جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای شریفی راد

غلامرضا شریفی راد، محمد مهدی هزاوه ای، اکبر حسن زاده، عبدالباسط دانش آموز،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: سازمان بهداشت جهانی شیوع سیگار کشیدن را در میان دانش آموزان 15 ساله منطقه اروپایی بیش از 24 درصد اعلام نموده است. شاخص مصرف سیگار درکشور ما در افراد بالای 15 سال 9/11 درصد و در استان محل بررسی، شیوع مصرف سیگار 6/15 درصد می‌باشد. این تحقیق با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش بهداشت براساس مدل اعتقاد بهداشتی (H.B.M) برعملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار در بین دانش آموزان انجام شده است. روش کار: این مطالعه به روش مداخله‌ای (نیمه تجربی) بر روی 248 نفر از دانش آموزان پایه اول در دبیرستان‌های شهر بوکان (119 پسر و 129 دختر) انجام گرفته است که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسش‌نامه‌ای مشتمل بر 77 سؤال بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و نیز راهنمای عمل و عملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار) می‌باشد. پس از جمع آوری اطلاعات در مرحله اول، نسبت به مداخله آموزشی براساس مدل اعتقاد بهداشتی اقدام گردید و مجدداً در مرحله دوم ( پس از مداخله) اطلاعات جمع‌آوری گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تی با هم مقایسه گردیدند. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره تمامی اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع درک شده و راهنمای عمل و عملکرد (غیر از موانع درک شده) در گروه آزمون، بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل افزایش معنی‌داری داشت. هم‌چنین همه میانگین‌های نمره عوامل مدل بعد از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی‌دار داشته است. نتیجه‌گیری: یافته‌های این تحقیق نشان داد که با افزایش میانگین نمره اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت و منافع درک شده، میانگین نمره اتخاذ عملکردهای پیش‌گیری کننده از کشیدن سیگار نیز افزایش می‌یابد. لذا نتایج این تحقیق، تأثیر وکارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در اتخاذ عملکردهای پیش‌گیری کننده ازکشیدن سیگار تأیید می‌کند.
ثریا شکوری، غلام رضا شریفی راد، پرستو گلشیری، اکبر حسن زاده، محمد شافع شکوری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: بیش از 2 بیلیون نفر از مردم جهان از کمبود آهن رنج می‌برند. دختران نوجوان از جمله گروه‌های آسیب‌پذیر در این زمینه هستند. آموزش بهداشت با روش‌های گوناگون، وسیله‌ای مناسب جهت ایجاد انگیزه و اصلاح عملکردهای نادرست است. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزش بهداشت براساس الگوی پرسید برآگاهی، نگرش و ایجاد رفتار مطلوب در جهت کاهش کم خونی فقر آهن می‌باشد. روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و دو مرحله‌ای است که بر روی 72 دانش آموز که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند در سال تحصیلی 87-86 انجام شد. مداخله در سه جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی پی‌گیری صورت گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه براساس اجزاء مدل پرسید و انجام آزمایشات خونی هموگلوبین، هماتوکریک و فریتین بود. به منظور دستیابی به نتایج از آزمون‌های تی زوج، تی مستقل و من ویتنی و کای دو استفاده گردید. نتایج: پس از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد میانگین نمره آگاهی(001/0p<) و میانگین نمره نگرش(001/0p<) (عوامل مستعد کننده)، استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس آموزشی و شرکت در کلاس آموزشی (عوامل قادر کننده) و تشویق خانواده و معلمین (عوامل تقویت کننده) و رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن افزایش معنی‌دار یافته‌اند. نتیجه‌گیری: نتایج فوق نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مداخله آموزشی براساس الگوی پرسید و اجزای اصلی آن (عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده)در افزایش رفتارهای پیش‌گیری کننده از کم خونی فقر آهن در جامعه مورد مطالعه می‌باشد.
غلامرضا شریفی راد، پرستو گلشیری، حسین شهنازی، مریم براتی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه مادران تحت تأثیر عواملی شیردهی را قطع کرده و تغذیه مصنوعی یا کمکی را برای کودک خود آغاز می‌کنند. این مسئله باعث صدمات جسمی و روانی بر کودکان و آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی در جوامع می‌شود. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر آموزش بر اساس مدل بزنف در برقراری شیردهی موفق در زنان باردار شهر اراک انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی می‌باشد که بر روی 88 نفر از مادران باردار شهر اراک انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. آموزش بر اساس اجزای مدل بزنف و اهداف رفتاری مشخص و در طی چهار جلسه آموزشی صورت گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرساز و هنجارهای انتزاعی در گروه مورد بعد از مداخله تفاوت معنی‌داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد(001/0p<). نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر مدل دارای تاثیر مثبت در بهبود رفتار است. بنابراین پیشنهاد می‌گردد در برنامه‌های بهداشتی به جای استفاده از آموزش‌های سنتی از آموزش برنامه‌ریزی شده با استفاده از مدل‌های آموزش بهداشت بهره گرفته شود که تأثیر آن قابل اندازه‌گیری و استناد می‌باشد.
سیدمصطفی مرتضوی، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش‌های بالینی، آموزش‌هایی هستند به واسطه آن‌ها دانشجویان بالینی در بیمارستان‌ها، دروس تئوری آموخته‌شده را به صورت عملی فرا‌می‌گیرند و نقش مهمی در بهبود فرایند‌های درمانی و ارائه بهتر خدمات به بیماران دارند. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی و از جمله طرح‌های اکتشافی است. در مرحله کیفی برای تبیین موضوع کیفیت آموزش‌های بالینی از روش کیفی گراندد اشتراوس و کوربین 1998 استفاده شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 140 نفر تعیین شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کرده و 120 نفر نیز پرسش‌نامه کاغذی و الکترونیکی را تکمیل کردند. مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند و پرسش‌نامه محقق‌ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 0/958 به عنوان ابزار جمع‌آوری داده‌ها انتخاب شدند. با استفاده از نرم‌افزارهای MAZQDA نسخه 10 و SPSS نسخه 26 گویه‌های حاصل از تحقیقات کیفی تجزیه و تحلیل شد و جهت شناسایی عوامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش طبق نامه شماره 1809/30/د/98 جزو اولویت‌های پژوهشی معاونت درمان دانشکده علوم‌پزشکی ساوه است و همچنین طی نامه شماره127/44/د/99 اجازه انجام این پژوهش در دانشکده علوم‌پزشکی ساوه داده شده است.
یافته‌ها: پنج عامل به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی به دست آمد. عامل اول، فضا و امکانات شامل امکانات رفاهی جهت دانشجویان و ایجاد اتاق‌های آموزشی در هر بخش و اجازه استفاده دانشجویان از تجهیزات و لوازم مصرفی، عامل دوم، بهبود فرایندهای آموزشی برای رسیدن به اهداف بیمارستان و رضایتمندی و ایمنی بیمار، عامل سوم، کمبودهای آموزشی و مدیریتی شامل عدم وجود طرح درس مشخص، کمبود هیأت علمی و عدم مشارکت دانشجو و استاد در فرایند تدریس، عامل چهارم، ارزیابی استاد شامل کمبود استادان باتجربه و ایجاد روحیه مشارکتی در تدریس و عامل پنجم، ارتقای کیفی آموزش شامل ایجاد انگیزه مادی و معنوی در دانشجویان و استادان و امکانات جدید آموزشی و توانمندسازی استادان بود.
نتیجه گیری: پنج عامل شامل فضا و امکانات، پیامدهای بهبود فرایندهای آموزشی، کمبودهای آموزشی و مدیریتی، ارزیابی استاد و ارتقاء کیفی آموزش و بهبود فرایندهای آموزشی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه شناسایی شدند که توجه به آن‌ها می‌تواند در بهبود فرایند آموزش و بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم مفید باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb