جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای سروش

بابک عشرتی، سید محسن زهرایی، محمد مهدی گویا، محمود سروش، حسین معصومی اصل، علی افشانی، مجید رمضانی، مهین سادات عظیمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: از اواخر تیرماه سال 1384 براساس گزارش مرکز مدیریت بیماری‌، یک همه گیری ناشی از ویبریوکلرا سروتیپ Inaba از اواخر تیرماه شروع شد. هدف از اجرای مطالعه حاضر استفاده از مطالعات انجام شده به صورت یک جا برای مشخص کردن منبع عفونت بوده است. روش کار: مطالعه حاضر یک متاآنالیز است مطالعات انجام شده در استان‌های قم، مرکزی، گلستان، کرج و قزوین که همگی به صورت مورد شاهدی بودند، انتخاب و وارد مطالعه گردیدند. تعداد موارد بیمار که از این دانشگاه‌ها در این همه‌گیری گزارش شده، 531 نفر بوده است. در این مطالعه اندازه اثر هر یک از مواجهه‌های مورد نظر با محاسبه نسبت احتمال، یک کاسه شده با روش‌های Random و Fixed اندازه‌گیری شدند. در این مطالعه از نرم افزار Stata ویرایش 8 استفاده گردید. نتایج: مقدار نسبت شانس محاسبه شده برای سابقه مسافرت به خارج از استان 64/1 (حدود اطمینان 95%: 98/0 تا 88/1) بود. نسبت شانس محاسبه شده برای مواجهه‌های استفاده از بستنی غیر پاستوریزه، نشستن دست‌ها پس از توالت، خوردن غذای خارج از منزل، خوردن میوه و مصرف سبزی خام به‌ ترتیب 88/. (حدود اطمینان 95%: 48/0 تا 61/1) ، 72/3 (حدود اطمینان 95%: 86/0 تا 05/16)، 38/2 (حدود اطمینان 95%: 46/1 تا 90/3)، 97/0 (حدود اطمینان 95%: 42/0 تا 18/2) ، 36/5 (حدود اطمینان 95%: 4/2 تا 12) به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در بالا به نظر می‌رسد که در استان‌هایی که مطالعه انجام شده، بین استفاده از غذای بیرون و بیماری و نیز بین مصرف سبزی خام و بیماری رابطه معنی‌دار وجود داشته است.
بهروز کاوه ئی، سقراط فقیه زاده، فرزاد اسکندری، انوشیروان کاظم نژاد، طوبی غضنفری، محمد رضا سروش،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: سلاح‎های شیمیایی از غیر انسانی‎ترین جنگ افزارهای ساخته دست انسان می‎باشند. این گازها می‎توانند ناراحتی‎هایی از قبیل اختلالات تنفسی و سایر بیماری‎های جدی را ایجاد نمایند. به طوری که در 80 درصد از جانبازان شیمیایی ایران عوارض سه‎گانه سرفه، ترشعات و تنگی نفس وجود دارد. هدف از این مطالعه استفاده از نتایج قابل اندازه‎گیری عوامل تنفسی که از تست‎های ارزان قیمت هستند، برای محاسبه احتمال وجود بیماری در افراد مورد مواجهه می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تحلیلی- مقطعی اطلاعات مربوط به 1865 نفر از مصدومین شیمیایی شهر سردشت که تحت تاثیر گاز خردل قرار گرفته بودند، از طریق قراعت پرونده‎های پزشکی موجود در بنیاد جانبازان جمع‎آوری شد و برای محاسبات آماری از روش رگرسیون لجستیک و برای ارزیابی اعتبار مدل از آماره هازمر-لمشو استفاده گردید. دستگاه اسپیرومتری مورد استفاده در این تحقیق از نوع Chest HI801 ساخت کشور ژاپن بوده است. یافته‎ها: در میان افراد انتخاب شده 6/23 درصد از مصدومین را زنان و 4/76 درصد دیگر را مردان، 7/48 درصد را افراد زیر 40 سال و 3/51 درصد را افراد 40 سال و بالاتر تشکیل می دادند. همچنین متوسط سن مردان (27/11) 72/45 سال و زنان (43/14) 53/48 سال بوده است. درصد افراد بیمار در نمونه 6/48 درصد و درصد افراد سالم 4/51 بود. میانگین آزمون حجم بازدم فعال در ثانیه اول (FEV1) کل افراد (81/21) 78/81 محاسبه شد. پارامترهای مدل رگرسیون نیز به صورت: مقدار ثابت 456/10، ضریب جنس: 478/0- ، ضریب سن: 29/0 و ضریب FEV1 برابر 128/0- محاسبه شده‎اند. نتیجه گیری: با مدل به دست آمده می‎توان به جای آزمایش‎های پر هزینه و گهگاه تهاجمی، با کمترین هزینه احتمال وجود بیماری را در اشخاص دارای مواجهه با گاز جنگی خردل محاسبه کرد.
سیدمحمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی یک بیماری بدخیم و پیشرونده است. بیان بالای پروتئین های مهار کننده آپوپتوز (IAPs) نظیر survivinو واریانت های ضد آپوپتوزی آن مانند-∆Ex3 surسبب بروز مقاومت به اثرات آپوپتوزی داروهای شیمی درمانی می گردد. در مطالعه حاضر اثرات کابنوکسولون بر رده سلولی K562(مدل آزمایشگاهی لوسمی میلوئید مزمن) و نیز بیان ژن survivin و -∆Ex3 surبررسی شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، رده‌ی سلولی K562 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر CBX قرار گرفت. به منظور بررسی درصد مهار رشد و زیستایی از آزمون دفع رنگ تریپان بلو و برای بررسی آپوپتوز از میکروسکوپ فلورسانس (رنگ آمیزی با محلول آکریدین اورنج-اتیدیوم بروماید) و تکنیک الکتروفورز DNAبه کمک ژل آگارز استفاده شد. بیان ژن‌ survivin با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمرازی رونویسی معکوس نیمه کمی ارزیابی گردید. یافته ها: غلظت 150 میکرومولار از CBX پس از 48 ساعت باعث مهار رشد و القاء آپوپتوز (تا 50 درصد) در سلول های K562گردید. به علاوه، این ترکیب سبب کاهش بیان ژن survivin و واریانت پیرایشی ضد آپوپتوزی sur-∆Ex3پس از 2 و 4 ساعت در این سلول ها شده، در حالی که با افزایش زمان تیمار (6 و12ساعت) و با وقوع فرآیند آپوپتوز بیان این ژن ها تا سطح بیان آن‌ها در سلول‌های کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: با توجه به اثر CBX در القاء آپوپتوز و نیز کاهش بیان ژن survivin وsur-∆Ex3 ، این دارو می تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر به عنوان داروئی در درمان لوسمی میلوئیدی مزمن و کاهش مقاومت دارویی مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 5 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون داروهای متفاوتی برای درمان لوسمی پرومیلوسیتیک حاد ارائه شده است، اما هیچ یک باعث درمان کامل بیماری نشده است، لذا تلاش‌های بسیاری برای یافتن داروهای جدید با پتانسیل بالا که قادر به القاء آپوپتوز باشند، در جریان است. اخیراً اثرات ضد سرطانی ترکیبی به نام کاربنوکسولون، در چند رده سلولی گزارش شده است. در مطالعه حاضر اثرات ضد سرطانی کاربنوکسولون در رده سلولی NB4 به عنوان مدل آزمایشگاهی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، رده سلولی NB4 پس از کشت تحت تأثیر کاربنوکسولون در غلظت‎ها و فواصل زمانی مختلف قرار گرفت. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو به منظور بررسی رشد و زیستائی در سلول‌هایNB4 استفاده شد. برای بررسی نوع مرگ سلولی از میکروسکوپ فلورسنت و تکنیک الکتروفورز DNA به کمک ژل آگارز استفاده گردید. یافته ها: کاربنوکسولون سبب مهار رشد سلول‌های NB4 می‌شود، به طوری که میزان مهار رشد نسبت به کنترل در 48 ساعت و در غلظت‎های 50 ،100، 150 ،200 و250 میکرومولار به ترتیب 65/32، 52/47، 73/60، 91/68 و 33/74 درصد بود. هم‎چنین نتایج حاصل از آزمون قطعه قطعه شدن DNA و میکروسکوپ فلوروسنس نشان دهنده وقوع مرگ سلولی از نوع آپوپتوز پس از تیمار سلول‌های NB4 با غلظت‌های بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به اثرات مهار رشدی و آپوپتوزی کاربنوکسولون بر سلول‌هایNB4 لوسمی پرومیلوسیتیک انسانی، این دارو می‌تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر در درمان لوسمی پرومیلوسیتیک مورد بررسی قرار گیرد.
زهرا سروش، امین کریمی، صادق ولیان بروجنی،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هموفیلی A یک اختلال خون‌ریزی دهنده وابسته به جنس مغلوب است که به علت جهش‌های گوناگون در ژن فاکتور ٨ که پروتئین انعقادی فاکتور 8 را کد می‌کند، رخ می‌دهد. با توجه به درجه بالای هتروژنی جهش‌ها، بزرگی اندازه (kb١٨٦) و پیچیدگی ساختار ژن فاکتور ٨، آنالیز مستقیم جهش‌ها پرهزینه و زمان‌بر است. بنابراین آنالیز پیوستگی با استفاده از مارکرهای پلی‌مورفیسم اطلاع دهنده مانند مارکرهای پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (SNP)، به عنوان روشی سریع و مقرون به صرفه برای تشخیص حاملین هموفیلی A در خانواده‌های بیمار معرفی شده است. مارکرهای چند شکلی تک نوکلئوتیدی متعددی در ناحیه ژنی F8 گزارش شده است.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، خصوصیـات و هم‌چنین اطلاع دهندگـی مارکر  A/T SNP (rs4898352) واقع در اینترون 18 ناحیه ژنی F8 در جمعیت اصفهان مـورد مطالعه قرار گرفت. تعیین ژنوتیپ مارکر rs4898352 با استفاده از تکنیک tetra primer ARMS PCR و به دنبال آن الکتروفورز با ژل آگارز در 140 زن سـالم غیرخویشـاوند در جمعیـت مزبور انجام شد. آغازگرهای جدید با استفاده از نرم افزار الیگو 7 برای مارکر rs4898352 طراحی شدند. برای تعیین میزان فراوانی آللی، درجه هتروزیگوسیتی و تعادل هاردی-وینبرگ از نرم افزار GenePop و برای تخمین مقدار فاکتور ظرفیت اطلاعاتی پلی مورفیسم (PIC) از نرم افزار Powermarker استفاده شد.

یافتهها: نتایج نشان دادندکه فراوانی آللی پلی‌مورفیسم rs4898352 برای آلل A و T به ترتیب ٤٨٢/٠ و ٥١٨/ می‌باشد. میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده ٦٠ درصد بود و مشخص شد که جمعیت اصفهان برای مارکر rs4898352 در تعادل هاردی-وینبرگ می‌باشد(05/0p>). به علاوه، بررسی مقدار PIC مارکر مزبور حاکی از اطلاع دهندگی شدید آن در جمعیت اصفهان می‌باشد.

نتیجهگیری: به طور کلی، داده‌ها نشان دادند که مارکر rs4898352 را می‌توان به عنوان یک مارکر آگاهی‌دهنده در بررسی مولکولی بیماری هموفیلی A در جمعیت اصفهان معرفی کرد.


فاطمه حیدری سروشجانی، مجید خیرالهی، پریچهره یغمایی، فتاح ستوده‌نژاد نعمت‌اللهی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آلزایمر یک بیماری مغزی ازبین‌برنده اعصاب است که به مرور حافظه و مهارت‌های شناختی را تخریب می‌کند. در این بیماری تجمع بتا آمیلوئید، استرس اکسیداتیو، نقص در سیستم کولینرژیک و التهاب منجر به مرگ نورون‌ها و نهایتاً ‌انحطاط مغزی می‌شود. دونپزیل و هیوسیاموزید دارای تأثیرات مهاری بر این عوامل بیماری‌زا هستند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر این دو ترکیب بر حافظه و یادگیری موش‌های صحرایی آلزایمری بود.
مواد و روش ها: در مطالعه تجربی حاضر، شصت رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی هفت هفته در گروه‌های کنترل (آب و غذای معمولی دریافت کردند)؛ PBS (تحت عمل جراحی قرار گرفته و PBS دریافت کردند)؛ آلزایمر اول (تحت عمل جراحی آلزایمری، بتا آمیلوئید دریافت کردند)؛ آلزایمر دوم (پس از جراحی آلزایمری روزانه یک سی‌سی نرمال‌سالین دریافت می‌کردند) و گروه‌های تیمار که پس از آلزایمری شدن به مدت 28 روز، روزانه 10 میلی‌گرم بر کیلوگرم هیوسیاموزید (گروه هیوسیاموزید) و 4 میلی‌گرم بر کیلوگرم دونپزیل (گروه دونپزیل) به صورت گاواژ دریافت کردند، تقسیم شدند. برای ارزیابی یادگیری و حافظه از آزمون ماز آبی موریس استفاده شد. داده‌ها توسط آزمون آنالیز آماری وان وی آنووا (One way) و آزمون Post Hoc (پست هاک) بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: مجوز تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات با کد IR.IAU.SRB.REC 1397.057 صادر شد.
یافته ها: تزریق بتا آمیلوئید موجب آسیب بسیار به حافظه شد. گروه‌های تیمار با هیوسیاموزید و دونپزیل نسبت به گروه آلزایمری، زمان و مسافت کمتری را برای یافتن سکوی پنهان سپری کردند (001/P<0) و در مرحله یادآوری که قبلاً سکوی پنهان قرار داشت نیز زمان بیشتری را در ربع محلی گذراندند (001/P<0).
نتیجه گیری: تیمار با هیوسیاموزید و دونپزیل موجب بهبود حافظه فضایی در موش‌های آلزایمری می‌شود. به نظر می‌رسد این ترکیبات در پیشگیری و درمان بیماری آلزایمر نقش بارزی داشته باشند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb