جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای مومنی

علی جورابچی، علی اکبر مومنی، محمد محمدی،
دوره 1، شماره 3 - ( تابستان 1376 )
چکیده

تشخیص بیماری بروسلوز به لحاظ صور بالینی متنوع مشکل می باشد. تشخیص قطعی فقط با جدا نمودن بروسلا از نمونه های بالینی امکان پذیر است. لذا بررسی های سرولوژیک بیشترین اقدام تشخیصی در بیماری می یباشد. بیماری دارای روش های تشخیصی متعددی است. آگلوتیناسیون رایت لوله ای استاندارد بیشترین کاربرد را دارد. عوامل متعددی در تعیین نهائی تیتر رایت دخیل می باشند و همگی پزشک را با مشکل تشخیصی مواجه می سازند. لذا بایستی عوامل دخیل را در شرایط خاص بتوان به طور نسبی کنترل یا بی تاثیر نمود. برای حصول به این نکته باید نشان داد آزمایش در شرایط مختلف پاسخ های متفاوت می دهد. بررسی خود را به دو طریق آغاز نمودیم:
الف: آزمایشات متعدد همزمان بر روی نمونه های سرمی
ب: آزمایشات متعدد غیر همزمان بر روی نمونه های سرمی
در موارد الف و ب جمعا 803 مرتبه آزمایش صورت گرفت.
در شرایط آزمایشی فوق مشاهده شد که پاسخ ها متفاوت می باشد، در شرایط همزمان و متعدد برای واکنش منفی تماما منفی (100%)، برای رقت 1/20 در 80% موارد تیتر ثابت و 20% یک رقت (تیتر 1/40) بالاتر نشان داد. در رقتهای 1/40 تا 1/320 پراکندگی واکنش ها متفاوت تر در دو جهت تیترها رویت شد. همین حالت برای موارد غیر همزمان بسیار پراکنده تر می باشد. لذا از آنجائی که حتی همزمان انجام آزمایش رایت میتواند تیترهای مختلفی نسبت به مرتبه های قبلی بدست دهد و تغییر تیتر یکی از معیارهای بررسی موارد بالینی و پاسخ درمان مورد نظر و این نکته به خصوص در صور بالینی مزمن و عوارض بیماری حائز اهمیت می باشد و این معیار بررسی خود جای تردید دارد.

حمیدرضا مومنی، افسانه الیاسی،
دوره 3، شماره 2 - ( تابستان 1379 )
چکیده

در این پژوهش عواملی همچون با دست گرفتن حیوانات، دریافت سوزن جهت تزریق سالین، گرفتن نمونه های خونی از چشم و غیره، به عنوان عوامل استرس زا در نظر گرفته شدند. قبل از تزریق زیر جلدی سالین استریل، به منظور مشخص شدن سطح پایه ای گلوکز خون و در فواصل معین بعد از تزریق نمونه های خونی سریال از سینوس چشمی Retro  orbital  sinus   موش های مورد آزمایش دریافت و سپس میزان گلوکز خون آنها تعیین می شد. تجربیات نشان داد که موش های کنترلی که فقط یکبار با دوز ml/kg 10 سالین مورد تاثیر قرار گرفته بودند هایپرگلیسمی اندکی را نشان می دادند که پس از گذشت حدود 5 ساعت بعد از تزریق سالین میزان گلوکز خون این موش ها تقریبا به سطح اولیه پیش از تزریق بر می گشت. دوبار تزریق سالین به فاصله زمانی 90 دقیقه بطور معنی داری هایپرگلیسمی بیشتری را نسبت به گروهی که فقط یک بار مورد تاثیر سالین قرار گرفته بودند، نشان می داد. مطالعات نشان می دهد که عوامل استرس زا سبب تحریک سیستم سمپاتوآدرنال و محور هیپوتالاموس، هیپوفیز و آدرنال شده و بدین ترتیب سبب افزایش سطح کاتکول آمین ها و کورتیزول پلاسما می گردد و سرانجام این افزایش از طریق مکانیسم های مختلف سبب هایپرگلیسمی می شود.

عباسعلی پور مومنی،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده

بدون شک یکی از نوروپاتی های فشاری شایع، سندرم کارپال تونل است. علائم عمده این سندرم خواب رفتگی و درد دست و درد شانه و ... هستند. البته علائم در بیماران مشاهده نمی شود و برخی از علائم ممکن است شاخص باشند. هدف این مطالعه تعیین ارزش هریک از علائم سندرم مذکور و ارتباط آنها با یک دیگر است. کلیه بیمارانی که با شکایت درد اندام فوقانی به دو آزمایشگاه الکترودیاگنوسیس دولتی و خصوصی ارجاع گردیدند، در نظر گرفته شدند. شرط ورود به مطالعه اثبات این سندرم به وسیله آزمایش های الکترودیاگنوسیس و رد ضایعات دیگری از قبیل: فشارها و تحریکات (کمپرسیون های) ریشه اعصاب، گیر افتادن اعصاب (اینتراپمنت ها) و ... بود.
جمعیت مورد مطالعه: در بین بیماران مراجعه کننده 1024  اندام دست مربوط به 745 نفر (331 دست راست و 158 دست چپ و مابقی دو طرفه) وارد مطالعه شدند.
در این مطالعه نسبت گرفتاری زنان به مردان نسبت 8 به 1 و سن 64% بیماران بین 30 تا 50 سال بود. گرفتاری دست راست 43/5%، دست چپ 21/2% و دو طرفه 35/3% بود. شایع ترین علامت بالینی (سوبژکتیو) درد و خواب رفتگی شانه (77/9%) بود، در حالی که خواب رفتگی دست 57/1% بود. در بین علائم یافته های بالینی (ابژکتیو)، فالن تست 61%، تینل ساین 48% مثبت و اختلاف حس لمس بین سبابه و انگشت کوچک 43% بود. ارتباط معنی داری بین فالن تست و تینل ساین مشاهده گردید. (P<0/05)

نسرین روزبهانی، فرشته نارنجی، شراره خسروی، مهتاب عطارها، معصومه هاشمی، جمشید مومنی اصفهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه: نسبت جنسیت به نسبت تولدهای زنده مذکر به مونث اطلاق میشود که معمولا 1/6 می باشد. این نسبت در چند سال گذشته کاهش یافته است. به نظر می رسد که یکی از علت های این کاهش، سموم و آلودگی های محیطی باشد و چون یکی از سموم مهم دود سیگار است این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین استعمال سیگار توسط پدر و نسبت جنسیت فرزندان طراحی شد.
روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه هم گروهی تاریخی می باشد که جامعه پژوهش آن را متولدین بیمارستان های شهر اراک در تابستان و پاییز 1383 تشکیل می دادند. تعداد نمونه بر اساس 5%=α و 10%=β و 710 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به این صورت که برای تمام متولدینی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند پرسشنامه تکمیل گردید و سپس به سه گروه 1-پدر غیر سیگاری 2- استعمال کم تر از بیست نخ سیگار در روز توسط پدر 3- استعمال بیست نخ سیگار یا بیش تر در روز توسط پدر (حداقل به مدت سه ماه قبل از لقاح در گروه 2و 3)، تقسیم شدند و نسبت جنسی فرزندان در هر گروه تعیین و با هم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS  و شاخص های فراوانی، نسبت، میانگین و انحراف معیار و تست های آماری کی اس، لون، تی، من ویت نی، مربع کای و خطر نسبی استفاده گردید. در تمام مراحل انجام تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: نسبت جنسی در کل نمونه ها 1/04 به دست آمد. این نسبت برای فرزندان پدران غیر سیگاری 1/272 و برای فرزندان پدران سیگاری 0/77 محاسبه شد. نسبت جنسی فرزندان پدرانی که کم تر از بیست نخ سیگار در روز استعمال می کردند 0/846 و برای فرزندان پدرانی که 20 نخ سیگار یا بیش تر استعمال می کردند 0/60 برآورد گردید. بین سه گروه، از نظر دختر یا پسردار شدن، بر اساس آزمون مربع کای تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/00001P<). خطر نسبی در گروهی که کم تر سیگار استعمال می کردند 1/23 و در گروهی که 20 نخ سیگار یا بیش تر سیگار می کشیدند 1/42 به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق به نظر میرسد که استعمال سیگار توسط پدر در حوالی لقاح باعث کاهش نسبت جنسیت می شود و با افزایش تعداد نخ سیگار استعمال شده، احتمال کاهش یافتن این نسبت بیش تر میشود.

ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، محمد حسین آبنوسی، پروا نسیمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: کشت قطعات نخاع گرفته شده از پستانداران بالغ می‌تواند به عنوان یک مدل آزمایشگاهی مناسب جهت ارزیابی قابلیت حیات سلولی، بررسی آسیب‌های نخاعی و مکانیسم‌های دخیل در مرگ سلولی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر قطعات نخاع موش بالغ مورد استفاده قرار گرفت تا به بررسی نحوه مرگ نورون‌های حرکتی در قطعات کشت شده بپردازد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی حاضر ناحیه سینه‌ای نخاع 4 موش‌ بالغ Balb/c توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و این قطعات برای دوره‌های زمانی متفاوت کشت و در انکوباتور دی‌اکسیدکربن دار در درجه حرارت 37 درجه سانتی‌گراد انکوبه شد. سپس قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) و قطعات کشت شده فیکس و توسط کرایوستت برش‌گیری شد. برای مطالعه جنبه‌های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مرگ سلولی، از روش‌های رنگ آمیزی فلئورسنت، تکنیک تانل و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد. نتایج: در نورون‌های حرکتی قطعات تازه تهیه شده هیچ گونه آثار آپوپتوزیس مشاهده نشد، در حالی که 6 ، 12 و 24 ساعت پس از کشت، این نورون‌ها نشانه‌های آپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلول، متراکم شدن هسته و کروماتین را به نمایش گذاشتند. هم‌چنین 6 و 12 ساعت پس از کشت تانل مثبت بودند. علاوه بر آن DNA استخراج شده از قطعات کشت شده برای 24 ساعت فراگمنت‌های نوکلئوزومی DNA را برروی ژل آگارز نشان داد. نتیجه گیری: نتایج موید وقوع آپوپتوزیس در نورون‌های حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ می باشد.
محمد حسین آبنوسی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، مجید مهدیه نجف آبادی، مژگان براتی، الهام شجاع فر،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: در این تحقیق اثر پارانونیل فنل به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بر توانایی حیات و مرفولوژی سلول بنیادی مزانشیم مغز استخوان بررسی شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزاشیم مغز استخوان رت تحت شرایط استریل استخراج و در محیط کشتDMEM حاوی 15 درصد FBS و پنی سیلین/استرپتومایسین تا سه پاساژ کشت و سپس با غلظت‌های مختلف پارانونیل فنل (250 و 200، 150، 100، 50، 10، صفر میکرومولار) در زمان‌های مختلف 48، 36، 24 و 12 ساعت تیمار شد. توانایی حیات این سلول‌ها با روش تریپان بلو و متیل تیازول تترازولیوم MTT بررسی و در نهایت دوز 100 میکرومولار و زمان 24 ساعت برای ادامه مطالعه انتخاب شد. مورفولوژی سلول‌ها با رنگ آمیزی هوخست، پروپیدیم آیوداید، اکریدین اورانژ و منو دنسیل کاداورین بررسی شد‏، و پروفیل پروتئین آنها توسط SDS-PAGE مورد مطالعه قرار گرفت. داده‌ها با روش‌های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بر اساس آنالیز واریانس دوطرفه، اثر متقابل و همزمان دوز مصرفی پارا نونیل فنل و زمان تیمار باعث کاهش معنی‎دار توانائی حیات سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد(001/0p<). توانائی حیات سلول‌ها با آنالیز واریانس یک طرفه در دوز 100 میکرومولار به بعد در همه زمان‌های تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنی‎دار بود(05/0p<). متراکم شدن و تغییر شکل هسته، تخریب غشاء، حضور واکوئل‌های متعدد در سیتوپلاسم مشاهده شد. نتیجه‌گیری: مسمومیت با پارانونیل فنل موجب تغییر در مرفولوژی سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد و کاهش معنی‎دار قدرت زیستی این سلول‌های وابسته به دوز و زمان بود.
سید مهدی شریعت زاده، حمیدرضا مومنی، شهربانو عریان، ندا باغی نیا،
دوره 14، شماره 5 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: مورفین یکی از مشتقات آلکالوئیدهای موجود در تریاک می‌باشد. گزارش های متناقضی دال بر اثرات مورفین بر روی گلوکز خون وجود دارد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش گیرنده‌های اپیوئیدی دخیل در تغییرات گلوکز خون موش‌های بالب سی تیمار شده با مورفین می‎باشد. مواد و روش ها: این تحقیق تجربی بر روی 8 گروه موش نر نژاد بالب سی (6=n) انجام گرفت که به گروه اول مورفین، گروه دوم نالوکسان به همراه مورفین، گروه سوم نالتریندول به همراه مورفین، گروه چهارم نوربینالتورفیمین به همراه مورفین، گروه پنجم CTOP (D-phe-cys- Tyr- D- Trp- orn- Thr- pen- Thr- NH2) به همراه مورفین، گروه ششم سالین، گروه هفتم سالین به همراه سالین و گروه هشتم سالین به همراه مورفین تزریق شد. نمونه های خونی از سینوس چشمی در زمان‌های صفر، 1، 2 و 3 ساعت پس از تزریق گرفته شد. میزان گلوکز خون به روش آنزیمی سنجیده شد و آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج: تزریق مورفین سبب کاهش معنی دار گلوکز خون نسبت به گروه کنترل پس از تزریق شد و این کاهش گلوکز خون توسط نالوکسان به طور معنی دار در مقایسه با گروه مورفین جبران گردید. کاربرد نالتریندول توانست کاهش گلوکز خون ایجاد شده توسط مورفین را نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار مهار نماید در حالی که CTOP و نوربینالتورفیمین قادر به انجام این امر نبودند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نالتریندول توانست کاهش گلوکز خون ایجاد شده توسط مورفین را جبران نماید، این احتمال وجود دارد که کاهش گلوکز خون ناشی از مورفین از طریق گیرنده‌های اپیوئیدی دلتا انجام شده باشد.
حمید رضا مومنی، ملک سلیمانی مهرنجانی، نجمه اسکندری، وحید حمایت خواه جهرمی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ارسنیک به عنوان یک آلاینده زیست محیطی منجر به ناباروری در جنس نر می‎گردد. کورکومین با خاصیت آنتی اکسیدانتی قوی قادر به مهار استرس اکسیداتیو می‎باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر کورکومین بر روی بافت بیضه و تعداد اسپرم موش‎های بالغ تیمار شده با سدیم ارسنیت انجام گرفت.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی موش‎های بالغ در چهار گروه کنترل، سدیم ارسنیت (5 میلی گرم بر کیلوگرم)، کورکومین (100 میلی گرم بر کیلوگرم) و کورکومین+ سدیم ارسنیت تقسیم‎بندی شدند و تیمارها به صورت تزریق داخل صفاقی به مدت پنج هفته صورت گرفت. پس از تیمار، وزن بدن و بیضه چپ ثبت و بیضه چپ جهت مطالعه هیستوپاتولوژی لوله‎های سمی نیفر استفاده شد. هم‎چنین اسپرم‎های اپی‌دیدیمی جهت شمارش تعداد اسپرم مورد استفاده قرار گرفتند.

یافته‎ها: در موش‎های تیمار شده با سدیم ارسنیت نسبت به گروه کنترل تعداد اسپرم و قطر لوله‎های سمی نیفر به طور معنی‎داری کاهش و میانگین قطر لومن لوله‎های سمی نیفر به طور معنی‎داری افزایش یافت. در گروه کورکومین+سدیم ارسنیت، کورکومین توانست اثرات نامطلوب ایجاد شده توسط سدیم ارسنیت را به طور معنی‎داری در خصوص بافت بیضه و تعداد اسپرم نسبت به گروه سدیم ارسنیت جبران نماید. با این وجود، تفاوت معنی‎داری در وزن بدن، وزن بیضه، مورفولوژی و قطر هسته اسپرماتوگونی‎ها بین هیچ یک از گروه‎ها مشاهده نشد.

نتیجه گیری: کورکومین قادر است اختلالات القا شده توسط سدیم ارسنیت را در تعداد اسپرم و بافت بیضه موش بالغ جبران نماید.


حمید رضا مومنی، حوری سپهری، مهری یوسفی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آلومینیوم به‮عنوان یک آلاینده زیست محیطی قادر است اثرات مخربی از طریق القا استرس اکسیداتیو بر دستگاه تولید مثل نر و اسپرم اعمال نماید. سیلیمارین ماده موثره عصاره گیاه خار مریم است و می‮تواند به ‮عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی استرس اکسیداتیو را مهار کند. با توجه به اثرات سمی آلومینیوم و نقش آنتی اکسیدانتی سیلیمارین، این پژوهش با هدف بررسی قابلیت سیلیمارین جهت مهار اثرات مخرب آلومینیوم بر تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم قوچ انجام گرفت.

 مواد و روش‮ها: در این مطالعه تجربی، اسپرم‮های اپی‏دیدیمی قوچ فراهانی به پنج گروه اسپرم‮های لحظه صفر، اسپرم‮های لحظه 180 دقیقه (کنترل)، اسپرم‮های تیمار شده با آلومینیوم کلراید (5/0 میلی‏مولار) به ‏مدت 180 دقیقه، اسپرم‮های تیمار شده توام با آلومینیوم کلراید (5/0 میکرو‏مولار) و سیلیمارین(5/0 میکرو‏مولار) به ‏مدت 180 دقیقه و اسپرم‮های تیمار شده با سیلیمارین (5/0 میکرو و مولار) به‏ مدت 180 دقیقه تقسیم شدند. برای بررسی تمامیت غشا و تمامیت آکروزوم اسپرم، به‮ترتیب از رنگ‏آمیزی هم‏زمان هوخست-پروپیدیوم آیوداید و کوماسی برلیانت بلو استفاده شد. داده‏ها از طریق آنالیز واریانس یک‏طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی‏داری برابر با 05/0>p در نظر گرفته شد.

 یافته‮ها: درصد تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم در گروه تیمار شده با آلومینیوم کلراید به‮طور معنی‮داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. کاربرد مشترک سیلیمارین و آلومینیوم کلراید موجب شد که این اثرات به ‮طور معنی‮داری در مقایسه با گروه تیمار شده با آلومینیوم کلراید جبران شود.

 نتیجه‏گیری: آلومینیوم کلراید بر روی تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم قوچ اثر مخرب دارد و سیلیمارین قادر است اثرات سمی این آلاینده بر روی این پارامترها را جبران نماید.


نیلوفر دربندی، حمید رضا مومنی، مهشید تاجیانی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری نورودژنراتیو است که موجب اختلال حافظه، کاهش عملکردهای شناختی، توانایی­های فکری و تغییرات رفتاری می‌گردد. در این مطالعه به بررسی اثر ان استیل سیستئین(NAC) به عنوان یک آنتی‌اکسیدان قوی بر نقص حافظه و تعداد نورون­ های هرمی ناحیه CA1 در رت­های آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین(STZ) پرداخته شد.
مواد و روش ها: 32 سر رت نر نژاد ویستار به 4 گروه تقسیم شدند: گروه شم، گروه استرپتوزوتوسین، گروه تیمار با استرپتوزوتوسین به همراه ان‏استیل‏سیستئین و گروه تیمار با ان‏استیل‏سیستئین به تنهایی. تزریق استرپتوزوتوسین به صورت داخل بطنی در روز اول و سوم پس از کانول‏ گذاری و تزریق ان‏ استیل‏ سیستئین در روز چهارم پس از کانول‏ گذاری به صورت داخل صفاقی انجام گرفت. پس از آزمون رفتاری، حیوانات کشته و مغز آن­ ها فیکس و تعداد نورونهای سالم ناحیه CA1 هیپوکامپ بررسی شد. تحلیل­ های آماری از طریق نرم افزار SPSS، آنووا و نرم افزار Prism انجام گرفت. سطح معنی ‏داری 05/0p< در نظر گرفته شد. ‏
یافته‏ ها: تزریق STZبهطور معناداری بهخاطرآوری حافظه و تعداد نورونهای سالم ناحیه CA1 را در مقایسه با گروه شم کاهش داد(001/0(p<. استفاده از ان‏استیل‏سیستئین اثرات ناشی از STZ را بر بازخوانی حافظه بهبود بخشید و تعداد نورونهای سالم را در ناحیه CA1 در مقایسه با گروه STZ افزایش داد(001/0(p<. تزریق ان‏ استیل‏ سیستئین به­ تنهایی اثر معناداری بر بازخوانی حافظه و تعداد نورونهای سالم در ناحیه CA1 هیپوکامپ در مقایسه با گروه شم نداشت(05/0 .(p>
نتیجه‏ گیری: مصرف ان‏ استیل‏ سیستئین سبب بهبود حافظه و افزایش تعداد نورون­های سالم ناحیه CA1 هیپوکامپ در رت­ های نر آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین می ­شود.
 

فاطمه مومنی، افروز نخستین، مجتبی بیانی،
دوره 23، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریوستین به عنوان یک پروتئین ضروری در تکامل بافت‌های مختلف در بدن عمل می‌کند و همچنین دارای نقش کلیدی در بافت‌های حمایت‌کننده دندان ازجمله لیگامان پریودنتال است.تاکنون تأثیر وجود التهاب بر کاهش میزان پریوستین در برخی از مطالعات نشان داده شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه مقادیر پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای افراد مبتلا به پریودنتیت مزمن با افراد سالم است.
مواد و روش ها: در این مطالعه موردشاهدی همسان‌شده، ۱۰۶ نفر (۵۳ نفر در گروه مبتلا به پریودنتیت مزمن و ۵۳ نفر در گروه سالم) پس از اخذ رضایت‌نامه کتبی آگاهانه وارد مطالعه شدند. همسان‌سازی بین دو گروه از نظر سن، جنس، وزن و شاخص توده بدنی انجام شد. نمونه‌های مایع شیار لثه‌ای و بزاق از شرکت‌کنندگان دریافت و سپس توسط الایزا بررسی شد. تجزیه‌وتحلیل آماری توسط نرم‌افزار ۱۱.stata v صورت پذیرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۷.۳۴ به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافته‌ها: در این مطالعه سطوح پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای در افراد مبتلا به پریودنتیت مزمن به طور معنی‌داری از گروه افراد سالم پایین‌تر بود (۰/۰۰۱>P). همچنین مقادیر پریوستین بر اساس پارامترهای پریودنتال به طور معنی‌داری بین دو گروه مورد مطالعه متفاوت بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه بین ابتلا به بیماری پریودنتیت مزمن و مقادیر پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای ارتباطی معنی‌دار وجود دارد؛ لذا پریوستین می‌تواند به عنوان یک بیومارکر احتمالی برای تشخیص زودرس و پیشگیری از پیشرفت  بیماری پریودنتیت مزمن در نظر گرفته شود.

مسعود بخت اور، سید مهرزاد شاددل، احسان مومنی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب ناشی از سوزن (NSJ) مشکل عمده بهداشت شغلی در بین کارکنان دندان‌پزشکی است که آن‌ها را در معرض خطر زیاد ابتلا به عفونت‌های خطرناک منتقل‌شونده از خون قرار می‌دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مواجه شغلی با NSJ و عوامل روانی همراه با آن در میان دانشجویان دندان‌پزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی دانشجویان سه سال آخر دانشکده دندان‌پزشکی اراک، در سال 1397 انجام شد. پرسش‌نامه‌ها دربرگیرنده سؤالاتی درباره میزان آگاهی دانشجویان از شرایط وقوع NSJ، فراوانی واکسیناسیون و آزمایش تیتر آنتی‌بادی بود. برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به بار روانی ناشی از NSJ، از پرسش‌نامه SCL-90 (Symptom checklist-90) در چهار بعد اضطراب، ترس، خودبیمارانگاری و افسردگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و آزمون کای‌اسکوئر انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی اراک این مقاله را تأیید کرده و با شناسه اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.269 به ثبت رسانده است.
یافته ها: از بین هشتاد دانشجوی مورد مطالعه، 59 نفر حداقل یک بار NS شده بودند اما تنها 4/25 درصد دانشجویان وقوع NS را گزارش کرده بودند. بیشترین وقوع NS در بخش درمان ریشه رخ داده بود. 80 درصد دانشجویان واکسن هپاتیت B زده بودند. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، بُعد اضطراب بیشتر از سایر ابعاد در معرض تأثیر NSJ قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: با وجود شیوع زیاد NSJ در دانشجویان دندان‌پزشکی، میزان گزارش بعد از وقوع این حادثه بسیار کم بود، همچنین به دلیل توجه نکردن به واکسیناسیون در برخی دانشجویان، نیاز به آموزش بیشتر کنترل عفونت احساس می‌شود. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، وقوع NS در بروز مشکلات روانی مؤثر است. 
امیر نجفی، محمد امین مومنی مقدم، داود سالارباشی، نرگس امینی بیدختی، مرضیه رحمانی، میلاد خراسانی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع 2، یکی از بیماری‌های غیرواگیر است که سالانه بار مالی بسیاری را بر سیستم بهداشت درمان تحمیل می‌کند. مطالعات متعددی، نقش عوامل التهابی را در ایجاد و پیشرفت این بیماری نشان داده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پلی‌مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 در مبتلایان به دیابت نوع 2 و گروه شاهد بود.
روش کار: بعد از تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گناباد، از 100 نفر از افراد مراجعه‌کننده به بیمارستان علامه بهلول گنابادی که در دو گروه مورد (مبتلا به دیابت نوع دو) و شاهد (سالم) تقسیم شدند، نمونه خون کامل دریافت گردید. استخراج DNA با استفاده از روش Salting out انجام شد. جهت بررسی پلی‌‌مورفیسم، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی قطعه مورد نظر ابتدا به روش PCR تکثیر شده و در نهایت با استفاده از الکتروفورز آلل‌ها شناسایی گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون Chi-Square در سطح معنی‌داری کمتر از
5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
.

یافته‌ها: نتایج بررسی پلی‌مورفیسم نشان‌دهنده تفاوت معنی‌دار گروه مورد در ژنوتایپ 1/2 (0/001 = P) و 2/2 (0/004 = P) با افراد سالم بود. به طوری که ژنوتایپ 1/2 باعث افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع دو تا 15 برابر می‌شد.
نتیجه گیری: در جامعه مورد مطالعه، پلی‌مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 به صورت معنی‌داری در ابتلا به دیابت نوع دو نقش داشته و خطر ابتلا به این بیماری را افزایش می‌دهد به نحوی که افراد دارای آلل 2 احتمال ابتلا به دیابت نوع دو بیشتری دارند.
زهره محمدی کمال آبادی، الله یار عرب مومنی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: همواره تمرین و فعالیت بدنی، به‌ عنوان یک درمان اصلی برای آرتروز زانو توصیه شده است. با این حال، مشخص نیست که کدام نوع تمرینات بیشترین تأثیر را بر این عارضه دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین در آب (تمرین با تراباند و تمرین NASM) بر درد و شاخص‌های عملکرد حرکتی در زنان مبتلا به استئوارتریت زانو بود.

روش کار: در این مطالعه نیمه‌تجربی، با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه شاهد، از بین زنان مبتلا به استئوارتریت زانو، 45 نفر با میانگین سنی 5/56 سال و (Body mass index) BMI برابر 29/04 کیلوگرم بر مترمربع به‌شیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی سیستماتیک به 3 گروه 15 نفری؛ تمرین در آب با تراباند، تمرین در آب با رویکرد (National Academy of Sports Medicine) NASM و شاهد تقسیم شدند. پروتکل تمرین با تراباند و تمرین با رویکرد NASM (تأیید شده توسط کالج پزشکی جورجیا مخصوص بیماران مبتلا به آرتروز زانو) به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت حدود 60 دقیقه در آب انجام شد. جهت برآورد متغیرهای مطالعه از پرسش‌نامه‌های دیداری درد (Visual Analogue Scale) VAS و آزمون‌های عملکرد جسمانی انجمن بین المللی تحقیقات استئوآرتریت (Osteoarthritis Research Society International) OARSI استفاده شد. به‌منظور آزمون معنی‌داری تفاوت‌های میانگین گروه‌ها، از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که بطور مشابهی، در هر دو گروه تجربی میزان درد، زمان آزمون‌های برخاستن و رفتن، 40 متر پیاده‌روی سریع و بالا رفتن از پله کاهش معنی‌داری یافت (0/001 = P). به‌علاوه، در هر دو گروه تجربی امتیاز آزمون‌های 30 ثانیه نشست و برخاست از روی صندلی و 6 دقیقه راه رفتن افزایش معنی‌داری داشت (0/001 = P).

نتیجه‌گیری: این نتایج آثار سودمند تأثیر تمرین در آب با تراباند و تمرین در آب با رویکرد NASM بر درد و شاخص‌های عملکردی حرکتی را نشان داد. از این‌رو، استفاده از این روش‌های تمرینی به‌عنوان یک روش پیشگیری و درمانی مناسب برای بیماری استئوارتریت زانو توصیه می‌شود.


سحر خلوتی، طاهره فروتن، مجید مومنی مقدم، تکتم حجار،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: دیابت، اپیدمی عمده در قرن حاضر است که ابتلا به آن به سرعت در حال افزایش بوده و اثرات تراتوژنیک آن در فرزندان مادران مبتلا به دیابت، به طور معنی‌داری بالا است. از جمله این اثرات، ناهنجاری های مادرزادی کلیه و مجاری ادراری در فرزندان می‌باشد. در واقع افزایش قند خون در دوران بارداری، رشد کلیه‌ها را مختل کرده و منجر به ناهنجاری این اندام می‌شود. این پژوهش با هدف بررسی اثرات دارو درمانی انسولین بر ساختار کلیه‌های زاده‌های موش‌های دیابتی تحت درمان باداروی فوق انجام شد.
روش کار: در این مطالعه پس از بارداری، موش‌های اسپراگ داولی به سه گروه شاهد، دیابتی و دیابتی دریافت‌کننده انسولین تقسیم شدند. القای دیابت توسط تزریق داروی استرپتوزوتوسین صورت گرفت. زاده‌های موش‌های دیابتی پس از زایمان طبیعی، در روز دهم، قربانی شدند و کلیه چپ آنها جهت مطالعات مورفومتری و بافت‌شناسی مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته‌ها: وزن زاده‌های مادران مبتلا به دیابت نسبت به زاده‌های مادران سالم کاهش معنی‌داری را نشان داد (0/001 > P). وزن زاده‌های مادران مبتلا به دیابت دریافت‌کننده انسولین تغییر معنی‌داری نسبت به زاده‌های مادران مبتلا به دیابت نشان نداد. وزن کلیه زاده‌های مادران مبتلا به دیابت نبز نسبت به گروه شاهد، کاهش نشان داد اما دریافت انسولین توسط مادران مبتلا به دیابت سبب افزایش وزن کلیه زاده‌های آنها نسبت به زاده‌های مادران مبتلا به دیابت نشد. نتایج برش‌های بافتی رنگ‌آمیزی شده با هماتوکسیلین- ائوزین و تری کروماسون نیز نشان داد که درمان مادران مبتلا به دیابت توسط انسولین تأثیر بارزی در بهبود بافتی کلیه زاده‌های آنها نسبت به گروه شاهد نمی‌گردد.
نتیجه‌گیری: اگرچه استفاده از انسولین از راه‌های درمانی مهم در کنترل قندخون افراد مبتلا به دیابت می‌باشد اما نمی‌تواند به طور معنی‌داری منجر به بهبود شرایط جسمی و سلامت کلیه‌های زاده‌های مادران مبتلا به دیابت تحت درمان انسولین گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb