13 نتیجه برای مجد
حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، دكتر ژیلا عابد سعیدی، علی قزلباش، دكتر حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که شیوع 12 ماهه کمردرد در پرستاران بین 43 الی 76 درصد متغیر می باشد. اغلب محققان معتقدند که عوامل فیزیکی تنها توجیه کننده بخشی از علل شیوع بالای کمردرد میباشد. این پژوهش به منظور تعیین ارتباط بین کمردرد و تنیدگی شغلی در پرستاران انجام شد. روشکار: پژوهش حاضر یک مطالعه موردـ شاهدی میباشد. در این مطالعه 80 پر ستار به عنوان گروه مورد و80 پرستار به عنوان گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه مورد، پرستارانی در نظر گرفته شدند که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه کرده بودند و گروه شاهد، پرستارانی که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه نکرده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامهای استفاده شد که مشتمل بر 3 قسمت بود: اطلاعات دموگرافیک، تاریخچه کمردرد و تنیدگی شغلی. داده ها توسط آزمون های آماری تی، من ویتنی، کای دو و محاسبه ضریب همبستگی و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که بین کمردرد با تنیدگی شغلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 >p). همچنین بین کمردرد با ساعت کار ماهانه نیز رابطه معنیداری وجود داشت(05/0 >p). بین سایر فاکتورهای مورد بررسی مانند: سن، جنس، وضعیت تأهل، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، استعمال دخانیات، ورزش کردن و سابقه کار با کمردرد ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تنیدگی شغلی در گروه مبتلا به کمردرد بیشتر از گروه غیر مبتلا بود و با توجه به این که در این تحقیق بین سایر متغیرهای مورد بررسی و کمردرد رابطه معنیدار آماری مشخص نشد(به جز ساعت کار ماهانه)، میتوان نتیجهگیری کرد که بین تنیدگی شغلی و ابتلا به کمردرد رابطه وجود دارد
بابک عشرتی، اکبر فتوحی، سیدرضا مجد زاده، نضال صراف زادگان، عباس رحیمی، کاظم محمد،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: تاکنون در مورد اثر کله پاچه که در نقاط مختلف کشور و برخی کشورهای دیگر مثل افغانستان، پاکستان و هند، مصرف آن رایج است، بر بیماری های قلبی عروقی گزارشی منتشر نشده است. هدف از این مطالعه تعیین اندازه اثر کله پاچه و برخی دیگر از عوامل خطر بر سکته حاد قلبی در شهرستان اراک است. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه case-cohort بود که در سطح شهرستان اراک انجام شد. در این مطالعه دادههای شهرستان اراک مربوط به مطالعه انجام شده در سال 1380 برنامه قلب سالم اصفهان به عنوان داده های sub-cohort استفاده شدند. افراد ساکن شهرستان اراک که در زمان اجرای مطالعه به علت سکته حاد در بیمارستان بستری بودند نیز به عنوان مورد در نظر گرفته شدند. به منظور نشان دادن وجود رابطه بین پیامد و مواجهه های تحت مطالعه، خطر نسبی و حدود اطمینان 95درصد آن محاسبه گردید. همچنین در این مطالعه از میزان خطر منتسب در جامعه به عنوان شاخص اثر مواجهه در جامعه استفاده شد. نتایج: در این مطالعه تعداد 150 بیمار مبتلا به سکته حاد قلبی (گروه مورد) با 6339 نفر از ساکنین شهرستان اراک به عنوان sub-cohort مقایسه شدند. خطر منتسب جمعیت برای استفاده از کله پاچه در اراک حدود 19درصد ( با حدود اطمینان 95 درصد، 6 تا 30درصد) محاسبه گردید. خطر منتسب جمعیت برای دیابت و دخانیات به ترتیب 31درصد ( با حدود اطمینان 95 درصد، 23 تا 39درصد) و 41درصد (با حدود اطمینان 95 درصد، 31 تا 49درصد) محاسبه گردید. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه به نظر می رسد استعمال دخانیات، دیابت و مصرف کله پاچه به ترتیب بیشترین اثر را بر بروز سکته های قلبی دارند.
نیره باغچقی، حمیدرضا کوهستانی، اکرم دبیریان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: امروزه استفاده از طب مکمل و جایگزین در حال افزایش است و لمس به عنوان یکی از این روشها شناخته شده است. لمس از تحریکات حسی مفید برای نوزادان نارس میباشد. با این حال نتایج تحقیقات نشان دادهاند که نوزادان زودرس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بسیار کم تحت لمس قرار میگیرند. هدف این مطالعه تعیین تأثیر لمس بر میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی میباشد. روش کار: این تحقیق یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با اندازهگیریهای مکرر میباشد که بر روی 37 نوزاد مبتلا به سندرم دسترس تنفسی انجام شده است. جهت جمع آوری دادهها از یک فرم ثبت اطلاعات که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و جدول ثبت میزان اشباع اکسیژن خون شریانی بود، استفاده شد. ابزار دیگر مورد استفاده دستگاه پالس اکسی متر نلکور بود. اطلاعات طی سه روز متوالی جمعآوری گردید. اشباع اکسیژن خون شریانی 5 دقیقه قبل از لمس ثبت شده، سپس واحدهای پژوهش به مدت 5 دقیقه لمس شدند و با فاصله 5 و 15 دقیقه بعد از لمس، اشباع اکسیژن خون شریانی مجدداً کنترل شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که در روز اول، میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 67/95 ،91/95 و 96 بود. در روز دوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب72/95 ، 05/96 و 08/96 بود. در روز سوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 75/95 ، 16/96 و13/96 بود. در هر یک از سه روز مداخله، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی 5 و15 دقیقه بعد از لمس بیشتر از 5 دقیقه قبل از لمس بود(01/0p<). اما تفاوت آماری معنیداری بین 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس وجود نداشت. همچنین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی طی سه روز مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین لمس و افزایش اشباع اکسیژن خون شریانی ارتباط معنیداری وجود دارد. در آموزش پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان باید بر اهمیت لمس حین مراقبت از این گونه نوزادان تاکید کرد. این یافتهها نشان داد که لمس برای نوزادان نارس مفید است و میتواند نقطه آغازی جهت انجام چنین تحقیقاتی باشد.
فرشاد ملک پور، فرید ابولحسنی، محسن تقوی، کاظم محمد، رضا مجد زاده، کوروش هولاکویی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: امید زندگی یکی از اندازه های خلاصه سلامت جمعیت است که مقادیر و روند تغییرات آن در طول زمان نتیجه اصلی عملکرد نظام سلامت را نشان میدهد. برآورد امید زندگی به روشهای مستقیم و یا مبتنی بر مدل صورت میگیرد. در این بررسی برآورد امید زندگی مردم ایران به روش مستقیم در سال 1382 صورت گرفته است. روش کار: در یک مطالعه اکولوژیک، جهت محاسبه جدول عمر دورهای خلاصه سال 1382 برای 23 استان از 28 استان کشور، تعداد موارد مرگ ثبت شده برای گروههای سنی و جنسی در این 23 استان در سال 1382 از نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت مورد استفاده قرار گرفت. کم شماری مرگ بالای 4 سال به روش تعادل رشد براس برآورد و اصلاح شد. برای میزانهای مرگ زیر یکسال و 4-1 سال از مقادیر آنها با مخرج موالید زنده طبق مطالعه جمعیت و سلامت سال 1379 استفاده شد. برای مقدار کل جمعیت 23 استان از اطلاعات وزارت بهداشت استفاده شد. توزیع جمعیت بر حسب سن و جنس یک بار مشابه با توزیع جمعیت سال 79 مطالعه جمعیت و سلامت و بار دیگر بر اساس پیشبرد جمعیت کل کشور از سرشماری سال 75 در نظر گرفته شد. جمعیت 23 استان معادل 73 درصد جمعیت کل 28 استان کشور در سال 1382 بود. با استفاده از جمعیت و مرگ به دست آمده، امید زندگی بر حسب سن و جنس برای 23 استان برآورد شد. فرض شد که توزیع جمعیت و مرگ 23 استان با کل 28 استان کشور در سال 1382 برابر است و بنابر این امید زندگی به دست آمده برای 23 استان برابر با امید زندگی کل کشور است. حساسیت نتایج نسبت به فرضهای مطالعه سنجیده شد. حدود اطمینان 95 درصد به روش مونت کارلو محاسبه شدد. نتایج: امید زندگی در بدو تولد برای مردم ایران در سال 1382 بر اساس دادههای وزارت بهداشت، 56/71 سال برای کل جمعیت (حدود اطمینان 95 درصد: 62/71 - 52/71)، 09/70 سال برای مردان (16/70 - 02/70) و 17/73 سال برای زنان (24/73 - 10/73) برآورد شد. حساسیت نتایج نسبت به فرضهای مطالعه کمتر از نیم درصد بود. نتیجه گیری: برآورد امید زندگی برای جمعیت ایران در سال 1382 به روش مستقیم از مقادیر برآورد با روشهای مبتنی بر مدل توسط مرکز آمار ایران 8/0 سال و توسط آژانس های سازمان ملل 5/2-1 سال بالاتر میباشد که به دلیل تفاوت در روش برآورد میزانهای اختصاصی سنی و جنسی مرگ می باشد.
لیلا امجد، احمد امجد، فتح الله فلاحیان، سارا سعاد تمند،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: دانههای گرده، گامتوفیتهای نر گیاهان گلدار هستند که با دخالت خود در لقاح، نقش بنیادی در باروری گیاهان، ازدیاد محصول و بهبود کیفی آن دارند. گردهها از عوامل مهم آلرژی زای گیاهی هستند و حدود 80 تا 90 درصد از آلرژنهای گیاهی خاستگاه گردهای دارند. گیاه بومادران از گیاهان دارای کاربردهای دارویی است که در مناطق مختلف کشور میروید و مورد استفاده میباشد. پژوهش حاضر به منظور کسب آگاهیهای علمی در مورد آلرژی زایی دانههای گرده این گیاه در مراحل تکوین گردهها، و مقایسه آلرژیزایی دانههای گرده نا بالغ و بالغ آنها انجام شده است. روش کار: در این پژوهش تجربی (آزمایشگاهی) ابتدا دانههای گرده گیاه بومادران در مراحل مختلف تکوین گلها از مناطق اطراف شهر اصفهان جمعآوری شدند. بررسی مقایسهای ویژگیهای گرده شناختی دانههای گرده به کمک میکروسکوپهای نوری و الکترونی و با استفاده از روشهای شفاف سازی و نیز استولیز گردهها انجام شد. فراساختار اسپورودرم و ویژگیهای ریختی تکمیلی گردهها به کمک میکروسکوپهای الکترونی نگاره بررسی شد. عصارههای گردهای با استفاده از بافر فسفات نمکی در 4/7 PH: تهیه شدند. آزمونهای آلرژیزایی بر روی خوکچههای هندی نر نژاد هارتلی با وزن تقریبی 500-350 گرم و سن 4 تا 6 هفته انجام شد و الکتروفورز پروتئینها بر روی ژل پلی آکریل آمید 12 درصد صورت گرفت. در تحلیل اطلاعات از آنالیز واریانس یک عاملی و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج: تصاویر گرفته شده توسط میکروسکوپهای نوری و الکترونی، گردهها را از نوع بیضی –کروی، دو شیاری با اگزینی دارای آراستار خاردار نشان دادند. در آزمونهای پوستی برروی خوکچههای هندی تحت تیمار با عصارههای گردهای، قطر تورم افزایش قابل ملاحظهای را نسبت به نمونههای شاهد نشان داد. همچنین درآزمونهای کلینیکی با بررسی تعداد ائوزینوفیلها، نوتروفیلها و میزان ایمونوگلوبولین E در خوکچههای هندی تحت تیمار با عصارههای گردهای، تغییرات معنیداری نسبت به نمونههای شاهد وجود داشت. در نیمرخهای الکترو فورزی پروتئینها، در گردههای نابالغ، حدود 5 باند پروتئینی کم رنگتر در محدوده 4/14 تا 45 کیلو دالتون و در گردههای بالغ، حدود 6 باند پروتئینی مشخصتر در محدوده 4/14 تا 66 کیلو دالتون دیده شد. نتیجه گیری: مجموعه نتایج این پژوهش، تغییرات ریخت شناسی گردههای نابالغ از حالت بیضی به حالت کروی در گردههای بالغ، افزایش نسبی تراکم و بلندی خارهای سطح اگزین، تغییرات کمی و کیفی پروتئینهای محلول دانههای گرده نابالغ و بالغ و نیز تفاوت در شدت آلرژی زایی آنها را نشان میدهد.
مژگان حفیظی، ماهرخ دولتیان، عبدالحمید نقاش، فریبرز معطر، حمید علوی مجد،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و اهداف: واژینوز باکتریایی یکی از شایعترین عفونتهای زنان در سنین باروری است. اگر چه مترونیدازول به عنوان موثرترین دارو جهت درمان پیشنهاد میشود، اما با عوارض متعددی همراه است که ادامه درمان توسط بیماران را با مشکل مواجه میسازد؛ لذا نیاز به یافتن دارویی با عوراض جانبی کمتر احساس میشود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر کرم واژینال میکوسین (ساخته شده از سیر) و ژل واژینال مترونیدازول در درمان بیماران مبتلا به واژینوز باکتریایی میباشد. مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که برروی 100 نفر از زنان متاهل 44-18 ساله که عفونت واژینوز باکتریایی در آنها از طریق معیار بالینی آمسل تشخیص داده شده بود انجام شد. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه 50 نفری تحت درمان با کرم واژینال میکوسین و ژل واژینال مترونیدازول تقسیم شدند. بیمارانی که دارای عفونت تریکومونایی یا کاندیدایی بودند از مطالعه خارج شدند، دوره درمان در هر گروه 7 روز بود. پس از گذشت 7-2 روز از تکمیل دوره درمان مجدداً معیارهای آمسل و شکایت بیماران کنترل شد و عوارض دارویی ثبت گردید. یافتهها: شکایات بیماران و معیار بالینی آمسل به طرز معنیداری پس از درمان با میکوسین و مترونیدازول کاهش نشان داد(05/0>p) به طوری که میزان بهبود بالینی در گروه میکوسین 80 درصد و در گروه مترونیدازول 70 درصد بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد کرم واژینال میکوسین میتواند جایگزین مناسب برای ژل واژینال مترونیدازول در درمان واژینوز باکتریایی زنان به شمار آید.
نسترن صفوی اردبیلی، نورالسادات کریمان، عباس حاجی فتحعلی، حمید علوی مجد،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر در مادر و جنین محسوب می شود. تشخیص زودرس پره اکلامپسی یکی از عملکردهای بسیار مهم مراقبت های دوران بارداری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و بروز پره اکلامپسی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد تهران در سال 89-1388 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه همگروهی آینده نگر، بر روی 700 زن باردار در سه ماهه اول بارداری با نمونه گیری در دسترس انجام شد. آزمایشات دوران بارداری در بیمارستان میلاد تهران انجام و ثبت گردید، سپس این افراد تا زمان زایمان از نظر ابتلا به پره اکلامپسی پیگیری شدند. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد بررسی قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها: بیشترین درصد واحدهای پژوهش مبتلا به پره اکلامپسی در گروه هموگلوبین 5/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر و هماتوکریت 38 درصد و بالاتر قرار داشتند. بین سطح هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و ابتلا به پره اکلامپسی ارتباط معنی دار وجود داشت (به ترتیب 002/0=p ،001/0p<). هموگلوبین 45/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر دارای حساسیت 85 درصد، ویژگی 04/43 درصد، ارزش اخباری مثبت 63/9 درصد و ارزش اخباری منفی 57/97 درصد بود. هماتوکریت 38 درصد و بالاتر دارای حساسیت 5/77 درصد، ویژگی 71/50 درصد، ارزش اخباری مثبت 1/10 درصد و ارزش اخباری منفی 93/96 درصد بود.
نتیجه گیری: وجود هموگلوبین و هماتوکریت بالای سه ماهه اول بارداری می تواند یک عامل پیشگویی کننده برای ابتلا به پره اکلامپسی باشد.
صدیقه مهرابیان، احمد مجد، علی خیری، پریسا جنوبی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان از عوامل اصلی مرگ و میر در جهان بوده و مواد جهشزا عامل مرگ میلیونها بیمار سرطانی هستند. با توجه به عوارض جانبی داروها در درمان سرطان، دانشمندان به دنبال عوارض جانبی کمتر با اثرات درمانی بهتر هستند و پژوهش در این زمینه در حال گسترش است. این مطالعه، با هدف ارزیابی اثر ضدجهشی عصارههای مختلف شیرابه و ژل آلوئهورا در برابر ماده جهشزای آزید سدیم، تحت آزمون ایمز در غیاب و حضور میکروزومهای کبدی موش(S9) انجام گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی پس از تهیه عصارههای مختلف آبی و الکلی شیرابه و ژل آلوئهورا، اثر ضدجهشی عصارهها با آزمون ایمز بررسی گردید که در آن سوش جهش یافته باکتری سالمونلا تیفی موریوم بر روی محیط حداقل دارای ماده جهشزا کشت شد و تنها باکتریهایی که جهش برگشتی داشتند تشکیل کلنی دادند. ماده ضدجهش (عصارههای آلوئهورا)، تعداد کلنیهای برگشتی را کاهش داد. اختلاف بین متوسط تعداد کلنیهای برگشتی در هر پلیت در ارتباط با ماده جهشزا، توسط نرمافزار SPSS و با آزمون آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: یافتهها نشان داد که عصارههای اتانولی شیرابه و آبی ژل به ترتیب با درصد بازدارندگی 91 و 56 درصد بیشترین و کمترین اثر ضدجهشی را دارند. نتیجهگیری: در این ارزیابی اثر ضدجهشی قوی تمام عصارهها نمایان گردید که ناشی از وجود انواع ترکیبات آنتیاکسیدان مثل آنتراکینونهای مختلف، فلاونوئیدها و ویتامینهای A، C وE میباشد. بالاترین میزان مهار جهش در عصاره اتانولی شیرابه مشاهده شد که با نتایج حاصل از به کارگیری مخلوط میکروزومی و یافتههای مطالعات پیشین مطابقت دارد.
لیلا کرمی، احمد مجد، صدیقه مهرابیان، محمد نبیونی، سعید آیریان، ماندانا صالحی،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه حرا مشهور به مانگروی خاکستری، متعلق به خانواده اوسنیاسه میباشد که در گذشته برای درمان بیماریهای مختلف نظیر زخم معده و پوست به کار میرفته است. در مطالعه حاضر فعالیتهای ضد جهشی عصارههای برگ جوان و بالغ گیاه حرا بر روی باکتری جهش یافته سالمونلا تیفی موریم TA100 مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سوش باکتری برای ژنوتیپهای مورد نظر بررسی شد. برگها پس از جمعآوری، خشک و پودر شده و عصارهگیری با اتانول 80 درصد و یا آب با دستگاه سوکسله انجام شد. فعال کننده متابولیکی از کبد هموژنیزه موش نر تهیه گردید و اثرضد جهشی عصاره در حضور ماده جهش زا با استفاده از تست ایمز سنجش شد. یافتهها: تعداد کلونیهای جهش یافته در حضور هر دو عصاره آبی و اتانولی با فعال کننده متابولیکی و بدون آن کاهش یافتند. عصاره اتانولی نسبت به عصاره آبی فعالیت ضد جهشی بالاتری را نشان داد. هیچ تفاوتی در حضور مخلوط S9 در بین سنجشها دیده نشد. بالاترین (71 درصد) و پایینترین (24درصد) میزان بازدارندگی بر روی باکتری جهش یافته سالمونلا تیفی موریوم به ترتیب در عصاره اتانولی برگ بالغ منطقه بردخون و عصاره آبی برگ جوان عسلویه دیده شد. نتیجهگیری: یافتههای مطالعه اخیر پیشنهاد میکند که عصاره برگ گیاه حرا ممکن است حاوی ترکیبات فعال زیستی بوده که موجب ممانعت از جهش در باکتری جهش یافته میشود و احتمالاً استرسهای زیستی و غیر زیستی میتوانند پتانسیل ضد جهشی عصارههای برگ را در بین دو ناحیه تحت تاثیر قرار دهند.
فرنگیس شریفی، معصومه سیمبر، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات حاکی از تأثیر بابونه بر نشانگان پیش از قاعدگی هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثر عصاره بابونه با مفنامیک اسید بر شدت نشانگان پیش از قاعدگی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بوده که بر روی 90 دانشجو انجام شد. افراد دو ماه متوالی فرم ثبت وضعیت روزانه نشانگان پیش از قاعدگی را تکمیل و با تشخیص قطعی نشانگان به طور تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند و دو ماه متوالی روزانه سه بار، از روز 21 قاعدگی تا قاعدگی بعدی کپسولهای 100 میلیگرمی عصاره بابونه یا 250 میلیگرمی مفنامیک اسید همراه با پر کردن فرم ثبت وضعیت روزانه گرفتند.
یافتهها: کاهش شدت کلی علائم در گروه بابونه 8/13±25 و5/14±28 درصد و در گروه مفنامیک اسید 5/18±8/14 و 2/18±2/16 درصد بعد از دوره اول و دوم مداخله بود که بابونه اثر بیشتر داشت(05/0>p). کاهش علائم روحی در گروه بابونه 6/26±1/30 و 3/25±4/33 درصد و در گروه مفنامیک اسید 7/25±6/11 و 8/26±7/10 درصد بعد از دو دوره بود که اختلاف معنیدار بود(001/0>p). کاهش علائم جسمی اختلاف معنیدار نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: مصرف بابونه سبب کاهش شدت نشانگان پیش از قاعدگی است و نسبت به مفنامیک اسید اثر آن بر شدت کلی و علائم روحی نشانگان پیش از قاعدگی بیشتر و از نظر اثر بر علائم جسمی مشابه آن است.
سهیلا نورایی، صدیقه امیر علی اکبری، معصومه جرجانی، حمید علوی مجد، ایوب غفوریان،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای دستگاه تناسلی از علل عمده مراجعه مکرر به مراکز درمانی مربوط به بیماریهای زنان میباشند. کاندیدیاز ولوواژینال دومین عامل شایع واژینیت عفونی میباشد. پروبیوتیکها میکروارگانیسمهای زندهای هستند که میتوانند اثرات سودمند بر میزبان بگذارند. با توجه به شیوع بیماری و مطالعات محدود در زمینه درمانهای نوین این بیماری، این مطالعه با هدف مقایسه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در درمان کاندیدیاز ولوواژینال طراحی گردید.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور، بر روی 90 زن مراجعهکننده به درمانگاه 12بهمن در سال 1390 انجام شد. زنان پس از تشخیص کاندیدیاز ولوواژینال، به صورت تصادفی در دو گروه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی و فلوکونازول و دارونما قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی جهت مقایسه متغیرهای کمی(آزمونهای t مستقل، من ویتنی) و کیفی(آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و آزمون مک نمار) تحلیل گردیدند.
یافتهها: نتایج نشان داد ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در کاهش شکایات و علائم به طور یکسان عمل کردند. تنها علامت سوزش ادرار در گروه فلوکونازول و پروتکسین خوراکی معنیدار بود(02/0 p=). همچنین ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی از نظر پاسخ درمانی(01/0 p=) و مدت زمان بهبودی(04/0=p) به صورت معنیداری کمتر بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مکمل با گونههای پروبیوتیکی لاکتوباسیل، کارایی درمان کاندیدیاز ولوواژینال را افزایش میدهد. در این زمینه تحقیقات بیشتر توصیه میگردد. واژههای کلیدی: فلوکونازول، لاکتوباسیل، پروبیوتیک، کاندیدیاز ولوواژینال
عاطفه سورتجی، نورالسادات کریمان، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی شدید قاعدگی یکی ازعلل کاهش کیفیت زندگی و نیز کم خونی فقر آهن در زنان سنین باروری محسوب میگردد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات درمانی داروی مفنامیک اسید با عصاره هیدروالکلی گزنه بر حجم خونریزی شدید قاعدگی صورت گر فته است.
مواد و روشها: دراین کارآزمایی بالینی، 90 زن مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی انتخاب شدند و پس از یک سیکل کنترل حجم خونریزی پایه، با استفاده از نرم افزار اکسل به طور تصادفی در دو گروه گزنه و کنترل منتسب گردیدند. افراد هر دو گروه برای دو سیکل متوالی تحت درمان با 500 میلیگرم کپسول مفنامیک اسید هر 8 ساعت از روز اول تا آخر قاعدگی حداکثر به مدت 7 روز، قرار گرفتند. به افراد گروه تجربی علاوه بر مفنامیک اسید، پنج کپسول گزنه در روز، به صورت دو عدد صبح، دو عدد ظهر، یک عدد شب(به فواصل هر 8 ساعت)، از روز اول تا آخر قاعدگی، حداکثر به مدت 7 روز تجویز گردید. به افراد گروه کنترل به جای کپسول گزنه، دارونما گزنه با همان دستور تجویز شد. دادههای مربوط به میزان خونریزی قاعدگی (با استفاده از چارت PBLAC) بررسی گردید و با نرم افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: حجم خونریزی قاعدگی قبل و پس از مداخله، بین دو گروه و همچنین به صورت درون گروهی مقایسه شد. نتایج نشان داد، میزان خونریزی به طور معنیداری پس از درمان، در هر دو گروه کاهش داشته است(001/0>p). میزان کاهش خونریزی در گروه گزنه به طور معنیداری بیش از گروه کنترل، گزارش گردید (01/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد عصاره گزنه در کاهش حجم خونریزی در زنان سنین باروری مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی مؤثر باشد. این دارو به دلیل مصرف کوتاه مدت، عوارض کمتر و نداشتن تأثیرات هورمونی میتواند در درمان خونریزی شدید قاعدگی، کار آمد باشد. واژگان کلیدی: مفنامیک اسید، خونریزی شدید قاعدگی، چارت پی بلک، گزنه
مجید معتمد زاده، علی درمحمدی، حسین امجد سردرودی، اسماعیل زارعی، رضا درمحمدی، مسعود شفیعی مطلق،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بلندکردن بار پراسترسترین فعالیت حمل دستی بار محسوب میشود و میتواند سبب ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار در کارگران گردد. اهداف این مطالعه تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، ارزیابی وظایف بلندکردن بار با روش معادله بلند کردن بار NIOSH، طراحی ارگونومیکی و ارزیابی اثربخشی آن می باشد.
مواد و روشها: این مطالعه تحلیلی مداخلهای بر روی 30 کارگر یکی از صنایع چینی آلات بهداشتی همدان انجام گرفت. ارزیابی وظایف بلندکردن بار به روش معادله بلند کردن بار NIOSH و تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی به وسیله پرسشنامه نوردیک انجام گرفت. سپس مراحل ساخت و تعیین اثربخشی طراحی ارگونومیکی به اجرا در آمد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی ناراحتیهای اسکلتی عضلانی مربوط به اندام کمر می باشد. نتایج شاخص بلند کردن بار (LI)، ریسک بلندکردن بار را در قبل از مداخله بالا (بیشتر از 3) نشان داد و این مقدار پس از اجرای مداخله ارگونومیکی(طراحی چرخ حمل بار) به میزان ریسک متوسط (بین 1 تا 3) کاهش یافت. ارتباط معناداری بین میانگین مقدار ریسک در قبل و بعد از مداخله مشاهده شد ( 001/0p< ).
نتیجه گیری: چرخ حمل بار طراحی شده با قابلیت جابجایی دینامیکی عمودی در طبقات، در ایمن سازی وظایف بلند کردن بار نقش قابل توجهی داشت و در آینده نزدیک احتمال کاهش شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و آسیب های کمری را به همراه خواهد داشت.