16 نتیجه برای علوی
زهرا هنر کار، موید علویان، شهرام سمیعی، کیوان سعید فر، مهناز بالادست، رحیم آقازاده، محمدرضا زالی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
مقدمه: هپاتیت B مخفی حالتی است که آنتی ژن سطحی هپاتیت B در سرم بیمار منفی بوده ولی DNA ویروس هپاتیت B در سرم یا بافت کبدی ایشان قابل کشف باشد. در این مطالعه فراوانی هپاتیت B مخفی در بیماران هپاتیت C مزمن و نیز تغییرات بیوشیمیایی و هیستولوژیک آنان تحت بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه توصیفی نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف انجام شد، به طوریکه 27 بیمار هپاتیت C مزمن که HBsAg آنها منفی بوده و طی سال های 1380 و 1381 به دو مرکز هپاتیت تهران و مرکز تحقیقات بیماری های گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مراجعه و تحت نمونه برداری کبد قرار گرفته بودند وارد مطالعه شدند. بر روی بلوک پارافینی نمونه کبدی این بیماران آزمایشات واکنش زنجیره ای پلیمراز برای وجود HBVDNA و نیز آزمایش های ایمونوهیستو شیمی برای حضور و کشف HBsAg و آنتی ژن مرکزی هپاتیت B انجام گرفت.
نتایج: از میان 27 نمونه بررسی شده PCR بیماران در 5 مورد (19درصد) از نظر HBVDNA مثبت گزارش شد. در کلیه این بیماران تست های IHC از نظر HBsAg و HBcAg منفی گزارش گردید. تغییرات هیستولوژیک سیروز و علایم سیروز جبران نشده فقط در گروه HBVDNA مثبت دیده شد.
نتیجه گیری: فراوانی هپاتیت B مخفی در بیماران مبتلا به هپاتیت C نسبتا قابل توجه است. در این بیماران، هپاتیت B مخفی می تواند آسیب به کبد را تشدید نموده، روند پیشرفت به طرف سیروز را تسریع نماید.
حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، دكتر ژیلا عابد سعیدی، علی قزلباش، دكتر حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که شیوع 12 ماهه کمردرد در پرستاران بین 43 الی 76 درصد متغیر می باشد. اغلب محققان معتقدند که عوامل فیزیکی تنها توجیه کننده بخشی از علل شیوع بالای کمردرد میباشد. این پژوهش به منظور تعیین ارتباط بین کمردرد و تنیدگی شغلی در پرستاران انجام شد. روشکار: پژوهش حاضر یک مطالعه موردـ شاهدی میباشد. در این مطالعه 80 پر ستار به عنوان گروه مورد و80 پرستار به عنوان گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه مورد، پرستارانی در نظر گرفته شدند که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه کرده بودند و گروه شاهد، پرستارانی که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه نکرده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامهای استفاده شد که مشتمل بر 3 قسمت بود: اطلاعات دموگرافیک، تاریخچه کمردرد و تنیدگی شغلی. داده ها توسط آزمون های آماری تی، من ویتنی، کای دو و محاسبه ضریب همبستگی و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که بین کمردرد با تنیدگی شغلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 >p). همچنین بین کمردرد با ساعت کار ماهانه نیز رابطه معنیداری وجود داشت(05/0 >p). بین سایر فاکتورهای مورد بررسی مانند: سن، جنس، وضعیت تأهل، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، استعمال دخانیات، ورزش کردن و سابقه کار با کمردرد ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تنیدگی شغلی در گروه مبتلا به کمردرد بیشتر از گروه غیر مبتلا بود و با توجه به این که در این تحقیق بین سایر متغیرهای مورد بررسی و کمردرد رابطه معنیدار آماری مشخص نشد(به جز ساعت کار ماهانه)، میتوان نتیجهگیری کرد که بین تنیدگی شغلی و ابتلا به کمردرد رابطه وجود دارد
نیره باغچقی، حمیدرضا کوهستانی، اکرم دبیریان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: امروزه استفاده از طب مکمل و جایگزین در حال افزایش است و لمس به عنوان یکی از این روشها شناخته شده است. لمس از تحریکات حسی مفید برای نوزادان نارس میباشد. با این حال نتایج تحقیقات نشان دادهاند که نوزادان زودرس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بسیار کم تحت لمس قرار میگیرند. هدف این مطالعه تعیین تأثیر لمس بر میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی میباشد. روش کار: این تحقیق یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با اندازهگیریهای مکرر میباشد که بر روی 37 نوزاد مبتلا به سندرم دسترس تنفسی انجام شده است. جهت جمع آوری دادهها از یک فرم ثبت اطلاعات که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و جدول ثبت میزان اشباع اکسیژن خون شریانی بود، استفاده شد. ابزار دیگر مورد استفاده دستگاه پالس اکسی متر نلکور بود. اطلاعات طی سه روز متوالی جمعآوری گردید. اشباع اکسیژن خون شریانی 5 دقیقه قبل از لمس ثبت شده، سپس واحدهای پژوهش به مدت 5 دقیقه لمس شدند و با فاصله 5 و 15 دقیقه بعد از لمس، اشباع اکسیژن خون شریانی مجدداً کنترل شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که در روز اول، میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 67/95 ،91/95 و 96 بود. در روز دوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب72/95 ، 05/96 و 08/96 بود. در روز سوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 75/95 ، 16/96 و13/96 بود. در هر یک از سه روز مداخله، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی 5 و15 دقیقه بعد از لمس بیشتر از 5 دقیقه قبل از لمس بود(01/0p<). اما تفاوت آماری معنیداری بین 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس وجود نداشت. همچنین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی طی سه روز مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین لمس و افزایش اشباع اکسیژن خون شریانی ارتباط معنیداری وجود دارد. در آموزش پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان باید بر اهمیت لمس حین مراقبت از این گونه نوزادان تاکید کرد. این یافتهها نشان داد که لمس برای نوزادان نارس مفید است و میتواند نقطه آغازی جهت انجام چنین تحقیقاتی باشد.
مژگان حفیظی، ماهرخ دولتیان، عبدالحمید نقاش، فریبرز معطر، حمید علوی مجد،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و اهداف: واژینوز باکتریایی یکی از شایعترین عفونتهای زنان در سنین باروری است. اگر چه مترونیدازول به عنوان موثرترین دارو جهت درمان پیشنهاد میشود، اما با عوارض متعددی همراه است که ادامه درمان توسط بیماران را با مشکل مواجه میسازد؛ لذا نیاز به یافتن دارویی با عوراض جانبی کمتر احساس میشود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر کرم واژینال میکوسین (ساخته شده از سیر) و ژل واژینال مترونیدازول در درمان بیماران مبتلا به واژینوز باکتریایی میباشد. مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که برروی 100 نفر از زنان متاهل 44-18 ساله که عفونت واژینوز باکتریایی در آنها از طریق معیار بالینی آمسل تشخیص داده شده بود انجام شد. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه 50 نفری تحت درمان با کرم واژینال میکوسین و ژل واژینال مترونیدازول تقسیم شدند. بیمارانی که دارای عفونت تریکومونایی یا کاندیدایی بودند از مطالعه خارج شدند، دوره درمان در هر گروه 7 روز بود. پس از گذشت 7-2 روز از تکمیل دوره درمان مجدداً معیارهای آمسل و شکایت بیماران کنترل شد و عوارض دارویی ثبت گردید. یافتهها: شکایات بیماران و معیار بالینی آمسل به طرز معنیداری پس از درمان با میکوسین و مترونیدازول کاهش نشان داد(05/0>p) به طوری که میزان بهبود بالینی در گروه میکوسین 80 درصد و در گروه مترونیدازول 70 درصد بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد کرم واژینال میکوسین میتواند جایگزین مناسب برای ژل واژینال مترونیدازول در درمان واژینوز باکتریایی زنان به شمار آید.
مهدی مسیبی، فرشته زمانی علویجه، محمود رضا خزاعی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش تعیین تاثیر آموزش بهداشت در چارچوب مدل اعتقاد بهداشتی بر اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از عفونت ژیاردیا لامبلیا در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اراک بود.
مواد و روشها: در طی یک مطالعه نیمه تجربی شاهد دار تصادفی از 12 مدرسه ابتدایی، تعداد 1200 دانش آموز به طور تصادفی در دو گروه 600 نفره آزمون (تحت آموزش) و کنترل (بدون آموزش) قرار گرفتند. حجم نمونه برای انجام آزمایشات انگل شناسی 300 نفر بود که به روش تصادفی و به طور مساوی از دو گروه آزمون و کنترل انتخاب شدند. آموزش سلامت بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بود و تأثیر آن بر الگوهای رفتاری مرتبط با سبک زندگی دانش آموزان بررسی شد.
یافته ها: کوتاه نگهداشتن ناخن در گروه آزمون، پس از آموزش افزایش و در گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافته بود. تعداد کودکانی که برای آب خوردن لیوان به همراه داشتند، در گروه آزمون به مقدار کمی افزایش و در گروه کنترل به طور معنیداری کاهش پیدا کرده بود. تعداد کودکانی که از صابون پس از دستشویی درمدرسه استفاده میکردند در هر دو گروه آزمون و کنترل به طور معنیداری افزایش داشت. ارتباط کوتاه نکردن ناخن و آلودگی به ژیاردیا؛ هم چنین کاهش نسبت آلودگی به ژیاردیا در گروه آزمون و افزایش آن در گروه کنترل پس از آموزش معنیدار بود.
نتیجه گیری: رفتارهای پیشگیری کننده به طور معنیداری افزایش یافته و بر کاهش آلودگی به ژیاردیا در دانش آموزان موثر بود. استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی در پیشگیری از آلودگیهای انگلی همراه آموزش والدین پیشنهاد میشود.
نسترن صفوی اردبیلی، نورالسادات کریمان، عباس حاجی فتحعلی، حمید علوی مجد،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر در مادر و جنین محسوب می شود. تشخیص زودرس پره اکلامپسی یکی از عملکردهای بسیار مهم مراقبت های دوران بارداری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و بروز پره اکلامپسی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد تهران در سال 89-1388 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه همگروهی آینده نگر، بر روی 700 زن باردار در سه ماهه اول بارداری با نمونه گیری در دسترس انجام شد. آزمایشات دوران بارداری در بیمارستان میلاد تهران انجام و ثبت گردید، سپس این افراد تا زمان زایمان از نظر ابتلا به پره اکلامپسی پیگیری شدند. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد بررسی قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها: بیشترین درصد واحدهای پژوهش مبتلا به پره اکلامپسی در گروه هموگلوبین 5/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر و هماتوکریت 38 درصد و بالاتر قرار داشتند. بین سطح هموگلوبین و هماتوکریت سه ماهه اول بارداری و ابتلا به پره اکلامپسی ارتباط معنی دار وجود داشت (به ترتیب 002/0=p ،001/0p<). هموگلوبین 45/12 گرم در دسی لیتر و بالاتر دارای حساسیت 85 درصد، ویژگی 04/43 درصد، ارزش اخباری مثبت 63/9 درصد و ارزش اخباری منفی 57/97 درصد بود. هماتوکریت 38 درصد و بالاتر دارای حساسیت 5/77 درصد، ویژگی 71/50 درصد، ارزش اخباری مثبت 1/10 درصد و ارزش اخباری منفی 93/96 درصد بود.
نتیجه گیری: وجود هموگلوبین و هماتوکریت بالای سه ماهه اول بارداری می تواند یک عامل پیشگویی کننده برای ابتلا به پره اکلامپسی باشد.
نوشین رمضانی، ماهرخ دولتیان، جمال شمس، حمید علوی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال عملکرد جنسی در زنان، عارضهای وابسته به سن، پیشرونده و شایع است که بر کیفیت زندگی، کیفیت روابط جنسی و روابط بین فردی اثر میگذارد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی عزت نفس با اختلال عملکرد و رضایتمندی جنسی در زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهید بهشتی است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی(توصیفی-تحلیلی)، جمعیت مورد مطالعه شامل 120 نفر از زنان واجد شرایط مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند. ابزار گردآوری دادهها شامل چهار پرسشنامه دموگرافیک، سلامت عمومی (GHQ-28)، عزت نفس کویر اسمیت و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع کلی اختلال عملکرد جنسی 64 درصد و بیشترین فراوانی مربوط به حیطه درد (37 درصد) و رضایتمندی جنسی (20 درصد) بود. همچنین 90 درصد افراد دارای عزت نفس بالا و 10 درصد دارای عزت نفس پایین بودند. بین عزت نفس و رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد ارتباط معنیدار وجود داشت (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر ارتباط عزت نفس با رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد جنسی بود به ویژه در افراد با عزت نفس پایین که اختلالات عملکرد و رضایتمندی جنسی افزایش نشان داد.
سپیده مهین روستا، حیدر شرفی، سید موید علویان، بیتا بهنوا، علی پوریاسین،
دوره 15، شماره 7 - ( ماهنامه آذر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی از جمله لامیوودین و آدفویر داروهای موثر برای درمان بیماران هپاتیت B به شمار میروند ولی استفاده طولانی مدت این دسته از داروها منجر به پیدایش واریتههای مقاوم به درمان میشود. از آنجائی که اثر آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی بر پیدایش واریتههای حاوی جهشهای گریز HBsAg به خوبی مشخص نشده است، هدف از این مطالعه بررسی جهشهای گریز HBsAg در بیماران هپاتیت B مزمن تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/نوکلئوتیدی بوده است. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 50 بیمار مبتلا به هپاتیتB مزمن که تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی (لامیوودین و/یا آدفویر) بودهاند و 50 بیمار مبتلا به هپاتیتB مزمن که هیچ داروی ضد ویروسی دریافت نکرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.DNA ویروس هپاتیت B از پلاسمای بیماران استخراج و قسمتی از ژن S ویروس هپاتیت B توسط روش Nested-PCR تکثیر گردید. محصول PCR توسط روش توالی یابی مستقیم از نظر وجود جهشهای گریز HBsAgمورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: در کل 100 بیمار مورد مطالعه، جهشهای گریز HBsAg دیده شده عبارتند از : sQ101H، sG119R، sP120S، sP127S، sA128V، sG130N، sG130R، sT131I، sM133I و sY134N. در گروه بیماران تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/نوکلئوتیدی 16 درصد بیماران واجد ویروس حاوی جهشهای گریز HBsAg بودند در حالی که در بیمارانی که تحت درمان دارویی قرار نگرفته بودند 6 درصد بیماران واجد ویروس حاوی جهشهای گریز HBsAg بودند (98/2OR=، 2/0p=). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه به نظر میرسد بین مصرف آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی و پیدایش جهشهای گریز HBsAg رابطهای وجود ندارد.
فرنگیس شریفی، معصومه سیمبر، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات حاکی از تأثیر بابونه بر نشانگان پیش از قاعدگی هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثر عصاره بابونه با مفنامیک اسید بر شدت نشانگان پیش از قاعدگی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بوده که بر روی 90 دانشجو انجام شد. افراد دو ماه متوالی فرم ثبت وضعیت روزانه نشانگان پیش از قاعدگی را تکمیل و با تشخیص قطعی نشانگان به طور تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند و دو ماه متوالی روزانه سه بار، از روز 21 قاعدگی تا قاعدگی بعدی کپسولهای 100 میلیگرمی عصاره بابونه یا 250 میلیگرمی مفنامیک اسید همراه با پر کردن فرم ثبت وضعیت روزانه گرفتند.
یافتهها: کاهش شدت کلی علائم در گروه بابونه 8/13±25 و5/14±28 درصد و در گروه مفنامیک اسید 5/18±8/14 و 2/18±2/16 درصد بعد از دوره اول و دوم مداخله بود که بابونه اثر بیشتر داشت(05/0>p). کاهش علائم روحی در گروه بابونه 6/26±1/30 و 3/25±4/33 درصد و در گروه مفنامیک اسید 7/25±6/11 و 8/26±7/10 درصد بعد از دو دوره بود که اختلاف معنیدار بود(001/0>p). کاهش علائم جسمی اختلاف معنیدار نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: مصرف بابونه سبب کاهش شدت نشانگان پیش از قاعدگی است و نسبت به مفنامیک اسید اثر آن بر شدت کلی و علائم روحی نشانگان پیش از قاعدگی بیشتر و از نظر اثر بر علائم جسمی مشابه آن است.
سهیلا نورایی، صدیقه امیر علی اکبری، معصومه جرجانی، حمید علوی مجد، ایوب غفوریان،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای دستگاه تناسلی از علل عمده مراجعه مکرر به مراکز درمانی مربوط به بیماریهای زنان میباشند. کاندیدیاز ولوواژینال دومین عامل شایع واژینیت عفونی میباشد. پروبیوتیکها میکروارگانیسمهای زندهای هستند که میتوانند اثرات سودمند بر میزبان بگذارند. با توجه به شیوع بیماری و مطالعات محدود در زمینه درمانهای نوین این بیماری، این مطالعه با هدف مقایسه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در درمان کاندیدیاز ولوواژینال طراحی گردید.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور، بر روی 90 زن مراجعهکننده به درمانگاه 12بهمن در سال 1390 انجام شد. زنان پس از تشخیص کاندیدیاز ولوواژینال، به صورت تصادفی در دو گروه ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی و فلوکونازول و دارونما قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی جهت مقایسه متغیرهای کمی(آزمونهای t مستقل، من ویتنی) و کیفی(آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و آزمون مک نمار) تحلیل گردیدند.
یافتهها: نتایج نشان داد ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی با فلوکونازول در کاهش شکایات و علائم به طور یکسان عمل کردند. تنها علامت سوزش ادرار در گروه فلوکونازول و پروتکسین خوراکی معنیدار بود(02/0 p=). همچنین ترکیب فلوکونازول و پروتکسین خوراکی از نظر پاسخ درمانی(01/0 p=) و مدت زمان بهبودی(04/0=p) به صورت معنیداری کمتر بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مکمل با گونههای پروبیوتیکی لاکتوباسیل، کارایی درمان کاندیدیاز ولوواژینال را افزایش میدهد. در این زمینه تحقیقات بیشتر توصیه میگردد. واژههای کلیدی: فلوکونازول، لاکتوباسیل، پروبیوتیک، کاندیدیاز ولوواژینال
عاطفه سورتجی، نورالسادات کریمان، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی شدید قاعدگی یکی ازعلل کاهش کیفیت زندگی و نیز کم خونی فقر آهن در زنان سنین باروری محسوب میگردد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات درمانی داروی مفنامیک اسید با عصاره هیدروالکلی گزنه بر حجم خونریزی شدید قاعدگی صورت گر فته است.
مواد و روشها: دراین کارآزمایی بالینی، 90 زن مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی انتخاب شدند و پس از یک سیکل کنترل حجم خونریزی پایه، با استفاده از نرم افزار اکسل به طور تصادفی در دو گروه گزنه و کنترل منتسب گردیدند. افراد هر دو گروه برای دو سیکل متوالی تحت درمان با 500 میلیگرم کپسول مفنامیک اسید هر 8 ساعت از روز اول تا آخر قاعدگی حداکثر به مدت 7 روز، قرار گرفتند. به افراد گروه تجربی علاوه بر مفنامیک اسید، پنج کپسول گزنه در روز، به صورت دو عدد صبح، دو عدد ظهر، یک عدد شب(به فواصل هر 8 ساعت)، از روز اول تا آخر قاعدگی، حداکثر به مدت 7 روز تجویز گردید. به افراد گروه کنترل به جای کپسول گزنه، دارونما گزنه با همان دستور تجویز شد. دادههای مربوط به میزان خونریزی قاعدگی (با استفاده از چارت PBLAC) بررسی گردید و با نرم افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: حجم خونریزی قاعدگی قبل و پس از مداخله، بین دو گروه و همچنین به صورت درون گروهی مقایسه شد. نتایج نشان داد، میزان خونریزی به طور معنیداری پس از درمان، در هر دو گروه کاهش داشته است(001/0>p). میزان کاهش خونریزی در گروه گزنه به طور معنیداری بیش از گروه کنترل، گزارش گردید (01/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد عصاره گزنه در کاهش حجم خونریزی در زنان سنین باروری مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی مؤثر باشد. این دارو به دلیل مصرف کوتاه مدت، عوارض کمتر و نداشتن تأثیرات هورمونی میتواند در درمان خونریزی شدید قاعدگی، کار آمد باشد. واژگان کلیدی: مفنامیک اسید، خونریزی شدید قاعدگی، چارت پی بلک، گزنه
اسحق رحیمیان بوگر، کاوه علوی، مریم اصفهانی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فهم ایده پردازی خودکشی و عوامل آن پیامدهای بالینی ارزشمندی در حوزه های پیشگیری و مداخله در بحران دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روانشناختی، جمعیتشناختی و اجتماعی- اقتصادی در ایده پردازی خودکشی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 671 نفر از جمعیت عمومی شهر سمنان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، چک لیست نشانه های روانی، پرسشنامه سبک دفاعی، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه جمعیت شناختی جمعآوری و با همبستگی و رگرسیون لوجستیک با استفاده از SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: سطح تحصیلات (237/1OR=؛014/0p<)، روابط خانوادگی (873/1 OR=؛010/0p<)، درآمد (211/4OR=؛0030p<)، وضعیت اشتغال (149/3 OR=؛008/0p<)، سابقه بیماری روان پزشکی (754/5 OR=؛003/0p<)، سابقه بستری در بخش روانپزشکی (003/2 OR=؛011/0p<)، روان رنجورخویی (136/6 OR=؛001/0p<)، برونگرایی (612/3 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی نوروتیک (468/2 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی بالغ (107/4 OR=؛002/0p<)، سبک دفاعی نابالغ (059/3 OR=؛003/0p<)، حمایت اجتماعی (609/7 OR=؛001/0p<)، و ناامیدی (834/9 OR=؛001/0p<) به طور معناداری افراد دارای ایده پردازی خودکشی را از افراد فاقد ایده پردازی خودکشی تفکیک کردند (001/0P<). این متغیرها در کنار هم، 4/97% ایده پردازی خودکشی را به درستی پیش بینی می کنند.
نتیجهگیری: در این مدل، عوامل روانشناختی، جمعیتشناختی و اجتماعی- اقتصادی خطرساز نسبت شانس ایده پردازی خودکشی را افزایش می دهد. این یافته ها در طراحی مداخلات پیشگیرانه و برنامه های مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان اهمیت دارد.
فیروزه علویان، سهراب حاجی زاده، محمد جوان، رهام مظلوم،
دوره 20، شماره 6 - ( شهریورماه 1396 1396 )
چکیده
فیروزه علویان، سعیده قیاسوند،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اخیر بیانگر اثرات حفاظتی چایکوهی(Stachys lavandulifolia) در برابر التهاب و استرس اکسیداتیو است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات حفاظت نورونی چایکوهی بر روی آسیب مغزی، نفوذپذیری سد خونی-مغزی و حجم ادم در مدل سکتهمغزی موش صحرایی بود.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی از 17 گروه 6تایی رت نر نژاد ویستار استفاده شد که شامل گروههای کنترل، شم و گروههای دریافتکننده دوزهای 50، 75 و 100 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز عصاره چایکوهی به مدت 30 روز و بهصورت خوراکی از طریق گاواژ بودند. دو ساعت پس از آخرین گاواژ، گروههای سکته در معرض مدل MCAO (Middle Cerebral Artery Occlusion) قرار گرفتند. 24 ساعت بعد حجم سکته، نفوذپذیری سد خونی-مغزی (Blood-brain barrier، BBB) و حجم ادم در گروههای آزمایشی بررسی شد. نتایج از طریق آنووای یکطرفه، آزمون تعقیبی بنفرونی و توسط نرمافزار Graph Pad Prism تجزیهوتحلیل و از طریق نرمافزار اکسل رسم شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.UI.REC.1397.162 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه اصفهان رسیده است.
یافتهها: پیش تیمار با عصاره هیدروالکلی چایکوهی با دوزهای 50، 75 و 100 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز سبب کاهش سایز سکته شد. دوز 75 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز توانست نفوذپذیری BBB و حجم ادم را در مقایسه با گروه سکته کاهش دهد.
نتیجهگیری: مؤثرترین دوز چایکوهی 75 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز است که دارای پتانسیل قوی در حفاظت نورونی و پیشگیری از سکتهمغزی است. این مطالعه میتواند در تحقیقات بعدی در تشخیص اثرات حفاظت نورونی چایکوهی مفید باشد.
سیدمحمدرضا علوی زاده، مژگان سپاه منصور، مصطفی نوکنی، دکتر سمیه انتظاری، مهرداد ثابت، محمدرضا صیرفی، رکسانا کارخانه، امیرشهاب شهابی،
دوره 24، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی اخیراً کووید-19 را به عنوان بیماری جهانگیر شناسایی کرده است. شیوع این بیماری باعث شد افراد زیادی در نقاط مختلف جهان به شدت بترسند و علائم هراس نشان بدهند. هدف از این پژوهش، ساخت و هنجاریابی مقدماتی پرسشنامه هراس از میکروب در جمعیت ایران بوده است.
مواد و روش ها شرکتکنندگان 113 فرد (74 نفر زن) بودند که پرسشنامه هراس از میکروب و پرسشنامه وسواسی اجباری ییل براون را تکمیل کردند.
ملاحظات اخلاقی: همه اصول اخلاقی و سیاست محرمانگی نتایج به اطلاع شرکتکنندگان رسیده بود. این پژوهش در جلسه دوم اسفند 1399 کمیته روانشناسی ستاد مقابله با کرونای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران تأیید و تصویب شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه هراس از میکروب همسانی درونی قابل قبولی با آلفای کرونباخ (0/67=a)، ضریب پایایی دونیمهسازی (0/72)، ضریب بازآزمایی یکهفتهای (0/73=r) بود. به علاوه پرسشنامه هراس از میکروب ضریب اعتبار همزمان متوسطی با زیرمقیاس وسواس آلودگی (0/44=r) داشت و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل پرسشنامه هراس از میکروب را نشان داد. این سه عامل شامل فراباورهای منفی (نگرانی) در مورد هراس از میکروب، اجتناب از موقعیتهای مشکوک و فراباورهای مثبت در مورد هراس از میکروب میشود.
نتیجه گیری: بر اساس این یافتهها، پرسشنامه هراس از میکروب دارای خصوصیات روانسنجی قابل قبول و خوبی است. پژوهشگران میتوانند از پرسشنامه هراس از میکروب به عنوان ابزاری روا و پایا برای ارزیابی سطح هراس از میکروب در بحرانهای همهگیری و جهانگیری مانند کووید-19 استفاده کنند.
اقای محسن شمسی، اقای علی کولیوند، اقای محمد جواد قنادزاده، خانم محبوبه خورسندی، اقای سیدحامد میرحسینی، اقای امیر الماسی حشیانی، اقای بهروز کریمی، اقای سیدنادعلی علوی بختیاروند، خانم معصومه نادری نورعینی،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: امروزه با افزایش جمعیت، تولید سرانهی مواد زائد و در پی آن تهدید و تخریب محیط زیست فرایندی رو به افزایش است که مدیریت پسماند توسط افراد یک جامعه میتواند در کاهش این معظل نقش اساسی داشته باشد. از ین رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای مدیریت پسماند خانوارهای شهر اراک در سال 1401 انجام پذیرفته است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و تحلیلی بر روی 600 نفر از مادران خانوارهای شهر اراک که به صورت نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند انجام پذیرفت. ابزار جمع اوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا و شامل مشخصات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و رفتار خانوارهای در زمینه مدیریت پسماند بود. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای تی تست، کای دو و رگرسیون تجزیه تحلیل شدند. این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1401.040 مصوب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک است.
یافتهها: میانگین سن ماردان مورد مطالعه 11±39 سال و تعداد اعضای خانوار 6/3 نفر بود. از نظر نوع مسکن اکثراً آپارتمانی (44 درصد) و تعداد کمتری مجتمع (14 درصد) سکونت داشتند. 65 درصد افراد آموزش طرح تفکیک زباله از مبدأ را دریافت نکرده بودند و از بین روشهای مؤثر آموزشی تعداد اکثریت (38 درصد) افراد اثربخشی آموزش از راههای اینترنتی را زیاد ارزیابی کرده بودند. میانگین و انحراف معیار آگاهی 19±66، نگرش 11±84 و عملکرد 18±73 به دست آمد. اکثریت افراد مورد مطالعه دارای اگاهی و نگرش در سطح خوب بودند. مدل تحلیل رگرسیون نشان داد که بشترین تاثیرگذاری بر رفتار مدیریت پسماند نمونهها شامل سن افراد، آگاهی و نگرش آنان بود که مجموعاً 33 درصد آر رفتار مدیریت پسماند را پیشگویی میکردند.
نتیجه گیری: با توجه به وضعیت مطلوب آگاهی و نگرش خانوارهای شهر اراک به نظر برای مدیریت بهتر پسماندها باید بر سایر عوامل محیطی از جمله منابع تولید پسماند در مبدأ تاکید داشت. همچنین بر اساس مدل پیشگویی کنندگی در سنین پایینتر همچنان اطلاع رسانی و تغییر نگرش خانوارهای شهر اراک جهت عملکرد بهتر اهمیت دارد.