12 نتیجه برای طهماسبی
محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، محمدجواد طهماسبی بیرگانی، منصور انصاری، امیر سهرابی، فخری السادات حسینی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
چکیده مقدمه: پرتودرمانی یکی از راههای درمان سرطان است. دوز تجویز شده برای هر جلسه رادیوتراپی بر اساس حساسیت رادیوبیولوژیکی بافت سرطانی و بافتهای سالم در نظر گرفته میشود. از جمله عوامل تاثیر گذار بر حساسیت بافتها، عوامل ویروسی هستند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر تابش اشعه یونیزان کبالت 60 بر حساسیت پرتوی سلولهای سرطانی آغشته به مولد بیماری سرخک انجام گردید. روش کار: در این تحقیق به صورت کیفی و تجربی، حساسیت پرتوی سلولهای هلا مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام تحقیق سلولها را در دو گروه شاهد و آزمایش در چاهکهای شش تایی کشت داده و بازده کشت آنها محاسبه گردید. سپس مقدار 100 میکرولیتر ویروس سرخک را به روش ترقیق سازی موازی به نسبتهای مختلف در محیط کشت گروه آزمایش تلقیح نموده و پس از رشد و پاساژ سلولی، محیطهای کشت شاهد و آزمایش در معرض تابش 2 گری اشعه گامای کبالت 60 قرار داده شدند. نتایج: مرگ سلولی پس از دریافت اشعه در غلظتهای کم آغشتگی به ویروس سرخک، 5 تا 7 درصد، در غلظتهای متوسط 15 تا 20 درصد و در غلظتهای بالا 50 تا 65 درصد افزایش نشان داد. نتیجه گیری: وجود بیماری ویروسی در بافتهای درگیر با سرطان، حساسیت پرتوی سلولهای سرطانی را افزایش میدهد. این یافته نشان میدهد که در تجویز دوز اشعه در جلسات رادیوتراپی باید به محیط دریافت کننده اشعه از لحاظ درگیر بودن با بیماریهای غیر سرطانی نیز توجه شود.
محمدجواد طهماسبی بیرگانی، فاطمه سیف، محمدرضا بیاتیانی، منصور ذبیح زاده، سید محمد حسینی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در این تحقیق پارامترهای دزیمتریک جیوه برای معرفی آن به عنوان مادهای مناسب جهت تعدیل اشعه در پرتودرمانی بررسی و با سروبند به عنوان رایج ترین ماده مورد استفاده در اکثر مراکز پرتودرمانی، مقایسه شده است. همچنین چندین طراحی برای سیستم شیلدینگ جیوه معرفی و بررسی شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، برای بررسی جیوه به عنوان تعدیل کننده اشعه، فاکتور عبور برای ضخامتهای مختلف جیوه و سروبند در دو انرژی MV6 وMV18 شتابدهنده درمانی اندازه گیری شد. برای اندازه گیری از دزیمتری نسبی بوسیله اتاقکهای یونیزاسیون استفاده گردید. همچنین سیستم تعدیل کننده با استفاده از جیوه برای پرتودرمانی با سطح مقطع های مختلف طراحی شد.
یافته ها: نتایج حاصل از دزیمتری نشان می دهد، مقادیر عبور اشعه برای هر دو انرژی برای تمام ضخامت های جیوه و سروبند، با افزایش ابعاد میدان به علت زیاد شدن پراکندگی، افزایش می یابد و روند تغییرات فاکتور عبور جیوه با سروبند مشابه است. همچنین استفاده از طراحی نوع دوم با سطح مقطع شش ضلعی توافق خوبی با کانتور بیمار ایجاد می کند.
نتیجه گیری: بررسی پارامترهای دزیمتری جیوه به صورت تجربی نشان داد که جیوه به علت دارا بودن ویژگیهای فیزیکی و دزیمتری مناسب مانند مایع بودن در دمای معمولی، قدرت جذب، ضریب تضعیف بالا و ... می تواند به عنوان مادهای مناسب برای تعدیل اشعه (در یک سیستم بسته جهت جلوگیری از انتشار بخارات جیوه در محیط) در پرتودرمانی پیشنهاد داده شود.
هادی درویشی خضری، حمیرا طهماسبی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی، شایعترین عفونت ایجاد شده در بیماران مکانیکی تهویه در واحد مراقبتهای ویژه است. پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی به عنوان یک موضوع جدی و یک مشکل بالینی قابل توجهی برای بیماران بدحال باقی مانده است. هدف از این مطالعه، بررسی مطالعات برای نتیجهگیری بهترین شواهد موجود برای تامین بهداشت دهان و دندان به بیماران واحد مراقبت ویژه تحت تهویه مکانیکی، تعیین شواهد بالینی درباره کلرهگزیدین و ثبت پژوهش جهت بهبود مداخلات مراقبتی مورد استفاده برای مراقبت دهان در بیماران بدحال میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مروری جستجو در پایگاههای اطلاعاتی CINAHL, SID, Sciencedirect، Google Scholar، Cochrane Library ،Springer و PubMed جهت دسترسی به مطالعات انجام شده در رابطه با دهان شویه کلرهگزیدین و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی بین سالهای 1991 تا 2014 با استفاده از کلمات کلیدی کلرهگزیدین، دهان شویه و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی انجام شد.
یافتهها: اگرچه مراقبت از دهان با دهان شویه کلرهگزیدین سبب کاهش بروز پنومونی ناشی از ونتیلاتور میشود، اما شواهدی بر کاهش میزان مرگ و میر در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبتهای ویژه به دنبال استفاده از آن وجود ندارد.
نتیجهگیری: براساس مقاله مروری حاضر میتوان گفت که اثر حفاظتی دهان شویه کلرهگزیدین در بهداشت دهان و پیشگیری از پنومونی ناشی از ونتیلاتور در بیماران بدحال ثابت شده است، اما متاسفانه شواهدی بر وجود پروتکل مناسب برای استفاده از دهان شویه کلرهگزیدین در این بیماران موجود نیست.
پریسا طهماسبی، سیدرضا کاظمی نژاد، محمدامین طباطبایی فر، جواد محمدی اصل، نادر صاکی،
دوره 19، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ناشنوایی یک نقص حسی رایج در انسان است که نیمی از موارد آن به دلایل ژنتیکی است. ناشنوایی ژنتیکی به انواع نشانگانی و غیر نشانگانی تقسیم میشود که 80 درصد موارد غیر نشانگانی از نوع ناشنوایی غیر نشانگانی اتوزومی مغلوب میباشند. هدف از پژوهش حاضر تعیین سهم لوکوس DFNB2 (ژن MYO7A) در ایجاد ناشنوایی اتوزومی مغلوب در گروهی از خانوادههای ناشنوای استان خوزستان میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه برروی 26 خانواده دارای ناشنوایی اتوزومی مغلوب با حداقل 4 فرد ناشنوا و منفی برای جهشهای GJB2 در استان خوزستان انجام گردید. 22 خانواده دارای ARNSHL و 4 خانواده دارای سندرم آشر بودند. تجزیه و تحلیل پیوستگی با استفاده از نشانگرهای STR (تکرار پشت سر هم کوتاه) مربوط به لوکوس DFNB2انجام شد. ژنوتیپ مربوط به هر خانواده با روش PCR-PAGE تعیین گردید. هم چنین رسم هاپلوتایپ و محاسبه امتیازLOD انجام گردید.
یافتهها: از مجموع 26 خانواده ناشنوای مورد مطالعه در این تحقیق، پس از بررسی پیوستگی و رسم هاپلوتایپ، دو خانواده (7/7 درصد) به لوکوس DFNB پیوستگی نشان دادند. از میان خانوادهها، یک خانواده (5/4 درصد) دارای ARNSHL و یک خانواده دارای سندرم آشربود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که سهم لوکوس DFNB2 در ایجاد ناشنوایی در جمعیت استان خوزستان مشابه با سایر مطالعات انجام شده درکشور است واین لوکوس بایستی به همراه سایر لوکوسهای مهم جهت بررسی درپانل ناشنوایی مورد توجه قرارگیرد.
محمد بکائیان، جواد ادبی، بهروز زینی، حامد طهماسبی،
دوره 19، شماره 11 - ( بهمن ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: آمینوگلیکوزیدها از جمله آنتیبیوتیکهایی هستند که با آنتی بیوتیکهای بتالاکتامی برای درمان بسیاری از عفونتهای استافیلوکوکی کاربرد دارند. بروز مقاومت در سویههای مقاوم به واسطه آنزیم هایی صورت میگیرد که توسط ژنهای موثری تولید میشوند که سبب تخریب ساختار آنتیبیوتیکهای آمینوگلیکوزیدی میگردند. هدف از این مطالعه، بررسی حضور ژنهایaac(6')Ie/aph(2")، aph(3')-IIIa1 ، ant(4')-Ia1 و mecA در ایزولههای استافیلوکوک است که نقش موثری در مقاومتهای آمینوگلیکوزیدی دارند.
مواد و روشها: در این بررسی توصیفی-مقطعی، از مجموع 459 نمونه بالینی، 113 نمونه بالینی شامل 68 استافیلوکوک اپیدرمیدیس و 45 استافیلوکوک ساپروفیتیکوس با تستهای بیوشیمیایی و مولکولی جداسازی شد. برای تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی از روش تعیین حداقل غلظت مهاری با نوارهای E-test استفاده شد. سپس برای تعیین حضور ژنهای عامل مقاومت به آمینوگلیکوزیدها از پرایمرهای اختصاصی این ژنها استفاده شد.
یافتهها: از 68 ایزوله به دست آمده از استافیلوکوک ساپروفیتیکوس، 39 ایزوله(35/57 درصد) دارای ژن mecA بودند. همچنین 13ایزوله(11/19 درصد) دارای ژن aac(6')Ie/aph(2")، 9 ایزوله(23/13 درصد) دارای ژنaph(3')-IIIa1 و 5 ایزوله(3/7 درصد) دارای ژن ant(4')-Ia1 بودند. از 45 ایزوله استافیلوکوک ساپروفیتیکوس نیز 23 ایزوله(11/51 درصد) دارای ژن mecA ، 8 ایزوله(77/17 درصد) دارای ژن aac(6')Ie/aph(2")، 4 ایزوله(8/8 درصد) دارای ژن aph(3')-IIIa1 و 2 ایزوله(4/4 درصد) دارای ژن ant(4')-Ia1 بودند.
نتیجه گیری: با بررسی آماری انجام شده مشخص شد که شیوع ژنهای آمینوگلیکوزیدی در بین ایزولههای مقاوم به متی سیلین بیشتر میباشد و این امر بیان کننده این است که سویههای مقاوم به متیسیلین شرایط مناسبی را برای کسب مقاومت به آنتی بیوتیکهای دیگر دارا میباشند.
مهتاب خسروفر، محمد رضا پوررضا، سمیرا اصغرزاده، پریسا طهماسبی، الهه علی عسگری، رضا قاسمی خواه، نادر صاکی، جواد محمدی اصل، مرتضی هاشم زاده چالشتری، محمد امین طباطبایی فر،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ناشنوایی یکی از متداولترین ناهنجاریهای مادرزادی است. یک تا دو مورد از هر 1000 تولد دارای ناشنوایی پیش از تکلم میباشند. ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب اتوزومی متداولترین نوع ناشنوایی ارثی است .رواج ناشنوایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر میباشد که عواملی چون ژنتیک و محیط(عوامل فرهنگی- بهداشتی) در بروز آن نقش دارند. ناشنوایی طیف گستردهای از تظاهرات بالینی مادرزادی یا دیررس، هدایتی یا حسی-عصبی، نشانگانی یا غیرنشانگانی را شامل میشود. هدف از این پژوهش، تعیین سهم لوکوس DFNB21(TECTA) در ایجاد ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب اتوزومی در گروهی از خانوادههای اهل استان خوزستان بود که برای ژن GJB2 منفی بودند.
مواد و روشها: این مطالعه بر روی 21 خانواده مبتلا به ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب آتوزومی با حداقل 4 فرد بیمار و منفی برای جهشهای GJB2 در استان خوزستان انجام شد. تجزیه و تحلیل پیوستگی با استفاده از نشانگرهای STR پیوسته به لوکوس DFNB21انجام گردید.
یافتهها: پس از رسم هاپلوتیپ و بررسی پیوستگی، از مجموع 21 خانواده، یک خانواده بهDFNB21 ((TECTA پیوستگی نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش موید سایر مطالعات انجام شده در ایران است و ارائه گر یک دیدگاه کلی در زمینهی فراوانترین لوکوسهای دخیل در بیماران مبتلا به ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب آتوزومی در ایران است که میتواند برای پژوهش و بالین مفید باشد.
حمید معتمدی، ساناز ده باشی، حامد طهماسبی، محمد رضا عربستانی،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس دارای عوامل بیماریزای متعددی است. مقاومتهای آنتیبیوتیکی ممکن است میزان تهاجم این باکتری را افزایش دهد. هدف از این مطالعه، تعیین نقش و اثر برخی مقاومتهای آنتیبیوتیکی در گسترش سویههای استافیلوکوکوس اورئوس بیماریزا در نمونههای بالینی مختلف میباشد.
مواد و روشها: 95 ایزوله بالینی استافیلوکوکوس اورئوس از نمونههای بالینی مختلف جمعآوری شد. الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی با روش دیسک دیفیوژن (کربی-بایر) برای 6 کلاس مختلف تعیین گردید. شناسایی ژنهای عامل چسبندگی در ایزولههای بهدست آمده با استفاده از روش Multiplex PCR و پرایمرهای اختصاصی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج بهدستآمده از نرمافزار GraphPad Prism نسخه 6 و آزمونهای آماری کای دو استفاده گردید. 05/0p≤ معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: از 95 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس، 29 ایزوله (52/30 درصد) مقاوم به متیسیلین، 12 ایزوله (63/12 درصد) مقاوم به کلیندامایسین، 48 ایزوله (52/50 درصد) مقاوم به گاتیفلوکساسین، 88 ایزوله (63/92 درصد) مقاوم به جنتامایسین، 57 ایزوله (60 درصد) مقاوم به اریترومایسین و 79 ایزوله (15/83 درصد) مقاوم به تتراسیاکلین بودند. ژنهای fnbA در 14 ایزوله (73/14 درصد)،fnbB در 29 ایزوله (52/30 درصد)،fib در 21 ایزوله (10/22 درصد) ،clfA در 17 ایزوله (89/17 درصد) و clfB در 19 ایزوله (20 درصد) حضور داشتند. ارتباط معنیداری بین مقاومت به آنتیبیوتیکهای ماکرولیدی، تتراسایکلینی، بتالاکتامی، لینکوزامیدی و آمینوگلیوزیدی و عوامل بیماریزا دیده شد.
نتیجهگیری: عوامل چسبندگی در استافیلوکوکوس اورئوس احتمالاً سبب برخی تغییرات ساختاری و زمینهساز بروز مقاومت به کلاسهای مختلف آنتیبیوتیک میشود.
حامد طهماسبی، ساناز ده باشی، محمد رضا عربستانی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: جهش ژنی در استافیلوکوک اورئوس از مهمترین دلایل ایجاد سویههای مقاوم به آنتیبیوتیک است. روش آنالیز منحنی ذوب DNA با قدرت تفکیک بالا(HRM) میتواند این جهشها را با کیفیت بسیار بالایی شناسایی کند. هدف از این مطالعه، ارزیابی نقش نوع نمونه بالینی در بروز جهشهای نوکلئوتیدی در ژن mecA استافیلوکوک اورئوس به روش HRM بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، از 43 ایزوله بالینی استافیلوکوک اورئوس استفاده شد. جهت شناسایی جهشهای احتمالی، ایزولههای دارای ژن mecA شناسایی و ژن مربوطه تعیین توالی شد. سپس، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای StepOne v2.3 وHRM v3.0.1 انجام شد. نتایج تعیین توالی به عنوان استاندارد طلایی مورد استفاده قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.UMSHA.REC.1396.637 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان به تصویب رسیده است.
یافتهها: از 43 ایزوله بالینی استافیلوکوک اورئوس، 11 ایزوله (58/25 درصد) دارای ژن mecA و 32 ایزوله (41/47 درصد) فاقد ژن mecA بودند. با توجه به نمونههای بالینی مختلف، 3 ایزوله (27/27 درصد) مقاوم به متیسیلین از نمونه خون، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه ادرار، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه زخم، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه کاتاتر، 1 ایزوله (09/9 درصد) از آبسه و 1 ایزوله (09/9 درصد) هم از سواپ بینی جدا شد. در این بین، ایزولههای گرفته شده از زخم و ادرار دارای بیشترین جهش در اسیدآمینه آدنین بهصورت A→T، A→G، A→C و A→X مشاهده شد. ایزولههای جدا شده از خون داری جهش در اسید آمینه گوانین بهصورت G→A بودند.
نتیجهگیری: ارتباط معنیداری بین نوع جهش و نوع نمونه بالینی در ایزولههای استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی سیلین دیده شد.
سعید طهماسبی، شهربانو عریان، حمیدرضا مهاجرانی، ندا اکبری، محمدرضا پالیزوان،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع یک اختلال شایع مغزی است. عملکرد مغز میتواند تحت تأثیر میکروفلور طبیعی روده باشد. میکروفلورطبیعی روده نقش اساسی در تعدیل پاسخهای ایمنی، تولید متابولیتهای ضروری و میانجیهای عصبی ایفا میکند. این تواناییها میتواند با حذف میکروفلور، به واسطه مصرف آنتیبیوتیکها مختلشود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حذف میکروفلور طبیعی روده بر استعداد ابتلا به تشنج و تعدیل رفتار تشنجی با مصرف پروبیوتیکهای جایگزین در موشهای صحرایی نر نژاد ویستار است.
مواد و روش ها: این مطالعه روی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 200 تا 250 گرم انجام شد. حیوانات به چهار گروه تقسیمبندی شدند: گروه کنترل، گروه آنتیبیوتیک، گروهپروبیوتیک و گروه آنتیبیوتیک + پروبیوتیک. جهت حذف میکروفلور، آنتیبیوتیکها به مدت سه هفته و جهت جایگزینی میکروفلور، پروبیوتیکها به مدت چهارهفته تجویز شد. ایجاد تشنج با تزریق درونصفاقی پنتیلنتترازول انجام شد. بررسی میکروفلوردر محیط MRS Agar و با روش پورپلیت صورت گرفت. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از نرمافزارگراف پد نسخه 8 و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و پسآزمون توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (0/05>P).
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاقی دانشگاه علومپزشکی اراک با کد IR.ARAKMU.REC.1395.176 تصویب شده است.
یافته ها: مصرف آنتیبیوتیکها موجب کاهش در تعداد باکتریهای روده شد (0/0001>P). همچنین باعث افزایش شدت و پایداری مراحل تشنج (0/05>P) وکاهش تأخیر زمان شروع تشنج (0/05>P) در مقایسه با گروه کنترل شد. مصرف پروبیوتیک با تعدیل میکروفلور روده (0/0001>P) شدت تشنج را کاهش و تأخیر زمانی شروع تشنج را افزایش داد (0/05>P).
نتیجه گیری: حذف میکروفلور باعث استعداد ابتلا به تشنج شده واین عارضه با مصرف پروبیوتیک قابل جبران است.
دکتر بنفشه قاهری، دکتر شهزاد طهماسبی بروجنی، دکتر مهدی شهبازی، دکتر احمدرضا عرشی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی تغییرپذیری از جمله راهکارهایی است که میتواند به بررسی فرآیندهای منجر به مشکلات هماهنگی حرکتی کمک نماید. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری آن در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی (DCD) بود. همچنین تقارن تغییرپذیری هماهنگی در این کودکان و نیز رابطه بین مهارتهای حرکتی با میزان تغییرپذیری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: پس از ارزیابی مهارتهای حرکتی کودکان 10-7 سال با استفاده از مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان، 15 کودک DCD و 20 کودک غیر DCD یک تکلیف هماهنگی دست و پای مخالف را اجرا کردند. حرکات با استفاده از سیستم آنالیز حرکت ثبت و ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری به ترتیب با محاسبه فاز نسبی پیوسته و انحراف معیار آن صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.UT.SPORT.REC.1396030در کمیته اخلاق پژوهش دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تصویب شده است.
یافتهها: کودکان DCD به طور معنادار تغییرپذیری بیشتری نشان دادند. اگرچه این تفاوت در اجرای تکلیف هماهنگی مشاهده نشد. به علاوه، در تغییرپذیری هماهنگی حرکتی کودکان DCD عدم تقارن مشاهده شد. در نهایت، تغییرپذیری بیشتر با نمره کمتر در مهارتهای حرکتی شرکتکنندگان همراه بود.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر لزوم به کارگیری اندازهگیریهای مرتبط با فرآیندهای زیربنایی هماهنگی حرکت از جمله تغییرپذیری را نشان میدهد که شناخت جامعتری از الگوهای حرکتی کودکان DCD و استراتژیهای مورد استفاده آنها در تولید و اجرای حرکت به دست میدهد.
حشمت الله علی کرمی، سعیده طهماسبی، محمد فتحی، راضیه رضایی،
دوره 26، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1402 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات مقاومتی(RT) بخش مهمی از تمرینات آمادهسازی ورزشکاران با هدف تقویت آمادگی جسمانی، ایجاد سازگاریهای عصبی- عضلانی و ارتقاء عملکرد ورزشی محسوب میشوند. هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات مقاومتی با وزنه بر NCV اعصاب تیبیال و پرونئال، توان عضلانی، چابکی، انعطافپذیری و اجرای مهارتهای نیم پشتک، نیم وارو و تعادلی فرشته در کودکان ژیمناست هفت تا ده سال بود.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 24 کودک با دو سال سابقه فعالیت در رشته ژیمناستیک(سن: 5/1±5/8 سال، وزن: 40/9±10/32 کیلوگرم، قد: 13±135 سانتیمتر) بهطور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه شامل تمرین ژیمناستیک و تمرین ژیمناستیک + تمرین مقاومتی با وزنه قرار گرفتند. و به مدت 10هفته به تمرین پرداختند. در طول تحقیق یک گروه تمرینات عمومی ژیمناستیک را انجام میدادند، و گروه دیگر علاوه بر تمرینات ژیمناستیک سه جلسه در هفته به تمرین مقاومتی با وزنه پرداختند. قبل و بعد از تمرینات، آزمایش NCV، آزمونهای توان عضلانی پرش سارجنت، چابکی دوی رفت و برگشت 9*4 متر، انعطافپذیری ولز و اجرای مهارتهای نیمپشتک، نیموارو و تعادلی فرشته انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t مستقل استفاده شد. و سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج نشان داد که NCV در اعصاب تیبیال و پرونئال در گروه تمرین مقاومتی با وزنه نسبت به گروه تمرین عمومی ژیمناستیک بهطور معناداری افزایش یافت. همچنین توان عضلانی در پرش سارجنت، چابکی در دوی رفت و برگشت 9*4 متر و اجرای مهارتهای نیمپشتک و نیموارو به صورت معناداری افزایش یافت(P<0.05). اما در انعطافپذیری با آزمون ولز(P=0.870) و اجرای مهارت تعادلی فرشته(P=0.552) تغییر معناداری مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری: 10 هفته تمرین مقاومتی با وزنه سازگاریهای عصبی- عضلانی،NCV، توان عضلانی، چابکی و اجرای مهارت های نیمپشتک و نیموارو را بهطور معناداری در کودکان ژیمناست افزایش میدهد. بنابراین پیشنهاد میشود برای ارتقاء عملکرد کودکان ورزشکار در رشته ژیمناستیک و رشتههایی که سرعت هدایت عصبی، توان عضلانی و چابکی در موفقیت ورزشکاران موثر است، از تمرینات مقاومتی با وزنه استفاده شود.
واژگان کلیدی: تمرینات مقاومتی، سرعت هدایت عصبی، تیبیال، پرونئال، کودکان ژیمناست.
حدیث طهماسبی ارشلوپور، داریوش خواجوی، فردین فرجی،
دوره 28، شماره 2 - ( ذر حال تکمیل 1404 )
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis) MS، شایعترین اختلال سیستم عصبی در جوانان است و مشکلات تعادلی ناشی از آن میتواند باعث ایجاد اختلال در حفظ وضعیت ایستاده، محدودیت در راه رفتن و در نهایت افتادن بیماران مبتلا شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مداخله حرکتی و شناختی بر تعادل و اعتماد به تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کار: جامعه آماری پژوهش، افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (با دامنه سنی 60-20 و نمره مقیاس ناتوانی بین 4-2) مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر اراک بودند. از بین آنها 30 نفر به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تجربی و شاهد اختصاص یافتند. آزمودنیها در پیشآزمون، آزمونهای «برخاستن و رفتن زماندار» (TUG) و «ایستادن روی یک پا» را انجام دادند و مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیتها را تکمیل کردند. پس از اعمال برنامه مداخله ترکیبی حرکتی و شناختی، پسآزمون انجام شد. دادهها با آزﻣون تحلیل وواریانس مرکب تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد در آزمونهای برخاستن و رفتن زماندار (0/002 P ≤) و ایستادن روی یک پا (0/001 P ≤) به طور معنیداری بهبود یافت. در پسآزمون، بین میانگین نمره مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیتهای دو گروه تجربی و شاهد تفاوتی معنیداری مشاهده نشد (0/153P > ).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، استفاده از برنامه مداخله ترکیبی حرکتی و شناختی بر بهبود چابکی و تعادل پویا و ایستای بیماران مولتیپل اسکلروزیس، پیشنهاد میشود. به نظر میرسد برای افزایش اعتماد به تعادل بیماران به دلیل ذهنی بودن به مدت زمان بیشتری برای تمرین نیاز است.