جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای نقیبی

بهاره جلالوندی، پریچهر حناچی، پروانه نظرعلی، سعید نقیبی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در چند سال اخیر مطالعاتی در خصوص نقش کوآنزیم Q10 در بهبود عملکرد ورزشی و همچنین سلامت قلب و عروق انجام یافته است. مطالعه حاضر تأثیر مکمل دهی کوآنزیم Q10 همراه با تمرینات هوازی شنا را بر نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) و Vo2max در زنان فعال مورد بررسی قرار داده است.

مواد و روش ها: 32 زن تمرین کرده با میانگین سنی 86/0 ± 25/21 سال و شاخص توده بدنی 06/1 ±127/20 کیلوگرم بر مترمربع به طور تصادفی به چهار گروه 8 نفره: کنترل، مکمل، مکمل- تمرین و تمرین تقسیم شدند و در چهار هفته برنامه مصرف کوآنزیم Q10و تمرینات شنا (3 جلسه در هفته) شرکت کردند. میزان مصرف مکمل کوآنزیم Q10 100 mg/kg/dبه شکل کپسول بود که آزمودنی‌ها همراه با وعده غذایی ناهار مصرف می‌نمودند. آزمودنی‌ها پیش و پس از آغاز دوره 4 هفته‌ای، یک آزمون پیشرونده وامانده ساز را برای تعیین HRDP و Vo2max بر روی تردمیل و با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اجرا کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک‌راهه (ANOVA) در سطح معناداری 05/0 > p انجام گرفت.

یافته‌ها: علی‌رغم اینکه بر اساس نتایج آزمون تی زوجی، HRDP در هر چهار گروه افزایش یافته بود اما بر اساس آزمون ANOVA تنها افزایش معنادار بین گروهها در (P=0.008 )Vo2maxاتفاق افتاد.

نتیجه‌گیری: هر چند پس از گذشت 4 هفته تغییرات مثبتی در داخل گروهها ایجاد شد اما مکمل دهی کوآنزیم Q10 همراه با تمرین هوازی شنا تأثیر معناداری بر نقطه شکست ضربان قلب نداشت و تنها موجب افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی شد.


خسرو نقیبی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، آناهیتا هیرمن پور،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: به علت فراوانی اعمال جراحی ویترکتومی و اهمیت تأثیر تکنیک بی‌هوشی بر ایجاد اعمال جراحی کم عارضه، تصمیم به انجام این مطالعه گرفتیم.

مواد و روش‌ها: این مطالعه آینده‌نگر تصادفی بر روی 80 بیمار کاندید اعمال جراحی وتیرکتومی عمیق تحت بی‌هوشی عمومی که از نظر انجمن متخصصان بی‌هوشی آمریکا (ASA) در کلاس دو و سه و در محدوده سنی 40 تا 80 ساله قرار گرفتند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه40 نفری تقسیم شدند. القای بی‌هوشی در دو گروه به طور یکسان انجام شد. برای نگهداری بی‌هوشی بیماران گروه I ، 2/1 درصد ایزوفلوران به همراه 50 درصد O2 با هوا (4 لیتر در دقیقه) وانفوزیون رمیفنتانیل(0.1 μg.kg-1.min-1 ) دریافت نمودند، ولی گروه p دوزهای متغیر پروپوفول تا دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم در ساعت را همراه با انفوزیون رمیفنتانیل(0.1 μg.kg/min-1) دریافت نمودند. پروپوفول و ایزوفلوران همراه با آخرین بخیه‌ها ورمیفنتانیل بعد از پانسمان چشم قطع می‌شدند. اندکس‌های همودینامیک بلافاصله قبل از القای بی‌هوشی تا زمان ترخیص از ریکاوری اندازه‌گیری و ثبت شدند وسپس داده‌ها با هم مقایسه شدند.

یافته‌ها: نتایج حاکی از تغییرات بارز همودینامیک در گروه پروپوفول در مقایسه با گروه ایزوفلوران در اعمال جراحی ویترکتومی عمیق بود(05/0p<).

نتیجه‌گیری: تغییرات همودینامیک در نگهداری بی‌هوشی با پروپوفول در مقایسه باایزوفلوران بیشتر است.


داریوش مرادی فارسانی، خسرو نقیبی، زهرا رضایی نژاد،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: در مورد کنترل درد بعد از عمل هنوز اجماع نظر وجود ندارد و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر دو داروی دگزامتازون و استامینوفن تزریقی در تسکین درد پس از جراحی آب مروارید به روش بی حسی موضعی و مقایسه آن­ها با گروه شاهد بود.
مواد و روش­ها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 120 بیمار تحت عمل جراحی آب مروارید با آرام­بخشی و بیهوشی موضعی انتخاب و در سه گروه برابر تقسیم شدند. 10 دقیقه قبل از پایان عمل، گروه اول 01/0 میلی گرم بر کیلوگرم دگزامتازون، گروه دوم 15 میلی گرم بر کیلوگرم استامینوفن و گروه سوم با حجم مشابه نرمال سالین به عنوان دارونما، دریافت نمودند. شدت درد و میزان داروی مسکن مصرفی اضافه در طی عمل و ریکاوری در سه گروه ارزیابی و مقایسه شد.
یافته ها: در سه گروه دریافت کننده استامینوفن، دگزامتازون و دارونما به ترتیب 6، 10 و 18 نفر دچار سردرد بعد از عمل شدند (به ترتیب 7/16، 27 و 4/47 درصد) و اختلاف بین سه گروه معنا دار بود (014/0p=). هم­چنین، شدت درد به طور قابل ملاحظه ای در گروه کنترل در مقایسه با دو گروه دیگر از دقیقه سی­ام ورود به اتاق ریکاوری تا 24 ساعت پس از عمل بالاتر بود(05/0p<). بروز سردرد پس از عمل در گروه دگزامتازون در مقایسه با گروه استامینوفن بالاتر بود، اما تفاوت معنادار در این دو گروه دیده نشد(05/0p>).
نتیجه گیری: تجویز استامینوفن وریدی نسبت به دگزامتازون و دارونما در کاهش درد و اثرات بیهوشی پس از عمل جرحی آب مروارید موثرتر می باشد.
 

داریوش مرادی فارسانی، خسرو نقیبی، مجتبی رحیمی ورپشتی، بهادر ملکی پور، طاهره فصیحی،
دوره 20، شماره 9 - ( آذرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی (PONV) یکی از عوارض شایع برای بیمارانی است که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار می گیرند. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه تأثیر دو سطح اکسیژن 80 و 40 درصد بر کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی در بیماران اطفالی بود که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار گرفتند.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 100 بیمار اطفال که اندیسکاسیون عمل جراحی استرابیسموس را داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه موازی دریافت کننده اکسیژن 40 درصد و 80 درصد در طی عمل جراحی تحت بیهوشی عمومی تقسیم شدند. PONV در بیماران تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی مقایسه شد.
یافته­ ها: در 6 ساعت اول بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/48 و 6/30 درصد بود. هم­چنین در 6 تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/20 و 2/12 درصد بود. قابل ذکر است بین میزان PONV دو گروه در 6 ساعت اول و 6 تا 24 ساعت بعدی اختلاف معنی داری وجود نداشت (p به ترتیب 18/0 و 25/0).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، تفاوتی بین اکسیژن دریافتی 40 و 80 درصد در تهوع و استفراغ بعد از عمل استرابیسموس اطفال وجود نداشت.
 

راحیل میرزایی، مهدی جواد چاوش، مهدی رجب نیا، ولی الله آرش، علی بیژنی، میثم میرزایی، محمد مهدی نقیبی سیستانی،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: به منظور جلوگیری از پوسیدگی ناشی از دمینرالیزاسیون مینای اطراف اتصالات ارتودنسی ثابت با باکتری‌های شایع پوسیدگی‌زا نظیر استرپتوکوکوس موتانس و سوبرینوس و عدم وجود تحقیقات کافی در زمینه سمان‌های مورد استفاده در ارتودنسی بر آن شدیم تا خواص ضدباکتریایی سه سمان شایع در ارتودنسی (گلاس آینومر، زینک فسفات و پلی کربوکسیلات) را روی دو باکتری شایع پوسیدگی‌زا (استرپتوکوکوس موتانس و سوبرینوس) بررسی کنیم.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی بعد از کشت دو سویه استاندارد باکتری‌های استرپتوکوکوس موتانس و سوبرینوس و تغلیظ و به رقت رساندن آنها، از تست تماس مستقیم برای بررسی خواص ضدباکتریایی سمان‌ها استفاده شد. گروه‌ها (5=n) شامل: سه نوع سمان گلاس آینومر Resilience‌، زینک فسفات  Hoffman’s و پلی کربوکسیلات Hoffman’s  و سه سمان گلاس اینومر، زینک فسفات و کربوکسیلات از کارخانه آریا دنت ایران بودند. داده‌های حاصل با نرم‌افزار SPSS‌ نسخه 20  تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد اخلاقی 7/1391.MUBABOL.REC در دانشگاه علوم پزشکی بابل ثبت شد.
یافته ها در هر دو نوع محیط کشت حاوی باکتری‌های استرپتوکوک موتانس و استرپتوکوک سوبرینوس میان محیط‌های کشت حاوی سه گروه سمان‌ها از نظر قطر هاله عدم رشد باکتری، تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (P<0/001). به طور کلی میانگین قطر هاله عدم رشد در سمان پلی کربوکسیلات ایرانی از نوع خارجی آن بیشتر بود (P<0/001).
نتیجه گیری: اثر آنتی باکتریال سمان گلاس آینومر بیشتر از دو نوع سمان زینک فسفات و پلی کربوکسیلات بود. اثر آنتی‌باکتریال سمان‌های مورد بررسی بر باکتری استرپتوکوک سوبرینوس قوی تر از باکتری استرپتوکوک موتانس بوده است. همچنین به نظر می‌رسد سمان پلی کربوکسیلات ایرانی در هر دو نوع محیط کشت، نسبت به نوع خارجی آن اثر آنتی‌باکتریال بهتری دارد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb