جستجو در مقالات منتشر شده


28 نتیجه برای شریف

محترم نصرالهی، مهدی شریف، علیرضا خلیلیان،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: عفونت های ناشی از سویه های استرپتوکوک پنومونیه مقاوم به آنتی بیوتیک در حال افزایش است. این تحقیق به منظور مطالعه طیف عفونت های پنوموکوکی و بررسی الگوی حساسیت سویه ها نسبت به پنی سیلین و سفتریاکسون و ریسک فاکتورهای کسب عفونت در بیماران بستری در بیمارستان های ساری انجام شد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی، بیمارانی که طی یکسال در بخش عفونی اطفال و بزرگسال بیمارستان های آموزشی و غیر آموزشی بستری شده و بر اساس علایم کلینیکی و یافته های میکروب شناسی و روش های استاندارد تشخیصی، عفونت پنوموکوکی در آنها به اثبات رسیده بود به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه گیری از ارگان های مبتلا بر اساس تشخیص پزشک متخصص و تشخیص باکتریولوژی نمونه ها با انجام کشت و روش های استاندارد تشخیصی صورت گرفت. حساسیت سویه های جداشده از بیماران نسبت به پنی سیلین و سفتریاکسون با تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی و با استفاده از روش آگار حجمی مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج بر اساس روش کمیته بین المللی آزمایشگاهی استاندارد تفسیر گردید. آنالیر آماری داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و نرم افزار SPSS 11 انجام شد و P<0/05 معنی دار قلمداد گردید.
نتایج: 75 مورد عفونت پنوموکوکی در 32 بیمار بستری در بخش عفونی اطفال و 43 بیمار بزرگسال تشخیص داده شد. الگوی عفونت های پنوموکوکی در بیماران بخش اطفال و بزرگسال مشابه بوده و شایع ترین آنها پنومونی 65/3) درصد) و باکتریمی (24 درصد) بوده است. تعداد سویه های غیر حساس نسبت به پنی سیلین و سفتریاکسون که از بیماران بخش اطفال جدا گردید بیش تر از بیماران بزرگسال بوده است (93/8 درصد درمقابل 53/4 درصد(p<0/01این یافته با سابقه استفاده از این آنتی بیوتیک ها که در اطفال بیش تر (37/5 درصد) از بیماران بزرگسال (۷درصد) بوده است مطابقت دارد (p=0/001). حساسیت سویه های پنوموکوک جداشده از اطفال و بیماران بزرگسال نسبت به پنی سیلین و سفتریاکسون دارای الگوی متفاوتی بوده است. 6/2 درصد سویه های جداشده از اطفال نسبت به پنی سیلین و سفتریاکسون حساس بودند در حالی که این میزان دربیماران بزرگسال 46/6 درصد بوده است (P=0/0009). 84 درصد بیماران بزرگسال و 6/2 درصد بیماران بخش اطفال دارای بیماری های زمینه ای بودند (p<0/0001). یافته ها بالا بودن میزان مرگ و میر را در بیماران بزرگسال (30/2 درصد) در مقایسه با بیماران بخش اطفال (6/8 درصد) نشان می دهد.
نتیجه گیری: این مطالعه لزوم واکسیناسیون اطفال و بیماران مسن مبتلا به بیماری های زمینه ای را جهت جلوگیری از ابتلا به عفونت های پنوموکوکی نشان می دهد .

عبدالحسین دلیمی اصل، اکرم فرهادی مفتخر، فرشته زارع سور کالی، محمود شریفیان،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

مقدمه: توکسوپلاسموز نوعی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته توکسوپلاسما گوندیی ایجاد می شود. مهاجرت توکسو پلاسما به خون و سایر بافت های بدن مانند کبد و تکثیر انگل در این سلول ها، ممکن است باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک سلولی و بیوشیمیایی در بدن از جمله کبد شود. در نتیجه شاخص هایی از قبیل اوره، بیلی روبین، پروتئین تام و آلبومین ممکن است تغییر نمایند. در این تحقیق تغییرات ایجاد شده در برخی از شاخص های کبدی طی آلودگی تجربی رت به توکسو پلاسما گوندیی مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار: تعداد 80 سر رت و 90 سر موش سوری عاری از آلودگی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه 60 سر رت مورد و 20 سر رت شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با تزریق 50000 عدد تاکی زونیت از طریق داخل صفائی آلوده شدند و هر سه روز یک بار تا مدت 10 روز از یک گروه سه تایی مورد به همراه یک رت از گروه شاهد نمونه برداری و میزان سطوح مقادیر پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین و اوره با روش های استاندارد بررسی شد. علاوه بر این کبد رت های آلوده از لحاظ آلودگی به توکسوپلاسما با روش تلقیح داخل صفاقی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.

نتایج: طبق نتایج به دست آمده، انگل از روز ششم آلودگی در بافت کبد ظاهر و تا روز بیست و هفت قابل مشاهده بود که پس از این مدت انگل از کبد محو گردید. اوره از روز ششم بعد از آلودگی شروع به افزایش کرد که این افزایش تا روز شصتم ادامه داشت. بیلی روبین تام از روز ششم تا بیست و هفتم و پروتئین تام و آلبومین سرم از روز ششم تا دوازدهم دچار افزایش و از آن به بعد یعنی تا روز شصتم تا مقدار طبیعی دچار کاهش شدند.
نتیجه گیری: به طور کلی آلودگی رت به توکسوپلاسموزیس می تواند سبب ایجاد تغییرات موقت در برخی شاخص های بیوشیمیایی کبد شود. این تغییرات عمدتا به علت عبور انگل از بافت کبد است. متعاقب استقرار انگل در مغز و یا عضلات و تشکیل کیست نسجی این تغییرات روند طبیعی به خود می گیرند.

مهدی شریف، مسعود کیقبادی، هاجر ضیائی، جمشید ایزدی، شیرزاد غلامی، علیرضا خلیلیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده

مقدمه: زیر گونه های مختلف اکینوکوکوس گرانولوزوس (عامل کیست هیداتیک در انسان وحیوان) در مناطق اندمیک این بیماری در کشور ما مشاهده شده است که این تنوع از لحاظ انگل شناسی پزشکی و دامپزشکی و همچنین اپیدمیولوژی بیماری، عامل آن، پاتولوژی، کنترل و پیشگیری کیست هیداتیک حائز اهمیت است. جهت تعیین این زیر گونه‌ها علاوه بر مطالعات مرفولوژیکی و اپیدمیولوژیکی، مطالعات بیوشیمیایی کیست هیداتیک درمیزبان های واسط (انسان وحیوان) می تواند در تعیین زیر گونه های این انگل نقش کمکی داشته باشد. لذا این مطالعه به منظور تعیین میزان ترکیبات بیوشیمیایی در مایع هیداتیک کبد گوسفند، گاو، بز، شتر و انسان در سال ۱۳۸۳ انجام شد.
روش کار: در این بررسی مقطعی تحلیلی، در مجموع از ۱۱۲ عدد نمونه مایع کیست هیداتیک از کبد میزبانان مختلف مانند گوسفند(۱۶ نمونه)، بز(۱۲ نمونه)، گاو(۶۴ نمونه)، شتر(۱۰ نمونه) به طور کاملا استریل از کشتار گاه شهر های قائم شهر وساری و ۱۰ نمونه انسانی از بیمارستان امام خمینی جمع آوری گردید. میزان سدیم، پتاسیم به روش فلیم فتومتری، کراتینین، آلبومین و کلیسم به روش رنگ سنجی، گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، اسید اوریک به روش آنزیمی، اسپارتات آمینوترانسفراز به روش IFCC (براساس تبدیل ال- آسپارتات ← به ال- گلوتامات)، آلانین آمینوترانسفراز به روش IFCC (براساس تبدیل ال- آلانین ← ال- گلوتامات) و لاکتات دهیدروژناز به روش DGKC (براساس تبدیل پیروات ← لاکتات) اندازه گیری شد. روش آماری به کار رفته در تجزیه و تحلیل داده‌ها آنالیز واریانس یک طرفه بوده است.
نتایج: تفاوت‌هایی در میزان سدیم، گلوکز، اوره و آلانین آمینوترانسفراز در مایع کیست‌های کبدی میزبان‌های مختلف مشاهده گردید ولی از نظر آماری تفاوت معنی‌دار نبود. در خصوص پتاسیم، کلیسم، تری گلیسیرید، کلسترول، کراتینین، آلبومین، گاما گلوتامیل ترانسفراز (P<0/05)، اسید اوریک، آسپارتات آمینوترانسفراز ، کراتینین فسفوکیناز و لاکتات دهیدروژناز (P<0/001) این تفاوت معنی دار بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به وجود اختلافی که در ترکیبات شیمیایی مایع کیست هیداتیک در نمونه های مختلف مشاهده می‌شود، احتمال آن می‌رود که در استان مازندران در میزبان‌های اهلی و انسان بیشتر از یک سویه آکینوکوکوس گرانولوزوس وجود داشته باشد. لذا مطالعات تکمیلی از جمله مولکولی پیشنهاد می‌شود.

دكتر علی کاظمی سعید، دكتر احمد یمینی شریف، دكتر مهناز عالم زاده، دكتر ماریا رئیسی دهکردی، دكتر غلامرضا داودی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

مقدمه: ضربان سازهای دائمی در درمان گروهی از بلوک های درجه دوم و سوم به کار می روند. بر اساس نتایج مطالعات قبلی، تغییرات همودینامیک ناشی از نصب ضربان سازها به اثبات رسیده است. در این مطالعه سعی بر آن بوده که این تغییرات همودینامیک از منظر دیگری به صورت اندازه گیری سطح سدیم ادراری و فشار خون مورد بررسی قرار گیرند. روش کار: 30 بیمار که طی سه سال جهت گذاشتن ضربان ساز دائمی برای اولین بار در مرکز قلب تهران بستری شده بودند (شامل 12 زن با میانگین سنی 92/62 سال و 18 مرد با میانگین سنی 07/60 سال) از نظر سطح سدیم ادراری، وزن مخصوص ادرار، فشار خون، سدیم و پتاسیم خون، قبل و بعد از نصب ضربان ساز تحت بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مزبور با استفاده از آزمون‌های تی زوجی و کااسکوئر، تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان فشار خون سیستولی پیش از نصب ضربان ساز 50/136 میلی‌متر جیوه و پس از آن 60/120 میلی‌متر جیوه بود که کاهش آن معنی دار بود(001/0 p<). هم‌چنین سطح سدیم ادراری پس از نصب ضربان ساز افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت (45/83 میلی اکی والان در لیتر پیش از نصب ضربان ساز و 61/106 میلی اکی والان در لیتر پس از نصب ضربان ساز)(018/0=p). نتیجه گیری: این مطالعه نیز یافته های مطالعات قبلی را که حاکی از تغییرات همودینامیک به صورت کاهش فشارخون و افزایش نوروپپتیدها پس از نصب ضربان سازهای دائمی هستند، تائید می کند.
غلامرضا شریفی راد، محمد مهدی هزاوه ای، اکبر حسن زاده، عبدالباسط دانش آموز،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: سازمان بهداشت جهانی شیوع سیگار کشیدن را در میان دانش آموزان 15 ساله منطقه اروپایی بیش از 24 درصد اعلام نموده است. شاخص مصرف سیگار درکشور ما در افراد بالای 15 سال 9/11 درصد و در استان محل بررسی، شیوع مصرف سیگار 6/15 درصد می‌باشد. این تحقیق با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش بهداشت براساس مدل اعتقاد بهداشتی (H.B.M) برعملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار در بین دانش آموزان انجام شده است. روش کار: این مطالعه به روش مداخله‌ای (نیمه تجربی) بر روی 248 نفر از دانش آموزان پایه اول در دبیرستان‌های شهر بوکان (119 پسر و 129 دختر) انجام گرفته است که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسش‌نامه‌ای مشتمل بر 77 سؤال بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و نیز راهنمای عمل و عملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار) می‌باشد. پس از جمع آوری اطلاعات در مرحله اول، نسبت به مداخله آموزشی براساس مدل اعتقاد بهداشتی اقدام گردید و مجدداً در مرحله دوم ( پس از مداخله) اطلاعات جمع‌آوری گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تی با هم مقایسه گردیدند. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره تمامی اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع درک شده و راهنمای عمل و عملکرد (غیر از موانع درک شده) در گروه آزمون، بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل افزایش معنی‌داری داشت. هم‌چنین همه میانگین‌های نمره عوامل مدل بعد از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی‌دار داشته است. نتیجه‌گیری: یافته‌های این تحقیق نشان داد که با افزایش میانگین نمره اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت و منافع درک شده، میانگین نمره اتخاذ عملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار نیز افزایش می‌یابد. لذا نتایج این تحقیق، تأثیر وکارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در اتخاذ عملکردهای پیش‌گیری کننده ازکشیدن سیگار تأیید می‌کند.
محسن اخوان سپهی، مصطفی شریفیان، احمد شجری، اکرم حیدری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

مقدمه: شیوع سنگ‌های کلیه و مجاری ادراری در کودکان رو به فزونی است و ممکن است علائم و نشانه‌های مشخصی غیر از هماچوری نداشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تظاهرات بالینی و علل سنگ‌های کلیه و مجاری ادراری در کودکان زیر 14 سال انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش توصیفی و گزارش سری روی 100 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان کودکان فاطمی سهامیه قم در سال 87-86 انجام شد. سن، جنس و سابقه خانوادگی بیماران، تظاهرات بالینی (تب و لرز، سوزش و بی‌قراری در حین ادرار کردن ، تغییر رنگ ادرار و درد) و تست های آزمایشگاهی (سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، اوره، کراتینین، آلبومین و آلکالین فسفاتاز سرم، اندازه‌گیری گازهای شریانی، سدیمان ادرار، کشت ادرار، سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، کراتینین، اگزالات و سیترات در ادرار 24 ساعته و سیستین در نمونه تصادفی ادرار) بررسی شد. برای کنترل کفایت جمع‌آوری ادرار از فرمول اصلاح کراتینین استفاده شد. نتایج: هایپوسیتراتوری در 8/56 درصد، هایپرکلسیوری در 4/29 درصد، هایپر یوریکوزوری در 3/26 درصد، هایپراگزالوری در 7/14 درصد، فسفاتوری 4/8 درصد و سیستینوری در 3/6 درصد یافت شد. 54 درصد بیماران نیز دچار عفونت ادراری بودند. درد در 7/27 درصد، تب در 3/33 درصد، بی قراری و سوزش در حین ادرار کردن در 2/62 درصد و هماچوری در 7/77 درصد وجود داشت. سابقه خانوادگی سنگ‌های ادراری در 23 درصد مبتلایـان گزارش شد. نتیجه گیری: شایع‌ترین علائم بالینی سنگ‌های کلیه و مجاری ادراری به ترتیب عبارتند از هماچوری، بی‌قراری و سوزش حین ادرار کردن، تب و درد. شایع‌ترین علت تشکیل سنگ به ترتیب هایپوسیتراتوری، هایپرکلسیوری، هایپریوریکوزوری، هایپراگزالوری، فسفاتوری و سیستینوری می‌باشد.
ثریا شکوری، غلام رضا شریفی راد، پرستو گلشیری، اکبر حسن زاده، محمد شافع شکوری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: بیش از 2 بیلیون نفر از مردم جهان از کمبود آهن رنج می‌برند. دختران نوجوان از جمله گروه‌های آسیب‌پذیر در این زمینه هستند. آموزش بهداشت با روش‌های گوناگون، وسیله‌ای مناسب جهت ایجاد انگیزه و اصلاح عملکردهای نادرست است. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزش بهداشت براساس الگوی پرسید برآگاهی، نگرش و ایجاد رفتار مطلوب در جهت کاهش کم خونی فقر آهن می‌باشد. روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و دو مرحله‌ای است که بر روی 72 دانش آموز که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند در سال تحصیلی 87-86 انجام شد. مداخله در سه جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی پی‌گیری صورت گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه براساس اجزاء مدل پرسید و انجام آزمایشات خونی هموگلوبین، هماتوکریک و فریتین بود. به منظور دستیابی به نتایج از آزمون‌های تی زوج، تی مستقل و من ویتنی و کای دو استفاده گردید. نتایج: پس از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد میانگین نمره آگاهی(001/0p<) و میانگین نمره نگرش(001/0p<) (عوامل مستعد کننده)، استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس آموزشی و شرکت در کلاس آموزشی (عوامل قادر کننده) و تشویق خانواده و معلمین (عوامل تقویت کننده) و رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن افزایش معنی‌دار یافته‌اند. نتیجه‌گیری: نتایج فوق نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مداخله آموزشی براساس الگوی پرسید و اجزای اصلی آن (عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده)در افزایش رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن در جامعه مورد مطالعه می‌باشد.
غلامرضا شریفی راد، پرستو گلشیری، حسین شهنازی، مریم براتی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه مادران تحت تأثیر عواملی شیردهی را قطع کرده و تغذیه مصنوعی یا کمکی را برای کودک خود آغاز می‌کنند. این مسئله باعث صدمات جسمی و روانی بر کودکان و آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی در جوامع می‌شود. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر آموزش بر اساس مدل بزنف در برقراری شیردهی موفق در زنان باردار شهر اراک انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی می‌باشد که بر روی 88 نفر از مادران باردار شهر اراک انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. آموزش بر اساس اجزای مدل بزنف و اهداف رفتاری مشخص و در طی چهار جلسه آموزشی صورت گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرساز و هنجارهای انتزاعی در گروه مورد بعد از مداخله تفاوت معنی‌داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد(001/0p<). نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر مدل دارای تاثیر مثبت در بهبود رفتار است. بنابراین پیشنهاد می‌گردد در برنامه‌های بهداشتی به جای استفاده از آموزش‌های سنتی از آموزش برنامه‌ریزی شده با استفاده از مدل‌های آموزش بهداشت بهره گرفته شود که تأثیر آن قابل اندازه‌گیری و استناد می‌باشد.
عذرا کنارکوهی، مهرداد روانشاد، منوچهر رسولی، زهره شریفی، شهاب فلاحی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس تورکوتنو اولین سیرکوویروس انسانی است که در سال 1997 در ژاپن از بیماران مبتلا به هپاتیت با عامل ناشناخته، جداسازی گردید. از آن زمان تا کنون مطالعات متعددی بر روی جنبه‎های مختلف عفونت زایی این ویروس انجام شده است. هدف مطالعه حاضر، شیوع ویروس تورکوتنو در مبتلایان به هپاتیتC شهر شیراز با استفاده از دو جفت پرایمر مختلف می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه توصیفی نمونه‎های خون 240 بیمار مبتلا به هپاتیت C مزمن مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بالینی استاد البرزی شیراز از نظر وجود DNA ویروس تورکوتنو توسط روش واکنش زنجیره ای پلی مراز با استفاده از دو جفت پرایمر مختلف مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شدند. یافته‎ها: از تعداد240 بیمار مورد مطالعه، 220 نمونه (92درصد) به وسیله پرایمرهای ناحیه 5΄-UTRو 12 نمونه (5 درصد) به وسیله پرایمرهای ناحیه N22 مثبت بودند. براساس اطلاعات دموگرافیک، تفاوتی بین میزان شیوع ویروس تورکوتنو در جنس مرد و زن موجود نبود. نتیجه گیری: شیوع ویروس تورکوتنو در بین بیماران مبتلا به هپاتیت C مزمن با استفاده از پرایمرهای ناحیه5΄-UTR بالا بود و تقریباً با مطالعات کشورهای دیگر هم‎خوانی داشت اما با استفاده از پرایمرهای ناحیه N22 در این مطالعه شیوع پایین‎تری به دست آمد. در مجموع ارتباط معنی‎داری بین جنس با میزان شیوع ویروس وجود نداشت. شیوع بحث انگیز و یا حتی بالای ویروس در بین بیماران مبتلا به هپاتیتC ضرورت مطالعات بیشتری را در زمینه ارتباط این دو ویروس ایجاد می‎کند.
اعظم داودی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن پاشا شریفی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات مختلف، نقایص شناختی را به عنوان یکی از جنبه های مهم اسکیزوفرنیا مطرح کرده اند. علاوه بر این وجود روان پریشی در این بیماران می تواند بر میزان نقص در عملکردهای اجرایی تاثیر گذار باشد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه عملکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیا، افسردگی اساسی بدون روان پریشی و افراد بهنجار است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مقطعی می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 28 بیمار اسکیزوفرنیک، 28 بیمار افسرده بدون روان پریشی و 28 آزمودنی بهنجار از بیمارستان های شهر تهران انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همسان سازی شدند.عملکردهای اجرایی آزمودنی ها به وسیله آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج: بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با بیماران افسرده بدون روان پریشی و آزمودنی های بهنجار در همه ی متغیرهای آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند (001/0>p). همچنین بیماران افسرده نسبت به افراد بهنجار خطای در جاماندگی بیشتری نشان دادند(001/0>p)، ولی تفاوت معنی داری بین دو گروه در متغیرهای تعداد طبقات و خطاهای خاص وجود نداشت. نتیجه گیری: آسیب بیشتر در عملکردهای اجرایی در آزمون ویسکانسین به طور عمده ای با روان پریشی مرتبط می باشد که ممکن است به صورت نیمرخ اختصاصی اسکیزوفرنیا مطرح شود و می توان با توجه به میزان نقص در عملکرد اجرایی در هر گروه از بیماران، پیش آگهی مثبت یا منفی را در ابتدای امر تشخیص داد.
پریوش کاظمی، حبیب اله جوهری، اسفندیار شریفی، اکبر زراعت پیشه،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاه مرزنجوش از دیرباز در طب سنتی برای درمان بیماری‎های گوارشی، دیابت و التیام زخم ها به کار رفته است، اما از آنجایی که اثر آن بر سیستم تولید مثلی بررسی نشده است، هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات آندروژنیکی احتمالی عصاره این گیاه بر هورمون‎های محور هیپوفیز گناد می‎باشد. مواد و روش‎ها: این مطالعه تجربی بر روی پنج گروه نه تایی موش صحرایی بالغ نژاد ویستار انجام شد. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکردند. گروه شم سرم فیزیولوژیک و گروه‎های تیمار A ، B و C به ترتیب عصاره گیاه مرزنجوش با غلظت 10، 20 و 40 میلی‎گرم بر کیلوگرم وزن بدن را به وسیله گاواژ به مدت 14 روز دریافت کردند. سپس میزان هورمون‎های FSH، LH و تستوسترون در نمونه‎های خونی به روش رادیوایمونواسی مورد سنجش قرار گرفت. داده‎ها به کمک نرم افزار SPSS و با آزمون آنووا و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: در گروه کنترل، شم و گروه‎های تجربی A ، B و C میانگین و خطای معیار از میانگین غلظت پلاسمایی برای هورمون لوتئینیزه کنننده برحسب‎میلی یونیت بر میلی‎لیتر به ترتیب 006/0±18/0، 017/0±183/0، 026/0±187/0، 012/0±241/0، 027/0±284/0 و برای هورمون محرک فولیکولی به ترتیب 025/0±321/0، 071/0±342/0، 026/0±372/0، 031/0±383/0 و 026/0±372/0 و برای هورمون تستوسترون به ترتیب 683/0±28/5، 502/0±07/6، 94/1±09/6، 48/1±66/6 و 66/1±1/8 بود. نتیجه گیری: عصاره اتانولی برگ‎های گیاه مرزنجوش در دوز حداکثر، خواص آندروژنیکی داشته و با تاثیر بر فعالیت سطوح مختلف محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد، میزان ترشح هورمون‎ها را تقویت می‎کند.
الهام جعفری، صدیقه کمالی، سعیده مظلوم زاده، فرانک شریفی،
دوره 15، شماره 9 - ( ماهنامه بهمن 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندی در مردان با کاهش متوسط و پیشرونده تستوسترون پلاسما همراه است. با این وجود، ارتباط کمبود نسبی آندروژن در مردان سالمند با علایم بالینی هم‎چنان مورد اختلاف نظر است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین علایم کمبود آندروژن بر اساس پرسش‎نامه ADAM و سطح هورمون‎های جنسی در مردان بالای 40 سال می باشد. مواد و روش‎ها: این مطالعه مقطعی بر روی 171 مرد سالم بالای 40 سال انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پرسش‎نامه ADAM توسط هر یک از نمونه‎ها تکمیل شد. هم‎چنین، سطح سرمی هورمون‎های تستوسترون آزاد، استرادیول، LH و FSH با استفاده از روش الایزا اندازه‎گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‎ها: بر اساس پرسش‎نامه ADAM، علایم بالینی کمبود آندروژن در 85 نفر (7/49 درصد) از نمونه‎ها وجود داشته و سن رابطه معنی داری با نتیجه مثبت پرسش‎نامه ADAM داشت. ارتباط معنی داری بین نمره کلی بدست آمده از این پرسشنامه با هورمون های جنسی مشاهده نشد. در بررسی ارتباط هر یک از علائم سالمندی با سطح هورمون های جنسی، فقط علایم جنسی با سطح پایین تستوسترون ارتباط معنی داری داشتند. نتیجه‎گیری: علایم بالینی کمبود آندروژن نمی تواند به طور دقیق سطوح هورمون های جنسی در مردان سالمند را پیشگویی کند. با این وجود تشخیص هیپوگونادیسم در سالمندان مبتلا به اختلالات جنسی باید مورد توجه قرار گیرد.
فرنگیس شریفی، معصومه سیمبر، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: برخی مطالعات حاکی از تأثیر بابونه بر نشانگان پیش از قاعدگی هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثر عصاره بابونه با مفنامیک اسید بر شدت نشانگان پیش از قاعدگی بود.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بوده که بر روی 90 دانشجو انجام شد. افراد دو ماه متوالی فرم ثبت وضعیت روزانه نشانگان پیش از قاعدگی را تکمیل و با تشخیص قطعی نشانگان به طور تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند و دو ماه متوالی روزانه سه بار، از روز 21 قاعدگی تا قاعدگی بعدی کپسولهای 100 میلیگرمی عصاره بابونه یا 250 میلیگرمی مفنامیک اسید همراه با پر کردن فرم ثبت وضعیت روزانه گرفتند.

یافتهها: کاهش شدت کلی علائم در گروه بابونه 8/13±25 و5/14±28 درصد و در گروه مفنامیک اسید 5/18±8/14 و 2/18±2/16 درصد بعد از دوره اول و دوم مداخله بود که بابونه اثر بیشتر داشت(05/0>p). کاهش علائم روحی در گروه بابونه 6/26±1/30 و 3/25±4/33 درصد و در گروه مفنامیک اسید 7/25±6/11 و 8/26±7/10 درصد بعد از دو دوره بود که اختلاف معنیدار بود(001/0>p). کاهش علائم جسمی اختلاف معنیدار نداشت(05/0<p).

نتیجهگیری: مصرف بابونه سبب کاهش شدت نشانگان پیش از قاعدگی است و نسبت به مفنامیک اسید اثر آن بر شدت کلی و علائم روحی نشانگان پیش از قاعدگی بیشتر و از نظر اثر بر علائم جسمی مشابه آن است.


ابراهیم علیجانی، علی اکبر پورفتح اله، سهیلا اژدری، بتول شریفی مود، احمد زواران حسینی، وحید خاضع شاهگلی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیش از یک سوم جمعیت جهان آلوده به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس هستند که با توجه به اهمیت بیماری سل، شناسایی این افراد دارای اهمیت ویژه‌ای می‎باشد. تست پوستی نوبرکولین و سنجش تولید اینترفرون گاما از جمله روش‌های کاربردی در شناسایی عفونت نهفته سلی می‎باشند. در این مطالعه، توافق بین این دو آزمون در تشخیص عفونت نهفته سلی در شهر زاهدان، با شیوع نسبتا بالا از بیماری سل ، مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی روی 75 نفر شامل 21 نفر از کارکنان بیمارستان بوعلی شهر زاهدان و 54 نفر از افراد خانوادۀ بیماران مسلول، انجام شد. آزمایش سنجش اینترفرون گاما و تست پوستی توبرکولین برای هریک از این افراد انجام گردید.

یافته‌ها: از 75 فرد شرکت کننده در این مطالعه، 26 نفر سنجش اینترفرون گاما آنها مثبت شد، از 63 نفری که نتیجۀ آزمون پوستی توبرکولین آنها قرائت شد (12 نفر جهت خواندن تست مراجعه نکردند)، 31/60 درصد دارای تورم بیش از 10 میلی‌متر بودند. 25/32 درصد افراد هر دو تست پوستی و سنجش اینترفرون گاما آنان مثبت بود، در 92/34 درصد از افراد هر دو آزمون منفی گردید. توافق بین این دو آزمون ، 67/66 درصد به دست آمد (001/0p= 567/0-17/0 ,confidence interval [CI] %95, 36/0k=).

نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان دادندکه توافق به دست آمده بین این دو تست، ضعیف می‎باشد.


کارون شاه ابراهیمی، اعظم شریفی، افشین الماسی، روناک طلیعی، بابک ایزدی، محمد کریمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کم کاری تیروئید تحت بالینی مرحله جبرانی قبل از کم کاری تیروئیدی آشکار می‎باشد. در کم کاری آشکار به علت افزایش لیپوپروتئین(a) به عنوان یک عامل آتروژنیک، خطر بیماری‎های ایسکمیک قلبی افزایش می‎یابد. ولی در مورد افزایش سطح سرمی آن در بیماران کم کاری تیروئید تحت بالینی بحث و اختلاف نظر وجود دارد. با توجه به آتروژن بودن لیپوپروتئین(a) و سایر چربی‎های سرم، این پژوهش با هدف مقایسه غلظت لیپوپروتئین(a) و چربی‎های سرم در بیماران مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی و افراد با عملکرد طبیعی تیروئید انجام شد.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه تحلیلی مقایسه‎ای، 90 نفر از افراد مراجعه‎کننده به درمانگاه بیمارستان امام رضا(ع) و طالقانی شهر کرمانشاه(60 نفر مبتلا به کم کاری تیروئیدی تحت بالینی و30 نفر سالم)، به روش نمونه‎گیری در دسترس مورد بررسی قرارگرفتند. این افراد پس از مطابقت از نظر سن، جنس و ابتلا به بیماری‎های زمینه‎ای(بیماری‎های کبدی، کلیوی، مصرف دارو)، تحت آزمایش تعیین سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربی‎های سرم قرار گرفتند.

یافته‎ها: در هر دو گروه مورد و شاهد، 7/16 درصد را مردان و 3/83 درصد را زنان تشکیل می‎دادند. در این پژوهش، اختلاف آماری معنی داری بین سطح سرمی لیپوپروتئین(a)، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته بالا و لیپوپروتئین با دانسیته پایین در دو گروه یافت نشد(05/0p>). همچنین ارتباطی بین لیپوپروتئین(a) و سایرچربی‎های سرم یافت نشد(05/0p>).

نتیجه‎گیری: سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربی‎های سرم در بیماران جوان با وزن طبیعی مبتلا به کم کاری تحت بالینی تیروئید افزایش نیافته و به نظر می‎رسد درمان زود هنگام در این بیماران ضرورتی ندارد. واژگان کلیدی: چربی‎های سرم، لیپوپروتئین(a)، کم کاری تیروئیدی تحت بالینی


راضیه رجبی، اکرم شریفی، محسن شمسی، امیر الماسی حشیانی، سمیه دژم،
دوره 17، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تدوین برنامه‌های آموزشی درباره پیش‌گیری از بیماری‌هایی مانند سرطان از ضرورت‌های بهداشتی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیش‌گیری از سرطان‌های دستگاه گوارش در شهر اراک صورت گرفته است.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود که در آن 88 نفر از مادران شهر اراک شرکت داشته‌اند (نمونه‌ها به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد هر کدام 44 نفر تقسیم شدند). معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به سرطان، داشتن ملیت ایرانی، سن بالای ۱۸ سال و سکونت در شهر اراک بود. در پژوهش حاضر روش گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران در خصوص رفتارهای پیش‌گیری از سرطان‌های دستگاه گوارش بود. مداخله آموزشی برای گروه مورد در طی یک ماه و در قالب 3 جلسه آموزشی 45 دقیقه‌ای انجام گردید. سپس 2 ماه پس از مداخله آموزشی در هر دو گروه مورد و شاهد اطلاعات دوباره گردآوری و تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب برابر 6/9± 3/38 و 1/11±3/36 سال بود که با یکدیگر اختلاف معنی‌داری نداشتند(381/0=p). میانگین نمره آگاهی و عملکرد در گروه مورد در قبل از آموزش به ترتیب برابر با 06/13±8/72 و 2/6±81/30 بود که در بعد از مداخله به ترتیب برابر 2/12±05/88 و 9/8±3/65 بود که در هر دو مورد با یکدیگر اختلاف معنی‌دای داشتند(05/0>p). هم‌چنین در قبل از مداخله آموزشی میزان‌های حساسیت، شدت و منافع درک شده مادران در زمینه انجام رفتارهای پیش‌گیری کننده در حد متوسط بود ولی پس از مداخله آموزشی بین دو گروه مورد و شاهد در همه متغیرهای ذکر شده اختلاف معنی‌داری ایجاد شد(05/0> p).

نتیجه‌گیری: یافته‌های این بررسی تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در افزایش رفتارهای پیش‌گیری از ابتلا به سرطان‌های دستگاه گوارش در مادران شهر اراک را نشان می‌دهد. .


نسیبه شریفی، شهناز نجار، پروین عابدی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: متوسط سن منارک به علت تنوع منطقه‌ای از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و فاکتورهای متعددی مانند فاکتورهای محیطی و ژنتیک بر روی زمان شروع منارک تاثیر می‌گذارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک در دختران شهر اهواز انجام گردید.

مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 1249 دختر سن 15-8 ساله که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند در سال 92-91 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای و تصادفی از 4 ناحیه شهر اهواز، 16 مدرسه مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات بر پایه مصاحبه و تکمیل پرسش‌نامه (پرسش‌نامه بسامد غذایی و فعالیت فیزیکی) بود. پس از جمع‌آوری اطلاعات داده‌ها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: میانگین سن منارک در دختران شهر اهواز 07/1±86/11 سال بود. سن منارک با تغذیه و فعالیت فیزیکی ارتباط نداشت(05/0<p).

نتیجهگیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه، بین تغذیه و فعالیت فیزیکی  با سن منارک ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.


سید رضا محبی، حامد ناقوسی، پدرام عظیم زاده، شقایق درخشانی، افسانه شریفیان، محمد رضا زالی،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجود طراحی و به کارگیری واکسن ی موثر علیه ویروس هپاتیت B ( HBV )، عفونت مزمن با این ویروس هنوز یکی از مهم ‌ ترین مشکلات بهداشت جهانی می ‌ باشد. زمینه ژنتیکی میزبان از جمله پلی ‌ مورفیسم ‌ های تک نوکلئوتیدی نقش مهمی در مزمن شدن یا پاکسازی عفونت ایفا می ‌ کند. محصول نهایی ژن مرگ برنامه ‌ ریزی شده سلولی 1 ( PDCD1 ) به میزان فراوان در سطح سلول ‌ های T بیان شده و در عفونت ‌ های مزمن ویروسی از پاسخ سلول ‌ های T اختصاصی بر علیه ویروس ممانعت می ‌ کند. در این مطالعه، ارتباط پلی ‌ مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G 7146+ در اینترون 4 ژن PDCD1 با عفونت مزمن هپاتیت B در جمعیت ایرانی بررسی گردیده است.

  مواد و روش ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 212 فرد مبتلا به هپاتیت B مزمن و 208 فرد شاهد ارزیابی شدند. DNA ژنومی افراد مورد مطالعه استخراج شد و پس از انجام واکنش زنجیره ‌ ای پلیمراز ( PCR )، پلی مورفیسم 7146+ با روش RFLP تعیین گردید.

  یافته ها: فراوانی ژنوتیپ ‌ های GG ، GA و AA در جایگاه 7146 اینترون 4 ژن PD1 به ترتیب 4/77 درصد، 7/20 درصد و 9/1 درصد در گروه بیماران و 8/80 درصد، 4/15 درصد و 8/3 درصد در گروه شاهد بود. پس از تحلیل ‌ های آماری، اختلاف معنی ‌ داری میان دو گروه بیمار و شاهد مشاهده نگردید(198/0 = p ).

  نتیجه گیری: درصد فراوانی ژنوتیپ ‌ های مورد مطالعه در این جمعیت با مطالعات قبلی هم راستا می ‌ باشد. نتایج این مطالعه نشان دادند که هیچ ‌ گونه همبستگی میان پلی ‌ مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G در اینترون 4 ژن PD1 و استعداد ابتلا به هپاتیت B مزمن در جمعیت ایرانی وجود ندارد.


علیرضا رستمی، مهرزاد شریفی، علیرضا کمالی، معصومه کلانتری،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: خون رسانی مجدد میوکارد به دنبال ایسکمی، می‌تواند پیامد بالینی جراحی قلب را مختل کند و مرگ و میر، طول مدت بستری و هزینه‌ها را افزایش ‌دهد. متعاقب این عارضه، افزایش رادیکال‌های آزاد اکسیژن منجر به پراکسیداسیون چربی و اکسیداسیون گروه سولفیدریل می‌شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آنتی اکسیدانی ان‌استیل سیستئین و ویتامین سی بر نتایج جراحی پیوند عروق کرونر به روش استفاده از پمپ اجرا شده است.

مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، بیماران کاندید عمل بای پاس عروق کرونر در 4 گروه شامل  دریافت کننده ویتامین سی، ان‌استیل سیستئین، ترکیب ویتامین سی و ان‌استیل سیستئین و داروهای معمول CABG بررسی شدند. حجم نمونه در هر گروه 50 نفر بود. اطلاعات بیماران در چک لیست مربوطه ثبت شد و داده‌ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: میانگین زمان پمپ، مدت بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و بیمارستان، توزیع سطح سرمی مثبت تروپونین، بروز آریتمی و نیاز به جراحی مجدد از اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها برخوردار بودند. توزیع فراوانی جنسیت، میانگین زمان کراس کلامپ، سطح سرمی کراتینین قبل و بعد از جراحی، نیاز به داروی اینوتروپ و سطح دوز مورد نیاز آن اختلاف معنی‌داری را بین گروه‌ها نشان نداد.

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد ترکیب دو داروی ویتامین سی و ان‌استیل سیستئین نسبت به دریافت یکی از این داروها به تنهایی، تأثیر قوی‌تری بر بروز تفاوت معنی‌دار بین میانگین زمان پمپ، تعداد روزهای بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و بیمارستان داشته است.


لیلا وصالی اکبر پور، محمد علی سمواتی شریف،
دوره 19، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت‌های استقامتی می‌توانند از طریق ایجاد استرس اکسایشی، منجر به آسیب و تخریب بافتی گردند. اما به نظر می‌رسد فعالیت‌های استقامتی و وامانده‌ساز نتایج متفاوتی با یکدیگر دارند. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه دو شیوه تمرین شنای استقامت بر سطوح کراتین‌کیناز، لاکتات دی هیدروژناز و مالون دی آلدئید رت‌های نر ویستار است.

مواد و روشها: تعداد 18 سر رت نر نژاد ویستار  با سن 12 هفته و در محدوده 250 تا 300 گرم به طور تصادفی به سه گروه شش تایی شنای استقامت(EN)، شنای وامانده­ساز (EX) و کنترل (C) تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی به مدت 10 هفته، 5 روز در هفته و هر جلسه یک ساعت شنا کردند. اما از هفته پنجم، 30 دقیقه در هفته به طور فزاینده به زمان شنای گروه وامانده‌ساز افزوده می‌شد، به طوری که گروه وامانده‌ساز در سه هفته پایانی پروتکل تمرینی، سه ساعت در هر جلسه شنا می‌کردند. گروه کنترل (C) در این مدت فعالیتی نداشتند. یک روز پس از اتمام پروتکل تمرینی، نمونه‌گیری خونی از سیاهرگ زیرین رت‌ها انجام شد. فعالیت LDH و CK به روش رنگ‌سنجی(DGKC) و MDA از طریق واکنش با TBA سنجیده شد. نتایج از طریق آزمون آنووای یک طرفه و پس از آن تست تعقیبی توکی با سطح معنی‌داری(p<0/05) تحلیل شدند. 

یافتهها: گروه EN، افزایش معنی‌داری در سطوح CK سرمی نسبت به گروه EX و گروه C داشتند(0/001=p)، در حالی که سطوح مالون دی آلدئید به طور معنی‌داری نسبت به گروه C کم‌تر بود(0/011=p). اما در سطوح LDH تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرین استقامتی آسیب بیشتری به عضله وارد می‌کند، در حالی که پراکسیداسیون لیپید کمتری ایجاد می‌کند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb