جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای مهدوی

محمد حسن دوامی، مهدی مسیبی، عباس مهدوی پور،
دوره 3، شماره 2 - ( تابستان 1379 )
چکیده

بیماری های انگلی کماکان از مشکلات مهم کشورهای در حال توسعه می باشند. طیف گسترده ای از آلودگی های انگلی روده ای شامل انواعی می باشند که از طریق آب، خاک و مواد غذایی آلوده به انسان منتقل می شوند. خوردن سبزیجات به صورت خام که در ایران رایج می باشد همواره افراد را در خطر آلودگی قرار می دهد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آلودگی انگلی سزیجات مصرفی در شهر اراک به تفکیک نوع سبزی و منطقه کشت سبزیجات بوده است. تعداد 150 نمونه سبزی به روش نمونه برداری تصادفی از سطح شهر جمع آوری و با روش رسوبی جهت بررسی آلودگی انگلی مورد آزمایش قرار گرفتند. از کل نمونه های فوق تعداد 120 نمونه مربوط به سبزیجات وارداتی بود که از این تعداد 68/3% (82 نمونه) آلوده به انگل بودند. بیشترین آلودگی انگلی در سبزیجات وارداتی مربوط به سبزیجات کشت شده در اصفهان بود. از 30 نمونه مربوط به سبزیجات کشت شده در شهرستان اراک، 56/6% (17 نمونه) آلوده به انگل بودند. میزان کل آلودگی انگلی سبزیجات 66% بود. از نظر نوع کود مصرفی در کشت سبزیجات در مناطق مورد مطالعه، کود حیوانی بیشترین مورد مصرف را داشته است.

محمدعلی شریعت زاده، قاسم مسیبی، ناصر مهدوی شهری، احسان اله غزنوی راد، علی فانی، عبدالرحمان دزفولیان، علی چهریی،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز 1382 )
چکیده

مقدمه: دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.
روش کار: در این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های
 HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های
 A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.
نتیجه گیری: هرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های
 HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد. 
 

محمود رضا نخعی، ولی رضویه، رضا مهدوی، محمدرضا پالیزوان، سیروس مددی نوعی،
دوره 7، شماره 3 - ( پائیز 1383 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات زیادی در زمینه اهمیت مصرف اسیدهای چرب ضروری بر عملکردهای فیزیولوژیک و رفتاری در انسان ها و حیوانات انجام گرفته است. اسیدهای چرب ضروری باید از طریق مواد غذایی دریافت شوند. در این مطالعه ئاثرات مصرف ایزومرهای سیس و ترانس اسیدهای چرب موجود در رژیم غذایی روی تشنجات ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول در موش ها مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع تجربی بود. در این تحقیق ابتدا حیوانات به چهار گروه تقسیم بندی شدند. در سه گروه ازمون به غذای استاندارد آنها به ترتیب اسیدهای چربtrans و cis ,trans ,cis  اضافه شد و به گروه شاهد فقط غذای استاندارد داده شد. یک ماه پس از شروع مصرف غذا، حیوانات با دوز 45 میلی گرم بر کیلو گرم تحت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول قرار گرفتند. پس از تزریق دارو رفتارهای حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که اگر چه اضافه کردن اسیدهای چرب سیس به جیره غذایی موش های نر بالغ سبب تعدیل حمله در حیوانات مورد مطالعه شده است، ولی نتیجه آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که در بین گروه هایی که به جیره غذایی آنها اسیدهای چرب سیس و ترانس اضافه شده بود در متغیرهای تنشنجی مثل مرحله حمله، مدت زمانی که طول می کشد تا حیوان به مرحله پنج تشنج برسد و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر می برد اختلاف آماری معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تجویز اسیدهای چرب سیس و ترانس به موش های نر بالغ اثری بر کیندلینگ ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول موش ها ندارد.

ناصر مهدوی شهری، علی رمضانی، محمد علی شریعت زاده، علی مقیمی، ملک سلیمانی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: یکی از شدیدترین اختلالات خلقی که در DSM-IV-TR شرح داده شده است اختلال دوقطبی نوع1 می‌باشد. این اختلال باتغییر در عملکرد CNS به وجود آمده و به نظر می‌رسد که با تغییر در ترشح نوروترانسمیترهای مغز، شخص دوره‌های مانی و افسردگی را تجربه کند. علل متعددی از جمله احتمالاً عوامل محیطی و ژنتیک در بروز اختلال دوقطبی نوع 1 موثرند. خطوط پوستی در سه ماهه اول و دوم تکامل جنین تحت اثر هر دو عامل محیط و وراثت شکل می‌گیرد و پس از آن تغییر نمی‌کند. همین دوره، دوره بحرانی رشدCNS نیز می‌باشد. احتمالاً الگوهای خطوط پوستی ممکن است با بیماری‌های ژنتیک در ارتباط باشند که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است. روش کار: این پژوهش مطالعه‌ای مورد - شاهدی می‌باشد. هدف از این تحقیق مطالعه الگوهای کمی وکیفی درماتوگلیفیک (خطوط پوستی) در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 ومقایسه آن با افراد سالم بود. براین اساس پرینت انگشتان وکف دست 30 بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی نوع 1 که در بیمارستان روانی ابن سینای مشهد بستری بودند و84 نفر سالم به عنوان شاهد گرفته شد (هر دو گروه از نژاد فارس انتخاب شدند). نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون‌های آماری تی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که مجموع خط شماری a-b (TABRC) در زنان و مردان با اختلال دو قطبی نوع 1 نسبت به گروه شاهد کاهش نشان می‌دهد، ولی این کاهش معنی دار نیست. اما از نظر نوع اثر انگشت بیماران، در مجموع اشکال Loop وWhorls نا همگن ونسبت به گروه شاهد معنی دار بودند(001/0p= و 003/0p= ). نتیجه‌گیری: در مجموع به نظر می‌رسد که درماتوگلیفیک می‌تواند یک روش جالب برای مطالعات ژنتیکی و احتمالاً روش مناسبی در تعیین پیش آگهی اختلال دوقطبی نوع1 و شاید بسیاری از بیماری‌های روانی دیگر باشد.
میترا مهدوی مزده، محبوبه همت آبادی، فرخ لقا احمدی، سپیده سیفی،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: برخی واکنش‌هایی که بیماران در طی همودیالیز تجربه می‌کنند مربوط به جریان یافتن خون در خارج از بدن می‌باشد. تعداد و شدت این واکنش‌ها، زیست سازگاری صافی‌ها را مشخص می‌کند. فعالیت کمپلمان با نوع مامبران به کار رفته در دیالیز ارتباط دارد. فعال شدن کمپلمان به دنبال استفاده از غشاهای سنتتیک کمتر از سایر انواع است. این نکته که آیا فعالیت سیستم کمپلمان، مسئول علائم حین دیالیز (مانند افت فشارخون، تهوع، خارش و ...) می‌باشد، هنوز مورد اختلاف است. به منظور مقایسه عوارض حاد بالینی حین همودیالیز برحسب نوع غشای مصرفی (پلی سولفان از انواع سنتتیک و هموفان از انواع سلولوسنتتیک) مطالعه‌ای بر روی بیماران دیالیزی بیمارستان امام خمینی تهران در سال 1383 انجام شد. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی، اطلاعات 100 بیمار ( شامل عوارض حاد بالینی حین همودیالیز) که سه جلسه با مامبران پلی سولفان و سه جلسه با مامبران هموفان دیالیز شدند، مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی از جمعیت در دسترس انجام شد و بیماران واجد شرایط (براساس نوع مامبران موجود در بخش) وارد مطالعه شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون مربع کای تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: از 100 بیماری که وارد طرح شدند، 39 درصد زن بودند. متوسط سن بیماران56/17± 85/48 سال بود. شایع‌ترین عوارض بالینی، افت فشار خون و کرامپ‌های عضلانی (هر یک 5/21درصد) بودند. اگر چه افت فشارخون در گروه پلی‌سولفان در 18درصد و در گروه هموفان در 25درصد موارد رخ داد اما تفاوت آنها معنی‌دار نبود. سایر عوارض شامل کرامپ‌های عضلانی، تهوع، استفراغ، تنگی نفس، خارش، سردرد و تب و لرز نیز در دو گروه تفاوت قبل ملاحظه‌ای نداشتند. تشنج در هیچ یک از بیماران دیده نشد. نتیجه گیری: براساس یافته‌های این مطالعه به نظر می‌رسد، در ایجاد عوارض بالینی حین همودیالیز نوع مامبران مصرفی اعم از پلی سولفان یا هموفان تأثیری ندارد و در اکثریت بیماران بدون ارجحیت خاصی می‌توان هر یک از آنها را در هر مقطع زمانی براساس نوع مامبران در دسترس استفاده کرد. به عبارتی زیست سازگاری صافی‌ها در این زمینه حداقل از نظر بالینی تفاوت قابل ملاحظه‌ای ندارد.
رضا مهدوی، سید ولی رضویه، محمود رضا نخعی، محمدرضا پالیزوان،
دوره 10، شماره 4 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: مطالعات زیادی در زمینه اهمیت مصرف اسیدهای چرب (ضروری) بر روی عملکرد مغز در انسان‌ها و حیوانات انجام گرفته است. اسیدهای چرب ضروری باید از طریق غذایی دریافت شوند. در این مطالعه اثرات مصرف ایزومرهای سیس (cis)و ترانس(trans) اسیدهای چرب موجود در رژیم غذایی بر روی تشنجات ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول درنسل دوم موش‌هایی که قبلاً کیندل شده بودند، مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا حیوانات به چهار گروه تقسیم‌بندی شدند. در سه گروه آزمون به غذای استاندارد آنها به ترتیب اسیدهای چرب سیس، ترانس، سیس+ترانس اضافه شد و به گروه شاهد فقط غذای استاندارد داده شد. یک ماه پس ار شروع مصرف غذا، حیوانات با دوز 45 میلی گرم بر کیلوگرم داخل صفاقی، تحت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول (PTZ) قرار گرفتند. پس از تزریق دارو به صورت یک روز در میان، رفتارهای حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد. منظور از رفتارهای حیوان مشاهده مراحل پنج گانه تشنج است که چنان چه حیوان پس از سه مرتبه متوالی دچار حالت پنجم تشنج می‌گردید، به عنوان حیوان کیندل شده ثبت می‌شد. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های آماری کی اس، تی و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که مرحله حمله در موش‌های گروه ترانس به شکل معنی‌داری نسبت به گروه های دیگر بیشتر است. هم چنین مقایسه مدت زمانی که حیوان در مرحله پنجم تشنج به سر می‌برد، نشان داد که این زمان در موش‌های گروه ترانس به شکل معنی‌داری نسبت به گروه کنترل و سیس افزایش پیدا کرده است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تجویز اسیدهای چرب سیس و ترانس بر روی کیندلینگ ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول در نسل دوم موش‌هایی که قبلاً کیندل شده‌اند، تاثیر دارد. به این صورت که گروهی که از اسیدهای چرب ترانس استفاده کرده بودند، نسبت به گروه استفاده کننده از اسیدهای چرب سیس حالت شدیدتر تشنج و مدت زمان بیشتر ابتلا به تشنج را نشان دادند.
کوروش باسامی، زهرا مهدوی، ملاحت نیکروان مفرد، حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: عفونت ادراری یکی از شایع‌ترین عفونت‌های بیمارستانی است که غالباً پس از وسیله گذاری در مجرای ادرار و عموماً پس از سوندگذاری ایجاد می‌گردد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر ضد عفونی سوند و مئای ادراری بر میزان بروز باکتریوری در بیماران بستری در بخش داخلی اعصاب بیمارستان شهدای تجریش انجام شد. روش کار: .پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی است. تعداد 70 بیمار سوندگذاری شده مبتلا به سکته مغزی که عفونت ادراری نداشتند، به روش نمونه‌گیری در دسترس، انتخاب شدند (گروه مداخله=35 مورد، گروه شاهد=35 مورد). در گروه مداخله روزانه یک بار ناحیه مئای ادراری، محل اتصال سوند به لوله کیسه ادرار و دو بار در روز محل پیچ تخلیه ادرار با پماد پویدون آیوداین 10 درصد ضد عفونی می‌گردید. در گروه شاهد محل‌های مذکور توسط سرم نرمال سالین شستشو می‌شد. سپس از هر دو گروه مورد و شاهد روز دوم، پنجم، هشتم، یازدهم و چهاردهم یک نمونه ادراری جهت کشت به آزمایشگاه فرستاده می‌شد. حداکثر زمان مطالعه 14 روز بود. نتایج : میزان بروز باکتریوری در گروه مداخله و شاهد به ترتیب20 و 9/42 درصد بود. خطر نسبی بروز باکتریوری 14/2 بود ( 14/2 = RR ). در بیماران مبتلا به باکتریوری در گروه مداخله و شاهد به ترتیب در7/85 و 6/86 درصد موارد پیوری و در 6/28 و3/33 درصد موارد علائم بالینی عفونت ادراری دیده شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از پماد پویدون آیوداین 10 درصد جهت ضدعفونی کردن محل اتصال سوند به لوله کیسه ادرار، محل پیچ تخلیه ادرار سوند و مئای ادراری باعث کاهش میزان باکتریوری در مردان می‌شود.
سید محمد علی شریعت زاده، ناصر مهدوی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمیدرضا مؤمنی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: یکی از بهترین مثال‌های ترمیم اپی مورفیک واقعی در پستانداران، جایگزینی مجدد انواع بافت‌های پایه در سوراخ‌های ایجاد شده در لاله‌ی گوش خرگوش است که از طریق تمایز بافت بلاستما ایجاد می‌گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی سرعت و درصد ترمیم سوراخ‌های ایجاد شده با اشکال هندسی متفاوت در لاله گوش خرگوش می‌باشد. روش کار: در این تحقیق با استفاده از انبرهای مخصوصی که به همین منظور ساخته شده بودند سوراخ‌هائی با اشکال هندسی متفاوت (دایره، مربع و مثلث) با مساحت یکسان (50 میلی متر مربع) در نواحی متفاوت لاله گوش (نزدیک سر، میانی و دور از سر) خرگوش ایجاد گردید. بعد از ایجاد سوراخ، به فاصله هر سه روز و به مدت 36 تا 40 روز زخم‌ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با اندازه‌گیری سطوح ترمیم شده وترمیم نشده، درصد ترمیم زخم محاسبه گردید. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که سرعت و درصد ترمیم در سوراخ‌های به شکل دایره نسبت به سوراخ‌های به شکل مربع و مثلث به طور معنی‌داری بیشتر بود. علاوه بر آن سورا‌خ‌های ایجاد شده در بخش‌های نزدیک به سر در لاله گوش، سرعت ترمیمی بیشتری را نسبت به سوراخ‌های حاشیه‌ای نشان دادند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، ترمیم زخم‌های لاله گوش خرگوش با شکل هندسی سوراخ ایجاد شده بستگی دارد، به طوری که سرعت و درصد ترمیم در اشکال دایره‌ای شکل بیشتر در حالی که در اشکال زاویه دار کمتر می‌باشد.
آمنه خسروی، مرتضی بهنام رسولی، ناصر مهدوی شهری، علی اصغر دادگر، حمید اجتهادی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: فشارخون بالا که حدود یک میلیارد نفر در دنیا به آن مبتلا هستند، یک بیماری چند فاکتوری است که هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در آن نقش دارند. در انسان در هفته چهاردهم دوران جنینی غدد عرق روی پوست شکل می‌گیرند و بعد از شکل گیری تا پایان عمر جابجا نمی‌شوند و از بین هم نمی‌روند. در این تحقیق برای اولین‌ بار، منافذ کانال‌های غدد عرق دست افراد دچار فشا خون بالا شمارش و با مقایسه آن با افراد سالم به وجود یا عدم وجود رابطه بین تعداد این منافذ با بیماری فشارخون بالا پرداخته شد. مواد و روش ها: در این مطالعه بنیادی در 75 فرد دچار فشار خون بالا با میانگین سنی 60 سال و 55 فرد سالم با میانگین سنی 49 سال، با استفاده از یک میکروسکوپ دیجیتال تعداد منافذ غدد عرق در مواضع آناتومیکی یکسان و مشخص دست (نوک انگشتان و سه‌خطی‌های a,b,c,d ) در دایره‌ای به مساحت80/16– 50/12 میلی‌متر مربع شمارش شد و نتایج حاصل با استفاده از آزمون تی تست و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج حاصل نشان می‌دهند که میانگین تعداد منافذ غدد عرق در نوک انگشتان هر دو دست و موضع سه‌خطی b دست راست در افراد با فشار خون بالا به طور معنی‌داری کمتر از افراد سالم است. نتیجه گیری: یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که رابطه معنی‌داری بین تعداد منافذ غدد عرق در نوک انگشتان و فشار خون بالا وجود دارد. بنابراین در افراد با سابقه فامیلی ابتلا به فشارخون بالا، بررسی توزیع منافذ کانال‌های غدد عرق می‌تواند در پیش آگاهی و تشخیص اولیه بیماری کمک نماید.
سهیلا نطاق، مسعود فریدونی، ناصر مهدوی شهری،
دوره 14، شماره 3 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1390 )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: تحقیقات نشان می‌دهد، برخی افرادی که زندگی پراسترسی دارند علیرغم دارا نبودن عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی، دچار این بیماری می‌شوند. بنابراین استرس، یکی از مهمترین عوامل در ایجاد این بیماری است. در مطالعه حاضر، اثر احتمالی استرس مزمن شنای اجباری و استرس صدا در القای تغییرات بافتی عروق قلب، مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی از موش‌های صحرائی نر نژاد ویستار استفاده شد. دو نوع متفاوت استرس مزمن، شامل استرس جسمانی شنای اجباری و استرس روانی صدا در نظر گرفته شد. در هر گروه پس از پایان دوره استرس، شاخص‌هایی همچون نسبت قطر لومن به قطر خارجی رگ، نسبت قطر مدیا به قطر خارجی رگ، نسبت قطر آدوانتیس به قطر خارجی رگ و نسبت ضخامت دیواره به قطر خارجی رگ مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: استرس شنای اجباری و استرس صدا هر یک به تنهایی سبب افزایش نسبت قطر مدیا به قطر خارجی رگ (001/0p<) و کاهش قطر لومن به قطر خارجی رگ (05/0p<) شدند. افزایش ضخامت دیواره به قطر خارجی رگ در گروه استرس شنای اجباری (01/0p<) و گروه استرس صدا (05/0p<) مشاهده شد. همچنین افزایش قطر آدوانتیس به قطر خارجی رگ در گروه استرس شنای اجباری (05/0p<) مشاهده شد. نتیجه گیری: این یافته‌ها پیشنهاد می‌کند که استرس مزمن می‌تواند عامل بروز تغییرات ساختاری رگ‌های کرونر بوده، که این امر زمینه را برای بروز آترواسکلروزیس و بیماری قلبی عروقی فراهم می‌آورد.
پریسا امیرکلوانق، معصومه ابتکار، کیهان آزاد منش، کریستینه هارطونیان، مهدی مهدوی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اینترفرون‌های نوع سه دارای سه لیگاند می باشند: IFN-λ1(IL-29)، IFN-λ2(IL-28A) و IFN-λ3(IL-28B) که این سه لیگاند، گیرنده هترودایمر منحصر به فرد یکسانی را بکار می برند که از زنجیره‌های C‏RF2-12 (IFN-λ-R1/IL-28Ra) و CRF2-4(IL10-R-b) تشکیل یافته است. اینترفرون‌های لامبدا چندین خصوصیت از جمله فعالیت‌های ضد ویروسی، ضد تکثیری، ایمونومدولاتوری و فعالیت ضد توموری در in vivo را نشان می دهند. هدف این مطالعه کلون کردن ژن IFN-λ1 بدست آمده از سلول‌های دندریتیک و بررسی تولید پروتئین آن در حامل بیانی یوکاریوتی می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، RNA تام از سلول‌های دندریتیک مشتق شده از مونوسیت تحریک شده با صد ng/ml از LPSاستخراج گردید. cDNA از RNA کل سنتز شد. سپس cDNA مربوط به IFN-λ1 با پرایمرهای اختصاصی توسط PCR تکثیر و در داخل حامل PTZ57R/Tدر اشرشیاکلی سویه DH5α کلون شد. سپس با استفاده از اندونوکلئازهای محدودالاثر KpnI و BamHI به داخل پلاسمید pcDNA3.1+ ساب کلون شد. بعد از انتقال به HEK293T، بیان پروتئین توسط روش ELISA ساندویچی تایید شد. نتایج: توالی DNA وارد شده مشابه با توالی کد کننده IFN-λ1 موجود در Gene Bank بود. ژن IFN-λ1 در سلول های ترانسفکت شده رونویسی و بیان آن در سلول های HEk293T توسط الیزای ساندویچی تأئید گردید. نتیجه گیری: کلونینگ و بیان موفق IFN-λ1 می‌تواند نخستین گام برای تولید و تحقیقات بیشتر درباره فعالیت‌های این سایتوکاین و فراهم آوردن زمینه های تحقیقاتی برای کسب روش‌های درمانی جدید برای سرطان، عفونت های ویروسی، بیماری‌های خود ایمنی و آلرژی و طراحی واکسن‌های مؤثرتر بکار رود
جواد بهار آرا، زهرا زاهدی فر، فرهنگ حداد، ناصر مهدوی شهری،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: چای سبز با خواص آنتی اکسیدانی خود می‎تواند از بروز برخی آسیب‎های کروموزومی جلوگیری کند. در پژوهش حاضر اثر چای سبز در مهار آسیب‎های کروموزومی القایی توسط امواج تلفن‎های همراه (امواج تلفن‎های همراه به مدت 4 روز، روزانه 3 ساعت) بر روی اریتروسیت‎های پلی کروماتیک مغز استخوان موش نر بالب سی بررسی شده است. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، 40 سر موش به طور تصادفی در 5 گروه شامل کنترل (شرایط طبیعی اتاق پرورش حیوانات)، شاهد آزمایشگاهی (شرایط آزمایشگاهی فاقد امواج تلفن‎های همراه)، تجربی 1 (قرارگیری در معرض امواج تلفن همراه)، تجربی2 (تزریق درون صفاقی 100 میلی‎گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره چای سبز به مدت 5 روز و قرارگیری در معرض امواج تلفن همراه) و تجربی3 (200 میلی‎گرم عصاره به مدت 5 روز و قرارگیری در معرض امواج تلفن همراه) تقسیم‎بندی شدند. در کلیه گروه‎ها آزمون میکرونوکلئوس انجام شد و داده‎ها با آزمون‎های آماری آنووا و توکی و به کمک نرم افزار SPSSدر سطح 05/0 p< تحلیل گردید. یافته‎ها: متوسط تعداد میکرونوکلئوس‎ها در اریتروسیت‎های پلی کروماتیک گروه شاهد آزمایشگاهی (253/0±47/3) در مقایسه با گروه کنترل (605/0±34/3) اختلاف معنی‎دار نشان نداد (05/0p>). در حالی که متوسط فراوانی میکرونوکلئوس‎ها در گروه تجربی 1 (308/0±64/5) افزایش معنی‎دار و در تجربی 2 (129/0±92/0) و تجربی 3 (046/0±55/0) در مقایسه با گروه کنترل و شاهد آزمایشگاهی کاهش معنی‎دار نشان داد (001/0=p). نتیجه گیری: امواج ساطع شده از تلفن‎های همراه سبب ایجاد آسیب‎های کروموزومی در اریتروسیت‎های پلی کروماتیک مغز استخوان موش بالب سی می‎شود، لیکن چای سبز اثر مهار کنندگی داشته و آسیب‎های کروموزومی را کاهش می‎دهد.
سارا صادق مقدم عباسپور، ناصر مهدوی شهری ، سیدمحمد علی شریعت زاده ،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش‌های مهندسی بافت برای ایجاد ساختارهای بافتی جایگزین، جدا کردن سلول‌ها از فرد بیمار، گسترش دادن جمعیت سلولی روی یک داربست و در نهایت پیوند زدن بافت حاصل به فرد بیمار می‌باشد. یکی از منابع سلولی، بافت بلاستما است. در این مطالعه سعی شد از بافت لثه انسان در تهیه داربست استفاده شود و اینترکشن‌های بین این داربست سه بعدی با بافت بلاستما بررسی شود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ابتدا لثه انسان تهیه شد و سپس با روش Snap freezing و استفاده از دترژنت سدیم دودسیل سولفات (SDS) Sodium Dodecyl Sulfateو Triton X-100 بافت حاصل سلول‌زدایی گردید. بررسی‌های بافت‌شناسی با رنگ آمیزی‌های مربوطه انجام شد. سپس داربست‌های تهیه شده درون حلقه‌های بلاستمایی 2 روزه خرگوش قرار داده شد و در محیط کشت به مدت 25 روز نگهداری شدند. نمونه‌برداری از بافت بلاستما و داربست همراه آن هر 5 روز یک بار صورت گرفت. یافته‌ها: نتایج، حذف سلول‌ها از داربست آماده شده را تایید نمود. علاوه بر این نتایج بافتی در روز پنجم و دهم، نفوذ سلول‌های بلاستمایی به داخل داربست را نشان داد. در روز پانزدهم علاوه بر نفوذ، تقسیم و تمایز احتمالی سلول‌های بلاستمایی مشاهده گردید. هم‌چنین اپیدرم زایی نیز قابل مشاهده بود. در روز بیستم و بیست و پنجم، روند نفوذ، تقسیم و تمایز سلول‌ها هم‌چنان ادامه داشت. نتیجه‌گیری: نتایج نشان دادند که امکان تهیه یک داربست طبیعی از لثه انسان به این روش وجود دارد. این داربست می‌تواند دارای اثر القایی بر رفتارهای سلولی از قبیل مهاجرت، چسبندگی، تقسیم و احتمالاً تمایز باشد. هر چند مطالعات بیشتری برای اثبات هویت سلول‌ها و سایر ویژگی‌های این داربست و هم‌چنین امکان استفاده از آن در روش‌های مهندسی بافت لثه‌ای مورد نیاز است.
مینا مهدوی راد، نوروز نجف زاده، علی نیاپور، علیرضا جعفری،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ملانوما تومور بدخیمی است که از ملانوسیت‌های پوست منشاء می‌گیرد و این بیماری در مراحل اولیه جراحی قابل درمان است ولی با پیشرفت بیماری غیرقابل درمان می‌شود. مطالعه حاضر اولین مطالعه در مورد اثر ضد سرطانی نانوکامپوزیت Ag/Zno و Zno روی میزان بقاء رده سلولی سرطان ملانوما (A-375) می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی(مداخله‌ای) رده سلولی سرطان ملانوما در محیط کشت RPMI-1640 حاوی 10 درصد سرم گاوی و پنی سیلین/استرپتومایسین کشت داده شد و سپس تاثیر رقت‌های مختلف نانوکامپوزیت اکسید روی و نقره بر روی این سلول‌ها به روش‌های M‏TT، ارزیابی کلونی و رنگ آمیزی آکریدین و اتدیوم بروماید بررسی شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد تاثیر نانوکامپوزیت ترکیبی اکسید روی/نقره، روی مرگ سلول‌های سرطانی ملانوما مشابه اکسید روی است. با افزایش غلظت‌های اکسید روی و ترکیب اکسید روی با نقره اثرات ضد سرطانی قابل ملاحظه‌ای مشاهده شد. IC50 (ﻏﻠﻈﺘﻲ از ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﻪ 50 درﺻﺪ از ﺣﻴﺎت ﺳﻠﻮﻟﻲ را ﺑﻪ ﻧﺼﻒ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲهد) دارو بر روی سلول‌های رده A-375 به ترتیب برای نانوکامپوزیت اکسید روی و ترکیب آن با نقره، 55/1±24/7 و 73/1±93/15 میکروگرم در میلی‌لیتر بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نانوکامپوزیت اکسید روی و ترکیب آن با نقره، توانایی القا مرگ سلولی روی سلول‌های سرطان ملانوما در غلظت‌های در حد میکرومولار دارد و این یافته‌ها دیدگاه جدیدی را در زمینه استفاده از نانوکامپوزیت در شیمی درمانی سرطان فراهم می‌آورد.


رقیه رحیمی ، مهدی مهدوی، معصومه ابتکار،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تحویل مستقیم آنتی‌ژن به سلول‌های دندریتیک موجب تقویت پاسخ‌های ایمنی می‌شود و راهکاری مناسب در مبارزه علیه پاتوژن‌های موتاژنی نظیر HIV می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی پاسخ‌های ایمنی حاصل از تحویل مستقیم پروتئین نوترکیب چنداپی‌توپی tat/pol/gag/env ویروس 1-HIV با کمک آنتی بادی منوکلونال علیه 205-DEC موجود در سطح سلول‌های دندریتیک موش جهت تقویت پاسخ‌های ایمنی است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، پروتئین نوترکیب حاصل از بیان پلاسمید pET23a-HIVtop4 حاوی سکانس 20-1Tat، 610-577ENV، 190-150Pol، 323-296ENV، 186-158Gag و 61-44Tat در سویه اشرشیاکلی 21BL به عنوان واکسن مدل استفاده شد. به منظور به‌کارگیری ویژگی‌های سلول‌های دندریتیک در روند ایمنی زایی، پروتئین نوترکیب به روش شیمیایی به آنتی‌بادی علیه گیرنده 205-DEC کونژوگه گردید. موش‌های بالب سی به صورت زیرپوستی با فرم کونژوگه یا غیرکونژوگه (کنترل) پپتید 4HIVtop به همراه Poly I:C به عنوان عامل بلوغ سلول‌های DC، ایمونیزه شدند. تکثیر سلولی به روش برومو دی یوریدین، پاسخ سیتوتوکسیسیتی با اندازه‌گیری گرآنزیم B، اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و آنتی بادی توتال به ترتیب با روش الیزای مستقیم و غیر مستقیم سنجیده شدند.

یافته‌ها: ایمونیزاسیون با پپتید متصل به آنتی بادی علیه 205-DEC در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل ملاحظه در پاسخ‌های تکثیری، سیتوتوکسیسیتی، تولید اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و نیز تیتر آنتی بادی توتال گردید.

نتیجه‌گیری: تحویل مستقیم آنتی ژن پروتئینی مورد نظر به سلول‌های دندریتیک + 205-DEC، در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل توجه پاسخ‌های ایمنی می‌شود.


محبوبه بحرودی، غلامرضا ایراجیان، محمد مهدی فیض آبادی، بهادر بهروز، سعید بحرودی، مهدی مهدوی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پیدایش مقاومت‌های آنتی‌بیوتیکی به ویژه مقاومت به متی‌سیلین در استافیلوکوکوس اورئوس، پروسه درمان را با مشکل مواجه ساخته است. در این مطالعه، اثر مخلوط نالوکسان و آلوم به عنوان یک ادجوانت بر کارائی واکسن استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین کشته شده بررسی گردید.

مواد و روش‌ها: سویه 834 استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین در محیط TSB کشت داده شد و به وسیله سونیکاسیون کشته شده و به عنوان یک مدل واکسن مورد استفاده قرار گرفت. موش‌های بالب سی به هفت گروه تقسیم شدند و واکسن مورد نظر در ترکیب با ادجوانت نالوکسان، آلوم، مخلوطی از نالوکسان و آلوم و یا به تنهایی مورد تزریق قرار گرفتند. سطح آنتی‌بادی توتال IgG و هم‌چنین ایزوتیپ های IgG1 , IgG2a به روش الیزا اندازه‌گیری شد و در نهایت آزمون چالش با باکتری مذکور انجام گرفت و موش‌ها به لحاظ میزان رشد باکتری در کلیه بررسی شدند.

یافته‌ها: سطح سرمی آنتی بادی IgG توتال در گروه مخلوط نالوکسان و آلوم با استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین به طور معنی‌داری افزایش پیدا کرده بود(05/0>p). به علاوه سطح پایین بار باکتری در این گروه مشاهد شد.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تجویز مخلوط نالوکسان و آلوم به عنوان یک ادجوانت همراه با واکسن کشته شده استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین، با تقویت ایمنی همورال منجر به سطح بالایی از حفاظت در برابر عفونت استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین می‌گردد.


راضیه اسماعیلی روزبهانی، رضا مهدوی نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی، از شایع‌ترین شکایات در طب زنان است. فعالیت بدنی به ‌عنوان یک عامل کاهش علائم دیسمنوره ذکرشده است. کینزیوتیپینگ یکی از روش‌های درمانی جدید است که درد، تورم و اسپاسم عضلانی را کاهش می‌دهد. از این رو، این پژوهش سعی دارد تأثیر استفاده از دو روش درمانی حرکات کششی و نواربندی را بر قاعدگی دردناک دختران دبیرستان بررسی و مقایسه نماید.

مواد و روشها: تحقیق حاضر، کاربردی و از نوع تحقیقات نیمه تجربی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می‌باشد. 30 نفر از دانش‌آموزان دبیرستان با میانگین سنی 99/0±8/16 سال، به ‌صورت دسترس انتخاب شدند و به ‌طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول تمرینات کششی را انجام دادند. گروه دوم با استفاده از کینزیوتیپ نواربندی شدند و گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله تمرینی نداشتند. پرسش‌نامه اضطراب قاعدگی MDQ برای جمع‌آوری اطلاعات، مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای اندازه گیری میزان درد و آزمون شوبر برای اندازه‌گیری دامنه حرکتی استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس در اندازه‌های تکراری با سطح معنی‌داری 05/0<p صورت گرفت.

یافته‌ها: بهبود معنی‌داری در شدت درد ناحیه کمر و شکم و میزان دامنه حرکتی کمر دیده شد. از طرف دیگر، پس از مداخله، مقایسه داده‌ها اختلاف معنی‌داری را در شدت درد بین گروه‌ها نشان داد، اما اختلاف معنی‌داری از نظر افزایش دامنه حرکتی کمر در گروه نوار بندی دیده نشد.

نتیجهگیری:  نوار کینزیوتیپ نسبت به تمرینات کششی، اثرات بهتری را در کاهش درد  ایجاد می‌کند. تمرینات کششی نیز تاثیرات بهتری در افزایش دامنه حرکتی کمر دارد.


بهادر بهروز، نور امیرمظفری، محمد مهدی فیض آبادی، نیما خرم آبادی، محبوبه بحرودی، مهدی مهدوی،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سویه‌های پاتوژن سودوموناس آئروژینوزا دارای یک فلاژل قطبی می‌باشند که برای تحرک، چسبندگی، تهاجم و ترشح فاکتورهای بیماری‌زایی مورد نیاز است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر پیش‌گیری و درمان با آنتی‌بادی ضد فلاژلین نوترکیب تیپ B در مدل موش سوخته بود.

مواد و روشها: 126 موش به 18 گروه تزریقی با رژیم‌های مختلف آنتی بادی ضد فلاژلین نوترکیب تیپ B تقسیم شدند. عفونت با تزریق زیر پوستی سویه‌های PAO1 و PAK سودوموناس آئروژینوزا در ناحیه سوخته ایجاد شد. مرگ و میر گروه‌ها به مدت یک هفته تحت نظر گرفته شد. هم‌چنین فعالیت عملکردی آنتی بادی ضد فلاژلین نوترکیب تیپ B  با انجام تست مهار حرکت و سنجش اپسونوفاگوسیتوز مورد بررسی قرار گرفت.

یافتهها: ایمونوتراپی با آنتی سرم خرگوشی سبب افزایش قابل ملاحظه (71/85 درصد) بقای موش‌های در چالش با سویه هومولوگ PAO1 در مقایسه با کنترل بافر فسفات سالین شد. میزان مرگ و میر موش‌های آلوده به سویه هترولوگ PAK، 57/28 درصد بود. این آنتی بادی مرگ ناشی از فاگوسیتوز سویه همولوگ را افزایش داد، اما صرفاً تاثیر کمی بر سویه هترولوگ داشت.

نتیجهگیری: ایمونوتراپی غیر فعال سبب حفاظت موش‌های سوخته در چالش با سویه هومولوگ گردید، اما کارایی کمتری در برابر سویه هترولوگ داشت.


محمدرضا پورمحمد، جینا خیاط زاده، بی‌بی فاطمه مظلوم، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: درماتوگلیفیک، علمی است که به مطالعه صحیح و اصولی خطوط پوستی موجود در کف دست، پا می‌پردازد. آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی مزمن با پاتوژنز خودایمنی است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید در مقایسه با گروه شاهد بود.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید و 50 نفر در گروه شاهد ساکن در شهر مشهد انجام گرفت. اثر انگشت شست دست  توسط اسکنر ثبت شد. نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل کیسه‌ای، کمانی و پیچی همراه با شمارش خطوط اثر انگشت در هر دو گروه بررسی گردید. در نهایت، داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون‌های ANOVA و X2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: طبق نتایج بدست آمده، حداکثر فراوانی الگوهای درماتوگلیفیک در هر دو دست مربوط به نوع کیسه‌ای اولنار بود. پس از آن به ترتیب در گروه بیمار  الگوهای پیچی ساده و پیچی غیر ساده و در گروه سالم الگوهای پیچی غیر ساده و پیچی ساده بیشترین فراوانی را داشتند. بین متوسط خط شماری در دست راست افراد سالم با دست راست افراد بیمار و دست چپ افراد سالم با دست چپ افراد بیمار تفاوت معنی‌داری در سطح خطای 0/05 درصد مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد این تفاوت بتواند به‌عنوان یک نشانگر تشخیصی بیولوژیک، برای غربالگری افراد مستعد به آرتریت روماتوئید استفاده شود. این اطلاعات می‌تواند در پیش‌آگهی تشخیص‌های روان‌پزشکی، پزشکی، برنامه‌های درمانی، مسائل مربوط به انسان‌شناسی و علوم اجتماعی نیز کاربرد داشته باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb