15 نتیجه برای روزبهانی
نسرین روزبهانی، نعیمه اکبری ترکستانی، نفیسه گازرانی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه: به نظر می رسد یکی از علل زایمان زودرس، استرس اکسیداتیو باشد. آنتی اکسیدان ها که به وفور در میوه و سبزی یافت می شوند، از عواملی هستند که مانع از بروز استرس اکسیداتیو می شوند. این مطالعه با هدف پاسخ به این سوال که آیا بین زایمان زودرس و میزان مصرف میوه و سبزی قبل و حین بارداری ارتباطی وجود دارد، انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مورد-شاهدی از بین خانم هایی که در بیمارستان های شهر اراک زایمان کرده بودند، به صورت تصادفی 43 خانم با زایمان زودرس در گروه مورد و در 86 نفر با زایمان ترم در گروه شاهد قرار گرفتند. (حجم نمونه با 5%=α و 20% =β و فرمول مقایسه میانگین ها محاسبه گردید) . همسان سازی گروهی از نظر وضعیت اقتصادی-اجتماعی، سن مادر، تعدا حاملگی و میزان مصرف مکمل های ویتامینی انجام شد. سپس با پرسشنامه ای (استخراج شده از پرسشنامه عادات و تاریخچه تندرستی) مشتمل بر اطلاعات فردی و میزان مصرف میوه و سبزی (سهم در هفته ) اطلاعات جمع آوری گردید و با نرم افزار SPSS و آزمونهای کی-اس، لون، من-ویتنی، تست تی، مربع کای و گرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل آماری انجام شد. در تمام مراحل تحقیق، مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش میانگین مصرف میوه و سبزی قبل از بارداری در گروه شاهد 2/48±20/64 و در گروه مورد 1/52±32/23 محاسبه گردید که بین دو گروه تفاوت معنی دار اماری وجود داشت (p<0/00001). این میانگین طی سه ماهه دوم در گروه شاهد 4/75±21/84 و در گروه مورد 5/58±34/84 محاسبه شد که در این مورد نیر اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (p<0.00001)دقت، حساسیت و ویژگی مدل رگرسیونی که جهت پیش بینی احتمال زایمان زودرس بر اساس مصرف میوه و سبزی طراحی شده بود، به ترتیب برابر 90%، 87% و 9/91% می باشد.
نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از این پژوهش، به نظر می رسد مصرف مناسب میوه و سبزی با کاهش بروز زایمان زودرس ارتباط دارد. پس پیشنهاد می گردد که گروه های در معرض خطر مشخص شوند و به آنها در رابطه با مصرق بیش تر میوه و سبزی های تازه آموزش داده شود. همچنین بر اساس مدل پیشنهادی، با دانستن میزان مصرف میوه و سبزی می توان زایمان زودرس را با دقت نسبتا بالایی پیش بینی کرد و با مشاوره مناسب به میزان زیادی از آن پیشگیری کرد.
نسرین روزبهانی، فرشته نارنجی، شراره خسروی، مهتاب عطارها، معصومه هاشمی، جمشید مومنی اصفهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه: نسبت جنسیت به نسبت تولدهای زنده مذکر به مونث اطلاق میشود که معمولا 1/6 می باشد. این نسبت در چند سال گذشته کاهش یافته است. به نظر می رسد که یکی از علت های این کاهش، سموم و آلودگی های محیطی باشد و چون یکی از سموم مهم دود سیگار است این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین استعمال سیگار توسط پدر و نسبت جنسیت فرزندان طراحی شد.
روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه هم گروهی تاریخی می باشد که جامعه پژوهش آن را متولدین بیمارستان های شهر اراک در تابستان و پاییز 1383 تشکیل می دادند. تعداد نمونه بر اساس 5%=α و 10%=β و 710 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به این صورت که برای تمام متولدینی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند پرسشنامه تکمیل گردید و سپس به سه گروه 1-پدر غیر سیگاری 2- استعمال کم تر از بیست نخ سیگار در روز توسط پدر 3- استعمال بیست نخ سیگار یا بیش تر در روز توسط پدر (حداقل به مدت سه ماه قبل از لقاح در گروه 2و 3)، تقسیم شدند و نسبت جنسی فرزندان در هر گروه تعیین و با هم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و شاخص های فراوانی، نسبت، میانگین و انحراف معیار و تست های آماری کی اس، لون، تی، من ویت نی، مربع کای و خطر نسبی استفاده گردید. در تمام مراحل انجام تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: نسبت جنسی در کل نمونه ها 1/04 به دست آمد. این نسبت برای فرزندان پدران غیر سیگاری 1/272 و برای فرزندان پدران سیگاری 0/77 محاسبه شد. نسبت جنسی فرزندان پدرانی که کم تر از بیست نخ سیگار در روز استعمال می کردند 0/846 و برای فرزندان پدرانی که 20 نخ سیگار یا بیش تر استعمال می کردند 0/60 برآورد گردید. بین سه گروه، از نظر دختر یا پسردار شدن، بر اساس آزمون مربع کای تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/00001P<). خطر نسبی در گروهی که کم تر سیگار استعمال می کردند 1/23 و در گروهی که 20 نخ سیگار یا بیش تر سیگار می کشیدند 1/42 به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق به نظر میرسد که استعمال سیگار توسط پدر در حوالی لقاح باعث کاهش نسبت جنسیت می شود و با افزایش تعداد نخ سیگار استعمال شده، احتمال کاهش یافتن این نسبت بیش تر میشود.
نسرین روزبهانی، زهرا جباری، سحر یزدی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: قاعدگی دردناک اولیه یکی از شایعترین شکایات در زنان میباشد که به علت آزاد شدن پروستاگلاندینها ایجاد شده و اغلب با داروهای شیمیایی درمان می گردد. امروزه با توجه به عوارض این داروها، محققین به سمت استفاده از داروهای گیاهی گرایش پیدا کرده اند. با در نظر گرفتن خاصیت ضد پروستاگلاندینی آویشن شیرازی، این مطالعه با هدف مقایسه اثر آویشن و مفنامیک اسید بر کاهش میزان درد قاعدگی طراحی گردید.
روش کار: این تحقیق یک کارآزمایی بالینی یک سوکور میباشد که جامعه هدف آن خانمهای مبتلا به درد قاعدگی و جامعه مورد مطالعه، خانمهای مراجعه کننده به مرکز مشاوره ازدواج میباشند. تعداد نمونه بر اساس 0/5= α و 0/20=β نفر محاسبه گردید که به صورت تصادفی ساده در دو گروه مفنامیک اسید و آویشن قرار گرفتند. از افراد خواسته شد که شدت درد را قبل از مصرف دارو با معیار آنالوگ بینایی(10- 0 سانتی متر) مشخص کنند. سپس در گروه مطالعه 15 گرم برگ گیاه آویشن که در یک لیوان آب دم شده بود و در گروه شاهد، کپسول 250 میلی گرمی مفنامیک اسید مصرف شد و مجدداً شدت درد 2،1و3 ساعت بعد از مصرف دارو تعیین گردید. اطلاعات با استفاده از شاخصهای میانگین و انحراف معیار و تستهای کی اس، من ویتنی یو وکای اسکوئر تجزیه وتحلیل شد. در کلیه مراحل تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج : میانگین شدت درد قبل از مصرف دارو در گروه آویشن و مفنامیک اسید تفاوت معنی داری نداشت. در هر یک از گروههای مفنامیک اسید و آویشن بعد از مصرف دارو میانگین شدت درد به طور معنی داری کاهش یافت(0/00001>P). ولی میزان کاهش درد دو گروه، در مقایسه با هم تفاوت معنی دار آماری نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که مفنامیک اسید و آویشن به یک اندازه درد قاعدگی را کاهش میدهند که به نظر می رسد به علت اثرات ضد پروستاگلاندینی و ضد انقباضی آویشن باشد.
نسرین روزبهانی، مهتاب عطارها، نعیمه اکبری ترکستانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: پره اکلامپسی یکی از سه علت عمده مرگ و میر مادران میباشد که محققان در مطالعات متعدد در صدد یافتن راه حلی برای پیشگیری از آن بودهاند. محققان بر این باورند که استفاده صحیح از مواد غذایی میتواند یکی از راه حلها باشد. در چندین سال گذشته، اثر اجزا مختلف میوه و سبزی بر پیشگیری از پره اکلامپسی بررسی شده است، اما هنوز این سوال مطرح میباشد که مصرف چند سهم میوه وسبزی میتواند تاثیر پیشگیری کننده داشته باشد؟ محققین در این مطالعه در صدد یافتن پاسخ این سوال بوده اند. روش کار: این مطالعه مورد– شاهدی بر روی خانمهای باردار مراجعه کننده به بیمارستان آیت ا... طالقانی شهر اراک انجام گرفت. روش نمونهگیری به این صورت بود که کلیه خانمهای مبتلا به پره اکلامپسی بستری شده دارای شرایط ورود به مطالعه، وارد مطالعه شدند تا تعداد نمونه به 35 نفر رسید. همچنین در همین مدت از بین خانمهای باردار سالم واجد شرایط، تعداد 70 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. دو گروه به صورت گروهی هم سان سازی شدند ابزار ارزشیابی، پرسشنامهای بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. پرسشنامه شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و اطلاعاتی در رابطه با میزان مصرف میوه و سبزی، بود. از هر خانم اطلاعات غذاهای مصرف شده در طی سه ماه قبل از بارداری و سه ماهه دوم بارداری پرسیده شده و میزان سهم میوه و سبزی در هفته استخراج شد و بین دو گروه مقایسه گردید. در تحلیل داده ها از آزمون های من ویتنی یو، لون، کی اس و کای دو استفاده گردید. نتایج: میانگین میزان میوه و سبزی مصرفی در سه ماهه قبل از بارداری در گروه مبتلا به پره اکلامپسی 16/1± 69/7 سهم در هفته و در گروه سالم 87/1±43/12 سهم در هفته به دست آمد که اختلاف معنیدار آماری بین دو گروه وجود داشت(029/0 p=). این میانگین در سه ماهه دوم بارداری در گروه مبتلا به پره اکلامپسی 60/1±03/11 سهم در هفته و در گروه سالم 98/0±95/13 سهم در هفته بود که بین دو گروه بار 03/0 p= ، اختلاف معنیدار آماری دیده شد. فراوانی نسبی پره اکلامپسی در گروهی که قبل از حاملگی کمتر از 25 درصد مصرف میوه و سبزی (کمتر از 5 سهم در هفته) داشتند بیشتر از گروهی بود که در بالای این درصد قرار داشتند(24/7،70/1 : CI 95% ، 32/2=OR ، 05/0= p) هم چنین این تفاوت به طور معنیداری در سه ماهه دوم (26/4،54/1 : CI 95% ،57/2=OR ، 031/0 p<) نیز مشاهده شد، به طوری که افرادی که کمتر از 8 سهم در هفته میوه و سبزی مصرف کرده بودند بیشتر به پره اکلامپسی مبتلا شده بودند. نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه میتوان این گونه نتیجهگیری کرد که به نظر میرسد مصرف بیشتر میوه وسبزی، با کاهش احتمال ابتلا به پره اکلامپسی ارتباط دارد. بنابراین پیشنهاد میشود که گروههای در معرض خطر مشخص شده و به آنها در رابطه با مصرف بیشتر میوه و سبزیهای تازه آموزش داده شود.
فرشته نارنجی، نسرین روزبهانی، لیلا امیری،
دوره 12، شماره 4 - ( ويژه نامه پژوهش در آموزش 1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین پرستاری و مامایی به عنوان دو عضو مهم درگیر در امر آموزش میتواند گام موثری در تدوین برنامه آموزشی و ارزشیابی موثر و اثربخش این رشتهها باشد. هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین بالینی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اراک در رابطه با برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بریادگیری بالینی است. روش کار: در طی یک پژوهش توصیفی در سال 1387 کلیه دانشجویان و مدرسین بالینی (84 نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه واحدی مشتمل بر سه بخش اطلاعات دموگرافیک، برنامه آموزشی بالینی و ارزشیابی بالینی بود. نتایج: میانگین سنی مدرسین و دانشجویان به ترتیب 7/38 ± 14/3 و 2/22± 18/2 سال و میانگین سابقه تدریس تئوری و بالینی مدرسین به ترتیب 04/6 ± 48/2 و 95/10± 9/2 سال بود. بیشترین درصد مدرسین (3/91) به میزان زیاد و خیلی زیاد بر لحاظ شدن آموزش مهارتهای ارتباطی در برنامه آموزشی تأکید داشتند. بیشترین درصد دانشجویان (2/85) لحاظ کردن تفکر انتقادی و تقویت روحیه دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد در برنامه آموزشی بالینی با اهمیت شمردند. همچنین بیشترین درصد مدرسین (3/78) ارزشیابی گام به گام دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد مهم دانستند. در حالی که بیشترین درصد دانشجویان (2/90) ارزشیابی از مدرسین و بازخورد به آنان را به میزان زیاد و بسیار زیاد در ارزشیابی برنامه آموزشی موثر شناختند. نتیجه گیری: امید است نتایج این پژوهش بتواند در طراحی برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بر یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری مامایی مفید واقع گردد.
لیلا امیری فراهانی، طوبی حیدری، نسرین روزبهانی، مهتاب عطارها، نعیمه اکبری ترکستانی، رضا بخردی، ویدا سیانکی،
دوره 15، شماره 4 - ( ماهنامه شهریور 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره یکی از مشکلات شایع زنان سنین باروری می باشد و علیرغم درمانهای موجود، هنوز به عنوان یکی از مشکلات شایع در طب زنان است. از این رو این مطالعه با هدف تعیین تاثیر رایحه درمانی بر شدت درد دیسمنوره اولیه طراحی گردید. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 108 دانشجوی مبتلا به دیسمنوره اولیه با شدت درد 2و3 براساس معیار چند بعدی گفتاری انجام شد. پس از تخصیص تصادفی، افراد ماساژ با روغن بادام، ماساژ تنها و ماساژ با مخلوط اسانسهای روغنی اسطوخودوس و نعناع را روزانه از یک هفته قبل از شروع قاعدگی تا زمان وجود درد به مدت 2 سیکل دریافت کردند. افراد در طی سیکل صفر، یک و دو بیشترین شدت درد در طی روز اول، دوم و سوم را با توجه به مقیاس دیداری درد ثبت کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: تفاوت آماری معنی داری از نظر مجموع شدت دیسمنوره در روزهای 1، 2 و 3 قاعدگی بین سه گروه دیده شد (038/0p=) که این اختلاف مربوط به گروه ماساژ تنها و رایحه درمانی بود(014/0p=). همچنین تفاوت آماری معنی داری از نظر شدت درد در بین زمانهای تحت بررسی در مطالعه (سیکل صفر، اول و دوم) دیده شد(002/0p=) که این اختلاف مربوط به مقایسه سیکل صفر و اول (016/0p=) و سیکل صفر و دوم (002/0p=) بود. نتیجه گیری: رایحه درمانی باعث کاهش شدت درد دیسمنوره اولیه می شود، با توجه به شیوع آن و ارزان و بی ضرر بودن اسانسهای مورد بررسی، توصیه می شود جهت تخفیف کرامپ و دردهای قاعدگی بکار برده شود.
نسرین روزبهانی، فضل الله غفرانی پور ، حسن افتخار اردبیلی، ابراهیم حاجی زاده،
دوره 15، شماره 9 - ( ماهنامه بهمن 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: زنان بعد از زایمان در معرض خطر زندگی کم تحرک هستند. بر اساس مطالعات گذشته، خودکارآمدی سازه مهمی در تعیین مراحل تغییر و رفتار فعالیت جسمانی است. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین خودکارآمدی و مراحل تغییر و میزان فعالیت جسمانی در مادران ایرانی است. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 300 مادر بعد از زایمان به صورت تصادفی از تمام مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامههای یادآور 7 روزه فعالیت جسمانی، مراحل تغییر رفتار فعالیت جسمانی و خودکارآمدی فعالیت جسمانی بود. تجزیه و تحلیل دادهها به وسیله نرم افزار SPSSانجام شد. یافتهها: نود و یک درصد شرکت کنندگان در مراحل پیش تفکر، تفکر و آمادگی فعالیت جسمانی قرار داشتند. میانگین فعالیت جسمانی با شدت متوسط مادران 94/38±5/40 دقیقه در هفته بود. ارتباط معنیداری بین مراحل تغییر فعالیت جسمانی و انرژی مصرفی هفتگی ناشی از فعالیتهای متوسط (001/0>p، 60/0=r) وجود داشت. همچنین ارتباط معنیدار آماری بین خودکارآمدی با مراحل تغییر(001/0>p،50/0r=)، انرژی مصرفی هفتگی ناشی از فعالیتهای متوسط (001/0>p، 40/0r=) و رفتار فعالیت جسمانی قبل از بارداری(001/0>p، 39/0 r=) به دست آمد. نتیجهگیری: میزان فعالیت جسمانی شرکت کنندگان کمتر از حداقل میزان توصیه شده فعالیت جسمانی منظم (150 دقیقه فعالیت جسمانی با شدت متوسط در هفته) بود. همچنین در این جمعیت خودکارآمدی نقش مهمی در رفتار فعالیت جسمانی بازی میکند و لازم است در طراحی مداخلات ارتقاء دهنده فعالیت جسمانی در نظر گرفته شود.
نعیمه اکبری ترکستانی، مهتاب عطارها، طوبی حیدری، لیلا امیری فراهانی، نسرین روزبهانی،
دوره 16، شماره 5 - ( ماهنامه مرداد 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است . مطالعه حاضر با هدف تاثیر بذر شنبلیله (حاوی دیوسژنین )بر افسردگی حاصل از یائسگی در زنان یائسه شهر اراک در سال 1390 انجام شد.
مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دوسوکور 60 خانم با شکایت افسردگی حاصل از یائسگی وارد مطالعه شدند تست افسردگی بک بر روی زنان یائسه انجام و نمونه هایی که شرایط ورود به مطالعه داشتند ، وارد مطالعه شدند. نمونه ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه بذر شنبلیله (6 گرم) روزانه که حاوی 25 میلی گرم دیوسژنین است و سوربیتول (25 گرم روزانه ) به مدت 8 هفته متوالی قرار گرفتند قبل و پس از 8 هفته از شروع مداخله پرسشنامه بک تکمیل گردید و نمرات مذکور با استفاده از نرم افزارSPSS وآزمون آماری پیرد قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: در مطالعه حاضر میانگین نمره افسردگی خانم ها پس از 8 هفته استفاده بذر شنبلیله حاوی دیوسژنین و سوربیتول نسبت به نمره قبل از مداخله کاهش یافت و این اختلاف معنادار بود ودر مقایسه بین دو گروه نیز اختلاف معناداری مشاهده گردید
نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش حاضر دیوسژنین موجود در 6گرم بذر شنبلیله در روز ،برای 8 هفته استفاده موجب کاهش افسردگی حاصل از یائسگی می گردد.هرچند نیاز به مطالعات دیگری با طول مدت بیشتر و دوزهای بالاتر قبل از هر توصیه ای احساس می گردد.
راضیه اسماعیلی روزبهانی، رضا مهدوی نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی، از شایعترین شکایات در طب زنان است. فعالیت بدنی به عنوان یک عامل کاهش علائم دیسمنوره ذکرشده است. کینزیوتیپینگ یکی از روشهای درمانی جدید است که درد، تورم و اسپاسم عضلانی را کاهش میدهد. از این رو، این پژوهش سعی دارد تأثیر استفاده از دو روش درمانی حرکات کششی و نواربندی را بر قاعدگی دردناک دختران دبیرستان بررسی و مقایسه نماید.
مواد و روشها: تحقیق حاضر، کاربردی و از نوع تحقیقات نیمه تجربی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل میباشد. 30 نفر از دانشآموزان دبیرستان با میانگین سنی 99/0±8/16 سال، به صورت دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول تمرینات کششی را انجام دادند. گروه دوم با استفاده از کینزیوتیپ نواربندی شدند و گروه کنترل هیچگونه مداخله تمرینی نداشتند. پرسشنامه اضطراب قاعدگی MDQ برای جمعآوری اطلاعات، مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای اندازه گیری میزان درد و آزمون شوبر برای اندازهگیری دامنه حرکتی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس در اندازههای تکراری با سطح معنیداری 05/0<p صورت گرفت.
یافتهها: بهبود معنیداری در شدت درد ناحیه کمر و شکم و میزان دامنه حرکتی کمر دیده شد. از طرف دیگر، پس از مداخله، مقایسه دادهها اختلاف معنیداری را در شدت درد بین گروهها نشان داد، اما اختلاف معنیداری از نظر افزایش دامنه حرکتی کمر در گروه نوار بندی دیده نشد.
نتیجهگیری: نوار کینزیوتیپ نسبت به تمرینات کششی، اثرات بهتری را در کاهش درد ایجاد میکند. تمرینات کششی نیز تاثیرات بهتری در افزایش دامنه حرکتی کمر دارد.
فهیمه محبوبی قزاآنی، نسرین روزبهانی، محسن شمسی،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: شیردهی انحصاری در شش ماه اول زندگی نقش عمدهای در پیشگیری از مرض و مرگ و میر کودکان دارد. قصد شیردهی انحصاری در بارداری یکی از عوامل پیشگویی کننده این رفتار است. تعیین عوامل موثر بر قصد شیردهی انحصاری به برنامهریزی برای ارتقاء قصد شیردهی و به دنبال آن رفتار شیردهی کمک میکند. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیشگوییکننده قصد شیردهی انحصاری زنان باردار به وسیله تئوری رفتار برنامهریزی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه تحلیلی بر روی 224 زن نخستزای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کاشان در سال 1392 انجام شد. نمونهها به صورت تصادفی از 16 مرکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. مادران پرسشنامههای دموگرافیک، قصد، نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده را تکمیل کردند. برای تعیین عوامل پیشگویی کننده قصد شیردهی انحصاری و تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: در مدل رگرسیونی، کنترل رفتاری درک شده (001/0>p، 42/0=&beta)، نگرش (01/0>p، 27/0=&beta) و هنجارهای ذهنی (04/0>p، 18/0=&beta)، پیشگویی کننده قصد شیردهی انحصاری بودند. این مدل توانست 63 درصد از واریانس قصد شیردهی انحصاری را توضیح دهد. آگاهی و عوامل دموگرافیک، پیشبینی کننده قصد شیردهی نبودند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کنترل رفتاری درک شده، نگرش و هنجارهای ذهنی میتوانند قصد شیردهی انحصاری زنان نخستزا را پیشگویی کنند، از این رو باید به عنوان یک راهنمای کلی در طراحی مداخلات آموزشی برای بهبود شیردهی انحصاری زنان مورد توجه قرار گیرند.
طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران باید آگاهی و عملکرد کافی در زمینه نشانه های خطر کودکان برای تغییر رفتار به دست آورند. شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد، بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانه های خطر در کودکان با استفاده از مدل هایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی می کنند ضروری است. یکی از این مدل های مؤثر در امر آموزش مدل اعتقاد بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر رفتار مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان کمتر از پنج سال صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی در سال 1393 بین 116 مادر دارای کودک کمتر از پنج سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک صورت گرفت. آنها به طور تصادفی به دو گروه آزمون (56 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه پایا و روای محقق به همراه مصاحبه گردآوری شد . مداخله آموزشی در گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی اجرا گردید . مرحلهی پس - آزمون سه ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه صورت گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد .
یافته ها: هیچ گونه تفاوت معنیداری بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد مادران در گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله مشاهده نشد(05/0 p > )، اما بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 p < ). در این مطالعه، میانگین نمره عملکرد مادران در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 15/42 ± 58/39 و 05/23 ± 52/84 بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند(001/0> p ).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله آموزشی مبتنی بر نیازسنجی اولیه بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در بهبود عملکرد مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان مؤثر است و می تواند برای طراحی برنامه های آموزشی مفید باشد.
سیده مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه سازههای مدل اعتقاد بهداشتی با عملکرد مادران در پیشگیری از اختلال رشد کودکان یک تا پنج سال شهرستان شازند در سال 1393 بود.
مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 202 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شهرستان شازند به صورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن تایید گردید، به روش خود گزارش دهی جمعآوری شد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک مادر، ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران بود. در نهایت، دادهها با استفاده نرم افزار SPSS نسخهی 20 و از طریق آزمونهای تی، کای مربع، همبستگی، آنووا و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه 28/5±76/28 سال و میانگین سنی کودکان آنها 74/14±49/26 ماه بود. بیشترین میزان تحصیلات مادران(7/76 درصد) دیپلم بود. میانگین نمره عملکرد مادران 65/70 بود و در بین سازهها، خودکارآمدی بیشترین (8/69) و راهنمای عمل خارجی کمترین (91/38) نمره را داشتند. در تحلیل رگرسیونی به منظور پیشگویی رفتار با استفاده از سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، متغیرهای خودکارآمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان پیشگویی کننده رفتار تعیین شدند که در مجموع 10 درصد (101/0=R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی نمودند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، در طراحی مداخلات آموزشی باید بر سازههای خود کار آمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان مهمترین عوامل پیشبینی کننده رفتار مادران تاکید شود.
آزیتا محسن نژاد، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، بابک عشرتی،
دوره 19، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف:اصلاح و بهبود تغذیه از جمله ماهی و فرآوردههای دریایی در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر موثر است. مدل فرانظری یکی از مدلهای موثر در بررسی رفتارهای تغذیهای است. این مطالعه با هدف بررسی مصرف ماهی در زنان 30 تا 50 سال براساس مدل فرانظری انجام گردید.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی است که در سال 1393 بر روی 360 نفر از زنان 30 تا 50 سال شهر اراک انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل فرانظری که روایی و پایایی آن سنجیده شد، با مراجعه به درب منازل جمعآوری گردید و سپس با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سن افراد 5/7±34/39 سال بود. میانگین مصرف ماهی 83/0±62/0 وعده در هفته بود. 64 درصد افراد در مصرف حداقل دو وعده ماهی در هفته در دو مرحله اول تغییر(پیش تفکر و تفکر) قرار داشتند. میانگین نمره خودکارآمدی مصرف ماهی در کل 12/3±58/10 از 15 و میانگین نمره موانع درک شده 78/4±35/26 از 40 و میانگین نمره منافع درک شده 67/2±6/21 از 25 بود. همبستگی پیرسون نشان داد که میزان مصرف ماهی با سازههای خودکارآمدی، مراحل تغییر موانع و منافع درک شده به ترتیب بیشترین همبستگی مثبت را دارد(05/0≥p). مصرف ماهی با سن، تحصیلات، شاخص توده بدنی، شغل، میزان درآمد ماهیانه و وضعیت تاهل اختلاف معنیداری نداشت(05/0≤p).
نتیجهگیری: میزان مصرف ماهی علیرغم بالا بودن نمره منافع درک شده، بسیار پایین است و آموزش برای رفع موانع و فرهنگسازی، به خصوص در خانمها که افراد تأثیرگذار بر تغذیهی خانواده هستند ضروری به نظر میرسد.
مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی می باشد. پژوهش حاضربا هدف تعیین تأثیر آموزش بر رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد کودکان در مادران بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی صورت گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مداخلهای است که در آن 100 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شر کت داشتهاند(نمونهها به دو گروه مورد و شاهد، هر کدام 50 نفر، تقسیم شدند). نمونهگیری به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد بود. سپس آموزش برای گروه مورد در طی یک ماه انجام شد و 3 ماه پس از آموزش، اطلاعات گردآوری گردید و با نرم افزارSPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد. علاوه بر آزمونهای آمار توصیفی از آزمون مجذور کای، آزمون تی زوجی و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی مورد و شاهد به ترتیب 51/5±98/29 و 30/5±35/28 سال بود. میانگین سن کودکان به ترتیب 14/13±31/23 و 01/14±55/27 ماه بود. قبل از مداخله آموزشی بین دوگروه اختلاف معنیدار نبود و میانگین نمره شاخصها در گروه مورد قبل از مداخله بدین صورت بود: آگاهی، 24/14±87/31؛ حساسیت، 86/5±23/64؛ شدت، 34/9±41/64؛ منافع، 79/6±75/61؛ موانع، 14/8±91/67؛ خود کارآمدی، 87/7±00/68؛ راهنمای عمل، 82/6±53/44 و عملکرد، 77/9±00/70. پس از آموزش، اختلاف معنیداری در همه متغیرهای ذکر شده بین دو گروه ایجاد شد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی جهت ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد توصیه میگردد.
کلثوم محمدنیامطلق، محسن شمسی، نسرین روزبهانی، محمود کریمی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه عدم تغذیه سالم ابتدا سبب بروز حالت پرهدیابت و سپس دیابت آشکار میشود و هر ساله حدود پنج تا ده درصد افراد مبتلا به عدم تحمل گلوکز به دیابت نوع2 مبتلا میشوند، این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر مصرف مواد غذایی سالم (بر اساس هرم غذایی) توسط زنان پرهدیابتی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعیتحلیلی حاضر بر روی 99 نفر از زنان میانسال پرهدیابتی مراجعهکننده به مراکز سلامت شهر اراک در سال 1398 انجام شد. روش جمعآوری اطلاعات در این مطالعه از طریق پرسشنامهای مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده و چکلیست مصرف مواد غذایی سالم بود. دادهها از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون خطی تجزیهوتحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1398.07 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک رسیده است.
یافته ها میانگین نمره رفتار رژیم غذایی 0/28±1/34 بود و 41 درصد از افراد حداقل یک بار در هفته و 35 درصد حداقل یک بار در ماه، مواد قندی مانند کیک، شیرینی و شکلات را مصرف میکردند. تحلیل رگرسیون نشان میدهد با افزایش یک انحراف معیار در نمره قصد رفتاری، نمره رفتار رژیم غذایی سالم 0/22 انحراف معیار افزایش خواهد یافت (0/05>P).
نتیجه گیری: برای دستیابی به سبک زندگی سالم در گروه آسیبپذیر و افراد پیشدیابتی، تأکید بر افزایش توانمندی آنان در زمینه انتخاب غذای سالم و تقویت انگیزههای فردی در راستای نیل به تصمیمگیری صحیح و درنهایت رعایت مصرف صحیح مواد غذایی میتواند در برنامهریزیهای آموزشی مسئولین بهداشتی جهت کاهش ابتلا به دیابت مورد توجه قرار گیرد.