جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای مهری

سعید کیان بخت، علی قضاوی، زهرا غفاری، معصومه کلانتری، مرجان مهری،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: زعفران ادویه ای ارزشمند و غنی از کاروتنوییدها می باشد و در طب سنتی جهت درمان بسیاری از بیماری ها به کار می رود. این پژوهش به منظور بررسی اثرات مصرف زعفران بر سیستم ایمنی ذاتی و هومورال دانشجویان سالم مذکر انجام شد.
روش کار: برای انجام این پژوهش که از نوع تجربی می باشد از بین 126 دانشجوی مذکر داوطلب، 
 41دانشجوی سالم که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و مطالعه به مدت 6 هفته به ترتیب شیر و شیر همراه با زعفران مصرف نمودند و نمونه خون آنها در هفته صفر، سه و شش گرفته شد .
ایمنی ذاتی از طریق سنجش درصد و تعداد مونوسیت ها، نوتروفیل ها، ائوزینوفیل ها، بازوفیل ها، پلاکت ها و تعداد کلی گلبول های سفید، غلظت CRP و غلظت کمپلمان C3 و C4 و ایمنی هومورال از طریق سنجش درصد لنفوسیت ها و غلظتIgG ، IgM و IgA ارزیابی شد .
نتایج: 3 هفته پس از مصرف زعفران، تعدادمونوسیت ها و غلظت IgG سرم به طور معنی داری افزایش یافت P<0/05) و (P=0/01تعداد کلی گلبول های سفید و پلاکت ها نیز کاهش معنی داری را نشان دادند (P<0/05). پس از گذشت 6 هفته، تعداد مونوسیت ها و غلظت IgG نسبت به هفته سوم کاهش معنی دار P<0/05) و (P<0/001 و تعداد پلاکت ها افزایش معنی داری (P<0/05) پیدا کردند .
نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که مصرف زعفران منجر به تقویت سیستم ذاتی و هومورال می شود و خاصیت ضد التهابی دارد. اثرات مذکور وابسته به مدت زمان مصرف زعفران می باشد .

دكتر مهری جمیلیان،
دوره 9، شماره 1 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: سندرم بیضه های زن ساز اختلالی است که میزان وقوع آن ازیک در20000 تایک در64000 تولد جنس مذکر متغیر است. مشخصات سندرم، فنوتیپ طبیعی زنانه، کاریوتایپ مردانه XY 46 ، تستوسترون خونی طبیعی یا افزایش یافته و LH طبیعی تا افزایش یافته می‌باشند. در این مقاله یک مورد سندرم بیضه های زن ساز گزارش می شود. مورد: بیمار خانم مجرد 16 ساله‌ای بود که به علت آمنوره اولیه و فقدان صفات ثانویه جنسی به بیمارستان طالقانی اراک مراجعه کرده بود. بیمار از نظر دستگاه تناسلی خارجی زنانه طبیعی، بدون رشد سینه‌ها و دچار فقدان رویش موهای اگزیلری و پوبیس بود. وی سابقه عمل جراحی فتق اینگوئینال دو طرفه داشت. در آزمایشات هورمونی، سطوح پلاسمایی FSH و LH افزایش یافته و سطوح پلاسمایی تستوسترون و استرادیول نرمال بودند. در سونوگرافی و CT اسکن لگن، رحم و ضمایم دیده نشد. کاریوتایپ کروموزومی XY 46 گزارش گردید. نتیجه گیری: توصیه شده است که به دلیل خطر نئوپلازی، بیضه موجود باید در زمان مناسب در آورده شود و هورمون درمانی لازم نیز برای بیمار صورت گیرد. هم‌چنین برخورد با بیمار و خانواده وی به حساسیت و دقت زیادی نیاز دارد.
شیرین پازوکی، مهری اسکندری، ساره معماری، افسانه نوروزی، افسانه زرگنج فر،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: بی‌حسی نخاعی شیوه‌ای متداول جهت بیهوشی در سزارین است که تهوع و استفراغ حین عمل (IONV) از مشکلات شایع این فرآیند به شمار می‌رود. جهت پیش‌گیری از این عارضه و خطرات آن، از داروهای ضد استفراغ استفاده می‌شود. متوکلوپرامید متداول‌ترین دارو در جلوگیری از IONV می‌باشد اما احتمال بروز عوارض اکستراپیرامیدال در آن و هم‌چنین وجود خواص ضد تهوع و استفراغ در پروپوفول و دگزامتازون، باعث شد این مطالعه جهت مقایسه اثر این داروها انجام شود. روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. 144 خانم باردار که تحت عمل سزارین اورژانس قرار گرفتند و ناشتا نبودند، به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول متوکلوپرامید 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم به صورت وریدی، گروه دوم دگزامتازون 150 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت وریدی، گروه سوم پروپوفول 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم هر پنج دقیقه از زمان بستن بند ناف تا پایان عمل و گروه چهارم 2 میلی لیتر آب مقطر دریافت کردند. در مدت عمل بیماران از نظر شدت تهوع، وجود استفراغ و اوغ زدن بررسی شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق آزمون کراسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج: میزان بروز تهوع در پروپوفول کمترین و در دگزامتازون بیشترین مقدار بود. بین دگزامتازون و دارونما تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشت. کمترین درصد بروز استفراغ مربوط به متوکلوپرامید و پروپوفول بود و بین این دو گروه تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت. هم‌چنین کمترین درصد اوغ زدن حین سزارین اورژانس مربوط به گروه دریافت کننده پروپوفول بود. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه اثرات ضد استفراغ پروپوفول و متوکلوپرامید مشابه بودند. تأثیر پروپوفول در کاهش اوغ زدن تا حدودی بیشتر از متوکلوپرامید بود. اما شیوه تجویز پروپوفول ساده و ارزان و بدون عوارض جانبی است. مصرف این دارو حین سزارین اورژانس توصیه می‌شود
حمیدرضا جمیلیان، عصمت مشهدی، علی قضاوی، مهری جمیلیان، مریم افتخاری، اشرف مرادی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

چکیده مقدمه: برخی از مطالعات رابطه‌ای را بین افسردگی و تغییرات سیستم ایمنی پیشنهاد کرده‌اند ولی این رابطه به طور قطع ثابت نشده است. با توجه به اطلاعات ما، تاکنون پژوهشی درباره اثرات افسردگی مادر برسیستم ایمنی جنین انجام نشده است. از این رو ما اثرات افسردگی را بر روی برخی از پارامترهای سیستم ایمنی ذاتی و هومورال خانم‌های باردار و نوزادانشان ارزیابی کردیم. روش کار: پژوهش انجام شده مطالعه‌ای از نوع مورد-شاهد می‌باشد که در طی ده ماه از مهر ماه 1382 تا تیر ماه 1383 انجام شد.124 نفر شامل 32 زن باردار افسرده و30 زن باردار سالم که درمرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک زایمان کردند، به همراه نوزادانشان وارد این مطالعه شدند. برای تشخیص افسردگی، از آزمون بک و مصاحبه بالینی براساس DSM-IV استفاده شد. غلظت ایمنوگلوبولین‌ها و اجزای کمپلمان سرم از طریق انتشار ایمنی شعاعی منفرد(SRID) به روش مانسینی هم در مادران باردار و هم در نوزادانشان اندازه‌گیری شد. تعداد لکوسیت‌ها و لنفوسیت‌ها نیز توسط دستگاه Hycel برای مادران و نوزادان محاسبه شد و جهت اطمینان بیشتر نمونه‌ها به روش دستی نیز بررسی گردید. جهت استخراج نتایج از آزمون‌های آماری کی اس، تی، من ویتنی یو، آنالیز واریانس یک طرفه، کراسکال والیس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. 05/0p< معنی‌دار در نظر گرفته شد. نتایج: نوزادان مادران افسرده در مقایسه با سایر نوزادان به طور معنی‌داری دچار کاهش IgM (013/0=p )، کاهش C4 (015/0=p )، و افزایش لنفوسیت‌ها (007/0=p ) بودند. میانگین نسبت IgG خون بندناف نوزاد با IgG مادر درنوزادان مادران افسرده در مقایسه با سایر نوزادان کاهش معنی‌داری نشان می‌داد(012/0 (p=. میانگین غلظت IgG سرم در مادرانی که دچار افسردگی ماژور بودند نیز افزایش معنی‌داری داشت(026/0= p). نتیجه گیری: دانش اثرات جنینی استرس و افسردگی در طول بارداری در آغاز راه است و پژوهش‌ها در این زمینه به سرعت درحال رشد می‌باشد. نتایج ما نشان دهنده اثرات سوء افسردگی مادر بر تکامل و عملکرد سیستم ایمنی جنین است. این نتایج با یافته‌های ایمنولوژیک نوزادان نارس و کم وزن هم خوانی دارد.
افسانه نوروزی، لیلا حاجی بیگی، مریم عباسی تالار پشتی، عصمت مشهدی، مهری جمیلیان، مهری مشایخی،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: تسکین درد همواره از اهداف پزشکی بوده است و علی‌رغم پیشرفت‌های انجام شده، بیماران هم‌چنان از آن رنج می‌برند. عوارض مخدرها سبب شده روش‌های دیگری جهت کنترل درد پس از عمل به کار گرفته شود تا نیاز به مخدر کاهش یابد. فرضیات اخیر مبنی بر اثر ضددرد متوکلوپرامید ما را بر آن داشت تا مطالعه حاضر را جهت تعیین تأثیر ضد درد متوکلوپرامید انجام دهیم. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 80 بیمار کاندید عمل سزارین انتخابی در 2 گروه واجد شرایط مورد بررسی قرار گرفتند. گروه مورد مطالعه 10 دقیقه قبل از پایان عمل 25 میلی‌گرم پتیدین و 10 میلی‌گرم متوکلوپرامید و گروه شاهد 25 میلی‌گرم پتیدین و آب مقطر دریافت نمودند. سپس به مدت 6 ساعت از نظر علایم حیاتی و عوارض جانبی داروها ویزیت شده، امتیاز درد (VAS) و میزان تهوع آنها ارزیابی گردید و در صورت نیاز پتیدین با دوز مشخص تزریق شد. زمان تجویز اولین دوز پتیدین و میزان پتیدین دریافتی طی 6 ساعت اول پس از عمل ثبت شد. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های آماری تحلیل واریانس و تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: تجویز متوکلوپرامید سبب تشدید اثر ضد درد داروهای مخدر گردید و کاهش بارزی در امتیاز درد (002/0=p) و میزان تهوع (005/0>p) ایجاد نمود. هم‌چنین زمان تجویز اولین دوز پتیدین در گروه دریافت کننده متوکلوپرامید نسبت به گروه شاهد طولانی‌تر شد (019/0=p) و کاهش قابل توجهی نیز در میزان پتیدین دریافتی طی ساعات اولیه پس از سزارین ایجاد گردید(005/0>p). ضمناً هیچ‌گونه عوارض جانبی ناشی از داروها در هیچ یک از افراد مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجه گیری: افزودن متوکلوپرامید به پتیدین در دقایق پایانی سزارین تاثیرات چشم‌گیری در کنترل درد حاد پس از عمل و افزایش اثر ضد درد داروهای مخدر به دنبال داشت. لذا استفاده ازآن به عنوان یک مکمل دارویی مناسب و کم عارضه خصوصاً در بیمارانی که دریافت پتیدین با دوز بالا برایشان خطرناک است توصیه می‌شود.
مهری دلوریان زاده، ناهید بلبل حقیقی، حسین ابراهیمی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: هر ساله حدود 21 میلیون نوزاد با وزن کمتر از حد طبیعی در جهان متولد می‌شوند که در مقایسه با میزان مرگ و میر نوزادانی که به علل دیگر می‌میرند شانس کمتری برای زنده ماندن دارند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط مواد مغذی دریافتی در سه ماهه آخر با تولد نوزاد کم وزن می‌باشد. روش کار: این مطالعه یک مطالعه کوهورت با مدت پی‌گیری سه ماهه است. جامعه هدف شامل کلیه زنان باردار در سه ماهه آخر بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان شاهرود بودند. نمونه‌گیری به صورت نمونه‌گیری آسان و شامل 424 نفر بوده است. در این مطالعه، هم‌زمان با مراجعه مادر به درمانگاه، رژیم غذایی آنان با استفاده از ثبت مواد غذایی خورده شده در یک هفته بررسی شد و آزمایشات بیوشیمیایی و هماتولوژی وآزمون‌های تن سنجی و ثبت اطلاعات دموگرافیک آنها انجام گرفت. بعد از اتمام دوران بارداری و انجام زایمان، وزن هنگام تولد نوزاد اندازه‌گیری شد. در نهایت کلیه اطلاعات در فرم‌های پرسش‌نامه‌ای ثبت و داده‌های پژوهش با استفاده از آزمون‌های آماری کای دو، تی، من ویتنی و لون و هم‌چنین مدل رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل گردید. نتایج : در مجموع 424 زن باردار مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه مادران براساس دریافت انرژی و پروتئین به گروه‌هایی با تغذیه خوب و بد تقسیم شدند. تغذیه 75 درصد مادران از نظر دریافت انرژی و 20 درصد مادران از نظر دریافت پروتئین در سطح پایین بود. شیوع وزن کم در هنگام تولد 13 درصد بود. 14 درصد نوزادانی که مادرانشان انرژی کم و 25 درصد نوزادانی که مادرانشان پروتئین کم دریافت می‌‌کردند، وزن هنگام تولد کمی داشتند. هم‌چنین 43 درصد نوزادانی که مادرشان قرص آهن مصرف نمی‌کرد دچار وزن کم هنگام تولد بوده‌اند. ارتباط معنی‌داری بین وزن هنگام تولد و مصرف مکمل آهن (015/p=) و مولتی ویتامین(048/p=)در سه ماهه آخر بارداری دیده شد. هم‌چنین در مادران لاغر احتمال به دنیا آمدن نوزادان کم وزن، 86 درصد مشاهده شد. نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژ وهش بین وضع تغذیه در سه ماهه آخر بارداری با وزن هنگام تولد ارتباط وجود دارد، لذا توصیه می‌شود که به افزایش وزن مادر به خصوص در سه ماهه آخر بارداری و استفاده ازمکمل‌های مناسب توجه گردد.
مهری جمیلیان، عصمت مشهدی، فاطمه سرمدی، مریم بنی جمالی، الهام فرهادی، الهام قناعت پیشه،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: در بین عفونت‌های ولوواژینال دومین عفونت شایع ولوواژینیت کاندیدایی است. در این مطالعه ما به بررسی فراوانی گونه‌های کاندیدا در ولوواژینیت کاندیدایی پرداختیم. روش کار: این بررسی یک مطالعه مقطعی- تحلیلی است که بر روی220 زن با علائم مشخصه یا مشکوک به واژینیت کاندیدایی انجام شد. از این گروه بیمار، اسمیر و کشت ترشحات واژن تهیه شد و نمونه‌های مثبت مخمر از نظر تولید لوله زایا، تغییرات در محیط کورن میل وتوئین 80 و تخمیر و جذب کربوهیدرات‌ها مورد بررسی قرار گرفتند. در ارائه اطلاعات از آمار توصیفی و در تحلیل داده‌ها از آزمون‌های کای دو، من ویتنی و کولموگروف استفاده شد. نتایج:40 درصد افراد مورد مطالعه واژینیت کاندیدایی داشتند که از این میان گونه آلبیکنس 03/42 درصد موارد را به خود اختصاص داده است. 52/29 درصد از گونه‌ها دابلینینسیس، 75/14 درصد گلابراتا، 81/6 درصد گیلرموندی بودند و گونه‌های تروپیکالیس، نروژنسیس و کفایر هر یک به تفکیک 27/2 درصد را تشکیل می‌دادند. ارتباط معنی‌داری میان مصرف آنتی بیوتیک و قرص ضد بارداری با نوع کاندیدای شناسایی شده دیده نشد. نتیجه گیری: فراوانی گونه‌های غیرآلبیکنس رو به افزایش است. به دلیل مقاومت واژینیت غیرآلبیکنس به آزول‌ها، پیشنهاد می‌کنیم درمان براساس کشت و اسمیر صورت گیرد.
محمد یاوری، جمال فلاحتی، مهری محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: کاتاراکت یکی از بیماری‌های مهم و عمده در انسان است. میزان شیوع کاتاراکت در سنین 74-65 سالگی به 50 درصد و در بالای 75 سالگی به حدود 70 درصد می‌رسد. درمان قطعی کاتاراکت جراحی است که به روش‌های مختلف اینتراکپسولار، اکستراکپسولار و فیکو انجام می‌شود. جراحی کاتاراکت عوارض مختلفی از جمله خونریزی، گلوکوم، تیرگی کپسول خلفی و آستیگماتیسم بعد از عمل را به دنبال دارد. این مطالعه جهت مقایسه آستیگماتیسم حاصل از دو روش جراحی فیکو و اکستراکپسولار طراحی شده است. روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور است. 112 بیمار با تشخیص کاتاراکت به صورت تصادفی در دو گروه A و B تحت عمل جراحی قرار گرفتند. در گروه A جراحی به روش فیکو انجام شد که برش کوچک در حدود 2/3 میلی‌متر روی قرنیه داده شده و نیاز به بخیه ندارد اما در روش اکستراکسپولار برش10-9 میلی متر داده شده و احتیاج به بخیه زدن دارد. سپس این بیماران در سه نوبت قبل از عمل ، یک هفته و دو ماه بعد از عمل جراحی، کراتومتری شده و میزان آستیگماتیسم آنها تعیین ‌شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط آزمون تی مستقل و تی زوج صورت گرفت و 05/0p< معنی‌دار تلقی شد. نتایج: از 112 بیمار مورد بررسی 56 بیمار تحت عمل جراحی به روش فیکو (گروه A) و 56 بیمار تحت عمل جراحی به روش اکستراکپسولار (گروه B) قرار گرفتند. میانگین آستیگماتیسم قبل از عمل جراحی به روش فیکو D 71/0±79/0 و در گروه اکستراکسپولارD 55/0±9/0 بود(05/0p>). میانگین آستیگماتیسم یک هفته بعد از عمل جراحی در گروه فیکو D 72/0±11/1 (05/0p<) و در گروه اکستراکسپولارD 46/1±99/3 بود (05/0p<) و میانگین آستیگماتیسم دو ماه بعد از عمل جراحی در گروه فیکو D 71/0±0/1 و در گروه اکستراکسپولارD 29/1± 28/3 به دست آمد(05/0 p<). نتیجه گیری: میزان آستیگماتیسم ایجاد شده دو ماه بعد از عمل در گروه فیکو D21/0 و در گروه اکستراکپسولار D38/2 بود که دارای اختلاف معنی‌دار می‌باشد. سایر متغیرها از جمله سن، شماره لنز ، جنسیت و چشم تحت عمل جراحی (راست یا چپ) در ایجاد آستیگماتیسم تأثیر ندارد.
محمد رفیعی، مهری جمیلیان، علی سالار فیاض، الناز امیری فرد،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: یائسگی مرحله‌ای از زندگی زنان و به معنای قطع دائم قاعدگی و پایان دوره باروری در آنهاست که در سنین 45 الی 52 سالگی رخ می‌دهد. این پدیده یک شاخص مناسب از وضعیت بهداشتی جامعه است زیرا که شیوع اکثر بیماری‌های مزمن زنان بعد از این سن افزایش می‌یابد. این مطالعه به بررسی سن یائسگی پرداخته و متوسط سن یائسگی زنان شهر اراک ( از شهرهای مرکزی ایران) را بر اساس متغیرهای اقتصادی- جمعیتی و رفتارهای بهداشتی آنان مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مشاهده‌ای و مقطعی و بر پایه جمعیت می‌باشد که در سال 1385 انجام گرفت. از روش مصاحبه حضوری و پرسش‌نامه برای جمع‌آوری اطلاعات 458 زن یائسه نمونه ساکن در شهر اراک استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت نمونه‌گیری چند مرحله‌ای خوشه‌ای با استفاده از مناطق پستی و انتخاب خانوار در این مناطق بوده است. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل واریانس، رگرسیون چند گانه، آزمون تی و آزمون ضرائب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، میانگین سن یائسگی طبیعی34/2±20/48 سال ( فاصله اطمینان 95 درصد، 41/48-98/47 سال) با میانه سن یائسگی 49 سال به دست آمد. میانگین سن یائسگی زنانی که هرگز ازدواج نکرده بودند کمتر از میانگین سن یائسگی زنان ازدواج کرده بود(015/0p=). سطح درآمد پائین خانوار (003/0p=)، داشتن فعالیت بدنی (004/0 p=)، تعداد حاملگی (001/0p=)، سن آخرین حاملگی (026/0p=) و محل تولد زنان (003/0p=)؛ عوامل معنی‌دار در سن یائسگی زنان مورد بررسی به دست آمدند. نتیجه گیری: پدیده یائسگی باید در ایران در مطالعات مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد زیرا ارتباط زیادی به ابتلاء و مرگ و میر زنانی دارد که در حدود یک چهارم سن زندگی خود را در آن دوران می‌گذرانند. اجرای برنامه‌های بهداشتی به عنوان بهترین راه برای تغییر سبک زندگی زنان در طول زندگی آنان پیشنهاد می‌گردد.
مهری جمیلیان، محمد رفیعی، حمیدرضا جمیلیان، اعظم اسمخانی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی فرزندآوری در خانواده ایرانی، شیوع زیاد ناباروری و ابعاد فرهنگی اجتماعی آن، این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت عمومی زنان نابارور و مقایسه آن با زنان بارور انجام شده است. مواد و روش‎ها: پژوهش حاضر یک مطالعه مورد شاهدی بوده که بر روی 147 زن نابارور و 147 زن بارور به عنوان گروه شاهد که از لحاظ متغیرهای تأثیرگذار همسان شده بودند، انجام گرفت. ابزار جمع‎آوری اطلاعات شامل پرسش‎نامه اطلاعات دموگرافیک و پرسش‎نامه سلامت عمومی(GHQ) بود که توسط هر دو گروه تکمیل شد. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون لجستیک، آزمون تی و کای دو با کمک نرم افزار10 STATA مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: میانگین نمره سلامت عمومی در زنان بارور 72/924/19 و در زنان نابارور 71/1006/28 بود که میانگین نمره در زنان نابارور از زنان بارور به صورت معنی‎داری بیشتر بود(001/0 p<)، هم‎چنین میانگین نمرات حیطه‎های علائم جسمانی، اضطراب، کنش اجتماعی و افسردگی در زنان نابارور به صورت معنی‎داری از زنان بارور بیشتر بود(001/0 p<). اختلاف آماری معنی‎داری بین میانگین سن و طول مدت ازدواج در دو گروه وجود نداشته است و توزیع سطوح تحصیلات، شغل و درآمد نیز دو گروه یکسان بوده است. نتیجه گیری: میانگین نمره سلامت عمومی و مقیاس‎های شکایات جسمانی، اضطراب، اختلال در کنش اجتماعی و افسردگی در زنان نابارور به صورت معنی‎داری بیشتر از این شاخص در زنان بارور بود که بیان‎گر ابتلای آنها به سطوحی از امراض سلامت عمومی بوده است.
مهری جمیلیان، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یا قاعدگی دردناک، یکی از شایع‌ترین مشکلات زنان است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر امگا 3 و ویتامین E در درمان دیسمنوره اولیه انجام شده است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 80 دختر دانش آموز دبیرستانی شهر اراک در سال 1389 به طریق تصادفی به دو گروه 40 نفری تقسیم شدند. در گروه امگا-3 روزانه یک کپسول 500 میلی‌گرمی به مدت 60 روز و در گروه ویتامین E یک روز در میان یک کپسول 400 واحدی داده شد. شدت درد، مدت درد و تعداد مسکن مصرفی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اندازه‌گیری شد. برای اندازه‌گیری شدت درد از معیار VAS استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین شدت درد قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. پس از مداخله، میانگین شدت درد در گروه امگا-3، به 5/3 کاهش یافت که هم نسبت به قبل از مداخله که 40/7 بود(05/0>p) و هم نسبت به گروه ویتامین E که 25/5 بود(05/0>p) اختلاف معنی‌داری نشان داد. پس از مداخله، میانگین مدت درد در گروه امگا-3 به 04/11 ساعت رسید که هم نسبت به قبل از مداخله که 74/31 بود(05/0>p) و هم نسبت به گروه ویتامین E که 81/34 ساعت بود(05/0>p) اختلاف معنی‌داری نشان داد. نتیجه‌گیری: امگا-3 بیشتر از ویتامین E در درمان دیسمنوره اولیه موثر است و مصرف آن به عنوان روش جدید در درمان دیسمنوره اولیه نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
افسانه نوروزی، مهری جمیلیان، محمد خلیلی، علیرضا کمالی، لورا ملیکوف،
دوره 16، شماره 5 - ( ماهنامه مرداد 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: عمل سزارین یکی از شایع‌ترین اعمال جراحی زنان می‌باشد. تهوع و استفراغ پس از درد شایع‌ترین عارضه اعمال جراحی می‌باشد. با توجه عوارض جانبی داروهای ضد تهوع، امروزه بطور گسترده از آنتاگونیست رسپتور های سرتونینی استفاده می شود،که یک ضد تهوع و استفراغ بسیار موثر‌‌اند وعوارض جانبی آنها کمتر از سایر دارو ها می باشد. اندانسترون نمونه بارز آنتاگونیستهای سرتونینی میباشد.

مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی بر روی 162 زن کاندید سزارین انتخابی انجام گردید. به یک گروه 4 میلی گرم اندانسترون وریدی ، گروه دوم 8 میلی گرم اندانسترون خوراکی و به گروه سوم پلاسبو داده شد. قبل از انجام اسپینال، هر 5 دقیقه تا 20 دقیقه بعد از آن فشار خون و ضربان قلب و بعد از عمل در ریکاوری و 2 و 4 و 6 ساعت بعد از عمل شدت تهوع و استفراغ بیمار و آپگار نوزادان ثبت گردید.

یافته ها: بین سه گروه مذکور اختلاف معنی داری از نظر سن، تعداد بارداری، میانگین فشار خون وضربان قلب مادر، قبل و حین عمل و آپگار نوزادان و سطح هوشیاری مادران وجود نداشت. بطور معنی داری در ریکاوری ،2و4ساعت پس از عمل تهوع و استفراغ در گروه اندانسترون خوراکی و وریدی کم تر از پلاسبو بود(05/0 p&ge). ولی اختلاف معنی داری بین دو گروه خوراکی و وریدی دیده نشد.

نتیجه گیری: می توان از اندانسترون خوراکی به جای اندانسترون وریدی با اثرات کاملا مشابه در کنترل تهوع و استفراغ بعد از عمل در خانم های کاندید سزارین استفاده کرد.


بهروز کریمی، محمدصادق رجایی، مریم حبیبی، مهری عیسوند، مهدی عبدالهی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: نفتالین از هیدروکربنهای چند حلقه ای موجود در اغلب رسوبات آب است. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد واکنش  UV/H2O2در تجزیه نفتالین از محلول آبی است.

مواد و روشها: این تحقیق یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی است. 1 لیتر رآکتور شیشهای استوانهای برای انجام تمام آزمایشات تجزیه مورد استفاده قرار گرفت. منبع تابش، لامپ UV کم فشار جیوهای با طول موج 254 نانومتر (W, UV-C30) که در بالای فتورآندکتور با جریان ناپیوسته جهت انجام آزمایش UV/H2O2قرار داده شده بود. غلظتهای مختلف H2O2 (5، 10، 15، 20، 25 و 30 میلیگرم بر لیتر) آزمایش شد.

یافتهها: در غلظت 15 میلیگرم در لیتر نفتالین و زمانهای ماند 5، 10، 20،30، 40، 50، 60، 100 و 120 دقیقه راندمان حذف نفتالین در سیستم UV/H2O2 به ترتیب برابر با 15، 28، 31، 36، 42، 52، 56، 73 و 5/59 درصد و راندمان حذف COD در زمانهای ماند 5، 10، 20،30، 40، 50، 60، 100 و 120 دقیقه به ترتیب برابر با 22، 38، 45، 5/61، 5/67، 70، 80، 5/88 و 76 درصد مشاهده شد. هنگامی که pH اولیه 3، 4، 5، 6، 7، 9، 10 و 12 بود به طور تقریبی راندمان حذف نفتالین به ترتیب 8/75، 4/63، 62، 5/58، 8/44، 8/35 و 30 درصد در سیستم UV/H2O2 میباشد.

نتیجهگیری: نتایج آزمایشات در این مطالعه نشان میدهد که دوز 20 میلیگرم بر لیتر H2O2 در 3pH= و شدتUV W/cm2 8/2 (254 نانومتر)، شرایط بهینه بهرهبرداری جهت معدنی شدن نفتالین با راندمان حذف 73 درصد بعد از 100 دقیقه زمان واکنش را فراهم مینماید.


حمیدرضا جمیلیان، مهری جمیلیان،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه افسردگی از اختلالات روانی شایع در سنین باوری است، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر دپوپروورا بر میزان بروز افسردگی در زنان سنین باروری می باشد.

مواد و روش ها : این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 70 نفر، که دپوپروورا به عنوان روش پیشگیری انتخاب کرده اند انجام شد.آزمون استاندارد بک در بدو ورود و ماه سوم انجام شد و نمرات بدست آمده توسط آزمون تی جفتی با یکدیگر مقایسه گردید.

یافته ها: میانگین نمره بک در آغاز مطالعه برابر با 85/3±89/7 بود و در ماه سوم درمان با دپوپرووا با کاهش معنی داری برابر با 63/3± 09/7 بود.

نتیجه گیری: با توجه به اینکه دپوپرووا منجر به کاهش علایم افسردگی و عدم افزایش این علایم در زنان با سابقه افسردگی می شود، به نظر می رسد که دپوپرووا انتخابی مناسب جهت جلوگیری از بارداری می باشد.


فاطمه صافی، هرمز حداد لاریجانی، مهری جمیلیان، بهمن صادقی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه اولتراسونوگرافی به اصلی ترین ابزار مورد استفاده برای ارزیابی آنومالی های جنینی مبدل شده اند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی میزان تغییرات ضربان قلب جنین بلافاصله بعد از اتمام سونوگرافی ترکیبی دو بعدی و چهار بعدی می باشد.

مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی بر روی 191 مادر باردار در محدوده سنی 15 تا 45 سال که در تابستان سال 1392 جهت انجام سونوگرافی چهاربعدی به کلینیک سونوگرافی مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. در ابتدای سونوگرافی دو بعدی، تعداد ضربان قلب پایه جنین به وسیله دستگاه سونوگرافی اندازه گیری شد. در همین زمان ضربان قلب مادر نیز در طی یک دقیقه ثبت گردید. سپس سونوگرافی ترکیبی انجام شد و در پایان نیز همین پارامترها ثبت گردیدند.

یافته ها: تعداد ضربان قلب مادران پس از انجام سونوگرافی ترکیبی به صورت معنی داری کاهش یافته بود (0001/0P=). اما تعداد ضربان قلب جنین قبل و پس از انجام سونوگرافی با یکدیگر اختلافی نداشتند(693/0P=).

نتیجه گیری: سونوگرافی چهار بعدی تاثیری بر تعداد ضربان قلب جنین که به عنوان شاخصی برای ارزیابی افزایش درجه حرارت جنین می باشد، ندارد.


عباس صارمی، علیرضا بهرامی، مهری جمیلیان، پرستو معظمی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم تخمدان پلی‌کیستیک یک اختلال هورمونی پیچیده است که سیستم‌های متابولیکی و تولید مثلی را متاثر می‌سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح هورمون آنتی مولرین و عوامل خطرساز قلبی و متابولیکی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک (29/4±16/28 سال) به طور تصادفی به گروه‌های تمرین پیلاتس (10 نفر) و کنترل (10 نفر) اختصاص داده شدند. گروه تمرین در یک برنامه فزاینده حرکات پیلاتس شرکت نمودند، (سه روز در هفته) در حالی که به گروه کنترل آموزش داده شد در طول دوره 8 هفته‌ای تحقیق سطح فعالیت‌های معمول خود را حفظ نمایند. سطوح سرمی هورمون آنتی مولرین، ترکیب بدنی و شاخص‌های متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرین ارزیابی شد.

یافته‌ها: بعد از 8 هفته تمرین پیلاتس شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی پایین، تری گلیسرید و چربی شکمی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<). به علاوه، مقادیر هورمون آنتی مولرین در پاسخ به تمرین هوازی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<).

نتیجه‌گیری: این نتایج پیشنهاد می‌کند که تمرین پیلاتس می‌تواند اثرات مطلوبی بر شاخص‌های متابولیکی و ذخیره تخمدانی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک داشته باشد


سجاد کرمی، مجید کاشف، یعقوب مهری الوار،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین شوک گرمایی (HSP) می‌تواند از طریق تسهیل در بازسازی پروتئین‌های دناتوره شده به عنوان محافظ سلولی عمل کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر محافطتی گلوتامین در برابر استرس ناشی از فعالیت ورزشی و ارتباط آن با پاسخ HSP70 و کورتیزول می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی 28 فوتبالیست در چهار گروه برابر کنترل، مکمل، مکمل– فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، تقسیم شدند. مکمل و دارونما را به مقدار 5/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و حجم 5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف کردند. فعالیت ورزشی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقه‌ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه و استراحت فعال 5 دقیقه‌ای بود. نمونه خونی پایه، پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته و HSP70 سرم و کورتیزول به ترتیب با استفاده از روش الایزا و RIA سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در اندازه‌گیری مکرر چند متغیره در سطح 05/0 p&le تحلیل شد.

یافته‌ها: در مقادیر HSP70 بین گروه مکمل و مکمل فعالیت ورزشی نسبت به گروه کنترل (019/0 p&le و 09/0p&le) و گروه مکمل با مکمل فعالیت ورزشی (032/0p&le) و هم‌چنین بین مراحل پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون نسبت به مرحله پایه (06/0p&le و 08/0p&le) و بین مرحله پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون (030/0p&le) تفاوت معنی دار وجود داشت. مقادیر کورتیزول بین مراحل پایه و 90 دقیقه پس از آزمون (026/0p&le) تفاوت معنی‌دار نشان داد.

نتیجه‌گیری: مکمل گلوتامین محرک بیان HSP70 بوده و ترکیب مکمل– فعالیت ورزشی پاسخ بزرگ‌تری از HSP70 را شامل می‌شود لذا به ورزشکارانی که قصد شرکت در تمرینات شدید را دارند مصرف گلوتامین توصیه می‌شود.


مهری جمیلیان، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال خواب حدود 40 درصد زنان یائسه را درگیر نموده و برکیفیت زندگی ایشان موثر است. انواع داروها جهت درمان اختلال خواب مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعاتی از اثربخشی گاباپنتین در کنترل علائم وازوموتور و اختلال خواب زنان یائسه وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر گاباپنتین در بهبود کیفیت زندگی و خواب زنان یائسه می‌باشد.

مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، 90 زن یائسه مبتلا به اختلال خواب به صورت تصادفی به مدت 12 هفته در دوگروه مورد (گاباپنتین 300 میلی‌گرم دوبار در روز) و شاهد قرار گرفتند. پرسش‌نامه کیفیت زندگی SF36 و کیفیت خواب پیتزبرگ قبل و بعد از مداخله در بیماران بررسی و مقایسه شد.

یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه مورد 14/3±7/52 و در گروه شاهد 68/3±4/53 سال بود. نمره کیفیت خواب و کیفیت زندگی بیماران و متغیرهای دموگرافیک ایشان قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت(05/0<p)، ولی بعد از مداخله در گروه گاباپنتین به صورت معنی‌داری بهتر از گروه شاهد بود (0001/0=p).

نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می‌رسد تجویز 300 میلی‌گرم گاباپنتین دوبار در روز برای 12 هفته سبب بهبود کیفیت زندگی وخواب زنان یائسه می‌شود.


سعید راضی، حمید صالحی نیا، مهری فتحعلی لوی دیزجی،
دوره 18، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان یکی از شایع‌ترین علل مرگ و میر در جهان می‌باشد و میزان بروز و شیوع آن در حال افزایش است. باتوجه به این که بررسی جامعی بر روی سرطان‌های شایع در زنان ایرانی صورت نگرفته، این مطالعه با هدف تعیین روند بروز 10 سرطان شایع در بین زنان ایرانی از سال 1382 تا 1388 انجام گرفته است.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل داده‌های موجود صورت گرفته و از داده‌های منتشر شده سیستم ثبت کشوری موارد سرطان استفاده گردیده است. در این مطالعه کلیه موارد ثبت شده کشوری سرطان در زنان طی سال‌های 82 تا 88 در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت. میزا‌ن موارد سنی گزارش شده بروز سرطان با روش استاندارد سازی مستقیم و با استفاده از جمعیت استاندارد جهان محاسبه شده است. آزمون روند خطی کوکران-آرمیتاژ نیز جهت بررسی تغییرات روند میزان بروز و با استفاده از نرم افزار Winpepi انجام شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که نسبت کل سرطان‌ها در زنان در مقایسه با کل جمعیت در حال افزایش است. سرطان‌های پستان، پوست، کولورکتال، معده، مری، تیروئید، لوکومیا، تخمدان، مغز و رحم به ترتیب شایع‌ترین سرطان‌ها در بین زنان ایرانی بوده‌اند. در طول سال‌های مورد بررسی روند افزایشی این سرطان‌ها به طور قابل توجهی نمایان است.

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه، میزان بروز انواع سرطان‌ها در زنان دارای سیر صعودی است. به کارگیری برنامه‌های غربال‌گری در کاهش روند این بیماری‌ها می‌تواند مفید باشد.


حمید رضا مومنی، حوری سپهری، مهری یوسفی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آلومینیوم به‮عنوان یک آلاینده زیست محیطی قادر است اثرات مخربی از طریق القا استرس اکسیداتیو بر دستگاه تولید مثل نر و اسپرم اعمال نماید. سیلیمارین ماده موثره عصاره گیاه خار مریم است و می‮تواند به ‮عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی استرس اکسیداتیو را مهار کند. با توجه به اثرات سمی آلومینیوم و نقش آنتی اکسیدانتی سیلیمارین، این پژوهش با هدف بررسی قابلیت سیلیمارین جهت مهار اثرات مخرب آلومینیوم بر تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم قوچ انجام گرفت.

 مواد و روش‮ها: در این مطالعه تجربی، اسپرم‮های اپی‏دیدیمی قوچ فراهانی به پنج گروه اسپرم‮های لحظه صفر، اسپرم‮های لحظه 180 دقیقه (کنترل)، اسپرم‮های تیمار شده با آلومینیوم کلراید (5/0 میلی‏مولار) به ‏مدت 180 دقیقه، اسپرم‮های تیمار شده توام با آلومینیوم کلراید (5/0 میکرو‏مولار) و سیلیمارین(5/0 میکرو‏مولار) به ‏مدت 180 دقیقه و اسپرم‮های تیمار شده با سیلیمارین (5/0 میکرو و مولار) به‏ مدت 180 دقیقه تقسیم شدند. برای بررسی تمامیت غشا و تمامیت آکروزوم اسپرم، به‮ترتیب از رنگ‏آمیزی هم‏زمان هوخست-پروپیدیوم آیوداید و کوماسی برلیانت بلو استفاده شد. داده‏ها از طریق آنالیز واریانس یک‏طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی‏داری برابر با 05/0>p در نظر گرفته شد.

 یافته‮ها: درصد تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم در گروه تیمار شده با آلومینیوم کلراید به‮طور معنی‮داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. کاربرد مشترک سیلیمارین و آلومینیوم کلراید موجب شد که این اثرات به ‮طور معنی‮داری در مقایسه با گروه تیمار شده با آلومینیوم کلراید جبران شود.

 نتیجه‏گیری: آلومینیوم کلراید بر روی تمامیت غشای پلاسمایی و تمامیت آکروزوم اسپرم قوچ اثر مخرب دارد و سیلیمارین قادر است اثرات سمی این آلاینده بر روی این پارامترها را جبران نماید.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb