جستجو در مقالات منتشر شده


40 نتیجه برای سلیمان

لاله سلیمانی زاده، تیمور آقاملایی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده

مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان افسردگی در دانشجویان پرستاری، مامایی و بهداشت و رابطه آن با نگرش فرد نسبت به امور مذهبی در دانشگاه علوم پزشکی بندر عباس است.
روش کار: در این پژوهش 299 آزمودنی (105 پسر و 194 دختر) دانشجو که به روش نمونه گیری غیر احتمالی و از نوع آسان وارد بررسی شده بودند، با آزمون افسردگی بک و جهت گیری مذهبی آلپورت مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: بر اساس آزمون افسردگی بک از مجموع افراد مورد بررسی 55/5% بدون افسردگی، 32/1% افسردگی خفیف، 11% افسردگی متوسط و 1/3% افسردگی نسبتا شدید یا شدید داشتند. بر اساس مقیاس نگرش مذهبی دو بعدی آلپورت، مذهب در 8/7% افراد مورد بررسی بیرونی و در 91/3% درونی شده است. آزمون آماری مجذور کای نشان داد از نظر میزان افسردگی در دختران و پسران اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد.(p>0/05)  بین میزان افسردگی و نگرش فرد نسبت به امور مذهبی همبستگی معکوس وجود دارد به این ترتیب که با بالا رفتن نگرش مذهبی، میزان افسردگی کاهش می یابد .(r=0/16 ,p<0/05)
نتیجه گیری: شدت افسردگی با نگرش فرد نسبت به امور مذهبی ارتباط معنی دار اماری دارد و در افراد کم اعتقاد به مذهب، میزان افسردگی بیش تر از افراد مذهبی است.

ملک سلیمانی مهرنجانی، محمدعلی شریعت زاده،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: رشد جبرانی کلیه معمولا از رشد نفرون ها و بافت بینابینی باقی مانده کلیه پس از برداشتن تمام یا قسمتی از کلیه به علت بیماری یا هر علت دیگر به وجود می آید و این حالت نتیجه پاسخ نفرون های باقی مانده، به کار اضافی است که ایجاد می شود. درچنین شرایطی با افزایش وزن کلیه باقی مانده مواجه می شویم که بر اثر هیپرپلازی و هیپرتروفی حاصل می شود. با این که هورمون رشد برای درمان بیماران اورمیک به کار می رود. ولی عقیده بر این است که این هورمون باعث افزایش هیپرتروفی و پیشرفت رشد جبرانی کلیه به سوی اسکار و در نهایت از کار افتادگی کلیه می گردد .
روش کار: هدف این تحقیق، مطالعه اثر هورمون رشد بر روی تغییرات فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی کلیه بود. برای این منظور 48 رت از دو نژاد نرمال لویس و دوراف لویس انتخاب گردیدند. سپس هر نژاد به چهار گروه کنترل، هورمون رشد نوترکیب، نفرکتومی پیشرفته با هورمون رشد نوترکیب تقسیم شدند. رت های هر دو نژاد تحت عمل نفرکتومی پیشرفته قرار گرفتند و آنگاه به مدت یک ماه روزانه دو نوبت به آنها هورمون رشد انسانی نو ترکیب تزریق شد.
نتایج: نتایج به دست آمده از مطالعه میکروسکوپ الکترونی بافت کلیه نشان داد که در گروه رت های هورمون رشد نوترکیب، غشای پایه توبول ها دارای تراکم موضعی، در گروه نفرکتومی پیشرفته غشای پایه ضخیم و چند لایه ای و در گروه نفرکتومی پیشرفته و هورمون رشد، غشای پایه بسیار ضخیم شده بود. همچنین به طور مشترک در رت های دو گروه نفرکتومی پیشرفته و نفرکتومی همراه با هورمون رشد، موارد زیر در نواحی سیتوزولی و فضای بین سلولی توبول ها مشاهده گردید: ریزش حاشیه مسواکی راس سلول ها، میتوکندری و لیزوزوم فراوان، میتوکندری آسیب دیده، تراکم سیتوپلاستیک میکروفیلامنت ها، افزایش فضای بین سلولی در توبول ها و سلول های تغییر یافته فیبروبلاست و میوفیبروبلاست که به وسیله پروتیین های انباشته شده در بافت خارجی سلولی در بر گرفته شده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه مقایسه فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی باقیمانده در هر دو نژاد رت، مشابه بود ولی تراکم مواد تجمع یافته (پروتیین ها) در بافت خارج سلولی و تراکم غشای پایه در گروه رت های نفرکتومی به اضافه هورمون رشد، کمی بیش تر از گروه نفرکتومی بود؛ لذا به نظر می رسد که هورمون رشد با افزایش سنتز پروتئین های غشای پایه و بافت خارج سلولی می تواند در تغییرات مورفولوژیک بافت بینابینی و توبول های کلیه موثر باشد. 

محمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی، عبدالرحمان دزفولیان، میترا نوری، اسماعیل رودی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت در روند خود به نفروپاتی ختم می شود که از علائم آن افزایش وزن و حجم کلیه و اجزاء آن می باشد. با توجه به ترکیبات مفید پیاز در رابطه با خواص آنتی اکسیدانی و کاهش استرس اکسیداتیو و کاهش دهندگی قند خون هدف مطالعه حاضر بررسی عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی جهت پیشگیری از نفروپاتی و تاثیر آن بر روی ساختمان کلیه به روش استریولوژی است.
روش کار: در این مطالعه تجربی چهار گروه رت بالغ از نژاد ویستار (تعداد=8) به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل؛ گروه کنترل + گروه دیابتی محض، گروه دیابتی + عصاره القاء دیابت از طریق تزریق داخل صفاقی استرپتوزوسین (60 میلی گرم بر کیلوگرم) انجام شد. سپس گروه کنترل + عصاره و گروه دیابتی + عصاره هر روز به مدت 4 هفته با عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی (50 میلی گرم در هر موش) تیمار شدند. سپس همه گروه ها پس از این مدت در آزمایشگاه بیهوش و تشریح شدند و کلیه های چپ رت ها خارج و در محلول بوئن فیکس شدند و بعد از آن فرایند پاساژ بافتی و رنگ آمیزی H&E  انجام شد و با استفاده از تکنیک های استریولوژی محاسبات کمی با روش کاوالیه برای حجم کورتکس، مدولا و گلومرول ها و حجم کلیه صورت گرفت. اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزارSPSS  از طریق آزمون آماری آنوا یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. P کمتر از 0/05 معنی دار تلقی شد.
نتایج: وزن اولیه و ثانویه رت ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + عصاره تفاوت نداشت اما در دو گروه کنترل و کنترل + عصاره متفاوت بود (0/05P<). وزن کلیه در گروه دیابتی + عصاره در مقایسه با گروه دیابتی محض دارای تفاوت معنی دار بود (0/001P<). حجم مدولا، کورتکس و کل کلیه در گروه دیابتی محض در مقایسه با گروه دیابتی + عصاره تفاوت نکرد. در صورتی که حجم کل گلومرول ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + وعصاره تفاوت معنی داری را نشان داد (0/001P<).
نتیجه گیری: القاء دیابت تجربی توسط STZ  در یک دوره کوتاه مدت نشان داد که عصاره پیاز خوراکی از هیپرتروفی گلومرول و افزایش وزن کلیه در رت های دیابتی جلوگیری می کند، در صورتی که بر روی حجم کل کلیه اثر ندارد. لذا پیشنهاد می گردد اثرات عصاره پیاز بر ساختار کلیه در یک دوره طولانی مدت مورد بررسی قرار گیرد.

دكتر ملک سلیمانی، دكتر هدایت صحرایی، دكتر مهر انگیز صدوقی، خانم پریسا مالکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات نشان داده است که مصرف مورفین قبل از تولد می‌تواند در نوزادان رت منجر به بروز وابستگی دارویی و عوارض رفتاری گردد. در این تحقیق به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر بر تکوین جنینی عقده‌های قاعده‌ای در رت پرداخته شده است. روش کار : در این مطالعه تجربی 36 رت ماده با میانگین وزنی 300-250 گرم به صورت تصادفی انتخاب و پس از باروری، به شش گروه 12روزه کنترل ومورفینی،14روزه کنترل ومورفینی و17روزه کنترل ومورفینی تقسیم شدند. گروه‌های مورفینی، مورفین را بادوز 01/0میلی گرم در میلی لیتر در آب آشامیدنی (20میلی لیتر آب برای هر رت) دریافت کردند. در روزهای12،14و17 بارداری رت‌های آبستن با استفاده ازکلروفرم بیهوش و جنین‌ها از رحم خارج گردید. وزن و طول فرق سری- نشیمنگاهی آنها اندازه‌گیری وفیکس شدند. بعد از مراحل پردازش بافتی، برش‌های 5 میکرونی تهیه و با روش H&E رنگ آمیزی انجام شد. برای اندازه‌گیری رشد عقده‌های قاعده‌ای، برش‌های رنگ شده به کمک نرم‌افزار موتیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: کاهش وزن و طول جنین‌هایی که مادرشان مورفین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل درروزهای 12و14 معنی‌دار بود. هم‌چنین مشاهده شد که مصرف روزانه مورفین تکوین عقده‌های قاعده‌ای را در روزهای12، 14و17 به تأخیر می‌اندازد. نتیجه گیری: از این مشاهدات نتیجه‌گیری می‌شود که مصرف مورفین در دوران بارداری باعث بروز نقص‌هایی درتکوین عقده‌های قاعده‌ای جنین می‌گردد.
ناصر مهدوی شهری، علی رمضانی، محمد علی شریعت زاده، علی مقیمی، ملک سلیمانی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: یکی از شدیدترین اختلالات خلقی که در DSM-IV-TR شرح داده شده است اختلال دوقطبی نوع1 می‌باشد. این اختلال باتغییر در عملکرد CNS به وجود آمده و به نظر می‌رسد که با تغییر در ترشح نوروترانسمیترهای مغز، شخص دوره‌های مانی و افسردگی را تجربه کند. علل متعددی از جمله احتمالاً عوامل محیطی و ژنتیک در بروز اختلال دوقطبی نوع 1 موثرند. خطوط پوستی در سه ماهه اول و دوم تکامل جنین تحت اثر هر دو عامل محیط و وراثت شکل می‌گیرد و پس از آن تغییر نمی‌کند. همین دوره، دوره بحرانی رشدCNS نیز می‌باشد. احتمالاً الگوهای خطوط پوستی ممکن است با بیماری‌های ژنتیک در ارتباط باشند که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است. روش کار: این پژوهش مطالعه‌ای مورد - شاهدی می‌باشد. هدف از این تحقیق مطالعه الگوهای کمی وکیفی درماتوگلیفیک (خطوط پوستی) در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 ومقایسه آن با افراد سالم بود. براین اساس پرینت انگشتان وکف دست 30 بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی نوع 1 که در بیمارستان روانی ابن سینای مشهد بستری بودند و84 نفر سالم به عنوان شاهد گرفته شد (هر دو گروه از نژاد فارس انتخاب شدند). نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون‌های آماری تی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که مجموع خط شماری a-b (TABRC) در زنان و مردان با اختلال دو قطبی نوع 1 نسبت به گروه شاهد کاهش نشان می‌دهد، ولی این کاهش معنی دار نیست. اما از نظر نوع اثر انگشت بیماران، در مجموع اشکال Loop وWhorls نا همگن ونسبت به گروه شاهد معنی دار بودند(001/0p= و 003/0p= ). نتیجه‌گیری: در مجموع به نظر می‌رسد که درماتوگلیفیک می‌تواند یک روش جالب برای مطالعات ژنتیکی و احتمالاً روش مناسبی در تعیین پیش آگهی اختلال دوقطبی نوع1 و شاید بسیاری از بیماری‌های روانی دیگر باشد.
سلیمان زند، هادی حسنخانی، پروین سلطانی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: نارسایی مزمن کلیه یک مشکل بهداشتی مهم است و هر ساله بر تعداد مبتلایان به این بیماری افزوده می‌شود. در صورت بروز نارسایی غیر قابل برگشت کلیه، بیماران باید به صورت دائمی همودیالیز شوند. با توجه به این که دیالیز ناکافی سبب افزایش مرگ و میر می‌شود تعیین کفایت همودیالیز و ارتقای آن در این بیماران از اهمیت بسیاری بر خوردار است. بنابر این مطالعه حاضر با هدف تعیین کفایت دیالیز در بیماران بخش دیالیز بیمارستان ولی عصر اراک در سال 1383 طراحی شده است. روش کار: این پژوهش، یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می‌باشد که بر روی 103 بیمار بستری تحت دیالیز بیمارستان ولی عصر اراک انجام گرفته است. در این پژوهش اطلاعات بر اساس اندازه‌گیری وزن، فشار خون (قبل و بعد از دیالیز)، مدت دیالیز و انجام آزمایش‌های BUN و Crخون قبل از وصل کردن بیمار به دستگاه و در فاصله 5 دقیقه پس از خاموش کردن پمپ، از مسیر شریان و بلافاصله قبل از شروع دیالیز نوبت بعد، جمع‌آوری شد و با استفاده از آزمون‌های آماری تی و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میزان متوسط KT/V 14/0± 58/0، میانگین سرعت کاتابولیک پروتئین (nPCR)11/0±36/0گرم بر کیلوگرم در روز و میزان متوسط غلظت متوسط زمانی اوره (TAC) 14± 3/43 میلی گرم بر دسی لیتر بود که تفاوت معنی‌دار آماری با میزان استاندارد داشت (05/0>p) KT/V.زنان18 /0± 49/0و مردان 10/0±47/0 بود و بین KT/V بیماران با توجه به جنسیت آنها اختلاف معنی‌دار دیده شد (03/0p<). هم‌چنین بین تحصیلات و KT/V, TAC و تعداد دفعات دیالیز در هفته رابطه خطی مثبت وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به بی کفایتی همودیالیز در تقریباً 80 درصد بیماران و پایین بودن شاخص‌های کفایت همودیالیز از میزان استاندارد، پیشنهاد می‌شود ضمن ارزیابی کفایت دیالیز بیماران به صورت دوره‌ای، مطالعه‌ای دیگر نیز جهت بررسی علت عدم کفایت همودیالیز در این مرکز انجام شود .
امیر قائمی، محمد فرشباف، حوریه سلیمانجاهی، رضا امیدبیگی، طراوت بامداد، داوود حکمت پو، کسری حمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: عوارض ناشی از داروهای شیمیایی منجر به گرایش به سمت داروهای طبیعی شده است که عوارض جانبی کمتری دارند. در این مطالعه اثر ضد ویروسی عصاره به دست آمده از ریشه جعفری مکزیکی بر علیه ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک و دو انسانی بررسی شد. روش کار: این پژوهش یک مطالعه تجربی است. برای انجام آن عصاره الکلی از ریشه‌های این گیاه به روش مسراسیون تهیه و در شرایط خلاء تغلیظ شد. سلول Vero در محیط کشت DMEM حاوی 5 درصد سرم جنین گوساله کشت داده شد. بعد از تهیه بذر ویروس و تعیین عیار آن، رقت‌های مختلف عصاره(160/1، 80/1، 40/1، 20/1، 10/1) با ویروس با عیار مشخص مجاور و به محیط کشت سلول اضافه گردید و اثرات ضد ویروسی آن با مقایسه با کنترل‌های مختلف ارزیابی شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسه چندگانه دانکن استفاده شد. نتایج: یافته‌ها نشان داد که عصاره به دست آمده از ریشه جعفری مکزیکی به طور معنی‌داری باعث جلوگیری از تکثیر ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 1 و 2 انسانی شد. این عصاره، ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 را نسبت به تیپ 1 بهتر کنترل می کند. بررسی‌ بر روی رقت‌های مختلف عصاره نشان داد که فعالیت ضد ویروسی در رقت‌های مختلف متفاوت است و بیشترین فعالیت ضد ویروسی بر علیه هر دو ویروس در رقت10/1 حاصل گردید. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که عصاره به دست آمده از ریشه گیاه جعفری مکزیکی دارای پتانسیل ضد ویروسی خوبی بر علیه ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک و دو انسانی می‌باشد که می‌توان از آن به عنوان یک منبع دارویی برای کنترل این بیماری‌های ویروسی استفاده نمود.
حمید ابطحی، قاسم مسیبی، علی هاتف سلیمانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: استرپتولیزین O از جمله پروتئین‌های ترشحی استرپتوکک پیوژن بوده که دارای قدرت آنتی ژنیک می‌باشد. امروزه با ردیابی آنتی‌بادی‌های ضد این پروتئین روند عفونت ناشی از این باکتری پی‌گیری می‌شود. تاکنون تولید نوترکیب این پروتئین با استفاده از ناقلین بیانی دارای پروتئین الحاقی صورت گرفته است. در این تحقیق سعی گردیده تا تولید پروتئین با استفاده از ناقلین بدون پروتئین الحاقی انجام پذیرد. روش کار: در این تحقیق تجربی با طراحی پرایمر اختصاصی و استفاده از روش PCR، ژن استرپتولیزینO از استرپتوکک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET28a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET28a-SLO وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القا توسط IPTG و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیتNi-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد. نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط روش PCR با ژن استرپتولیزینO استرپتوکک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزینO با القا پلاسمید pET28a-SLO توسط IPTG انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA انجام شد. میزان پروتئین خالص شده برابر 100 میکرو گرم در میلی لیتر به دست آمد. سرم موش واجد آنتی استرپتولیزین O در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجه گیری: تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزین O بدون استفاده از پروتئین الحاقی در میزبان اشریشیا کلی نیز امکان‌پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی‌ژنیک خود را به خوبی حفظ می‌کند. بنابر این می‌توان از آن در تشخیص آنتی بادی ضد استرپتولیزین O در بیماران مبتلا به عفونت استرپتوککی استفاده کرد.
ملک سلیمانی مهرنجانی، سید محمد شریعت زاده، پریسا مالکی، منیره محمودی،
دوره 10، شماره 4 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که به دلیل کاربرد آن در صنایع شیمیایی مقدار آن در شهرهای صنعتی بیش از سایر مناطق است. این ترکیب از طریق مواد غذایی، هوا، آب آشامیدنی و خاک وارد بدن می‌شود و دارای اثر هیستوپاتولوژیک بر روی اندام‌های مختلف بدن از جمله کلیه می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش مطالعه کمّی اثر هیستوپاتولوژیک سدیم ارسنیت بر ساختمان کلیه رت می‌باشد. روش کار: برای انجام این پژوهش که از نوع تجربی می‌باشد، 12 سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±200 گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تیمار با سدیم آرسنیت به طریق دهانی 8 میلی گرم در کیلوگرم در روز و گروه کنترل (فقط با آب )تقسیم شدند. دو ماه بعد از تیمار، ابتدا رت‌ها وزن و سپس با اتر بیهوش و پس از تشریح، کلیه چپ آنها بیرون آورده شد. سپس تمیز و وزن گردید و در محلول فرمالین10 درصد فیکس شد. پس از تهیه برش‌های 1 میلی متری، مراحل پاساژ بافتی انجام شد و آنگاه برش‌های 5 میکرومتری تهیه وبا روش هماتوکسیلین – ائورین (H&E) رنگ آمیزی صورت گرفت. برش‌های آماده شده با روش استریولوژی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. داده‌های به دست آمده با آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت میانگین‌ها در سطح 05/0p< معنی‌دار در نظر گرفته شد. نتایج: حجم کل کلیه و حجم کورتکس (001/0p<) و مدولا (003/0p<) در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌دار نشان داد. حجم توبول (001/0p<) وحجم بافت بینابینی (003/0p<) نیز در گروه تیمار کاهش معنی‌دار داشت. حجم گلومرولوس در گروه تیمار کاهش معنی‌دار نشان داد(001/0p<). حجم کپسول بومن نیز در گروه تیمار کاهش معنی‌دار نشان داد(03/0p<)، در حالی که تفاوت معنی‌داری در حجم جدار کپسول بومن، فضای مویرگی و تافت گلومرول مشاهده نشد. در این مطالعه وزن کلیه در گروه تیمار نیز نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنی‌دار بود (002/0p<) و وزن رت نیز در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنی‌دار بود (01/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آشامیدن آب آلوده به سدیم ارسنیت موجب تغییرات هیستوپاتولوژیک در کلیه و وزن رت می‌شود. برای تعیین میزان اثر این تغییرات هیستوپاتولوژیک بر عمل کلیه باید مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
سلیمان زند، اشرف زمانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: کمردرد یک مشکل شایع بالینی دوران بارداری می باشد. محققان ورزش را بعنوان یک روش پروفیلاکسی در کاهش کمردرد مادران باردار مطرح می کنند . این مطالعه با هدف تعیین تاثیر انجام ورزش مناسب و وضعیت بدنی صحیح در هنگام فعالیت های روزانه دوران بارداری از طریق آموزش و انجام آن توسط خانم های باردار طراحی شده است . روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که 138نفر از خانم های بارداری در آن شرکت کردند . پژوهش در چهار مرحله: 1- اخذ شرح حال 2- تعلیم 3- اجراء (افرادمورد پژوهش در طی 30 هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه 10 نوع حرکت ورزشی سبک وهوازی را زیر نظر یک فیزیوتراپ انجام می دادند) 4- ارزیابی نهایی، اجراء شد . نتایج با استفاده از آزمونهای آمارهای و از طریق نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: با توجه به نتایج حاصله ، 2/18 درصد از زنان گروه تجربی و 6/36 درصد از زنان باردار گروه کنترل مبتلا به کمردرد در دوران بارداری شدند . آزمون کای اسکویر ، تفاوت معنی دار آماری را بین دو گروه از نظر ابتلا به کمر درد در دوران بارداری نشان داد(05/0p< ، 5/36= χ²). هم چنین نسبت احتمال در گروه شاهد نسبت به مورد 2 به دست آمد(91/1- 04/4 CI%95 = و05/0p< ) . نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که ورزش در دوران بارداری موجب حذف کمر درد نمی شود ولی می تواند بروز کمر درد را در این دوران کاهش داده یا به تاخیر اندازد .
سید محمد علی شریعت زاده، ناصر مهدوی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمیدرضا مؤمنی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: یکی از بهترین مثال‌های ترمیم اپی مورفیک واقعی در پستانداران، جایگزینی مجدد انواع بافت‌های پایه در سوراخ‌های ایجاد شده در لاله‌ی گوش خرگوش است که از طریق تمایز بافت بلاستما ایجاد می‌گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی سرعت و درصد ترمیم سوراخ‌های ایجاد شده با اشکال هندسی متفاوت در لاله گوش خرگوش می‌باشد. روش کار: در این تحقیق با استفاده از انبرهای مخصوصی که به همین منظور ساخته شده بودند سوراخ‌هائی با اشکال هندسی متفاوت (دایره، مربع و مثلث) با مساحت یکسان (50 میلی متر مربع) در نواحی متفاوت لاله گوش (نزدیک سر، میانی و دور از سر) خرگوش ایجاد گردید. بعد از ایجاد سوراخ، به فاصله هر سه روز و به مدت 36 تا 40 روز زخم‌ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با اندازه‌گیری سطوح ترمیم شده وترمیم نشده، درصد ترمیم زخم محاسبه گردید. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که سرعت و درصد ترمیم در سوراخ‌های به شکل دایره نسبت به سوراخ‌های به شکل مربع و مثلث به طور معنی‌داری بیشتر بود. علاوه بر آن سورا‌خ‌های ایجاد شده در بخش‌های نزدیک به سر در لاله گوش، سرعت ترمیمی بیشتری را نسبت به سوراخ‌های حاشیه‌ای نشان دادند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، ترمیم زخم‌های لاله گوش خرگوش با شکل هندسی سوراخ ایجاد شده بستگی دارد، به طوری که سرعت و درصد ترمیم در اشکال دایره‌ای شکل بیشتر در حالی که در اشکال زاویه دار کمتر می‌باشد.
کورش رضایی، حمیدرضا کوهستانی، سلیمان زند،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات نسبتاً محدودی در مورد استفاده هم‌زمان از سالین لاک، به منظور تزریق متناوب دارو یا مایعات وریدی و تهیه نمونه خون انجام گرفته است. این مطالعه به منظور مقایسه مقادیر بیوشیمیایی سرم، در نمونه خون گرفته شده از سالین لاک به دنبال تزریق دارو یا مایعات وریدی، با نمونه‌ای که به روش معمول (خون‌گیری وریدی) از ورید دست مقابل تهیه شده است انجام گرفت. روش کار: یک طرح نیمه تجربی به صورت آینده‌نگر بر روی 63 بیمار بستری در بخش قلب بیمارستان آموزشی امیر کبیر اراک که با نمونه‌گیری آسان در مطالعه شرکت کردند انجام گرفت. در گروه مورد یک تورنیکت در بالای سالین لاک بسته می‌شد و پس از دور ریختن نیم میلی‌لیتر از خون موجود در فضای مرده سالین لاک، مقدار 5 میلی لیتر خون جهت آزمایشات بیوشیمیایی گرفته می‌شد. به طور هم‌زمان از ورید دست مقابل به همان مقدار، خون به روش معمول به عنوان کنترل گرفته می‌شد. نمونه‌ها از نظر قند ناشتا، کلسترول، تری گلیسرید، سدیم، پتاسیم، اوره، کراتینین، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پائین، کراتین فسفو کیناز و لاکتیک دهیدروژناز بررسی شدند. نتایج: 9/53 درصد شرکت کنندگان مذکر بوده میانگین سن آنها 63/12±52/63 سال بود. تفاوت آماری معنی‌داری بین مقادیر بیوشیمیایی خون گرفته شده از سالین و خون‌گیری وریدی وجود ندارد(06/0p>). نتیجه گیری: پرستاران می‌توانند از سالین لاک پس از تزریق متناوب دارو یا مایعات وریدی، به منظور تهیه نمونه خون برای اندازه‌گیری مقادیر بیوشیمیایی سرم استفاده نمایند. با کاربرد این روش، درد و ناراحتی بیمار به دلیل خون‌گیری وریدی مکرر کاهش می‌یابد.
سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، ملک سلیمانی، زهرا رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: سرطان پوست یکی از مهم‌ترین و شایع‌ترین سرطان‌های رایج در جهان است. این بیماری رتبه اول در بین مردان و رتبه دوم در بین زنان را به خود اختصاص داده است. این مطالعه با هدف تعیین تغییرات کروموزومی ایجاد شده در بروز سرطان پوست القایی در موش های صحرایی صورت گرفت. روش کار:در این پژوهش بنیادی، 20 موش صحرایی نژاد اسپراگودالی به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش با استفاده از تزریق زیر جلدی 5/2 میلی گرم ماده کاسینوژنیک 7و12 دی متیل بنزآلفاآنتراسن ایجاد سرطان پوست شد. تومورهای ایجاد شده در گروه‌های مورد آزمایش به محیط کشت منتقل و کروموزوم‌های متافازی تهیه گردید. سپس رنگ آمیزی باندینگ انجام گرفت و ژن‌های مستقر در آنها شناسائی گردید. هم‌چنین از روش مقایسه ژنومیک جهت تعمیم نقش احتمالی آنها به انسان استفاده شد. روش‌های هسیتوپاتولوژی و ایمنوهیستوشیمی برای شناسائی و تعیین مراحل توموری به کار گرفته شد. نتایج: بیشترین و مشترک ترین تغییرات کروموزومی در بین مجموعه‌های کروموزومی مطالعه شده به ثبت رسید چنانچه افزایش عددی در کروموزوم‌های شماره 1، 15و 17 و کاهش عددی در کروموزوم‌های شماره 1، 7، 10 و 15 مشاهده شد. علاوه بر این، تغییرات ساختاری از جمله حذف در کروموزوم‌های شماره 1، 4،8 ، 9 ، 10، 15 و 17 و اضافه شدگی در کروموزوم‌ 15 مشاهده گردید. نتیجه گیری: پیش‌بینی می‌گردد ژن‌های CST6، PRKCDBP، PTCH1، DKK3،BRMS1، CDKN1C، CD81، DMP1، CDKN2B ، EEF1A1 ، HRAS، CASP2 و KLF4 در بروز سرطان پوست دخالت دارند.
ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، محمد حسین آبنوسی، پروا نسیمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: کشت قطعات نخاع گرفته شده از پستانداران بالغ می‌تواند به عنوان یک مدل آزمایشگاهی مناسب جهت ارزیابی قابلیت حیات سلولی، بررسی آسیب‌های نخاعی و مکانیسم‌های دخیل در مرگ سلولی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر قطعات نخاع موش بالغ مورد استفاده قرار گرفت تا به بررسی نحوه مرگ نورون‌های حرکتی در قطعات کشت شده بپردازد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی حاضر ناحیه سینه‌ای نخاع 4 موش‌ بالغ Balb/c توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و این قطعات برای دوره‌های زمانی متفاوت کشت و در انکوباتور دی‌اکسیدکربن دار در درجه حرارت 37 درجه سانتی‌گراد انکوبه شد. سپس قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) و قطعات کشت شده فیکس و توسط کرایوستت برش‌گیری شد. برای مطالعه جنبه‌های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مرگ سلولی، از روش‌های رنگ آمیزی فلئورسنت، تکنیک تانل و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد. نتایج: در نورون‌های حرکتی قطعات تازه تهیه شده هیچ گونه آثار آپوپتوزیس مشاهده نشد، در حالی که 6 ، 12 و 24 ساعت پس از کشت، این نورون‌ها نشانه‌های آپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلول، متراکم شدن هسته و کروماتین را به نمایش گذاشتند. هم‌چنین 6 و 12 ساعت پس از کشت تانل مثبت بودند. علاوه بر آن DNA استخراج شده از قطعات کشت شده برای 24 ساعت فراگمنت‌های نوکلئوزومی DNA را برروی ژل آگارز نشان داد. نتیجه گیری: نتایج موید وقوع آپوپتوزیس در نورون‌های حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ می باشد.
سعید دانشمندی، ندا سلیمانی، علی اکبر پور فتح اله، مرتضی ستاری،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های میکروبی انسانی از چالش‌های مهم بهداشتی محسوب می‌شود و مسئولین در این زمینه با مشکلات عدیده‌ای مخصوصاً مقاومت باکتری‌ها نسبت به آنتی بیوتیک‌ها مواجه هستند. هدف این تحقیق، ارزیابی اثرات متقابل دارویی و فعالیت ضد باکتریایی اسانس زیره سبز علیه برخی از باکتری‌های پاتوژن می‌باشد. مواد و روش ها: دراین مطالعه تجربی آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از دانه آن تخلیص شد. برای بررسی عملکرد ضد باکتریایی اسانس از روش انتشار از دیسک با استفاده از اندازه‌گیری قطر هاله مهاری و تعیین حداقل غلظت مهاری توسط روش میکروبراث دایلوشن بر روی چندین رده استاندارد باکتریایی استفاده شد. در بررسی اثرات سینرژیستی و آنتاگونیستی، سویه‌های استاندارد باکتریایی بر روی محیط حاوی اسانس کشت داده شده و سپس دیسک‌های آنتی بیوتیکی بر روی آن قرار گرفت. یافته ها: بر اساس تست انتشار دیسک در آگار بیشترین میزان هاله عدم رشد مربوط به باسیلوس سرئوس با قطر 44 میلی متر مشاهده شد. اسانس فعالیت هم افزایی با جنتامیسین (10 میکروگرم) را بر اشریشیا کلی نشان داد. نتیجه گیری: اسانس زیره سبز می‌تواند به تنهایی یا در ترکیب با سایر عوامل ضد میکربی برای درمان عفونت‌های باکتریایی موثر باشد. همچنین این جزء می‌تواند عملکرد برخی از آنتی بیوتیک‌ها را تقویت نماید که امکان استفاده از آن را به ویژه در موارد مقاومت دارویی مطرح می‌نماید.
عذرا کنارکوهی، حوریه سلیمان جاهی، شهاب فلاحی، حسین ریاحی مدوار، زهرا مشکات،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس های پاپیلوما بر اساس قدرت و پیش آگهی سرطان‎های ایجاد شده توسط آنها با استفاده از پروتئین‎های ویروسی E6 وE7 به سه گروه با خطر بالا، پایین و متوسط تقسیم‎بندی می‎گردند. امروزه از روش‎های مختلف مدل سازی در پزشکی بالینی، در تشخیص بیماری‎ها و بررسی ویژگی‎های مولکولی آنها استفاده می‎شود. در میان روش‎های نوین مدل‎سازی، سیستم‎های فازی از جایگاه ویژه‎ای در زمینه‎های مختلف علوم برخوردارند. هدف از این مطالعه به کارگیری یک مدل هوشمند ریاضی برای پیش بینی قدرت سرطانزایی ویروس پاپیلومای انسانی بر اساس تعدادی از ویژگی‎های بیوشیمیایی پروتئین E7 می باشد. مواد و روش‎ها: در این تحقیق با استفاده از سیستم استنتاج فازی - عصبی تطابقی(ANFIS) روش جدیدی جهت تخمین میزان سرطان‎زایی ویروس‎های پاپیلومای جدا شده از بیماران ارائه شده است. فرآیند توسعه و ارزیابی مدل با استفاده از مجموعه داده‎های واقعی و معیارهای آماری و گرافیکی مختلفی صورت گرفته است. بدین منظور با تهیه داده‎های بیوشیمیایی و بیوفیزیکی مورد نیاز در مورد ژنE7 از اطلاعات موجود، اقدام به ایجاد مدل مورد نظر شد. در مرحله بعد نتایج حاصل از مدل با داده‎های واقعی اعتبار یابی شد. یافته‎ها: طبق نتایج تحقیق، مدل ایجاد شده قادر به پیش بینی موفقیت آمیز سرطان‎زایی پاپیلوما ویروس‎ها است. مقادیر RMSE و R2 مربوط به مدل در مرحله آموزش به ترتیب برابر 18/101 و99/0 و در مرحله ارزیابی 8/173و 94/0 به دست آمد. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، استفاده از مدل تطبیقی استنتاج فازی – عصبی، دقت تخمین شدت پدیده سرطان زایی ویروس را به میزان قابل توجهی بهبود می‎بخشد. روش ارائه شده در این تحقیق رهیافت جدیدی در تخمین سرطان زایی محسوب شده و به خوبی قابلیت اتصال و ترکیب با مدل‎های بالینی و نیز بهنگام سازی با توجه به شرایط واقعی را دارد.
ندا سلیمانی، سعید دانشمندی، مرتضی ستاری، علی اکبر پور فتح اله،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده صحیح از گیاه زیره سبز همچنین یافتن کاربردهای مختلف برای آن در طب و صنعت نیازمند شناخت عملکردهای مشخص‎تر این گیاه دارویی می‎باشد. در این مطالعه به تعیین اثر اسانس این گیاه بر روی ماکروفاژها و همچنین رده سلول‎های توموری می‎پردازیم. مواد و روش ها: در طی یک مطالعه تجربی - آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از میوه آن تخلیص شد و در غلظت‎های مختلف بر روی ماکروفاژهای صفاقی و ماکروفاژهای فعال شده با لیپوپلی ساکارید اثر داده شد. آزمون توانایی احیا 3- (4 و 5 دی متیل تترازول -2- یل) 2 و 5 دی فنیل تترازولیوم بروماید برای بررسی میزان بقاء ماکروفاژها انجام گرفت و میزان تولید نیتریک اکساید در سوپ رویی کشت با معرف گریس سنجیده شد. رده سلولی فیبروسارکومای موشی WEHI-164 در مجاورت با غلظت‎های مختلف اسانس زیره سبز کشت داده شد و میزان سیتوتوکسیسیته با آزمون توانایی احیا بررسی گردید. یافته‎ها: میزان بقاء ماکروفاژها همچنین میزان تولید نیتریک اکساید در غلظت‎های 50 و 500 میکروگرم در میلی‎لیتر از اسانس زیره سبز کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). آزمون توانایی احیا نشان داد که اسانس زیره سبز در غلظت‎های 50 و 500 میکروگرم در میلی لیتر موجب مهار مشخص سلول‎های توموری می‎گردد(001/0>p). نتیجه گیری: اسانس زیره سبز با داشتن خواص ایمونومدولاتوری می‎تواند در بسیاری از بیماری‎های التهابی و ایمونولوژیک همچنین به عنوان یک عامل در درمان تومورها و یا به صورت داروی کمکی به کار گرفته شود.
محمد حسین آبنوسی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، مجید مهدیه نجف آبادی، مژگان براتی، الهام شجاع فر،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: در این تحقیق اثر پارانونیل فنل به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بر توانایی حیات و مرفولوژی سلول بنیادی مزانشیم مغز استخوان بررسی شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزاشیم مغز استخوان رت تحت شرایط استریل استخراج و در محیط کشتDMEM حاوی 15 درصد FBS و پنی سیلین/استرپتومایسین تا سه پاساژ کشت و سپس با غلظت‌های مختلف پارانونیل فنل (250 و 200، 150، 100، 50، 10، صفر میکرومولار) در زمان‌های مختلف 48، 36، 24 و 12 ساعت تیمار شد. توانایی حیات این سلول‌ها با روش تریپان بلو و متیل تیازول تترازولیوم MTT بررسی و در نهایت دوز 100 میکرومولار و زمان 24 ساعت برای ادامه مطالعه انتخاب شد. مورفولوژی سلول‌ها با رنگ آمیزی هوخست، پروپیدیم آیوداید، اکریدین اورانژ و منو دنسیل کاداورین بررسی شد‏، و پروفیل پروتئین آنها توسط SDS-PAGE مورد مطالعه قرار گرفت. داده‌ها با روش‌های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بر اساس آنالیز واریانس دوطرفه، اثر متقابل و همزمان دوز مصرفی پارا نونیل فنل و زمان تیمار باعث کاهش معنی‎دار توانائی حیات سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد(001/0p<). توانائی حیات سلول‌ها با آنالیز واریانس یک طرفه در دوز 100 میکرومولار به بعد در همه زمان‌های تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنی‎دار بود(05/0p<). متراکم شدن و تغییر شکل هسته، تخریب غشاء، حضور واکوئل‌های متعدد در سیتوپلاسم مشاهده شد. نتیجه‌گیری: مسمومیت با پارانونیل فنل موجب تغییر در مرفولوژی سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد و کاهش معنی‎دار قدرت زیستی این سلول‌های وابسته به دوز و زمان بود.
علی خوانین، محسن سلیمانی، مهدی اکبری، رمضان میرزایی، مسعود مطلبی، حسن اصیلیان، اردلان سلیمانیان،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: صدای تروما یکی از آلاینده های فیزیکی جوامع امروز و تطابق با صدا به عنوان یکی از مکانیزم های حفاظت سیستم شنوایی مطرح می باشد. این مطالعه با منظور تعیین اثر حفاظتی تطابق صوتی بر سیستم شنوایی انجام شده است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی از 15 سر خرگوش سالم نر سفید سه ماهه نیوزلندی، در سه گروه دستگاه تولید صدا، محفظه مواجهه با صدا، صداسنج و دستگاه شنوایی سنجی پاسخ صوتی اعوجاجی استفاده شد. گروه اول خرگوش‌ها مواجهه با صدای تروما، گروه دوم مواجهه با صدای تطبیقی و تروما و گروه سوم به عنوان شاهد انتخاب شدند، تراز فشار صدای تطابقی 80 دسی بل و تراز فشار تروما 105 دسی بل و در محدوده فرکانس 3000-500 هرتز انتخاب شد. پاسخ صوتی اعوجاجی گوش خرگوش ها بعد از مواجهه با صدا اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: صدای تطبیقی با تراز شدت 80 دسی‌بل بعلاوه صدای تروما، مقاومت سیستم شنوایی خرگوش را در فرکانس های مختلف نسبت به صدای تروما 17-13 دسی‌بل افزایش داده به نحوی که در تمامی فرکانس ها بین دو گروه مواجهه با صدای تروما و مواجهه با صدای تطبیقی و تروما (توام) اختلاف معنی داری دیده شد (05/0 > P). نتیجه گیری: صدای تطابق می تواند به عنوان یک عامل حفاظتی سیستم شنوایی در برابر صدای تروما باشد
سید محمد علی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، احمد همتا، مریم قندی زاده،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سدیم آرسنیت بر روی سیستم تولید مثلی اثرات سوء داشته و ویتامین E آنتی آکسیدانی قوی و فاکتور مهم تولید مثلی است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ویتامینE برساختمان و تعداد فولیکول‌های تخمدان در طی تکامل آن در رت‌های تیمار شده با سدیم آرسنیت بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، رت‌های باردار نژاد ویستار به 4 گروه 6 تایی کنترل، ویتامینE ، سدیم آرسنیت و سدیم آرسنیت+ویتامین Eتقسیم شدند. تیمار مادران با گاواژ از روز هفتم حاملگی تا پایان دوره شیرخوارگی انجام سپس تا 120 روزگی بر روی نوزادان ادامه یافت. در پایان، تخمدان چپ خارج‏، فیکس و تعداد انواع فولیکول‌های تخمدان، فولیکول‌های آترزی، ضخامت منطقه شفاف، حجم اووسیت و هسته آن در انواع فولیکول‌ها در برش بافتی تخمین زده شد. در پایان داده‌ها با نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: سدیم آرسنیت باعث کاهش(05/0p<) تعداد کل فولیکول‌های، بدوی، ثانویه، آنترال و گراآف و افزایش (05/0p<) فولیکول‌های آترزی و کاهش (05/0p<) ضخامت منطقه شفاف در فولیکول‌های ثانویه و آنترال و هم‌چنین کاهش (05/0p<) میانگین حجم اووسیت در انواع فولیکول‌های بدوی و اولیه و میانگین حجم هسته اووسیت در انواع فولیکول‌های اولیه، ثانویه، آنترال و گراآف در گروه سدیم آرسنیت نسبت به سایر گروه‌ها شد. ویتامین E در گروه سدیم آرسنیت+ویتامین E موجب افزایش (05/0p<) تعداد انواع فولیکول‌ها و ضخامت منطقه شفاف و هم‌چنین کاهش تعداد فولیکول‌های اترتیک و افزایش حجم اووسیت و هسته آن در حد گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می‌توان ویتامین E را به عنوان یک مکمل در جبران اثرات سوء ناشی از سدیم آرسنیت استفاده کرد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb