12 نتیجه برای مهران
مهرانگیز نادری نبی،
دوره 2، شماره 7 - ( تابستان 1378 )
چکیده
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است، ولی بدلیل ارائه علائم مختلف اغلب تشخیص داده نمی شود. یکی از اینها ارائه علایم مختلف بیان جسمی یا جسمانی سازی است. این تابلوی بالینی موجب مراجعات مکرر به پزشکان مختلف می شود و بیماران درمان های علامتی می گیرند و طبعا اختلال زمینه ای درمان اساسی نمی گیرد و مزمن می شود و علاوه بر آن پیگیری های بی مورد موجب هدر رفتن نیروی انسانی و آزمایشات بی مورد می گردد. نظر به اهمیت این موضوع، پژوهشی در فاصله مهر ماه تا اسفند ماه سال 76 در مجتمع آموزشی – درمانی حضرت رسول اکرم انجام شد و از بین مراجعین که به مدت حداقل بیش از 2 سال مشکلات جسمانی داشتند و پزشکان متخصص رده های مختلف یافته ی ارگانیک قابل توجیه پیدا نکرده بودند، 100 نفر تحت ارزیابی قرار گرفتند . از بین این تعداد بیمار 37 نفر نمرات افسردگی بالای میانگین داشتند، افسردگی بطور مشخص در گروم کم درآمد و جنس زن شایع تر بود. این بررسی نشان می دهد در کسانی که شکایات جسمانی مزمن و مکرر دارند و یافته ارگانیک قابل توجه نمی یابیم، افسردگی می تواند در رده های اول تشخیص باشد.
مهرانگیز زمانی، فاطمه سلطان بیگی،
دوره 4، شماره 3 - ( پايیز 1380 )
چکیده
مقدمه: دیسمنوره اولیه میزان شیوع تا 90% دارد و شایع ترین مشکل ژنیکولوژی محسوب می شود و یکی از علل شایع کاهش کیفیت زندگی زنان است. اساس درمان را داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی تشکیل می دهد و در خط دوم درمان قرص های خوراکی جلوگیری از بارداری قرار می گیرد. کارازمائی های بالینی چونTENS (تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست) طب سوزنی، اسیدهای چرب امگا3، (روغن ماهی)، نیتروگلیسیرین تراپوستی، تیامین و منیزیم همگی دیسمنوره را کاهش می دهد، ولی در مطالعات انجام شده تعداد نمونه ها اندک و مدت پیگیری کوتاه بوده است.
در مطالعه ای که توسط GOKHALE در کشور هند در سال 1996 انجام گرفت، تاثیر درمانی ویتامین B1 در درمان دیسمنوره ثابت گردید و پایایی جواب به درمان دو ماه بعد از قطع قرص گزارش گردید. برآن شدیم که طی مطالعه ای تاثیر درمانی ویتامینB1 را در درمان دیسمنوره اولیه ارزیابی نموده و پایایی جواب را به مدت سه ماه بعد از اتمام درمان بسنجیم.
روش کار: در این مطالعه که با مجوز رسمی از سازمان تحقیقات ملی کشور انجام گردید، در مدت زمان دو سال از مهر 78 تا مهر 80 طی مطالعه دوسوکور از افراد مبتلا به دیسمنوره اولیه در دبیرستان های دخترانه و پیش دانشگاهی همدان، یک گروه 124 نفره دریافت پلاسبو و یک گروه 118 نفره دریافت ویتامینB1 وارد مطالعه شدند و گروه شاهد مدت سه ماه روزانه یک عدد پلاسبو و گروه مورد یک عدد ویتامین B1 100mg دریافت داشتند و بعد از سه ماه از اتمام درمان بر اساس معیارهای Cox menstrual scale ,visual analgesic scale ارزیابی شده اند.
نتایج: شیوع دیسمنوره اولیه در جمعیت مورد مطالعه 57/9% بود. به طور کلی سن شروع قاعدگی 13/3 سال بود. در جمعیت مورد مطالعه 85/5% درصد قاعدگی نامنظم داشته اند و میانگین سن دیسمنوره 14/08 سال بوده است. شروع فراوانی علائم (سندرم قبل از قاعدگی) و علائم همراه با دیسمنوره نیز در جمعیت مورد مطالعه بررسی شد. توزیع فراوانی مصرفNSAID در جمعیت مورد مطالعه 63/7% بوده است. از بین دو گروه تحت درمان تسکین درد بعد از سه ماه در گروه شاهد 21% و در گروه مورد 86/4% بود که با Chi=103/59 ,value=0/000 ارزشمند بوده است و بعد از 6 ماه از شروع درمان و 3 ماه بعد از اتمام درمان با پیگیری نمونه ها میزان جواب درمانی تغییر نکرده است. آنالیز نتایج توسط SPSS انجام شد.
نتیجه گیری: بر اساس مطالعه در دست، پیشنهاد می گردد با توجه به بدون عوارض بودن این درمان، تحمل آسان دارو و نیز اثر درمانی خوب آن به عنوان یکی از درمان های رایج دیسمنوره مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به این که پایایی درمان دیسمنوره اولیه با ویتامین B1 در این مطالعه سه ماه بوده است و بعد از سه ماه نیاز به تجدید درمان وجود دارد، استفاده از دوره های متناوب درمان با ویتامین B1 پیشنهاد می گردد.
کبری راهزانی، علی اکبر ملکی راد، نسرین الهی، مهران جلالی، محمدحسین حقیقی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه: سردرد تنشی شایع ترین نوع سردرد است که تنش، اضطراب و افسردگی نقش عمده ای در ایجاد آن دارند. برای درمان این نوع سردرد از روش های دارویی و غیر دارویی استفاده می شود. امروزه علاقه به استفاده از روش های غیردارویی جهت درمان رو به رشد است. این در پاسخ به مصرف بی رویه داروها، عوارض و هزینه های زیاد ناشی از مصرف آنهاست. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ماساژ در درمان سردرد تنشی مزمن انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. تعداد 25 نفر زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن طی 5 هفته تحت مطالعه قرار گرفتند. از افراد تحت مطالعه خواسته شد طی این 5 هفته شاخص های سردرد را چهار مرتبه در روز (قبل از صبحانه، قبل از ناهار، قبل از شام و قبل از خواب) در چک لیست ثبت نمایند. اطلاعات به دست آمده از هفته اول و پنجم به عنوان اطلاعات قبل و بعد از مداخله (ماساژ) ثبت گردید. اطلاعات هفته دوم، سوم و چهارم پژوهش به عنوان داده های حین مداخله ثبت گردید. افراد تحت مطالعه حین مداخله هفته ای 2 بار هرنوبت به مدت 20 دقیقه تحت درمان با ماساژ سایشی در ناحیه پشت گردن و شانه ها قرار گرفتند. شاخص های سر درد شامل شدت، تکرار و مدت زمان سردرد بود. شدت با استفاده از معیار 11 نقطه ای ثبت شد. تکرار با محاسبه تعداد روزهای ابتلا به سردرد و مدت زمان از طریق مجموع ساعات سردرد در هفته بخش بر تکرار حملات محاسبه گردید. اطلاعات با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج حاصله نشان دهنده تاثیر مثبت ماساژ بود بطوری که شاخص های سردرد اختلاف معنی داری را در سه مرحله قبل، حین و پس از مداخله نشان دادند (p<0/01). میزان بهبودی برای هر شاخص (شدت، تکرار و مدت زمان سردرد) به ترتیب 52، 28 و 57% بود.
نتیجه گیری: ماساژ درمانی منجر به کاهش شدت، تکرار و طول مدت سردرد تنشی شده و می تواند باعث بهبود سردرد تنشی شود.
ساغر سعید آبادی، مهرانگیز صدوقی، هدایت صحرائی، حسین بهادران، جواد فحانیک بابائی، سیروس جلیلی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: مصرف اوپیوئیدها در کشور ما گسترش زیادی دارد. با توجه به توان این مواد در عبور از جفت و تاثیرگذاری بر رشد و تکامل جنین، امکان بروز مشکلات در نسل دوم نیز در افراد استفاده کننده از این مواد زیاد است. این تحقیق به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر بر تکوین جنینی پیاز بویایی در موشهای بزرگ آزمایشگاهی نژاد ویستار پرداخته است. روشکار: این مطالعه از نوع تجربی بود و به این منظور موشهای بزرگ آزمایشگاهی ماده با محدوده وزنی300-250 گرم مطالعه شدند. گروه آزمایشی پس از بارداری، مورفین را با دوز 05/0 میلی گرم بر میلی لیتر در آب آشامیدنی دریافت کردند. 19 روز پس از بارداری، موشهای آبستن با استفاده از کلروفرم بیهوش شده و جنینها به همراه رحم طی عمل جراحی از بدن حیوان ماده خارج گردیده، وزن جنینها با ترازوی دیجیتالی با دقت 0001/0 گرم و طول قدامی- خلفی آنها به عـنوان معـیاری از طول جنین با کولیس ورنیه با دقت 05/0 میلیمتر اندازهگیری شد. سپس جنینها مراحـل پردازش بافتی را طی کرده و پس از برشگیری و رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین ائوزین(H&E) و نیترات نقره، از نظر رشد پیاز بویایی مورد بررسی میکروسکوپی قرارگرفتند. برای تعیین تفاوت بافت پیاز بویایی در گروههای شاهد و آزمایش از نرم افزار موتیک استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: کاهش وزن جنینهایی که مورفین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل، معنیدار بود. در حالی که کاهش طول جنینها در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنیدار نبود. در هر دو گروه سه لایه سلولی مجزا در پیاز بویائی مشخص بود به طوری که در گروه آزمایشی، ضخامت لایههای میانی و خارجی افزایش و ضخامت لایه داخلی کاهش یافته بود. همچنین، فضای بین سلولی در لایههای میانی و خارجی زیاد شده بود که این ممکن است به معنای اثر مورفین در کاهش مهاجرت سلولی در این ناحیه باشد. در هر دو گروه سه نوع سلول کروی، هرمی و تیره قابل تشخیص بود. شمارش سلولی نیز نشان داد که تعداد سلولهای کروی، هرمی و تیره در گروه آزمایشی کاهش یافته بود. نتیجهگیری: از این مشاهدات نتیجهگیری میشود که مصرف مورفین دردوران بارداری، باعث بروز نقائصی درتکوین پیاز بویایی جنین میگردد که با کاهش تعداد سلولها و نیز کاهش مهاجرت آنها مشخص میشود.
سلام وطن دوست، نورالدین محمدی، منصوره فراهانی، عباس مهران،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران دارای تراکئوستومی به علت تغییرات و محدودیتهای ایجاد شده کیفیت زندگی آنها پایین میآید که شاید با آموزش مناسب بتوان علاوه بر بهبود کیفیت زندگی این بیماران، رضایتمندی آنها از آموزش ارائه شده را نیز افزایش داد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر فیلم آموزشی بر کیفیت زندگی و رضایتمندی بیماران تراکئوستومی میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه نیمه تجربی بر روی 80 بیمار دارای تراکئوستومی در بیمارستانهای امیر علم و امام خمینی شهر تهران در سال 1392 انجام شده است. بیماران با روش نمونهگیری تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله تخصیص داده شدند. در حین ترخیص پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، کیفیت زندگی (36-SF) و رضایتمندی (VAS) را تکمیل نمودند. سپس به گروه مداخله علاوه بر دریافت آموزشهای معمول از پرسنل بیمارستان یک عدد سی دی آموزشی جهت استفاده در منزل داده شد. بعد از دو ماه مجددا کیفیت زندگی و رضایتمندی دو گروه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: تحلیلهای آماری نشان داد، میانگین کلی کیفیت زندگی بعد از مداخله تفاوت آماری معنیدار بود(003/0p=). همچنین کیفیت زندگی در گروه مداخله دو ماه بعد از ترخیص در ابعاد محدودیت نقش به علت مشکلات عاطفی، وضعیت عاطفی، عملکرد اجتماعی، انرژی، سلامت عمومی و درد افزایش یافته بود. میانگین رضایتمندی از آموزش بعد از مداخله در دو گروه دارای تفاوت آماری معنیدار بود(001/0p<).
نتیجهگیری: استفاده از فیلم آموزشی علاوه بر آموزشهای معمول میتواند باعث ارتقای کیفیت زندگی و افزایش رضایتمندی بیماران تراکئوستومیشود.
نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تکانشگری هسته اصلی بسیاری از آسیبهای اجتماعی میباشد، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفههای تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی بر رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر پژوهشی نیمه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران زن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر شهر اراک بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 32 بیمار بود که تشخیص رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری را به تشخیص روانپزشک مرکز دریافت نمودند که این افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. این بیماران با استفاده از مصاحبه تشخیصی ساختار یافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، مقیاس تکانشگری بارات، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی در مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرارگرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه (2-30/2ساعته) تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای رفتاردرمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفههای تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی در متغیرهای رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری تفاوت معنیداری وجود دارد(01/0p<).
نتیجهگیری: مولفههای تحمل پریشانی و نظمبخشی هیجانی در رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش خشمهای انفجاری و رفتارهای تکانشی موثر است.
نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش خشمهای انفجاری بود.
مواد و روشها: این طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه32بیمار مبتلا به خشمهای انفجاری مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر اراک بودند که به صورت تصادفی به گروههای آزمایش (رفتار درمانی دیالکتیکی) و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در16 جلسه 2 تا 5/2 ساعته به صورت گروهی تحت آموزش مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، بیماران قبل و بعد از مداخله پرسشنامه تکانشگری آیزنک را کامل کردند و با توجه به این که پیش فرضهای لازم برای انجام تحلیل کوارریانس چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره برآورده نشد از تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی خشمهای انفجاری را به طور معنیداری کاهش میدهد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان بیان کرد که رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش خشمهای انفجاری در افراد تحت درمان شده و استفاده از این روش درمانی میتواند جزء برنامههای مداخلاتی در سطوح گروههای هدف مراکز روان درمانی قرار گیرد همچنین، این روش از طریق کاهش خشمهای انفجاری به بهرهوری زندگی درمانجویان کمک می نماید.
مجتبی خان سوز، بهرام عابدی، مهدی مرادی، عباس مهران پور،
دوره 19، شماره 12 - ( اسفند ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر حاد مصرف مکمل جدوار بر آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز(AST) و آلانین آمینوترانسفراز(ALT) پس از فعالیت فزاینده واماندهساز در مردان هندبالیست بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت دو سو کور انجام گرفت، 12 هندبالیست که حداقل 2 سال در لیگ بازی کرده بودند (با میانگین سن 42/21 سال، قد 186 سانتیمتر، وزن 25/83 کیلوگرم و نمایه توده بدن 09/24 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی به 2 گروه برابر (6=n) تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند. قبل(صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل، نمونههای خونی از ورید ساعد میانی(باسلیک) آزمودنیها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. سپس، گروه مکمل روزانه 3 کپسول 500 میلیگرمی جدوار و گروه کنترل روزانه 3 کپسول 500 میلیگرمی مالتودکسترین به مدت هفت روز مصرف کردند. 24 ساعت پس از مصرف آخرین کپسول، آزمودنیها پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند و همانند پروتکل اول نمونههای خونی قبل (صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل جمعآوری شد و به آزمایشگاه انتقال داده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل و وابسته نشان داد که مصرف هفت روز مکمل جدوار بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) تفاوت معناداری ایجاد نکرد(05/0≤p)، اما مقدار آلانین آمینوترانسفراز در گروه مکمل(mg.dl-183/16) نسبت به گروه دارونما( mg.dl-15/20) کاهش یافت. همچنین، مقدار آسپارتات آمینوترانسفراز از( mg.dl-128) به ( mg.dl-117/35) افزایش داشت، اما این افزایش و کاهش در مقادیر فوق معنادار نبود(05/0≤p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف حاد مکمل جدوار و یک جلسه فعالیت فزاینده تأثیر معناداری بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در مردان هندبالیست ندارد.
ابوالفضل آهنی، محمد مهدی حسن زاده طاهری، مهران حسینی، محمد حسن پور فرد،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ریشه زنبق بیابانی در طب سنتی به عنوان مسکن توصیه می شود. با این وجود، تاکنون اثرات آن مورد ارزیابی علمی قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات ضد دردی و ضد التهابی عصاره الکلی ریزوم زنبق در موش آزمایشگاهی طراحی گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از موش های نر نژاد بالب-سی استفاده شد. 40 سر موش به پنج گروه مساوی تقسیم شده (کنترل، مورفین 5 میلیگرم بر کیلوگرم ، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلیگرم بر کیلوگرم) و با آزمون هات پلیت در زمان های 30، 60 و 120دقیقه بعد از دریافت مداخلات مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر این، 36 موش دیگر به شش گروه مساوی تقسیم (کنترل بدون ایجاد التهاب، مدل التهاب، دگزا متازون 5 میلیگرم بر کیلوگرم، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی گرم بر کیلوگرم) و با آزمون ایجاد التهاب توسط گزیلل بررسی شدند. تمام مداخلات به صورت تزریق درون صفاقی انجام شد. داده ها با آزمون های آماری تحلیل واریانس یکطرفه یا کروسکال والیس و به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: در قیاس با گروه کنترل، عصاره در تمام دوزها به طور معنی داری زمان پاسخ به محرک حرارتی را افزایش داد (05/0< p). این توانایی در دوزهای بالا و یا زمان بیشتر با مورفین برابر بود. همچنین عصاره در تمام دوزها، مشابه داروی دگزامتازون، به طور معنیداری(001/0< p) سبب کاهش التهاب در موش ها گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به طور آشکار نشان داد که ریزوم زنبق بیابانی خواص ضد دردی و ضد التهابی در موش کوچک آزمایشگاهی دارد.
مهران درست قول، سید منصور سیدنژاد، ایوب جباری،
دوره 21، شماره 3 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه نگرانی های پیشرونده ای در خصوص کاهش سلامت تولیدمثلی مردان وجود دارد. استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از مکانیسم های احتمالی ایجاد اختلال در سیستم تولیدمثلی مطرح می شود. بیلهر از جمله گیاهان طب سنتی ایران بوده که خواص افزایشدهندگی توان باروری مردان برای آن پیشنهاد شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات بیلهر بر وضعیت اکسیداتیو و پارامترهای تولیدمثلی موشهای صحرایی نر انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، موشهای صحرایی نر بالغ سالم به مدت 70 روز مقادیر 100، 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره اتانولی برگهای بیلهر را از طریق گاواژ دریافت کردند. نمونههای خون جهت سنجش تستوسترون، LH و FSH اخذ گردید. وزن اندامهای تولیدمثلی، غلظت، قابلیت تحرک و مورفولوژی اسپرم، قطر لوله های اسپرم ساز، ارتفاع اپیتلیوم زایا و نیز سطوح مالوندیآلدئید، سوپراکسید دسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز بافت بیضه ارزیابی شد.
یافته ها: وزن بیضه و اپیدیدیم در موشهای صحرایی تحت تیمار با مقادیر 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره به طور معنیداری افزایش یافت. در گروههای تیمار غلظت اسپرم و درصد اسپرمهای با مورفولوژی نرمال به طور معنیداری(05/0>p) بالاتر بود. سطوح سرمی هورمونهای تستوسترون، FSH و LH در گروههای تیمار تفاوتی با گروه کنترل نشان نداد. عصاره بیلهر سطوح مالوندیآلدئید را به طور معنی داری(05/0>p) کاهش داده و موجب افزایش معنیدار (05/0>p) سطوح آنزیمهای سوپراکسیددسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز در بافت بیضه موشهای صحرایی گردید.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان میدهد عصاره برگ های بیلهر موجب بهبود پارامترهای تولیدمثلی شده که میتواند به دلیل ویژگی های آنتی اکسیدانی این گیاه باشد.
فتح الله محقق، مهران محسنی، نسرین رباط میلی، محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، نیرسادات مصطفوی،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پرتودرمانی، نابودی سلولهای سرطانی است و در تمام بیماران مبتلا به سرطان پستان باعث کاهش عود مجدد در آینده، تسکین درد در تومورهای موضعی و علائم متاستازها میشود. روشهای درمانی مختلفی مانند فیلدهای الکترونی یا فوتونی یا ترکیبی از هر دو نوع فیلد وجود دارد.
مواد و روشها: در این مطالعه برای درمان غدد لنفاوی ناحیهای سوپراکلاویکل از دو روش درمانی 1) درمان فوتون و 2) ترکیب فوتون–الکترون در پرتودرمانی استفاده شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان (راست) همراه با درگیری غدد لنفاوی ناحیهای انتخاب شدند. با استفاده از نرمافزار ایزوگری اطلاعات طراحی درمان بیماران با دو روش مذکور بهدست آمد.
یافتهها: ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در روش اول 64/1±08/52 و 51/59±0/42 گری و برای روش دوم 64/1±24/54 و 43/0±67/43 گری گزارش شد. V90 (درصدی از حجم سوپراکلاوکل که 90 درصد دوز تجویزی را دریافت کرده است) در روش اول 94/1±74/59 درصد و در روش دوم 94/0±26/70 درصد محاسبه و مقدار p، 004/0 گزارش شد. ماکزیمم دوز رسیده به نخاع در دو روش اول 9/1±66/14 و 92/22±0/10 و برای تیروئید به ترتیب 1/3±62/42 و 02/5±67/37 گری بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج ماکزیمم دوز رسیده به نخاع و تیروئید در روش جدید با سطح معنیداری کاهش داشت. ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در درمان جدید افزایش داشت. پوشش دهی حجم تومور در روش جدید بهینهتر گزارش شد.
رویا فاطمی نژاد، محمد رضا دایر، مهران درست قول، محمدرضا پریشانی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده
مقدمه: پروتئین نوروتوکسین بوتولینیوم (بوتاکس)، جهت زیباسازی و کاهش چین و چروک صورت بدون توجه به خطرات بالقوه آن بطور وسیعی استفاده میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات بوتاکس بر عوامل بیوشیمیایی خون و نیز ساختار بافتی کلیه موشهای صحرایی ماده انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه، تعداد 28 عدد موش صحرایی ماده بالغ از نژاد ویستار انتخاب و بطور تصادفی به چهار گروه هفتتایی تقسیم شدند. به سه گروه اول تا سوم به ترتیب بوتاکس با دوزهای 4، 6 و 8 تزریق و به گروه چهارم یا گروه شاهد سالین به صورت داخل صفاقی (یک سوم پایینی شکم و یک سانتیمتر زیر ناف سمت چپ) تزریق شد. سپس به مدت سه ماه با دسترسی کامل به غذا و آب در شرایط دمایی 22 درجه سانتیگراد و چرخه روشنایی و تاریکی 12 ساعته در خانه حیوانات نگهداری شدند. در پایان دوره، حیوانات بعد از 24 ساعت گرسنگی توسط اتر بیهوش و از ناحیه قلب آنها خونگیری شد. سپس حیوانات آسانکشی شده و نمونههای بافتی کلیه آنها جهت بررسیهای بافت شناختی استخراج گردید.
یافتهها: نتایج بیوشیمایی حاکی از افزایش معنیدار کراتینین خون بدنبال تزریق بوتاکس در مقادیر 6 و 8 واحد بود که نشاندهنده آسیب کلیوی است. اگرچه افزایش در میزان اسید اوریک خون در مقایسه با گروه کنترل در سطح 95 درصد معنیدار نبود ولی در سطح 94 درصد اختلاف معنیداری را نشان داد که حاکی از آسیب اولیه به کلیهها میباشد. مطالعات بافت شناختی نشان داد که تزریق داخل صفاقی بوتاکس در دوز 8 واحد، در بافت کلیه تغییرات ساختاری پراکنده و محدود در برخی از نواحی کلیه شامل دژنرسانس واکوئلر سلولهای اپیتلیال ایجاد میکند.
نتیجهگیری: بنابر نتایج مطالعه حاضر، استفاده از بوتاکس در دورههای طولانی و تکرار شونده، علاوه برآسیبهای موضعی ممکن است باعث آسیبهای جدی به کلیهها شده و زندگی فرد را تهدید نماید.