24 نتیجه برای نظری
علی رضا شعاع حسنی، نگار اردوزاده، امیر قائمی، راشد نظری، کسری حمدی، داوود حکمت پور،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: برگ سبز چای (L Camellia sinensis) حاوی ترکیبات پلی فنلی با اثرات ضد میکربی میباشد. از آنجا که چای از نوشیدنیهای بسیار پرطرفدار در ایران میباشد لذا تاثیر آن بر تشکیل بیوفیلم و کلونیزه شدن عوامل ایجاد عفونتهای رودهای و عفونتهای فرصت طلب بیمارستانی اهمیت زیادی دارد. همچنین با جدا کردن ترکیبات بازدارندۀ تشکیل بیوفیلم میتوان از آنها به عنوان نگهدارندۀ مواد غذایی در صنایع استفاده نمود. در این پژوهش اثر ممانعت کنندگی عصارههای چای سیاه و سبز از تشکیل بیوفیلم، در 5 باکتری از خانوادۀ انتروباکتریاسه شامل اشریشیا کلی انتروپاتوژن، سالمونلا انتریکا سرووار تایفی موریوم، کلبسیلا نومونیه، پروتئوس میرابیلیس و شیگلا فلکسنری سنجیده شد و با هم مقایسه گردید. روش کار: در این مطالعه تجربی پس از عصارهگیری نمونهها توسط عصارهگیر Soxhlet با استفاده از حلال متانول 50 درصد و جدا نمودن مجدد در فاز اتیل استات، عصارهها پس از استریل شدن توسط فیلتر 44/0 میکرون تا زمان استفاده در یک فانل استریل در 4 درجۀ سانتیگراد نگهداری شدند. از روش انتشار چاهک (طبق روش کربی بائر) برای محاسبۀ حداقل غلظت بازدارندگی و از روش تهیۀ رقت در محیط مایع برای بررسی تشکیل بیوفیلم در کشتهای تیمار شده با غلظتهای مختلف عصارهها استفاده شد. ارزیابی تشکیل بیوفیلم با نمونهبرداری از جدار ارلن مایر حاوی محیطهای تیمار شده و کشت آن روی تریپتیکاز سوی آگار و شمارش کلنیها و سپس مقایسه آن با کشتهای شاهد صورت گرفت. تحلیل آماری دادهها با آزمون آنالیز واریانس انجام شد. نتایج: اثر ممانعت کنندگی از تشکیل بیوفیلم در چای سیاه بیشتر از چای سبز بود. غلظت 5/4 میلیگرم در میلیلیتر از عصارۀ چای سیاه و 5 میلیگرم در میلیلیتر از عصارۀ چای سبز، اثر باکتریسایدی بر این میکروارگانیسمها داشت. در میان این باکتریها پروتئوس میرابیلیس بیشترین حساسیت به چای سیاه و اشریشیا کُلی انتروپاتوژن بیشترین حساسیت را به چای سبز داشتند و کلبسیلا نومونیه بیشترین مقاومت را نسبت به هر دوی این عصارهها نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که چای به طور مستقیم پس از نوشیدن بر دستگاه گوارشی تاثیر میگذارد، منجر به کاهش انتروباکتریاسهها و کاهش کلونیزاسیون آنها بر سطح سلولهای اپی تلیال دستگاه گوارشی، کاهش خطر عفونتهای رودهای و کاهش تولید مواد سرطان زا از قبیل اسکاتول در اثر متابولیسم این باکتریها در روده میشود. همچنین میتوان از پلی فنلهای چای به عنوان نگهدارندۀ مواد غذایی در صنایع نیز بهره گرفت.
محمود کمانی، حمید ابطحی، قاسم مسیبی، راضیه نظری، مسعوده کریمی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در عفونتهای چرکی پوستی، غلظت چرک در ارتباط با دزاکسی ریبو نوکلئوپروتئین هاست.استفاده از استرپتودورناز که یک دزاکسی ریبونوکلئاز است به همراه استرپتوکیناز به حل شدن ترشحات کمک میکند، در نتیجه ترمیم زخم در اثر خارج شدن چرک از بافت نکروز شده صورت میگیرد. هدف از این مطالعه تولید استرپتودورناز نوترکیب از سوش استرپتوکوک گروه A که از نظر تولید استرپتودورناز پر بازده است، توسط وکتور بیانی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه بنیادی- کاربردی، DNA ژنومی ژن استرپتودورناز با روش فنل- کلروفرم استخراج گردید، سپس با کمک پرایمرهای اختصاصی ویژه ژن استرپتودورناز، ژن مورد نظر با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر شد. ژن استرپتودورناز به دست آمده در ناقل پلاسمیدی SD1T4pGEX جهت بیان کلون شد و پلاسمید SD1T4pGEX وارد باکتری اشریشیاکلی سویه بی ال 21 گردید. تولید پروتئین با القا توسط ایزوپروپیل تیوگالاکتوپیرانوزید و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب خالص گردید. یافتهها: ترادف نوکلئوتیدی محصول ژن واکنش زنجیره ای پلی مراز با ژن استرپتودورناز استرپتوکوک گروه A کاملاً یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتودورناز با القاء پلاسمید SD1T4pGEX توسط تیوگالاکتو پیرانوزید انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب انجام شد. سرم موش واجد آنتی استرپتودورناز در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجهگیری: تولیداسترپتودورناز نوترکیب با استفاده از ناقلین پلاسمیدی نظیر pGEX در میزبان اشریشیاکلی نیز امکان پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی ژنیک خود را به خوبی حفظ میکند. با توجه به نیاز داخلی کشور و همچنین بازدهی کم تولید و بیماریزا بودن استرپتوکوکها تولید این محصول به صورت نوترکیب امکان پذیر است.
راضیه خالصی، جعفر سلیمیان، شهرام نظریان، زهرا احصائی ، علی اصغر رحیمی، نفیسه امینی، سید محمد مؤذنی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: باکتری اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک مهمترین عامل باکتریایی ایجاد کننده اسهال است. عوامل حدت زای اختصاصی مانند انتروتوکسینها و عوامل کلونیزاسیون، این باکتری را از سایر گروههای ای. کلی متمایز میکند. در این مطالعه توکسین حساس به حرارت تخلیص شده و از آن میتوان جهت سنجش آنتی توکسین در روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 و شناسایی باکتری مولد توکسین استفاده کرد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تجربی است. جهت تولید و تخلیص توکسین، ابتدا سویه باکتری مولد توکسین حساس به حرارت کشت داده شد. پروتئینهای محلول در مایع رویی با سولفات آمونیوم ترسیب و توکسین با استفاده از روشهای بیوشیمیایی تخلیص شد و پروتئین تخلیص شده علیه تریس 02/0 مولار در 8=pH دیالیز و نمونه بر روی ژل الکتروفورز بررسی گردید. از روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 جهت شناسایی و سنجش میزان توکسین تخلیص شده استفاده شد و اثر خنثی کنندگی آنتی بادی ضد زیر واحدB روی توکسین حساس به حرارت نیز به این روش مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: وجود باندهای 28 و 12 کیلودالتونی نشانگر تخلیص توکسین بود. این مطالعه نشان داد که آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب، توانایی شناسایی توکسین تخلیص شده و مهار اتصال آن به گیرنده GM1 را داراست. آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب میتواند تا 80 درصد از اتصال توکسین به گیرنده GM1 جلوگیری نماید.
نتیجه گیری: تخلیص توکسین حساس به حرارت و راه اندازی روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 که میتواند در شناسایی دقیق و بررسی اپیدمیولوژیک جدایههای کلینیکی مورد استفاده واقع شود.
عادله حسینی زاده، حمید ابطحی، مانا شجاع پور، مجید اکبری، راضیه نظری، معصومه صوفیان،
دوره 15، شماره 6 - ( ماهنامه آبان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوکوس در ایران همانند سراسر جهان به عنوان یک پاتوژن مهم مطرح شده است. با افزایش استفاده از آنتیبیوتیک ونکومایسین، انتروکوک مقاوم به ونکومایسین، یک عامل مهم عفونتهای بیمارستانی شده است. ونکومایسین قادر است همراه با یک آمینوگلیکوزید درمان موثری را برای عفونتهای انتروکوکی فراهم کند. در عین حال مقاومت انتروکوک به آنتیبیوتیک ونکومایسین در حال افزایش است. در این مطالعه به بررسی الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی و فراوانی انتروکوکهای مقاوم به ونکومایسین پرداخته شده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از جداسازی و تشخیص 150سویه انتروکوک از نمونههای بالینی، الگوی مقاومت این سویهها نسبت به آنتیبیوتیکهای اریترومایسین، تیکوپلانین، ونکومایسین، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین، جنتامیسین، کوتریموکسازول و لینوزولید مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون MIC در مورد نمونههای مقاوم به ونکومایسین با آنتیبیوتیکهای ونکومایسین و تیکوپلانین به روش broth Micro dilution انجام شد. یافتهها: آزمون تعیین حساسیت باکتریها نشان داد که 6/14 درصد از نمونهها به ونکومایسین و 3/5 درصد نیز به تیکوپلانین مقاوم بودند. به ترتیب 64، 40، 6/38، 6/6، 0 و 7/38 درصد از نمونهها به اریترومایسین، کوتریموکسازول، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین، لینوزولید و جنتامیسین مقاوم بودند. 14 نمونه دارای مقاومت بالا به ونکومایسین بودند وهمگی این 14 نمونه،MIC بزرگتر مساوی 256 میکروگرم بر میلیلیتر داشتند. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، مقاومت به ونکومایسین در سویههای انتروکوک در اراک نیز مانند تمامی نقاط دنیا وجود دارد. درصد انتروکوکهای مقاوم به ونکومایسن در اراک بالا است و انتخاب درمان مناسب جهت عفونتهای ایجاد شده توسط انتروکوک ضروری میباشد.
بهنام رفیعی، نادر مصوری، علی اصغر فرازی، راضیه نظری، روح اله کشاورز، کیوان تدین،
دوره 15، شماره 6 - ( ماهنامه آبان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سل معضلی قدیمی است که هم اکنون به عنوان چالشی جدید مطرح شده و با توجه به همسایگی ایران با دو کشور افغانستان و پاکستان که در زمره 22 کشور دارای بیشترین شیوع سل در دنیا هستند ضرورت توجه بیش از پیش ما را به این بیماری متذکر میکند. بنابر این به منظور آگاهی از اپیدمیولوژی مولکولی سل و بررسی میزان تنوع ژنتیکی سویههای مایکوباکتریوم توبرکلوزیس در استان مرکزی، مطالعه حاضر انجام پذیرفت. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تعداد 57 نمونه خلط از بیماران سل ریوی اسمیرمثبت مراجعه کننده به مرکز بهداشت و درمان استان مرکزی، برروی محیطهای اختصاصی کشت داده شدند. سپس DNA ژنومیک جدایهها طبق پروتکل استاندارد سازمان بهداشت جهانی استخراج گردید و با استفاده از روش PCR تعلق این جدایهها به کمپلکس مایکوباکتریوم توبرکلوزیس تأیید گردید، سپس DNA ژنومیک توسط آنزیمهای PvuII و AluI مورد هضم آنزیمی قرار گرفت و محصول هضم، الکتروفورز شده و قطعات DNA از طریق ساترن بلاتینگ به غشاءنایلونی با شارژ مثبت منتقل گردیدند و سپس هیبریداسیون با پروب PGRS انجام پذیرفت. در خاتمه قطعات هیبرید شده با استفاده از واکنش آنزیمی شناسایی و مورد آنالیز قرار گرفتند. یافتهها: در طی تایپینگ این جدایهها به روش RFLP، با استفاده از دو آنزیم PvuII و AluI و پروب PGRS، گستره وسیعی از تنوع ژنتیکی نمایان گردید به طوری که به ترتیب 50 و 45 تیپ ژنتیکی شناسایی شد. نتیجهگیری: با توجه به تنوع بالای PGRS در سویههای مایکوباکتریوم توبرکلوزیس میتوان نتیجهگیری کرد که در جمعیت مورد بررسی اکثر افراد با منشا متفاوت به بیماری سل مبتلا شدهاند، بنابراین فعال شدن مجدد عفونت نقش بیشتری را در گسترش بیماری سل در استان مرکزی داشته است.
حمید نعمانی، علی ایدی، لیدا حق نظری، داریوش رئیسی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مرحله نهایی بیماری کلیه(ESRD)، از بین رفتن پیش رونده و غیرقابل برگشت عملکرد کلیه است که در آن بدن توانایی حفظ تعادل متابولیک، مایعات و الکترولیتها را از دست میدهد. گلوتاتیون s-ترانسفرازP1 عضو یک خانواده چند ژنی است که به عنوان یک آنتی اکسیدانت مهم در سلول ایفای نقش میکند. در این مطالعه به بررسی ارتباط ژنوتیپهای GSTP1 و استرس اکسیداتیو (میزان MDA) در بیماران ESRD و مقایسه آن با گروه کنترل پرداخته تا ارتباط احتمالی بین پلی مورفیسم ژن این آنزیم و بروز ESRD را بررسی نماییم.
مواد و روشها: تعداد 136 بیمار مبتلا به ESRD و 137 نفر به عنوان گروه کنترل که به بیماری کلیوی مبتلا نبودند، انتخاب و ژنوتیپهای پلی مورفیسم GSTP1 با روش PCR-RFLP تعیین شد. میزان مالوندیآلدئید با استفاده از دستگاه HPLC اندازه-گیری شد.
یافتهها: توزیع ژنوتیپی پلیمورفیسم A/G ژن GSTP1 برای ژنوتیپهای AA، AG و GG در گروه کنترل به ترتیب 70(1/51%)، 56(9/40%) و 11(8%) و در بیماران دیابتی 74(6/55%)، 50(6/37%) و 9(8/6%) بود (744/0=p). میزان MDA در بیماران ESRD بالاتر از گروه کنترل بود (001/0>p).
نتیجهگیری: در مورد GSTP1 در بین دو گروه مورد مطالعه و هر کدام از گروهها اختلاف معنی داری با بروز ESRD دیده نشد، احتمالا این آنزیم نقش حفاظتی در ابتلاء به ESRD دارد.
رضا دهقانزاده، نوید صفوی، سید جمال قائم مقامی هزاوه، مجتبی پوراکبر، شهرام نظری،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دفع باقیماندههای مواد دارویی به محیط از طریق فاضلابهای بیمارستانی و شهری یکی از مشکلات نوین زیست محیطی به شمار میآید. ایمیپنم به عنوان یک آنتیبیوتیک بیمارستانی مصرف بسیار وسیعی جهت مقابله با باکتریهای گرم مثبت و منفی دارد که با راهیابی آن به محیطهای آبی خطراتی از جمله مقاومت باکتریایی، آلرژی، نابودی دافنیها و جلبکها و ایجاد اختلال در فرایندهای تصفیه فاضلاب به وجود میآید. بنابراین وجود یک روش استخراج و اندازهگیری دقیق و ساده جهت تعیین مقدار ایمیپنم در نمونههای زیست محیطی لازم میباشد.
مواد و روشها: از ستونهای استخراج فاز جامد در دو pH 3 و 7 برای استخراج ایمیپنم از نمونههای فاضلاب بیمارستانی و تعیین درصد بازیابی آنها استفاده شد. نمونههای استخراج شده توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا در شرایط نرخ جریان 7/0 میلیلیتر در دقیقه، دمای 20 درجه سانتی گراد، فاز متحرک بافر بورات/ متانول و طول موج 280 الی 300 نانومتر اندازهگیری شد.
یافتهها: بیشترین درصد بازیابی در pH=7 با میانگین 8/68 درصد به دست آمد. بهترین شرایط راهبری دستگاه کروماتوگرافی فاز متحرک با نسبت حجمی 80 به 20 از بافر بورات/ متانول با pH= 5/7 و طول موج 300 نانومتر میباشد که در این حالت معیار خطی بودن برابر با 9829/0و همچنین دقت اولیه و ثانویه آنالیز هر دو بیشتر از 95 درصد میباشد. آستانه تشخیص و آستانه تعیین مقدار در این مطالعه به ترتیب 3 و 10 میکروگرم در لیتر به دست آمد.
نتیجهگیری: روش ارائه شده به سادگی و با قابلیت اعتماد قابل توجه میتواند در استخراج و اندازهگیری ایمیپنم در نمونههای زیست محیطی آبی به کار برده شود.
حسن ایزانلو، محمد احمدی جبلی، شهرام نظری، نوید صفوی، حمید رضا تشیعی، غریب مجیدی، محمد خزائی، وحید وزیریراد، بهنام وکیلی، حسین آقابابایی،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد باکتریایی دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 بر باکتریهای اشرشیاکلی، آنتروباکتر کلواکه، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی اثرات ضد باکتریایی دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 به روش انتشار دیسک و رقت لولهای بررسی شد. غلظتهای مختلفی از دندریمر پلیآمیدوآمین-G4 بر روی دیسکهای بلانک تلقیح شده و در محیط کشت مولر هینتون آگار قرار داده شدند. با تلقیح باکتریها مطابق با غلظت استاندارد 5/0 مک فارلند، هالههای عدم رشد بررسی گردید. حداقل غلظت بازدارندگی و کشندگی دندریمر پلیآمیدوآمین–G4، به روش رقت لولهای در محیط کشت نوترینت براث تعیین گردید.
یافتهها: قطر هاله عدم رشد در غلظت 500 میکروگرم بر میلیلیتر از دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، آنتروباکتر کلواکه، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر 14، 0، 35 و 29 میلیمتر بود. درمورد قطر هاله عدم رشد در باکتریهای گرم منفی با باکتریهای گرم مثبت اختلاف معنیداری مشاهده شد(05/0p<). حداقل غلظت بازدارندگی دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر1250، 5/2 و 1 میکروگرم بر میلیلیتر بود. حداقل غلظت کشندگی دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 برای اشرشیاکلی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر 2500، 5 و 5 میکروگرم بر میلیلیتر بود. دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 بر آنتروباکتر کلواکه اثر بازدارندگی و کشندگی نداشت.
نتیجهگیری: دندریمر پلیآمیدوآمین–G4 برای حذف اشرشیاکلی، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلیس موثر است. در ادامه این تحقیقات پیشنهاد میشود که سمیت احتمالی ترکیبات نانوساختار در آب شرب بررسی شده و در صورت عدم ممنوعیت استفاده، بررسیهای اقتصادی برای سنتز و استعمال آنها به عمل آید.
مریم نظری، محمد رضا کردی، سیروس چوبینه،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت تناوبی شدید بر سطوح سرمی کراتین کینار و لاکتات دهیدروژناز به عنوان شاخصهای آسیب عضلانی و ژلاتیناز نوع یک به عنوان شاخص التهاب بافتی، در دختران جوان غیرفعال بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی ۱۴ دانشجوی دختر غیرفعال انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه اجرای فعالیت تناوبی شدید (با میانگین و انحراف استاندارد ۲/۵۶±۲۱/۲۸ سال، قد ۳/۷±۱۶۳/۱ سانتیمتر و وزن ۴/۹۵±۵۲/۸۶ کیلوگرم) و گروه کنترل (با میانگین و انحراف استاندارد ۷/۵۰±۲۰/۲۵ سال، قد ۴/۵±۱۶۲/۴ سانتیمتر و وزن ۳/۶۷± ۵۲/۶۴ کیلوگرم) تقسیم شدند.آزمودنیهای گروه تجربی در شش تکرار یک دقیقهای با شدت ۹۰ الی ۹۵ درصد HR max دویدند. نمونههای خونی قبل و به فاصله ۳۰ دقیقه پس از اجرای پروتکل تمرینی گرفته شد. اندازهگیری مقادیر مربوط به فاکتورهای ذکر شده با استفاده از کیتهای مربوطه انجام گرفت. دادهها با آزمون تی مستقل در سطح معنیداری ۰/۰۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: پس از جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج نشان دادند افزایش معنیداری در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در اثر اجرای فعالیت تناوبی شدید وجود دارد ولی هیچ اختلاف قابل ملاحظهای در سطوح ژلاتیناز نوع یک در اثر اجرای این فعالیت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت یک جلسه اجرای فعالیت تناوبی شدید میتواند باعث افزایش برخی از شاخصهای آسیب عضلانی همچون کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز شود و در رابطه با پاسخ التهابی بدن، تغییر قابل ملاحظهای در ژلاتیناز نوع یک موجب نمیشود.
زهرا هادی چگینی، شهربانو عریان، عباس زارع میرک آبادی، اعظم بختیاریان، سمیه اکبری، گیتی غمامی، خدیجه نظری،
دوره 18، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشهای بیشماری در مورد استفاده از سموم مارها جهت تخفیف درد همراه با سرطان، اختلال در سیستم ایمنی و عفونتهای ویروسی وجود دارد. در این تحقیق اثر ضددردی سم مار کبرای ایرانی (ناجا ناجا اکسیانا) در مقایسه با مورفین و لیدوکائین در موش سوری آزمایشگاهی ماده مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی از 48 سر موش سوری ماده نژاد NMRI با وزن 18 تا 20 گرم استفاده شد. فعالیت ضد دردی سم مار به وسیله آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تست حیوانات به 6 گروه (هر گروه شامل 8 موش) شاهد، کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 5 میلیگرم بر کیلوگرم و لیدوکائین با دوز 20 میلیگرم بر کیلوگرم) و گروههای تجربی دریافت کننده سم با دوزهای 1، 3 و 5/4 میکروگرم به ازای هر موش تقسیم شدند. در همه گروهها، تست فرمالین برای 60 دقیقه بعد از تزریق سم و داروها در موش ثبت شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا، موجب کاهش معنیدار درد هم در فاز حاد و هم در فاز مزمن میشود. همچنین مشخص شد که این سم، اثر ضد دردی بهتری نسبت به مورفین و لیدوکائین دارد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا اثر ضد دردی خود را از طریق سیستم عصبی مرکزی و مکانیسمهای محیطی اعمال میکند، هرچند جزئیات مکانیسم عمل آن ناشناخته است و مطالعات بیشتری برای تعیین اثرات درمانی آن مورد نیاز میباشد.
حسن ایزانلو، شهرام نظری، محمد احمدی جبلی، سودابه علیزاده متبوع، حمید رضا تشیعی، بهنام وکیلی، محمد رجبی، حسین آقابابایی، غریب مجیدی،
دوره 18، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دندریمرها زیر مجموعهای از ساختارهای شاخهدار هستند که نظم ساختاری مشخصی دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلیپروپیلن ایمین- G2 در حذف باکتری های اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی در میلی لیتر تهیه شد. سپس غلظت های مختلفی (5/0، 5، 50 و 500 میکروگرم بر میلی لیتر) از دندریمر به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتری ها، نمونه برداری در زمان های مختلف (0، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 دقیقه) انجام گردید و بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شد. نمونه ها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و پس از آن تعداد کلونی ها شمارش شدند.
یافته ها: با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، تعداد باکتری ها در محلول آبی کاهش یافت. در زمان های 40، 50 و 60 دقیقه و غلظت های 50 و 500 میکروگرم بر میلی لیتر، تمامی انواع باکتری های موجود در محلول آبی حذف شدند. غلظت 5/0 میکروگرم بر میلی لیتر از دندریمر تاثیری در کاهش تعداد باکتری های اشرشیاکلی و پروتئوس میرابیلیس نداشت. تاثیر دندریمر بر باکتری های گرم منفی ضعیف تر از باکتری های گرم مثبت بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلی پروپیلن ایمین- G2 قادر به حذف اشریشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلیس در محلول آبی است. با این حال استفاده از دندریمر برای گندزدایی آب آشامیدنی نیازمند مطالعات بیشتر و وسیع تر می باشد.
شهرام نظری، سجاد اشکانی، هادی یوسف زاده، فاضل آقایی، غریب مجیدی، عزیز کامران، پیمان آذغانی، ایوب رستگار، زهره نظری، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 18، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دندریمرها ماکرومولکولهای دارای ساختار سه بعدی، منظم و پرشاخهاند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلیآمیدوآمین G5- در حذف باکتریهای اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی بر میلیلیتر تهیه شد. سپس غلظتهای مختلفی (025/0، 25/0، 5/2 و 25 میکروگرم بر میلیلیتر) از دندریمر در دمای آزمایشگاه (25- 23 درجه سانتیگراد) به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتریها، نمونهبرداری در زمانهای مختلف (صفر، 10، 20، 30، 50 و 60 دقیقه) صورت گرفت و نمونهها بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شدند. نمونهها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد گرماگذاری شدند و پس از آن تعداد کلنیها شمارش شدند.
یافتهها: خاصیت ضد باکتریایی دندریمر در محیط آبی با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، رابطه مستقیم دارد. در غلظت 25 میکرو گرم بر میلیلیتر و در زمان 60 دقیقه تمامی باکتریها به جز استافیلو کوکوس اورئوس و در زمان 30 دقیقه باکتریهای اشرشیاکلی و کلبسیلا اوکسیتوکا، به صورت 100 درصد حذف شدند. همچنین در غلظت 5/2 میکرو گرم بر میلیلیتر و در زمان 60 دقیقه باکتریهای اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا و پروتئوس میرابیلیس به طور 100 درصد حذف شدند. تمامی غلظتهای دندریمر در زمانهای مختلف باعث کاهش تمامی باکتریها شدند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلیآمیدوآمین G5- قادر به حذف اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی میباشد.
پریا نیک پی، طاهره نظری، شادی خلیلی، احمد ابراهیمی،
دوره 20، شماره 4 - ( تیرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فیبروئیدهای رحمی، تومورهای خوش خیم رحمی هستند که از سلولهای عضلات صاف میومتر منشاء میگیرند. عوامل ژنتیکی نقش اصلی را در پیشرفت این بیماری ایفا میکنند. یکی از مهمترین ژنهایی که در مکانیسم تشکیل میوم نقش دارد، ژن گیرندهی فاکتور رشد اپیدرمال(EGFR) است که در روند رشد سلولی، تمایز، تکثیر و میتوژنزیس نقش اساسی را ایفا میکند. هدف از این مطالعه، بررسی جهشهای شایع ژن EGFR در زنان ایرانی مبتلا به فیبروئیدهای رحمی میباشد. در این آزمون جهشهای رایج اگزون 21 و 19 در ژن EGFR مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهدی، 80 زن مبتلا به میوم و 80 زن سالم به عنوان شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی جهش حذف اگزون 19 rs121913438)) از روش Tetra ARMS/PCR و برای بررسی جهش نقطهای اگزون 21 (rs121434568) از روش ARMS/PCR استفاده شد و نتایج آزمایشات با استفاده از آزمون χ 2تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: مقایسه فراوانی ژنوتیپهای اگزون 21 (TT، TG، GG) و اگزون 19 (WW، WD، DD) در دو گروه بیماران و شاهد به کمک آزمون آماری به ترتیب نشان دهندهی وجود اختلاف معنیدار((16)- e 320/1= p) و ((13)- e 053/3= p) درفراوانی ژنوتیپهای مختلف بین بیماران وگروه شاهد بود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از وجود ارتباط معنیدار بین جهشهای اگزون 19 و اگزون 21 ژن EGFR و استعداد ابتلا به میوم در جمعیت مورد مطالعه میباشد.
سجاد طزرجی، فاطمه نظری رباطی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: امنیت غذایی در سطوح فردی، خانوادگی، ملی، منطقهای و جهانی زمانی قابل حصول است که مردم در تمامی زمانها دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مواد غذایی کافی، سالم و مغذی برای رفع نیازها و اولویتهای غذایی برای یک زندگی سالم و فعال را داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت امنیت غذایی و عوامل اجتماعی- اقتصادی مرتبط با آن در خانوارهای شهرستان کرمان در دوران همهگیری کووید-19 است.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعی حاضر روی 500 خانوار دارای پرونده سلامت در پنج پایگاه جامعه سلامت که در پنج ناحیه شهرستان کرمان قرار داشتند، انجام شد. افراد با استفاده از لیست خانوارهای تحت پوشش هر مرکز، به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامههای خودساخته فردی ـ اقتصادی و اجتماعی و نیز پرسشنامه 18سؤالی امنیت غذایی معتبر که قبلاً روایی آن بررسی شده، تکمیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
یافته ها: در این مطالعه ارتباط معناداری بین عوامل اجتماعی-اقتصادی مورد مطالعه (بُعد خانوار، متراژ منزل و تعداد امکانات رفاهی) و سطح امنیت غذایی در افراد نشان داده شد. به طوری که میان بُعد خانوار و سطح امنیت غذایی ارتباط مثبت (0/142=R و 0/001>P) و بین سطح امنیت غذایی با متراژ منزل و تعداد امکانات رفاهی ارتباط معکوس یافت شد (0/093-=R و 0/005>P=-0/73 ، R و 0/001>P).
نتیجه گیری: به طور کلی با افزایش سطح آگاهی افراد و بهبود وضعیت اقتصادی آنها میتوان در جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی خانوارهای شهرستان کرمان قبل از وقوع هر بحرانی آمادگی پیدا کرد.
زهره کریمی طاهری، محمدحسین اعرابی، علی نظری عالم، مجید نجاتی، محمد شایسته پور، حمید رضا گیلاسی، افشین صالحی، محمد اسماعیل شهاب الدین،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاهان شیرینبیان و لاواند دارای اثرات ضدسرطانی و ضدمیکروبی هستند، اما به دلیل فراهمی زیستی پایین و تخریبپذیر بودن، استفاده از آنها به عنوان دارو محدودیتهایی دارد. یکی از راههای رفع این محدودیتها، استفاده از نانو ذرات است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات ضدتکثیری نانوامولسیون حاوی عصاره شیرینبیان و اسانس لاواند علیه سلولهای سرطانی و خواص ضدمیکروبی آن در محیط برونتنی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی نانوامولسیون حاوی عصاره شیرینبیان و اسانس لاواند به روش امولسیونسازی خودبهخودی ساخته شد. اثر ضدتکثیری نانوامولسیون با استفاده از روش رنگسنجی MTT روی دو رده سلولی HepG2 و SK-MEL-3 بررسی شد. برای سنجش اثر ضدمیکروبی از چهار سویه باکتری استاندارد استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیا کلی، سودوموناس آئروژینوزا و استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس و روش کمترین غلظت مهارکنندگی (MIC) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاقIR.KAUMS.MEDNT.REC.1396.106 در مورخ 9/11/96 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان رسید.
یافته ها: نتایج حاصل از تست MTT روی سلولهای HepG2 نشان داد غلظتهای 2500، 1250 و 630 میکروگرم بر میلیلیتر نانوامولسیون برای سلول سمیت ایجاد کرده و موجب مرگ بیش از 50 درصد سلولها شدهاند (IC50 = 401μg/ml) (05/0(P<. نتایج حاصل از این ارزیابی روی سلولهای SK-MEL3نشان داد که به استثنای غلظت 75 میکروگرم نانوامولسیون، بقیه غلظتهای آن سبب مرگ بیش از 50 درصد سلولها شدهاند (IC50=82) (05/0(P<. به علاوه، نانوامولسیون دارای خواص ضدمیکروبی در چهار سویه باکتری مورد مطالعه شده و بیشترین خاصیت ضدمیکروبی آن در باکتری استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس مشاهده شد.
نتیجه گیری: نانوامولسیون حاوی عصاره شیرینبیان و اسانس لاواند دارای اثرات ضدمیکروبی و ضدتکثیری علیه دو رده سلولی مورد مطالعه است. نتایج این مطالعه نشان داد که تبدیل عصاره و اسانس به شکل نانوامولسیون میتواند اثرات بیولوژیک آنها را افزایش داده و به عنوان یک فرمولاسیون دارویی جدید به کار رود.
سید مهرزاد شاددل، مسعود بیات، مجتبی بیانی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به استفاده روزافزون از ایمپلنتهای دندانی در جایگزین کردن دندانهای ازدسترفته، احتمال وقوع شکست این درمان در گذر زمان، مشابه سایر درمانهای دندانپزشکی، اجتنابناپذیر است و جهت کاهش این مشکلات نیاز به فالوآپهای دقیق و منظم است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و نگرش دندانپزشکان عمومی درباره فالوآپ ایمپلنتهای دندان به منظور ایجاد پایهای از اطلاعات برای برنامهریزی دورههای بازآموزی ایمپلنتهای دندانی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، 98 نفر از دندانپزشکان عمومی شهر اراک در سال 1397 بررسی شدند. پرسشنامهها در سه بخش جمعیتشناختی، آگاهی و نگرش طراحی شدند. بعد از بررسی روایی و پایایی، پرسشنامهها در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آنالیز توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر و تی مستقل آنالیز آماری شدند. حد معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک است (کد: IR.ARAKMU.REC.1397.283).
یافته ها میانگین نمره آگاهی برای تمام نمونههای مورد مطالعه 10/8 (بر اساس نمره صفر تا نوزده) و میانگین نمره نگرش 12/8 (بر اساس نمره هفت تا 21) بود. 53 نفر از دندانپزشکان قبلاً درمان ایمپلنت را انجام داده بودند که آگاهی و نگرش آنها از فالوآپ درمان ایمپلنت به طور معناداری بالاتر از دندانپزشکانی بود که درمان ایمپلنت را انجام نداده بودند (0/0005=P). تجربه کاری اثر معناداری روی آگاهی و نگرش دندانپزشکان نداشت (0/05
نتیجه گیری: دندانپزشکان عمومی نسبت به فالوآپ ایمپلنت آگاهی و نگرش کمی دارند و از آنجا که فالوآپ نقش مهمی در موفقیت طولانیمدت درمان ایمپلنت دارد، برنامههای آموزشی / بازآموزی دندانپزشکان در این زمینه باید مورد بازنگری و تأکید بیشتر قرار گیرد.
مسعود بخت اور، سید مهرزاد شاددل، احسان مومنی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب ناشی از سوزن (NSJ) مشکل عمده بهداشت شغلی در بین کارکنان دندانپزشکی است که آنها را در معرض خطر زیاد ابتلا به عفونتهای خطرناک منتقلشونده از خون قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مواجه شغلی با NSJ و عوامل روانی همراه با آن در میان دانشجویان دندانپزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی دانشجویان سه سال آخر دانشکده دندانپزشکی اراک، در سال 1397 انجام شد. پرسشنامهها دربرگیرنده سؤالاتی درباره میزان آگاهی دانشجویان از شرایط وقوع NSJ، فراوانی واکسیناسیون و آزمایش تیتر آنتیبادی بود. برای جمعآوری اطلاعات مربوط به بار روانی ناشی از NSJ، از پرسشنامه SCL-90 (Symptom checklist-90) در چهار بعد اضطراب، ترس، خودبیمارانگاری و افسردگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون کایاسکوئر انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی اراک این مقاله را تأیید کرده و با شناسه اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.269 به ثبت رسانده است.
یافته ها: از بین هشتاد دانشجوی مورد مطالعه، 59 نفر حداقل یک بار NS شده بودند اما تنها 4/25 درصد دانشجویان وقوع NS را گزارش کرده بودند. بیشترین وقوع NS در بخش درمان ریشه رخ داده بود. 80 درصد دانشجویان واکسن هپاتیت B زده بودند. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، بُعد اضطراب بیشتر از سایر ابعاد در معرض تأثیر NSJ قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: با وجود شیوع زیاد NSJ در دانشجویان دندانپزشکی، میزان گزارش بعد از وقوع این حادثه بسیار کم بود، همچنین به دلیل توجه نکردن به واکسیناسیون در برخی دانشجویان، نیاز به آموزش بیشتر کنترل عفونت احساس میشود. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، وقوع NS در بروز مشکلات روانی مؤثر است.
دکتر وحیده نظری، دکتر مجتبی دیده دار، دکتر فاطمه گلستانی پور،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استوماتیت ناشی از دندان مصنوعی یک عفونت شایع در استفاده¬کنندگان از پروتز کامل یا پارسیل است. از عوامل بسیار مهم در میزان چسبندگی کاندیدا آلبیکنس، خصوصیات سطحی و شیمیایی مواد سازنده بیس دنچر است. مطالعه حاضر با هدف بررسی خشونت سطحی و میزان چسبندگی کاندیدا آلبیکنس به دو نوع مختلف رزین آکریلی انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، از هریک از آکریل¬های ورتکس و ایواکلار 16 نمونه تهیه شد. خشونت سطحی نمونه¬ها توسط پروفایلومتر اندازهگیری شد. سپس نمونه¬ها در سوسپانسیونی از کاندیدا آلبیکنس قرار داده شدند. پس از انکوباسیون و رنگ آمیزی با آکریدین اورنج، شمارش سلولهای مخمری چسبیده شده به دیسکهای آکریلی با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت انجام شد. داده ها با ازمون T-test، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد IR.ARAKMU.REC.1397.283 مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.
یافته ها: تفاوت آماری معناداری در خشونت سطحی بین دو گروه مطالعه وجود نداشت (P=0/311). با این وجود، کلونیزاسیون کاندیدا آلبیکنس در آکریل ایواکلار به طور معنیداری کمتر از آکریل ورتکس بود (P=0/000).
نتیجهگیری: تفاوت در توپوگرافی سطحی و خواص فیزیکی و شیمیایی آکریل¬های ورتکس و ایواکلار، بر چسبندگی کاندیدا آلبیکنس بر روی این دو آکریل تاثیر گذار است.
حمید رضا جنیدی جعفری، پریسا نجاتی، احمد نظری، آذر معزی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
مقدمه: آسیب تاندون های روتاتور کاف یکی از شایعترین علل درد شانه است . روشهای درمانی مختلفی برای کنترل این بیماری به کار می روند. شواهد موجود در تایید ورزش درمانی در این بیماری قابل نتیجه گیری نیست. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یک پروتکل جامع ورزشی در بهبود بیماران مبتلا به آسیب روتاتور کاف بود.
روش ها: افرادی که درد شانه داشتند در صورت تأیید تشخیص التهاب و پارگی تاندون های کاف در معاینه بالینی و ام آر آی شانه، پروتکل ورزشی 12 هفته ای را در 4 فاز دریافت کردند. درد با کمک معیار سنجش درد دیداری ((Visual Analog Scale، عملکرد با کمک دو پرسشنامه ی DASH (Disabilities of the Arm, Shoulder and Hand Outcome Measure) و WORC (Western Ontario Rotator Cuff Index) و دامنه حرکتی مفصل شانه به وسیله ی گونیومتر در پنج جهت سنجیده شد. کلیه ی پیامدها، قبل از مداخله و 6 ، 12 و 24 هفته پس از شروع درمان اندازه گیری شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق با کد IRCT20100718004409N13 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد. و از کلیه شرکت کنندگان برای شرکت در مطالعه رضایت نامه کتبی دریافت شد
یافته ها: در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به التهاب و پارگی تاندون های روتاتور کاف شانه از نظر تاثیر تمرینات ورزشی مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 7/51 سال بود. 14 نفر (8/53 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی تاندون سوپراسپیناتوس، 6 نفر (23 درصد) مبتلا به پارگی تاندون سوپراسپیناتوس، 3 نفر(5/ 12 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و بای سپس و 1 نفر (16/4 درصد) تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و ساب اسکاپولاریس بودند. میزان درد بر اساس معیار سنجش درد دیداری در تمام زمان های پیگیری علی الخصوص در پایان 24 هفته (1/0 ± 3) به میزان قابل توجهی نسبت به قبل از مداخله (8± 0/1 ) کاهش پیدا کرد (001/0> (P.value . دامنه حرکتی شانه بر اساس گونیومتر و همینطور کارکرد افراد بر اساس پرسشنامه های DASH, WORC به مقدار واضح و معناداری در هفته 24 نسبت به زمان قبل از مداخله بهبود پیدا کردند که از نظر بالینی و آماری معنادار بود (001/0> P.value).
نتیجه گیری: یک پروتکل ورزشی 12 هفته ای شامل تمرینات ورزشی قدرتی، کششی، تعادلی و PNF در بیماران مبتلا به پارگی نسبی و تاندینوپاتی روتاتور کاف شانه به میزان چشمگیری در کاهش درد، بهبود عملکرد و دامنه حرکتی مفصل شانه موثر بود. بهبودی در این متغیر ها تا 6 ماه ادامه داشت.
دکتر منیره نادعلی، دکتر مجتبی بیانی، دکتر وحیده نظری، دکتر رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: زوایای مختلف قرارگیری ایمپلنت، که در موقعیت¬های مختلف کلینیکی غیر قابل اجتناب است، می¬تواند بر دقت قالب-گیری تاثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر زاویه قرار¬گیری ایمپلنت بر صحت اتصال ایمپرشن کوپینگ در ایمپلنت¬های با هگز داخلی است.
مواد و روش¬ها: یک مدل گچی با 4 ایمپلنت دارای اتصال هگز داخلی تهیه شد. ایمپلنت ها در زوایای مزیودیستالی مختلف صفر، 15، 25 و 35 درجه نسبت به محور طولی در مدل گچی تعبیه شدند. برای شبیه سازی لثه، آنالوگ لثه اطراف ایمپلنت¬ها به ارتفاع 2 میلیمتر تزریق شد. بعد از یک جلسه آموزشی به دانشجویان سال آخر دندانپزشکی عمومی در رابطه با نحوه بستن ایمپرشن کوپینگ، از 40 نفر از دانشجویان خواسته شد که ایمپرشن کوپینگ¬ها را روی هر 4 ایمپلنت ببندند. درستی اتصال ایمپرشن کوپینگ روی ایمپلنت¬ها توسط متخصص پروتز ارزیابی شد. داده¬ها با استفاده از آزمون کوکران Q مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. سطح معنی¬ داری 0/05 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک می¬باشد.
یافته ها: میزان عملکرد درست دانشجویان در اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت در زوایای 0، 15، 25و 35 درجه به ترتیب برابر با %85، %72، %52، %35 بود. به استثنا گروه های 0 و 15 درجه، بین گروه¬های مختلف مطالعه، تفاوت آماری معنادار مشاهده شد. (0/05>P).
نتیجه گیری: زاویه قرارگیری ایمپلنت تاثیر معناداری در دقت اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت¬های با هگز داخلی دارد و با افزایش زاویه ایمپلنت، دقت اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت کاهش می یابد.