جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای پویا

سمانه عابدی دوست، مجید پویا، محمد شافع شکوری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( دو ماهنامه خرداد و تیر ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: برداشت هموروئید اساس درمان هموروئیدهای داخلی درجه ۳ و ۴ می‎باشد. درد یکی از مهمترین مشکلات بیماران به دنبال برداشت هموروئید می‎باشد که عمدتاً ناشی از اسپاسم اسفنگتر داخلی می‎باشد. روش‎های مختلفی جهت کنترل درد پس از برداشت هموروئید وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر برداشت اسفنگتر داخلی در میزان درد پس از برداشت هموروئید باز است. مواد و روش‎ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله‎ای از نوع کارآزمایی بالینی می‎باشد. در این مطالعه ۶۰ بیمار مبتلا به هموروئید درجه ۳ و ۴ به صورت تصادفی در دو گروه با برداشت هموروئید و برداشت اسفنگتر توام با برداشت هموروئید قرار گرفتند و میزان درد از طریق امتیاز بندی دیداری درد جمع‎آوری گردید و با نرم افزارSPSS نسخه ۱۴ و آزمون‎های مان- وایتنی، فریدمن و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: از نظر کاهش درد با برداشت اسفنگتر ارتباط معنی‎داری بین دو گروه در روزهای اول، دوم و پنجم وجود داشت(۰۰۱/۰ p<)، در روز سوم و ششم نیز ارتباط معنی‎داری بین دو گروه (۰۰۱/۰p=)، در روز چهارم و هفتم نیز ارتباط معنی‎داری بین دو گروه وجود داشت(۰۰۲/۰p=). ارتباط آماری معنی‎داری بین دو گروه در مورد ابتلا به بی‎اختیاری در دفع گاز و مدفوع و احتباس ادراری وجود ندارد(۰۵/۰p>). ارتباط آماری معنی‎داری در مورد کاهش نیاز به استفاده از مسکن در دو گروه وجود دارد(۰۰۶/۰p=). نتیجه‎گیری: انجام برداشت اسفنگتر داخلی توأم با برداشت هموروئید می‎تواند باعث کاهش درد بیماران پس از برداشت هموروئید گردد و نیاز به مسکن بیماران را کاهش دهد، ولی تأثیری در بروز احتباس ادراری و خونریزی به دنبال اولین اجابت مزاج نداشته و خطر بی‎اختیاری مدفوعی و گازی را در مقایسه با گروه برداشت هموروئید افزایش نمی‎دهد.
زهرا سالمی، سمانه کمالی پویا، مجتبی قاسمی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: این فرضیه که غیر مترشح بودن افراد آنها را در ابتلا به برخی عفونت‎های باکتریایی مستعد می‎سازد و احتمال ابتلای آنان به امراض خود ایمنی، سندرم متابولیکی بیشتر است ما را بر آن داشت تا به بررسی ارتباط وضعیت ترشحی و فاکتورهای موثر در ابتلا به زخم معده، زخم دوازدهه و سرطان معده بپردازیم.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، وضعیت ترشحی ۱۲۰ بیمار مبتلا به بیماری‎های گوارشی (مبتلایان به زخم دوازدهه، زخم معده و سرطان معده) که به روش آندوسکپی بیماری آنها اثبات شده بود و هم‎چنین ۱۲۰ فرد سالم به عنوان گروه کنترل با استفاده از نمونه بزاق تعیین شد. با استفاده از پرسش‎نامه ارتباط بین میزان ابتلا به بیماری با برخی عوامل خطر مهم نیز بررسی شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‎ها: ۵/۲۷ درصد از بیماران، غیر مترشح و ۵/۷۲ درصد مترشح بودند. هم‎چنین ۸/۲۰ درصد از افراد سالم، غیرمترشح و ۲/۷۹ درصد مترشح بودند. ارتباط معنی‎داری بین وضعیت ترشحی افراد و بروز بیماری‎های گوارشی وجود ندارد اما عوامل خطری مانند جنسیت، استعمال دخانیات و ورزش، به طور معنی‎داری با این بیماری مرتبط می‎باشند.

نتیجه‎گیری: محاسبات آماری نشان می‎دهد که ارتباط معنی‎داری بین وضعیت ترشحی افراد و ابتلا به بیماری‎های گوارشی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصله میزان بیماری‎های گوارشی در مردان بیش از زنان و در افراد سیگاری بیش از افراد غیر سیگاری است و انجام حرکات بدنی از میزان ابتلا به بیماری می‎کاهد


حسنا رستگارپویانی، سید مسعود حسینی، سید رضا محبی، پدرام عظیم زاده، شبنم کاظمیان، مهسا سعیدی نیاسر، افسانه شریفیان، محمدرضا زالی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: پاروویروس ۴ (PARV۴) اولین بار در سال ۲۰۰۵ در یک معتاد تزریقی مبتلا به هپاتیتB  مشاهده شد. تاکنون بیش‌ترین احتمال انتقال این بیماری از راه خون و در میان معتادان تزریقی مشاهده شده است. فراوانی عفونت با این ویروس در جمعیت سالم بسیار پایین است. در مطالعه حاضر، فراوانی عفونتPARV۴  در میان بیماران دچار عفونت مزمن HCV در مقایسه با افراد سالم و فاکتورهای خطر مرتبط در میان این گروه‌ها بررسی شد.

مواد و روشها: در مجموع، تعداد ۲۰۶ نفر شامل ۱۰۳ بیمار دچار عفونت مزمن HCV و ۱۰۳ فرد سالم به عنوان گروه کنترل با روش nested-PCR و هم‌چنین real time-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.

یافتهها: سطح آنزیم AST در میان افراد بیمار با میانگین ۴۰,۴۵+۳۴,۸۴  و در میان افراد کنترل با میانگین ۱۸,۵۸+۵,۹ و این میزان برای آنزیم ALT در میان افراد بیمار با میانگین ۴۰,۴۵+۳۵,۷۵ و در میان افراد کنترل با میانگین ۲۱,۵۰+۱۱,۳۵ گزارش شد. در نهایت، پس از بررسی تمامی نمونه‌های بیمار و کنترل، مشاهده شد که هیچ کدام از این افراد به ویروسPARV۴ آلوده نیستند.

نتیجهگیری: تحقیق حاضر، اولین مطالعه‌ای است که فراوانی عفونت با ویروس PARV۴ را در گروه مبتلا به ویروس هپاتیت C در ایران مورد بررسی قرار می‌دهد و نتایج آن نشان می‌دهد که این ویروس اهمیت بالایی در جمعیت‌های ایرانی، حتی در افراد دچار عفونت‌های منتقل شونده از راه خون همانند HCV ندارد و مطالعات بیش‌تری در مناطق دیگر ایران و در گروه‌های مختلف مورد نیاز می‌باشد.


نوید نیلفروشان، آرزو میرآفتابی، مریم یادگاری، سید امیرپویا عالم زاده، مهسا هاشمیان،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( دوماهنامه خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، ارزیابی میزان موفقیت و عوارض قرار دادن شانت احمد در طی حداقل ۵ سال پی­گیری بود.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه مجموعه موارد گذشته نگر، بیمارانی که پس از کارگذاری شانت احمد تا ۵ سال پی­گیری شده بودند، وارد مطالعه شدند. معیار موفقیت به صورت فشار داخل چشمی کم تر از ۲۱ میلی­متر جیوه (معیار A) و کم تر از ۱۶ میلی­متر جیوه (معیار B)، با حداقل ۲۰ درصد کاهش فشار داخل چشم، بدون مصرف دارو (موفقیت کامل) یا تنها با مصرف تعداد داروهای کمتر از داروهای قبل از عمل (موفقیت نسبی) تعریف شد. مجموع موفقیت نسبی و کامل به عنوان موفقیت کلی در نظر گرفته شد.
یافته­ ها: این مطالعه، ۴۰ چشم از میان ۴۰ بیمار با میانگین سنی ۹۱/۲۲ ± ۶۳/۴۰ (محدوده ۱ تا ۸۸) سال را شامل می شد. میزان موفقیت کلی، ۱ و ۵ سال بعد از جراحی با توجه به معیار A، به ترتیب ۹۰ و ۷۳ درصد و بر اساس معیار B، ۴۲ و ۲۵ درصد با متوسط زمان دوام ۶۰ و ۳۶/۲۲ ماه بود. عوارض جانبی در ۴ چشم از ۴ بیمار (۱۰ درصد) مشاهده شد و شامل پارگی زخم، جدا‌شدگی کوروئیدال، بلب انکپسوله شده و افتادگی پلک بود. هیچ عارضه زودرسی مانند هایپوتونی یا هایفما مشاهده نشد.
نتیجه ­گیری: مطالعه حاضر یکی از بزرگ­ترین مجموعه­هایی بود که نتایج بلند مدت کارگذاری شانت احمد را در بیماران آسیایی با گلوکوم مقاوم گزارش کرد. تفاوت معناداری در میزان موفقیت بین معیارهای A و B مشاهده شد.

 

محمد ملکی پویا، بهرام عابدی، محمدرضا پالیزوان، عباس صارمی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع گسترده بیماری انفارکتوس قلبی و افزایش ۳۶ درصدی کل مرگ‌ومیرهای ناشی از آن تا سال ۱۳۹۹ و توجه به علل و روش‌های درمانی جایگزین بسیار مورد اهمیت است. روشهای متفاوتی در درمان این بیماران وجود دارد که تمرینات استقامتی یکی از آن‌ها است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین استقامتی فزاینده بر سطوح تغییرات سرمی فاکتورهای TSP۱ و MMP۱ در موش‌های صحرایی‌ مبتلا به میوکارد انفارکتوس بود.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی کنترل‌شده با گروه شاهد، ۲۰ سر موش صحرایی نژاد ویستار (۸ هفته‌ای و با وزن ۳۰±۲۳۰ گرم) پس از القای انفارکتوس با ایزوپروترونول (۱۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) به‌طور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی فزاینده و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین برای مدت ۸ هفته تحت مداخله برنامۀ تمرین استقامتی فزاینده قرار گرفت (هفته‌ای ۳ جلسه به مدت ۲۰ تا ۵۰ دقیقه با سرعت ۱۲ تا ۱۸ متر در دقیقه). سپس ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خون وریدی جهت ارزیابی غلظت سرمی TSP۱ و MMP۱ جمع‌آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. برای آنالیز داده‌ها از آزمون تی‌ مستقل در سطح معنی‌داری ۰۵/۰>p  و نرم‌افزار گراف‌پد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC,۱۳۹۷.۰۰۷ توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنی‌دار (۰۴۸/۰p= ) سطوح سرمی MMP۱ موش‌های صحرایی القاشده به انفارکتوس می‌شود، درحالی‌که اثر معنی‌داری (۰۹۲/۰p=) متعاقب برنامه ورزشی در مقادیر سرمی TSP۱ مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان میدهد تمرین استقامتی فزاینده احتمالاً باعث افزایش MMP۱ در موش صحرایی مبتلا به انفارکتوس میوکارد می‌شود که می‌تواند نقش مهمی در ‌‌فرآیندهای آنژیوژنز و جایگزینی مویرگ‌های بسته‌شده داشته باشد.

انیس مرادی، پویا رامین،
دوره ۲۴، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک نـشان می‌دهد که مصرف دخانیات علاوه بر بروز عوارض قلبی و تنفسی، خطر پریودنتیت را نیز افزایش می‌دهد. سیگار خطر پوسیدگی دندان را افزایش داده و عاملی مهم در بیماری پریودنتال است. اختلال فوق بیش از نیمی از موارد پریودنتال در انسان را تشکیل می‌دهد. یافته‌های میدانی و کوهورت، استعمال دخانیات را عاملی خطرناک در پریودنتیت اپیکال دانسته، اما هنوز چنین ارتباطی کاملاً قطعی نشده است. بنابراین این مطالعه در راستای تعیین ارتباط بین مصرف تنباکو و پریودنتیت اپیکال در روش تصویربرداری پانورامیک در بندرعباس انجام شد.
مواد و روش ها: ۱۹۸ تصویر پانورامیک در گروه فاقد و دارای پریودنتیت مطالعه شدند. تصاویر توسط متخصص از نظر تعداد دندان، دندان با درمان ریشه، کیفیت و طول پُرکردگی ریشه به صورت مناسب یا نامناسب بررسی شدند. سن، جنس، تعداد دندان‌ها، مصرف سیگار، قلیان و جرم دندان مشخص شدند. داده‌ها توسط مربع کای، تی مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند. 
ملاحظات اخلاقی: با توجه به عدم مداخله درمانی و محفوظ بودن مشخصات بیماران (مشاهده‌گر و محقق مشخصات بیمار را مد نظر قرار نداده‌اند) ملاحظات اخلاقی با کد اخلاق IR.HUMS.REC,۱۳۹۹.۳۸۴ شامل حال این پژوهش نیست.
یافته ها: تنباکو، قلیان، تعداد دندان و تعداد دندان با درمان نامناسب در بین گروه‌ها معنی‌دار (P<۰/۰۱) بود، ولی سیگار، جرم دندان، ریشه درمان‌شده و تعداد آن‌ها و سن متفاوت نبودند. خانم‌ها در گروه پریودنتیت، مصرف تنباکو، قلیان و تعداد دندان با درمان نامناسب بیشتری (P<۰/۰۵) داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد بر اساس نسبت شانس (Odd Ratio) تعداد دندان با درمان ریشه (۷/۳۹)، تعداد دندان با درمان نامناسب (۳۶/۸)، قلیان (۸/۱)، تنباکو (۶/۵۷)، جرم دندان (۳/۶۲)، سیگار (۳/۵۹)، دندان با درمان ریشه (۱/۴) و تعداد دندان (۰/۹۸) بالاترین تأثیر (P<۰/۰۱) را داشتند. سن و جنس بدون تأثیر بودند. 
نتیجه گیری: مصرف قلیان در مقایسه با سیگار، بیشترین تأثیر منفی را در بافت پری‌اپیکال داشت‌. کاهش تعداد دندان‌ها، افزایش جرم دندان‌ها و دندان‌های با درمان ریشه، از عوارض مصرف دخانیات بر بافت پری‌اپیکال بود. پریودنتیت اپیکال با سن و جنس مرتبط نیست.

خانم فاطمه جهانشاهی، دکتر مرتضی قاسمی، آقای پویان فلاحی، خانم ندا قاسمی،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش کادر درمان در سیاست گذاری‌های حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا»، انجام شد.
روش کار: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، از نوع پژوهش‌های اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کادر درمان شهر اراک می‌باشد.
یافته‌ها: از آنجایی که دسترسی به تمامی این افراد امکانپذیر نیست؛ لذا از روش نمونه گیری استفاده می‌شود. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش پرسشنامه بود. این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل عاملی انجام شد.
نتیجه‌گیری: داده‌ها و اطلاعات استخراج شده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که: برقراری ارتباط مناسب با بیماران، تعامل با شهروندان و دولت، توجه به قوانین و ترغیب دیگران به رعایت آن، فراگیری آموزش‌های تخصصی برای مهار کرونا، توضیح وضعیت به مردم نگران، رعایت پروتکل‌های بهداشتی و آگاهی بخشی به دیگران، ادراک عدل سازمانی، همسویی بین اهداف فرد و سازمان، انتقال احساس مسئولیت به محیط کار، وجود نظام کارآمد ارزشیابی و تشویق به تزریق واکسن به ترتیب مهم‌ترین نقش کادر درمان در سیاست گذاری‌های حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا بودند.
 
صفیه آزادی فرد، مهدی مرادی، محمد ملکی پویا،
دوره ۲۸، شماره ۳ - ( در حال تکمیل ۱۴۰۴ )
چکیده

سطوح پلاسمایی مولکول های چسبان و به عنوان شاخص­های مهمی در برآورد خطربیماری های قلبی- عروقی به شمار می­رود. ازآنجاکه تمرین استقامتی  و رژیم روزه داری در کاهش علائم بیماری های قلبی موثر است، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با تحریک الکتریکی بر بیان ژن های ICAM و VCAM در بافت قلب موش های روزه دار چاق بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی ۳۵ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (۸ هفته ای با میانگین وزن ۱۹±۲۰۰ گرم) پس از القای چاقی و افزایش وزن  به طور تصادفی به ۵ گروه۷ تایی (کنترل چاق، روزه دار، روزه دار و تمرین استقامتی، روزه دار و تحریک الکتریکی و روزه دار،تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی) تقسیم شدند. روزه داری به صورت پروتکل ۸/۱۶برای تمامی گروه ها بجز کنترل چاق انجام شد. پروتکل تمرین استقامتی به مدت ۴ هفته و ۵ جلسه در هفته با شدت ۵۰درصدحداکثر اکسیژن مصرفی درهفته اول شروع ودرهفته چهارم به ۶۵ درصد رسید.  همچنین تحریک الکتریکی با (دستگاه فوت شوک برای ۵/۰ میلی آمپر و ۲۰دقیقه) انجام شد. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی پس از بیهوشی کامل بافت قلب برداشته شد.

مقادیر بیان ژن ICAM-۱و VCAM-۱ قلب به روش Real time PCRاندازه گیری شد. از روش آماری آنالیز واریانس دو راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ برای تجزیه و تحلیل داده در سطح معناداری(۰۵/۰P) استفاده شد. 

یافته ها: نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان داد روزه داری متناوب، تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی هرکدام به تنهایی باعث کاهش معنادار بیان ژن ملکول های چسبان عروقی در بافت قلب موش های صحرایی می شود(۰۰۱/۰=P). این در حالی است که به نظر می رسد ترکیب سه مداخله اثر گذاری بیشتری بر کاهش سطح بیان ژن ملکول های چسبان عروقی در بات قلب موش های صحرایی چاق شود(۰۰۱/۰=P).

نتیجه گیری:  با توجه ب نتایج بدست انجام تمرینات استقامتی همراه با روزه داری و تحریک الکتریکی اثر بسزایی در کاهش بیان VCAM وICAM در بافت قلب دارد. با این حال هنوز نمیتوان با قطعیت سمت و سوی اثر روزه داری ،تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی فوت شوک را بر مولکول های چسبان درشرایط چاقی و روزه داری متناوب  تعیین نمود.


 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb