جستجو در مقالات منتشر شده


22 نتیجه برای قربان

حمید ابطحی، علی هاتف سلمانیان، سیما رافتی، قربان بهزادیان نژاد،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده

مقدمه: بروسلوز از مهم ترین بیماری های زئونوتیک است که باعث سقط جنین و نازایی در دام ها و بروز تب مواج در انسان می گردد. استفاده از واکسن رایج یعنی سویه  S19بروسلا آبورتوس عوارض متعددی برای دام ها دارد. پروتیین  P39بروسلا از جمله پروتیین های فضای پری پلاسمیک است که به عنوان یکی از شاخص های مهم ایمنی زا مطرح است. با تولید پروتیین نو ترکیب P39 می توان مطالعات بیش تری در زمینه توانایی این پروتئین در تحریک پاسخ های ایمنی زا بر علیه بروسلا انجام داد. لذا در این تحقیق تولید و تخلیص این پروتئین در باکتری اشریشیا کلی به صورت نو ترکیب انجام گرفته است.
روش کار: در این تحقیق تجربی با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز، ژن P39 از باکتری بروسلا آبورتوس تکثیر گردید. پس از تخلیص ژن P39، در ناقلین پلاسمیدی و pSK+ 4T1 pGEXکلون گردید. بنابراین ساختارهای P39-pSK+ و P39-4T1 pGEXتهیه گردید. برای تولید پروتیین نوترکیب  P39 ابتدا ساختار پلاسمیدی P39-4T1 pGEX وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21 شد. سپس تولید پروتیین با القای پلاسمید P39-4T1 pGEXتوسط IPTG صورت گرفت. پروتیین تولید شده با استفاده از کیت تخلیص پروتئین گلوتاتیون اس ترانسفرآز سفارز خالص گردید. میزان پروتیین خالص شده با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد.
نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط PCR کلون شده در ناقل پلاسمیدی+pSK کاملا با ژن P39 بروسلا آبورتوس یکسان بود. تولید پروتیین P39 با القا پلاسمید P39-4T1 pGEX انجام گردید. میزان پروتیین خالص شده برابر 200 میکروگرم در میلی لیتر به دست آمد.
نتیجه گیری: تولید پروتیین نو ترکیب  P39بروسلا آبورتوس که در سیتوپلاسم باکتری اشریشیا کلی ناپایدار است، با استفاده از ناقلین دارای پروتیین الحاقی نظیر 4T1  pGEXدر میزبان اشریشیا کلی سویه BL21 امکان پذیر است.

هدایت الله شیرزاد، قربانعلی شهابی، بهنام زمان زاد، محمود رفیعیان،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

مقدمه: سرخجه یک بیماری واگیر دار و معمول دوران کودکی و بزرگسالی است که ابتلا به آن در دوره بارداری می تواند منجر به ناهنجاری های جنینی گردد. لذا اطلاع از ایمنی افراد به خصوص دختران قبل از سنین بارداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت ایمنی 150 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد نسبت به بیماری سرخجه قبل و بعد از اجرای اولین برنامه واکسیناسیون کشوری در بهمن ماه 1382 انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه یک بررسی نیمه تجربی است که طی آن میزان IgG ضد سرخجه، 4 هفته قبل و 8 هفته بعد از واکسیناسیون در 150 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: در نمونه های مورد بررسی قبل از واکسیناسیون 86 درصد دارای تیتر آنتی بادی محافظت کننده علیه بیماری سرخچه و 14 درصد فاقد آن بودند. پس از واکسیناسیون و در مرحله دوم خونگیری 96/9 درصد تیتر آنتی بادی محافظت کننده کامل ضد سرخچه را کسب نموده و ۳/1 درصد فاقد تیتر محافظت کننده کامل بر علیه این بیماری بودند. همچنین اثر بخشی واکسیناسیون 80/95 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، واکسیناسیون ضد سرخجه به عنوان یک برنامه مصون سازی کشوری توانست مصونیت مناسبی را در گروه تحت بررسی ایجاد نماید.

مهرداد شهرانی، فاطمه نبوی زاده، محمود رفیعیان، هدایت شیرزاد، مرتضی هاشم زاده، حسین یوسفی، رضا خدیوی، اسد اله امینی، بهمن خلیلی، قربانعلی رحیمیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: گیاه سیر از دسته گیاهانی است که به طور وسیعی در جوامع دنیا و به خصوص جامعه ایرانی به عنوان یک گیاه معطر در طبخ غذاها و تهیه ترشیجات مورد استفاده قرار می‌گیرد و شمار زیادی از مردم بر این باورند که این گیاه برای ناراحتی‌های گوارشی مفید است. لذا در این مطالعه اثر عصاره این گیاه بر میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه به صورت تجربی بر روی دو گروه 12 تایی موش صحرایی (گروه کنترل و گروه سیر) صورت گرفت. حیوانات پس از بیهوشی توسط تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال سدیم؛ تراکئوستومی، لاپاراتومی و گاسترودئودنوستومی شدند. عصاره گیاه سیر با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم ازطریق مجرای گاسترودئودنوستوم به درون معده حیوانات گروه سیر وارد شد. به منظور تحریک ترشح اسید و پپسین معده از ماده پنتاگاسترین استفاده شد. این ماده با دوز 25 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی به حیوان تزریق شد. ترشحات معده به روش شستشو به بیرون به دست آمد. اسید آن به روش تیتریمتری و پپسین به روش آنسون بررسی شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: عصاره متانولی گیاه سیر سبب افزایش معنی‌داری در میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش‌های گروه سیر نسبت به گروه کنترل گردید(001/0p<). پنتاگاسترین در گروه کنترل سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده شد (001/0< p). نتیجه گیری: استفاده از سیر در رژیم غذایی سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده در مصرف کنند گان این گیاه می‌گردد.
مریم طهرانی پور، جینا خیاط زاده، زهرا قربانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: دیابت مادری در ارتباط با افزایش خطر چندین عارضه در نوزادان مثل افزایش اختلالات و ناهنجاری‌های مادرزادی می باشد. در مطالعه اخیر اثرات هیپرگلیسمی مادر را بر حجم مغز و بطن‌های جانبی نوزادان موش ویستار آزمایش کردیم. روش کار: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی در روز هفتم بارداری هیپرگلیسمی به وسیله تزریق استرپتوزوتوسین القا و به حیوانات گروه کنترل حجم برابری از بافر سیترات داده شد. بعد از زایمان در روز اول تولد از هر مادر یک نوزاد به طور تصادفی انتخاب گردیدند ( 6 نوزاد در هر گروه کنترل و دیابتی). سپس مغزهایشان تشریح، در فرمالین 10 درصد ثابت و در ضخامت 7 میکرون قطعه بندی شد. رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین-‌ائوزین انجام گردید و با آزمایش تکنیک‌های استریولوژی و طرح نمونه‌برداری تصادفی اصولی، حجم مغز و بطن های جانبی تخمین زده شد. نتایج: در مقایسه با گروه کنترل آنالیز آماری اختلاف معنی‌داری را در حجم مغز و بطن‌های جانبی نشان داد(05/0>p). نتیجه‌گیری: دیابت مادری با اثر روی نفوذپذیری سد خونی‌مغزی در نوزادان رت باعث تولید مقدار زیادی مایع مغزی نخاعی می‌شود. این اثرات می‌تواند بی نظمی های مغزی مثل هیدروسفالی را ایجاد کند.
نادر شوندی، عباس صارمی، محمد پرستش، اکبر قربانی، رحمت الله حیدر پور،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین پاسخ شاخص‎های عملکرد ریوی به فعالیت هوازی و بی‎هوازی در هوای آلوده بود. مواد و روش‌ها: در این تحقیق نیمه تجربی 20 مرد سالم به صورت تصادفی به دو گروه مساوی فعالیت و کنترل تقسیم شدند. در گروه فعالیت ابتدا یک جلسه فعالیت هوازی و پس از سه هفته استراحت، یک جلسه فعالیت بی‎هوازی در هوای آلوده روی دوچرخه کارسنج انجام شد. گروه کنترل همین جلسات فعالیتی را در شرایط هوای سالم انجام دادند. آزمون عملکرد ریوی قبل، بلافاصله (پس آزمون اول) و 24 ساعت بعد (پس آزمون دوم) از اجرای هر فعالیت به عمل آمد. یافته‌ها: فعالیت هوازی در هوای آلوده باعث کاهش معنی‎دار شاخص‎های ظرفیت حیاتی اجباری (FVC)، حجم بازدم فعال در ثانیه اول (FEV1) و جریان بازدمی حداکثر بین 25 تا 75 درصد ظرفیت حیاتی ( FEF 25 تا 75 درصد) در پس آزمون اول و دوم گردید. متعاقب فعالیت بی‎هوازی در هوای آلوده FVC و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم و FEV1 در پس آزمون اول کاهش معنی‎داری یافت. متعاقب فعالیت هوازی شاخص‎های FEV1 و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم و FEV1/FVC در پس آزمون دوم بیشتر دچار افت شدند. نتیجه گیری: در حالی که انجام فعالیت بدنی هوازی در هوای آلوده باعث کاهش شاخص‎های عملکرد ریوی از جمله (FVC، FEV1 و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم می‎شود، اما به نظر می‎رسد فعالیت بی‎هوازی در هوای آلوده باعث کاهش کمتری در شاخص‎هایFEF 25 تا 75 درصد و FEV1 در پس آزمون اول و دوم و FEV1/FVC در پس آزمون دوم می‎گردد.
محمود بهمنی، مصطفی قربانی، حسن ممتاز، احسان بهمنی، محمود رفیعیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: گونه های کاندیدا از مهم ترین عوامل عفونت های قارچی در انسان و حیوان می باشند. با افزایش روز افزون مقاومت دارویی، تلاش برای تهیه داروهای ضد قارچی یا ضد میکروبی ضرورت دارد. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی عصاره اتانولی گیاه گل میمونی بیابانی در مقایسه با آمفوتریسین B بر روی مخمر کاندیدا آلبیکانس در شرایط آزمایشگاه صورت پذیرفت. مواد و روش‎ها: در یک مطالعه آزمایشگاهی تجربی، اثرات ضد کاندیدایی عصاره اتانولی گیاه گل میمونی بیابانی و آنتی بیوتیک آمفوتریسین B با استفاده از روش رقت‏سازی در محیط مایع (رقت سازی در لوله) تعیین گردید. آنالیز داده‎ها در نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون‎های تی زوجی و تی مستقل بررسی گردید. یافته‎ها: حداقل غلظت مهاری (MIC)عصاره گل میمونی بیابانی بر کاندیدا آلبیکانس برابر56/1 در 600 ODدر تکرار اول بود که برابر با 59 درصد می باشد. MIC عصاره اتانولی گل میمونی برای600 ODبرابر 68/1 معادل با 58 درصد در تکرار دوم به دست آمد و برای آمفوتریسین B برابر با 59 درصد بود و بین حداقل غلظت ممانعت از رشد سری‎های مختلف گل میمونی و آمفوتریسین اختلاف معنی‎داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی گل میمونی بیابانی نیز اثرات ضدقارچی نزدیک و مشابه به آمفوتریسین B دارد.
نادر شوندی، عباس صارمی، اکبر قربانی، محمد پرستش،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: آدیپونکتین پروتئینی است که ابتدا توسط آدیپوسیت‌ها تولید می‌شود، ولی در آزمودنی‌های چاق و اضافه وزن مقدار تولیدی آن کاهش می‌یابد. آدیپونکتین با یک توانایی ضد التهابی، به عنوان کاهش دهندۀ خطر دیابت نوع دو و امراض قلبی-عروقی عمل می‌کند. هدف این مطالعه تعیین سطوح سرمی آدیپونکتین و بررسی ارتباط آن با مقاومت انسولینی مردان مبتلا به دیابت نوع دو متعاقب تمرین هوازی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 30 مرد مبتلا به دیابت نوع دو به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 40 تا50 دقیقه به فعالیت هوازی (دویدن بر روی نوارگردان با شدت‌های 30 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب) پرداختند. نمونه‌های خون جهت اندازه‌گیری سطوح سرمی آدیپونکتین و انسولین به روش الایزا در دو مرحله، هفته صفر و هفته هشتم تهیه شد. برای تعیین مقاومت انسولینی از شاخص مقاومت انسولینی و برای بررسی نتایج از آزمون‌های تی مستقل و وابسته و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولینی متعاقب تمرین، همبستگی وجود ندارد(14/0r=- ، 6/0=p). تمرین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، سطوح آدیپونکتین را تا 39 درصد افزایش و نمایه توده بدن و وزن بدن را تا 10 درصد و مقاومت انسولینی را تا 48 درصد کاهش داد(001/0p>). نتیجه گیری: سطوح آدیپونکتین گروه آزمایش در پاسخ به 8 هفته تمرین هوازی افزایش و مقاومت انسولینی کاهش یافت. همچنین بین تغییرات سطوح آدیپونکتین متعاقب تمرین و شاخص مقاومت انسولینی ارتباطی وجود ندارد.
بهزاد قربان زاده، جاوید صدرایی، حمید عمادی کوچک،
دوره 15، شماره 7 - ( ماهنامه آذر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: روز به روز بر گزارش عفونت‎های میکروسپوریدیایی افزوده می‎شود و بعضی از جنس‎ها مانند انتروسیتوزون بینئوسی و انسفالیتوزون اینتستینالیس از عوامل مهم ایجاد کننده اسهال مزمن به ویژه در بیماران HIV مثبت می‎باشند. در این مطالعه از روش‎های رنگ آمیزی تریکروم-آبی اصلاح شده (MTS)، اسید فست تریکروم (AFT) و PCR جهت شناسایی میکروسپوریدیا در نمونه‎های مدفوع به کار گرفته شد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی تعداد 71 نمونه مدفوع از بیماران مبتلا به ایدز با اسهال مزمن جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال یافت. از هر نمونه مدفوع 2 عدد لام تهیه شده و با متانول فیکس شد و با روش‎های MTS و AFT رنگ‎آمیزی صورت گرفت و توسط سه نفر مشاهده شد. هم‎چنین از روش PCR با پرایمرهای اختصاصی ناحیه حفاظت شده 16srRNA میکروسپوریدیاهای روده‎ای استفاده شد. یافته‎ها: 13 بیمار(30/18 درصد) از 71 بیمار، با استفاده از دو روش رنگ‎آمیزی ذکر شده از نظر میکروسپوریدیا مثبت شدند. هم‎چنین 9 بیمار(67/12 درصد) با استفاده از روش AFT از نظر کریپتوسپوریدیوم مثبت گزارش شدند که 4 مورد (63/5 درصد) از این افراد هم‎زمان از نظر میکروسپوریدیا مثبت شناخته شده بودند. در تکنیک PCR، 16 بیمار (53/22 درصد) از نظر میکروسپوریدیاهای روده‎ای مثبت شناخته شدند. لازم به ذکر است تمامی مواردی که از نظر میکروسپوریدیا با استفاده از روش‎های رنگ‎آمیزی مثبت گزارش شده بودند در تکنیک PCR نیز مثبت شناخته شدند. نتیجه‎گیری: مشاهده شد که تکنیک PCR حساسیت بالاتری نسبت به روش‎های رنگ‎آمیزی دارد. هم‎چنین مشاهده شد که هر دو روش رنگ‎آمیزی به یک میزان در تشخیص میکروسپوریدیا مفید می‎باشند.
علیرضا قربانی بیرگانی، پروین عابدی، کوروش زارع، سعید اسدپور،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن شایع پوست می‌باشد که معمولا به صورت لکه‌های سفید رنگ و نقره‌ای روی پوست ظاهر می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر داروی بربرین بر روی بیماران پسوریازیس می‌باشد. مواد و روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 60 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اهواز از مرداد تا دی 1390 انجام گردید. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. یک گروه بربرین و گروه دیگر دارونما را به مدت 6 ماه روزانه دو بار در محل ضایعات استفاده کردند. میزان شدت ضایعات بیماران در 7 نوبت از طریق مقیاس Psoriasis Area Scoring Index ارزیابی گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از SPSS و روش‌های آماری تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و مجذور کای استفاده شد. یافته‌ها: پس از 6 ماه درمان، میزان شدت ضایعات در گروه دریافت کننده کرم بربرین در مقایسه با گروه دارونما کاهش چشم‌گیری نشان داد. به طوری که میانگین نمره PASI گروه بربرین از 99/3 به 11/2 و در گروه دارونما از 98/3 به 71/3 کاهش یافت. اختلاف میانگین نمره PASI قبل از دریافت تا ماه سوم در بربرین و دارونما معنی‌دار نبود ولی در طول ماه‌های چهارم تا ششم معنی‌دار بود(013/0=p). نتیجه‌گیری: کرم بربرین در کاهش ضایعات پوستی بیماران پسوریازیس موثرتر از دارونما بود. بنابراین توصیه می‌شود که از داروهای با پایه گیاهی مثل بربرین در کنار داروهای اصلی بیماران بیشتر استفاده گردد.
غلامرضا نجفی، رحیم حب نقی، عارف هوشیاری، مسعود مقدس زاده، بهزاد قربانزاده،
دوره 15، شماره 10 - ( ماهنامه اسفند 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: آترازین علف کشی است که به طور گسترده برای کنترل علف‎های هرز توسط کشاورزان مورد استفاده قرار می‎گیرد. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر آترازین به عنوان یک علف کش بر روی کیفیت، تغییرات DNA اسپرم، توان باروری آزمایشگاهی و رشد جنین در رت‎های نر بالغ می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی از 42 رت نر بالغ از نژاد ویستار با وزن 5±170 گرم استفاده شد. رت‎ها به سه گروه شامل گروه کنترل و دو گروه تیمار تقسیم شدند. در گروه کنترل رت‎ها 2/0 میلی‎لیتر در هر روز روغن ذرت و در گروه تیمار آترازین را با دوز 150 میلی‎گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (دوز بالا) و دوز 75 میلی‎گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (دوز پایین) روزانه به مدت 45 روز از طریق خوراکی توسط گاواژ دریافت کردند. دم اپیدیدیم بریده شده و به داخل 1 میلی‎لیتر محیط کشت HTF به مدت 30 دقیقه در داخل انکوباتور CO2 5 درصد و دمای 37 درجه سانتی‎گراد انتقال داده شد. تعداد اسپرم، قابلیت زنده ماندن اسپرم، تحرک، آسیب DNA اسپرم، ارزیابی اسپرم‎های نابالغ و بررسی توان باروری آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‎ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‎ها: در این مطالعه آترازین باعث کاهش معنی‎داری(05/0p<) در تعداد اسپرم، قابلیت زنده ماندن اسپرم و تحرک اسپرم‎ها شد. داده‎ها نشان داد که آترازین اثر منفی بر روی بلوغ اسپرم‎ها و ساختار DNA اسپرم‎ها در طول زمان دارد که نتیجه آن کاهش قابل توجهی و معنی‎داری(05/0p<) در توان باروری بود. نتیجه‎گیری: آترازین قادر به ایجاد آسیب DNA و ناهنجاری‎های کروماتین اسپرم‎ها بوده و می‎تواند عامل کاهش در توان باروری باشد.
زهرا اسلامی راد، رضا حاجی حسین، بهزاد قربان زاده، امیر الماسی حشیانی،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی تک یاختهای بیماریزا بوده و میتواند باعث عفونتهای شدید و سقط جنین گردد. ارتباط سطح کلسترول و سایر لیپیدهای خونی در انسان آلوده به انگل مورد توجه افراد مختلفی قرار گرفته است. شواهدی وجود دارد که سطح تستوسترون و لیپیدهای میزبان در پاتوژنز انگل توکسوپلاسما دخیل هستند. لذا در این مطالعه به اندازهگیری و مقایسه سطح تستوسترون و لیپیدهای سرمی و نیز بررسی ارتباط میان این عوامل در مردان دارای آنتی بادی  IgGضد توکسوپلاسما و مردان فاقد این آنتی بادی پرداختیم.

مواد و روشها: این مطالعه مقطعی مورد - شاهدی بر روی مردان 20 تا 29 سال مراجعه کننده به آزمایشگاه قبل از ازدواج اراک انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه، 5 میلیلیتر نمونه خون گرفته شده و سرم آن جدا شد. سپس آزمایش تشخیص آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما بر روی سرمها انجام شد و 100 نفر از افرادی که دارای آنتی بادی مذکور بودند به عنوان گروه مورد و 100 نفر از افراد فاقد آنتی بادی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند و اندازه گیری تستوسترون و لیپیدها بر روی سرم آنها انجام شد.

  • ‎یافته ها: نتایج نشان داد که سطح تستوسترون در هر دو گروه مورد و شاهد در حد طبیعی بوده ولی سطح این هورمون در گروه مورد به طور معنیدار پایینتر از گروه شاهد بود. همچنین سطح لیپیدهای سرمی در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی دار نداشت.

نتیجه گیری: مطالعه رابطه بین سطح تستوسترون و لیپیدهای سرم در گروه مورد و شاهد نشان داد که یک همبستگی منفی معنی داری بین سطح این هورمون و تری گلیسرید وجود دارد. همچنین یک همبستگی مثبت و معنی داری بین سطح تستوسترون و لیپو پروتئین با دانسیته بالا وجود دارد.


محمد جواد قربانی، زیور صالحی، الهام قربانی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: گزارشاتی نشان دهنده نقش حفاظتی القا پروتئین شوک حرارتی ( HSP70 ) در سلول­های اپی تلیال معده وجود دارد. ژن HSP70-2 در منطقه ژنی MHC کلاس III ، در بازوی کوتاه کروموزوم شماره 6 قرار دارند. ژن HSP70-2 یک pst1 site دارد که با توجه به ترانزیشن A به G که در ناحیه 1267 این ژن رخ می­دهد، ژنوتیپ­های متفاوتی حاصل می­کند که مشخص گردیده با سطوح مختلف بیان mRNA ژن HSP70 در ارتباط است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پلی­مورفیسم G/A 1267 ژن HSP70-2 در خطر ابتلا به بیماری زخم پپتیک می­باشد.

  مواد و روش­ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 100 بیمار مراجعه کننده به بخش اندوسکوپی بیمارستان حافظ شهر شیراز صورت گرفت. همه نمونه ­ ها تحت گاستروسکوپی فوقانی قرار گرفتند. DNA ژنومی از بیوپسی بافت معده استخراج شد. ژنوتیپ در گروه بیمار و کنترل به وسیله PCR-RFLP تشخیص داده شد.

  یافته­ها: توزیع ژنوتیپی ژن HSP70-2 در گروه شاهد برابر بود با 20 ( AA ) 40 درصد ، 26 ( AG ) 52 درصد و 4( GG ) 8 درصد و برای گروه بیمار برابر بود با 5 ( AA ) 10 درصد ، 44 ( AG ) 88 درصد و 1 ( GG ) 2 درصد . نتایج نشان داد که پلی­مورفیسم 1267G/A ژن HSP70-2 با زخم معده در ارتباط است.

  نتیجه­گیری: آنالیز داده­ها مشخص نمود که ژنوتیپ AG سبب افزایش 76/6 برابری در بروز بیماری می­گردد (0006/0 = p ، 2/20-26/2 = CI 95%، 76/6 = OR ).


زکیه قربانی، حمیدرضا وزیری، زیبا ظهیری،
دوره 18، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه کاهش میزان زاد و ولد یکی از مهم‌ترین مشکلات اجتماعی جوامع در حال توسعه می‌باشد. «ناباروری» به عدم بارداری پس از یک سال مقاربت متوالی و منظم زوجین بدون استفاده از روش‌های پیش‌گیری اطلاق می‌شود. لپتین در تنظیم عملکرد طبیعی سیستم تولید مثل زنان شامل تولید شیر، ایجاد فولیکول‌ها، تولید استروئیدهای تخمدانی، حفظ عملکرد و مورفولوژی غدد شیری، رشد و بقای فولیکول‌ها و اووسیت ها، بلوغ اندومتر رحم و تنظیم چرخه قاعدگی نقش به سزایی دارد. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی T>C در اگزون شماره 3 منجر به جانشینی Arg>Trp در کدون 105 می‌گردد (R105W). در این پژوهش مورد- شاهدی به بررسی ارتباط این پلی مورفیسم و ناباروری زنان در جمعیت گیلان پرداخته شد.

مواد و روش‌ها: نمونه‌های خون از 86 زن مبتلا به ناباروری و 60 فرد سالم جمع‌آوری شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده تحت AS-PCR قرار گرفت. هم‌چنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای مربع استفاده گردید.

یافته‌ها: بررسی‌های مربوط به دو گروه بیمار و کنترل نشان داد با توجه به مقدار 21/0p= و هم‌چنین 2/0p= آللی، ارتباطی بین پلی مورفیسم کدون 105 ژن لپتین (Arg105Trp) و ناباروری زنان در جمعیت مورد مطالعه وجود ندارد.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از عدم ارتباط معنی‌دار بین پلی مورفیسم Arg105Trp و ناباروری زنان بود (21/0p=). با این وجود، تایید نتایج به دست آمده مستلزم بررسی‌های بیشتری است.


محمدرضا قدرتی، علیرضا پورنجفیان، محمد نیاکان، محمد ضیاء توتونچی قربانی، فاطمه سادات مظهری،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش مدت اثر داروهای آرام‌بخش و افزایش کیفیت اثر آن‌ها یکی از وظایف تیم درمانی بخش مراقبت‌های ویژه است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثرات آرام‌بخشی این داروها در بیماران جراحی اعصاب تحت ونتیلاسیون مکانیکی می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی دو سو کور، تعداد 70 بیمار بستری در بخش مراقبت‌های ویژه جراحی اعصاب که تحت تهویه‌ی مکانیکی قرار داشتند، وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از گروه‌های رمی فنتانیل یا فنتانیل قرار گرفتند. گروه اول انفوزیون رمی فنتانیل به میزان 05/0 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه و گروه دوم انفوزیون فنتانیل به میزان 1 میکروگرم بر کیلوگرم در ساعت در 24 ساعت اول جهت آرام‌بخشی و بی‌دردی دریافت نمودند. در طول مطالعه و در فواصل معین، اسکور آرام‌بخشی، معیار Minogue و پارامترهای همودینامیکی برای آن‌ها ارزیابی گردید.

یافتهها: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک مانند سن، جنس و وزن بدن اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده اختلاف معنی‌دار دو گروه در اسکور آرام‌بخشی (0001/0p=) و معیار Minogue (0001/0p=) بوده و هر دو متغیر به طور معنی‌داری در گروه رمی فنتانیل پایین‌تر بودند. تعداد ضربان قلب (011/0p=) و میانگین فشار خون شریانی (007/0p=) نیز در گروه فنتانیل به طور معنی‌داری بالاتر بود.

نتیجهگیری: در مجموع، آرام‌بخشی ناشی از رمی فنتانیل دارای مزایای نسبی متعددی نسبت به داروی قدیمی تر فنتانیل می‌باشد و سبب آرام‌بخشی موثرتر و کنترل بهتر متغیرهای همودینامیک بیماران تحت ونتیلاسیون مکانیکی می‌گردد.


بهلول قربانیان،
دوره 19، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه روی موش‌ها نشان داده که برخی سایتوکاین‌ها و پروتئین‌های تولید شده به وسیله ماکروفاژها و سلول‌های دیگر در تنظیم بیان پروتئین ABCA1 نقش دارند، اما در این زمینه، مطالعه‌ای روی آزمودنی‌های انسانی به ویژه متعاقب فعالیت بدنی انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین پروتئین ABCA1 لنفوسیتی با سایتوکاین‌های IL-10 و TNF-α متعاقب هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 دانش آموز(1/89±16/93 سال، 9/98±88/07 کیلوگرم،2/55± 28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در گروه‌های کنترل (15 نفر) و تمرین (13 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی (هشت هفته/ چهارروز/ هفتاد دقیقه هر جلسه) بود. سنجش پروتئین ABCA1 به وسیله همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام شد. داده‌ها با آزمون آماری تی و ضریب هم‌بستگی پیرسون تحلیل شدند.

یافتهها: تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد که متعاقب هشت هفته تمرین، پروتئین ABCA1 با IL-10 هم‌بستگی مثبت و معنی‌دار(0/43=r؛ 0/032=p) و با TNF–α هم‌بستگی منفی و معنی‌دار(0/53-= r؛ 0/012=p) دارد(p<0/01). هم‌چنین تمرین باعث افزایش معنی‌دار پروتئین ABCA1 شده ولی افزایش IL-10 و کاهش TNF-α معنی‌دار نبود.

نتیجهگیری: با توجه به افزایش غلظت پروتئین ABCA1 لنفوسیتی و هم‌بستگی بین متغیرها متعاقب تمرین، نتایج به دست آمده ثابت می‌کند که احتمالاً TNF–α اثر تنظیمی منفی و IL-10 اثر تنظیمی مثبت بر پروتئین ABCA1 لنفوسیتی دارد.


بهلول قربانیان، احمد بارانی،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس از شایع‌ترین بیماری‌ها در جوامع بشری است که مقابله با عوارض ناشی از آن هزینه هنگفتی را به سیستم درمانی تحمیل می‌نماید. مطالعات نشان داده‌اند که مارکرهای بیوشیمیایی استخوان می‌توانند جهت ارزیابی میزان پاسخ متابولیسم استخوان به فعالیت بدنی استفاده شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر 10هفته تمرین هوازی فزاینده بر سطوح استئوکلسین، پاراتورمون و شاخص‌های گلیسمی و تن سنجی در زنان یائسه دیابتی نوع 2 می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 40 زن یائسه دیابتی نوع 2 (40 تا 60 سال) به صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(20) و کنترل(20) قرار گرفتند. تمرین هوازی فزاینده شامل حرکات ایروبیک و پیاده روی به مدت 10 هفته(3 جلسه در هفته، 45 تا60 دقیقه در روز با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. نمونه‌های خونی قبل و بعد تمرین جهت اندازه‌گیری متغیرهای سرمی گرفته شد. داده‌ها به وسیله آزمون آماری تی تست در سطح معناداری 05/0>p تحلیل شدند.

یافتهها: تمرین باعث افزایش معنادار استئوکلسین (037/0=p) و کاهش معنادار شاخص مقاومت انسولینی(001/0=p)، انسولین(002/0=p) و قند خون ناشتا(001/0=p) در گروه تجربی شد(05/0>p).  تغییرات پاراتورمون، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص‌های تن سنجی معنادار نبود(05/0<p).

نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین روی استئوکلسین و شاخصهای گلسیمی، به نظر میرسد این شیوهی تمرین را میتوان به عنوان روش درمانی غیر تهاجمی برای حفظ تراکم استخوان و کنترل قند خون در بیماران دیابتی توصیه کرد.


علی اصغر قربانعلی پور، پژمان معتمدی، حمید رجبی، هادی کرمی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ژن eNOS مسئول تولید نیتریک اکساید و آنژیوستاتین، مهارکننده آنژیوژنز میباشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در بافت قلب رتهای نر ویستار دیابتی نوع دوم بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی، 36 سر رت نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (12= n، DET)، گروه کنترل دیابتی (12= n، DC) و گروه کنترل سالم (12= n، HC) تقسیم شدند. القای دیابت نوع 2 از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به مدت 15 دقیقه و با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته اول بود که بهتدریج به مدت 60 دقیقه با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته نهم رسید. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین قربانی شدند و نمونهها از بافت قلب گرفته شد. بیان ژنهای آنژیوستاتین و eNOS با روش Real-Time PCR بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید. سطح ‌معنی‌داری 05/0>p در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد 329 .1394 IR.ARAKMU.REC. به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در گروه DC در مقایسه با گروه HC افزایش ‌معنی‌داری را نشان داد (000/0=p). تمرین استقامتی موجب کاهش ‌معنی‌دار بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در مقایسه با گروه DC شد (000/0=p).
نتیجهگیری: به نظر می‌رسد بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS بافت قلب دیابتی تحت تاثیر مثبت تمرین استقامتی قرار می‌گیرد.

جلیل فتح آبادی، مریم حاجی قربانی دولابی، علی اکبر ارجمندنیا، سعید صادقی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت بیماری مزمنی است که عوامل فیزیولوژیک، شناختی، رفتاری، هیجانی و اجتماعی در پیشگیری، ابتلا و کنترل آن نقش دارنـد. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی میزان قند خون از طریق باورهای غیرمنطقی سلامت و منبع کنترل سلامت در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران دیابتی نوع 2 مراجعهکننده به دو مرکز آزمایشگاه مؤسسه خیریه درمانی مکتب الزهرا (س) و پژوهشکده دیابت دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که 300 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس چندبعدی منبع کنترل سلامت (MHLC) و مقیاس باورهای غیر منطقی سلامت (IHBS) گردآوری شد. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از روش‌های تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ut.Rec.1395.030 به تصویب کمیته اخلاق پژوهش در پژوهش‌های زیست پزشکی دانشگاه تهران رسیده است.
یافتهها: بین متغیرهای پیشبین باورهای غیرمنطقی سلامت (05/0p<)، منبع کنترل سلامت درونی و دیگران (05/0p<)، و منبع کنترل سلامت شانس (01/0p<) با میزان قندخون همبستگی معنیدار وجود داشت. هم‌چنین نتایج نشان داد که باورهای غیرمنطقی و منبع کنترل سلامت تغییرات میزان قندخون را به طور معنیدار پیشبینی میکنند (05/0p<، 80/2=(293، 4)F، 037/0=R2، 19/0=R).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که از طریق شناسایی منبع کنترل سلامت و باورهای غیرمنطقی سلامت احتمالاً میتوان سطح قند خون را در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 پیشبینی کرد و عوارض دیابت را در افراد مبتلا به آن کاهش داد.

راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکت‌کنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های راهبردهای مقابله‌ای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیر‌مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). به‌طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابی‌شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه‌های پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.

آقای فتح اله قربانی، محمد رضائی، دکتر ابراهیم ابراهیمی، خانم لیلا قربانی، دکتر الهام رضایی،
دوره 25، شماره 5 - ( آذر و دی 1401 )
چکیده

مقدمه: پیوند اعضا این دستاورد شگرف، افقی امیدوار کننده برای بیماران نیازمندعضو به ارمغان آورده است. به موازات پیشرفت علم پزشکی چالش‌های جدیدی نیز مطرح گردیده است، برای نمونه متخصصین ادعا نموده‌اند که بهترین منبع برای پیوند اعضا به اطفال، استفاده از اعضای نوزادانی است که به علت ابتلا به ناهنجاری حادّ جمجمه‌ای اندکی پس از تولد مرگشان قطعی است. مسئله حاضر یکی از موضوعات مستحدثه و چالش برانگیز در حوزه فقه و حقوق می‌باشد که باید برخی از زوایای آن مورد مدّاقه فقهی قرار گیرد.
روش کار: این پژوهش به صورت کتابخانه ایی و توصیفی –تحلیلی با استفاده از کتب پزشکی و فقهی انجام گرفته است. در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی مطالعه شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافته‌ها: پیشنهاد کنندگان این نوع پیوند با استناد به تحقیقات خود معتقدند جواز بهره وری از اعضای این گونه نوزادان با نواقص حادّ جمجمه‌ای که یا داخل رحم مادر و یا مدت کوتاهی پس از تولد بعلت ایست قلبی می‌میرند؛ مسئله‌ای قابل دفاع است.
نتیجه گیری: استفاده از اعضای نوزادان مبتلا به کرانیال با محدودیت روبرو است اما با مردگان مغزی در یک راستا نمی‌باشند و استفاده از اعضای غیر رئیسی آنها با اتکا به ادله متعدد عقلی و شرعی؛ مشروع می‌باشد. برداشت اعضای حیاتی نوزاد مبتلا به کرانیال حادّ با استناد به اینکه مرگ وی حتمی است و یا به سبب اینکه وضعیت وی شبیه بیمار مرگ مغزی است، نمی‌تواند مشروع باشد چرا که منجر به مرگ وی می‌شود و مسئله وجوب حفظ کرامت انسان این مسئله را نفی می‌کند. لکن مشروعیت مشروط با رعایت شرایطی بی اشکال می‌باشد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb