22 نتیجه برای شریفی
عبدالحسین دلیمی اصل، اکرم فرهادی مفتخر، فرشته زارع سور کالی، محمود شریفیان،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
مقدمه: توکسوپلاسموز نوعی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته توکسوپلاسما گوندیی ایجاد می شود. مهاجرت توکسو پلاسما به خون و سایر بافت های بدن مانند کبد و تکثیر انگل در این سلول ها، ممکن است باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک سلولی و بیوشیمیایی در بدن از جمله کبد شود. در نتیجه شاخص هایی از قبیل اوره، بیلی روبین، پروتئین تام و آلبومین ممکن است تغییر نمایند. در این تحقیق تغییرات ایجاد شده در برخی از شاخص های کبدی طی آلودگی تجربی رت به توکسو پلاسما گوندیی مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار: تعداد 80 سر رت و 90 سر موش سوری عاری از آلودگی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه 60 سر رت مورد و 20 سر رت شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با تزریق 50000 عدد تاکی زونیت از طریق داخل صفائی آلوده شدند و هر سه روز یک بار تا مدت 10 روز از یک گروه سه تایی مورد به همراه یک رت از گروه شاهد نمونه برداری و میزان سطوح مقادیر پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین و اوره با روش های استاندارد بررسی شد. علاوه بر این کبد رت های آلوده از لحاظ آلودگی به توکسوپلاسما با روش تلقیح داخل صفاقی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، انگل از روز ششم آلودگی در بافت کبد ظاهر و تا روز بیست و هفت قابل مشاهده بود که پس از این مدت انگل از کبد محو گردید. اوره از روز ششم بعد از آلودگی شروع به افزایش کرد که این افزایش تا روز شصتم ادامه داشت. بیلی روبین تام از روز ششم تا بیست و هفتم و پروتئین تام و آلبومین سرم از روز ششم تا دوازدهم دچار افزایش و از آن به بعد یعنی تا روز شصتم تا مقدار طبیعی دچار کاهش شدند.
نتیجه گیری: به طور کلی آلودگی رت به توکسوپلاسموزیس می تواند سبب ایجاد تغییرات موقت در برخی شاخص های بیوشیمیایی کبد شود. این تغییرات عمدتا به علت عبور انگل از بافت کبد است. متعاقب استقرار انگل در مغز و یا عضلات و تشکیل کیست نسجی این تغییرات روند طبیعی به خود می گیرند.
غلامرضا شریفی راد، محمد مهدی هزاوه ای، اکبر حسن زاده، عبدالباسط دانش آموز،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: سازمان بهداشت جهانی شیوع سیگار کشیدن را در میان دانش آموزان 15 ساله منطقه اروپایی بیش از 24 درصد اعلام نموده است. شاخص مصرف سیگار درکشور ما در افراد بالای 15 سال 9/11 درصد و در استان محل بررسی، شیوع مصرف سیگار 6/15 درصد میباشد. این تحقیق با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش بهداشت براساس مدل اعتقاد بهداشتی (H.B.M) برعملکردهای پیشگیری کننده از کشیدن سیگار در بین دانش آموزان انجام شده است. روش کار: این مطالعه به روش مداخلهای (نیمه تجربی) بر روی 248 نفر از دانش آموزان پایه اول در دبیرستانهای شهر بوکان (119 پسر و 129 دختر) انجام گرفته است که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامهای مشتمل بر 77 سؤال بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و نیز راهنمای عمل و عملکردهای پیشگیری کننده از کشیدن سیگار) میباشد. پس از جمع آوری اطلاعات در مرحله اول، نسبت به مداخله آموزشی براساس مدل اعتقاد بهداشتی اقدام گردید و مجدداً در مرحله دوم ( پس از مداخله) اطلاعات جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از آزمون آماری تی با هم مقایسه گردیدند. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره تمامی اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع درک شده و راهنمای عمل و عملکرد (غیر از موانع درک شده) در گروه آزمون، بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل افزایش معنیداری داشت. همچنین همه میانگینهای نمره عوامل مدل بعد از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد تفاوت معنیدار داشته است. نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق نشان داد که با افزایش میانگین نمره اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت و منافع درک شده، میانگین نمره اتخاذ عملکردهای پیشگیری کننده از کشیدن سیگار نیز افزایش مییابد. لذا نتایج این تحقیق، تأثیر وکارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در اتخاذ عملکردهای پیشگیری کننده ازکشیدن سیگار تأیید میکند.
محسن اخوان سپهی، مصطفی شریفیان، احمد شجری، اکرم حیدری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
مقدمه: شیوع سنگهای کلیه و مجاری ادراری در کودکان رو به فزونی است و ممکن است علائم و نشانههای مشخصی غیر از هماچوری نداشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تظاهرات بالینی و علل سنگهای کلیه و مجاری ادراری در کودکان زیر 14 سال انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش توصیفی و گزارش سری روی 100 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان کودکان فاطمی سهامیه قم در سال 87-86 انجام شد. سن، جنس و سابقه خانوادگی بیماران، تظاهرات بالینی (تب و لرز، سوزش و بیقراری در حین ادرار کردن ، تغییر رنگ ادرار و درد) و تست های آزمایشگاهی (سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، اوره، کراتینین، آلبومین و آلکالین فسفاتاز سرم، اندازهگیری گازهای شریانی، سدیمان ادرار، کشت ادرار، سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، کراتینین، اگزالات و سیترات در ادرار 24 ساعته و سیستین در نمونه تصادفی ادرار) بررسی شد. برای کنترل کفایت جمعآوری ادرار از فرمول اصلاح کراتینین استفاده شد. نتایج: هایپوسیتراتوری در 8/56 درصد، هایپرکلسیوری در 4/29 درصد، هایپر یوریکوزوری در 3/26 درصد، هایپراگزالوری در 7/14 درصد، فسفاتوری 4/8 درصد و سیستینوری در 3/6 درصد یافت شد. 54 درصد بیماران نیز دچار عفونت ادراری بودند. درد در 7/27 درصد، تب در 3/33 درصد، بی قراری و سوزش در حین ادرار کردن در 2/62 درصد و هماچوری در 7/77 درصد وجود داشت. سابقه خانوادگی سنگهای ادراری در 23 درصد مبتلایـان گزارش شد. نتیجه گیری: شایعترین علائم بالینی سنگهای کلیه و مجاری ادراری به ترتیب عبارتند از هماچوری، بیقراری و سوزش حین ادرار کردن، تب و درد. شایعترین علت تشکیل سنگ به ترتیب هایپوسیتراتوری، هایپرکلسیوری، هایپریوریکوزوری، هایپراگزالوری، فسفاتوری و سیستینوری میباشد.
ثریا شکوری، غلام رضا شریفی راد، پرستو گلشیری، اکبر حسن زاده، محمد شافع شکوری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: بیش از 2 بیلیون نفر از مردم جهان از کمبود آهن رنج میبرند. دختران نوجوان از جمله گروههای آسیبپذیر در این زمینه هستند. آموزش بهداشت با روشهای گوناگون، وسیلهای مناسب جهت ایجاد انگیزه و اصلاح عملکردهای نادرست است. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزش بهداشت براساس الگوی پرسید برآگاهی، نگرش و ایجاد رفتار مطلوب در جهت کاهش کم خونی فقر آهن میباشد. روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و دو مرحلهای است که بر روی 72 دانش آموز که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند در سال تحصیلی 87-86 انجام شد. مداخله در سه جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی پیگیری صورت گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه براساس اجزاء مدل پرسید و انجام آزمایشات خونی هموگلوبین، هماتوکریک و فریتین بود. به منظور دستیابی به نتایج از آزمونهای تی زوج، تی مستقل و من ویتنی و کای دو استفاده گردید. نتایج: پس از مداخله آموزشی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد میانگین نمره آگاهی(001/0p<) و میانگین نمره نگرش(001/0p<) (عوامل مستعد کننده)، استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس آموزشی و شرکت در کلاس آموزشی (عوامل قادر کننده) و تشویق خانواده و معلمین (عوامل تقویت کننده) و رفتارهای پیشگیری کننده از کم خونی فقر آهن افزایش معنیدار یافتهاند. نتیجهگیری: نتایج فوق نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مداخله آموزشی براساس الگوی پرسید و اجزای اصلی آن (عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده)در افزایش رفتارهای پیشگیری کننده از کم خونی فقر آهن در جامعه مورد مطالعه میباشد.
غلامرضا شریفی راد، پرستو گلشیری، حسین شهنازی، مریم براتی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مادران تحت تأثیر عواملی شیردهی را قطع کرده و تغذیه مصنوعی یا کمکی را برای کودک خود آغاز میکنند. این مسئله باعث صدمات جسمی و روانی بر کودکان و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی در جوامع میشود. این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر آموزش بر اساس مدل بزنف در برقراری شیردهی موفق در زنان باردار شهر اراک انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی میباشد که بر روی 88 نفر از مادران باردار شهر اراک انجام شد. نمونهها به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. آموزش بر اساس اجزای مدل بزنف و اهداف رفتاری مشخص و در طی چهار جلسه آموزشی صورت گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرساز و هنجارهای انتزاعی در گروه مورد بعد از مداخله تفاوت معنیداری را نسبت به گروه شاهد نشان داد(001/0p<). نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر مدل دارای تاثیر مثبت در بهبود رفتار است. بنابراین پیشنهاد میگردد در برنامههای بهداشتی به جای استفاده از آموزشهای سنتی از آموزش برنامهریزی شده با استفاده از مدلهای آموزش بهداشت بهره گرفته شود که تأثیر آن قابل اندازهگیری و استناد میباشد.
عذرا کنارکوهی، مهرداد روانشاد، منوچهر رسولی، زهره شریفی، شهاب فلاحی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس تورکوتنو اولین سیرکوویروس انسانی است که در سال 1997 در ژاپن از بیماران مبتلا به هپاتیت با عامل ناشناخته، جداسازی گردید. از آن زمان تا کنون مطالعات متعددی بر روی جنبههای مختلف عفونت زایی این ویروس انجام شده است. هدف مطالعه حاضر، شیوع ویروس تورکوتنو در مبتلایان به هپاتیتC شهر شیراز با استفاده از دو جفت پرایمر مختلف میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی نمونههای خون 240 بیمار مبتلا به هپاتیت C مزمن مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بالینی استاد البرزی شیراز از نظر وجود DNA ویروس تورکوتنو توسط روش واکنش زنجیره ای پلی مراز با استفاده از دو جفت پرایمر مختلف مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: از تعداد240 بیمار مورد مطالعه، 220 نمونه (92درصد) به وسیله پرایمرهای ناحیه 5΄-UTRو 12 نمونه (5 درصد) به وسیله پرایمرهای ناحیه N22 مثبت بودند. براساس اطلاعات دموگرافیک، تفاوتی بین میزان شیوع ویروس تورکوتنو در جنس مرد و زن موجود نبود. نتیجه گیری: شیوع ویروس تورکوتنو در بین بیماران مبتلا به هپاتیت C مزمن با استفاده از پرایمرهای ناحیه5΄-UTR بالا بود و تقریباً با مطالعات کشورهای دیگر همخوانی داشت اما با استفاده از پرایمرهای ناحیه N22 در این مطالعه شیوع پایینتری به دست آمد. در مجموع ارتباط معنیداری بین جنس با میزان شیوع ویروس وجود نداشت. شیوع بحث انگیز و یا حتی بالای ویروس در بین بیماران مبتلا به هپاتیتC ضرورت مطالعات بیشتری را در زمینه ارتباط این دو ویروس ایجاد میکند.
اعظم داودی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن پاشا شریفی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات مختلف، نقایص شناختی را به عنوان یکی از جنبه های مهم اسکیزوفرنیا مطرح کرده اند. علاوه بر این وجود روان پریشی در این بیماران می تواند بر میزان نقص در عملکردهای اجرایی تاثیر گذار باشد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه عملکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیا، افسردگی اساسی بدون روان پریشی و افراد بهنجار است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مقطعی می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 28 بیمار اسکیزوفرنیک، 28 بیمار افسرده بدون روان پریشی و 28 آزمودنی بهنجار از بیمارستان های شهر تهران انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همسان سازی شدند.عملکردهای اجرایی آزمودنی ها به وسیله آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
نتایج: بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با بیماران افسرده بدون روان پریشی و آزمودنی های بهنجار در همه ی متغیرهای آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند (001/0>p). همچنین بیماران افسرده نسبت به افراد بهنجار خطای در جاماندگی بیشتری نشان دادند(001/0>p)، ولی تفاوت معنی داری بین دو گروه در متغیرهای تعداد طبقات و خطاهای خاص وجود نداشت.
نتیجه گیری: آسیب بیشتر در عملکردهای اجرایی در آزمون ویسکانسین به طور عمده ای با روان پریشی مرتبط می باشد که ممکن است به صورت نیمرخ اختصاصی اسکیزوفرنیا مطرح شود و می توان با توجه به میزان نقص در عملکرد اجرایی در هر گروه از بیماران، پیش آگهی مثبت یا منفی را در ابتدای امر تشخیص داد.
پریوش کاظمی، حبیب اله جوهری، اسفندیار شریفی، اکبر زراعت پیشه،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه مرزنجوش از دیرباز در طب سنتی برای درمان بیماریهای گوارشی، دیابت و التیام زخم ها به کار رفته است، اما از آنجایی که اثر آن بر سیستم تولید مثلی بررسی نشده است، هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات آندروژنیکی احتمالی عصاره این گیاه بر هورمونهای محور هیپوفیز گناد میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی پنج گروه نه تایی موش صحرایی بالغ نژاد ویستار انجام شد. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکردند. گروه شم سرم فیزیولوژیک و گروههای تیمار A ، B و C به ترتیب عصاره گیاه مرزنجوش با غلظت 10، 20 و 40 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن را به وسیله گاواژ به مدت 14 روز دریافت کردند. سپس میزان هورمونهای FSH، LH و تستوسترون در نمونههای خونی به روش رادیوایمونواسی مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به کمک نرم افزار SPSS و با آزمون آنووا و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در گروه کنترل، شم و گروههای تجربی A ، B و C میانگین و خطای معیار از میانگین غلظت پلاسمایی برای هورمون لوتئینیزه کنننده برحسبمیلی یونیت بر میلیلیتر به ترتیب 006/0±18/0، 017/0±183/0، 026/0±187/0، 012/0±241/0، 027/0±284/0 و برای هورمون محرک فولیکولی به ترتیب 025/0±321/0، 071/0±342/0، 026/0±372/0، 031/0±383/0 و 026/0±372/0 و برای هورمون تستوسترون به ترتیب 683/0±28/5، 502/0±07/6، 94/1±09/6، 48/1±66/6 و 66/1±1/8 بود.
نتیجه گیری: عصاره اتانولی برگهای گیاه مرزنجوش در دوز حداکثر، خواص آندروژنیکی داشته و با تاثیر بر فعالیت سطوح مختلف محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد، میزان ترشح هورمونها را تقویت میکند.
الهام جعفری، صدیقه کمالی، سعیده مظلوم زاده، فرانک شریفی،
دوره 15، شماره 9 - ( ماهنامه بهمن 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی در مردان با کاهش متوسط و پیشرونده تستوسترون پلاسما همراه است. با این وجود، ارتباط کمبود نسبی آندروژن در مردان سالمند با علایم بالینی همچنان مورد اختلاف نظر است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین علایم کمبود آندروژن بر اساس پرسشنامه ADAM و سطح هورمونهای جنسی در مردان بالای 40 سال می باشد. مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 171 مرد سالم بالای 40 سال انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه ADAM توسط هر یک از نمونهها تکمیل شد. همچنین، سطح سرمی هورمونهای تستوسترون آزاد، استرادیول، LH و FSH با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: بر اساس پرسشنامه ADAM، علایم بالینی کمبود آندروژن در 85 نفر (7/49 درصد) از نمونهها وجود داشته و سن رابطه معنی داری با نتیجه مثبت پرسشنامه ADAM داشت. ارتباط معنی داری بین نمره کلی بدست آمده از این پرسشنامه با هورمون های جنسی مشاهده نشد. در بررسی ارتباط هر یک از علائم سالمندی با سطح هورمون های جنسی، فقط علایم جنسی با سطح پایین تستوسترون ارتباط معنی داری داشتند. نتیجهگیری: علایم بالینی کمبود آندروژن نمی تواند به طور دقیق سطوح هورمون های جنسی در مردان سالمند را پیشگویی کند. با این وجود تشخیص هیپوگونادیسم در سالمندان مبتلا به اختلالات جنسی باید مورد توجه قرار گیرد.
فرنگیس شریفی، معصومه سیمبر، فراز مجاب، حمید علوی مجد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات حاکی از تأثیر بابونه بر نشانگان پیش از قاعدگی هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثر عصاره بابونه با مفنامیک اسید بر شدت نشانگان پیش از قاعدگی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بوده که بر روی 90 دانشجو انجام شد. افراد دو ماه متوالی فرم ثبت وضعیت روزانه نشانگان پیش از قاعدگی را تکمیل و با تشخیص قطعی نشانگان به طور تصادفی به دو گروه 45 نفری تقسیم شدند و دو ماه متوالی روزانه سه بار، از روز 21 قاعدگی تا قاعدگی بعدی کپسولهای 100 میلیگرمی عصاره بابونه یا 250 میلیگرمی مفنامیک اسید همراه با پر کردن فرم ثبت وضعیت روزانه گرفتند.
یافتهها: کاهش شدت کلی علائم در گروه بابونه 8/13±25 و5/14±28 درصد و در گروه مفنامیک اسید 5/18±8/14 و 2/18±2/16 درصد بعد از دوره اول و دوم مداخله بود که بابونه اثر بیشتر داشت(05/0>p). کاهش علائم روحی در گروه بابونه 6/26±1/30 و 3/25±4/33 درصد و در گروه مفنامیک اسید 7/25±6/11 و 8/26±7/10 درصد بعد از دو دوره بود که اختلاف معنیدار بود(001/0>p). کاهش علائم جسمی اختلاف معنیدار نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: مصرف بابونه سبب کاهش شدت نشانگان پیش از قاعدگی است و نسبت به مفنامیک اسید اثر آن بر شدت کلی و علائم روحی نشانگان پیش از قاعدگی بیشتر و از نظر اثر بر علائم جسمی مشابه آن است.
ابراهیم علیجانی، علی اکبر پورفتح اله، سهیلا اژدری، بتول شریفی مود، احمد زواران حسینی، وحید خاضع شاهگلی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیش از یک سوم جمعیت جهان آلوده به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس هستند که با توجه به اهمیت بیماری سل، شناسایی این افراد دارای اهمیت ویژهای میباشد. تست پوستی نوبرکولین و سنجش تولید اینترفرون گاما از جمله روشهای کاربردی در شناسایی عفونت نهفته سلی میباشند. در این مطالعه، توافق بین این دو آزمون در تشخیص عفونت نهفته سلی در شهر زاهدان، با شیوع نسبتا بالا از بیماری سل ، مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی روی 75 نفر شامل 21 نفر از کارکنان بیمارستان بوعلی شهر زاهدان و 54 نفر از افراد خانوادۀ بیماران مسلول، انجام شد. آزمایش سنجش اینترفرون گاما و تست پوستی توبرکولین برای هریک از این افراد انجام گردید.
یافتهها: از 75 فرد شرکت کننده در این مطالعه، 26 نفر سنجش اینترفرون گاما آنها مثبت شد، از 63 نفری که نتیجۀ آزمون پوستی توبرکولین آنها قرائت شد (12 نفر جهت خواندن تست مراجعه نکردند)، 31/60 درصد دارای تورم بیش از 10 میلیمتر بودند. 25/32 درصد افراد هر دو تست پوستی و سنجش اینترفرون گاما آنان مثبت بود، در 92/34 درصد از افراد هر دو آزمون منفی گردید. توافق بین این دو آزمون ، 67/66 درصد به دست آمد (001/0p= 567/0-17/0 ,confidence interval [CI] %95, 36/0k=).
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان دادندکه توافق به دست آمده بین این دو تست، ضعیف میباشد.
کارون شاه ابراهیمی، اعظم شریفی، افشین الماسی، روناک طلیعی، بابک ایزدی، محمد کریمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کم کاری تیروئید تحت بالینی مرحله جبرانی قبل از کم کاری تیروئیدی آشکار میباشد. در کم کاری آشکار به علت افزایش لیپوپروتئین(a) به عنوان یک عامل آتروژنیک، خطر بیماریهای ایسکمیک قلبی افزایش مییابد. ولی در مورد افزایش سطح سرمی آن در بیماران کم کاری تیروئید تحت بالینی بحث و اختلاف نظر وجود دارد. با توجه به آتروژن بودن لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم، این پژوهش با هدف مقایسه غلظت لیپوپروتئین(a) و چربیهای سرم در بیماران مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی و افراد با عملکرد طبیعی تیروئید انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تحلیلی مقایسهای، 90 نفر از افراد مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان امام رضا(ع) و طالقانی شهر کرمانشاه(60 نفر مبتلا به کم کاری تیروئیدی تحت بالینی و30 نفر سالم)، به روش نمونهگیری در دسترس مورد بررسی قرارگرفتند. این افراد پس از مطابقت از نظر سن، جنس و ابتلا به بیماریهای زمینهای(بیماریهای کبدی، کلیوی، مصرف دارو)، تحت آزمایش تعیین سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم قرار گرفتند.
یافتهها: در هر دو گروه مورد و شاهد، 7/16 درصد را مردان و 3/83 درصد را زنان تشکیل میدادند. در این پژوهش، اختلاف آماری معنی داری بین سطح سرمی لیپوپروتئین(a)، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته بالا و لیپوپروتئین با دانسیته پایین در دو گروه یافت نشد(05/0p>). همچنین ارتباطی بین لیپوپروتئین(a) و سایرچربیهای سرم یافت نشد(05/0p>).
نتیجهگیری: سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم در بیماران جوان با وزن طبیعی مبتلا به کم کاری تحت بالینی تیروئید افزایش نیافته و به نظر میرسد درمان زود هنگام در این بیماران ضرورتی ندارد. واژگان کلیدی: چربیهای سرم، لیپوپروتئین(a)، کم کاری تیروئیدی تحت بالینی
راضیه رجبی، اکرم شریفی، محسن شمسی، امیر الماسی حشیانی، سمیه دژم،
دوره 17، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تدوین برنامههای آموزشی درباره پیشگیری از بیماریهایی مانند سرطان از ضرورتهای بهداشتی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش در شهر اراک صورت گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود که در آن 88 نفر از مادران شهر اراک شرکت داشتهاند (نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد هر کدام 44 نفر تقسیم شدند). معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به سرطان، داشتن ملیت ایرانی، سن بالای ۱۸ سال و سکونت در شهر اراک بود. در پژوهش حاضر روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران در خصوص رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش بود. مداخله آموزشی برای گروه مورد در طی یک ماه و در قالب 3 جلسه آموزشی 45 دقیقهای انجام گردید. سپس 2 ماه پس از مداخله آموزشی در هر دو گروه مورد و شاهد اطلاعات دوباره گردآوری و تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب برابر 6/9± 3/38 و 1/11±3/36 سال بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری نداشتند(381/0=p). میانگین نمره آگاهی و عملکرد در گروه مورد در قبل از آموزش به ترتیب برابر با 06/13±8/72 و 2/6±81/30 بود که در بعد از مداخله به ترتیب برابر 2/12±05/88 و 9/8±3/65 بود که در هر دو مورد با یکدیگر اختلاف معنیدای داشتند(05/0>p). همچنین در قبل از مداخله آموزشی میزانهای حساسیت، شدت و منافع درک شده مادران در زمینه انجام رفتارهای پیشگیری کننده در حد متوسط بود ولی پس از مداخله آموزشی بین دو گروه مورد و شاهد در همه متغیرهای ذکر شده اختلاف معنیداری ایجاد شد(05/0> p).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در افزایش رفتارهای پیشگیری از ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش در مادران شهر اراک را نشان میدهد. .
نسیبه شریفی، شهناز نجار، پروین عابدی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: متوسط سن منارک به علت تنوع منطقهای از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و فاکتورهای متعددی مانند فاکتورهای محیطی و ژنتیک بر روی زمان شروع منارک تاثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک در دختران شهر اهواز انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 1249 دختر سن 15-8 ساله که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند در سال 92-91 انجام شد. نمونهگیری به صورت خوشهای و تصادفی از 4 ناحیه شهر اهواز، 16 مدرسه مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات بر پایه مصاحبه و تکمیل پرسشنامه (پرسشنامه بسامد غذایی و فعالیت فیزیکی) بود. پس از جمعآوری اطلاعات دادهها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن منارک در دختران شهر اهواز 07/1±86/11 سال بود. سن منارک با تغذیه و فعالیت فیزیکی ارتباط نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، بین تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک ارتباط معنیداری مشاهده نشد.
سید رضا محبی، حامد ناقوسی، پدرام عظیم زاده، شقایق درخشانی، افسانه شریفیان، محمد رضا زالی،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود طراحی و به کارگیری واکسن ی موثر علیه ویروس هپاتیت B ( HBV )، عفونت مزمن با این ویروس هنوز یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت جهانی می باشد. زمینه ژنتیکی میزبان از جمله پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی نقش مهمی در مزمن شدن یا پاکسازی عفونت ایفا می کند. محصول نهایی ژن مرگ برنامه ریزی شده سلولی 1 ( PDCD1 ) به میزان فراوان در سطح سلول های T بیان شده و در عفونت های مزمن ویروسی از پاسخ سلول های T اختصاصی بر علیه ویروس ممانعت می کند. در این مطالعه، ارتباط پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G 7146+ در اینترون 4 ژن PDCD1 با عفونت مزمن هپاتیت B در جمعیت ایرانی بررسی گردیده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 212 فرد مبتلا به هپاتیت B مزمن و 208 فرد شاهد ارزیابی شدند. DNA ژنومی افراد مورد مطالعه استخراج شد و پس از انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز ( PCR )، پلی مورفیسم 7146+ با روش RFLP تعیین گردید.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپ های GG ، GA و AA در جایگاه 7146 اینترون 4 ژن PD1 به ترتیب 4/77 درصد، 7/20 درصد و 9/1 درصد در گروه بیماران و 8/80 درصد، 4/15 درصد و 8/3 درصد در گروه شاهد بود. پس از تحلیل های آماری، اختلاف معنی داری میان دو گروه بیمار و شاهد مشاهده نگردید(198/0 = p ).
نتیجه گیری: درصد فراوانی ژنوتیپ های مورد مطالعه در این جمعیت با مطالعات قبلی هم راستا می باشد. نتایج این مطالعه نشان دادند که هیچ گونه همبستگی میان پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G در اینترون 4 ژن PD1 و استعداد ابتلا به هپاتیت B مزمن در جمعیت ایرانی وجود ندارد.
علیرضا رستمی، مهرزاد شریفی، علیرضا کمالی، معصومه کلانتری،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: خون رسانی مجدد میوکارد به دنبال ایسکمی، میتواند پیامد بالینی جراحی قلب را مختل کند و مرگ و میر، طول مدت بستری و هزینهها را افزایش دهد. متعاقب این عارضه، افزایش رادیکالهای آزاد اکسیژن منجر به پراکسیداسیون چربی و اکسیداسیون گروه سولفیدریل میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آنتی اکسیدانی اناستیل سیستئین و ویتامین سی بر نتایج جراحی پیوند عروق کرونر به روش استفاده از پمپ اجرا شده است.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، بیماران کاندید عمل بای پاس عروق کرونر در 4 گروه شامل دریافت کننده ویتامین سی، اناستیل سیستئین، ترکیب ویتامین سی و اناستیل سیستئین و داروهای معمول CABG بررسی شدند. حجم نمونه در هر گروه 50 نفر بود. اطلاعات بیماران در چک لیست مربوطه ثبت شد و دادهها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین زمان پمپ، مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه و بیمارستان، توزیع سطح سرمی مثبت تروپونین، بروز آریتمی و نیاز به جراحی مجدد از اختلاف معنیداری بین گروهها برخوردار بودند. توزیع فراوانی جنسیت، میانگین زمان کراس کلامپ، سطح سرمی کراتینین قبل و بعد از جراحی، نیاز به داروی اینوتروپ و سطح دوز مورد نیاز آن اختلاف معنیداری را بین گروهها نشان نداد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد ترکیب دو داروی ویتامین سی و اناستیل سیستئین نسبت به دریافت یکی از این داروها به تنهایی، تأثیر قویتری بر بروز تفاوت معنیدار بین میانگین زمان پمپ، تعداد روزهای بستری در بخش مراقبتهای ویژه و بیمارستان داشته است.
زهرا سبحانی، حسن احدی، صدراله خسروی، حمید پورشریفی، محمد رضا صیرفی،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: عمل جراحی چاقی مؤثرترین روش مداخله برای درمان چاقی شدید است و پایبندی افراد به رفتارهای خود- مدیریتی برای کاهش عوارض بعد از عمل جراحی ضروری میباشد. هدف از این پژوهش، تبیین شاخصهای روانسنجی پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی بود.
مواد و روشها: جامعه آماری بیماران چاقی بودند که از ابتدای دی ماه 1394 لغایت پایان خرداد ماه 1395 در بیمارستان مادر و کودک غدیر شیراز تحت عمل جراحی چاقی قرار گرفتند و با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 201 نفر از آنها(149 زن و 52 مرد) انتخاب شده و به پرسشنامههای مشخصات جمعیت شناختی، رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی و مقیاسهای پیروی کلی و پیروی اختصاصی پاسخ دادند. برای تعیین روایی پرسشنامه از روشهای روایی محتوایی، روایی سازه (تحلیل عاملی و تحلیل همبستگی)، روایی همزمان و برای تعیین پایایی از روشهای تنصیف کردن و ثبات درونی به شیوه آلفای کرونباخ استفاده گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی 6 عامل رفتارهای خوردن، فعالیت فیزیکی، مصرف میوهها، سبزیجات، غلات و پروتئین، مصرف مایعات و مدیریت سندرم دامپینگ استخراج شد که این 6 عامل 54/61 درصد واریانس رفتارهای خود- مدیریتی را تبیین کردند. نمره کل ماتریس همبستگی کل پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی با مقیاسهای پیروی کلی و اختصاصی به ترتیب 363/0 و 702/0 به دست آمد. پایایی کلی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برابر 90/0 و ضریب گاتمن برای پایایی به روش دو نیمه کردن 78/0 بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و میتوان از آن برای ارزیابی رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی استفاده کرد.
حسنا رستگارپویانی، سید مسعود حسینی، سید رضا محبی، پدرام عظیم زاده، شبنم کاظمیان، مهسا سعیدی نیاسر، افسانه شریفیان، محمدرضا زالی،
دوره 20، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پاروویروس 4 (PARV4) اولین بار در سال 2005 در یک معتاد تزریقی مبتلا به هپاتیتB مشاهده شد. تاکنون بیشترین احتمال انتقال این بیماری از راه خون و در میان معتادان تزریقی مشاهده شده است. فراوانی عفونت با این ویروس در جمعیت سالم بسیار پایین است. در مطالعه حاضر، فراوانی عفونتPARV4 در میان بیماران دچار عفونت مزمن HCV در مقایسه با افراد سالم و فاکتورهای خطر مرتبط در میان این گروهها بررسی شد.
مواد و روشها: در مجموع، تعداد 206 نفر شامل 103 بیمار دچار عفونت مزمن HCV و 103 فرد سالم به عنوان گروه کنترل با روش nested-PCR و همچنین real time-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: سطح آنزیم AST در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+34.84 و در میان افراد کنترل با میانگین 18.58+5.9 و این میزان برای آنزیم ALT در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+35.75 و در میان افراد کنترل با میانگین 21.50+11.35 گزارش شد. در نهایت، پس از بررسی تمامی نمونههای بیمار و کنترل، مشاهده شد که هیچ کدام از این افراد به ویروسPARV4 آلوده نیستند.
نتیجهگیری: تحقیق حاضر، اولین مطالعهای است که فراوانی عفونت با ویروس PARV4 را در گروه مبتلا به ویروس هپاتیت C در ایران مورد بررسی قرار میدهد و نتایج آن نشان میدهد که این ویروس اهمیت بالایی در جمعیتهای ایرانی، حتی در افراد دچار عفونتهای منتقل شونده از راه خون همانند HCV ندارد و مطالعات بیشتری در مناطق دیگر ایران و در گروههای مختلف مورد نیاز میباشد.
همدم ملاجعفر، حمید پورشریفی، فرحناز مسچی، حامد برماس، بیوک تاجری،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در جوامع امروزی سالمندان یکی از گروههای اجتماعی رو به رشد هستند که با توجه به هرم سنی اهمیت روز افزونی یافتند. از این رو، این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری بر کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان بود که در نیمه دوم سال 1395 به درمانگاه بیمارستان تخت جمشید کرج مراجعه کردند که از این تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90دقیقهای تحت درمان گروهی پروتکل یکپارچه نگر(تلفیقی از سه درمان شناختی- رفتاری، معنویت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) قرار گرفتند. در این پژوهش، برای گردآوری دادهها، از فرم کوتاه پرسشنامه پریشانی روانشناختی(DASS) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگر منجر به تفاوت معنادار آماری(05/0>p) بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون در نمره پریشانی روانشناختی شده است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان از پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری به عنوان روش درمانی مناسب و موثر در کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان استفاده نمود.
سیدمصطفی مرتضوی، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزشهای بالینی، آموزشهایی هستند به واسطه آنها دانشجویان بالینی در بیمارستانها، دروس تئوری آموختهشده را به صورت عملی فرامیگیرند و نقش مهمی در بهبود فرایندهای درمانی و ارائه بهتر خدمات به بیماران دارند. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستانهای شهر ساوه بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی و از جمله طرحهای اکتشافی است. در مرحله کیفی برای تبیین موضوع کیفیت آموزشهای بالینی از روش کیفی گراندد اشتراوس و کوربین 1998 استفاده شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 140 نفر تعیین شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کرده و 120 نفر نیز پرسشنامه کاغذی و الکترونیکی را تکمیل کردند. مصاحبههای نیمهساختارمند و پرسشنامه محققساخته با ضریب آلفای کرونباخ 0/958 به عنوان ابزار جمعآوری دادهها انتخاب شدند. با استفاده از نرمافزارهای MAZQDA نسخه 10 و SPSS نسخه 26 گویههای حاصل از تحقیقات کیفی تجزیه و تحلیل شد و جهت شناسایی عوامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش طبق نامه شماره 1809/30/د/98 جزو اولویتهای پژوهشی معاونت درمان دانشکده علومپزشکی ساوه است و همچنین طی نامه شماره127/44/د/99 اجازه انجام این پژوهش در دانشکده علومپزشکی ساوه داده شده است.
یافتهها: پنج عامل به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی به دست آمد. عامل اول، فضا و امکانات شامل امکانات رفاهی جهت دانشجویان و ایجاد اتاقهای آموزشی در هر بخش و اجازه استفاده دانشجویان از تجهیزات و لوازم مصرفی، عامل دوم، بهبود فرایندهای آموزشی برای رسیدن به اهداف بیمارستان و رضایتمندی و ایمنی بیمار، عامل سوم، کمبودهای آموزشی و مدیریتی شامل عدم وجود طرح درس مشخص، کمبود هیأت علمی و عدم مشارکت دانشجو و استاد در فرایند تدریس، عامل چهارم، ارزیابی استاد شامل کمبود استادان باتجربه و ایجاد روحیه مشارکتی در تدریس و عامل پنجم، ارتقای کیفی آموزش شامل ایجاد انگیزه مادی و معنوی در دانشجویان و استادان و امکانات جدید آموزشی و توانمندسازی استادان بود.
نتیجه گیری: پنج عامل شامل فضا و امکانات، پیامدهای بهبود فرایندهای آموزشی، کمبودهای آموزشی و مدیریتی، ارزیابی استاد و ارتقاء کیفی آموزش و بهبود فرایندهای آموزشی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستانهای شهر ساوه شناسایی شدند که توجه به آنها میتواند در بهبود فرایند آموزش و بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم مفید باشد.