جستجو در مقالات منتشر شده


39 نتیجه برای شیری

اسماعیل مشیری،
دوره 2، شماره 9 - ( زمستان 1378 )
چکیده

در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور اثر دیازپام وریدی را در کنترل لرز پس از بیهوشی و اعمال جراحی در بیماران ارتوپدی بستری در بیمارستان ولی عصر اراک در سال 1376 بررسی کردیم. در این مطالعه تعدا 100 بیمار کلاس 1 و 2 و سنین بین بیست تا پنجاه سال را به طور تصادفی به دو گروه 50 نفری شاهد و مورد تقسیم کردیم. به تمام بیماران قبل از القای بیهوشی 1/5 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن فننتایل تزریق شد. القا با نسدونال به میزان 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و فلاکسیدیل با دوز مهار کننده فاسیکولاسیون و ساکسی نیل با دوز 1/5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. بیهوشی با هالوتان 1/5% و اکسیژن سه لیتر (50%) و نیتروس اکساید سه لیتر (50%) اداره شد. حدود ده دقیقه قبل از اتمام عمل به گروه شاهد دو سی سی نرمال سالین و به گروه مورد دو سی سی دیازپام (ده میلی گرم ) داخل وریدی تزریق کردیم. در ریکاوری فرد دیگری که از نوع داروی تزریقی اطلاعی نداشت لرز را بصورت وجود یا عدم وجود لرز در دقایق 5 و 10 و15 و  20 و 25  ثبت نموده است. بر اساس نتایج به دست آمده در ریکاوری بیمارانی که دیازپام دریافت کرده بودند بطور معنی داری لرز کمتری نسبت به بیمارانی که نرمال سالین دریافت کرده بودند، داشتند.(P<0.005) . بنابر این تزریق دیازپام می تواند در کاهش لرز پس از بیهوشی موثر باشد.

شیرین پازوکی،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار 1379 )
چکیده

به منظور ارزیابی کارآیی انفوزیون متوکلوپرامید در کنترل درد بعد از عمل طی یک کارآزمایی بالینی تاثیرات این دارو با دارونما مورد مقایسه قرار گرفت. در جریان این مطالعه تعداد 50 بیمار که در بخش های جراحی بیمارستان امام خمینی و بیمارستان ولی عصر دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت انجام عمل کوله سیستکتومی بستری بودند در دو گروه واجد شرایط تحت بررسی قرار گرفتند. نحوه تجویز دارو در گروه مورد مطالعه به صورت دوز بولوس mg/kg 0/5 و سپس انفوزیون mg/kg 1 متو کلوپرامید در طی 6 ساعت بود در حالی که به گروه شاهد فقط نرمال سالین در عرض 6 ساعت داده شد. نمونه برداری ساده بوده و تفاوتی در بین دو گروه مورد مطالعه و شاهد وجود نداشت. بیماران تا 24 ساعت بعد از عمل از نظر میزان درد بعد از عمل توسط پرسنل بخش یا رزیدنت مربوطه تحت نظر قرار گرفتند و در صورت نیاز، مخدر مشخص تجویز شد. با بررسی اطلاعات، حاصل نتایج به دست آمده بدین صورت می باشد که انفوزیون متوکلوپرامید به طور قابل توجهی نیاز به مخدر را کاهش نمی دهد (P=0/174) ولی می تواند باعث تشدید اثر ضد دردی داروهای مخدری شود به طوری که اولین ساعت نیاز به مخدر در گروهی که متوکلوپرامید دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه شاهد دیرتر (P=0/0344) و فواصل نیاز به مخدر بیشتر بوده است. (P=0/0225) علاوه بر این میزان بروز تهوع در گروه دریافت کننده متوکلوپرامید در مقایسه با گروه شاهد بطور بارزی کمتر(P=0/0093)  و میزان بروز استفراغ نیز تا حدودی کمتر بوده است. (P=0/157) همچنین میزان آرام بخشی در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بوده است (P=0/033) . هیچ گونه عارضه جانبی ناشی از مخدر یا متوکلوپرامید شامل خارش و یا بیقراری و ترمور مشاهده نشد. با توجه به این نکته که انفوزیون متوکلوپرامید می تواند باعث افزایش اثر آنالژزی داروهای مخدری شده و نیاز به مخدر را بطور قابل توجهی در ساعات اولیه بعد از عمل کمتر کند و علاوه بر این باعث کاهش بروز تهوع گردد، می توان استفاده از آن را پس از اعمال جراحی که احتمال مشکلات تنفسی ناشی از محل عمل وجود دارد و تجویز مخدر با دوز بالا می تواند خطرناک باشد، توصیه کرد.

عبدالعزیز رستگار لاری، احمدرضا شمشیری، فرامرز مسجدیان، علیرضا سالک مقدم،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده

اگرچه رژیم های آنتی بیوتیکی موثر و تایید شده به طور رایج برای درمان عفونت های ادراری غیر پیچیده وجود دارد ولی یافتن رژیم های درمانی جدیدی که با تاثیر مشابه بتوانند طول درمان را کوتاه، عوارض جانبی کم تر و هزینه را پایین بیاورند، مفید خواهد بود. مطالعه حاضر برای ارزیابی حساسیت باکتری های گرم منفی جدا شده از بیماران بستری مبتلا به عفونت مجاری ادراری نسبت به افلوکساسین در مقایسه با سفتریاکسون و سایر آنتی بیوتیک های متداول تدوین شده است. 408 نمونه باسیل گرم منفی از بیماران بستری و سرپایی مبتلا به عفونت ادراری در مدت پاییز و زمستان 1378 از بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران جدا گردید و حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیک های مختلف سنجیده شد. حداقل غلظت مهاری(MIC)  افلوکساسین و سفتریاکسون بر اساس توصیه های کمیته ملی معیارهای آزمایشگاهی بالینی(NCCLS)  بررسی گردید. ارگانیسم های جدا شده به ترتیب شیوع عبارت بودند از ایشریشیاکلی (68/3%)، سویه های پسودوموناس (15/4%)، سویه های انتروباکتر (6/7%)، سویه های پروتئوس (6/25%) و کلبسیلا (3/4%)، در مجموع درصد مقاومت سوش ها نسبت به آمپی سیلین، تریمتوپریم/ سولفامتوکسازول، نالیدیکسیک اسید، نیتروفورانتوئین، جنتامایسین، افلوکساسین و سفتریاکسون به ترتیب 86/8، 51/4، 24/8، 6/2، 13/27 و 14 درصد به دست آمد. انتروباکتریاسه نسبت به افلوکساسین حساس تر بودند. (99%) ولی انواع پسودوموناس ها حساسیت ضعیفی داشتند (60% حساس). همچنین بیش ترین مورد مقاومت نسبت به سفتریاکسون نیز مربوط به سویه های پسودوموناس بود. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که افلوکساسین و سفتریاکسون به طور معنی داری(P<0/05)  از سایر آنتی بیوتیک های مورد استفاده از نظر آزمایشگاهی موثرتر می باشند ولی این دو نسبت به یکدیگر از نظر اثر آزمایشگاهی بر گرم منفی های ایجاد کننده عفونت ادراری اختلاف معنی داری ندارند. با توجه به مزایای افلوکساسین بر سفتریاکسون در خصوص امکان مصرف خوراکی و جذب مناسب و طیف اثر وسیع، مطالعات گسترده بالینی با افلوکساسین برای بیماران دچار عفونت ادراری بستری توصیه می شود.

اسماعیل مشیری،
دوره 4، شماره 3 - ( پايیز 1380 )
چکیده

مقدمه: تیوپنتال یک داروی کوتاه اثر است که در گروه باربیتورات ها جای دارد و به علت خواص فارماکولئژیک مطلوب آن، یک داروی هوشبر استاندارد جهت القاء بیهوشی شناخته شده است. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی نسبی ترومبوفلبیت با تیوپنتال 2/5 درصد و 5 درصد می باشد.
روش کار: 300 نفر از بیمارانی که جهت انجام عمل غیر اورژانس به یکی از بیمارستان های دانشگاهی شهر اراک مراجعه می کردند و پس از عمل جراحی حداقل سه روز در بخش مربوطه بستری شده و در تقسیم بندی ASA  (انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا) و در کلاس I وII   قرار داشتند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی 150 نفری تقسیم شدند. به گروه اول mg/kg 4 تیوپنتال 2/5 درصد و به گروه دوم mg/kg  4تیوپنتال 5 درصد به یکی از وریدهای سطحی پشت دست تزریق شد.
نتایج: در این مطالعه شیوع فلبیت در کل بیمارانی که تیوپنتال 2/5 درصد دریافت کرده بودند 1/33 درصد بود (دو نفر از 150 نفر بیمار پس از تزریق دارو دچار فلبیت شدند) شیوع فلبیت در کل بیمارانی که تیوپنتال 5 درصد دریافت کردند 2 درصد بود. (سه نفر از 150 نفر بیمار پس از تزریق دارو دچار فلبیت شدند) در هر دو گروه فلبیت در 24 ساعت اول تزریق بروز کرد و در روز دوم و سوم هیچ بیماری دچار فلبیت در محل تزریق نشد. ترومبوز در هیچکدام از بیماران (در هر دو گروه) مشاهده نشد.
نتیجه گیری: شیوع فلبیت با تیوپنتال 5% بیش تر از میزان بروز آن با تیوپنتال 2/5 درصد می باشد.
 

پروین عباسی، سوسن حیدرپور، بهجت افکاری، منصور رضایی، شیرین ایرانفر، کتایون اسماعیلی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده

مقدمه: با توجه به وسعت استفاده از آی-یو-دی به عنوان روش پیشگیری از بارداری، این مطالعه به منظور بررسی عوارض آی-یو-دی مولتی لود 375 و T380A در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1381 انجام شد. روش کار: در این بررسی توصیفی-تحلیلی 122 خانم دارای آی-یو-دی مولتی لود 375 و 245 نفر از کسانی که از آی-یو-دی T380A استفاده می کردند و حداقل 6 ماه از جایگذاری آی-یو-دی آن ها می گذشت و در مراکز بهداشتی درمانی پرونده داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که متغیرهای حاملگی، خونریزی، حاملگی خارج از رحم، سوراخ شدن رحم، خروج خود به خودی و بیماری التهابی لگن را مورد سنجش قرار می داد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار توصیفی و آزمون های مجذور کای، تی و فیشر استفاده شده است.
نتایج: شایع ترین عارضه در بین افراد هر دو گروه مورد مطالعه خونریزی شدید زمان قاعدگی بود، در گروهی که از آی-یو-دی مولتی لود استفاده می کردند (75%) بیش از گروه T380A بود (41/6%) و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت (0/00001>P). بعد از آن عارضه شایع دیگر قاعدگی دردناک بود که در گروه آی-یو-دی مولتی لود (70/8%) بیش از گروه T380A بود (40/8%) و این اختلاف معنی دار بود (0/00001>P). میزان حاملگی داخل رحمی در گروه آی-یو-دی مولتی لود، 1/7% و در گروه T380A، دو درصد که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. بروز حاملگی خارج از رحم در گروه آی-یو-دی مولتی لود، 0/8% در گروه T380A موردی از آن گزارش نشد. در هر دو گروه موردی از سوراخ شدن رحم وجود نداشت.
نتیجه گیری: براساس نتایج این بررسی عوارض شایع در هر دو نوع آ-یو-دی خطرناک نبوده و عوارض شدید و خطرناک آن شایع نبود. شایع ترین عارضه خونریزی شدید زمان قاعدگی و قاعدگی دردناک و لکه بینی بود که خطرناک نبوده و با حمایت و آموزش استفاده کنندگان قابل کنترل است اگر چه این عوارض در آی-یو-دی مولتی لود بیش تر بود. آی-یو-دی مولتی لود و T380A در پیشگیری از حاملگی موثر بودند. به نظر می رسد برای کسانی که می خواهند پیشگیری از حاملگی را به مدت طولانی داشته باشند آی-یو-دی T380A مناسب تر می باشد.

شیرین ایران فر، طراوت فاخری، فیروزه صفری، شیرین امیر فخری، منصور رضایی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده

مقدمه: از آن جائی که تشخیص زجر جنین و شناخت روش‌هایی که بتواند، علاوه بر حداقل هزینه و زمان، دارای ارزش تشخیصی بالایی باشد، در مامایی بسیار مهم است، این بررسی به منظور تعیین ارزش تشخیص آزمون تحریک ارتعاش صوتی در پیش گویی زجر جنین طی فاز فعال زایمان مادران مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی معتضدی شهر کرمانشاه در سال 1383-1382 انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی انجام شد. 380 زن حامله در فاز فعال زایمان با حاملگی ترم، تک قلو، پرزانتاسیون سفالیک، بدون بیماری زمینه‌ای و ناهنجاری واضح جنینی، افراد تحت مطالعه را تشکیل می‌دادند. قلب جنین ابتدا با مونیتورینگ خارجی به مدت 15 دقیقه ثبت و سپس با استفاده از حنجره مصنوعی، صوت با شدت 105 دسی بل به مدت 3 ثانیه از روی شکم مادر به جنین داده و قلب جنین به مدت 15 دقیقه ثبت شد. در صورت افزایش 2 بار 15 ضربه در دقیقه به مدت 15 ثانیه در قلب، جنین واکنش‌دار و در غیر این صورت بدون واکنش قلمداد می‌شد. سایر متغیرهای مورد بررسی شامل: نوع زایمان، آپگار دقیقه اول و پنجم، دفع مکونیوم و طناب گردنی بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از درصد، فراوانی، میانگین و تعیین ارزش‌های تشخیصی و آزمون کای و تست دقیق فیشر، تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: سن افراد تحت مطالعه 5/8±25/2 سال، تعداد حاملگی آنها 1/33±1/94 و 51/8 درصد تعداد حاملگی آنها یک حاملگی بوده است. آپگار دقیقه اول 0/69±8/61 بود و قلب جنین قبل از تحریک صوتی 61/1 درصد دارای واکنش و 26/3 درصد مشکوک و پس از تحریک صوتی 60/8 درصد دارای واکنش و 5/3 درصد مشکوک بود. حساسیت و ویژگی و صحت آزمون تحریک صوتی در پیش‌گویی زجر جنین به ترتیب 88/3 درصد، 70 درصد، 75/5 درصد و در روش بدون تحریک صوتی 68/3 درصد و 66/5 درصد و 23/6 درصد بود.
نتیجه گیری: ارزش تشخیصی آزمون تحریک صوتی در پیش گویی زجر جنین بالا بود و این آزمون قدرت کاهش نتایج قلب جنین مشکوک را داشت. توصیه می‌گردد که تحقیقات بیشتری درخصوص مدت، شدت صوت و هم‌چنین استفاده از الگوهای دوره‌ای قلب جنین صورت گیرد.
دكتر محمد خلیلی، دكتر بیژن یزدی، دكتر هوشنگ طالبی، دكتر اسماعیل مشیری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

مقدمه: اقامت بیماران در ریکاوری دارای ریسک و عوارض خاص خود بوده و هزینه‌بر است. کاهش زمان ریکاوری می‌تواند ضمن بالا بردن ضریب اطمینان، هزینه‌های بیمارستانی را کاهش دهد. در این رابطه ماسک حنجره‌ای(LMA) وسیله‌ای جدید است که کاربرد روز افزونی در کنترل راه هوایی پیدا کرده و در این تحقیق اثر آن روی زمان ریکاوری بررسی می‌گردد. روش کار: در یک مطالعه بالینی دو سو کور شاهددار،62 بیمار در کلاس ASA І و ІІ، به طور تصادفی به دو گروه 31 نفری (ماسک حنجره‌ای و لوله تراشه) تقسیم شدند. داروهای مورد استفاده برای القا و نگهداری بیهوشی در تمام بیماران یکسان بود. بیماران مبتلا به عفونت‌های تنفسی فوقانی و نیز بیماران انتخاب شده جهت اعمال جراحی توراکس و بالای شکم وارد مطالعه نشدند. بیماران با زمان بیهوشی بالای یک ساعت و نیز زمان لوله گذاری بالای 30 ثانیه از مطالعه خارج شدند. زمان های بیهوشی و ریکاوری (بر حسب دقیقه) و نیز عوارض ریکاوری (بر اساس معیارهای مشخص و استاندارد) اندازه‌گیری و ثبت گردیدند. یافته‌ها با آزمون‌های مربع کای و من ویتنی یو آنالیز شدند. نتایج: براساس نتایج ثبت شده، بیماران دو گروه از نظر سن، جنس و میانگین زمان بیهوشی تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما میانگین زمان ریکاوری در گروه LMA برابر با 65/10 دقیقه و در گروه لوله تراشه برابر با 71/16 دقیقه بود که از نظر آماری معنی‌دار بود(007/0=p). در گروه LMA دو نفر (45/6 درصد) از بیماران و در گروه لوله تراشه 11نفر(48/35 درصد) از بیماران دچار عارضه شدند که به لحاظ آماری این اختلاف هم معنی‌دار است (004/0=p). بحث: ماسک حنجره‌ای زمان ریکاوری را در مقایسه با لوله تراشه کاهش می‌دهد. از سوی دیگر عوارض ریکاوری (استریدور، نگهداشتن تنفس، لارنگواسپاسم، افت اشباع اکسیژن خون شریانی) و شدت این عوارض هم در گروه ماسک حنجره‌ای به طور قابل توجهی از گروه لوله تراشه کمتر بوده است. لذا می‌توان به منظور کاهش زمان اقامت بیماران و نیز کاهش عوارض آنان در ریکاوری از ماسک حنجره‌ای به جای لوله تراشه استفاده نمود.
شیرین پازوکی، مهری اسکندری، ساره معماری، افسانه نوروزی، افسانه زرگنج فر،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: بی‌حسی نخاعی شیوه‌ای متداول جهت بیهوشی در سزارین است که تهوع و استفراغ حین عمل (IONV) از مشکلات شایع این فرآیند به شمار می‌رود. جهت پیش‌گیری از این عارضه و خطرات آن، از داروهای ضد استفراغ استفاده می‌شود. متوکلوپرامید متداول‌ترین دارو در جلوگیری از IONV می‌باشد اما احتمال بروز عوارض اکستراپیرامیدال در آن و هم‌چنین وجود خواص ضد تهوع و استفراغ در پروپوفول و دگزامتازون، باعث شد این مطالعه جهت مقایسه اثر این داروها انجام شود. روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. 144 خانم باردار که تحت عمل سزارین اورژانس قرار گرفتند و ناشتا نبودند، به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول متوکلوپرامید 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم به صورت وریدی، گروه دوم دگزامتازون 150 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت وریدی، گروه سوم پروپوفول 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم هر پنج دقیقه از زمان بستن بند ناف تا پایان عمل و گروه چهارم 2 میلی لیتر آب مقطر دریافت کردند. در مدت عمل بیماران از نظر شدت تهوع، وجود استفراغ و اوغ زدن بررسی شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق آزمون کراسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج: میزان بروز تهوع در پروپوفول کمترین و در دگزامتازون بیشترین مقدار بود. بین دگزامتازون و دارونما تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشت. کمترین درصد بروز استفراغ مربوط به متوکلوپرامید و پروپوفول بود و بین این دو گروه تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت. هم‌چنین کمترین درصد اوغ زدن حین سزارین اورژانس مربوط به گروه دریافت کننده پروپوفول بود. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه اثرات ضد استفراغ پروپوفول و متوکلوپرامید مشابه بودند. تأثیر پروپوفول در کاهش اوغ زدن تا حدودی بیشتر از متوکلوپرامید بود. اما شیوه تجویز پروپوفول ساده و ارزان و بدون عوارض جانبی است. مصرف این دارو حین سزارین اورژانس توصیه می‌شود
افسانه نوروزی، شیرین پازوکی، مینا دارابی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: انتخاب نوع بیهوشی از نظر سلامت مادر و نوزاد بسیار مهم است. در مورد تأثیر بیهوشی عمومی و بی‌حسی نخاعی بر آپگار نوزادان در مطالعات مختلف اختلاف نظر وجود دارد. این پژوهش به منظور تعیین اثر بیهوشی عمومی و بی‌حسی نخاعی بر آپگار نوزادان متولد شده به روش سزارین انتخابی صورت گرفته است. روش کار: این تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی انجام گرفت و 168 خانم حامله ترم کاندید عمل سزارین انتخابی به صورت تخصیصی در دو گروه بی‌حسی نخاعی و بیهوشی عمومی قرار گرفتند و نمره آپگار دقیقه اول، پنجم و بیستم نوزادان ثبت گردید. هم‌چنین سن مادر، علت سزارین، جنس نوزاد و مدت زمان سزارین یادداشت شد. اطلاعات توسط آزمون های آماری تی و کای دو تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: متــوسط آپگــار دقیقه اول و پنجم و بیستم در بیهوشی عمومی 68/0±66/8 و 41/0±8/9 و 15/0±97/9 و در بی‌حسی نخاعی 38/0±9 و 32/0±88/9 و 10 گزارش شد که از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری بین آپگار دقیقه اول در دو گروه وجود داشت (001/0 p<) و در زمان‌های دیگر تفاوت معنی‌داری بین آپگار دو گروه وجود نداشت. نتیجه‌گیری: آپگار دقیقه اول نوزادان به دنیا آمده از مادرانی که تحت بی حسی نخاعی قرار گرفتند بیشتر از نوزادانی بوده است که مادران آنها بیهوشی عمومی دریافت کرده بودند اما آپگار دقیقه پنجم در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
بیژن یزدی، ابوالفضل جعفری، اسماعیل مشیری، علی رضا اکبری، مریم عزیزی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: در اعمال جراحی لوزه به دلیل مجاورت با راه‌های هوایی, کنترل بهتر خونریزی و به دست آوردن ریکاوری سریع‌تر از اهداف مورد توجه بوده است. به دلیل استفاده گسترده هالوتان و عوارض گزارش شده آن, بر آن شدیم تا مقایسه‌ای بین روش متداول بیهوشی با استفاده از هالوتان, و دیگری بدون هالوتان از نظر میزان خونریزی حین عمل و زمان ریکاوری, صورت دهیم. روش کار: در یک کار آزمایی یک سو کور، 140 کودک 12-4 ساله کاندید عمل جراحی لوزه به طور تصادفی ساده در دو گروه 70 نفری تقسیم شدند. نحوه القا بیهوشی در دو گروه یکسان بود و نگهداری بیهوشی در یک گروه با هالوتان ، N2O 50 درصد (گروه شاهد) و در دیگری بدون هالوتان به همراه هیپرونتیلاسیون (روش لیورپول) (گروه مورد) بود. میزان خونریزی از روی اختلاف هماتوکریت قبل و 6 ساعت بعد از عمل محاسبه شد. زمان ریکاوری نیز در هر گروه بر حسب دقیقه اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از آزمون آماری من ویتنی یو، تی، لون و کی اس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: دو گروه از نظر جنس, سن, وزن و مدت زمان عمل جراحی اختلاف معنی‌داری نداشتند. متوسط مدت زمان ریکاوری در گروه مورد 87/7 دقیقه و در گروه شاهد 59/15 دقیقه بود که اختلاف معنی‌داری داشت (00001/0 =p). متوسط خونریزی در گروه مورد 22/44 میلی‌لیتر و در گروه شاهد 52/58 میلی‌لیتر بود که اختلاف معنی‌دار بود(005/0=p). نتیجه گیری: با توجه به مطالعه انجام شده به نظر می‌رسد تجویز هالوتان در مقایسه با روش لیورپول موجب خونریزی بیشتر و ریکاوری طولانی‌تر می‌شود.
بهمن صالحی، محمد رضا رضوانفر، فائره شیریان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات شایع خلقی است که علاوه بر نوروترانسمیترها و رویدادهای مختلف زندگی، استرسورهای مختلف درونی چون کلسترول، تری گلیسرید، قند و سایر فاکتورهای خونی نیز در ایجاد آن نقش دارند. با توجه به مطرح بودن هایپرگلیسمی به عنوان یکی از عوامل محتمل در ایجاد این ارتباط و با توجه به تناقض در مطالعات انجام گرفته در این زمینه، ما در این مطالعه بر آن شدیم تا به تعیین ارتباط بین سطوح متفاوت بیوشیمیایی HbA1C (هموگلوبین A1C) و افسردگی اساسی بپردازیم. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی - تحلیلی است که در آن 134 نفر به صورت تصادفی ساده از میان افراد مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر(عج) اراک انتخاب شدند. این بیماران براساس نتیجه HbA1C بدو ورود به مطالعه به دو گروه تقسیم شدند: گروهی که HbA1C کمتر از 7 درصد داشتند (نفر 55 = A) و گروهی که HbA1C بیشتر و مساوی 7 درصد داشتند (نفر 79 = B). سپس میزان افسردگی این افراد ارزیابی شده و این نتایج با استفاده آزمون‌های کای دو و من- ویتنی‌ یو مورد مطالعه آماری قرار ‌گرفتند. نتایج: نتایج نشان دادند که 40 درصد از افراد افسرده، HbA1C زیر7 درصد و 60 درصد آنها HbA1C بیشتر و مساوی 7 درصد داشتند و بین HbA1C و افسردگی ارتباط معنی‌دار به دست نیامد. این در حالی است که بین طول مدت ابتلاء به دیابت، مصرف انسولین و ابتلاء هم‌زمان به هایپرتانسیون با افسردگی اساسی ارتباط معنی‌داری وجود داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه به نظر می‌رسد که عدم کنترل دیابت و در نتیجه افزایش قند خون، به عنوان عامل زمینه‌ای در ایجاد افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت کننده در مطالعه حاضر مطرح نمی‌باشد.
علی سیروس، شیرین پازکی، داوود گودرزی، ملیحه یاوری، عصمت بابائی، شادی پیراسته،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: داروی کتامین خوراکی به عنوان یک ضد درد کم عارضه نسبت به مخدرها، در سندرم‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است ولی تأثیر آن در درمان رنال کولیک بررسی نشده است. این مطالعه جهت بررسی این موضوع طرح ریزی شد. روش کار: دراین کارآزمایی بالینی 104 بیمار مبتلا به رنال کولیک بستری در بخش اورژانس به روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه B پتیدین(1 میلی گرم بر کیلوگرم تا حداکثر 100 میلی گرم) و دارونما و گروه A پتیدین با همان دوز و کتامین (5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت نمودند. بیماران از نظر شدت درد بر اساس چارت VAS، شدت تهوع براساس مقیاس 3-0 و تعداد دفعات استفراغ در ساعت 1 , 2 و 3 پس از دریافت دارو مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات توسط آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: میانگین میزان درد در گروه کتامین در کلیه ساعات و میانگین شدت تهوع در ساعات اول و سوم در گروه کتامین نسبت به گروه پلاسبو کاهش معنی‌دار داشت(05/0 p<) تعداد دفعـــات استفراغ نیز در گروه کتامین به میزان معنی‌داری کمتر از گروه دیگر بود (05/0 p<). در گروه دریافت کننده کتامین فقط در یکی از بیماران عارضه خفیف به صورت علائم سایکوتومیمتیک تظاهر نمود. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر قابل ملاحظه کتامین در کاهش درد، تهوع و استفراغ بیماران و عدم عارضه جانبی می‌توان از این دارو به عنوان درمان کمکی در بیماران مبتلا به رنال کولیک و در جهت کاهش میزان مصرف داروی مخدر مصرفی استفاده کرد.
شیرین پازوکی، بیژن یزدی، احمد سروریان، راحله علی‌آبادی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: تهوع و استفراغ پس از عمل یکی از عوارض بسیار شایع و ناراحت کننده می‌باشد که می‌تواند منجر به عوارض جدی گرددد. یکی از جراحی‌های حساس در برابر تهوع و استفراغ جراحی کاتاراکت می‌باشد که ناشی از افزایش فشار داخل چشم متعاقب آن است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر طب فشاری با کمک پماد کاپسیکوم در کاهش تهوع و استفراغ و میزان نیاز به داروهای ضد استفراغ طراحی شد. روش کار: در طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک که جهت انجام جراحی کاتاراکت بستری شده بودند، دو گروه 100 نفری دریافت کننده پماد کاپسیکوم و دارو نما انتخاب گردیدند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. پس از تجویزهمزمان پماد‌ها قبل از بیهوشی در نقاط K-K9و K-KD2، دو گروه از نظر شدت و دفعات تهوع، دفعات استفراغ و نیاز به داروهای ضد استفراغ در طی 12 ساعت بعد از عمل به روش مصاحبه بررسی شدند. نتایج: شدت تهوع در 6 و 12 ساعت اول بعد از عمل در گروه پلاسبو بیشتراز گروه کاپسیکوم بود (001/0=p). میانگین دفعات تهوع نیز در 6 و 12 ساعت بعد از عمل در گروه پلاسبو بیشتر از گروه کاپسیکوم بود(0005/0=p). نیاز به آمپول متوکلوپرامید در گروه دارو نما در مقایسه با گروه کاپسیکوم بیشتر بود(001/0=p). از نظر دفعات استفراغ طی 12 ساعت پس از عمل بین دو گروه تفاوت معنی‌داری نبود. نتیجه گیری:به نظر می رسد که تحریک همزمان نقاط K-D2 و K-K9 در هر دو دست یک روش آسان، غیر تهاجمی و مؤثر در کاهش تهوع و استفراغ پس از عمل ‌باشد.
اسماعیل مشیری، بیژن یزدی، محمد خلیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: اضطراب قبل از عمل رخداد شایعی است. برای رفع آن از روش‌های گوناگون، نظیر ویزیت قبل از عمل، اطمینان بخشی توسط روانشناس و یا پیش داروی آرامبخش استفاده می‌گردد.این مطالعه با هدف تعیین اثر دو داروی پروپوفول و میدازولام به عنوان پیش داروی بیهوشی بر اضطراب بیمارقبل از بیهوشی انجام گردیده است. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکوربوده که درآن 60 بیمار با کلاس 1 معیار انجمن متخصصین بیهوشی امریکا کاندید عمل جراحی انتخابی شکم انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه 20 نفره پروپوفول (4/0 میلی‌گرم در هر کیلو گرم وریدی)، میدازولام ( 04/0 میلی گرم در هر کیلو گرم وریدی) و پلاسبو (5 سی سی نرمال سالین وریدی) تقسیم شدند. برای سنجش درجه اضطراب از دو معیار سنجش بصری و روش نمره دهی بالینی عینی استفاده گردید. ضربان قلب، فشار نبض، تعداد تنفس و میزان اشباع اکسیژن شریانی، قبل از تجویزدارو و پس از آن در سه نوبت به فواصل5/2 دقیقه اندازه گیری شدند. یافته‌ها با آزمون‌های آنووا، توکی و 2 آنالیز گردیدند. نتایج: گروه‌ها از نظر متغیرهای زمینه‌ای اختلافی نداشتند. هردو داروی پروپوفول و میدازولام در کمک به کاهش اضطراب بیماران نسبت به پلاسبو مؤثرتر بودند. از این نظر دو دارو اثر یکسانی داشته و بین آنها تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. در اثر برروی علایم حیاتی (فشار خون نبض وتعداد تنفس و میزان اشباع اکسیژن شریانی) بین دو دارو تفاوت معنی‌داری وجود نداشت(05/0p>). نتیجه گیری:هر دو دارو در کاهش اضطراب از پلاسبو مؤثرتر بودند و از این نظر برتری خاصی بر یکدیگر نداشتند. ملاحظات اقتصادی می‌تواند باعث ترجیح میدازولام گردد.
رحمت اله جدیدی، افسانه نوروزی، اسماعیل مشیری،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: شناخت عوامل مرتبط با مرگ بیماران در بخش‌های مراقبت ویژه می‌تواند منجربه افزایش کارایی و اثر بخشی آنها شود. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط منابع انسانی و ساختار فیزیکی این بخش‌ها با میزان مرگ و میر انجام شد. روش کار: در این مطالعه مقطعی جامعه پژوهش، کلیه بخش های مراقبت ویژه بیمارستان‌های استان مرکزی و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ها و چک لیست‌های ارزشیابی منابع انسانی، فیزیکی وآموزشی بودکه اعتبار و پایایی آن مورد تأیید وزارت بهداشت می‌باشد. میزان مرگ و میر بعد از 24ساعت مرتبط با منابع و فعالیت‌های بیمارستانی بررسی گردید. برای آنالیز داده‌ها از آزمون‌های آماری استفاده شد. نتایج: مجموع امتیاز منابع انسانی، فیزیکی وآموزشی در بخش‌های مراقبت ویژه بیمارستان‌های استان مرکزی 55 درصد میزان نرمال استاندارد کشوری بود. نسبت مرگ و میر بعد از 24 ساعت به کل بستری شدگان در بخش مراقبت ویژه بیمارستان ولیعصر اراک بیشترین میزان (25 درصد) و در بیمارستان شهید چمران ساوه کمترین میزان (5 درصد) بود. اختلاف معنی‌داری از نظر میزان مرگ و میر بعد از 24 ساعت بین بیمارستان‌ها وجود نداشت. بین میزان امتیاز هر یک از منابع انسانی، فیزیکی و آموزشی در بیمارستان‌های تابعه دانشگاه، بیمارستان‌های وابسته به تامین اجتماعی و بیمارستان قدس با میزان مرگ و میر بعد از 24 ساعت ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: هر چند منابع انسانی، فیزیکی وآموزشی در کاهش مرگ و میر بعد از 24 ساعت بخش‌های مراقبت ویژه به طور مستقیم تاثیر ندارد ولی بستر لازم برای ارائه خدمات با کیفیت‌تر را فراهم می‌کند، لذا ارتقای کمی و کیفی این منابع ضروری است.
شیرین پازکی، افسانه نوروزی، امیرهمایون شادمان،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه :لرز بعد از عمل از مشکلات شایع با عوارض متعدد برای بیمار می باشد . این مطالعه به بررسی مقایسه ای دوزهای پایین کتامین با پتیدین جهت کنترل لرز م یپردازد. روش کار :در طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور 189 بیمار سزارین شده که در ریکاوری دچار لرز شدند به طور 0میلی گرم بر کیلو گرم و / تصادفی به سه گروه 63 نفری تقسیم شدند و بر اساس وجود لرز از درجه 2 به بالا کتامین 3 0 میلی گرم بر کیلوگرم بصورت وریدی دریافت کردند. بعد از گذشت 5 و 10 دقیقه / 0/5 میلی گرم بر کیلوگرم و پتیدین 3 بیماران از نظر شدت لرز بررسی شدند. 0 میلی / نتایج : میزان و شدت لرز پنج دقیقه بعد از تزریق داروها در گروه پتیدین کمتر از دو گروه کتامین بود و کتامین با دوز 5 .(p = 0/ 0 میلی گرم بر کیلوگرم قدرت بیشتری در کنترل لرز داشت ( 041 / گرم بر کیلوگرم در مقایسه با دوز 3 0 میلی گرم بر کیلوگرم کاهش بیشتری / 10 دقیقه پس از تجویز دارو در ریکاوری میزان و شدت لرز در گروه کتامین با دوز 5 در گروه پتیدین کاهش در میزان و شدت لرز در .(p=0/ 0 میلی گرم بر کیلوگرم داشت( 007 / نسبت به گروه کتامین با دوز 3 که نشان دهنده بهتر بودن پتیدین در مقایسه با (p < 0/ 0 میلی گرم بر کیلوگرم بیشتر بود ( 001 / مقایسه با گروه کتامین 5 کتامین می باشد. 0 میلی گرم بر ک یلوگرم بطور چشمگیری باعث کنترل لرز شود ولی پتیدین / نتیجه گیری : اگر چه کتامین با دوز 5 همچنان انتخاب بهتری برای این عارضه م یباشد.
ثریا شکوری، غلام رضا شریفی راد، پرستو گلشیری، اکبر حسن زاده، محمد شافع شکوری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: بیش از 2 بیلیون نفر از مردم جهان از کمبود آهن رنج می‌برند. دختران نوجوان از جمله گروه‌های آسیب‌پذیر در این زمینه هستند. آموزش بهداشت با روش‌های گوناگون، وسیله‌ای مناسب جهت ایجاد انگیزه و اصلاح عملکردهای نادرست است. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزش بهداشت براساس الگوی پرسید برآگاهی، نگرش و ایجاد رفتار مطلوب در جهت کاهش کم خونی فقر آهن می‌باشد. روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و دو مرحله‌ای است که بر روی 72 دانش آموز که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند در سال تحصیلی 87-86 انجام شد. مداخله در سه جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی پی‌گیری صورت گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه براساس اجزاء مدل پرسید و انجام آزمایشات خونی هموگلوبین، هماتوکریک و فریتین بود. به منظور دستیابی به نتایج از آزمون‌های تی زوج، تی مستقل و من ویتنی و کای دو استفاده گردید. نتایج: پس از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد میانگین نمره آگاهی(001/0p<) و میانگین نمره نگرش(001/0p<) (عوامل مستعد کننده)، استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس آموزشی و شرکت در کلاس آموزشی (عوامل قادر کننده) و تشویق خانواده و معلمین (عوامل تقویت کننده) و رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن افزایش معنی‌دار یافته‌اند. نتیجه‌گیری: نتایج فوق نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مداخله آموزشی براساس الگوی پرسید و اجزای اصلی آن (عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده)در افزایش رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن در جامعه مورد مطالعه می‌باشد.
غلامرضا شریفی راد، پرستو گلشیری، حسین شهنازی، مریم براتی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه مادران تحت تأثیر عواملی شیردهی را قطع کرده و تغذیه مصنوعی یا کمکی را برای کودک خود آغاز می‌کنند. این مسئله باعث صدمات جسمی و روانی بر کودکان و آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی در جوامع می‌شود. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر آموزش بر اساس مدل بزنف در برقراری شیردهی موفق در زنان باردار شهر اراک انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی می‌باشد که بر روی 88 نفر از مادران باردار شهر اراک انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. آموزش بر اساس اجزای مدل بزنف و اهداف رفتاری مشخص و در طی چهار جلسه آموزشی صورت گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرساز و هنجارهای انتزاعی در گروه مورد بعد از مداخله تفاوت معنی‌داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد(001/0p<). نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر مدل دارای تاثیر مثبت در بهبود رفتار است. بنابراین پیشنهاد می‌گردد در برنامه‌های بهداشتی به جای استفاده از آموزش‌های سنتی از آموزش برنامه‌ریزی شده با استفاده از مدل‌های آموزش بهداشت بهره گرفته شود که تأثیر آن قابل اندازه‌گیری و استناد می‌باشد.
محسن شمسی، فرخنده امین شکروی ، محمود کریمی، سعید بشیریان ،
دوره 13، شماره 5 - ( ويژه نامه قرآن و طب 1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بشر امروز با وجود پیشرفت‌های سریع و حیرت آور در زمینه پیش‌گیری، درمان و کنترل بیماری‌ها و آثار مثبت آن برای جامعه به دلیل عدم اتکاء به تعلیمات پیامبران در زمینه اخلاق معنویت و روابط سالم انسانی دچار بحران‌های اجتماعی اخلاقی و زیست محیطی شده که این عوامل باعث گسترش بیماری‌ها و ظهور بیماری‌های نوپدید از جمله ایدز شده است راه نجات از این بحران‌ها بازگشت به تعالیم پیامبران و ادیان آسمانی و در راس آنها اسلام است مقاله حاضر به تبیین نقش تعالیم اسلامی در نایل شدن به هدف توسعه هزاره سوم در مبارزه با بیماری‌های مالاریا و ایدز می‌پردازد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مروری سعی شده است از طریق دسترسی به منابع معتبر در قالب یک مقاله توصیفی راهبردهای عملی در دین اسلام را جهت نایل شدن به هدف ششم توسعه هزاره سوم که مبارزه با بیماری‌ها، ایدز و مالاریا می‌باشد مورد بررسی قرار گیرد. جهت این کار با استفاده از کلید واژه‌های مناسب و جستجوی الکترونیکی و دستی در منابع معتبر اسلامی و پزشکی اطلاعات گردآوری و به سوال محوری پژوهش پاسخ داده شده است. یافته‌ها: بر اساس نتایج مطالعات مرور شده آنچه از دستورات و نظرات دین اسلام در زمینه بهسازی محیط و حفظ منابع طبیعی، رعایت بهداشت فردی، تقدم بهداشت بر درمان، پرهیز از رفتارهای پرخطر جنسی و غیره همگی در پیش‌گیری و کنترل بیماری‌های مالاریا و ایدز کاربرد عملی داشته به گونه‌ای که اگر پایبندی به دین اسلام وجود داشت شاید امروزه شاهد بروز بیماری ایدز به عنوان یک بیماری نو پدید نبودیم. نتیجه‌گیری: با توجه به در دسترس بودن منابع و دستورات بهداشتی و درمانی ارزشمند در دین اسلام جهت پیش‌گیری و مبارزه علیه بیماری‌ها می‌توان این نظریات را به کار بست و از گسترش یا ایجاد بیماری‌های نوپدید دیگر پیش‌گیری نمود از این رو دستورات دین اسلام را می‌توان به عنوان یکی از راهبردهای اساسی برای نایل شدن به اهداف توسعه هزاره سوم به جهانیان عرضه نمود.
اسماعیل مشیری، افسانه نوروزی، شیرین پازوکی، نفیسه گازرانی، مصطفی چقایی،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: درد پس از عمل جراحی، آثار نامطلوبی از جمله عوارض طبی، افزایش هزینه‎های درمانی و تجویز مخدرها را در پی‎دارد. این مطالعه با هدف تعیین اثر دوز کم کتامین وریدی (15/0میلی گرم به ازای هر کیلو گرم) در مقایسه با دارونما بر کاهش نیاز به مسکن پس از عمل جراحی انجام شد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 120 خانم حامله که تحت عمل سزارین انتخابی قرار گرفتند، به صورت تصادفی ساده به دو گروه 60 نفری تقسیم شدند. بیماران گروه مداخله و شاهد بلافاصله پس از بی‎حسی نخاعی، به ترتیب 15/0 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن کتامین و به همان حجم دارونما (نرمال سالین) دریافت کردند. تکنیک جراحی و بی‎حسی نخاعی در دو گروه یکسان بود. آنالیز داده‎ها با استفاده از از نرم افزار SPSS نسخه 11 ، انجام شد. یافته‎ها: متوسط سنی در گروه کتامین 81/4±85/28 و در گروه کنترل 62/5±87/28 بود. میزان مصرف مسکن، شدت درد، علایم همودینامیکی، خواب آلودگی مادر و آپگار نوزاد پس از سزارین در هر دو گروه یکسان بود و تفاوتی بین گروه مشاهده نشد( 05/0p>). البته فشار متوسط شریانی در ساعات اولیه پس از عمل در گروه کتامین (02/8±22/80 )کاهش قابل توجه‎ای نسبت به پلاسبو( 16/9±33/83 )نشان داد(03/0p>). میانگین زمان اولین درخواست مسکن پس از عمل در گروه کتامین و پلاسبو به ترتیب 88/68±75/99 دقیقه و 59/52±1/96 دقیقه به دست آمد(05/0p>). نتیجه گیری : به نظر می‎رسد دوز 15/0 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن کتامین در این مطالعه تاثیر قابل ملاحظه‎ای در کاهش درد پس از سزارین ندارد. بنابر این توصیه می‎شود جهت دستیابی به اثر کاهنده درد این دارو مطالعات بیشتر با میزان دوز بیشتر و یا استفاده ترکیبی این دارو با داروهای مخدر دیگر صورت گیرد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb