11 نتیجه برای کهبازی
منیژه کهبازی، علیرضا فراهانی،
دوره 1، شماره 5 - ( زمستان 1376 )
چکیده
امروزه راه تامین سلامت کودکان و در نهایت تامین سلامت جامعه اجرای صحیح برنامه های آموزشی بهداشت است. در این راستا باید اعتقادات و گرایش های مردم شناخته و بررسی شود و در جهت اصلاح و تکمیل آگاهی با توجه به معتقدات آنان، اقدامات لازم ارائه گردد و از آنجا که سلامتی هر جامعه منوط به پرورش کودکان سالم و عاری از هرگونه کمبود مواد غذایی است با استفاده از روش جامعه شناسی مطالعاتی KAP( Knowledge - Attitude - Practice) میزان آگاهی و نگرش مادران دارای کودکان کمتر از یک سال، نسبت به تغذیه تکمیلی آنان در شهرک ولیعصر (عج) اراک قبل و بعد از آموزش مورد سنجش قرار گرفت. در نتیجه میزان آگاهی 3/58% مادران قبل از آموزش خوب، 41/02% متوسط، 55/38% ضعیف بوده است. پس از آموزش لازم، میزان آگاهی مادران نسبت به تغذیه تکمیلی به 80/51% خوب، 19/48% متوسط افزایش یافت. همچنین میزان نگرش مادران قبل از آموزش 95/46% مثبت و 4/46% منفی بوده است که بعد از آموزش صد در صد جمعیت مورد مطالعه نگرش مثبت به تغذیه تکمیلی کودکان خود یافته اند. بر اساس نتایج حاصل از آزمون آماری کای اسکویر (X2)، ارتباط معنی داری بین آگاهی مادران نسبت به تغذیه تکمیلی و تعداد فرزند، سن و شغل مادر وجود نداشت اما با سطح تحصیلات مادر این ارتباط وجود داشت.
لذا نیاز به آموزش بیشتر مادران در منطقه مورد مطالعه بعلت پایین بودن سطح تحصیلات مادر محسوس می باشد.
منیژه کهبازی،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده
هیپوگلیسمی یکی از شایع ترین اختلالات متابولیک قابل پیشگیری و درمان به خصوص در نوزادان کم وزن هنگام تولد است. حدود ۸۰٪ موارد بدون علامت است و یا این که علائم می توانند در روز سوم تا پنجم تولد یعنی بعد از ترخیص از بیمارستان در نوزاد بروز کنند. در هرحال، هیپوگلیسمی حتی در موارد بدون علامت، نوزاد را در معرض نقائص شدید تکامل مغز و سیستم عصبی قرار می دهد که این اختلالات بسته به مدت و شدت هیپوگلیسمی به صورت کاهش رشد دور سر و اختلالات رفتاری به خصوص در سنین ۳ تا ۵ سالگی برای کودک به یادگار می مانند. ما در این تحقیق به بررسی ۲۸۴ نوزاد LBW پرداختیم که حدود ۵/۲٪ از آن ها در ۲۴ ساعت اول تولد هیپوگلیسمی (قند خون کم تر از ۳۰ میلی گرم در دسی لیتر) داشتند. حدود ۸۰٪ از این موارد بدون علامت بودند. ۲۰٪ نوزادان هیپوگلیسمیک دچار علایم به صورت هیپوتونی، تشنج ژنرالیزه همراه با آپنه و سیانوز منتشر شده بودند که این نوزادان حاصل حاملگی دو قلویی و زایمان به صورت سزارین بودند. همچنین این نوزادان را به تفکیک سن حاملگی مورد بررسی قرار دادیم که شیوع هیپوگلیسمی در بین نوزادان نارس ۲/۳٪ و در بین نوزادان با محدودیت رشد داخلی رحمی IUGR ۹/۶٪ بود. بین جنسیت و میزان بروز هیپوگلیسمی رابطه معنی داری وجود نداشت ولی بیش ترین میزان بروز هیپوگلیسمی در نوزادانی با وزن تولد ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ گرم مشاهده شد.
منیژه کهبازی، سوسن معرفتی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده
مقدمه: آسم یکی از شایع ترین بیماری های مزمن ریوی کودکان است که باعث مراجعه مکرر آنها به بیمارستان و غیبت از مدرسه می شود. بیماری آسم با وجود علائم راجعه سرفه، تنگی نفس و خرخر سینه مشخص می گردد. هدف درمان شامل رفع علائم حاد آسم، جلوگیری یا کاهش تعداد حملات، حفظ عملکرد ریه در حد طبیعی و فراهم کردن امکان انجام فعالیت های طبیعی است.
روش کار: در این مطالعه کلیه بیمارانی که با تشخیص نهائی آسم از تاریخ 79/1/1 لغایت 80/12/30 در بیمارستان امیرکبیر بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفته اند.
نتایج: در مورد داورهای مورد استفاده در اولین قدم به ترتیب شیوع آمینوفیلین 62%، آنتی بیوتیک 56%، کورتون 45%، آدرنالین 25%، سالبوتامول استنشاقی 14% و سالبوتامول خوراکی 16% می باشند. در مورد داروهای مورد استفاده در طول مدت درمان به ترتیب فراوانی مصرف آنتی بیوتیک 85%، آمینوفیلین 74%، کورتون 57%، سالبوتامول خوراکی 40%، آدرنالین 41%، سالبوتامول استنشاقی 24% و تئوفیلین 14% می باشند. متوسط مدت بستری 41 روز بوده است. اغلب پزشکان به جای استفاده از بتاآگونیست های استنشاقی یا تزریقی از آمینوفیلین در خط اول درمانی استفاده نموده اند. تنها 14% از بیماران در قدم اول از سالبوتامول استنشاقی استفاده کردند.
نتیجه گیری: به طور کلی یافته ها نمایان گر به کارگیری شیوه درمانی نامناسب در جهت کنترل حملات آسم می باشد. به نظر می رسد عدم آگاهی پزشکان از برنامه های درمانی جدید، عدم دسترسی به داروهای استنشاقی و وسائل کمکی موردنیاز برای تجویز این داروها و همچنین عدم آگاهی والدین و بیماران و نگرانی آن ها از مصرف فرم های استنشاقی دارو، مشکل اساسی در برخورد با بیماران آسمی می باشد. مسلما با برگزاری کارگاه های آموزشی آسم، توجیه مسئولین جهت تهیه دارو و وسائل مورد نیاز و آموزش بیماران و والدین میتوان بر این مشکلات فائق آمد.
منیژه کهبازی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده
مقدمه: کودکان در هر کشوری به دلیل نقشی که در آینده ایفا خواهند نمود از اهمیت ویژهای برخوردارند. در کشور ما نیز کودکان درصد بالایی از جمعیت را به خود اختصاص میدهند. در کشورهای جهان سوم اکثر کودکان به دلیل فقرهای مادی و فرهنگی دچار سوء تغذیه میباشند که نتیجه آن اختلال در رشد جسمانی و روانی آنها میباشد. در این میان با توجه به اثرات شناخته شده روی در متابولیسم و رشد انسان، این مطالعه جهت بررسی بیش تر اثرات روی در افزایش وزن صدک وزنی کودکان صورت پذیرفت.
روش کار: طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 70 کودک (21 پسر و 49 دختر) 9 تا 36 ماهه که فاقد هیچ گونه بیماری زمینهای بودند، به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب گردیدند. این کودکان به دو گروه مساوی تقسیم شدند که برای یک گروه به مدت 3 ماه روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن کودک شربت سولفات روی 0/6 درصد (گروه مورد) و برای گروه دیگر روزانه همین مقدار دارونما (گروه شاهد) در مدت زمان مشابه تجویز گردید. سپس میزان افزایش صدک وزنی کودکان طی سه نوبت به فواصل یک ماهه ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که در گروه مورد در طی سه ماه بررسی، میانگین میزان صعود صدک وزنی 4/5 درصد و در گروه شاهد در همین مدت زمان، 3/7 درصد بود. افزایش صدک وزنی در گروه شاهد و مورد توسط آزمونی تی مقایسه شدند که از نظر آماری اختلاف معنیداری بین افزایش وزن کودکان در بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که مکمل روی تأثیر ملاحظهای در افزایش وزن و صدکهای وزنی کودکان دارای اختلال رشد ندارد.
فاطمه دره، رویا کلیشادی، منیژه کهبازی، کتایون ربیعی، سعید حیدری، عبدالمهدی بقایی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
مقدمه: از عوامل خطرزای بیماری های عروق کرونر به فعالیت جسمی خصوصا در کودکان و نوجوانان کم تر توجه شده است. مطالعات مختلفی میزان فعالیت جسمی آنان را از حد استاندارد برای حفظ سلامتی پایین تر نشان داده است. در این مطالعه الگوی فعالیت جسمی کودکان و نوجوانان نواحی مرکزی ایران بررسی می گردد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی که قسمتی از مرحله اول طرح قلب سالم اصفهان می باشد و در سال 1381 صورت گرفته، آگاهی نگرش و عملکرد 4000 کودک و نوجوان شهری و روستایی مقطع پیش دبستانی تا دبیرستان استان های اصفهان (شهرستان اصفهان و نجف آباد) و مرکزی (شهرستان اراک) و والدین این دانش آموزان و 500 نفر از مربیان و مسئولین مدارس، در مورد فعالیت فیزیکی و مدت زمان تماشای تلویزیون از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری به شکل خوشه ای تصادفی و به نسبت جمعیت شهری و روستایی ساکن در دو استان انتخاب شده است. داده ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و P<0/05 معنی دار تلقی شد.
نتایج: حدود 40 درصد دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان در دو استان کم تر از دو ساعت در هفته در مدرسه ورزش منظم انجام می دادند. میزان انجام ورزش صبحگاهی منظم و ساعات ورزش مدرسه در دختران بیش از پسران (P<0/00001) ولی ورزش منظم خارج از مدرسه و عضویت در تیم ورزشی در پسرها بیش تر بوده است (P<0/001). بیش از 77 درصد والدین نسبت به اهمیت ورزش دوران کودکی در سلامت فرزندانشان آگاهی نداشتند. میانگین مدت زمان تماشای تلویزیون در کودکان سنین مختلف 4 ساعت در روز بوده است.
نتیجه گیری: میزان فعالیت جسمی دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان نواحی مرکزی ایران کم تر از میزان مطلوب می باشد و مدت زمان تماشای تلویزیون بیش از مقادیر توصیه شده می باشد.
منیژه کهبازی، علی چهرئی،
دوره 7، شماره 3 - ( پائیز 1383 )
چکیده
مقدمه: تغذیه مناسب در رشد و تکامل طبیعی کودکان نقش مهمی دارد. با عنایت به اینکه بیش ترین رشد مغزی کودک در سال های اول زندگی است اهمیت تغذیه مناسب در رشد کودک، یادگیری و کارایی کودکان غیر قابل انکار است. در کشور ما نیز اختلال رشد ناشی از مشکلات تغذیه ای از شیوع فراوانی برخوردار است. در حال حاضر آموزش تغذیه به مادران توسط مراقبین سطوح اولیه در مراکز بهداشتی صورت می گیرد و پزشکان کم ترین نقش را در این آموزش دارند. لذا در این مطالعه بر آن شدیم اثر آموزش تغذیه تکمیلی توسط پزشک را بر وزن کودکان دارای اختلال رشد مورد بررسی قرار دهیم.
روش کار: مطالعه انجام شده یک کارآزمایی بالینی به روش قبل و بعد می باشد. در این پژوهش 100 کودک 6 تا 24 ماهه دارای اختلال رشد که هیچ بیماری به عنوان علت کاهش رشد در این کودکان شناخته نشده بود، مورد بررسی قرار گرفتند. سپس آموزش در مورد تغذیه صحیح توسط پزشک به مادران داده شد و کودکان هر ماه به مدت سه ماه از نظر میزان افزایش وزن بررسی شدند و نتایج با سه ماه قبل از اموزش مقایسه گردید.
نتایج: در این مطالعه 45% افراد مورد پژوهش مذکر و مابقی مونث بودند. میانگین سنی آنها 11/83 ماه بود. اختلاف معنی داری بین میانگین اختلاف وزن انتهای دوره بدون آموزش از ابتدای آن (0/49-گرم) و میانگین اختلاف وزن در انتهای دوره آموزشی از ابتدای آن (1276 گرم ) وجود داشت تفاوت امتیاز z انتها از ابتدای دوره آموزش (1/25) نسبت به دوره بدون آموزش (0/04) به طور معنی داری افزایش یافته بود (0/001=P).
نتیجه گیری: به طور کلی آموزش تغذیه به مادران توسط پزشک نقش موثری در بهبود اختلال رشد کودکان و افزایش زوزن آنان دارد و لذا توصیه می گردد پزشکان در برخورد با بیماران دچار اختلال رشد با وجود انجام آموزش تغذیه تکمیلی در سطوح قبلی ارجاع، در کنار بررسی های تشخیصی و حتی مقدم بر آن مجددا آموزش تغذیه تکمیلی را به طور مفصل برای مادران ایشان به اجرا درآورند.
دكتر علی چهرئی، دكتر منیژه کهبازی، دكتر بهمن صالحی، دكتر افسانه زر گنج فرد، دكتر فاطمه دره، دكتر پروین سلطانی، دكتر اشرف زمانی، دكتر محمد خلیلی، دكتر افسانه نوروزی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات صحیح و اصولی در ابعاد مختلف جامعه و از جمله علوم پزشکی میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. به منظور آشنایی سیستماتیک اعضاء هیئت علمی با روش تحقیق و ایجاد توانایی و مهارت لازم جهت تدوین پورپوزالهای کاربردی و اجرای صحیح پژوهش، پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در دانشگاه علوم پزشکی اراک شکل گرفت. این بررسی به منظور تعیین تاثیر کار این پایگاه بر ارتقاء پژوهش بالینی دانشگاه صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه HSR از نوع مداخلهای قبل و بعد بوده که جامعه آماری آن اعضاء هیئت علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی اراک میباشند. ابتدا اطلاعات موجود در خصوص دوره قبل ازمداخله به صورت کامل جمع آوری گردید ( دی 80 تا دی 82)، سپس مداخله به صورت ایجاد و تجهیز پایگاه تحقیقات بالینی در بزرگترین بیمارستان دانشگاهی شهر اراک، برگزاری کارگاههای سریال روش تحقیق، کنفرانسهای پژوهشی، مشاورههای حضوری و آموزش طراحی بانک اطلاعات پژوهشی در طی دو سال ( دی 82 تا دی 84 ) انجام گرفت و نتایج این دوره دو ساله با دوره قبل از مداخله مقایسه گردید. نتایج: مقایسه وضعیت طرحهای تحقیقاتی در دو دوره قبل و بعد از مداخله نشان میدهد که در دو سال قبل از مداخله از 38 طرح پیشنهادی 30 طرح و در دوره بعد از مداخله از 89 طرح پیشنهادی 76 طرح مصوب شده است. در این دو دوره به ترتیب 14 (6/46 درصد) و 50 (8/65 درصد) طرح تصویب شده بالینی بودند. در خصوص مقایسه طرحها از لحاظ کیفی، به ترتیب 11 و 15 طرح HSR ، 2 و 22 کارآزمایی بالینی و 8 و 8 طرح توصیفی قبل و بعد از مداخله تصویب گردیده است. مجموع مقالات چاپ شده دردوره اول 45 و در دوره دوم 84 مورد میباشد. ارائه مقاله در کنگرهها داخلی و خارجی در کل به ترتیب 33 و 59 مورد میباشد که به ترتیب 25 و 51 مورد در کنگرههای داخلی و 8 و 8 مورد در کنگرههای خارجی در دو دوره ارائه شده است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش به نظر میرسد، ایجاد پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در این دانشگاه و دانشگاههای مشابه، با اجرای مداخلات مشابه با این تحقیق، بر روند تحقیقات بالینی آن دانشگاه تاثیر به سزایی خواهد داشت.
رضوان انصاری، منیژه کهبازی، مرتضی آبدار اصفهانی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده اند که بین سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونر ارتباط وجود دارد. پرفشاری خون یکی از عوامل خطر قلبی متابولیک در افراد دارای سندرم متابولیک می باشد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع فنوتیپهای سندرم متابولیک در بیماران واجد پرفشاری خون در استان اصفهان و استان مرکزی که دو استان ناحیه مرکزی ایران هستند، می باشد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مقطعی است که روش نمونه گیری آن خوشهای - تصادفی می باشد. در این مطالعه،12514 نفر از جمعیت شهری و روستایی بالای 19 سال ساکن در استانهای اصفهان و مرکزی در نظر گرفته شدند که طبق تعریف سندرم متابولیک 1936 نفر از آنها انتخاب گردیدند. طبق تعریف سندرم متابولیک، این افراد شامل افرادی بودند که حداقل 3 مورد از حالتهای غیر طبیعیHTN، FBS ، TG ،HDL وWC را دارا باشند. هم چنین در این مطالعه شرط فشارخون بالا در همه گروهها در نظر گرفته شده است. اطلاعات بعد از جمع آوری، از طریق کای دو نسبت شانس و آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: شیوع فنوتیپهای مورد نظر سندرم متابولیک در مرکز ایران از 6/0 تا5/7 درصد متغیر است که بیشترین آمار شیوع مربوط به زنان فشارخونی با TG و WC بالاتر از حد نرمال و کمترین شیوع مربوط به مردان فشارخونی با دو فنوتیپWC ، FBS بالا و HDL پایین و FBS بالا می باشد(05/0p<). به طورکلی شیوع سندرم متابولیک در افراد با پرفشاری خون، در مناطق شهری استانهای اصفهان و مرکزی بیشتر از مناطق روستایی محاسبه شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از میزان شیوع سندرم متابولیک همزمان با پرفشاری خون، موافق با بسیاری از مطالعات مشابه می باشد و بیانگر همراه بودن پرفشاری خون با فنوتیپهای مختلف سندرم متابولیک به خصوص در زنان با چاقی مرکزی و دیس لیپیدمی می باشد که مستلزم توجه و دقت بیشتر در مورد پیشگیری و درمان این گروه در معرض خطر، میباشد.
فاطمه دره، منیژه کهبازی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: علیرغم این که اکثر کودکان مبتلا به تب و تشنج پیش آگهی خوبی دارند، والدین همواره از عود تب و تشنج نگران می باشند. با توجه به اختلاف نظرهای محققین، لازمه انتخاب نوع درمان و پیشگیری، دانستن دقیق اثرات و عواقب کوتاه مدت و دراز مدت داروها میباشد. در این مطالعه اثر دیازپام متناوب و فنوبار بنتال مداوم در پیشگیری از عود تب و تشنج مقایسه گردیده است. روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 100 بیمار مبتلا به تب و تشنج تحت درمان با دیازپام متناوب به میزان 1 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه سه بار در روز در مدت تب با 100 بیمار تحت درمان فنوباربیتال روزانه به میزان 5-3 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه دو بار در روز از نظر میزان عود تب و تشنج و عوارض دارویی با هم مقایسه گردیدند. این اطلاعات توسط آزمونهای کای دو و تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: بیماران به مدت میانگین 19 ماه پیگیری شدند که در این مدت در هر دو گروه 14 درصد بیماران دچار عود تشنج شدند. در گروه فنوباربیتال 74 درصد و در گروه دیازپام 26 درصد عوارض دارویی دیده شد(0001/0=p). میانگین حملات تب در سال در گروه فنوبار بنتال 4/1±2/3 و در گروه دیازپام 1/1±0/3 بود(48/0=p) که اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: دیازپام خوراکی هنگام تب مانند فنوباربیتال در پیشگیری از عود تب وتشنج موثر است و نسبت به فنوباربیتال عوارض کمتری دارد.
خدیجه نصری، منیزه کهبازی، افسانه نوروزی، شکوفه نصری،
دوره 12، شماره 4 - ( ويژه نامه پژوهش در آموزش 1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین موانع و مشکلات آموزشی و راهکارهای بهبود مشکلات از دید دانشجویان پزشکی شهر اراک در سال86-1385 انجام شده است. روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی بین کلیه کارورزان(28 نفر) و کارآموزان(44 نفر) پرسشنامهای روا و پایا متشکل از 71 سوال پیرامون مشکلات مربوط به آموزش، تجهیزات، پرسنل، اساتید، انگیزه و شیوه ارزشیابی توزیع شد. نتایج: 1/68 درصد نامناسب بودن مدت آموزش علوم پایه، 1/86 درصد زیاد بودن دروس عمومی، 5/84 درصد عدم ارائه شرح وظایف و طرح درس(7/91 درصد) را در شروع دوره آموزشی مطرح نمودند. اکثریت دانشجویان خواستار یادگیری مهارت بالینی بر روی ماکت قبل از شروع کارآموزی(5/84 درصد) و کارورزی (7/79 درصد) بودند. بیشتر دانشجویان معتقد به تدریس پاتولوژی(1/86 درصد) و فارماکولوژی (2/97 درصد) هرکورس به همراه خود کورس دربالین بودند. آنها عدم تنوع کافی (8/71 درصد) وسائل کمک آموزشی و نامناسب بودن فضای سالن کنفرانس (9/54 درصد) و کتابخانه (1/76 درصد)، را بیان نمودند. 7/81 درصد نامناسب بودن رفتار و همکاری (6/58 درصد) پرسنل با دانشجو را گزارش کردند. در مقوله اساتید میانگین1/5 ±8/16 بود (از حداکثر 30). اکثریت دانشجویان نگران آینده شغلی مبهم (1/87 درصد) بودند و 6/78 درصد معتقد بودند که امتحانات سواد آنان را ارزیابی نمیکند. نتیجه گیری: ارائه طرح درس در شروع هر دوره آموزشی و فراگیری مهارت بالینی بر روی ماکت قبل از شروع کارآموزی و کارورزی نیز از جمله در خواستهای دانشجویان است که به راحتی قابل انجام است. ادغام دروس پایه و بالینی و تدریس پاتولوژی و فارماکولوژی هرکورس به همراه خود کورس در بالین در صورت اجرا میتواند فرا گیری دروس علوم پایه و بالینی را تسهیل کند.
علیرضا مرادآبادی، محمد ارجمندزادگان، نوید امامی، منیژه کهبازی، اعظم احمدی، سعید فلاحت، سید حسین حسینی، مهدی کارگران، پریسا خسروی،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: رنگآمیزیهای زیل نلسون، فلوئورسنت و نیز کشت، روشهای استاندارد تشخیص بیماری سل هستند. در این تحقیق، کارائی روش Flash PCR با روش مرسوم کشت مقایسه شد.
مواد و روشها: تعداد 56 نمونه خلط از بیماران مشکوک به سل پس از ارزیابی با روش زیل نلسون و کشت در لوون اشتاین جانسن، به روش چلکس تحت استخراج DNA قرار گرفتند. جهت بررسی مولکولی از کیت مخصوص Flash PCR که محتوی پروبها و پرایمرها برای تکثیر ژن IS6110 بود، استفاده شد. کنترل مثبت و کنترل منفی موجود در کیت بهکار گرفته شد و دستگاه MTC410، جهت تکثیر و دستگاه FD-12 جهت بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفتند. علاوه بر این، نمونهها با کمک ژل آگارز نیز الکتروفورز شدند.
یافتهها: از 56 نمونه خلط بیماران مشکوک به سل، تعداد 20 نمونه در ارزیابی میکروسکوپی و کشت، مثبت و 36 نمونه منفی بودند. همچنین، بررسی مولکولی با استفاده از روش FLASH-PCR مشخص کرد که تمامی 20 نمونه مثبت، در این روش مولکولی نیز مثبت شدند. بهعلاوه، 3 نمونه خلط که با روش کشت و رنگ آمیزی منفی شده بودند در روش FLASH-PCR مثبت شدند. یکی از 3 بیمار مورد بحث با نظر پزشک تحت درمان حملهای برای درمان سل با دریافت آنتی بیوتیکهای ایزونیازید، پیرازینامید و اتامبوتول قرار گرفت. تمامی نتایج با کمک الکتروفورز معمول نیز تایید گردیدند.
نتیجهگیری: مواردی که احتمالا به دلیل تعداد باکتری اندک در نمونه یا نقص در نمونهبرداری، منفی میشوند، با روش FLASH-PCR امکان مثبت شدن آنها وجود دارد. بنابراین، با توجه به هزینه اندک، برای استفاده روتین پیشنهاد میشود.