ثریا شکوری، غلام رضا شریفی راد، پرستو گلشیری، اکبر حسن زاده، محمد شافع شکوری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: بیش از 2 بیلیون نفر از مردم جهان از کمبود آهن رنج میبرند. دختران نوجوان از جمله گروههای آسیبپذیر در این زمینه هستند. آموزش بهداشت با روشهای گوناگون، وسیلهای مناسب جهت ایجاد انگیزه و اصلاح عملکردهای نادرست است. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزش بهداشت براساس الگوی پرسید برآگاهی، نگرش و ایجاد رفتار مطلوب در جهت کاهش کم خونی فقر آهن میباشد. روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و دو مرحلهای است که بر روی 72 دانش آموز که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند در سال تحصیلی 87-86 انجام شد. مداخله در سه جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی پیگیری صورت گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه براساس اجزاء مدل پرسید و انجام آزمایشات خونی هموگلوبین، هماتوکریک و فریتین بود. به منظور دستیابی به نتایج از آزمونهای تی زوج، تی مستقل و من ویتنی و کای دو استفاده گردید. نتایج: پس از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد میانگین نمره آگاهی(001/0p<) و میانگین نمره نگرش(001/0p<) (عوامل مستعد کننده)، استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس آموزشی و شرکت در کلاس آموزشی (عوامل قادر کننده) و تشویق خانواده و معلمین (عوامل تقویت کننده) و رفتارهای پیشگیری کننده از کم خونی فقر آهن افزایش معنیدار یافتهاند. نتیجهگیری: نتایج فوق نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مداخله آموزشی براساس الگوی پرسید و اجزای اصلی آن (عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده)در افزایش رفتارهای پیشگیری کننده از کم خونی فقر آهن در جامعه مورد مطالعه میباشد.
غلامرضا شریفی راد، پرستو گلشیری، حسین شهنازی، مریم براتی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مادران تحت تأثیر عواملی شیردهی را قطع کرده و تغذیه مصنوعی یا کمکی را برای کودک خود آغاز میکنند. این مسئله باعث صدمات جسمی و روانی بر کودکان و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی در جوامع میشود. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر آموزش بر اساس مدل بزنف در برقراری شیردهی موفق در زنان باردار شهر اراک انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی میباشد که بر روی 88 نفر از مادران باردار شهر اراک انجام شد. نمونهها به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. آموزش بر اساس اجزای مدل بزنف و اهداف رفتاری مشخص و در طی چهار جلسه آموزشی صورت گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرساز و هنجارهای انتزاعی در گروه مورد بعد از مداخله تفاوت معنیداری را نسبت به گروه شاهد نشان داد(001/0p<). نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر مدل دارای تاثیر مثبت در بهبود رفتار است. بنابراین پیشنهاد میگردد در برنامههای بهداشتی به جای استفاده از آموزشهای سنتی از آموزش برنامهریزی شده با استفاده از مدلهای آموزش بهداشت بهره گرفته شود که تأثیر آن قابل اندازهگیری و استناد میباشد.