جستجو در مقالات منتشر شده


55 نتیجه برای صالح

فرزانه گل آقایی، بهمن صالحی، محمد رفیعی،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده

آسیب دیدگان جسمی جنگ اغلب به دلیل ناتوانی های فیزیکی با تغییراتی در شیوه ی زندگی، اشتغال، فعالیت های اجتماعی و ارتباطات خانوادگی روبرو می باشند. مواجهه با فشارهای روانی ناشی از این تغییرات سلامت روانی آنان را مورد تهدید قرار می دهد. این پژوهش توصیفی تحلیلی به منظور بررسی میزان شیوع اختلال افسردگی و عومل موثر بر آن در جانبازان جسمی شهرستان اراک انجام گرفت. یک نمونه تصادفی شامل ۶۰۰ نفر از رزمندگان آسیب دیده در میدان های جنگ ایران و عراق با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی و آزمون افسردگی بک – فرم کوتاه ۲۱ جمله ای از نظر وجود علائم افسردگی مورد مطالعه قرار گرفتند. ۱۷۴ نفر (۲۹٪) در این آزمون نمره ۱۷ و بالاتر کسب کرده و افسرده شناخته شدند. استفاده از آزمون های مجذور کای و فیشر رابطه معنی داری بین افسردگی و متغیرهای عضو آسیب دیده، میزان تحصیلات، تعداد فرزندان، اشتغال، نوع سازمان محل کار، درآمد ماهانه، رضایت از روابط خانوادگی، مصرف دخانیات، تغییر شغل پس از آسیب دیدگی و رضایت از شغل نشان داد .(P<0/01) همچنین بین شدن افسردگی برحسب نمره آزمون بک و عضو آسیب دیده رابطه معنی داری وجود داشت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون لجستیک نشان داد که عضو آسیب دیده، بیکاری، نارضایتی از شغل و روابط خانوادگی و همچنین مصرف دخانیات روابط معنی داری با اختلال افسردگی در جانبازان مورد مطالعه داشتند. .(P<0/05)

بهمن صالحی، مرتضی پیرهادی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که باعث کاهش انرژی، تمرکز و کارآیی در فعالیت های روزمره می گردد که این خود منجر به کاهش انگیزه و تکالیف دانشجو می شود. هدف از انجام پروژهش، بررسی میزان شیوع افسردگی و عوامل موثر بر آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.
روش کار: این تحقیق یک مطالعه مقطعی می باشد که بر روی کلیه دانشجویان ورودی مهرماه 80-1379 که بالغ بر 153 نفر می باشند انجام یافته است. افراد مورد پژوهش در ابتدای ورودی یعنی مهرماه 79 و سپس بعد از گذشت سه ترم تحصیلی به وسیله پرسشنامه مشخصات فردی، نگرش ها و آزمون افسردگی بک (فرم کوتاه 21 موردی از نظر وجود علایم افسردگی) طی دو مرحله مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج: از میان 153 نفر دانشجو در مرحله اول پژوهش، 38 نفر (22/1%) نمرات 17 و بالاتر از آن کسب نموده و در نتیجه افسرده شناخته شدند. این رقم در مرحله دوم پژوهش به 58 نفر (38/5%) افزایش یافت. این تفاوت باتوجه به یکسان بودن جامعه آماری در دو مرحله تحقیق معنی دار می باشد. در بین عوامل مورد بررسی در ارتباط با افسردگی در زمان ورود به دانشگاه به ترتیب میانگین مناسب بودن زندگی و شرایط خوابگاهی 3، رضایت از رشته تحصیلی 3/76، امیدواری به آینده شغلی رشته تحصیلی 3/64 ، رضایت از محیط آموزشی دانشگاه 3/49، رضایت از برخورد مسوولین دانشگاه 3/73، مناسب بودن الگوی ارتباطی، عاطفی و امنیتی با خانواده 4/32 و وضعیت اقتصادی خود و خانواده 3/58 بود و همین متغیرها بعد از گذشت سه ترم تحصیلی به ترتیب 2/82، 3/66،3/37، 2/79، 2/66، 4/17 و 3/67 تغییر یافت که تفاوت بین این ارقام با توجه به یکسان بودن جامع آماری در هر دو مرحله معنی دار بوده و در ایجاد افسردگی نقش به سزایی داشته اند.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد که افسردگی بعد از گذشت سه ترم تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک، افزایش یافته و با عوامل تنش زایی خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی ارتباط دارد.

آرش بیات، محمد ملکی، مهدی اکبری، رضا صالحی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده

مقدمه: پرتوهای صوتی گوشی به عنوان آزمون معتبری که فعالیت سلول های مویی خارجی را منعکس می کنند شناخته شده اند و از این رو برای ارزیابی تغییرات حلزونی نظیر آنچه که بعد از قرارگیری در معرض نوفه (نویز) ایجاد می شود بسیار مفید می باشند.
روش کار: طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی ۷۴ فرد داوطلب ۲۵-۱۸ ساله به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایشات ادیومتری اصوات خالص و تمپانومتری شرکت کنندگان در روز انجام آزمایش در محدوده هنجار قرار داشت. در این پژوهش ابتدا آزمون های پرتوهای صوتی گوشی خود به خودی، گذرا، و اعوجاجی از هر دو گوش فرد مورد آزمایش به عمل می آمد که به عنوان یک سطح پایه ارزیابی برای ما در نظر گرفته می شد. سپس یک گوش فرد انتخاب شده و در شدت SPL ۱۰۰ دسی بل و به مدت ۵  دقیقه در گوش وی نوفه ارایه می گردید. پس از گذشت ۲ دقیقه پس از خاتمه ارایه نوفه، مجددا ارزیابی های قبلی در هر دو گوش تکرار می گردید و دامنه پاسخ ها در دو گوش با یکدیگر مقایسه می شدند. 
نتایج: در ۳۴ نفر از افراد شرکت کننده ارایه نوفه در گوش تحت نوفه منجر به کاهش سطح دامنه و یا حذف پاسخ های SOAE شد. یکی از یافته های جالب در این تحقیق ظهور قله های جدید درپاسخ های SOAE در گوش مقابل پس از ارایه نوفه بود. نوفه ارایه شده کاهش آماری معنا داری را در دامنه پاسخ TEOAE هم در گوش تحت تاثیر نوفه و هم در گوش مقابل آن پدید آورد. مقایسه میانگین دامنه پاسخ های DPOAE قبل و بعد از قرار گیری در معرض نوفه در گوش تحت تاثیر نوفه، در محدوده ۶۲۹۹- ۱۶۸۵ هرتز معنا دار بود، ولی این مقایسه در گوش مقابل معنی دار نبود. میانگین زمان نهفتگی DPOAE در قبل و بعد از قرارگیری در معرض نوفه هم در گوش تحت تاثیر نوفه و هم در گوش مقابل آن، اختلاف آماری معنا داری را نشان نداد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که پرتوهای صوتی گوشی یک ابزار مناسب در ردیابی آسیب شنوایی ناشی از نوفه می باشند. همچنین TEOAEs در مقایسه با سایر آزمون ها از حساسیت بیش تری در ردیابی این آسیب برخوردار است و حتی می توان آنرا به عنوان یک ابزار غربالگری بسیار سریع جهت بررسی حساسیت پذیری نسبت به آسیب شنوایی ناشی از نوفه پیش از ورود به محیط های صنعتی پر سر و صدا در نظر گرفت.

بهمن صالحی، حمیدرضا روح افزا، رویا کلیشادی، فاطمه دره،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه: استرس عبارت است از شرایطی که موجب تنش، دگرگونی بدنی و روانی، ناخشنودی و ناراحتی فرد می شود. نوجوانان آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند که بسته به سن و نوع رویداد استرس آمیزی که در طول زندگی برای آنها اتفاق می افتد این آسیب پذیری تشدید می یابد. لذا بر آن شدیم این مطالعه را در رابطه با انواع و شدت استرس در نواحی مرکزی ایران به دست بیاوریم.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی می باشد که در تابستان سال 81 بر روی 2000 دانش آموز 18-12 ساله مدارس منتخب مناطق شهری و روستایی اصفهان، اراک و نجف آباد به عنوان بخشی از برنامه ارزش یابی سالانه قلب سالم انجام گردیده است. نمونه گیری به شیوه خوشه ای-تصادفی بوده است و پس از جمع اوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه GHQ12 ، در آنالیز داده ها از شاخص های میانگین، انحراف معیار و تست مجذور کای استفاده گردید.
نتایج: از مجموع افراد مورد مطالعه 930 نفر (51/2%) پسر و 887 نفر (48/8%) دختر با میانگین سنی 1/90
±15/97 و 2/20± 15/52 سال بودند. درصد دختران با نمره GHQ  بالا در کل از پسران بیش تر (38/8% در مقابل 32/7%) می باشد که این افزایش در شهرستان اراک بالاتر از بقیه بوده است. بیش ترین مورد استرس زا نگرانی راجع به آینده شغلی بوده و از نظر موثرترین مورد استرس زا نیز نگرانی راجع به آینده شغلی و سپس فوت والدین بالاترین رویداد استرس زای زندگی قلمداد گردیده است.
نتیجه گیری: دامنه استرس در دختران نواحی مرکزی ایران بیش تر از پسران بوده و این افزایش با رده سنی نسبت مستقیم دارد. ضمنا استرس آمیزترین رویداد زندگی نگرانی در مورد آینده شغلی و همچنین تاثیرگذارترین واقعه استرس آمیز در این نواحی نگرانی در مورد آینده شغلی و سپس فوت والدین می باشد.
 

دكتر علی چهرئی، دكتر منیژه کهبازی، دكتر بهمن صالحی، دكتر افسانه زر گنج فرد، دكتر فاطمه دره، دكتر پروین سلطانی، دكتر اشرف زمانی، دكتر محمد خلیلی، دكتر افسانه نوروزی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات صحیح و اصولی در ابعاد مختلف جامعه و از جمله علوم پزشکی می‌تواند راه‌گشای بسیاری از مشکلات باشد. به منظور آشنایی سیستماتیک اعضاء هیئت علمی با روش تحقیق و ایجاد توانایی و مهارت لازم جهت تدوین پورپوزال‌های کاربردی و اجرای صحیح پژوهش، پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در دانشگاه علوم پزشکی اراک شکل گرفت. این بررسی به منظور تعیین تاثیر کار این پایگاه بر ارتقاء پژوهش بالینی دانشگاه صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه HSR از نوع مداخله‌ای قبل و بعد بوده که جامعه آماری آن اعضاء هیئت علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی اراک می‌باشند. ابتدا اطلاعات موجود در خصوص دوره قبل ازمداخله به صورت کامل جمع آوری گردید ( دی 80 تا دی 82)، سپس مداخله به صورت ایجاد و تجهیز پایگاه تحقیقات بالینی در بزرگ‌ترین بیمارستان دانشگاهی شهر اراک، برگزاری کارگاه‌های سریال روش تحقیق، کنفرانس‌های پژوهشی، مشاوره‌های حضوری و آموزش طراحی بانک اطلاعات پژوهشی در طی دو سال ( دی 82 تا دی 84 ) انجام گرفت و نتایج این دوره دو ساله با دوره قبل از مداخله مقایسه گردید. نتایج: مقایسه وضعیت طرح‌های تحقیقاتی در دو دوره قبل و بعد از مداخله نشان می‌دهد که در دو سال قبل از مداخله از 38 طرح پیشنهادی 30 طرح و در دوره بعد از مداخله از 89 طرح پیشنهادی 76 طرح مصوب شده است. در این دو دوره به ترتیب 14 (6/46 درصد) و 50 (8/65 درصد) طرح تصویب شده بالینی بودند. در خصوص مقایسه طرح‌ها از لحاظ کیفی، به ترتیب 11 و 15 طرح HSR ، 2 و 22 کارآزمایی بالینی و 8 و 8 طرح توصیفی قبل و بعد از مداخله تصویب گردیده است. مجموع مقالات چاپ شده دردوره اول 45 و در دوره دوم 84 مورد می‌باشد. ارائه مقاله در کنگره‌ها داخلی و خارجی در کل به ترتیب 33 و 59 مورد می‌باشد که به ترتیب 25 و 51 مورد در کنگره‌های داخلی و 8 و 8 مورد در کنگره‌های خارجی در دو دوره ارائه شده است. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش به نظر می‌رسد، ایجاد پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در این دانشگاه و دانشگاه‌های مشابه، با اجرای مداخلات مشابه با این تحقیق، بر روند تحقیقات بالینی آن دانشگاه تاثیر به سزایی خواهد داشت.
بهمن صالحی، سعید جعفری، فردین فرجی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایع‌ترین بیماری‌های اعصاب و روان و یک اختلال خلقی شایع است که در اتیولوژی آن علاوه بر نقش نوروترانسمیترهای مختلف و رویدادهای زندگی، اخیراً استرسورهای درونی مثل سطح سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، قند و فاکتورهای انعقادی را هم دخیل دانسته‌اند. هدف این پژوهش تعیین ارتباط بین اختلال افسردگی اساسی و سطح سرمی کلسترول می‌باشد. روش کار: این طرح یک مطالعه مورد- شاهدی است که در سال 1385 انجام شد. گروه مورد 62 نفر از بیمـاران دچار افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز درمــانی روان پزشکی شهید هاشمی سنجانی بودند و گروه شــاهد از بین بیمـاران بخـش گوش و حلق و بینی بیمارستان امیرکبیر اراک انتخاب شدند. دو گروه از نظر تعداد، سن، جنس و تحصیلات با هم همسان سازی شدند. از تمامی افراد 5 سی سی نمونه خون در حالت ناشتا گرفته و سطح سرمی کلسترول آنها تعیین شد. با تعیین سطح کلسترول دو گروه، داده‌ها از طریق آزمون کی- اس و من ویتنی یو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج : میانگین سن افراد شرکت کننده در دو گروه 9/9±5/35 سال بود. 77 درصد از افراد شرکت کننده در طرح زن و 23 درصد مرد بودند. 2/67 درصد متأهل، 8/25 درصد مجرد و 5/6 درصد مطلقه بودند. مقایسه میانگین سطح سرمی کلسترول در گروه مورد (6/47±6/215میلی گرم در دسی لیتر) و گروه شاهد (2/31  1/183میلی گرم بر دسی لیتر) نشان داد که افراد گروه مورد، کلسترول بالاتری نسبت به گروه شاهد داشتند(05/0p<). نتیجه‌گیری: همان طور که نتایج این طرح نشان داد میانگین سطح کلسترول در گروهی که افسردگی داشتند بیشتر از گروه شاهد بود. لذا می‌توان گفت که کلسترول سرم به عنوان یک استرسور درونی مرتبط با افسردگی مطرح است و بهتر است افرادی که سطح کلسترول آنها بالا می‌باشد از نظر علایم افسردگی مورد بررسی قرار گیرند.
قاسم مسیبی، علی قضاوی، حسین صالحی، محمدعلی پایانی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: آنسفالومیلیت خودایمن تجربی) (EAE مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس می‌باشد که با ارتشاح لکوسیتی به داخل سیستم عصبی مرکزی مشخص می‌گردد. تغییر در ترکیبات یا مقادیر اسیدهای چرب غیر اشباع می‌تواند بر عملکرد سد خونی- مغزی موثر باشد. در این مطالعه اثر روغن کنجد که غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع است بر میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز موش‌های مبتلا به EAE مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این پژوهش تجربی موش‌های نر نژاد C57BL/6 در دو گروه درمانی (هر گروه 10 سر) با شرایط سنی و وزنی مشابه قرار گرفتند. موش‌های گروه مطالعه، موش‌های مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 4 میلی لیتر روغن کنجد روزانه به صورت داخل صفاقی، سه روز قبل تا 20 روز پس از ایجاد بیماری دریافت کردند و گروه شاهد، موش‌های مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها 4 میلی لیتر بافر فسفات، طبق برنامه تجویز شد. بیماری EAE از طریق ایمونیزاسیون موش‌ها با پپتید MOG 35-55 همراه با ادجوانت کامل فروند ایجاد شد. بعد از گذشت بیست روز از زمان ایمونیزاسیون میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز با میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون من ویتنی یو استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که شدت علائم کلینیکی در موش‌های تحت درمان با روغن کنجد(4/0±6/2) در مقایسه با گروه درمان نشده(6/0±2/4) به طور معنی‌داری کمتر می‌باشد(001/0p<). هم‌چنین اختلاف معنی‌داری در تعداد سلول‌های ارتشاح یافته به مغز، بین موش‌های مبتلا به EAE درمان شده با روغن کنجد(20±80) و درمان نشده(30±150) مشاهده شد (01/0p< ). نتیجه گیری: این نتایج مشخص می‌نماید که روغن کنجد با کاهش ارتشاح لوکوسیت‌ها به مغز موش‌های مبتلا به EAE سبب کاهش ضایعات پاتولوژیک و علائم کلینیکی و تعدیل بیماری می‌گردد.
حمیدرضا روح افزا، بهمن صالحی، معصومه صادقی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: استرس عبارت است از شرایطی که موجب تنش، دگرگونی بدنی و روانی، ناخشنودی و ناراحتی فرد می‌شود. بین استرس‌ها به صورت رویدادهای بزرگ و استرس‌های کوچک زندگی روزمره تفاوت وجود دارد. با توجه به گستردگی استرس‌ها و متفاوت بودن آنها در نواحی مختلف کشور، برآن شدیم که فراوانی و شدت استرس‌های روحی را در نواحی مرکزی ایران بررسی کنیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی-تحلیلی می‌باشد که در تابستان 1381 بر روی 6000 نفر از افراد بالای 19 سال منتخب مناطق شهری و روستایی اصفهان، اراک و نجف آباد به عنوان بخشی از برنامه ارزشیابی سالانه قلب سالم انجام گرفته است. نمونه‌گیری به شیوه خوشه‌ای تصادفی بوده و اطلاعات براساس GHQ12 و پرسش‌نامه تعیین فراوانی و شدت موارد استرس‌زا جمع آوری شد. شدت و میزان اثرگذاری بر اساس ارزیابی تاثیر استرس بر سلامت خود فرد مورد پرسش‌گری قرار گرفت و آنالیز نتایج بر اساس تست کای دو انجام گرفت. نتایج: از 6000 نفر مورد مطالعه، 6/50 درصد مرد و 4/49 درصد زن، با میانگین سنی 67/15±47/40 و 15/15±25/40 سال بودند. درصد زنان با نمره GHQ بالا در کل از مردان بیشتر بود که این افزایش در شهرستان اراک بالاتر بود. ضمنا درصد افراد غیر متأهل و شهری با استرس بالا در مقایسه با متاهلین و ساکنین روستا با استرس بالا بیشتر بود(05/0p). بیشترین موارد استرس‌زا؛ مشکلات اقتصادی، اجتماعی و شغلی بود و مؤثرترین موارد؛ مرگ، رویدادهای خانوادگی و اقتصادی بوده است. نتیجه‌گیری : بررسی وضعیت استرس در نواحی مرکزی ایران، به عنوان یکی از شاخص‌های شیوه زندگی نشان دهنده بالا بودن سطح استرس در جامعه می باشد که اجرای طرح های مداخلاتی جامعه نگر برای بهبود شیوه زندگی و کاهش استرس‌ها ضروری به نظر می‌رسد.
بهمن صالحی، محمد رضا رضوانفر، فائره شیریان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات شایع خلقی است که علاوه بر نوروترانسمیترها و رویدادهای مختلف زندگی، استرسورهای مختلف درونی چون کلسترول، تری گلیسرید، قند و سایر فاکتورهای خونی نیز در ایجاد آن نقش دارند. با توجه به مطرح بودن هایپرگلیسمی به عنوان یکی از عوامل محتمل در ایجاد این ارتباط و با توجه به تناقض در مطالعات انجام گرفته در این زمینه، ما در این مطالعه بر آن شدیم تا به تعیین ارتباط بین سطوح متفاوت بیوشیمیایی HbA1C (هموگلوبین A1C) و افسردگی اساسی بپردازیم. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی - تحلیلی است که در آن 134 نفر به صورت تصادفی ساده از میان افراد مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر(عج) اراک انتخاب شدند. این بیماران براساس نتیجه HbA1C بدو ورود به مطالعه به دو گروه تقسیم شدند: گروهی که HbA1C کمتر از 7 درصد داشتند (نفر 55 = A) و گروهی که HbA1C بیشتر و مساوی 7 درصد داشتند (نفر 79 = B). سپس میزان افسردگی این افراد ارزیابی شده و این نتایج با استفاده آزمون‌های کای دو و من- ویتنی‌ یو مورد مطالعه آماری قرار ‌گرفتند. نتایج: نتایج نشان دادند که 40 درصد از افراد افسرده، HbA1C زیر7 درصد و 60 درصد آنها HbA1C بیشتر و مساوی 7 درصد داشتند و بین HbA1C و افسردگی ارتباط معنی‌دار به دست نیامد. این در حالی است که بین طول مدت ابتلاء به دیابت، مصرف انسولین و ابتلاء هم‌زمان به هایپرتانسیون با افسردگی اساسی ارتباط معنی‌داری وجود داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه به نظر می‌رسد که عدم کنترل دیابت و در نتیجه افزایش قند خون، به عنوان عامل زمینه‌ای در ایجاد افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت کننده در مطالعه حاضر مطرح نمی‌باشد.
نرگس محمدصالحی، سید حمید رضا طباطبایی، مریم رئوفی، ابوالفضل محمد بیگی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: زایمان یک فرآیند فیزیولوژیک است که یک جنین از رحم به فضای بیرون رانده می‌شود. فریدمن (1954) نوعی الگوی مشخصه سیگموئیدی را برای زایمان توصیف نمود. این مطالعه با هدف بررسی روند پیشرفت زایمان در زنان چندزا طراحی شد. روش کار: مطالعه حاضر بر روی 336 نفر زن چندزا در طی یک سال به صورت همگروهی انجام شد که جهت محاسبه مراحل زایمان، مقدار دیلاتاسیون دهانه رحم در واحد زمان برای هر یک از شرکت کننده‌ها اندازه‌گیری شد. شرکت کنندگان به چهار گروه بدون مداخله، القا شده، بی دردی گرفته و هر دو مداخله تقسیم شدند و معیارهای مورد نظر در هر دو گروه ثبت گردید. در تحلیل آماری این مطالعه از آزمون‌های آنالیز واریانس یک طرفه و از مدل‌های چند سطحی رگرسیونی جهت رسم منحنی استفاده شد. نتایج: در تمام زیر گروه‌های زنان چندزا با افزایش اتساع سرویکس، سرعت باز شدگی دهانه رحم نیز افزایش می‌یابد. ارتباط معنی‌داری بین زیر گروه‌های مختلف زنان شرکت کننده در مطالعه، از نظر میانگین سرعت دیلاتاسیون، در فاز فعال مرحله اول و مرحله سوم با القا زایمان دیده شد(05/0>p). اما اختلافی از نظر میانگین مرحله دوم با القا زایمان وجود نداشت. میانگین فاز فعال و مرحله دوم در زنان مورد مطالعه، در این بررسی به شکل معنی‌داری بیشتر از زنان مولتی پار مورد مطالعه فریدمن بود (به ترتیب56/3 ساعت در مقابل 2/2 ساعت و 25 دقیقه در برابر 18 دقیقه) (001/0> p). به علاوه در این مطالعه، فاز رکود مشاهده نشد. نتیجه گیری: الگوی پیشرفت زایمان در عصر حاضر به شکل بارزی از منحنی فریدمن در دهه 1950 متفاوت است و به شکل سیگموئیدی نمی‌باشد و مهم‌ترین فاکتور مؤثر بر مدت زمان فاز نهفته، دیلاتاسیون زمان پذیرش می‌باشد. لذا تعیین یک منحنی استاندارد و بدون سوگیری در زنان زائو کاری بسیار پیچیده و مشکل است و می‌بایست از روش‌های آماری استفاده شود که اثرات ناشی از متغیرهای مخدوش کننده شرکت کنندگان را حذف نماید.
محبوبه سحادی هزاوه، بهمن صالحی، بهمن مشفقی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان شایع‌ترین نوع سرطان در میان زنان می‌باشد. از بین روشهای درمان افسردگی در سرطان می‌توان به دارودرمانی و شناخت درمانی اشاره نمود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر دارودرمانی ودارو-شناخت درمانی در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. روش کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. 78 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بخش و کلینیک انکولوژی بیمارستان ولیعصر به روش آسان انتخاب شدند که با استفاده از تست افسردگی بک 42 نفر از آنان با تشخیص افسردگی به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم گردیدند. هر دو گروه داروی ضد افسردگی را دریافت نمودند اما گروه مداخله علاوه بر دارو درمانی در جلسات شناخت درمانی نیز شرکت نمود. در هر دو گروه پس از 6 ماه، افسردگی مجدداً بررسی گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط SPSS با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل و زوج صورت گرفت. نتایج: در این پژوهش میانگین نمره افسردگی قبل از درمان بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معنی‌داری نداشت. هم‌چنین بین میانگین نمره افسردگی قبل و بعد از درمان در گروه شاهد تفاوت معنی‌داری وجودنداشت اما میانگین نمره افسردگی گروه مداخله قبل و پس از درمان دارای تفاوت معنی‌دار بود(05/0>p). مقایسه میانگین نمره افسردگی پس از درمان در گروه مداخله و گروه شاهد تفاوت معنی داری را نشان داد. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر شناخت درمانی کاهش معنی داری را در نمره افسردگی گروه مداخله ایجاد نمود.
شیما چهریی، بهمن صالحی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه:‌ پاسخ سمپاتیکی پوست یک تکنیک الکترو فیزیولوژیک و یک فرآیند مرکزی پلی سیناپتیک می‌باشد. در اختلالات خلقی تغییراتی در قشر مغز و هم‌چنین اختلالاتی مرتبط با عمل هیپوتالاموس، سیستم لیمبیک و هسته‌های قاعده‌ای مشاهده می‌شود. لذا در این تحقیق تغییرات پاسخ سمپاتیکی پوست در افراد مبتلا به افسردگی، مانیا و افراد سالم مقایسه شد. روش کار: در این مطالعه تحلیلی - مقطعی 35 نفر افراد مبتلا به افسردگی و 35 نفر مبتلا به مانیا براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات خلقی 4 براساس تشخیص روانپزشک و به صورت تصادفی ساده و 35 نفر فرد سالم از میان مردان و زنان داوطلب جامعه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت آسان بود. ثبت نوسانات پاسخ سمپاتیکی پوست توسط دستگاه فیزیوگراف انجام شد. الکترود محرک بر روی انگشت میانی دست چپ قرار گرفت و 5 پاسخ سمپاتیکی در هر یک از نمونه‌ها ثبت گردید. میانگین شدت پاسخ، مدت پاسخ و زمان پاسخ دهی در سه گروه محاسبه و مقایسه گردید. نتایج : میانگین زمان نهفته در گروه کنترل، مانیا و افسرده به لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری نداشت. در بررسی میانگین مدت زمان تداوم پاسخ نیز در سه گروه اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. میانگین شدت پاسخ در هر سه گروه نیز فاقد اختلاف آماری معنی‌دار بود. نتیجه گیری: یافته‌های این مطالعه به طور غیرمستقیم مطرح کننده عدم دخالت هیپوتالاموس در تعدیل پاسخ‌های سمپاتیکی پوست می‌باشد.
ابوالفضل محمدبیگی، نرگس محمدصالحی، فرهاد قمری، بهمن صالحی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: دانشگاه مکان پر استرسی است که می‌تواند سبب ایجاد نشانه‌های افسردگی شده و مجموعه حساسی جهت مطالعه سلامت روانی دانشجویان است. دانشجویان اغلب به دلیل دوری از خانواده، زندگی با سایر دانشجویان، فشارهای محیط‌های آموزشی و آینده نامشخص در خطر ابتلا به افسردگی هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان شهر اراک انجام شد. روش کار: مطالعه‌ای مقطعی تحلیلی بر روی 304 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های علوم پایه و علوم پزشکی اراک در سه ماهه اول سال تحصیلی 1387 انجام شد. پرسش‌نامه 28 سوال سلامت عمومی جهت جمع‌آوری اطلاعات به کار گرفته شد و از آزمون‌های تی، کای دو و رگرسیون جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید. نتایج: میانگین نمره سلامت عمومی دانشجویان برابر با 02/11±18/26 بود و 3/52 درصد دانشجویان نمره بالاتر از آستانه پرسش‌نامه مذکور را داشتند که نشان‌دهنده ابتلا به علائم افسردگی است. جنس مونث، عدم علاقه به رشته تحصیلی، عدم اطمینان از آینده و سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری‌های روانی از مهم‌ترین عوامل مرتبط با افسردگی بودند اما بین سن، ترم و رشته تحصیلی با افسردگی رابطه معنی‌داری دیده نشد. نتیجه گیری: شیوع افسردگی در دانشجویان بالاتر از جامعه و در دخترها بیشتر از پسرها می‌باشد. اما اختلافی در بین دانشجویان دانشگاه‌های علوم پایه و پزشکی وجود ندارد. بنابراین توجه به آینده شغلی و اقتصادی دانشجویان شاغل به تحصیل ضروری به نظر می‌رسد.
ایرج صالحی، مصطفی محمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: استرس اکسیداتیو به شدت با دیابت و عوارض آن در ارتباط می‌باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات دیابت تجربی بر شاخص‌های استرس اکسیداتیو در بافت قلب و تاثیر شنای منظم بر آن می‌باشد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- کاربردی40 عدد موش صحرایی نر ویستار به چهار گروه 10 تایی کنترل، کنترل همراه ورزش، دیابتی بدون ورزش و دیابتی با انجام ورزش تقسیم شدند. دیابت به وسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین (50 میلی‌گرم به ازای هرکیلوگرم، داخل صفاقی) ایجاد گردید. مدت مطالعه 8 هفته بود. پس از پایان دوره، ابتدا حیوانات با تیوپنتال سدیم (50 میلی‌گرم به ازای هرکیلوگرم، داخل صفاقی) بی هوش و بطن چپ جدا و در 80- درجه سانتی‌گراد نگهداری شد. در قسمت رویی به دست آمده از هموژنیزاسیون بافت، فعالیت آنزیم‌های سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون ردکتاز و کاتالاز به عنوان وضعیت آنتی‌اکسیدان‌های آنزیمی و میزان مالونیل دی‌آلدئید به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی اندازه‌گیری شدند. نتایج: القای دیابت باعث کاهش معنی‌دار در میزان فعالیت آنزیم‌های گلوتاتیون ردوکتاز و کاتالاز در بافت قلب رت‌های دیابتیک نسبت به گروه کنترل گردید. هم‌چنین میزان مالونیل دی آلدئید به طور معنی‌داری در گروه دیابتی ورزش نکرده نسبت به گروه کنترل افزایش داشت. میزان گلوتاتیون توتال بافت قلب در تمامی گروه‌ها یکسان بود. نتیجه گیری: شنا با جلوگیری از کاهش فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی گلوتاتیون ردوکتاز و کاتالاز و کاهش سطح مالونیل دی آلدئید بافت قلب برای جلوگیری از عوارض قلبی- عروقی در دیابت ملیتوس ناشی از استرس اکسیداتیو مفید می‌باشد.
بهمن صالحی، خاطره سیف، حمید رضا جمیلیان، فریبا قبله،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: زنان شاغل همانند مردان به همراه کسب درآمد و خود ارزشی از مشکلات بدنی و روانی کار بی نصیب نمانده‌اند و تحت تاثیر این مشکلات دچار بیماری‌های جسمی و روانی شده و سلامت روان آنها به خطر افتاده است. در کشور ما بیشترین میزان زنان شاغل در وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و بهداشت و درمان هستند. از این رو بر آن شدیم تا سلامت روانی زنان شاغل در این دو حیطه را مورد بررسی قرار دهیم. روش کار: این پژوهش توصیفی- تحلیلی و زمینه یابی به مقایسه سطح سلامت روانی زنان شاغل در ستاد دانشگاه علوم پزشکی و کادر اداری آموزش و پرورش شهر اراک با استفاده از پرسش‌نامه سلامت عمومی در سال 1387 پرداخته است. آزمودنی‌ها 131 نفر بودند. هم‌چنین عوامل موثر برسلامت روانی براساس سن، تحصیلات، درآمد، تعداد فرزندان، سابقه بیماری روانی و جسمی، تأهل، سکونت، رضایت شغلی و سابقه کار مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: میزان سلامت روانی در زنان شاغل در ستاد دانشگاه علوم پزشکی و کادر اداری آموزش و پرورش اراک با هم تفاوت نشان داد(041/0=p). هم‌چنین درآمد، سن، سابقه بیماری روانی و رضایت از شغل، رابطه مستقیمی با سلامت روانی آنان دارند. نتیجه گیری: سطح سلامت روانی زنان شاغل در ستاد دانشگاه علوم پزشکی با زنان شاغل در کادر اداری آموزش و پرورش تفاوت معنی‌داری دارد و میزان درآمد، سن، سابقه کار، سابقه بیماری روانی و رضایت شغل مهم‌ترین عوامل ایجاد اختلال روانی بودند.
ابوالفضل محمدبیگی، علی قضاوی، نرگس محمدصالحی، فرهاد قمری، عاطفه سعیدی،
دوره 12، شماره 4 - ( ويژه نامه پژوهش در آموزش 1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: امروزه اعتیاد به اینترنت یکی از مشکلات معمول می‌باشد که به صورت استفاده نادرست از کامپیوتر و اطلاعات اینترنت تعریف می‌شود. در دانشجویان معتاد به اینترنت انواع متفاوتی از مشکلات مرتبط با تحصیل ایجاد می‌شود. این پژوهش به منظور تعیین تاثیر وابستگی به اینترنت بر وضعیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 88 انجام گردید. روش کار: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در بهار 88 که حداقل یک ترم از کل دوره تحصیل را گذرانده بودند، 426 نفر با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تناسبی و اتفاقی وارد مطالعه شدند. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه استاندارد اعتیاد به اینترنت یانگ انجام شد و پس از ورود داده‌ها به کامپیوتر با نرم افزار SPSS در سطح معنی‌داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: میانگین و انحراف معیار سنی، معدل و نمره اعتیاد به اینترنت آزمون یانگ شرکت کنندگان به ترتیب برابر با 41/1±95/20 و 38/1±13/16 و 52/14±74/32 به دست آمد. وابستگی به اینترنت با تعداد واحدهای افتاده، تعداد واحدهای گذرانده، افت معدل کل در ترم‌های اخیر ، ترم تحصیلی و مشروطی در طول دوره تحصیل ارتباط معنی‌داری نشان داد(05/0>p). اما با رشته، مقطع و دانشکده محل تحصیل مرتبط نبود(05/0


حمید مؤمنی، اشرف صالحی، ابوالفضل سراجی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: یکی از پیامدها و نتایج استرس شغلی، فرسودگی شغلی است که تأثیرات مخربی بر مراقبت از بیمار، سلامت جسمی- روحی پرستار و هزینه‌های درمانی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی شغلی در پرستاران استان مرکزی، می‌تواند راهکارهایی را در جهت کاهش فرسودگی شغلی و افزایش اعتماد به نفس در پرستاران ارایه دهد. روش کار: در این پژوهش تحلیلی- مقطعی در سال 1387 به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای 66 نفر از پرستاران شاغل در بخش درمان بیمارستان‌های دولتی شهرهای اراک، خمین و ساوه و کلیه مربیان پرستاری دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد پرستاری و عضو هیأت علمی دانشکده پرستاری اراک و دانشکده‌های خمین و ساوه، به تعداد 33 نفر و کلاً 99 نفر انتخاب شده و پرسش‌نامه استاندارد فرسودگی شغلی مازلاک برای آنها تکمیل شد. نتایج: میانگین فرسودگی شغلی در این پژوهش از سایر مطالعات مشابه بالاتر است(84/40). میانگین نمره خستگی هیجانی 38/28، مسخ شخصیت 41/9 و کفایت شخصی31/29 بود. تفاوت فرسودگی شغلی در گروه پرستاران بخش درمان و آموزش فقط در بعد مسخ شخصیت معنی دار بود و در سایر ابعاد تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: فرسودگی شغلی در پرستاران استان مرکزی به طور کلی بالاست که با تمهیدات خاص از قبیل افزایش ثبات کاری و حیطه عملکردی، شفاف سازی نحوه پاسخگویی فرد در مقابل کارهای انجام شده و تقسیم کار بین افراد به منظور کاهش بار کاری باید این میزان را کاهش داد.
پارسا یوسفی، بهمن صالحی، طاهره سنگیان،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به حساسیت و التهاب مراکز بیمارستانی، خشونت در محل کار به عنوان یک عامل مخدوش کننده، از خطرات شغلی گروه پزشکی محسوب و تهدید کننده سلامت جامعه است. هدف از انجام این پژوهش تعیین انواع خشونت نسبت به پزشکان شاغل و دانشجویان رشته پزشکی و علل مساعد کننده آن در بیمارستان‌های شهر اراک در سال 1387 می‌باشد. مواد و روش‌ها: این پژوهش توصیفی- مقطعی بر روی 400 نفر از پزشکان شاغل و دانشجویان پزشکی در دسترس در بیمارستان‌های اراک در سال 1387 انجام گرفت. از یک پرسش‌نامه14 سئوالی خود ساخته که وضعیت خشونت را ارزیابی می‌کرد استفاده شد. یافته‌ها: در مجموع 205 نفر پرسش‌نامه را برگرداندند. 7/71 درصد سابقه‌ای از یکی از انواع خشونت لفظی، فیزیکی و جنسی را داشتند و اکثراً مورد تهاجم یک فرد مذکر از همراهان بیمار قرار گرفته بودند. عواملی مانند مصرف دارو و الکل توسط بیمار و یا همراهان، نبود امکانات امنیتی، مرگ بیماران و نبود امکانات آموزشی برای پیشگیری را در ایجاد خشونت مؤثر دانسته و راه‌هایی همچون افزایش پرسنل نگهبانی، وجود مشاورین روان‌پزشکی و روان‌شناس در بخش‌ها، افزایش ساعات استراحت، کاهش حجم کار پزشکان و برنامه مدون آموزشی برای پیش‌گیری از خشونت را از عوامل ضد خشونت دانسته‌اند. نتیجه گیری: خشونت لفظی و سپس فیزیکی نسبت به پزشکان بسیار شایع است. اقدامات و دستورالعمل‌های سریع جهت پیشگیری و تدوین برنامه‌ریزی مؤثر لازم می‌باشد.
جمال فلاحتی، رضا رضایی، صالح آستانه، فاطمه مرجان موسوی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت ششمین علت مرگ و میر در دنیاست که هر دو نوع تیپ 1 و 2 آن همراه با بروز عوارض چشمی بوده به گونه‎ای که خطر کوری در بیماران دیابتی 25 برابر افراد عادی می‎باشد لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین آگاهی بیماران دیابتی از عوارض چشمی دیابت صورت پذیرفته است. مواد و روش‌ها: در طی یک مطالعه مقطعی تحلیلی 200 نفر از بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه چشم بیمارستان امیرکبیر اراک در سال 1387 مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از پرسش‎نامه و مصاحبه سازمان یافته جمع‎آوری و سپس برخی از عوامل موثر بر آگاهی بیارا از عوارض چشمی دیابت مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. یافته‎ها: میزان آگاهی 40 درصد از بیماران دیابتی در خصوص عوارض چشمی دیابت در حد متوسط بوده و همچنین بین آگاهی با متغیرهای سن، شغل، تحصیلات، نوع رتینوپاتی، نوع درمان و مدت مراجعه به چشم پزشک ارتباط معنی دار مشاهده شد (001/0>p) در حالی که بین آگاهی با متغیرهای جنس، سابقه فامیلی ابتلاء به دیابت و کنترل رژیم غذایی ارتباط معنی‎داری دیده نشد(05/0


ابوالفضل سراجی، حمید مؤمنی، اشرف صالحی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راه‎های ترک اعتیاد تشکیل گروه‎های معتادین خودیار است. با توجه به میزان عود بالای مصرف مجدد مواد مخدر در این گروه پژوهشگران بر آن شدند تا با تحلیل عوامل مختلف بر عود مجدد مصرف مواد، یک الگوی مناسب در جهت افزایش زمان تداوم ترک اعتیاد به دست آورند. مواد و روش‎ها: در طی یک مطالعه مقطعی تحلیلی تمامی مردان معتاد خودیار شهرستان خمین (350 نفر) در سال 1387 با استفاده از پرسش‎نامه و مصاحبه مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات در زمینه عوامل موثر بر ترک اعتیاد، ایجاد اعتیاد و عود اعتیاد در این گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‎ها: مهم‎ترین عامل معتاد شدن افراد کسب لذت و کنجکاوی (1/75 درصد)؛ و مهم‎ترین عامل مؤثر در ترک اعتیاد فرد، خسته شدن و فشار خانواده (4/45 درصد) بوده است. همچنین، 9/48 درصد افراد مجدداً مواد مخدر مصرف کرده‎ بودند. مهم‎ترین عامل عود اعتیاد در معتادین خودیار بیکاری و تغییر در درآمد (6/12 درصد) بوده است. در این پژوهش بین سطح تحصیلات و محل سکونت با اعتیاد به مواد مخدر رابطه معنی‎دار مشاهده شد(000/0=p) در حالی که بین نوع ماده مخدر مصرفی و ترک اعتیاد و همچنین بین میانگین سنی افراد در اقدام به ترک و عدم اقدام به ترک رابطه معنی‎داری مشاهده نشد(05/0



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb