جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سوری

فاطمه حاجی حسینی، آذر آوازه، نسرین الهی، عبدالعلی شریعتی، دكتر حمید سوری،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: تحریک حسی بیماران کومایی، یک اقدام مهم پرستاری جهت تسریع روند افزایش سطح هوشیاری است و تحریک لمسی به ویژه ماساژ یکی از مهم‌ترین تحریکات می‌باشد. پرستار به عنوان فردی که مسئول اجرای این امر است باید اثرات این اقدام را بر بیمار خود بداند. در مورد اثرات این اقدام به ویژه تأثیر آن بر علایم حیاتی (نبض ، فشارخون ، تنفس) مطالب ضد و نقیضی وجود دارد لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ بر علایم حیاتی بیماران کومایی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه انجام شده است. روش‌ کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی است. نمونه‌های پژوهش شامل 100 بیمار کومایی می‌باشند که به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مورد قرار داده شدند. دو گروه در سن، جنس و نمره گلاسکو با هم جور بودند. گروه آزمون در سه روز متوالی، تحت 20 دقیقه ماساژ دورانی و منظم در نواحی پشت، پاها و دست‌ها قرار گرفتند. علایم حیاتی در گروه آزمون قبل و بلافاصله بعد از مداخله و علایم حیاتی گروه کنترل هم‌زمان با گروه آزمون اندازه‌گیری و ثبت شد. جهت گردآوری داده‌ها از یک چک لیست و فشار سنج ثابت برای همه بیماران استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون‌های تی و کای دو) انجام گرفت. نتایج: یافته‌ها نشان داد مداخله پژوهش (ماساژ)، سبب کاهش معنی‌دار علایم حیاتی شده است (نبض و فشارخون دیاستولیک در هر سه روز 05/0 p<، فشار خون سیستولیک در روز اول و سوم 05/0 p<، تنفس در روز دوم 05/0 p<). نتیجه‌گیری: نتیجه این پژوهش، اثر ماساژ را بر علایم حیاتی بیماران کومایی به صورت کاهش معنی‌دار نبض، فشارخون و تنفس نشان داده است که می‌تواند حاکی از ایجاد آرامش و کاهش استرس در آنان باشد.
راضیه مقدم، گیتی ازگلی، بهناز مولایی، مجید حاجی فرجی، حمید سوری، کیاندخت قناتی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات وازوموتور یکی از رنج آورترین علایم دوران یائسگی است و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر امگا 3 بر اختلالات وازوموتور در خانم های یائسه انجام شد. مواد و روش‎ها: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده دو سو کور بود که بر روی 83 زن یائسه 45 تا 60 ساله، که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انجام شد. افراد به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه امگا 3 و دارونما قرار گرفتند. سپس به هر دو گروه به مدت 8 هفته روزی یک عدد کپسول روغن ماهی حاوی 300 میلی گرم امگا 3 یا دارونما تجویز گردید. جهت گرد آوری داده‎ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک فرم های ثبت روزانه و پرسشنامه بسامد غذایی استفاده گردید. نتایج با آزمون های آماری تی، کای دو، من ویتنی و فریدمن مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: پس از 8 هفته مداخله، اختلاف معنی‎داری بین دوگروه از نظر تعداد گرگرفتگی (003/0=p) و تعداد تعریق شبانه (001/0=p) وجود داشت. در مقایسه بین دو گروه از نظر شدت گرگرفتگی اختلاف معنی‎دار دیده نشد(2/0=p) اما کاهش شدت تعریق شبانه بین دو گروه معنی‎دار بود(003/0 p=). نتیجه گیری: امگا 3 بر کاهش تعداد گرگرفتگی و تعداد و شدت تعریق شبانه موثر است اما بر شدت گرگرفتگی تأثیر ندارد.
حمید سوری، مژده مرتضوی، آرمیتا شاه اسماعیلی، حسین محسنی، مهدی زنگی آبادی، الهه عینی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتار پرخطر، رفتاری است که فرد را در معرض عواقب بد یا نا خوشایند قرار می‌دهد. انجام رفتار پر خطر در محل کار منجر به بروز حوادث در کارکنان می‎شود. هدف این تحقیق تعیین میزان شیوع و توزیع رفتارهای پرخطر کارکنان شرکت خودروسازی سایپا در ارتباط با سلامت‏ و ایمنی می‌باشد.

مواد و روش‎ها: در یک مطالعه مقطعی با استفاده از نمونه‎برداری سهمیه‎ای تصادفی و به نسبت از جمعیت کارکنان در معرض خطر شرکت خودرو سازی تعداد 302 نمونه انتخاب شدند. اطلاعات توسط پرسش‎نامه محقق ساخت که پایایی و روایی آن قبل از انجام مطالعه تعیین شده بود به روش خود تکمیلی و مشاهده مستقیم توسط کارشناسان آموزش دیده ایمنی جمع‎آوری شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‎ها: نتایج نشان داد شایع‎ترین بیماری‎ها شامل کمر درد (با 4/86 درصد)، درد دست (با 9/58 درصد)، پا درد (با 40 درصد) و بیماری‌های تنفسی (با 33 درصد)می‎باشد. حداکثر میزان شیوع رفتارهای ناایمن و ناسالم در بین کارکنان شرکت به ترتیب حدود66 و 57 درصد بود. به طور کلی رفتارهای ناایمن در کارکنان با شیفت شب کاری بیشتر بود(001/0p<). رفتارهای ناسالم در کارکنان مونتاژکار، جوشکار، رتوش کار، کاردان، رنگ‌پاش و کارگر خط بیشتر بود(05/0p<).

نتیجه‎گیری: شیوع نسبتاً بالای رفتارهای نا ایمن و ناسالم در افراد مورد مطالعه لزوم انجام مداخلات لازم برای کنترل و پیش‎گیری و در نتیجه کاهش مصدومیت‌های شغلی و بیماری‌های اسکلتی عضلانی و بیماری‌های تنفسی را به ‎ویژه در ارتباط با رفتارهای شایع‌تر و بخش‎های مرتبط و زیرگروه های پرخطرتر را مورد تاکید قرار می‌دهد.


رحمان سوری، محمد رضا اسد، محبوبه خسروی، صادق عباسیان،
دوره 19، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آیریزین، مایوکاین جدیدی است که اثرات مفید خود را از طریق افزایش هزینهکرد انرژی نشان می‏دهد. هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین ورزشی هوازی زیربیشینه بر آیریزین سرمی و تغییر مقاومت انسولینی ناشی از تمرینِ مرتبط با آیریزین در مردان چاق بود.

مواد و روش‏ها: نمونه آماری تحقیق تجربی را 26 آزمودنی چاق تشکیل می‏دادند که به نحو تصادفی در گروه‏های تجربی قرار گرفتند. گروه اول (13 آزمودنی) برنامه تمرینی هوازی را تقریباً با شدتی برای با 50 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 10 هفته مداوم تمرینی( 3 جلسه در هفته و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه) انجام دادند و گروه دوم (13 آزمودنی) هیچ نوع فعالیتی را در طول مداخله ورزشی انجام ندادند. پس از مداخله‏های تحقیقی، سطوح سرمی آیریزین، شاخصهای مقاومت انسولینی، ترکیب بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی بررسی شد. در نهایت، داده‏ها با استفاده از نرم افزار آماری Stata مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‏ها: بررسی‏های آماری نشان داد که مقادیر سرمی آیریزین پس از مداخله تحقیقی در گروه تمرین ورزشی نسبت به گروه کنترل به طور معنی‌داری افزایش یافته است(022/0=p ، 22/6±75/14). در همین راستا، تنها درصد چربی بدنی (57/0±242/1) و هم‏چنین حداکثر اکسیژن مصرفی (328/0±509/1) آزمودنیها به طور معنی‌داری افزایش یافته بود (به ترتیب034/0=p و 0/0001=p). با این حال، تغییرات معنی‌داری در شاخصهای مقاومت انسولینی در ارتباط با آیریزین مشاهده نشد(0/05<p).

نتیجه‏ گیری: مطالعه حاضر نشان داد که آیریزین سرمی متعاقب 30 جلسه تمرین هوازی زیربیشینه مستقل از تغییرات مقاومت انسولینی در افراد چاق افزایش می‏یابد.


رحمان سوری، فردین سهرابی، سیروس چوبینه، علی اصغر رواسی، کاظم باعثی، صادق عباسیان،
دوره 19، شماره 11 - ( بهمن ماه 1395 1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: پروتئین-تیروزین فسفاتاز 1 نوع B(PTP1B) یک آنزیم کلیدی در دفسفوریله کردن گیرنده انسولینی(IR) و ایجاد مقاومت انسولینی است. هدف از این تحقیق، تعیین اثر 12 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن پروتئین-تیروزین فسفاتاز 1 نوع B و مقاومت انسولینی رتهای دیابتی بود.

مواد و روش ‏ها: در این تحقیق، 16 سر رت نژاد ویستار در دو گروه تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. پس ازالقای دیابت به روش درون صفاقی، رت‎های گروه تمرین هوازی، پروتکل تمرینی‎شان را به مدت 12 هفته، 5 جلسه در هفته و با افزایش تدریجی سرعت (18 الی 26 متر بر دقیقه) و زمان (10 الی 55 دقیقه) دویدن روی تردمیل انجام دادند. سپس، نمونه‌گیری خونی و بافت‏ برداری از عضله دو قلوی رت‏ های دیابتی انجام شد. نشان‌گرهای مقاومت انسولین با استفاده از کیت‎های تجاری و بیان ژن PTP1B از طریق روش Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‏ ها: نتایج بیان‌گر کاهش معنی‌دار PTP1B در رت‎های دیابتیِ گروه تمرین هوازی بود(0001/0=p). هم‌چنین، مقادیر گلوکز و مقاومت انسولینی رت‎های گروه تمرین هوازی به طور معنی‌دار کاهش یافته بود(به ترتیب، 02/0=p و 006/0=p). با این حال، میزان انسولین سرمی رت‏ های گروه کنترل به طور معنی‌داری افزایش یافته بود(015/0=p).

نتیجه ‏گیری: به نظر می ‏رسد پروتکل تمرین هوازی در رت‎های دیابتی قادر است مقاومت انسولینی و PTP1B را به طور معنی‌داری کاهش دهد. هم‌چنین، وجود ارتباط بین PTP1B و مقاومت انسولینی احتمالا موید این مطلب است که هر گونه تغییر در مقاومت انسولینی به واسطه تمرین ورزشی، با کاهش تنظیم منفی مسیر سیگنالی انسولین انجام می‏ پذیرد.


بهمن حسنوند، رحمان سوری، صادق عباسیان، مهسا رستگار مقدم منصوری،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: در پاسخ به فعالیت ورزشی، تغییرات سایتوکاینهای التهابی و ضد التهابی متفاوتی در درون فضای بافتی و هم‌چنین گردش خون عمومی ایجاد می‎شود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر سه هفته تمرین متناوب شدید بر لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا در هیپوکمپ موشهای صحرایی بالغ سالم بود.  

مواد و روش‏ ها: 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین، 15 وهله‎ی 4 دقیقه‎ای تمرینات را به مدت 60 دقیقه با 85 تا 90 درصد VO2max و چهار جلسه در هفته(به مدت سه هفته) اجرا ‏کرد. سپس، نمونه‌گیری خونی جهت ارزیابی کیت‎های الایزا و بافت‏برداری از هیپوکمپ موشهای صحرایی انجام شد و با استفاده از روش Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند. هم‌چنین، از آزمون‎های تی وابسته و مستقل برای تعیین تفاوت‎های درون گروهی و بین گروهی استفاده شد.

یافته‏ ها: نتایج بیان‌گر کاهش معنادار مقادیر بیان ژنی لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا در هیپوکمپ موشهای صحرایی در گروه تمرینی بود (به ترتیب 0001/0=p و 0001/0=p). هم‌چنین، کاهش معناداری در مقادیر سرمی لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتای موشهای صحرایی در گروه تمرینی مشاهده شد(به ترتیب 017/0=p و 003/0=p).

نتیجه گیری: به نظر می‏ رسد علت کاهش معنادار لیپوکالین-2 متعاقب تمرین کوتاه مدت شدید، تغییرات کاهشی و معنادار اینترلوکین-1 بتا باشد. همچنین، استفاده از پروتکل تمرینی روی تردمیل(با شدت و مدت یاد شده) در موش‎های صحرایی قادر است مقادیر سرمی و هیپوکمپیِ لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا را به طور معناداری کاهش دهد. 


مهناز نجفی، محمدرضا اسد، مصطفی رحیمی، رحمان سوری، علی آهور،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر بیان ژن ناقل غشایی گلوکز (GLUT4) در عضله اسکلتی رت‌های نر چاق انجام شد.
مواد و روشها: 28 رت نژاد ویستار با میانگین وزنی 25 ±150 گرم تهیه و در گروه‌های کنترل پایه (6 رت)، گروه کنترل چاق (6 رت)، گروه تمرین MICT (8 رت) و گروه تمرین HIIT (8 رت) تقسیم شدند. رتهای گروه کنترل پایه در همان ابتدای پژوهش نمونه‌برداری شدند. رت‌های دیگر به مدت 8 هفته تحت رژیم غذایی پر چرب قرار گرفتند. سپس رت‌های گروه تمرین، پس از یک هفته آشناسازی، به مدت 8 هفته و 5 روز در هر هفته بر روی تردمیل حیوانات تمرین کردند. رتها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین کشته شدند و بافت عضله دوقلوی آن‌ها برداشته شد. بیان ژن GLUT4 به روش
Real-Time PCR اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد هشت هفته غذای چرب باعث افزایش معنی‌دار وزن رتها می‌شود (001/0 =p)، با این حال، هر دو نوع فعالیت ورزشی MICT و HIIT به طور معنیداری از این افزایش وزن جلوگیری کرده است (001/0 = p). علاوه بر این، هر دو نوع فعالیت ورزشی باعث افزایش معنیداری بیان ژن GLUT4 در عضله اسکلتی رت‌های چاق شد (001/0 =p)، هر چند تفاوت معنیداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نگردید
(99/0 =
p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، هر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی با شدت متوسط و تناوبی شدید می‌توانند باعث افزایش بیان ژن انتقال دهنده گلوکز (GLUT4) در عضله ترکیبی تند و کند انقباض رتهای چاق شوند.

صادق عباسیان، علی اصغر رواسی، رحمن سوری، سیروس چوبینه،
دوره 25، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف آدروپین، هورمون جدیدی است که در بهبود متابولیسم لیپیدی و اخیراً در محافظت عملکرد عروقی نقش مهمی ایفا می‏کند. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر 8 هفته آزمایش تناوبی شدید بر آدروپین و متابولیت‏های نیتریک اکسید مردان دچار اضافه وزن بود.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع نیمه‌تجربی و با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. آزمودنی‎ های تحقیق را 32 مرد دچار اضافه وزن (میانگین سنی3/07±30/56 سال و میانگین شاخص توده بدنی 4/2±27/93) تشکیل می‎دادند. پس از انتخاب آزمودنی‏ها، آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه انجام شد و آزمودنی‏ها به ‌صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش تناوبی شدید (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تناوبی شدید، تمرینات تناوبی با شدت بالا را 8 هفته و 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20 تکرار 30 ثانیه‏ای با 13 ثانیه استراحت بین هر تکرار انجام ‎دادند. سپس ارزیابی ترکیب بدن (با دستگاه تجزیه‌وتحلیل ترکیب بدن به‌ روش مقاومت الکتریکی زیستی) و نمونه‎ گیری خونی برای ارزیابی آدروپین و متابولیت‎های نیتریک اکسید (با روش الیزا) قبل و بعد از 8 هفته آزمایش تمرینی انجام شد. تجزیه‌وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‎های تکراری در سطح 0/05>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی مطالعه حاضر با دریافت مجوز و دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق در پژوهش با شماره IR.UT.REC.1395007 انجام و در همه مراحل تحقیق، اصول بیانیه هلسینکی و اخلاق در پژوهش رعایت شد.
یافته ها نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن بود که بین آدروپین گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت
(0CI/26-1/ng/ml  5 و 95 درصد: 0/256±0/88). همچنین بین متابولیت‏های نیتریک اکسید (نیتریت و نیترات) گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت ( 0CI/85-14/μmol/L  15 و 95 درصد: 3/032±7/5). همچنین نتایج بیانگر وجود ارتباط مستقیم معنادار بین آدروپین سرمی و متابولیت‏های نیتریک اکسید در آزمودنی‎های دچار اضافه وزن بود (P=0/001 و r=0/498).
نتیجه گیری به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید با شدت و مدت یاد‌شده توانایی کاهش خطرات قلبی‌عروقی را از طریق افزایش آدروپین و نیتریک اکسید داراست. به‌ علاوه، به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید قادر به تغییرات مطلوبی بر آمادگی قلبی‌عروقی حداکثر اکسیژن مصرفی و ترکیب بدنی مردان دچار اضافه وزن است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb