19 نتیجه برای ابطحی
حمید ابطحی، علی هاتف سلمانیان، سیما رافتی، قربان بهزادیان نژاد،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
مقدمه: بروسلوز از مهم ترین بیماری های زئونوتیک است که باعث سقط جنین و نازایی در دام ها و بروز تب مواج در انسان می گردد. استفاده از واکسن رایج یعنی سویه S19بروسلا آبورتوس عوارض متعددی برای دام ها دارد. پروتیین P39بروسلا از جمله پروتیین های فضای پری پلاسمیک است که به عنوان یکی از شاخص های مهم ایمنی زا مطرح است. با تولید پروتیین نو ترکیب P39 می توان مطالعات بیش تری در زمینه توانایی این پروتئین در تحریک پاسخ های ایمنی زا بر علیه بروسلا انجام داد. لذا در این تحقیق تولید و تخلیص این پروتئین در باکتری اشریشیا کلی به صورت نو ترکیب انجام گرفته است.
روش کار: در این تحقیق تجربی با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز، ژن P39 از باکتری بروسلا آبورتوس تکثیر گردید. پس از تخلیص ژن P39، در ناقلین پلاسمیدی و pSK+ 4T1 pGEXکلون گردید. بنابراین ساختارهای P39-pSK+ و P39-4T1 pGEXتهیه گردید. برای تولید پروتیین نوترکیب P39 ابتدا ساختار پلاسمیدی P39-4T1 pGEX وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21 شد. سپس تولید پروتیین با القای پلاسمید P39-4T1 pGEXتوسط IPTG صورت گرفت. پروتیین تولید شده با استفاده از کیت تخلیص پروتئین گلوتاتیون اس ترانسفرآز سفارز خالص گردید. میزان پروتیین خالص شده با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد.
نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط PCR کلون شده در ناقل پلاسمیدی+pSK کاملا با ژن P39 بروسلا آبورتوس یکسان بود. تولید پروتیین P39 با القا پلاسمید P39-4T1 pGEX انجام گردید. میزان پروتیین خالص شده برابر 200 میکروگرم در میلی لیتر به دست آمد.
نتیجه گیری: تولید پروتیین نو ترکیب P39بروسلا آبورتوس که در سیتوپلاسم باکتری اشریشیا کلی ناپایدار است، با استفاده از ناقلین دارای پروتیین الحاقی نظیر 4T1 pGEXدر میزبان اشریشیا کلی سویه BL21 امکان پذیر است.
دكتر حمید ابطحی، دكتر علی هاتف سلمانیان، دكتر سیما رافتی،
دوره 9، شماره 1 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: مطالعات زیادی جهت بررسی ایمنی زایی شاخصهای آنتی ژنیک بروسلا ازجمله پروتئین P39 در حیوانات انجام گرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا آنتی ژنیسیته پروتئین نوترکیبP39 در بیماران مبتلا به تب مالت بررسی گردد. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا پروتئین نو ترکیبP39 در باکتری اشریشیاکلی تولید گردید. برای بررسی آنتیژنیسیته پروتئینP39 در بیماران مبتلا به تب مالت از آزمون وسترن بلات با شش سرم بیمار و یک سرم مربوط به فرد سالم استفاده گردید. نتایج: در آزمون وسترن بلات آنتی بادیهای موجود در سرم بیماران مبتلا به پروتئینP39 نوترکیب متصل گردید. نتیجه گیری: شناسایی پروتئین نوترکیبP39 آنتی بادیهای موجود در سرم بیماران مبتلا به تب مالت، نشانگر تشابه اپیتوپهای فرم نوترکیب با شکل طبیعی آن است.
حمید ابطحی، قاسم مسیبی، علی هاتف سلیمانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: استرپتولیزین O از جمله پروتئینهای ترشحی استرپتوکک پیوژن بوده که دارای قدرت آنتی ژنیک میباشد. امروزه با ردیابی آنتیبادیهای ضد این پروتئین روند عفونت ناشی از این باکتری پیگیری میشود. تاکنون تولید نوترکیب این پروتئین با استفاده از ناقلین بیانی دارای پروتئین الحاقی صورت گرفته است. در این تحقیق سعی گردیده تا تولید پروتئین با استفاده از ناقلین بدون پروتئین الحاقی انجام پذیرد. روش کار: در این تحقیق تجربی با طراحی پرایمر اختصاصی و استفاده از روش PCR، ژن استرپتولیزینO از استرپتوکک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET28a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET28a-SLO وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القا توسط IPTG و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیتNi-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد. نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط روش PCR با ژن استرپتولیزینO استرپتوکک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزینO با القا پلاسمید pET28a-SLO توسط IPTG انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA انجام شد. میزان پروتئین خالص شده برابر 100 میکرو گرم در میلی لیتر به دست آمد. سرم موش واجد آنتی استرپتولیزین O در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجه گیری: تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزین O بدون استفاده از پروتئین الحاقی در میزبان اشریشیا کلی نیز امکانپذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتیژنیک خود را به خوبی حفظ میکند. بنابر این میتوان از آن در تشخیص آنتی بادی ضد استرپتولیزین O در بیماران مبتلا به عفونت استرپتوککی استفاده کرد.
حسین سرمد یان، فرشیده دید گر، حمید ابطحی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: از آنجا که استافیلوکوک اورئوس یکی از مهمترین عوامل بیماریزای انسان میباشد و با توجه به کلونیزاسیون این باکتری در بینی، پرسنل ناقل، این باکتری میتواند باعث افزایش میزان بروز عفونتهای بیمارستانی شود. این مطالعه جهت مقایسه اثر دو رژیم ضد میکروبی (موپیروسین موضعی داخل بینی و سیپروفلوکساسین خوراکی) در درمان و عود ناقلین استافیلوکوک طراحی شده است. روش کار: این کار آزمایی بالینی به صورت سه سویه کور بر روی 366 نفر از پرسنل بیمارستان ولیعصر(عج) اراک انجام شد. پس از انجام کشت بینی از تمام پرسنل، 45 نفر که کشت مثبت داشتند به عنوان ناقل استافیلوکوک اورئوس شناخته شده و در دو گروه A و B به ترتیب تحت درمان با رژیم سیپروفلوکساسین خوراکی تک دوز 1500 میلی گرم، به علاوه پماد ویتامین A+D به عنوان دارونما به مدت 5 روز و رژیم پلاسبوی خوراکی تک دوز به علاوه پماد موپیروسین داخلی بینی به مدت 5 روز قرار گرفتند. کشت مجدد بینی جهت بررسی تاثیر درمان پس از اتمام درمان انجام شد. همچنین کشت مرحله آخر جهت بررسی میزان عود، 5 هفته پس از مصرف داروها انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده دو گروه توسط آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: مشخص شد که 9/12 درصد از پرسنل بیمارستان ولیعصر(عج) اراک، ناقل استافیلوکوک اورئوس در بینی خود میباشند. تاثیر درمانی رژیم موضعی موپیروسین داخل بینی( درمان در 5/89 درصد موارد) به طور معنیداری بالاتر از رژیم خوراکی سیپروفلوکساسین تک دوز (درمان در 55 درصد موارد) بود(019/0 =p). اما میزان عود پس از مصرف رژیم موضعی 3/13 درصد و پس از مصرف رژیم خوراکی 20 درصد بود که تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، رژیم موضعی پماد موپیروسین تأثیر بیشتری نسبت به رژیم خوراکی سیپروفلوکساسین تک دوز بر روی درمان ناقلین بینی استافیلوکوک اورئوس دارد. همچنین در این مطالعه تفاوت معنیداری در میزان عود ناقلی استافیلوکوک اورئوس پس از مصرف هر کدام از دو رژیم دارویی فوق مشاهده نشد.
حمید ابطحی، محمد جواد قناد زاده، علی هاتف سلمانیان، احسان غزنوی راد، مسعود کریمی، ندا مولائی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
چکیده مقدمه: در تشخیص عوامل میکروبی با استفاده از روشهای ملکولی، تخلیص کروموزوم مرحله بسیار مهمی است. در این تحقیق با افزایش مدت زمان مرحله دناتوراسیون بدون تخلیص کروموزوم باکتری، با تخریب سلول، تکثیر DNA انجام میشود. روش کار: در این مطالعه تجربی، رقتهای100/8 ، 100/4 ، 100/2 ، 100/1 ، 200/1 ، 400/1 ، 800/1 و 1600/1 از باکتری در آب مقطر تهیه گردید. پس از آن باکتریها به روش فیلتراسیون از نمونه جدا گردید. بدون خالص سازی کروموزوم باکتری، با استفاده از روش زنجیرهای پلی مرآز و به کمک پرایمرهای طراحی شده، ژن 16sRNA تکثیر یافت. شناسایی آلودگی 15 حلقه چاه آب شهر اراک و مقایسه آن با روش MPN جهت بررسی حساسیت روش فوق انجام گرفت. نتایج: کشت رقتهای تهیه شده نشان دهندۀ تأیید تعداد باکتریها در این رقتها بود. نتیجه واکنش زنجیرهای پلی مرآز رقتها (پس از فیلتراسیون) نشان داد که این سیستم قادر است وجود باکتری در این رقتها را شناسایی کند. علاوه بر آن مقایسه تشخیص آلودگی آب به دو روش MPN وPCR انجام گرفته در این تحقیق، نشان دهنده حساسیت بالای روش اخیر بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این بررسی حاکی از آن است که با روش مذکور علاوه بر این که امکان بروز نتیجه منفی کاذب کمتر میشود نیاز به انجام مراحل سخت، پیچیده و وقت گیر تخلیص کروموزم نیز نمی باشد.
محمود کمانی، حمید ابطحی، قاسم مسیبی، راضیه نظری، مسعوده کریمی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در عفونتهای چرکی پوستی، غلظت چرک در ارتباط با دزاکسی ریبو نوکلئوپروتئین هاست.استفاده از استرپتودورناز که یک دزاکسی ریبونوکلئاز است به همراه استرپتوکیناز به حل شدن ترشحات کمک میکند، در نتیجه ترمیم زخم در اثر خارج شدن چرک از بافت نکروز شده صورت میگیرد. هدف از این مطالعه تولید استرپتودورناز نوترکیب از سوش استرپتوکوک گروه A که از نظر تولید استرپتودورناز پر بازده است، توسط وکتور بیانی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه بنیادی- کاربردی، DNA ژنومی ژن استرپتودورناز با روش فنل- کلروفرم استخراج گردید، سپس با کمک پرایمرهای اختصاصی ویژه ژن استرپتودورناز، ژن مورد نظر با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر شد. ژن استرپتودورناز به دست آمده در ناقل پلاسمیدی SD1T4pGEX جهت بیان کلون شد و پلاسمید SD1T4pGEX وارد باکتری اشریشیاکلی سویه بی ال 21 گردید. تولید پروتئین با القا توسط ایزوپروپیل تیوگالاکتوپیرانوزید و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب خالص گردید. یافتهها: ترادف نوکلئوتیدی محصول ژن واکنش زنجیره ای پلی مراز با ژن استرپتودورناز استرپتوکوک گروه A کاملاً یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتودورناز با القاء پلاسمید SD1T4pGEX توسط تیوگالاکتو پیرانوزید انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب انجام شد. سرم موش واجد آنتی استرپتودورناز در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجهگیری: تولیداسترپتودورناز نوترکیب با استفاده از ناقلین پلاسمیدی نظیر pGEX در میزبان اشریشیاکلی نیز امکان پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی ژنیک خود را به خوبی حفظ میکند. با توجه به نیاز داخلی کشور و همچنین بازدهی کم تولید و بیماریزا بودن استرپتوکوکها تولید این محصول به صورت نوترکیب امکان پذیر است.
آذر مرادخانی، حمید ابطحی، ایرج پاکزاد، مسعوده کریمی،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هیالورونیداز A از جمله پروتئینهای ترشحی استرپتوکوک پیوژن بوده که دارای قدرت آنتی ژنیک میباشد. امروزه با ردیابی آنتی بادیهای ضد این پروتئین روند عفونت ناشی از این باکتری پیگیری میشود. در این تحقیق سعی گردیده تا تولید پروتئین نوترکیب هیالورونیداز A در باکتری اشریشیا کلی انجام گیرد.
مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی با طراحی پرایمر اختصاصی و استفاده از روش PCR، ژن هیالورونیداز A از استرپتوکوک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET32a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET32a -hylA وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القاء توسط IPTG صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیت Ni-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش برادفورد اندازه گیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد.
یافته ها: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط روش PCR با ژن هیالورونیداز A استرپتوکوک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب هیالورونیداز A با القاء پلاسمید pET32a -hylA توسطIPTG انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA صورت گرفت. میزان پروتئین خالص شده برابر 500 میکروگرم در میلی لیتر به دست آمد. سرم موش واجد آنتی هیالورونیداز A در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد.
نتیجه گیری: تولید پروتئین نوترکیب هیالورونیداز A در میزبان اشریشیا کلی نیز امکان پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی ژنیک خود را به خوبی حفظ میکند.
ندا مولایی، حمید ابطحی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: استرپتوکیناز از جمله پروتئین های ترشحی استرپتوکک پیوژن است. این پروتئین در بیماریزایی باکتری نقش مهمی دارد. در این تحقیق سعی بر تولید بالای این آنزیم به شکل نو ترکیب بوده بهطوریکه محصول با تغییر ترکیب محیط کشت و تعداد باکتری القاء شده افزایش یابد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، با استفاده ازروش PCR، ژن استرپتوکیناز از استرپتوکوک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن در ناقل پلاسمیدی pET32a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET32a -Ska وارد باکتری اشریشیاکلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القاء توسط IPTG و بهینه سازی شرایط محیط کشت و تعداد باکتریها صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیت Ni-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش برادفورد اندازهگیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد.
یافته ها: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده با ژن استرپتوکیناز باکتری استرپتوکوک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتوکیناز با القاء پلاسمید pET32a -Ska توسطIPTG انجام گردید. پروتئین تولید شده از نظر آنتی ژنیسیته با فرم طبیعی یکسان بود. بیشترین مقدار پروتئین تولید شده در غلظت باکتری با جذب نوری 8/0 بود. در محیط فاقد گلوکز نسبت به محیطهای گلوکز دار پروتئین بیشتری تولید شد.
نتیجه گیری: تغییر شرایط محیط کشت میتواند باعث افزایش میزان تولید پروتئینهای نوترکیب در باکتری میزبان گردد. وجود برخی عوامل غذایی از جمله گلوکز به تنهایی باعث افزایش محصول نمی شود بلکه امکان دارد کاهش محصول را نیز در پی داشته باشد.
حمید ابطحی، علی هاتف سلمانیان، سیما رافتی، قاسم مسیبی، علیرضا آموزنده،
دوره 14، شماره 7 - ( ویژه نامه بروسلوز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلا باکتریهای گرم منفی داخل سلولی میباشند. با توجه به معضلات بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی بروسلوز، کنترل این بیماری از اهمیت خاصی برخوردار است. واکسیناسیون رایج شامل استفاده از سویههای زنده و ضعیف شده این باکتریها است. در این تحقیق سعی بر آن است تا ایمنی زایی ژن 39P بروسلا آبورتوس در موش بالب سی بررسی شود.
مواد و روشها: این مطالعه یک بررسی تجربی می باشد که ابتدا با استفاده از PCR ژن 39P تکثیرگردید و سپس در ناقل یوکاریوتیکی 3pcDNA کلون شد. پلاسمید به دست آمده در سه مرحله به موشهای بالب سی به صورت عضلانی تزریق گردید. پس از آخرین واکسیناسیون آزمونهای ایمنولوژیک از جمله پاسخ تکثیری لنفوسیتی، سنجش انترفرون گاما وانترلوکین 5 و تعیین عیار a2IgG و 1IgG انجام شد.
یافتهها: میزان ضریب تحریکی در پاسخ تکثیری لنفوسیتی برابر 6/3، انتر فرون گاما اندازهگیری شده برابر 3 نانوگرم بر میلی لیتر و انتر لوکین 5 به مقدار ناچیزی بود. تیتر a2IgG برابر 640/1 و تیتر IgG1 40/1 به دست آمد.
نتیجه گیری: نتایج مربوط به آزمونهای ایمنولوژیک نشان دهنده تحریک مناسب سیستم ایمنی موش پس از تزریق پلاسمید حاوی ژن 39P است. تحریک سیستم ایمنی از نوع 1Th بوده که تعداد باکتریهای طحال را نیز کاهش داده است. بنابراین پروتیین 39P نقش ایمنی زایی نسبتاً خوبی را دارد. استفاده از روش DNA Vaccine در تحریک ایمنی سلولی علیه این باکتری قابل توجه است.
عادله حسینی زاده، حمید ابطحی، مانا شجاع پور، مجید اکبری، راضیه نظری، معصومه صوفیان،
دوره 15، شماره 6 - ( ماهنامه آبان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوکوس در ایران همانند سراسر جهان به عنوان یک پاتوژن مهم مطرح شده است. با افزایش استفاده از آنتیبیوتیک ونکومایسین، انتروکوک مقاوم به ونکومایسین، یک عامل مهم عفونتهای بیمارستانی شده است. ونکومایسین قادر است همراه با یک آمینوگلیکوزید درمان موثری را برای عفونتهای انتروکوکی فراهم کند. در عین حال مقاومت انتروکوک به آنتیبیوتیک ونکومایسین در حال افزایش است. در این مطالعه به بررسی الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی و فراوانی انتروکوکهای مقاوم به ونکومایسین پرداخته شده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از جداسازی و تشخیص 150سویه انتروکوک از نمونههای بالینی، الگوی مقاومت این سویهها نسبت به آنتیبیوتیکهای اریترومایسین، تیکوپلانین، ونکومایسین، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین، جنتامیسین، کوتریموکسازول و لینوزولید مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون MIC در مورد نمونههای مقاوم به ونکومایسین با آنتیبیوتیکهای ونکومایسین و تیکوپلانین به روش broth Micro dilution انجام شد. یافتهها: آزمون تعیین حساسیت باکتریها نشان داد که 6/14 درصد از نمونهها به ونکومایسین و 3/5 درصد نیز به تیکوپلانین مقاوم بودند. به ترتیب 64، 40، 6/38، 6/6، 0 و 7/38 درصد از نمونهها به اریترومایسین، کوتریموکسازول، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین، لینوزولید و جنتامیسین مقاوم بودند. 14 نمونه دارای مقاومت بالا به ونکومایسین بودند وهمگی این 14 نمونه،MIC بزرگتر مساوی 256 میکروگرم بر میلیلیتر داشتند. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، مقاومت به ونکومایسین در سویههای انتروکوک در اراک نیز مانند تمامی نقاط دنیا وجود دارد. درصد انتروکوکهای مقاوم به ونکومایسن در اراک بالا است و انتخاب درمان مناسب جهت عفونتهای ایجاد شده توسط انتروکوک ضروری میباشد.
حمید کاظمیان، محمد نجفی مصلح، حمید ابطحی،
دوره 15، شماره 7 - ( ماهنامه آذر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ویبریو کلرا عامل بیماری کلرا در انسان میباشد. بیان فلاژل و تحرک باکتری در کلونیزاسیون و ویرولانس آن عامل بسیار مهمی است. ژن FlaA یکی از پنج ژن کد کننده فلاژلین میباشد که نقش اصلی در حرکت باکتری و کلونیزاسیون آن دارد و از نظر ایمنی بخشی نیز مورد توجه میباشد. در این مطالعه کلونینگ و بیان ژن FlaA در باکتری اشرشیاکلی و بیان پروتئین نوترکیب با روش وسترن بلات تائید میشود. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ژن flaA با پرایمرهای اختصاصی با PCR تکثیر و با آنزیمهای BamHI و XhoI در وکتور pTZ57R/T کلون و در E.coli سویهDH5α تکثیر و تعیین توالی شد. در وکتور PGEX4T-1و در E.coli سویه BL21- DE3با القا IPTG بیان شد. از کیتG.S.T جهت خالص سازی پروتئین نوترکیب استفاده شد و پروتئین به موش تزریق و آنتی بادی اختصاصی سنتز شده در موش برای تایید نهایی پروتئین نوترکیب در وسترن بلات مورد استفاده گرفت. یافتهها: تعیین توالی نشان داد که ژن فوق بدرستی تکثیر شده است و آنتی بادی استفاده شده در وسترن بلات، تولید پروتئین نو ترکیب را نشان داد. نتیجه گیری: پروتئین نوترکیب flaA در میزبان E.coli با مقدار مناسب بیان گردید. تزریق پروتئین تولید شده به موش نشان داد که این پروتئین ضمن داشتن خاصیت آنتی ژنی به خوبی آن را حفظ میکند. بنابراین میتوان از آن به عنوان یکی از اجزا موثر در طراحی یک واکسن ایمنی بخش و نیز به عنوان یک ابزار تشخیصی استفاد نمود.
سمیه کیایی، حمید ابطحی، محمد علیخانی، قاسم مسیبی،
دوره 15، شماره 7 - ( ماهنامه آذر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ویبریوکلرا یک باکتری پاتوژن گرم منفی است که عامل بیماری اسهال است. یکی از مهمترین عوامل بیماریزای باکتری، پیلی هم تنظیم شونده با توکسین است. این پیلی به عنوان اولین عامل در کلونیزاسیون و تداوم باکتریها در روده کوچک مورد نیاز است. مواد وروشها: در این تحقیق با استفاده از روش PCR، ژن پیلی هم تنظیم شونده با توکسین ویبریوکلرا تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژنهای فوق در پلاسمید 1T4pGEX جهت بیان کلون شد. سپس ساختار پلاسمیدی نوترکیب وارد باکتری اشریشیاکلی شد. تولید پروتئینها توسط IPTG القاء و بهینه سازی شرایط محیط کشت صورت گرفت. پروتئینهای نوترکیب با استفاده از کیت گلوتاتیون S سفاروز خالص و آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام گرفت. میزان پروتئینها با استفاده از روش برادفورد اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج تحقیق حاضر بیان موفقیت آمیز پروتئینهای نوترکیب در سلول اشرشیاکلی را ثابت کرد. پروتئین نوترکیب به وسیله کروماتوگرافی تمایلی تخلیص شد. الگوی واکنش این پروتئینها با آنتیبادیهای ضد آنها، نشان داد که این پروتئینها خاصیت آنتیژنیک دارند. نتیجهگیری: از آنجا که در این مطالعه نشان داده شد، این پروتئینها دارای خاصیت آنتی ژنیسیته هستند، ممکن است به عنوان یک آنتی ژن مناسب برای واکسیناسیون باکتری ویبریوکلرا استفاده شود.
لیلا حسن زاده، حمید ابطحی، احسان الله غزنوی راد، صفیه صوفیان، وحیده فرجادی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری شایعترین باکتری است که جوامع انسانی را در بعد جهانی مبتلا به عفونت ساخته است. ژن vacA از مهمترین شاخصهای بیماری زایی این باکتری میباشد که باعث تشکیل واکوئلهای اسیدی در سیتوپلاسم سلول و نیز تخریب سلولهای اپیتلیال میشود. هدف از این مطالعه بررسی خواص آنتی ژنیک پروتئین نوترکیب vacA هلیکوباکترپیلوری در سرم انسان و موش آلوده میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، قطعه حاوی ناحیه دارای بالاترین خاصیت آنتی ژنیک ژن vacA به طول bp1233 بر اساس برنامههای بیوانفورماتیکی به دست آمد، پس از تکثیر ناحیه مورد نظر با استفاده از PCR، در ناقل پلاسمیدی pET32a کلون و بیان شد. پس از خالص سازی پروتئین نوترکیب، آنتی ژنیسیته آن به روش وسترن بلات با سرم افراد آلوده به عفونت فعال هلیکوباکترپیلوری و موش آلوده شده با پروتئین نوترکیب خالص شده بررسی شد.
یافتهها: نتایج PCR و تعیین توالی نشان داد که ژن هدف به درستی در ناقل مورد نظر کلون شده است. آنتی بادیهای استفاده شده در وسترن بلات تولید و بیان پروتئین نوترکیب (65 کیلو دالتون) با غلظت 1/2 میلیگرم در میلیلیتر را نشان دادند.
نتیجهگیری: تزریق پروتئین تولید شده به موش نشان داد که این پروتئین دارای خاصیت آنتی ژنیک و ایمونوژنیک میباشد. بنابراین میتوان از آن به عنوان کاندید مناسبی برای طراحی کیتهای تشخیصی و واکسن هلیکوباکترپیلوری استفاده نمود.
وحیده فرجادی، حمید ابطحی، محمدرضا ذوالفقاری، صفیه صوفیان، لیلا حسن زاده،
دوره 16، شماره 7 - ( مهر ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکتر پیلوری باسیلی گرم منفی است که موجب بیماری های معده و دئودنوم در انسان میشود. از مهمترین ژنهای مرتبط با بیماری زایی این باکتری ژن CagA میباشد که موجب کلونیزاسیون بیشتر آن در سلولهای اپی تلیال معده و ایجاد التهاب و زخم های گوارشی میگردد. در این تحقیق سعی گردید تا تولید پروتئین نوترکیب حاوی ناحیه دارای بالاترین خاصیت آنتی ژنیک CagA در باکتری E. coli انجام گیرد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، قطعه حاوی ناحیه آنتی ژنیک ژن CagA به طول 1245 جفت باز براساس برنامه های بیوانفورماتیکی بدست آمد، با روش PCR تکثیر، با آنزیمهای محدود کننده BamHI و XhoI برش و در پلاسمید pET32a کلون و در E. coli BL21 (DE3) pLysS با القا توسط IPTGبیان شد. از کیت Ni-NTA جهت تخلیص پروتئین بیان شده استفاده شد و آنتی ژنیسیته آن به روش لکه گذاری وسترن بررسی گردید.
یافته ها: نتایج حاکی از کلونینگ و بیان موفقیت آمیز ژن هدف بود. با استفاده از کیت Ni-NTAو دیالیز تخلیص پروتئین CagA نوترکیب با غلظت 5/1 میلی گرم بر میلی لیتر انجام شد. در وسترن بلاتینگ پروتئین تولید شده با سرم های آلوده انسان و موش واکنش نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پروتئین نوترکیب CagA (65 کیلو دالتون) آنتی ژنیسیته خود را حفظ می کند. بنابراین میتواند برای تشخیص سرولوژیک بیماری های هلیکوباکتر پیلوری و تولید واکسن مورد استفاده قرار گیرد.
نفیسه السادات میرجمالی مهرآبادی، صفیه صوفیان، حمید ابطحی،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: استرپتوکوکوس پیوژنز آنزیم هیالورونیداز خارج سلولی تولید میکند که با انتشار ارگانیسم در طول عفونت ارتباط مستقیم دارد. آنزیم هیالورونیداز قادر به تجزیه هیالورونیک اسید یا سیمان بین بافتی میباشد. از این آنزیم میتوان در درمان سرطانها استفاده نمود. هدف از تحقیق حاضر کلون کردن و بیان توالی نوکلئوتیدی که در فعالیت آنزیمی هیالورونیداز نقش دارد، میباشد.
مواد و روشها: ابتدا توالی نوکلئوتیدی از ژن هیالورونیداز که در فعالیت آنزیمی دخیل است، شناسایی گردید. سپس ناحیه مورد نظر توسط PCR تکثیر یافت. قطعه تکثیر یافته در وکتور pET32a الحاق شد. پلاسمید نوترکیب به سلول E.coli BL21-DE3-plysS ترانسفورم گردید. سپس بیان ژن به وسیله IPTG القا گردید. پروتئین تولید شده با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA تخلیص گردید. برای تایید پروتئین تولید شده از تست وسترن بلات استفاده گردید.
یافتهها: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده با ژن هیالورونیداز استرپتوکوکوس پیوژن یکسان بود. غلظت پروتئین تولیدشده و خالص شده با کیت Ni- NTA برابر 500 میلیگرم در میلیلیتر بود. سرم بیماران مبتلا به عفونتهای استرپتوکوکی در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد.
نتیجهگیری: به طور کلی تولید نواحی آنزیمی هیالورونیداز استرپتوکوک پیوژنز در باکتری اشریشیاکلی امکان پذیر میباشد. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی ژنیک خود را به خوبی حفظ میکند. با توجه به نیاز داخلی کشور و همچنین بازدهی کم تولید و بیماری زا بودن استرپتوکوکها تولید این محصول به صورت نوترکیب امکان پذیر است.
سید نعمت ا... سیفی، احسان ا... غزنوی راد، اشرف زمانی، محمد یوسف علیخانی، محمد رفیعی، سلیمان زند، حمید ابطحی،
دوره 18، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه وهدف: لیستریا مونوسیتوژنز یکی از عوامل مهم سقط جنین و عفونت پس از زایمان در نوزادان میباشد. به علت اهمیت این باکتری در سلامت زنان حامله و نیز نوزادان تازه متولد شده، هدف از انجام این تحقیق تعیین میزان فراوانی این باکتری در زنان باردار و مقایسه آن در زنان باردار با سابقه سقط و بدون سابقه سقط جنین است.
مواد و روشها: در این مطالعه، 540 نمونه از زنان باردار از بیمارستان طالقانی اراک تهیه گردید. پس از کشت نمونهها در محیط غنی کننده، لیستریا مونوسیتوژنز بر روی محیط اختصاصی جدا سازی گردید.
یافتهها: از نمونههای بالینی، تعداد 14 مورد دارای لیستریا مونوسیتوژنز بودند. از این تعداد 8 مورد دارای سابقه سقط و 6 مورد فاقد سابقه سقط جنین بودند. بیشترین موارد کشت مثبت مربوط به دوره سنی 25 تا 34 سال شامل 7 مورد و کمترین موارد مربوط به دوره سنی 35 تا 44 سال شامل 3 مورد بود و 4 مورد در دوره سنی 17 تا 24 سال قرار داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که لیستریا مونوسیتوژنز میتواند سبب آلودگی در زنان باردار شود. با روشهای فنوتیپی و استفاده از محیطهای اختصاصی میتوان باکتری لیستریا مونوسایتوژنز را از افراد باردار به ظاهر سالم جدا کرد.
مینا ذوالفقاری، بهزاد خوانساری نژاد، علی گنجی، زینب حمزه لو، حمید ابطحی،
دوره 19، شماره 11 - ( بهمن ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: گونههای اوره آ پلاسما و مایکوپلاسما ژنیتالیوم از باکتریهایی هستند که از راه جنسی منتقل میگردند. این باکتریها عامل ایجاد کننده بیماری التهاب لگن، اورتریت غیرگنوکوکی و غیره میباشند. هدف از این تحقیق، تعیین فراوانی گونههای اوره آپلاسما و مایکوپلاسما ژنیتالیوم در خانمهای دارای عفونت واژینال و شریکهای جنسی متعدد مراجعه کننده به مرکز ارتقای بهداشت و درمان زنان در اراک میباشد.
مواد و روشها: نمونه سوآب اندوسرویکال از110 خانم دارای عفونتهای واژینال(واژینیت و سرویسیت) مراجعه کننده به مرکز و ارتقای بهداشت و درمان زنان در شهر اراک تهیه گردید. نمونهها در محیط ترانسپورت به آزمایشگاه منتقل شده و پس از استخراج DNA، طبق دستورالعمل روش سنجش Real Time PCR بررسی شدند.
یافتهها: باکتریهای اوره آپلاسما و مایکوپلاسما ژنیتالیوم به ترتیب در 96(27/87 درصد) و 4(63/3 درصد) نفر از بیماران وجود داشت که از این میان، 4 مورد آلودگی مشترک با هر دو باکتری را داشتند. میزان جداسازی این باکتری در زنان جوان 30 تا 39 سال بیش از سایرین بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که میزان کلونیزاسیون گونههای اوره آپلاسما در زنان بالغ 40 تا 80 درصد میباشد و میزان کلونیزه شدن این باکتری در گروه مورد مطالعه 27/87 درصد است. این نتایج میتواند نشان دهندهی این مسئله باشد که با افزایش تعداد شریکهای جنسی و افزایش فعالیت جنسی میزان کلونیزاسیون گونههای اوره آپلاسما در خانمها افزایش مییابد. با توجه به تاثیر بالقوه مایکوپلاسماها در عوارض ناشی از عفونت بارداری مادران و مرگ و میر، ضرورت تشخیص و درمان به موقع بیش از پیش مورد نیاز است.
محمدسعید پورسلیمان، سید احمد حسینی، علیرضا اطمینان، حمید ابطحی، علی کولیوند،
دوره 22، شماره 5 - ( آذر و دی 1398 )
چکیده
زمینه و هدف افزایش روزافزون استفاده از نفت و ترکیبات نفتی باعث آلودگیهای زیستمحیطی عدیدهای شده است. این پژوهش با هدف جداسازی، شناسایی و تعیین پتانسیل تجزیه نفت، توسط گونه باکتریایی بومی لجن نفتی انجام شد.
مواد و روش ها پس از تهیه لجن نفتی در ظروف استریل و کشت در محیط بوشنل هاس، ۲۴ باکتری با تمایز کلونی به دست آمد. پس از شناسایی گونههای جداشده با تستهای بیوشیمیایی و مولکولی، گونه Acinetobacter radioresistens strain KA۲ که بیشترین رشد و توانایی حذف نفت خام را داشت انتخاب شد. در ادامه، تجزیه غلظتهای مختلف نفت خام در pHهای مختلف (۵، ۶، ۷، ۸ و ۹)، شاخص امولسیونکنندگی و چسبندگی سلولی به هیدروکربن گونه انتخابی سنجش شد. سنجش کل هیدروکربنهای نفتی با استفاده از دستگاه گازکروماتوگراف انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد ۱۹۲۵۰۵۸۷۹۶۲۰۰۱ در کمیته پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به ثبت رسیده است.
یافته ها نتایج نشان دادند که راندمان حذف غلظتهای ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ درصد نفت خام توسط گونه جداسازیشده پس از هفت روز انکوباسیون برابر با ۶۵/۲۴، ۷۶/۱۴، ۵۳/۱۸، ۳۱/۸۴ و ۲۵/۲۱ درصد بود. میزان حذف نفت خام در pHهای معادل ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ به ترتیب معادل ۴۲/۰۴، ۶۹/۱۶، ۶۵/۲۴، ۵۹/۴۱ و ۴۸/۲۴ درصد بود. مقدار شاخص امولسیونکنندگی و چسبندگی سلولی سویه جداشده در این تحقیق برابر با ۵۹/۱۴ و ۱۳/۶۹ درصد به دست آمد.
نتیجه گیری باکتری جداشده میتواند به عنوان یک گونه کارآمد در تصفیه نفت خام و ترکیبات نفتی استفاده شود.
محسن خاکی، حمید ابطحی، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مهمترین مشکل تولید پروتئینهای نوترکیب در سلولهای پروکاریوتیک، اختلال در عملکرد این پروتئینها به دلیل تغییر ساختار طبیعی آنهاست. هدف این مطالعه انتخاب بهترین مواد شیمیایی به عنوان ترکیبات مکمل بافر دیالیز، جهت اصلاح ساختار فضایی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) نوترکیب است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، با بهرهگیری از نرمافزارها، مواد شیمیایی مکمل مختلف انتخاب شدند. با افزودن این ترکیبات به بافر دیالیز VEGF نوترکیب، عملکرد این مواد در تاخوردگی مجدد پروتئین نوترکیب و ایجاد تمایز در سلولهای پایه مزانشیمال به سلولهای اندوتلیال، با روش فلوسایتومتری، ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه ARAKMU. REC.۱۳۹۴.۱۹۹، در کمیته پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک، به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که اضافهکردن آرژنین، سیستئین و DDT، باعث افزایش تمایز سلولهای مزانشیمال به اندوتلیال میشود. با حضور آرژنین، سیستئین، DDT و NaCl، در بافر دیالیز، میزان شاخصهای تمایزی اختصاصی (CD) مربوط به سلولهای اندوتلیال (CD۳۱/۱۴۴)، در بالاترین میزان بود.
نتیجه گیری: حضورآرژنین، سیستئین، DDT و NaCl در بافر دیالیز VEGF نوترکیب، بیشترین تأثیر را در تمایز سلول مزانشیمال به اندوتلیال دارد.