جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای نوریان

ابوالقاسم زارع زاده، مسعود سماورزاده تهرانی، وحید نوریان، بهشته پدیدار،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: گیر افتادگی تاندون عضلات فلکسور انگشتان که با علائمی مثل گیر کردن انگشت مبتلا در حین حرکت و عدم توانائی در ادامه حرکت همراه می باشد، به عنوان بیماری انگشت ماشه‌ای و شست ماشه‌ای شناخته می‌شود. در این مطالعه سعی می‌گردد به بررسی اثر درمانی تزریق موضعی کورتیکو استروئیدها در بهبود علائم بیماری انگشت ماشه‌ای پرداخته شود. روش‌کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی است که در آن نمونه‌گیری به صورت غیر تصادفی صورت گرفته است. نمونه‌ها شامل 50 بیمار دچار انگشت ماشه‌ای مراجعه کننده به کلینیک دست بیمارستان الزهرا بوده‌‌اند. متغیرهای تندرنس موضعی، مرحله حالت ماشه‌ای، درد در هنگام فلکسیون ایزومتریک و کشش غیر فعال تاندون ( براساس VAS)، قبل از انجام تزریق موضعی کورتیکوستروئید و سپس سه هفته، سه ماه و شش ماه بعد از انجام تزریق، بررسی شدند. اطلاعات از طریق فرم ویژه‌ای جمع‌آوری و با آزمون‌های آماری تحلیل واریانس و مربع کای تجزیه و تحلیل شد. نتایج: اختلاف بین فراوانی نسبی وجود تندرنس در محل پولی A1 در 4 معاینه انجام شده معنی‌دار می‌باشد و پس از تزریق کاهش چشم‌گیری یافته است(0001/0 p<). اختلاف بین میانگین درد در هنگام فلکسیون ایزومتریک و کشش غیر فعال تاندون نیز در چهار معاینه انجام شده با یکدیگر معنی‌دار است(0001/0 p<). ‌هم‌چنین اختلاف بین توزیع فراوانی مراحل مختلف حالت ماشه ای در چهار معاینه انجام شده نیز معنی‌دار می‌باشد(0001/0 p<). رضایت کلی از درمان 90 درصد می‌باشد. نتیجه‌گیری: از مجموع50 بیمار مورد مطالعه موفقیت در تزریق موضعی در 90 درصد از موارد دیده می شود که این امر حاصل صرفاً‌ یک بار تزریق است. درصد بالای موفقیت درمان و عوارض جانبی کم تزریق موضعی، آن را به عنوان روش مناسب درمان بیماری انگشت ماشه‌ای معرفی می‌کند.
مهیار نوریان، علی محمد اصغریان، حمید اسد زاده عقدایی،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های التهابی روده(IBD) شامل دو دسته اساسی کولیت اولسرو(UC) و کرون(CD) می‌باشند که اتیولوژی آن‌ها هم‌چنان مبهم باقی مانده است. پلی مورفیسم‌های پروموتر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNFα) نامزد مناسبی در استعداد ابتلا به IBD می‌باشند، هم‌چنان که رابطه معنی‌داری بین آن‌ها وجود دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن TNFα در ناحیه 1031- با استعداد ابتلا به IBD در بیماران ایرانی بود.

مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 101 نفر بیمار مبتلا به IBD (86 نفر کولیت اولسرو و 15 نفر کرون) و 100 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. روش PCR-RFLP برای تعیین ژنوتایپ استفاده شد. در نهایت فرکانس آللی و توزیع ژنوتیپی در پلی مورفیسم T>C ژن TNFα بین دو گروه تعیین گردید.

یافتهها: فراوانی ژنوتیپ TT، TC و CC در بیماران به ترتیب 4/64 ، 7/28 و 9/6 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 63 ، 29 و 8 درصد محاسبه گردید. هم‌چنین فرکانس آلل T1031- ژن TNFα در بیماران مبتلا به IBD بالا بود، در حالی که از نظر آماری معنی‌دار نبود(05/p>0).

نتیجهگیری: ارتباط معنی‌داری بین پلی‌مورفیسم ناحیه 1031- در ژن TNFα و استعداد ابتلا به IBD دست نیامد. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که پلی‌مورفیسم مطالعه شده در ژن TNFα به عنوان عامل پیش آگهی در مورد استعداد افراد به ایجاد IBD در جمعیت ایرانی مطرح نمی‌باشد.


فاطمه قطره سامانی، علی نوریان، لعیا فرزدی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سونوگرافی مهم­ترین روش تصویربرداری در تشخیص هر دو حاملگی داخل رحمی و اکتوپیک است. هدف از این مطالعه، مقایسه نتایج سونوگرافی ترانس واژینال با سطح سرمی BHCG در تشخیص حاملگی نابجا در بیماران علامت­دار می باشد.
مواد و روش ­ها: در مجموع، 210 بیمار با تشخیص قطعی حاملگی اکتوپیک به طور آینده­نگر وارد مطالعه شدند. تمامی بیماران توسط یک رادیولوژیست متبحر که از نتیجه نهایی بیمار بی­ خبر بود، به وسیله سونوگرافی ترانس واژینال بررسی شدند. سطوح سرمی β-hCG و فاصله زمانی بین سونوگرافی و آخرین قاعدگی بین بیماران با نتایج مثبت و منفی سونوگرافی مقایسه شدند.
یافته ­ها: سونوگرافی در 194 بیمار (4/92 درصد) نتیجه مثبت و در بقیه 16 بیمار (6/7 درصد) نتیجه منفی به همراه داشت. دو گروه از نظر سن همسان بودند (میانه: به ترتیب 31 در برابر 5/30 سال؛ 57/0=p). میانه هر دو متغیر فاصله زمانی بین سونوگرافی و LMP (میانه: 43 در برابر 34 روز، 03/0=p) و سطح سرمی β-hCG (میانه1027 mIU/ml در برابر 5/172 mIU/ml)، 001/0>p) به طور معنی­داری در بیماران با نتایج مثبت سونوگرافی بیشتر بودند. هردو متغیر سطح سرمی β-hCG و فاصله زمانی بین سونوگرافی و LMP در آنالیز چندمتغیری از یکدیگر مستقل بودند. بهترین ناحیه تمایزی سطح سرمیβ-hCG 326mIU/ml با حساسیت 6/86 درصد و ویژگی 5/87 درصد بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته­ های ما، میانه سطح سرمی β-hCG و فاصله زمانی از LMP در بیمارانی که در آن­ها سونوگرافی به اشتباه حاملگی اکتوپیک را تشخیص نداده بود، به طور معنی داری کمتر از مواردی بود که در آن ­ها تشخیص صحیح صورت گرفته بود و ناحیه تمایزی سطح سرمی β-hCG پیشنهادی در مطالعه حاضر در مقایسه با مطالعات قبلی متفاوت بود؛ از این رو، مطالعات بیشتر در این زمینه به ویژه در بیماران علامت­دار مشکوک به حاملگی خارج رحمی لازم به نظر می رسد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb