9 نتیجه برای فرخی
مریم فرخی فر، حمیدرضا غفاریان شیرازی، سیامک یزدان پناه،
دوره 4، شماره 4 - ( زمستان 1380 )
چکیده
مقدمه: عفونت های بیمارستانی سالیانه مسئول 20/000 مرگ و میر بوده و از کلیه پذیرش های بیمارستانی حداقل 60% منجر به عفونت بیمارستانی می گردد. از این رو بررسی میزان آگاهی و عملکرد پرسنل پرستاری نسبت به پیش گیری از عفونت های بیمارستانی ضروری به نظر می رسد.
روش کار: در این مطالعه تعداد 100 نفر از کادر پرستاری در سطوح تحصیلی دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس توسط نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش نگرش، آگاهی و عملکرد پرسشنامه بود که با استفاده از منابع تهیه و روایی و اعتبار آن نیز توسط یک مطالعه اولیه سنجیده شده بود. پرسش نامه بخش نگرش حاوی 15سوال نگرش بود که بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) تقسیم شده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های نگرش به هر یک از آزمودنی ها میزان 75-15 اختصاص یافت که بیش ترین نمرات بیانگر نگرش مثبت و کم ترین نمرات بیانگر نگرش منفی بود. نتایج آزمودنی ها بر اساس نمرات به دست آمده به سه گروه با نگرش مثبت، بینظر و منفی تقسیم شد و نتایج نشان داد که اکثریت دارای نگرش موافق (85/4%) نسبت به کنترل عفونت بوند. نمرات آزمودنی ها در دو مورد آگاهی و عملکرد بر اساس حداکثر نمره 100 تنظیم و نمرات کم تر از 50 به عنوان عدم کفایت در نظر گرفته شد.
نتایج: 44% آزمودنی ها از حداقل آگاهی از استانداردهای کنترل عفونت برخوردار بودند و نیز اکثریت آنان در رابطه با کنترل عفونت در هنگام انجام اعمال تهاجمی (تعویض پانسمان 84%، ساکشن نای 81%، سنداژمثانه 83% و تعویض محل وریدی 78%) عملکرد مورد قبول نداشتند. این مطالعه ارتباط آماری بین میزان آگاهی و متغیرهای سطح تحصیلات سمت و تجربه کاری نشان داد(P<0/01) رابطه تجربه کاری با میزان آگاهی منفی بود (r=0/276) همچنین بین متغیرهای تجربه در بخش ویژه اطفال و سابقه بیماری عفونی در خانواده و شرکت در کلاس های آموزشی با نحوه عملکرد رابطه معنی داری مشاهده شد. (P<0/01)
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آگاهی و عملکرد ضعیف کادر پرستاری در زمینه پیشگیری از عفونت های بیمارستانی در جامعه مورد مطالعه است و توجه جدی به آن در جامعه مورد مطالعه و احتمالا جوامع مشابه ضروری است.
محمد رضا نفیسی، حوریه کلهر، بهزاد زمانزاد، علی کریمی، عفت فرخی، مجید ولیدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: سویههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) معضلی در ایجاد عفونتهای بیمارستانی شدهاند. تستهای روزمرۀ تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی به علت خاصیت ناهمگنی این نوع مقاومت، برای تعیین سویههای مزبور توصیه نمیشوند. هدف از این تحقیق مقایسه یک روش فنوتیپی با ژنوتیپی در تعیین سویههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاومت به متی سیلین در نمونههای بینی پرسنل درمانی بیمارستان است. روش کار: در این تحقیق تجربی، تعداد 52 استافیلوکوک کواگولاز مثبت جدا شده با روش سرشماری از بینی 204پرسنل درمانی بخشهای مختلف بیمارستان آموزشی هاجر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، به دست آمد. حساسیت سویهها نسبت به اگزاسیلین با روش فنوتیپی agar screen ارزیابی شد. سپس در آنها وجود ژن عامل مقاومت به متی سیلین ( mecA) با روش مولکولی duplex PCR بررسی و نتایج مورد مقایسه قرار گرفتند و حساسیت ویژگی روش، تعیین گردید. نتایج: 23 مورد از 52 استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده (44درصد) به لحاظ فنوتیپی نسبت به اگزاسیلین مقاوم بودند، ولیکن 27 مورد از52 ایزوله مزبور (52 درصد) واجد ژن mecA بودند. این مطالعه نشان داد که روش فنوتیپی agar screen در مقایسه با روش ژنوتیپی PCR برای تعیین سویههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین به ترتیب دارای حساسیت و ویژگی 5/81 و 96 درصد میباشد. نتیجه گیری: روش oxacillin agar screen در مقایسه با duplex PCR، روشی فنوتیپی ساده، کم هزینه و کاربردی است که با داشتن جوابهای مثبت کاذب نسبتاً پائین، برای تائید سویههای مشکوک مقاوم به متی سیلین مناسب است ولی با داشتن جوابهای منفی کاذب نسبتاً بالا، جهت غربالگری اولیه سویههای MRSA از بینی ناقلین سالم شاغل در بیمارستانها مناسب نمی باشد.
فاطمه شایسته، عفت فرخی، منوچهر شیرانی، مهرداد مدرسی، فرشاد روغنی، مرتضی هاشم زاده چالشتری،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: هایپرکلسترولمی فامیلی یک اختلال غالب اتوزومی است که عمدتاً به علت جهشهای ژن گیرنده لیپوپروتئین با دانسیته پایین (LDLR) و آپولیپوپروتئین B-100 ایجاد میشود. هدف از این مطالعه بررسی نوع و فراوانی جهشهای گیرنده لیپوپروتیئن با دانسیته پائین در بیماران با کلسترول بالای خون در یک جمعیت ایرانی است. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- آزمایشگاهی تعداد 50 نمونه غیر خویشاوند مشکوک به هایپرکلسترولمی فامیلی از استان چهارمحال و بختیاری مورد مطالعه قرار گرفت. تمامی نمونهها با استفاده از روش PCR-SSCP با استفاده از پرایمرهای مربوط به 9 اگزون مورد نظر از LDLR شامل اگزونهای 2 و 4 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 12 و 14 مورد آزمایش قرار گرفتند و باندهای تغییر یافته بر روی ژل الکتروفورز تشخیص داده شد و متعاقباً توسط روش تعیین توالی DNA تایید شدند. یافته ها: در مجموع 4 پلی مورفیسم مختلف در 18 درصد بیماران مورد مطالعه تشخیص داده شد. 1413G>A 2140+5G>A ,1773C>T ,1725C>T , را به ترتیب در 3،3،2 و 2 مورد پیدا کردیم که از بین آنها 1413G>A در هر دو آلل ژن پیدا شدند. نتیجه گیری: نتایج ما دخالت جهشهای ژن گیرنده لیپوپروتئین بادانسیته پایین را در هایپرکلسترولمی فامیلی در جمعیت مورد مطالعه نشان نداد.
میثم گنجی بخش، معصومه اسدی، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، فرح فرخی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: از زمانی که محققین توانستند سلولهای دندریتیک را از مونوسیتهای خون محیطی متمایز کنند، دانشمندان بسیاری در پی یافتن بهترین راه تولید سلولهای دندریتیک و بهینه سازی فرایند بلوغ این سلولها، در شرایط آزمایشگاهی هستند تا از این سلولها در درمان بیماریها استفاده کنند. هدف از این مطالعه بلوغ سلولهای دندریتیک مناسب ایمنی درمانی تومور میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تولید سلولهای دندریتیک در دو مرحله صورت گرفت که در مرحله اول سلولهای مونوسیت تحت تاثیر سیتوکاینهای GM-CSF و اینترلوکین-4 به سلولهای دندریک نابالغ تبدیل شدند و در مرحله دوم این سلولها در حضور مایع رویی سلولهای اندوتلیال ورید ناف انسان و لنفوسیتهای T فعال شده با فیتوهماگلوتینین و عوامل بلوغ به سلولهای دندریتیک بالغ تبدیل شدند. یافتهها: سلولهای دندریتیک تولید شده دارای ویژگیهای مناسب از لحاظ فنوتیپ، توانایی فاگوسیتوز، میزان تحریک تکثیر لنفوسیتهای T بودند و قادر به ترشح مقادیر بالایی از سایتوکینها بودند. نتیجهگیری: مایع رویی سلولهای اندوتلیال و لنفوسیتهای T باعث تولید سلولهای دندریتیک نوع 1 و لفنوسیتهای T یا دیگر نوع 1 در شرایط آزمایشگاهی میگردند. بنابراین سلولهای دندریتیک تولید شده با این روش سلولهایی مناسب برای کاربردهای ایمنی درمانی و درمان سرطان از طریق سلول درمانی میباشند.
کیهان قطره سامانی، عفت فرخی، مرتضی هاشم زاده، اسفندیار حیدریان،
دوره 16، شماره 5 - ( ماهنامه مرداد 1392 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده که فعالیت پارا کسوناز1 در بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر کاهش دارد . تغییر C به T در ناحیه -107 پروموتر مهمترین شاخص تعیین کننده ژنتیکی سطح پارا کسوناز 1در سرم است. از آنجایی که ترکیب اسیدهای چرب فسفولیپیدهای HDL بر فعالیت آن موثر است می توان با بررسی این تغییر تاثیر بهتر داروهای رایج را پی گیری نمود ودر درمان دارویی در نظر گرفت .
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 131 نفر با LDL بالای 130 میلی گرم در دسی لیتر بعنوان گروه مورد و 134 نفر با LDL کمتر از 130 میلی گرم در دسی لیتر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه و نتایج حاصل از آزمایشات بیوشیمی و مولکولی بدست آمد. در صد اسید های چرب موجود در فسفو لیپید ها با تکنیک گاز کروماتوگرافی تعیین گردید.
یافته ها : فعالیت آریل استرازی تحت درمان با لواستاتین تغییرات قابل توجهی نداشت ولی فعالیت پاراکسونازی به دنبال درمان با لواستاتین در ژنوتیپ CC پلی مورفیسم C/T107- افزایش قابل توجه تری داشته است. درصد اسیداولئیک ، لینولئیک و اسید ایکوزو پنتانوئیک به دنبال دریافت لواستاتین در فسفولیپیدهای HDL افزایش نشان داده است.
نتیجه گیری: احتمالا درمان با لواستاتین اثر محافظتی بیشتری در ژنوتیپ CCدر مقابل بیماری قلبی عروقی خواهد داشت.در ژنوتیپCC که به دنبال درمان فعالیت بالاتر پاراکسونازی دیده شده اسیداولئیک و لینولئیک موجود در HDL نیز افزایش داشته اند.
حسن پازکی، حسین ایمانی، عبدالحسین شاهوردی، فرح فرخی، لیلاسادات طاهایی،
دوره 17، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بلوغ تخمک و لقاح در شرایط آزمایشگاهی از مهمترین قدمها در درمان ناباروری میباشد. در این مطالعه محیطهای بلوغ با عصاره پلاکت خون که دارای غلظت بالایی از فاکتورهای رشد میباشد غنی گردید و میزان از سرگیری میوز و بلوغ تخمکها بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تخمکها در حالت ژرمینال ویزیکول از موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI جمعآوری گردیدند. محیط بلوغ &alphaMEM بوده و محیطهای کنترلی دارای 5 و10 درصد سرم گاوی بودند و محیط مورد آزمایش با 5 و 10 درصد عصاره پلاکت خون و ترکیب 5 درصد عصاره پلاکت خون به همراه 5 درصد سرم گاوی غنی گردیدند. میزان از سرگیری میوز و بلوغ بعد از 18 ساعت در محیطهای متفاوت بررسی گردید.
یافتهها: میزان تخمکهای بالغ شده در محیط آزمایشی حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون هم با سلول گرانولوزا و هم بدون سلول گرانولوزا نسبت به محیطهای کنترل به شکل معنیدار بالاتر بودند(05/0p<). میزان بلوغ تخمکها در محیط حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون برای گروه حاوی سلول گرانولوزا، 61 درصد و 72 درصد برای گروه بدون سلول گرانولوزا بوده است در حالی که این میزان برای گروه کنترلی 5 درصد سرم گاوی به ترتیب 53 و 50 درصد بود.
نتیجهگیری: عصاره پلاکت خون تاثیر معنیداری بر از سرگیری میوز و بلوغ تخمک در حالت ژرمینال ویزیکول داشته است. بر اساس این نتایج، عصاره پلاکت خون میتواند به عنوان یک محرک بلوغ استفاده گردد.
رخساره معمار، مریم استاد شریف، احمد چیت ساز، مژگان اسدیان قهفرخی، مهدی کاظمی، سید مرتضی جوادی راد،
دوره 20، شماره 4 - ( تیرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ویتامین دی با تأثیرات محافظت عصب در بیماری پارکینسون شناخته میشود و رابطه بین چند شکلیهای ژن VDR و فاکتورهای سن آغاز و خطر بروز بیماری و همچنین رابطه بین ژنوتیپهای FokI ژنVDR و PD مشخص شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین تأثیر ژنوتیپهای جایگاههای FokI، TaqI، BsmI و ApaI بر سطح فاکتورهای سرمی مرتبط با متابولیسم ویتامین دی در جمعیت استان اصفهان است.
مواد و روشها: این مطالعهی مورد - شاهدی بین 125 بیمار پارکینسونی و افراد شاهد متناظر و بر اساس معیارهای بانک مغز بیماری پارکینسون بریتانیا انجام شد. پس از دریافت فرم رضایت، سطوح سرمی مورد نظر اندازهگیری شد. همچنین جداسازی ماده ژنتیکی از طریق روش میلر و وجود چند شکلیهای مذکور با آنالیز مکرر PCR–RFLP انجام و تایید گردید.
یافتهها: مقایسه فاکتورهای سرمی بین افراد سالم و بیماران مبتلا به پارکینسون نشان داد که یک کاهش معنیدار در سطح سرمی کلسیم، ALP و PTH وجود دارد(01/0p<). هیچکدام از سطوح سرمی ویتامینِD و فسفات بین بیماران و افراد شاهد اختلاف معنیداری را نشان نمیدادند. مقایسه غلظت فاکتورهای سرمی کلسیم و PTH بر اساس ژنوتیپهای حامل آللهای FokI-F، ApaI-A و همچنین آلل BsmI-b، حاکی از کاهش غلظت این فاکتورها با مقادیرp کمتر از 01/0 را بین بیماران مبتلا به پارکینسون و افراد شاهد نشان داد.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعه نشان داد که وجود هر یک از این دو آلل مغلوب باعث میشود که سطح سرمی کلسیم و PTH بین بیماران مبتلا به پارکینسون و افراد سالم تفاوت معنی داری را نشان دهد.
فرح فرخی، سمیرا ریاضی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در طب سنتی، برای درمان هایپرکلسترولمی از بذر شوید که کاهنده ی قند خون، کلسترول و تری گلیسرید است، استفاده می شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات عصاره ی هیدرو الکلی بذر شوید بر ساختار بافت بیضه و پارامترهای اسپرمی در موش های رت نر هایپرکلسترولمی می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 30 رت نر بالغ به طور تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند: کنترل، هایپرکلسترولمی، هایپرکلسترولمی + روزانه 500 میلی گرم بر کیلوگرم شوید، هایپر کلسترولمی + روزانه 300 میلی گرم بر کیلوگرم شوید،
سالم + روزانه 500 میلی گرم بر کیلوگرم شوید. بعد از اتمام تیمار به مدت 45 روز، موش ها توزین و پس از تشریح، اسپرم ها از دم اپیدیدیم جمع آوری و پارامترهای اسپرمی مطالعه شد. نمونه های بیضه به داخل فرمالین منتقل گردیده و با
هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنووای یک طرفه و تست تعقیبی توکی انجام گرفت و سطح معنی داری 05/0 > p در نظر گرفته شد.
یافته ها: در این بررسی، در موش های هایپرکلسترولمی وزن بیضه افزایش داشت، اما قطر لوله های سمنی فر، ضریب تمایز لوله ای واسپرمیوژنز، زیست پذیری اسپرم نسبت به کنترل به طور معنی داری (05/0 > p) کاهش پیدا کرد؛ ولیکن، این پارامترها درتیمار هایپرکلسترولمی با بذر شوید بهبود یافته بودند.
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بذر شوید اثرات مثبتی بربافت بیضه و پارامترهای اسپرم در موش های هایپرکلسترولمی دارد.
محمد پرستش، زهرا یوسف وند، بهزاد آریا، مجید مردانیان قهفرخی، جمیله احمدی،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده
مقدمه: سیسپلاتین، یک عامل شیمی درمانی است که بهصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته و مزایای درمانی را برای درمان سرطان ارائه میدهد، اما اغلب منجر به اثرات نامطلوب بر نوروژنز و استرس اکسیداتیو میشود. از طرفی، فعالیت بدنی بهعنوان یک استراتژی بالقوه برای مقابله با این عوارض جانبی پیشنهاد شده است، از این رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی یک دوره تمرین استقامتی بر شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت مغزی موشهای صحرایی تحت القاء پلاتینول، بود.
روش کار: در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی نر با میانگین وزنی 220 گرم به چهار گروه: کنترل سالم، گروه کنترل تحت تزریق سیس پلاتین، گروه تمرین استقامتی و گروه سیس پلاتین + تمرین استقامتی، تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین استقامتی تشریح موشها انجام شد و سرم خون جهت اندازهگیری عوامل اکسیدانی و آنتی اکسیدانی جدا سازی؛ همچنین تحت شرایط استریل مغز حیوان برای بررسی شاخصهای مورد نظر از جمجمه خارج شد. دادهها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد، سیسپلاتین باعث کاهش معنیدار MDA و افزایش معنیدار TAC و CAT در گروه کنترل دریافت کننده سیسپلاتین شد. از طرفی انجام ۸ هفته تمرین استقامتی توانست، باعث کاهش معنیدار MDAو افزایش معنیدار TAC و CAT، شود. علاوه بر این هیچ تغییر معنیداری در سطح سرمی SOD مشاهده نشد. همچنین در بافت مغز، میزان MDA در گروه دریافتکننده سیسپلاتین افزایش معنیدار و میزان TAC، CAT و SOD کاهش معنیداری را بههمراه داشت. در مقابل، انجام ۸ هفته تمرین استقامتی باعث کاهش میزان MDA و افزایش میزان TAC، CAT و SOD شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر به نظر میرسد، فعالیت ورزشی دارای اثرات محافظتی در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از پلاتینول در مغز موش است که ممکن است به قابلیتهای آنتی اکسیدانی آن نسبت داده شود.