31 نتیجه برای سلیمانی
لاله سلیمانی زاده، تیمور آقاملایی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان افسردگی در دانشجویان پرستاری، مامایی و بهداشت و رابطه آن با نگرش فرد نسبت به امور مذهبی در دانشگاه علوم پزشکی بندر عباس است.
روش کار: در این پژوهش 299 آزمودنی (105 پسر و 194 دختر) دانشجو که به روش نمونه گیری غیر احتمالی و از نوع آسان وارد بررسی شده بودند، با آزمون افسردگی بک و جهت گیری مذهبی آلپورت مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: بر اساس آزمون افسردگی بک از مجموع افراد مورد بررسی 55/5% بدون افسردگی، 32/1% افسردگی خفیف، 11% افسردگی متوسط و 1/3% افسردگی نسبتا شدید یا شدید داشتند. بر اساس مقیاس نگرش مذهبی دو بعدی آلپورت، مذهب در 8/7% افراد مورد بررسی بیرونی و در 91/3% درونی شده است. آزمون آماری مجذور کای نشان داد از نظر میزان افسردگی در دختران و پسران اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد.(p>0/05) بین میزان افسردگی و نگرش فرد نسبت به امور مذهبی همبستگی معکوس وجود دارد به این ترتیب که با بالا رفتن نگرش مذهبی، میزان افسردگی کاهش می یابد .(r=0/16 ,p<0/05)
نتیجه گیری: شدت افسردگی با نگرش فرد نسبت به امور مذهبی ارتباط معنی دار اماری دارد و در افراد کم اعتقاد به مذهب، میزان افسردگی بیش تر از افراد مذهبی است.
ملک سلیمانی مهرنجانی، محمدعلی شریعت زاده،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
مقدمه: رشد جبرانی کلیه معمولا از رشد نفرون ها و بافت بینابینی باقی مانده کلیه پس از برداشتن تمام یا قسمتی از کلیه به علت بیماری یا هر علت دیگر به وجود می آید و این حالت نتیجه پاسخ نفرون های باقی مانده، به کار اضافی است که ایجاد می شود. درچنین شرایطی با افزایش وزن کلیه باقی مانده مواجه می شویم که بر اثر هیپرپلازی و هیپرتروفی حاصل می شود. با این که هورمون رشد برای درمان بیماران اورمیک به کار می رود. ولی عقیده بر این است که این هورمون باعث افزایش هیپرتروفی و پیشرفت رشد جبرانی کلیه به سوی اسکار و در نهایت از کار افتادگی کلیه می گردد .
روش کار: هدف این تحقیق، مطالعه اثر هورمون رشد بر روی تغییرات فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی کلیه بود. برای این منظور 48 رت از دو نژاد نرمال لویس و دوراف لویس انتخاب گردیدند. سپس هر نژاد به چهار گروه کنترل، هورمون رشد نوترکیب، نفرکتومی پیشرفته با هورمون رشد نوترکیب تقسیم شدند. رت های هر دو نژاد تحت عمل نفرکتومی پیشرفته قرار گرفتند و آنگاه به مدت یک ماه روزانه دو نوبت به آنها هورمون رشد انسانی نو ترکیب تزریق شد.
نتایج: نتایج به دست آمده از مطالعه میکروسکوپ الکترونی بافت کلیه نشان داد که در گروه رت های هورمون رشد نوترکیب، غشای پایه توبول ها دارای تراکم موضعی، در گروه نفرکتومی پیشرفته غشای پایه ضخیم و چند لایه ای و در گروه نفرکتومی پیشرفته و هورمون رشد، غشای پایه بسیار ضخیم شده بود. همچنین به طور مشترک در رت های دو گروه نفرکتومی پیشرفته و نفرکتومی همراه با هورمون رشد، موارد زیر در نواحی سیتوزولی و فضای بین سلولی توبول ها مشاهده گردید: ریزش حاشیه مسواکی راس سلول ها، میتوکندری و لیزوزوم فراوان، میتوکندری آسیب دیده، تراکم سیتوپلاستیک میکروفیلامنت ها، افزایش فضای بین سلولی در توبول ها و سلول های تغییر یافته فیبروبلاست و میوفیبروبلاست که به وسیله پروتیین های انباشته شده در بافت خارجی سلولی در بر گرفته شده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه مقایسه فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی باقیمانده در هر دو نژاد رت، مشابه بود ولی تراکم مواد تجمع یافته (پروتیین ها) در بافت خارج سلولی و تراکم غشای پایه در گروه رت های نفرکتومی به اضافه هورمون رشد، کمی بیش تر از گروه نفرکتومی بود؛ لذا به نظر می رسد که هورمون رشد با افزایش سنتز پروتئین های غشای پایه و بافت خارج سلولی می تواند در تغییرات مورفولوژیک بافت بینابینی و توبول های کلیه موثر باشد.
محمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی، عبدالرحمان دزفولیان، میترا نوری، اسماعیل رودی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت در روند خود به نفروپاتی ختم می شود که از علائم آن افزایش وزن و حجم کلیه و اجزاء آن می باشد. با توجه به ترکیبات مفید پیاز در رابطه با خواص آنتی اکسیدانی و کاهش استرس اکسیداتیو و کاهش دهندگی قند خون هدف مطالعه حاضر بررسی عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی جهت پیشگیری از نفروپاتی و تاثیر آن بر روی ساختمان کلیه به روش استریولوژی است.
روش کار: در این مطالعه تجربی چهار گروه رت بالغ از نژاد ویستار (تعداد=8) به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل؛ گروه کنترل + گروه دیابتی محض، گروه دیابتی + عصاره القاء دیابت از طریق تزریق داخل صفاقی استرپتوزوسین (60 میلی گرم بر کیلوگرم) انجام شد. سپس گروه کنترل + عصاره و گروه دیابتی + عصاره هر روز به مدت 4 هفته با عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی (50 میلی گرم در هر موش) تیمار شدند. سپس همه گروه ها پس از این مدت در آزمایشگاه بیهوش و تشریح شدند و کلیه های چپ رت ها خارج و در محلول بوئن فیکس شدند و بعد از آن فرایند پاساژ بافتی و رنگ آمیزی H&E انجام شد و با استفاده از تکنیک های استریولوژی محاسبات کمی با روش کاوالیه برای حجم کورتکس، مدولا و گلومرول ها و حجم کلیه صورت گرفت. اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزارSPSS از طریق آزمون آماری آنوا یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. P کمتر از 0/05 معنی دار تلقی شد.
نتایج: وزن اولیه و ثانویه رت ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + عصاره تفاوت نداشت اما در دو گروه کنترل و کنترل + عصاره متفاوت بود (0/05P<). وزن کلیه در گروه دیابتی + عصاره در مقایسه با گروه دیابتی محض دارای تفاوت معنی دار بود (0/001P<). حجم مدولا، کورتکس و کل کلیه در گروه دیابتی محض در مقایسه با گروه دیابتی + عصاره تفاوت نکرد. در صورتی که حجم کل گلومرول ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + وعصاره تفاوت معنی داری را نشان داد (0/001P<).
نتیجه گیری: القاء دیابت تجربی توسط STZ در یک دوره کوتاه مدت نشان داد که عصاره پیاز خوراکی از هیپرتروفی گلومرول و افزایش وزن کلیه در رت های دیابتی جلوگیری می کند، در صورتی که بر روی حجم کل کلیه اثر ندارد. لذا پیشنهاد می گردد اثرات عصاره پیاز بر ساختار کلیه در یک دوره طولانی مدت مورد بررسی قرار گیرد.
دكتر ملک سلیمانی، دكتر هدایت صحرایی، دكتر مهر انگیز صدوقی، خانم پریسا مالکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان داده است که مصرف مورفین قبل از تولد میتواند در نوزادان رت منجر به بروز وابستگی دارویی و عوارض رفتاری گردد. در این تحقیق به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر بر تکوین جنینی عقدههای قاعدهای در رت پرداخته شده است. روش کار : در این مطالعه تجربی 36 رت ماده با میانگین وزنی 300-250 گرم به صورت تصادفی انتخاب و پس از باروری، به شش گروه 12روزه کنترل ومورفینی،14روزه کنترل ومورفینی و17روزه کنترل ومورفینی تقسیم شدند. گروههای مورفینی، مورفین را بادوز 01/0میلی گرم در میلی لیتر در آب آشامیدنی (20میلی لیتر آب برای هر رت) دریافت کردند. در روزهای12،14و17 بارداری رتهای آبستن با استفاده ازکلروفرم بیهوش و جنینها از رحم خارج گردید. وزن و طول فرق سری- نشیمنگاهی آنها اندازهگیری وفیکس شدند. بعد از مراحل پردازش بافتی، برشهای 5 میکرونی تهیه و با روش H&E رنگ آمیزی انجام شد. برای اندازهگیری رشد عقدههای قاعدهای، برشهای رنگ شده به کمک نرمافزار موتیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: کاهش وزن و طول جنینهایی که مادرشان مورفین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل درروزهای 12و14 معنیدار بود. همچنین مشاهده شد که مصرف روزانه مورفین تکوین عقدههای قاعدهای را در روزهای12، 14و17 به تأخیر میاندازد. نتیجه گیری: از این مشاهدات نتیجهگیری میشود که مصرف مورفین در دوران بارداری باعث بروز نقصهایی درتکوین عقدههای قاعدهای جنین میگردد.
ناصر مهدوی شهری، علی رمضانی، محمد علی شریعت زاده، علی مقیمی، ملک سلیمانی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: یکی از شدیدترین اختلالات خلقی که در DSM-IV-TR شرح داده شده است اختلال دوقطبی نوع1 میباشد. این اختلال باتغییر در عملکرد CNS به وجود آمده و به نظر میرسد که با تغییر در ترشح نوروترانسمیترهای مغز، شخص دورههای مانی و افسردگی را تجربه کند. علل متعددی از جمله احتمالاً عوامل محیطی و ژنتیک در بروز اختلال دوقطبی نوع 1 موثرند. خطوط پوستی در سه ماهه اول و دوم تکامل جنین تحت اثر هر دو عامل محیط و وراثت شکل میگیرد و پس از آن تغییر نمیکند. همین دوره، دوره بحرانی رشدCNS نیز میباشد. احتمالاً الگوهای خطوط پوستی ممکن است با بیماریهای ژنتیک در ارتباط باشند که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است. روش کار: این پژوهش مطالعهای مورد - شاهدی میباشد. هدف از این تحقیق مطالعه الگوهای کمی وکیفی درماتوگلیفیک (خطوط پوستی) در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 ومقایسه آن با افراد سالم بود. براین اساس پرینت انگشتان وکف دست 30 بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی نوع 1 که در بیمارستان روانی ابن سینای مشهد بستری بودند و84 نفر سالم به عنوان شاهد گرفته شد (هر دو گروه از نژاد فارس انتخاب شدند). نتایج به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که مجموع خط شماری a-b (TABRC) در زنان و مردان با اختلال دو قطبی نوع 1 نسبت به گروه شاهد کاهش نشان میدهد، ولی این کاهش معنی دار نیست. اما از نظر نوع اثر انگشت بیماران، در مجموع اشکال Loop وWhorls نا همگن ونسبت به گروه شاهد معنی دار بودند(001/0p= و 003/0p= ). نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد که درماتوگلیفیک میتواند یک روش جالب برای مطالعات ژنتیکی و احتمالاً روش مناسبی در تعیین پیش آگهی اختلال دوقطبی نوع1 و شاید بسیاری از بیماریهای روانی دیگر باشد.
حمید ابطحی، قاسم مسیبی، علی هاتف سلیمانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: استرپتولیزین O از جمله پروتئینهای ترشحی استرپتوکک پیوژن بوده که دارای قدرت آنتی ژنیک میباشد. امروزه با ردیابی آنتیبادیهای ضد این پروتئین روند عفونت ناشی از این باکتری پیگیری میشود. تاکنون تولید نوترکیب این پروتئین با استفاده از ناقلین بیانی دارای پروتئین الحاقی صورت گرفته است. در این تحقیق سعی گردیده تا تولید پروتئین با استفاده از ناقلین بدون پروتئین الحاقی انجام پذیرد. روش کار: در این تحقیق تجربی با طراحی پرایمر اختصاصی و استفاده از روش PCR، ژن استرپتولیزینO از استرپتوکک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET28a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET28a-SLO وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القا توسط IPTG و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیتNi-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد. نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط روش PCR با ژن استرپتولیزینO استرپتوکک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزینO با القا پلاسمید pET28a-SLO توسط IPTG انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA انجام شد. میزان پروتئین خالص شده برابر 100 میکرو گرم در میلی لیتر به دست آمد. سرم موش واجد آنتی استرپتولیزین O در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجه گیری: تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزین O بدون استفاده از پروتئین الحاقی در میزبان اشریشیا کلی نیز امکانپذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتیژنیک خود را به خوبی حفظ میکند. بنابر این میتوان از آن در تشخیص آنتی بادی ضد استرپتولیزین O در بیماران مبتلا به عفونت استرپتوککی استفاده کرد.
ملک سلیمانی مهرنجانی، سید محمد شریعت زاده، پریسا مالکی، منیره محمودی،
دوره 10، شماره 4 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که به دلیل کاربرد آن در صنایع شیمیایی مقدار آن در شهرهای صنعتی بیش از سایر مناطق است. این ترکیب از طریق مواد غذایی، هوا، آب آشامیدنی و خاک وارد بدن میشود و دارای اثر هیستوپاتولوژیک بر روی اندامهای مختلف بدن از جمله کلیه میباشد. هدف از انجام این پژوهش مطالعه کمّی اثر هیستوپاتولوژیک سدیم ارسنیت بر ساختمان کلیه رت میباشد. روش کار: برای انجام این پژوهش که از نوع تجربی میباشد، 12 سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±200 گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تیمار با سدیم آرسنیت به طریق دهانی 8 میلی گرم در کیلوگرم در روز و گروه کنترل (فقط با آب )تقسیم شدند. دو ماه بعد از تیمار، ابتدا رتها وزن و سپس با اتر بیهوش و پس از تشریح، کلیه چپ آنها بیرون آورده شد. سپس تمیز و وزن گردید و در محلول فرمالین10 درصد فیکس شد. پس از تهیه برشهای 1 میلی متری، مراحل پاساژ بافتی انجام شد و آنگاه برشهای 5 میکرومتری تهیه وبا روش هماتوکسیلین – ائورین (H&E) رنگ آمیزی صورت گرفت. برشهای آماده شده با روش استریولوژی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. دادههای به دست آمده با آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت میانگینها در سطح 05/0p< معنیدار در نظر گرفته شد. نتایج: حجم کل کلیه و حجم کورتکس (001/0p<) و مدولا (003/0p<) در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار نشان داد. حجم توبول (001/0p<) وحجم بافت بینابینی (003/0p<) نیز در گروه تیمار کاهش معنیدار داشت. حجم گلومرولوس در گروه تیمار کاهش معنیدار نشان داد(001/0p<). حجم کپسول بومن نیز در گروه تیمار کاهش معنیدار نشان داد(03/0p<)، در حالی که تفاوت معنیداری در حجم جدار کپسول بومن، فضای مویرگی و تافت گلومرول مشاهده نشد. در این مطالعه وزن کلیه در گروه تیمار نیز نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنیدار بود (002/0p<) و وزن رت نیز در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنیدار بود (01/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آشامیدن آب آلوده به سدیم ارسنیت موجب تغییرات هیستوپاتولوژیک در کلیه و وزن رت میشود. برای تعیین میزان اثر این تغییرات هیستوپاتولوژیک بر عمل کلیه باید مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
سید محمد علی شریعت زاده، ناصر مهدوی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمیدرضا مؤمنی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: یکی از بهترین مثالهای ترمیم اپی مورفیک واقعی در پستانداران، جایگزینی مجدد انواع بافتهای پایه در سوراخهای ایجاد شده در لالهی گوش خرگوش است که از طریق تمایز بافت بلاستما ایجاد میگردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی سرعت و درصد ترمیم سوراخهای ایجاد شده با اشکال هندسی متفاوت در لاله گوش خرگوش میباشد. روش کار: در این تحقیق با استفاده از انبرهای مخصوصی که به همین منظور ساخته شده بودند سوراخهائی با اشکال هندسی متفاوت (دایره، مربع و مثلث) با مساحت یکسان (50 میلی متر مربع) در نواحی متفاوت لاله گوش (نزدیک سر، میانی و دور از سر) خرگوش ایجاد گردید. بعد از ایجاد سوراخ، به فاصله هر سه روز و به مدت 36 تا 40 روز زخمها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با اندازهگیری سطوح ترمیم شده وترمیم نشده، درصد ترمیم زخم محاسبه گردید. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که سرعت و درصد ترمیم در سوراخهای به شکل دایره نسبت به سوراخهای به شکل مربع و مثلث به طور معنیداری بیشتر بود. علاوه بر آن سوراخهای ایجاد شده در بخشهای نزدیک به سر در لاله گوش، سرعت ترمیمی بیشتری را نسبت به سوراخهای حاشیهای نشان دادند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، ترمیم زخمهای لاله گوش خرگوش با شکل هندسی سوراخ ایجاد شده بستگی دارد، به طوری که سرعت و درصد ترمیم در اشکال دایرهای شکل بیشتر در حالی که در اشکال زاویه دار کمتر میباشد.
سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، ملک سلیمانی، زهرا رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: سرطان پوست یکی از مهمترین و شایعترین سرطانهای رایج در جهان است. این بیماری رتبه اول در بین مردان و رتبه دوم در بین زنان را به خود اختصاص داده است. این مطالعه با هدف تعیین تغییرات کروموزومی ایجاد شده در بروز سرطان پوست القایی در موش های صحرایی صورت گرفت.
روش کار:در این پژوهش بنیادی، 20 موش صحرایی نژاد اسپراگودالی به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش با استفاده از تزریق زیر جلدی 5/2 میلی گرم ماده کاسینوژنیک 7و12 دی متیل بنزآلفاآنتراسن ایجاد سرطان پوست شد. تومورهای ایجاد شده در گروههای مورد آزمایش به محیط کشت منتقل و کروموزومهای متافازی تهیه گردید. سپس رنگ آمیزی باندینگ انجام گرفت و ژنهای مستقر در آنها شناسائی گردید. همچنین از روش مقایسه ژنومیک جهت تعمیم نقش احتمالی آنها به انسان استفاده شد. روشهای هسیتوپاتولوژی و ایمنوهیستوشیمی برای شناسائی و تعیین مراحل توموری به کار گرفته شد.
نتایج: بیشترین و مشترک ترین تغییرات کروموزومی در بین مجموعههای کروموزومی مطالعه شده به ثبت رسید چنانچه افزایش عددی در کروموزومهای شماره 1، 15و 17 و کاهش عددی در کروموزومهای شماره 1، 7، 10 و 15 مشاهده شد. علاوه بر این، تغییرات ساختاری از جمله حذف در کروموزومهای شماره 1، 4،8 ، 9 ، 10، 15 و 17 و اضافه شدگی در کروموزوم 15 مشاهده گردید.
نتیجه گیری: پیشبینی میگردد ژنهای CST6، PRKCDBP، PTCH1، DKK3،BRMS1، CDKN1C، CD81، DMP1، CDKN2B ، EEF1A1 ، HRAS، CASP2 و KLF4 در بروز سرطان پوست دخالت دارند.
ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، محمد حسین آبنوسی، پروا نسیمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: کشت قطعات نخاع گرفته شده از پستانداران بالغ میتواند به عنوان یک مدل آزمایشگاهی مناسب جهت ارزیابی قابلیت حیات سلولی، بررسی آسیبهای نخاعی و مکانیسمهای دخیل در مرگ سلولی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر قطعات نخاع موش بالغ مورد استفاده قرار گرفت تا به بررسی نحوه مرگ نورونهای حرکتی در قطعات کشت شده بپردازد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی حاضر ناحیه سینهای نخاع 4 موش بالغ Balb/c توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و این قطعات برای دورههای زمانی متفاوت کشت و در انکوباتور دیاکسیدکربن دار در درجه حرارت 37 درجه سانتیگراد انکوبه شد. سپس قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) و قطعات کشت شده فیکس و توسط کرایوستت برشگیری شد. برای مطالعه جنبههای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مرگ سلولی، از روشهای رنگ آمیزی فلئورسنت، تکنیک تانل و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد. نتایج: در نورونهای حرکتی قطعات تازه تهیه شده هیچ گونه آثار آپوپتوزیس مشاهده نشد، در حالی که 6 ، 12 و 24 ساعت پس از کشت، این نورونها نشانههای آپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلول، متراکم شدن هسته و کروماتین را به نمایش گذاشتند. همچنین 6 و 12 ساعت پس از کشت تانل مثبت بودند. علاوه بر آن DNA استخراج شده از قطعات کشت شده برای 24 ساعت فراگمنتهای نوکلئوزومی DNA را برروی ژل آگارز نشان داد. نتیجه گیری: نتایج موید وقوع آپوپتوزیس در نورونهای حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ می باشد.
سعید دانشمندی، ندا سلیمانی، علی اکبر پور فتح اله، مرتضی ستاری،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای میکروبی انسانی از چالشهای مهم بهداشتی محسوب میشود و مسئولین در این زمینه با مشکلات عدیدهای مخصوصاً مقاومت باکتریها نسبت به آنتی بیوتیکها مواجه هستند. هدف این تحقیق، ارزیابی اثرات متقابل دارویی و فعالیت ضد باکتریایی اسانس زیره سبز علیه برخی از باکتریهای پاتوژن میباشد. مواد و روش ها: دراین مطالعه تجربی آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از دانه آن تخلیص شد. برای بررسی عملکرد ضد باکتریایی اسانس از روش انتشار از دیسک با استفاده از اندازهگیری قطر هاله مهاری و تعیین حداقل غلظت مهاری توسط روش میکروبراث دایلوشن بر روی چندین رده استاندارد باکتریایی استفاده شد. در بررسی اثرات سینرژیستی و آنتاگونیستی، سویههای استاندارد باکتریایی بر روی محیط حاوی اسانس کشت داده شده و سپس دیسکهای آنتی بیوتیکی بر روی آن قرار گرفت. یافته ها: بر اساس تست انتشار دیسک در آگار بیشترین میزان هاله عدم رشد مربوط به باسیلوس سرئوس با قطر 44 میلی متر مشاهده شد. اسانس فعالیت هم افزایی با جنتامیسین (10 میکروگرم) را بر اشریشیا کلی نشان داد. نتیجه گیری: اسانس زیره سبز میتواند به تنهایی یا در ترکیب با سایر عوامل ضد میکربی برای درمان عفونتهای باکتریایی موثر باشد. همچنین این جزء میتواند عملکرد برخی از آنتی بیوتیکها را تقویت نماید که امکان استفاده از آن را به ویژه در موارد مقاومت دارویی مطرح مینماید.
ندا سلیمانی، سعید دانشمندی، مرتضی ستاری، علی اکبر پور فتح اله،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده صحیح از گیاه زیره سبز همچنین یافتن کاربردهای مختلف برای آن در طب و صنعت نیازمند شناخت عملکردهای مشخصتر این گیاه دارویی میباشد. در این مطالعه به تعیین اثر اسانس این گیاه بر روی ماکروفاژها و همچنین رده سلولهای توموری میپردازیم. مواد و روش ها: در طی یک مطالعه تجربی - آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از میوه آن تخلیص شد و در غلظتهای مختلف بر روی ماکروفاژهای صفاقی و ماکروفاژهای فعال شده با لیپوپلی ساکارید اثر داده شد. آزمون توانایی احیا 3- (4 و 5 دی متیل تترازول -2- یل) 2 و 5 دی فنیل تترازولیوم بروماید برای بررسی میزان بقاء ماکروفاژها انجام گرفت و میزان تولید نیتریک اکساید در سوپ رویی کشت با معرف گریس سنجیده شد. رده سلولی فیبروسارکومای موشی WEHI-164 در مجاورت با غلظتهای مختلف اسانس زیره سبز کشت داده شد و میزان سیتوتوکسیسیته با آزمون توانایی احیا بررسی گردید. یافتهها: میزان بقاء ماکروفاژها همچنین میزان تولید نیتریک اکساید در غلظتهای 50 و 500 میکروگرم در میلیلیتر از اسانس زیره سبز کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). آزمون توانایی احیا نشان داد که اسانس زیره سبز در غلظتهای 50 و 500 میکروگرم در میلی لیتر موجب مهار مشخص سلولهای توموری میگردد(001/0>p). نتیجه گیری: اسانس زیره سبز با داشتن خواص ایمونومدولاتوری میتواند در بسیاری از بیماریهای التهابی و ایمونولوژیک همچنین به عنوان یک عامل در درمان تومورها و یا به صورت داروی کمکی به کار گرفته شود.
محمد حسین آبنوسی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، مجید مهدیه نجف آبادی، مژگان براتی، الهام شجاع فر،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در این تحقیق اثر پارانونیل فنل به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بر توانایی حیات و مرفولوژی سلول بنیادی مزانشیم مغز استخوان بررسی شد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سلولهای بنیادی مزاشیم مغز استخوان رت تحت شرایط استریل استخراج و در محیط کشتDMEM حاوی 15 درصد FBS و پنی سیلین/استرپتومایسین تا سه پاساژ کشت و سپس با غلظتهای مختلف پارانونیل فنل (250 و 200، 150، 100، 50، 10، صفر میکرومولار) در زمانهای مختلف 48، 36، 24 و 12 ساعت تیمار شد. توانایی حیات این سلولها با روش تریپان بلو و متیل تیازول تترازولیوم MTT بررسی و در نهایت دوز 100 میکرومولار و زمان 24 ساعت برای ادامه مطالعه انتخاب شد. مورفولوژی سلولها با رنگ آمیزی هوخست، پروپیدیم آیوداید، اکریدین اورانژ و منو دنسیل کاداورین بررسی شد، و پروفیل پروتئین آنها توسط SDS-PAGE مورد مطالعه قرار گرفت. دادهها با روشهای آماری آنالیز واریانس دو طرفه و یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: بر اساس آنالیز واریانس دوطرفه، اثر متقابل و همزمان دوز مصرفی پارا نونیل فنل و زمان تیمار باعث کاهش معنیدار توانائی حیات سلولهای مزانشیم مغز استخوان رت شد(001/0p<). توانائی حیات سلولها با آنالیز واریانس یک طرفه در دوز 100 میکرومولار به بعد در همه زمانهای تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنیدار بود(05/0p<). متراکم شدن و تغییر شکل هسته، تخریب غشاء، حضور واکوئلهای متعدد در سیتوپلاسم مشاهده شد. نتیجهگیری: مسمومیت با پارانونیل فنل موجب تغییر در مرفولوژی سلولهای مزانشیم مغز استخوان رت شد و کاهش معنیدار قدرت زیستی این سلولهای وابسته به دوز و زمان بود.
علی خوانین، محسن سلیمانی، مهدی اکبری، رمضان میرزایی، مسعود مطلبی، حسن اصیلیان، اردلان سلیمانیان،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: صدای تروما یکی از آلاینده های فیزیکی جوامع امروز و تطابق با صدا به عنوان یکی از مکانیزم های حفاظت سیستم شنوایی مطرح می باشد. این مطالعه با منظور تعیین اثر حفاظتی تطابق صوتی بر سیستم شنوایی انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی از 15 سر خرگوش سالم نر سفید سه ماهه نیوزلندی، در سه گروه دستگاه تولید صدا، محفظه مواجهه با صدا، صداسنج و دستگاه شنوایی سنجی پاسخ صوتی اعوجاجی استفاده شد. گروه اول خرگوشها مواجهه با صدای تروما، گروه دوم مواجهه با صدای تطبیقی و تروما و گروه سوم به عنوان شاهد انتخاب شدند، تراز فشار صدای تطابقی 80 دسی بل و تراز فشار تروما 105 دسی بل و در محدوده فرکانس 3000-500 هرتز انتخاب شد. پاسخ صوتی اعوجاجی گوش خرگوش ها بعد از مواجهه با صدا اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: صدای تطبیقی با تراز شدت 80 دسیبل بعلاوه صدای تروما، مقاومت سیستم شنوایی خرگوش را در فرکانس های مختلف نسبت به صدای تروما 17-13 دسیبل افزایش داده به نحوی که در تمامی فرکانس ها بین دو گروه مواجهه با صدای تروما و مواجهه با صدای تطبیقی و تروما (توام) اختلاف معنی داری دیده شد (05/0 > P).
نتیجه گیری: صدای تطابق می تواند به عنوان یک عامل حفاظتی سیستم شنوایی در برابر صدای تروما باشد
سید محمد علی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، احمد همتا، مریم قندی زاده،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سدیم آرسنیت بر روی سیستم تولید مثلی اثرات سوء داشته و ویتامین E آنتی آکسیدانی قوی و فاکتور مهم تولید مثلی است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ویتامینE برساختمان و تعداد فولیکولهای تخمدان در طی تکامل آن در رتهای تیمار شده با سدیم آرسنیت بود. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، رتهای باردار نژاد ویستار به 4 گروه 6 تایی کنترل، ویتامینE ، سدیم آرسنیت و سدیم آرسنیت+ویتامین Eتقسیم شدند. تیمار مادران با گاواژ از روز هفتم حاملگی تا پایان دوره شیرخوارگی انجام سپس تا 120 روزگی بر روی نوزادان ادامه یافت. در پایان، تخمدان چپ خارج، فیکس و تعداد انواع فولیکولهای تخمدان، فولیکولهای آترزی، ضخامت منطقه شفاف، حجم اووسیت و هسته آن در انواع فولیکولها در برش بافتی تخمین زده شد. در پایان دادهها با نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: سدیم آرسنیت باعث کاهش(05/0p<) تعداد کل فولیکولهای، بدوی، ثانویه، آنترال و گراآف و افزایش (05/0p<) فولیکولهای آترزی و کاهش (05/0p<) ضخامت منطقه شفاف در فولیکولهای ثانویه و آنترال و همچنین کاهش (05/0p<) میانگین حجم اووسیت در انواع فولیکولهای بدوی و اولیه و میانگین حجم هسته اووسیت در انواع فولیکولهای اولیه، ثانویه، آنترال و گراآف در گروه سدیم آرسنیت نسبت به سایر گروهها شد. ویتامین E در گروه سدیم آرسنیت+ویتامین E موجب افزایش (05/0p<) تعداد انواع فولیکولها و ضخامت منطقه شفاف و همچنین کاهش تعداد فولیکولهای اترتیک و افزایش حجم اووسیت و هسته آن در حد گروه کنترل شد. نتیجه گیری: میتوان ویتامین E را به عنوان یک مکمل در جبران اثرات سوء ناشی از سدیم آرسنیت استفاده کرد.
شادی گلی، بهرام سلیمانی، مرجان گلی، معصومه گودرزی،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین علت قطع مصرف روش تزریقی پیشگیری از بارداری، خونریزیهای نامنظم قاعدگی و افزایش وزن ذکر شده است. برای کاهش این عوارض روش تزریقی ترکیبی سیکلوفم پیشنهاد گردیده که میزان تاثیر آن در کاهش این عوارض دقیقاً مشخص نیست. این مطالعه با هدف مقایسه الگوی قاعدگی و تغییرات وزن و فشار خون در خانمهای استفاده کننده از روشهای DMPA و سیکلوفم انجام شد. مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، 600 خانم کاربر روشهای تزریقی DMPA و سیکلوفم (300 نفر در هر گروه) به روش مبتنی بر هدف انتخاب و در سه مقطع زمانی 3، 6 و 12-9 ماه پس از اولین تزریق بررسی شدند. دادهها توسط پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزارSPSS و آزمونهای آماری کای دو، آنالیز واریانس و من ویتنی تحلیل شدند. یافتهها: لکه بینی و آمنوره در کاربران DMPA با شیوع بیشتری دیده شدند. در انتهای ماههای 3، 6 و 12-9 پس از اولین تزریق تنها در پایان ماههای 6 و12-9 دو گروه اختلاف معنیداری را در بروز لکه بینی نشان دادند(05/0>p)، همچنین بروزآمنوره در دو گروه در هر سه مقطع زمانی تفاوت معنیداری نشان داد(05/0>p). تغییرات وزن در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت(05/0p<) ولی تغییرات فشارخون دیاستول در دو گروه تفاوت معنیداری را نشان داد(05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به شیوع کمتر لکه بینی و آمنوره در کاربران سیکلوفم، توصیه به تشویق کاربران واجد شرایط به استفاده از روش سیکلوفم مینماییم. همچنین کنترل دقیق وزن و فشار خون توصیه میگردد
رضا تاجیک، حسن اصیلیان مهابادی، علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، اردلان سلیمانیان،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه وهدف: بیفنیلهای چندکلره گروهی از مواد شیمیایی آلی بوده که از پایداری شیمیایی زیادی برخوردارند. این ترکیبات آلایندههای خطرناکی هستند که چالشهای شغلی و زیست محیطی زیادی را ایجاد نمودهاند. مطالعه حاضر به منظور تجزیه روغنهای آسکارل با استفاده از پرتوهای میکروویو و تلفیق پر اکسید هیدروژن و دی اکسیدتیتانیوم انجام شد. موادوروشها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی از یک راکتور250سی سی که به وسیله یک لوله رابط به کندانسور ارتباط پیدا میکرداستفاده گردید. فرکانس دستگاه میکروویو2450 مگاهرتز بودو توان پرتو تابشی در محدوده 720، 540 و 900 وات مورد استفاده قرار گرفت.pH نمونهها و دما به طور مداوم پایش وآزمایشها به صورت سه بار تکرارگردید. روغنهای آسکارل با استفاده از دستگاه GC-ECD موردآنالیز قرار گرفت. یافتهها: میانگین تجزیه برای مجموع بی فنیل های چندکلره برحسب توان پرتومیکروویو با 540، 720 و 900 وات به ترتیب63/1±88/83، 44/2±27/89 و 81/0±98/95 درصد بود. میانگین تجزیه برحسب نسبت حلال مورد استفاده به روغن آسکارل به میزان 1:1، 2:1 و 3:1 به ترتیب 26/3±8/53،24/1±04/79 و 69/1±08/95 درصد بودو میانگین تجزیه برحسب عدم استفاده و به کارگیری همزمان پراکساید هیدروژن به میزان 20 درصد و دی اکسید تیتانیوم با نسبتهای 05/0، 1/0، 15/0 و 2/0 گرم به ترتیب81/0±47/71، 63/1±28/93، 44/2±08/95،16/2±98/95 و 24/1±87/96 درصد بود. نتیجهگیری:تابش پرتومیکروویو در حضور حلال و اکسید کننده قوی پراکسید هیدروژن و کاتالیزور دی اکسیدتیتا نیوم روی بی فنیلهای چندکلره منجر به کاهش میزان این ترکیبا ت درروغن گردید.
سید ابوالحسن سیدزاده، محمدرضا توحیدی، احمدرضا نیکی بخش، هاشم محمودزاده، حسین عماد ممتاز، رضا دلیرانی، فرشید کمپانی، اکرم سلیمانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یکی از بیماریهای مزمن در کودکان محسوب میشود. به همین دلیل شناسایی فاکتورهای مؤثر در سیر و پیش آگهی این بیماران بسیار حائز اهمیت است. از این میان تأثیر وزن پایین تولد، به دلیل کاهش تعداد نفرون مادرزادی و هیپرفیلتراسیون گلومرولی بسیار مورد توجه است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر وزن پایین زمان تولد بر سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک مادر زادی انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 170 بیمار مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک از مراکز کرمانشاه، ارومیه، اهواز، همدان و قزوین با توجه به وزن زمان تولد به دو دسته وزن پایین زمان تولد (کمتر از 2500 گرم) و وزن طبیعی زمان تولد (گرم2500>) تقسیم شدند و سیر بالینی این بیماران با توجه به پرونده های موجود بررسی شد.
یافتهها: در بررسی این بیماران، 22 بیمار در گروه وزن پایین زمان تولد و 148 بیمار در گروه وزن طبیعی زمان تولد قرار گرفتند، بعد از بررسیهای آماری، به جز ارتباط وزن پایین زمان تولد با سن تظاهر بیماری(014/0=p)، ارتباط دیگری بین وزن پایین زمان تولد و سیر بالینی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یافت نشد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج این مطالعه، وزن پایین زمان تولد به جز در مورد سن تظاهر بیماری، ارتباطی با سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک در مقایسه با گروه وزن طبیعی زمان تولد، ندارد.
احد شفیعی، محمدرضا کردی، عباسعلی گائینی، مسعود سلیمانی، امین نکویی، وحید حدیدی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: Mir-210، میکروRNA پروآنژیوژنزی سلولهای اندوتلیال میباشد. این میکرو RNA، از طریق سرکوب برخی هدفهای ژنی و پروتئینی باعث فرآیند آنژیوژنز میشود. هدف از این مطالعه، تعیین چگونگی اثرگذاری تمرین تناوبی خیلی شدید بربیان ژنهای Mir-210 و گیرنده EphrinA3 عضله نعلی رتهای نر سالم بود.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی12 سر رت نر نژاد ویستار در سن هشت هفتگی با میانگین وزن77/9±5/210 گرم انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. تمرین تناوبی خیلی شدید در پنج روز در هفته و در مجموع به مدت هشت هفته شامل سه تناوب (چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) بود. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلی آنها جدا شد. میزان بیان ژنهای Mir-210 و گیرنده EphrinA3 با تکنیک Real time-PCR انجام گرفت. میزان بیان ژنهای Mir-210 و گیرنده EphrinA3 با استفاده از روش∆∆CT-2 محاسبه شد. برای تعیین معنیدار بودن متغییرها بین گروههای تحقیق از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، اجرای تمرینات تناوبی خیلی شدید موجب تغییر معنیداری بر بیان ژن Mir-210 نشد(16/0p=) ولی بیان ژن EphrinA3در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل معنیدار شد(000/0p=).
نتیجهگیری: به نظر میرسد افزایش هرچند غیر معنیدار Mir-210 و کاهش بیان ژن EphrinA3 باعث عملکرد پروآنژیوژنزی سلولهای اندوتلیالی میشود و افزایش VO2max رتها در پی هشت هفته اجرای تمرینات تناوبی خیلی شدید میتواند ناشی از افزایش فرآیند آنژیوژنز باشد.
حمید رضا مومنی، ملک سلیمانی مهرنجانی، نجمه اسکندری، وحید حمایت خواه جهرمی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ارسنیک به عنوان یک آلاینده زیست محیطی منجر به ناباروری در جنس نر میگردد. کورکومین با خاصیت آنتی اکسیدانتی قوی قادر به مهار استرس اکسیداتیو میباشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر کورکومین بر روی بافت بیضه و تعداد اسپرم موشهای بالغ تیمار شده با سدیم ارسنیت انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی موشهای بالغ در چهار گروه کنترل، سدیم ارسنیت (5 میلی گرم بر کیلوگرم)، کورکومین (100 میلی گرم بر کیلوگرم) و کورکومین+ سدیم ارسنیت تقسیمبندی شدند و تیمارها به صورت تزریق داخل صفاقی به مدت پنج هفته صورت گرفت. پس از تیمار، وزن بدن و بیضه چپ ثبت و بیضه چپ جهت مطالعه هیستوپاتولوژی لولههای سمی نیفر استفاده شد. همچنین اسپرمهای اپیدیدیمی جهت شمارش تعداد اسپرم مورد استفاده قرار گرفتند.
یافتهها: در موشهای تیمار شده با سدیم ارسنیت نسبت به گروه کنترل تعداد اسپرم و قطر لولههای سمی نیفر به طور معنیداری کاهش و میانگین قطر لومن لولههای سمی نیفر به طور معنیداری افزایش یافت. در گروه کورکومین+سدیم ارسنیت، کورکومین توانست اثرات نامطلوب ایجاد شده توسط سدیم ارسنیت را به طور معنیداری در خصوص بافت بیضه و تعداد اسپرم نسبت به گروه سدیم ارسنیت جبران نماید. با این وجود، تفاوت معنیداری در وزن بدن، وزن بیضه، مورفولوژی و قطر هسته اسپرماتوگونیها بین هیچ یک از گروهها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: کورکومین قادر است اختلالات القا شده توسط سدیم ارسنیت را در تعداد اسپرم و بافت بیضه موش بالغ جبران نماید.