5 نتیجه برای گرامی
حمید گرامی،
دوره 1، شماره 1 - ( زمستان 1375 )
چکیده
این مقاله چکیده ندارد.
حمید گرامی،
دوره 1، شماره 5 - ( زمستان 1376 )
چکیده
زائده ی منقاری آرنج یکی از تکیه گاه های اساسی مفصل آرنج بوده و شکستگی آن پایداری آرنج را به مخاطره می اندازد، در صورتی که قطعه ی شکستگی بزرگ بوده و به همراه دررفتگی ارنج باشد، نمایانگر آسیب شدید به عناصر نگهدارنده ی مفصل بوده و معمولا نیاز به جااندازی باز و ثابت سازی داخلی دارد و عوارضی نظیر ناپایداری مفصل و محدودیت حرکت مفصل آرنج و فرسودگی مفصلی گریبانگیر بیمار خواهد شد. استفاده از روش صفحه ی Buttress در شکستگی داخل مفصلی مچ دست و پا نتایج مطلوبی داشته است ولی استفاده از آن در مورد شکستگی زائده ی منقاری آرنج گزارش نشده است و به نظر می رسد که با توجه به پایداری مناسب و امکان حرکت زودرس آرنج از این روش بتوان برای درمان انواع ناپایدار شکستگی زائده ی منقاری آرنج بخوبی استفاده نمود.
علیرضا جمشیدی فرد، سیمین نجف قلیان، حمید گرامی،
دوره 4، شماره 3 - ( پايیز 1380 )
چکیده
مقدمه: سندرم کمپارتمان نکروز عضلات در یک محفظه آناتومیک بر اثر افزایش فشار داخل بافتی است که منجر به ایسکمی بافتی می گردد. به دلیل ابهام و پیچیدگی علایم بالینی، گاهی اوقات اطمینان در تشخیص دشوار می شود. از طرفی تشخیص زودرس از پیشرفت یک سری عوارض برگشت ناپذیر جلوگیری می کند. این نیاز منجر به ساخت دستگاه اندازه گیری Wick گردید که در این مطالعه از آن برای تعیین میزان فشار داخل بافتی استفاده شده است.
روش کار: مطالعه بر روی 32 بیمار با ترومای به اندام صورت گرفت که داوطلبانه و با آگاهی کامل مورد بررسی واقع شدند. قبل از اندازه گیری فشار داخل کمپارتمان به کمک دستگاه Wick علائم کلاسیک این سندرم شامل درد، درد در حالت Extension، رنگ پریدگی، حساسیت و سفتی، اختلال حسی، عدم حس نبض و زمان لازم برای پرشدگی مویرگی بر اساس تعاریف بالینی برای هر بیمار بررسی و ثبت شد.
نتایج: علائم بالینی بیمار با تغییرات ثبت شده توسط دستگاه اندازه گیری از نظر میزان هم خوانی علائم با فشار داخل کمپارتمان مقایسه شد. از میان علائم بالینی، درد شایع ترین علامت بود و رنگ پریدگی کم ترین شیوع را در بین بیماران مورد بررسی داشت. بین میزان فشار داخل کمپارتمان و بروز تعداد علائم بالینی نه گانه رگرسیون مثبت (R=0/69) به دست آمد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد دستگاه مذکور وسیله پاراکلینیک قابل دسترس و ارزان قیمتی باشد که به راحتی می تواند برای ارزیابی فشار داخل کمپارتمان مورد استفاده واقع شده و موجب تشخیص دقیق تر و سریع تر سندرم کمپارتمان گردد.
سعید بابایی، سعید چنگیزی آشتیانی، حمید گرامی، علیرضا جمشیدی فرد، محمد رفیعی،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز 1382 )
چکیده
مقدمه: امروزه پیوند استخوان امری اجتناب ناپذیر است. در واقع اگرچه اتوگرافت از نقطه نظرات گوناگون بهترین انتخاب است اما وجود برخی شرایط مثل انجام دو عمل جراحی به طور همزمان روی یک فرد، محدود بودن اندازه، ابعاد و غیره سبب شده است تا متخصصین امر به جایگزین مناسب اتوگرافت یعنی آلوگرافت نیز بیاندیشند.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی 17 از سر خرگوش نیوزلندی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه مولد قطعات پیوندی شامل یک سر خرگوش نر بود که از ژنتیکی با خرگوش های دیگر کاملا تفاوت داشت. گروه شم متشکل از 3 سر خرگوش بود که قطعات اتوگرافت مدور به قطر 4 میلی متر از استخوان تیبیای آن ها بدون انجام هرگونه عملیات خاص، بین پای چپ و راست آنها معاوضه و پیوند شد. در همین گروه در استخوان تیبیا سوراخی به قطر 4 میلی متر ایجاد شد تا احتمال پرشدگی خود به خود آن پس از 3 ماه مورد بررسی قرار گیرد. در گروه شاهد (3 خرگوش) قطعات استخوانی به قطر 4 میلی متر از تیبیای خرگوش ها پس از انجام عملیات آنتی ژن زدایی دوگانه (دمینرالیزاسیون و فریزدرای یا FD) مجددا به همان ناحیه برداشت قطعات پیوند زده شدند. در گروه آزمایش (10 سر خرگوش) تیبیای چپ آنها یک آلوگرافت کورتیکوکانسلوس (CTC) از منشا جمجمه (داخل غشایی) و تیبیای راست آنها نیز یک آلوگرافت از نوع CTC از منشا لگن (داخل غضروفی) دریافت نمودند و به مدت 3 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان دهنده آن بود که میزان موفقیت برای گرافت های داخل غشایی جمجمه ای، 80 درصد و برای گرافت های داخل غضروفی لگنی، 60 درصد بوده است. در گروه شم سرعت اتحاد ترمیم بسیار سریع بود (8 هفته). در گروه شاهد روند ترمیم تا هفته ششم پس از انجام پیوند از کندی مشخصی برخوردار بود که تا هفته دوازدهم جبران گردید. سوراخ های خالی در تیبیا گروه شم حتی پس از 3 ماه نیز ترمیم نگردیدند. همچنین احتمال گرفتن پیوند و سرعت روند ترمیم برای هر دو نوع پیوند اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد (P>0/05).
بحث: اگرچه تعداد موارد موفقیت پیوند در گرافت های CTC از منشا داخل غشایی بیش تر از موارد CTC از منشا داخل غضروفی بوده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. بررسی نتایج میکروسکوپی نیز حاکی از آن بود که استفاده از قطعات استخوانی داخل غشایی از سرعت بهتری در روند ترمیم و اتحاد برخوردار است. |
|
شهناز شهرجردی، زهرا گرامی پور،
دوره 28، شماره 2 - ( ذر حال تکمیل 1404 )
چکیده
زمینه و هدف: هالوکس والگوس از دفورمیتی های شایع پا است که باعث انحراف خارجی نخستین انگشت پا و نیمه دررفتگی پیشرونده مفصل متاتارسو فالانژیال اول می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر کینزیوتیپ و تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو بر درد، تعادل و زاویه شست پای زنان مبتلا به هالوکس والگوس بود.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمائی بالینی با طرح پیش و پس آزمون انجام شد. ابتدا 45 زن دارای شست کج به همراه کف پای صاف به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب ، سپس به طور تصادفی به سه گروه کینزیوتیپ (4 هفته، سه جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 24 ساعت)، کینزیوتیپ به همراه تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو (4 هفته، سه جلسه در هفته ، هر جلسه به مدت 30 دقیقه تمرینات و 24 ساعت اعمال تیپ) و گروه کنترل (هیچ مداخله ای دریافت نکردند) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص VAS ، تست لک لک و گونیامتر به ترتیب برای اندازه گیری درد، تعادل و زاویه شست پا استفاده شد. تحلیل دادهها با آزمون ANOVA یک طرفه در سطح معنی داری( 05/0 ≥P)نجام گرفت.
یافته ها: پس از انجام تمرینات ، مقایسه دادههای بین دو گروه تفاوت معنی داری را در قبل و بعد از 4 هفته در مورد متغیر های درد، تعادل و میزان زاویه هالوکس والگوس در دو گروه کینزیوتیپ و کینزیوتیپ به همراه تمرینات تقویتی باتوپ بوسو نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که جهت اصلاح شست کج و بهبود درد و تعادل در زنان می توان از برنامه ترکیبی تیپ و تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو استفاده کرد.