جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای کیانی

علی اصیلیان، مسعود فرینام، اسداله کیانی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

مقدمه: کارسینوم سلول بازال شایع ترین بدخیمی انسان است. روش های مختلفی برای درمان این تومور وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین نتایج دران کارسینوم سلول بازال با روش جراحی میکروگرافیک موهس است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت توصیفی گذشته نگر بر روی 194 کارسینوم سلول بازال در 175 بیمار درمان شده با روش جراحی میکروگرافیک موهس در فاصله زمانی مهر 78 تا اسفند ماه 81 در کلینیک پوست بیمارستان الزهرا (س) اصفهان انجام گرفت. اطلاعات مورد نظر از پرونده بیماران استخراج سپس توسط نرم افزار SPSS مورد پردازش آماری قرار گرفت.
نتایج: از 175 بیمار (با 194 ضایعه کارسینوم سلول بازال)، 110 نفر (62/85%) مرد و 65 نفر (37/14%) زن بوده اند. متوسط سن بیماران 28/38 ± 58 سال بود. اکثریت تومورها در صورت واسکالپ قرار داشتند و بینی شایع ترین محل ابتلا بود. 180 مورد تومور اولیه و 14 مورد تومور از نوع راجعه بود. در 17% موارد اندازه تومور بزرگ تر از 2 سانتی متر بود. شایع ترین نوع کلینیکی و هیستولوژیک به ترتیب ندولواولسراتیو و ندولر بود. عود تومور در 3 بیمار مشاهده شد. میزان بروز سالیانه عود بیماری 0/98% بوده و از لحاظ نتایج زیبایی در 81% موارد عالی و خوب گزارش شد.
نتیجه گیری: میزان عود در کارسیتوم بازال که با روش جراحی میکروگرافیک موهس درمان شده، کم است. بنابراین، این روش درمانی (در مواردی که اندیکاسیون دارد) برای درمان کار سینوم سلول بازال در ایران نیز قویا توصیه می شود.

فریبا کیانی، حسین سماواتیان، سیامک پورعبدیان،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: در رابطه با استرس پس آسیبی در محیط کار پژوهش‎های فراوانی انجام شده است، اما کمتر پژوهشی به نقش استرس مزمن شغلی بر علایم بیماری جسمی و سلامت روانشناختی پرداخته است. این مطالعه به بررسی اثرات ترکیبی استرس مزمن کاریی و پریشانی روانی بر گزارش دهی علایم بیماری جسمی در میان کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان می‎پردازد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی، 189 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 1389 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه‎ای انتخاب شده و به پرسش‎نامه‎های خصوصیات دموگرافی، استرس مزمن کاریی کوهن،کامارک و مرملستین، پریشانی روانی و علایم بیماری جسمی از بارلینگ، لوگین و کلوی پاسخ دادند. داده‎ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته‎ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای استرس مزمن کاریی، پریشانی روانی و گزارش دهی علایم بیماری جسمی همبستگی درونی معنی‎داری وجود دارد(01/0p<). هم‎چنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد بعد از کنترل متغیرهای دموگرافیک، اثر تعاملی استرس مزمن کاریی و پریشانی روانی بر گزارش دهی علایم بیماری جسمی معنی‎دار می باشد(05/0p<). نتیجه گیری: استرس مزمن کاریی به طور مثبتی در ارتباط با گزارش دهی علایم بیماری جسمی هم در تجربه و هم در عدم تجربه پریشانی روانی می باشد، اما این تأثیر زمانی قوی‎تر بود که کارکنان همراه با استرس مزمن کاریی، پریشانی روانی را نیز تجربه کرده باشند.
بهناز توسلی، صابر ابراهیمی، ریما منافی، فاطمه کیانی، مجید صفا، احمد کاظمی،
دوره 17، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی لنفوبلاستیک حاد شایع‌ترین بدخیمی در کودکان محسوب شده و مهم‌‌ترین روش درمانی آن شیمی درمانی می‌باشد. راهبردهای جدید سرطان درمانی به منظور کاهش اثرات جانبی داروهای شیمی درمانی به کارگیری ترکیباتی را پیشنهاد می‌کند که مسیرهای پیام دهی را در سلول‌های بدخیم هدف قرار دهند. ایندول‌تری کربینول به عنوان یک ترکیب گیاهی با هدف قرار دادن مسیرهای پیام دهی سلولی خاصیت ضد سرطانی خود را در انواع مختلفی از بدخیمی‌ها اعمال می‌کند. هدف از این مطالعه بررسی اثر ایندول تری کربینول بر رده سلولی لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی سلول‌های NALM-6 با غلظت‌های مختلف ایندول تری کربینول در فواصل زمانی معین تیمار شدند. تأثیر ایندول تری کربینول بر سیکل سلولی، با رنگ آمیزی محتوای DNA با پروپیدیوم ایداید و به کمک فلوسایتومتری مطالعه و تغییرات در بیان پروتئین‌های p21، p53 و c-Myc در سلول‌های تیمار شده با ایندول تری کربینول نیز با کمک تکنیک وسترن بلات بررسی شد. اختلاف بین گروه‌ها با آزمون تی زوجی مورد مطالعه قرار گرفت.

یافته‌ها: داده‌های سیکل سلولی افزایش معنی‌دار (05/0p<) جمعیت سلول‌های ناحیه G1 را در اثر مجاورت با ایندول تری کربینول در مقایسه با سلول‌های کنترل نشان داد. هم‌چنین نتایج وسترن بلات نشان دهنده اثر ایندول تری کربینول در افزایش معنی‌دار (05/0p<) بیان پروتئین‌های p21 و p53 و کاهش بیان پروتئین c-Myc بود.

نتیجه‌گیری: ایندول تری کربینول می‌تواند با کاهش بیان پروتئین c-Myc و افزایش بیان پروتئین‌های p21 و p53باعث ایجاد توقف در مرحله G1 چرخه سلولی در سلول‌های لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B شود.


بهناز توسلی، ریما منافی، فاطمه کیانی، مجید صفا، احمد کاظمی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دوکسوروبیسین از خانواده آنتراسایکلین‌ها به طور گسترده برای درمان بدخیمی‌های خونی استفاده می‌شود. یکی از اثرات جانبی این داروها، فعال شدن مسیر پیام دهی فاکتور هسته‌ای کاپا-B (NF-B) می‌باشد. NF-B با افزایش بیان ژن‌های بقاء سلولی باعث کاهش پاسخ مورد انتظار می‌شود. در این مطالعه اثر ایندول تری کربینول به عنوان مهار کننده NF-B بر تنظیم این فاکتور هسته‌ای و بیان ژن‌های هدف آن XIAP و Survivin در سلول‌های لوسمی لنفوبلاستیک حاد پیش ساز سلول B (BCP- ALL) بررسی شده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی سلول‌های NALM-6 با غلظت‌های مختلف ایندول تری کربینول تیمار و سپس با دوکسوروبیسین 125 نانو مولار مجاور شدند. میزان آپوپتوز با رنگ آمیزی پروپیدیوم یدید و انکسین-V به کمک تکنیک فلوسیتومتری تعیین شد. تغییرات در پروتئین‌های p65 ،XIAP و Survivin در سلول‌های مجاور شده با ایندول تری کربینول و دوکسوروبیسین به کمک وسترن بلات مطالعه و بررسی داده‌ها با آزمون تی زوجی انجام شد.

یافته‌ها: ایندول تری کربینول باعث افزایش معنی‌دار(05/0p<) آپوپتوز در سلول‌های NALM-6 تحت تیمار با دوکسوروبیسین و ایندول تری کربینول در مقایسه با سلول‌هایی که تنها با دوکسوروبیسین مجاور شده بودند، می‌شود. هم‌چنین اثر مهاری ایندول تری کربینول بر تجمع هسته‌ای p65 و جلوگیری از افزایش بیان XIAP و Survivin القاء شده با دوکسوروبیسین به صورت معنی‌دار(05/0p<) مشهود می‌باشد.

نتیجه‌گیری: ایندول تری کربینول به عنوان یک ترکیب طبیعی می‌تواند باعث افزایش اثربخشی داروهای خانواده آنتراسیکلین از طریق مهار مسیر NF-B شود. این درمان ترکیبی می‌تواند در بهبود BCP- ALL با مسیر فعال NF-B مفید واقع شود.


بهناز سادات عابدی، زهره کیانی، شهربانو پرچمی، مرتضی هاشم زاده چالشتری، عباس دوستی،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: کاردیومایوپاتی هایپرتروفیک (HCM) مجموعه‌ای متنوع از بیماری‌های قلبی با توارث آتوزومی غالب است که 2/0 درصد از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار داده و شایع‌ترین علت مرگ قلبی ناگهانی در جوانان زیر 35 سال می‌باشد. حدود 40 درصد از موارد بیماری مربوط به جهش در ژن MYBPC3 است. هدف از این مطالعه بررسی جهش‌های ژن MYBPC3 در اگزون‌های 15 و 18 بیماران HCM در استان چهارمحال و بختیاری می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 30 بیمار مبتلا به HCM انتخاب شدند. DNA به روش استاندارد فنل-کلروفرم استخراج شد، سپس اگزون‌های مورد نظر با استفاده از روش PCR تکثیر گردیدند. سپس مراحل SSCP و HA انجام گرفت.

یافتهها: تفاوت آشکاری بین نمونه‌های کنترل مثبت و سایر نمونه‌ها مشاهده گردید. اما هیچ تفاوتی در اگزون‌های مورد بررسی و یا شیفت باندها وجود نداشت.

نتیجهگیری: جهش در اگزون‌های ژن MYBPC3 می‌تواند باعث بروز HCM شود و احتمالاً تغییر در سایر اگزون‌ها عامل بیماری در این منطقه جغرافیایی است و تغییر در اگزون‌های مورد بررسی سهم به سزایی در بیماران مبتلا به HCM ندارد. در هرصورت، لازم است برای رسیدن به نتیجه‌ی بهتر بیماران بیشتری مورد مطالعه قرار گیرند.


شعله زکیانی، سعید غفاری،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای هوش معنوی و پایبندی به اصول اخلاقی، موجب خدمت رسانی با کیفیت بهتر، کارایی و اثربخشی بالاتر میگردد. پژوهش حاضر با بررسی رابطه هوش معنوی کتابداران وکیفیت خدمات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با رویکرد اخلاق حرفهای انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و با هدف کاربردی بود. جامعه آماری، 180 نفر از کتابداران شاغل در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه کینگ و رداد استفاده شد. تحلیل اطلاعات با روشهای استنباطی و آزمون کولموگروف-اسمیرنوف انجام شد. اطلاعات بهدست آمده توسط نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین ابعاد هوش معنوی (تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی، بسط حالت هوشیاری) با کیفیت خدمات در کتابخانههای مورد مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: نتیجه پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی کتابداران و ارائه کیفیت خدمات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با رویکرد اخلاق حرفهای رابطه وجود دارد، بنابراین میتوان با آموزش استفاده از هوش معنوی، کیفیت خدمات در کتابخانههای مورد مطالعه را افزایش داد.

دکتر یوسف پناهی، دکتر داود کیانی فرد، خانم فاطمه فیضی،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تحریکی و حفاظتی متیل فنیدات بر فعالیت‌های شبه‌صرع تجربی القا‌شده توسط تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول در موش صحرایی نر بالغ بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه از ۱۵ سر موش صحرایی نر بالغ ۲۰۰ تا ۲۵۰ گرمی، در قالب یک گروه کنترل (پنج سر) که نرمالین سالین دریافت کردند و دو گروه درمان که گروه اول (پنج سر) متیل فنیدات را با دز ۲/۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم و گروه دوم (پنج سر) با دز پنج میلی‌گرم بر کیلوگرم به صورت گاواژ دریافت کردند استفاده شد. به این صورت که بعد از بیهوشی با ترکیب کتامین زایلازین و جراحی ناحیه جمجمه حیوان، الکترود ثبت در داخل جمجمه در لایه استریاتوم ناحیه CA۱ هیپوکامپ قرار داده شد و فعالیت‌های صرعی با استفاده از تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول ایجاد شد و فعالیت‌های صرعی ایجاد‌شده از لحاظ تعداد اسپایک‌ها در واحد زمان و دامنه آن‌ها توسط نرم‌افزار eTrace ارزیابی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق در کمیته اخلاق پژوهش دانشکده دامپزشکی دانشگاه تبریز با کد FVMT.REC.۱۳۹۷.۶۷ تصویب شده است. 
یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان می‌دهد که متیل فنیدات خوراکی با دُز ۵/۲ و ۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم تعداد پتانسیل عمل نیزه‌ای را در مقایسه با گروه کنترل (۳۳۰ اسپایک) به ترتیب به ۵۷۶ و ۶۱۳ افزایش می‌دهد که از نظر آماری معنی‌دار نیست و دامنه فعالیت‌های صرعی ناشی از پنتیلن تترازول به دنبال استفاده از متیل فنیدات ۵/۲ و پنج میلی‌گرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروه کنترل (۱۰۵۱) به ۱۲۵۴ و ۱۰۸۵ می‌رسند که از لحاظ آماری این تغییرات هم معنی‌دار نیستند.
نتیجه گیری: دز‌های مورد استفاده از متیل فنیدات در این مطالعه باعث تشدید فعالیت‌های تشنجی می‌شوند؛ بنابراین استفاده از این دارو در افرادی که پیش‌زمینه ابتلا به تشنج دارند و یا به نوعی از این بیماری رنج می‌برند باید با احتیاط باشد و ارزیابی اثرات استفاده آن در این بیماران نیاز به مطالعات بیشتری دارد.

علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد می‌گذارد و باعث می‌شود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسی‌های نیمه‌تجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسش‌نامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامه‌های اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری‌شده با کمک آزمون‌های t، x2 و تحلیل کوورایانس تک‌متغیره و چندمتغیره  با نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که درمان‌های روان‌شناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماری‌های سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.

دکتر رقیه کیانی، خانم هاله بهروتی،
دوره 26، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1402 )
چکیده

مقدمه: تاثیرات مخرب تمامی اپیدمی‌ها از جمله کوویید 19 در سلامت جسمی و روانی کادر درمان غیر قابل انکار می‌باشد. کادر پرستاری به لحاظ ارتباط مستمر با بیماران تحت درمان در معرض اثرات جسمی و روانشناختی بیشتری قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مقابله با استرس بر تحمل پریشانی و توانمند سازی روان شناختی پرستاران بخش کرونا در بیمارستانهای شهر خوی انجام شده است.
روش کار: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و از جامعه آماری که شامل کلیه پرستاران بخش کرونای بیمارستان‌های شهر خوی در سال 1400- 1399 بود، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و بصورت 15 نفر در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده‌ها از پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه توانمند سازی روان شناختی استفاده شد. آزمودنی‌های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش راهبردهای مقابله با استرس شرکت کردند. جهت آزمون فرضیه‌ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.TABRIZ.REC.1400.135 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به ثبت رسید.
یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس آماری با تأیید فرض اصلی تحقیق نشان داد که آموزش راهبردهای مقابله با استرس باعث افزایش تحمل پریشانی و توانمندسازی روان شناختی در مرحله پس آزمون شده است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، می‌توان اینگونه نتیجه گیری کرد که آموزش راهبردهای مقابله با استرس می‌تواند به عنوان روش مؤثری در بهبود تحمل پریشانی و توانمندسازی روان شناختی پرستاران بخش کرونا به کار رود.

دکتر آزاده خزائی زاده، دکتر افروز نخستین، دکتر مهسا کیانی فر،
دوره 26، شماره 5 - ( آذر و دی 1402 )
چکیده

مقدمه: افت تحصیلی دانشجویان یکی از مشکلات عمده مراکز آموزش عالی کشور است که نه تنها باعث اتلاف وقت و هزینه های جاری این مراکز میشود بلکه باعث ایجاد مسائل و مشکلات روحی- روانی، خانوادگی و اجتماعی برای دانشجویان نیز می گردد. هدف این مطالعه بررسی و تبیین علل مختلف افت تحصیلی در دانشجویان دانشکده دندان پزشکی شهر اراک بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می‌باشد که با مشارکت 120 نفر از دانشجویان داندان پزشکی علوم پزشکی اراک انجام گرفت. نمونه گیری به روش سرشماری بود و تمام دانشجویان دندان پزشکی سال دوم الی پنجم وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌های این مطالعه پرسش نامه‌ای مشتمل بر مشخصات دموگرافیک، سؤالات مرتبط با عوامل مختلف افت تحصیلی در دانشجویان بود. داده‌ها با استفاده روش‌های آماری توصیفی و استنباطی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) در نرم افزار SPSS با نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که 33/8 درصد دانشجویان دارای سابقه مشروطی بودند. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که از بین عوامل مرتبط با رویداد افت تحصیلی، خصوصیات فردی دانشجو، محیط آموزشی نامناسب، محیط نامناسب خانوادگی و پرداختن به مسائل غیر درسی جزء مهمترین پیش بینی کننده رویداد افت تحصیلی با واریانس تغییر 9/33 درصد در بین دانشجویان بودند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش مشخص شد که عواملی چون خصوصیات فردی دانشجو، محیط آموزشی نامناسب، محیط نامناسب خانوادگی و پرداختن به مسائل غیر درسی بر روی رویداد افت تحصیلی دانشجویان اثر قابل توجه ای داشته است بنابراین توجه به این عوامل در طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی دانشگاه می‌تواند در اجتناب از افت تحصیلی نقش موثری داشته باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb