11 نتیجه برای یاوری
نعمت بیلان، پریسا یاوری کیا،
دوره 2، شماره 6 - ( بهار 1378 )
چکیده
این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی ارتباط بین برخی مشخصات فردی – اجتماعی مادر (سن، سواد، اشتغال ، تعدا فرزندان مادر )، فاصله گذاری بین موالید و تغذیه با شیر مادر، ( نوع تغذیه در 6 ماه اول ، مدت تداوم شیردهی مادر ، سن شروع غذای کمکی ) با وضعیت رشد کودکان در سال اول تولد در شهر تبریز انجام گرفته است. نمونه های پژوهش را 314 کودک که در سال اول تولد به 20 مرکز بهداشتی درمانی ارجاع داده شده بودند تشکیل دادند و اطلاعات لازم از طریق تکمیل برگه تنظمی ویژه ای جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل آنها از گام روش آمادری رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که ارتباط آماری معنی دار بین مشخصه ی سواد مادر با وضعیت رشد قدی (P=0/0497)، فاصله بین موالید با وضعیت رشد وزنی(P=0/0042) تداوم شیردهی مادر با وضعیت رشد قد و دور سر (P=0/0331) ،(P=0/0038) و نیز جنس کودک با وضعیت رشد وزن، قد و دور سر کودک در سال اول تولد وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش ارتقاء سطح تحصیلی مادران ، فاصله مناسب بین موالید و تداوم شیردهی مادر می تواند سرعت رشد کودکان را افزایش دهد.
اسماعیل حسن پور، مسعود یاوری،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز 1382 )
چکیده
مقدمه: ترمیم نقائص عمیق ناحیه پاشنه و قوزک پا همواره از موضوعات بحث برانگیز جراحی پلاستیک بوده است. پاشنه پا از جمله مناطقی است که تحمل کننده وزن بدن می باشد و وجود حس برای آن حائز اهمیت است. با توجه به اینکه فلپ جزیره ای سورال با پایه انتهایی امروزه به عنوان یکی از درمان های موثر برای ترمیم این مشکلات مطرح است؛ لذا در این مطالعه به بررسی پیدایش حس در فلپ های سورال با پایه انتهایی پوشاننده نقص های این نواحی پرداخته شد.
روش کار: این بررسی به روش سری-موردی بر روی 14 بیمار که تحت عمل جراحی با فلپ سورال با پایه انتهایی قرار گرفته بودند انجام پذیرفت. در این بیماران پیدایش حس درد، حرارت، لمس سطحی و تشخیص تمایز دو نقطه در ناحیه فلپ مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج آن با یافته های پای سالم طرف مقابل مقایسه گردید.
نتایج: تعداد 11 مورد (9 نفر مرد و 2 نفر زن) از 14 بیمار وارد مطالعه شدند. تعداد 7 بیمار در اثر تصادف با موتور سیکلت دچار آسیب شده بودند. در 10 نفر (91 درصد) تشخیص تمایز دو نقطه در ناحیه فلپ به طور متوسط معادل 2/13 میلی متر بود که در مقایسه با پای سالم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: پوشاندن نقص های 1/3 انتهایی ساق پا و پاشنه و قوزک پا با فلپ جزیره ای سورال آسان و با عوارض اندک محل دهنده و نیز با حفظ عروق مهم پا می باشند و خاصه این که حس دار شدن که عامل مهمی در مناطق تحمل کننده وزن است که در این فلپ انجام می شود.
|
محمود عمرانی فرد، رضا هدایت یعقوبی، مریم یاوری،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: اسکار هایپرتروفیک و کلوئید از معضلات جراحی پلاستیک میباشد. امروزه تأثیر موضعی موادی نظیر سیلیکون و مرطوب کنندهها بر روی اسکار مورد بحث میباشد. تعداد کمی از مطالعات کارآزمایی بالینی اثرات زیبایی شناختی ویتامین E بر بهبود اسکار را در انسان مورد بررسی قرار دادهاند. در این مطالعه سعی بر این است که علاوه بر در نظر داشتن میزان اثر ویتامین E موضعی، اثر غلظتهایی که در مطالعات قبلی بررسی نشده است بر روی بهبود اسکارهایپرتروفیک و کلوئید ارزیابی شود. روش کار: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور شاهددار تصادفی بر روی 32 بیمار که از تشکیل اسکار آنها 12 هفته گذشته بود، 3 نوع پماد شامل یک کلدکرم و دو نمونه با غلظتهای 300 واحد در میلی گرم و 600 واحد در میلی گرم دی- آلفا توکوفریل ویتامین تزریقی، بر روی سه منطقه اسکار در هر بیمار مورد استفاده قرار گرفت. اندازه، قوام، اریتم و عوارض جانبی پمادها توسط پزشک و بیمار به طور جداگانه در هفتههای 1، 4 و 12 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس و کراسکال والیس تجزیه و تحلیل شد. نتایج: پس از 4 هفته درمان با ویتامین E موضعی و 12 هفته پیگیری هیچ علائمی از درماتیت یا راش مشاهده نشد. مقایسه اندازه اسکار هایپرتروفیک نشان داد که در هفته اول نمونه با غلظت بالاتر با دو نمونه دیگر و در هفته 4 دو نمونه دارویی با پلاسبو و در هفته 12 هر سه نمونه اختلاف معنیداری داشتند(001/0p<). همچنین اریتم اسکار در هفتههای 1، 4 و 12 بین نمونههای دارویی و نمونه پلاسبو اختلاف معنیداری داشت (001/0 p<). اما قوام اسکار بین گروهها در هفتههای 1 و 4 تفاوت معنیداری نداشت و تنها در هفته 12 تفاوت معنیدار مشاهده شد(001/0p<). نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان میدهد که ویتامین E موضعی بر روی بهبودی اسکار هایپرتروفیک و کلوئید موثر است. این تأثیر بیشتر بر روی کاهش اندازه و کاهش اریتم اسکار و کمتر روی قوام آن دیده می شود.
محمد یاوری، جمال فلاحتی، مهری محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: کاتاراکت یکی از بیماریهای مهم و عمده در انسان است. میزان شیوع کاتاراکت در سنین 74-65 سالگی به 50 درصد و در بالای 75 سالگی به حدود 70 درصد میرسد. درمان قطعی کاتاراکت جراحی است که به روشهای مختلف اینتراکپسولار، اکستراکپسولار و فیکو انجام میشود. جراحی کاتاراکت عوارض مختلفی از جمله خونریزی، گلوکوم، تیرگی کپسول خلفی و آستیگماتیسم بعد از عمل را به دنبال دارد. این مطالعه جهت مقایسه آستیگماتیسم حاصل از دو روش جراحی فیکو و اکستراکپسولار طراحی شده است. روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور است. 112 بیمار با تشخیص کاتاراکت به صورت تصادفی در دو گروه A و B تحت عمل جراحی قرار گرفتند. در گروه A جراحی به روش فیکو انجام شد که برش کوچک در حدود 2/3 میلیمتر روی قرنیه داده شده و نیاز به بخیه ندارد اما در روش اکستراکسپولار برش10-9 میلی متر داده شده و احتیاج به بخیه زدن دارد. سپس این بیماران در سه نوبت قبل از عمل ، یک هفته و دو ماه بعد از عمل جراحی، کراتومتری شده و میزان آستیگماتیسم آنها تعیین شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط آزمون تی مستقل و تی زوج صورت گرفت و 05/0p< معنیدار تلقی شد. نتایج: از 112 بیمار مورد بررسی 56 بیمار تحت عمل جراحی به روش فیکو (گروه A) و 56 بیمار تحت عمل جراحی به روش اکستراکپسولار (گروه B) قرار گرفتند. میانگین آستیگماتیسم قبل از عمل جراحی به روش فیکو D 71/0±79/0 و در گروه اکستراکسپولارD 55/0±9/0 بود(05/0p>). میانگین آستیگماتیسم یک هفته بعد از عمل جراحی در گروه فیکو D 72/0±11/1 (05/0p<) و در گروه اکستراکسپولارD 46/1±99/3 بود (05/0p<) و میانگین آستیگماتیسم دو ماه بعد از عمل جراحی در گروه فیکو D 71/0±0/1 و در گروه اکستراکسپولارD 29/1± 28/3 به دست آمد(05/0 p<). نتیجه گیری: میزان آستیگماتیسم ایجاد شده دو ماه بعد از عمل در گروه فیکو D21/0 و در گروه اکستراکپسولار D38/2 بود که دارای اختلاف معنیدار میباشد. سایر متغیرها از جمله سن، شماره لنز ، جنسیت و چشم تحت عمل جراحی (راست یا چپ) در ایجاد آستیگماتیسم تأثیر ندارد.
مسعود یاوری،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: توان تشخیص بالینی مهمترین وسیله ارزیابی در علم پزشکی است و علیرغم پیشرفتهای تکنولوژی, هنوز اولین و موثرترین روش تشخیص است. جهت تبیین اهمیت این راهکار در این مقاله برآنیم تا همخوانی یافتههای حین عمل با ارزیابیهای بالینی قبل از عمل در ضایعات نفوذی انتهای دیستال ساعد را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم. روش کار: این مطالعه به روش مقطعی-تحلیلی برروی 41 بیمار با ضایعات شارپ و نافذ دیستال ساعد که به اورژانس بیمارستان مراجعه نموده بودند، انجام شده است. به این صورت که بر اساس یافتههای معاینه فیزیکی, تشخیص کلینیکی در چک لیستی که بدین منظور تهیه شده بود ثبت و یافتههای حین عمل نیز ثبت گردید و به عنوان تشخیص قطعی و استاندارد طلایی در نظر گرفته شد. نتایج: بر اساس اطلاعات حاصله، شاخصهای ارزش تشخیص معاینه فیزیکی برای تاندون فلکسور عمقی انگشت (FDP) و تاندون فلکسور سطحی انگشت (FDS) محاسبه گردید. در مورد تاندون FDS ارزش معاینات بالینی دارای حساسیت 88 درصد, ویژگی40 درصد, ارزش اخباری مثبت 94 درصد, ارزش اخباری منفی 22 درصد، نسبت درست نمایی مثبت (PLR) 46/1 و نسبت درست نمایی منفی (NLR) 3/0 بوده است. در مورد تاندون FDP ارزش معاینات بالینی دارای حساسیت 97 درصد, ویژگی 25 درصد, ارزش اخباری مثبت 93 درصد, ارزش اخباری منفی 50 درصد, نسبت درست نمایی مثبت 29/1 و نسبت درست نمایی منفی 12/0 بوده است. نتیجه گیری: معاینات فیزیکی از نظر اثبات کردن ضایعات تاندونهای فلکسور در اثر ترومای شارپ و نفوذی با ارزشتر از رد کردن آنهاست.
علی سیروس، شیرین پازکی، داوود گودرزی، ملیحه یاوری، عصمت بابائی، شادی پیراسته،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: داروی کتامین خوراکی به عنوان یک ضد درد کم عارضه نسبت به مخدرها، در سندرمهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است ولی تأثیر آن در درمان رنال کولیک بررسی نشده است. این مطالعه جهت بررسی این موضوع طرح ریزی شد. روش کار: دراین کارآزمایی بالینی 104 بیمار مبتلا به رنال کولیک بستری در بخش اورژانس به روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه B پتیدین(1 میلی گرم بر کیلوگرم تا حداکثر 100 میلی گرم) و دارونما و گروه A پتیدین با همان دوز و کتامین (5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت نمودند. بیماران از نظر شدت درد بر اساس چارت VAS، شدت تهوع براساس مقیاس 3-0 و تعداد دفعات استفراغ در ساعت 1 , 2 و 3 پس از دریافت دارو مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات توسط آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: میانگین میزان درد در گروه کتامین در کلیه ساعات و میانگین شدت تهوع در ساعات اول و سوم در گروه کتامین نسبت به گروه پلاسبو کاهش معنیدار داشت(05/0 p<) تعداد دفعـــات استفراغ نیز در گروه کتامین به میزان معنیداری کمتر از گروه دیگر بود (05/0 p<). در گروه دریافت کننده کتامین فقط در یکی از بیماران عارضه خفیف به صورت علائم سایکوتومیمتیک تظاهر نمود. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر قابل ملاحظه کتامین در کاهش درد، تهوع و استفراغ بیماران و عدم عارضه جانبی میتوان از این دارو به عنوان درمان کمکی در بیماران مبتلا به رنال کولیک و در جهت کاهش میزان مصرف داروی مخدر مصرفی استفاده کرد.
حامد یاوری، سید داور سیادت، رضا شاپوری، مهدی شفیعی اردستانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از نانومواد از پرکاربردترین روشهای ساخت داروهای نوین است؛ این مواد در افزایش قابلیت دسترسی داروها به هدف بسیار مفیدند. هدف از این مطالعه دستیابی به نانوواکسنی ایمونوژن علیه مننژیت ناشی از باکتری هموفیلوس آنفلوانزا است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، آنتی ژن کونژوگهای از پلی ریبوزیل ریبیتول فسفات(PRP) هموفیلوس آنفلوانزا و یک مولکول ایمونوژن قوی به نامKeyhole Limpet Hemocyanin((KLH و نانو ذرهای با قابلیت جذب سطحی بالا به نام Poly lactic-co-glycolic acid(PLGA) ساخته شد. جهت بررسی قدرت آنتی ژنیسیته، کونژوگه دو قسمتی و سه قسمتی حاصل به موشهای آزمایشگاهی نر نژاد SW1 تزریق شد. بدین منظور موشها به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند که به ترتیب PRP، PRP+KLH، PRP-KLH، PRP-KLH-PLGA و PRP-TT را به همراه ادجوانت کامل فروند به صورت درون عضلانی دریافت کردند. در روز 28 بعد از تزریق، خونگیری انجام و نمونههای خونی از نظر افزایش تیتر آنتی بادی اختصاصی با تکنیک الایزا مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت بررسی میزان ورود به سلول آنتی ژن تولیدی در سلولهای ایمنی از Immune Cell Uptake Assey و تکنیک فلوسایتومتری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند تیتر آنتی بادی IgG در سرم حیوانات ایمن شده با واکسنهای کونژوگه افزایش مییابد. یافتهها همچنین حاکی از افزایش ورود به سلول کونژوگه سه قسمتی حاوی نانو ذره در سلولهای ایمنی میزبان است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این واقعیت است که آنتی ژن حاوی PLGA به مراتب قدرت جذب و ایمنیزایی بیشتری داشته و میتواند واکسن قویتری علیه مننژیت هموفیلوسی باشد.
عبدالرضا یاوری، فرهاد فاتحی، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، رحمت اله مرادزاده، فریده السادات میرحسینی،
دوره 19، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات گفتار از نظر روانی-اجتماعی منجر به صدمات جبران ناپذیری در فرآیند رشد و تکامل گفتار و زبان کودکان میشود. اختلالات گفتاری؛ به آسیب در صوت، تولید صداهای گفتاری و روانی کلام گفته میشود که به دلیل تاخیر یا آسیب در مکانیسم کنترل حرکتی گفتار، آسیب در سیستم اعصاب مرکزی یا محرکهای زبانی نامناسب و استفاده بد از صوت ایجاد میگردد.
مواد و روشها: این مطالعه شیوع اختلال گفتار را در1393 نفر دانش آموز پایه اول تا ششم ابتدایی شهر اراک مورد بررسی قرار میدهد. پس از جمعآوری نمونه گفتار پیوسته و توصیف تصاویر، خواندن متن و آزمون اطلاعات آوایی از هر دانش آموز، علایم آسیب شناختی شامل لکنت، اختلال صوت و اختلال تولید در برگه مخصوص ثبت گردید.
یافتهها: شیوع اختلال تولید آسیب، صوت و لکنت به ترتیب 8، 3/5، 1 درصد و شیوع اختلال گفتار 11/9 درصد بود. با بالا رفتن پایه تحصیلی از میزان مبتلایان به اختلالات گفتار کم میشود. 12/2 درصد از دانش آموزان پسر و 11/7 درصد از دانش آموزان دختر مقطع دبستان شهر اراک دارای اختلال گفتار بودند.
نتیجهگیری: شیوع اختلال گفتار دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اراک با شیوع اختلال گفتار در کرمانشاه مشابه میباشد، ولی میزان آن از بسیاری از مطالعات دیگر انجام گرفته در داخل کشورکمتر میباشد. به نظر میرسد تنوع نژادی و فرهنگی تأثیری در بالا رفتن شیوع گفتار در شهر اراک ندارد.
لیلا دهقان، حمید دالوند، عبدالرضا یاوری، فخرالدین شریعتمداری، اکرم ولی زاده،
دوره 19، شماره 8 - ( آبان95 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانوادههای آن ها، به درمانگران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی میکند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارههای توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینههای سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنیداری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد درمانگران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزشهای هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.
عبدالرضا یاوری، رحمت اله مرادزاده، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، فرهاد فاتحی، محمودرضا نخعی،
دوره 19، شماره 10 - ( دی ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی، اختلال در خوردن غذا و نوشیدن مایعات میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر تحریکات دهانی - حرکتی بر عملکرد تغذیهای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از دو رویکرد پزشکی و رویکرد خانواده محور میباشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف، کودکان فلج مغزی 2 تا 8 ساله شهر اراک و از نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی بودند که از بین آنها 40 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت(GMFCSE&R) و مقیاس ارزیابی حرکتی دهان (OMAS) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآزمون کولموگرف اسپیرنوف، گزارش میانگین، انحراف معیار، ترسیم جداول توزیع فراوانی تحلیل دادهها، آزمون تی مستقل، آزمون تی وابسته، آزمون کای دو و مانوا انجام شد.
یافتهها: اختلاف نمرات عملکرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزیاب و از نظر آماری معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملکرد بلع بین دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزیاب اول و دوم و از نظر آماری معنادار نبود(به ترتیب 89/0=p و 07/0=p).
نتیجه گیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تحریکات دهانی حرکتی بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی اسپاستیک در هر دو گروه تحت درمان موثر میباشد. همچنین میزان تاثیر این تحریکات بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی چه توسط درمانگر به کار رود و چه توسط خانواده، به یک اندازه میباشد.
محمدرضا عرب، عبدالرضا یاوری، مرضیه بابایی، فرهاد فاتحی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در بلع یک مشکل ثابت و متداول در افراد مبتلا به سندرم داون است. در روش آزمایشگاهی جهت ارزیابی جویدن می توان از الکترومیوگرافی استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در هنگام جویدن در کودکان مبتلا به سندرم داون 2 تا 12 ساله شهر اراک بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مورد شاهدی است، که با هدف بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در موقع جویدن بر روی 15 کودک از نمونه های در دسترس 2 تا 12 ساله مبتلا به سندرم داون و 15 نفر از آن هایی که طبق روش همسان سازی فرد به فرد از نظر سنی و جنسیتی با نمونه های مبتلا به سندرم داون مطابقت داشتند صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه از همه والدین رضایت آگاهانه اخذ گردید و هیچ آسیب جسمی متوجه افراد نبود.
یافته ها:در مورد مقایسه میانگین دامنه (شدت) سیگنال الکتریکی عضله بین دو گروه به غیر از عضله گیجگاهی راست در هنگام جویدن و در مورد میانگین بسامد میانگین در هنگام جویدن به غیر از عضله گیجگاهی چپ، در بقیه موارد تفاوت معنادار بود. در مورد مقایسه میانگین بسامد میانه سیگنال الکتریکی عضله در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.
نتیجه گیری: میانگین دامنه (شدت) و بسامد میانگین سیگنال الکتریکی عضله در حالت جویدن در اکثر عضلات بین دو گروه مبتلا به سندرم داون و طبیعی متفاوت ولی در مورد میانگین بسامد میانه در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.