضد التهابی است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر ضد باکتریایی کورکومین در سودوموناس آئروژینوزا از طریق بیان mexC و mexD بود.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، سویههای سودوموناس آئروژینوزا از بیمارستانها و آزمایشگاههای استان گیلان تهیه شد. پس از تست آنتیبیوگرام و آزمایش MIC، چهار جدایه مقاوم به سیپروفلوکساسین با استفاده از سیپروفلوکساسین به تنهایی (MIC2/1) (نمونه کنترل) و در ترکیب با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی (نمونه تست) تیمار شدند. پس از 24 ساعت، استخراج RNA و سنتز cDNA انجام شد. سپس بیان ژنهای mexC وmexD با استفاده از روش Real-Time PCR در سلولهای تحت تیمار با کورکومین و بدون تیمار مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که ترکیب سیپروفلوکساسین (MIC2/1) با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی باعث مهار رشد تقریباً 50 درصدی در سودوموناس آئروژینوزا میشود. در سلولهای تیمار شده با کورکومین و سیپروفلوکساسین در مقایسه با سلولهای تیمار شده با سیپروفلوکساسین به تنهایی، ژنهای mexCو mexD به میزان 65/0< و 1/0< به ترتیب در سه جدایه و چهار جدایه کاهش بیان معنی دار (05/0> p) داشتند.
نتیجهگیری: نتایج ما نشان داد که کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی همراه با غلظت MIC2/1 سیپروفلوکساسین موجب مهار رشد سودوموناس آئروژینوزا از طریق کاهش بیان ژنهای mexC و mexD میشود.
علی آرش انوشیروانی، اعظم احمدی، رضا آقابزرگی، سارا خلیلی، مریم صحرایی، طه فریدونی، ضحی خادمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه شایعترین سرطان در زنان سراسر جهان است. ارتباط این بیماری با وقوع تغییرات در ژن های متعدد اثبات شده است. یکی از مسیرهای مرتبط با سرطان سینه مسیر بازجذب فولات است. آنزیم کلیدی این مسیر پیامرسانی توسط ژن TYMS کد می شود. miRNAها با اتصال به نواحی تنظیمی ژن ها بیان آن ها را کنترل میکنند. در این مطالعه، وجود تغییر در ناحیه تنظیمی TYMS در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی (شامل گرید و متاستاز) بیماران سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه ابتدا ناحیه تنظیمی ژن TYMS با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیکی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های سرطانی و استخراج DNAاز نمونه های خون، تغییر در ناحیه اتصال miRNA مورد مطالعه توسط برش آنزیمی NlaIII بررسی شد.
یافته ها: بررسیهای بیوانفورماتیکی نشان داد که محل اثر برخی از آنزیم های محدود کننده در 3'-UTR ژن TYMS مرتبط با ناحیه اتصال miRNAهایی از جمله Hsa-miR-433-3p قرار دارد. نتایج حاکی از صحت فرآیند تخلیص ماده ژنومی، PCR و برش آنزیمی بود. در ناحیه تنظیمی مورد بررسی، ژنوتایپ های هوموزیگوت CC، هتروزیگوت AC و واریانت هوموزیگوت موتانت AA با فراوانی متفاوت نسبت به نمونه های سالم مشاهده شد
(05/0 > p ، 4923/2 تا 7275/. : CI 95% ، 3465/1 : OR). همچنین ارتباط ژنوتایپ AA با گرید بالا و متاستاز از نظر آماری تایید شد.
نتیجه گیری: در مطالعات متعدد مشخص شده است برخی از پلیمورفیسم ها در ژن های کلیدی مرتبط با سرطان با تشخیص و پروسه درمان آنها ارتباط مستقیم دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع در درمان سرطان، دستیابی به بیومارکرهای تشخیصی در سرطان سینه در مراحل اولیه حائز اهمیت خواهد بود. احتمالا تغییر نوکلئوتیدی در سایت اتصال miRNA مورد مطالعه می تواند به عنوان بیومارکر تشخیصی تومور مورد استفاده قرار گیرد.
جواد نخ زری خداخیر، امیرحسین حقیقی، محمدرضا حامدی نیا،
دوره 21، شماره 3 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت بدنی و ورزش یکی از عوامل تحریک ترشح فاکتورهای رشد عصبی در بیماران ام اس میباشد. بنابراین هدف این پژوهش، مطالعه اثر تمرین ترکیبی با غالب هوازی و مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر مقادیر سرمی BDNF و NGF در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 بیمار ام اس (5-3=EDSS) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تجربی (تمرین ترکیبی+ مکمل Q10، تمرین ترکیبی+ دارونما، مکمل Q10) و یک گروه کنترل (دارونما) تقسیم شدند. دو گروه تجربی یک برنامه تمرین ترکیبی شامل دو جلسه تمرین هوازی و یک جلسه تمرین مقاومتی را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. مکمل Q10 به مقدار روزانه 200 میلیگرم تجویز شد. نمونه خون 24 ساعت قبل از اولین جلسه و همچنین 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از 10 ساعت ناشتایی شبانه به منظور اندازهگیری مقادیر سرمی BDNF و NGF جمعآوری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای تحلیل کواریانس و تی همبسته در سطح معنیداری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از عدم تغییر معنیدار مقادیر سرمی BDNF و NGF در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بود (05/0 ≤ p).
نتیجه گیری: تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل Q10 منجر به تغییر غلظت BDNF و NGF در بیماران مبتلا به ام اس نشد. بنابراین، لازم است مدت و شدت این نوع تمرینات و همچنین دوز مکمل Q10 تغییر یابد.
- آیلار صباغی، محسن زرگر، امیر قائمی، فرحناز معتمدی سده، محمد رضا ذوالفقاری،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف نسل جدیدی از واکسنهای غیرفعال کامل آنفلوانزا مورد نیاز است تا منجر به ایجاد حفاظت متقاطع قویتر در برابر سابتایپهای مختلف ویروس آنفلوانزا شود. هدف از این تحقیق، بهکارگیری فرایند غیرفعالسازی ویروس آنفلوانزا از طریق تابش گاما به عنوان کاندیدی برای ساخت واکسنهای آنفلوانزای غیرفعال کامل است.
مواد و روش ها تکثیر سویه ویروس آنفلوانزای انسانی [(A/PR/8/34 [A/Puerto Rico/8/34 (H1N1) بر روی رده سلولی اپیتلیوم کلیه سگسانان صورت گرفت و پس از اولترافیلتراسیون، تیتر عفونتزایی ویروس به روش (Tissue Culture Infectious Dose 50% (TCID50% با استفاده از فرمول کربر محاسبه شد. متعاقباً غیرفعالسازی ویروس از طریق تابش گاما و با استفاده از دستگاه گاما سل- 220 صورت گرفت. فاکتور D10 value و دز بهینه غیرفعالسازی نیز بر مبنای منحنی دز/پایندگی و تیتر اولیه ویروس محاسبه شد. همچنین ویژگیهای آنتیژنیک ویروسهای پرتوتابیشده در مقایسه با شاهد و غیرفعالسازی کامل نمونههای پرتوتابیشده با دز بهینه به ترتیب به واسطه تست هماگلوتیناسیون و آزمون بیضرری ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.IAU.TMU.REC.1397.309در کمیته پژوهشی دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران به ثبت رسیده است.
یافته ها با توجه به تیتر ویروس تغلیظشده (TCID50: 105.75 /ml) و رسم نمودار دز/پایندگی، فاکتور D10 value و دز بهینه غیرفعالسازی ویروس به ترتیب 4/878 و 28/048 کیلوگری محاسبه شد. از طرفی بر مبنای نتایج حاصل از آزمون بیضرری و تست هماگلوتیناسیون، دز بهینه برای غیرفعالسازی کامل ویروس با حفظ ویژگیهای آنتیژنیک، 28 کیلوگری تعیین شد.
نتیجه گیری تابش گاما به واسطه حفظ ساختارهای آنتیژنیک، کاندیدی مناسب برای توسعه واکسن محسوب میشود.
رامین پرویزراد، سارا خلیلی درمنی، اعظم احمدی،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس به عنوان یک پاتوژن شایع عفونتهای بیمارستانی به شمار میرود. ناقلین بینی در کارکنان بیمارستان، از منابع اصلی عفونتهای بیمارستانی محسوب میشوند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان شیوع ناقلین نازوفارنکس استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین و آلودگی باکتریایی سطوح تلفنهای همراه در کارکنان اورژانس بیمارستان ولیعصر اراک است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی سواب بینی و همچنین سطح تلفنهای همراه هفتاد نفر از پرسنل اورژانس بیمارستان ولیعصر بررسی شد. ابتدا نمونههای سواب از بینی روی محیط مانیتول سالت آگار کشت داده شد، سپس سویههای استافیلوکوکوس ایزوله و با روشهای استاندارد میکروبشناسی (کاتالاز، کواگولاز، تخمیر مانیتول و DNase) شناسایی شدند. در ادامه حساسیت نمونهها نسبت به دیسک سفوکسیتین و اگزاسیلین بررسی شد و وجود ژن mecA در سویههای مذکور با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.282 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها: بر اساس نتایج، استافیلوکوکوس اورئوس از شانزده نفر از پرسنل جداسازی شد که در نفر نفر حساس به متیسیلین (MSSA) و در یازده نفر مقاوم به متیسیلین (MRSA) بود. همچنین سه تلفن همراه آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس بود که یک نمونه مقاوم به متیسیلین و دو نمونه حساس به متیسیلین بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد فراوانی سویههای استافیلوکوکوس مقاوم به متیسیلین در کارکنان اورژانس بیمارستان ولیعصر اراک قابل توجه است؛ بنابراین با توجه به خطر عفونتهای بیمارستانی ناشی از آن، برنامهریزی جهت شناخت حاملین در میان کارکنان به منظور کنترل و پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی ضروری به نظر میرسد.
سیده فائزه فاضلیان، علی محمدزاده، هما زرین کوب، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لبخوانی، استخراج دادههای گفتاری از فعالیت قسمت تحتانی چهره بهویژه آروارهها، لبها، زبان و دندانهاست که در افراد شنوا مهارتی طبیعی محسوب میشود. هدف اصلی لبخوانی، افزایش استقلال افراد دچار نقص شنوایی است. دیدن حرکات صورت گوینده به طور قابل ملاحظهای توانایی درک واژگان گفتهشده را افزایش میدهد، بهخصوص در محیطهایی که نویز در آن وجود دارد. درواقع این نکته نشاندهنده نقش مؤثر سیگنالهای دیداری است. در پژوهش حاضر به بررسی اثر آموزش بر مهارت لبخوانی افراد 18 تا 25 ساله با طراحی و ساخت یک برنامه آموزشی لبخوانی پرداختیم.
مواد و روش ها: از آزمون لبخوانی سارا 1 و 2 برای ارزیابی مهارت لبخوانی و بررسی اثرآموزش لبخوانی بر بازشناسی گفتار نمونههای حاضر در مطالعه استفاده شد. مطالعه مداخلهای نیمهتجربی حاضر روی 27 نفر از دانشجویان پسر که به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند، انجام شد. برای تحلیل دادهها،آزمونهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون مک نمار مورد استفاده قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج، از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این پژوهش با کد IR.SBMU.REC.1394.144 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی رسیده است.
یافته ها: بین امتیازات آزمون لبخوانی سارا 1 در 2 موقعیت قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معناداری وجود داشت(P=0/000) و امتیازات آزمون لبخوانی سارا 2 نیز در 2 موقعیت تفاوت معناداری را نشان داد (P=0/000). همچنین بین امتیازات، همخوان واکه، در موقعیت قبل از آموزش لبخوانی و بعد از آن نیز تفاوت معناداری وجود داشت (P<0/05). بررسی امتیازات لبخوانی شش واکه اصلی نیز نشاندهنده تفاوت معنادار در دو موقعیت قبل و بعد از آموزش بود (P=0/000).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان دادند آموزش لبخوانی اثر مثبتی بر توانایی لبخوانی در افراد دارد و امکان بهبود توانایی لبخوانی بعد از آموزش وجود دارد.