10 نتیجه برای رنجی
فرشته نارنجی، سامره عبدلی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده
مقدمه: استئوپروز یک مشکل عمده بهداشتی و شایع ترین بیماری متابولیک استخوانی است که بر طبق آمار بالغ بر 6 میلیون ایرانی به آن مبتلا هستند.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که به منظور بررسی رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در 24 مراقب بهداشتی و نحوه آموزش آنان با 110 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر اراک انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این تحقیق نمونه گیری خوشه ای با روش نمونه گیری در دسترس می باشد.
نتایج: نتایج به دست آمده از پرسشنامه برای هر دو گروه نشان دادند که میانگین سنی در مراقبین 33/7 سال و در زنان مراجعه کننده 29/3 سال بوده، 58/3% از مراقبین و 80/9% از مراجعین در طول روز کلسیم خوراکی کافی دریافت می نمودند. 8/2% از مراقبین و 16/4% از مراجعین به طور منظم ورزش می نمودند و 62/5% از مراقبین و 63/5% از مراجعین در طول روز زیر نور مستقیم آفتاب قرار می گرفتند. همچنین یافته ها نشان داد که 49/1% از مراجعین در آن روز از مراقبین در خصوص عوامل ایجادکننده استئوپروز، 79% در خصوص دریافت کلسیم، 90% در مورد ورزش و 85/5% در رابطه با قرارگیری در نور مستقیم آفتاب توضیحاتی را دریافت کرده بودند ولی به اکثریت زنان 80/9% هیچ توضیحی در مورد استفاده از داروهای هورمونی ارائه نشده بود.
نتیجه گیری: یافته ها بین سن، تحصیلات، و سابقه خانوادگی استئوپروز در مراقبین با نحوه آموزش قبلی آنان در این خصوص ارتباط آماری معنی داری را نشان داد اما در ارتباط با نحوه آموزش، با توجه به رفتارهای پیشگیری کننده زنان، بین دریافت کافی کلسیم توسط فرد و نحوه آموزش، ارتباط آماری غیر معنی دار و بین انجام ورزش و آموزش مراقبین، معنی دار بودند.
نسرین روزبهانی، فرشته نارنجی، شراره خسروی، مهتاب عطارها، معصومه هاشمی، جمشید مومنی اصفهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه: نسبت جنسیت به نسبت تولدهای زنده مذکر به مونث اطلاق میشود که معمولا 1/6 می باشد. این نسبت در چند سال گذشته کاهش یافته است. به نظر می رسد که یکی از علت های این کاهش، سموم و آلودگی های محیطی باشد و چون یکی از سموم مهم دود سیگار است این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین استعمال سیگار توسط پدر و نسبت جنسیت فرزندان طراحی شد.
روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه هم گروهی تاریخی می باشد که جامعه پژوهش آن را متولدین بیمارستان های شهر اراک در تابستان و پاییز 1383 تشکیل می دادند. تعداد نمونه بر اساس 5%=α و 10%=β و 710 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به این صورت که برای تمام متولدینی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند پرسشنامه تکمیل گردید و سپس به سه گروه 1-پدر غیر سیگاری 2- استعمال کم تر از بیست نخ سیگار در روز توسط پدر 3- استعمال بیست نخ سیگار یا بیش تر در روز توسط پدر (حداقل به مدت سه ماه قبل از لقاح در گروه 2و 3)، تقسیم شدند و نسبت جنسی فرزندان در هر گروه تعیین و با هم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و شاخص های فراوانی، نسبت، میانگین و انحراف معیار و تست های آماری کی اس، لون، تی، من ویت نی، مربع کای و خطر نسبی استفاده گردید. در تمام مراحل انجام تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: نسبت جنسی در کل نمونه ها 1/04 به دست آمد. این نسبت برای فرزندان پدران غیر سیگاری 1/272 و برای فرزندان پدران سیگاری 0/77 محاسبه شد. نسبت جنسی فرزندان پدرانی که کم تر از بیست نخ سیگار در روز استعمال می کردند 0/846 و برای فرزندان پدرانی که 20 نخ سیگار یا بیش تر استعمال می کردند 0/60 برآورد گردید. بین سه گروه، از نظر دختر یا پسردار شدن، بر اساس آزمون مربع کای تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/00001P<). خطر نسبی در گروهی که کم تر سیگار استعمال می کردند 1/23 و در گروهی که 20 نخ سیگار یا بیش تر سیگار می کشیدند 1/42 به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق به نظر میرسد که استعمال سیگار توسط پدر در حوالی لقاح باعث کاهش نسبت جنسیت می شود و با افزایش تعداد نخ سیگار استعمال شده، احتمال کاهش یافتن این نسبت بیش تر میشود.
فرشته نارنجی، نسرین روزبهانی، لیلا امیری،
دوره 12، شماره 4 - ( ويژه نامه پژوهش در آموزش 1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین پرستاری و مامایی به عنوان دو عضو مهم درگیر در امر آموزش میتواند گام موثری در تدوین برنامه آموزشی و ارزشیابی موثر و اثربخش این رشتهها باشد. هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین بالینی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اراک در رابطه با برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بریادگیری بالینی است. روش کار: در طی یک پژوهش توصیفی در سال 1387 کلیه دانشجویان و مدرسین بالینی (84 نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه واحدی مشتمل بر سه بخش اطلاعات دموگرافیک، برنامه آموزشی بالینی و ارزشیابی بالینی بود. نتایج: میانگین سنی مدرسین و دانشجویان به ترتیب 7/38 ± 14/3 و 2/22± 18/2 سال و میانگین سابقه تدریس تئوری و بالینی مدرسین به ترتیب 04/6 ± 48/2 و 95/10± 9/2 سال بود. بیشترین درصد مدرسین (3/91) به میزان زیاد و خیلی زیاد بر لحاظ شدن آموزش مهارتهای ارتباطی در برنامه آموزشی تأکید داشتند. بیشترین درصد دانشجویان (2/85) لحاظ کردن تفکر انتقادی و تقویت روحیه دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد در برنامه آموزشی بالینی با اهمیت شمردند. همچنین بیشترین درصد مدرسین (3/78) ارزشیابی گام به گام دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد مهم دانستند. در حالی که بیشترین درصد دانشجویان (2/90) ارزشیابی از مدرسین و بازخورد به آنان را به میزان زیاد و بسیار زیاد در ارزشیابی برنامه آموزشی موثر شناختند. نتیجه گیری: امید است نتایج این پژوهش بتواند در طراحی برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بر یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری مامایی مفید واقع گردد.
کیوان قسامی، اکرم اصغری قمی، فرشته نارنجی، کامران مشفقی، بابک عشرتی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: سردردهای تنشی از اصلیترین علل مراجعه به پزشکان در سراسر جهان هستند، آنمی فقر آهن نیز شایعترین اختلال خونی در سطح جهان بالاخص در زنان در سنین باروری میباشد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سردردهای عروقی و آنمی فقر آهن و تاثیر تجویز قرص آهن بر درمان این سردردها در زنان سنین باروری انجام گردیده است. روش کار: در طی این کارآزمایی بالینی، 50 زن در سنین باروری مبتلا به آنمی فقر آهن و سردردهای عروقی، از بین مراجعه کنندگان به کلینیک مغز و اعصاب بیمارستان ولی عصر شهر اراک انتخاب گردیده و تحت درمان با قرص فروسولفات به مدت سه ماه قرار داده شدند. جهت تایید درمان پس از یک ماه هموگلوبین بیماران کنترل گردیده و در صورت افزایش معنیدار هموگلوبین، بیماران مجاز به ادامه شرکت در تحقیق بودند. تعداد حملات سردرد و تعداد مسکن مصرفی توسط بیماران قبل از شروع درمان، در طی مصرف فروسولفات و در نهایت پس از اتمام سه ماه تجویز فروسولفات ثبت گردیدند. نتایج: میانگین تعداد حملات سردرد در ماه قبل از شروع درمان در بیماران 8/12±6/19، در طی درمان 2/11±2/14 (٠٠٠١/٠p=) و یک ماه بعد از قطع درمان سه ماهه 8/11±3/13 (٠٠٠١/٠p=) بود. میانگین تعداد مسکن مصرفی نیز در ماه قبل از شروع درمان 1/14±1/30، در طی درمان 2/11±3/14 (٠٠٠١/٠p=) و یک ماه بعد از قطع درمان سه ماهه 1/13±1/16((٠٠٠١/٠p=) به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر میرسد مصرف قرص آهن بتواند در درمان سردردهای عروقی موثر واقع گردد.
فاطمه حکیمی، نجمه رنجی، محمد فائزی قاسمی،
دوره 19، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سودومونای آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب بیمارستانی است که به خاطر مقاومت ذاتی و اکتسابی به طیف گستردهای از آنتیبیوتیکها تهدیدی برای مراقبتهای کلینیکال محسوب میشود. یکی از مکانیسمهای مقاومت دارویی در سودوموناس آئروژینوزا، جهش در ژنهای تنظیم کننده منفی سیستم افلاکس پمپ نظیر nalC میباشد. هدف از این مطالعه بررسی جهشهای ژن nalC در جدایههای سودوموناس آئروژینوزا از بعضی بیمارستانهای رشت و آزمایشگاههای لاهیجان بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی 45 سویه سودوموناس آئروژینوزا در یک مقطع یک ساله از چندین بیمارستان رشت و آزمایشگاه لاهیجان جداسازی شدند و به کمک روشهای بیوشیمیایی تعیین هویت شدند. حساسیت و مقاومت به آنتیبیوتیک به روش کربی بور و مایکرودایلوشن تعیین گردید. سپس به روش PCR- سکونسینگ جهشهای ژن nalC در جدایههای مقاوم به سیپروفلوکساسین بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه بیشترین جدایههای سودوموناس آئروژینوزا از نمونههای ادراری (53 درصد) و سپس نمونههای سوختگی (31 درصد) جمعآوری شد. بیشترین میزان مقاومت نسبت به اریترومایسین (100 درصد) و کمترین میزان مقاومت نسبت به سیپروفلوکساسین (31 درصد) مشاهده گردید. بالاترین میزان MIC سیپروفلوکساسین در بعضی از نمونهها بیش ازμg/ml 512 تعیین گردید. نتایج سکونسینگ نشان داد که 12 جدایه مقاوم به سیپروفلوکساسین دارای یک یا چند جهش بدمعنی G71E ،S209R و E153Q در ژن nalC بودند.
نتیجهگیری: با توجه به این که جهش در اغلب جدایهها در این مطالعه تعیین شده، به نظر میرسد جهش در ژن nalC نقش مهمی در ایجاد مقاومت به سیپروفلوکساسین در جدایههای بیمارستانی سودوموناس آئروژینوزا در استان گیلان داشته باشد.
عارف محمدی پور، نجمه رنجی، لیلا اسدپور،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب بیمارستانی است که با استفاده از چندین گروه از آنتی بیوتیکها در درمان باعث ظهور مقاومت چند دارویی شده است. یکی از مکانیسمهای مقاومت دارویی در سودوموناس آئروژینوزا ،افزایش بیان سیستم افلاکس پمپ MexXY-oprM میباشد. سیلیبین به عنوان فلاونولیگنان اصلی سیلیمارین مستخرج از خارمریم، یک محافظتکننده کبدی است که اخیرًا اثرات ضد باکتریایی آن مطالعه شده است. در این مطالعه، اثر ترکیب سیلیبین و سیپروفلوکساسین بر بیان ژن oprM در جدایههای بالینی سودوموناس آئروژینوزا مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه، هفت جدایه سودوموناس آئروژینوزای مقاوم به سیپروفلوکساسین تحت تیمار با سیپروفلوکساسین(1/2MIC) به تنهایی(نمونه کنترل) و در ترکیب با سیلیبین انکپسوله در میسل(نانوذرات) (نمونه تست) قرار گرفت. بعد از 24 ساعت، استخراج RNA و سنتز cDNA از سلولهای تیمار شده و تیمار نشده با سیلیبین صورت گرفت و بیان ژن oprM به روشReal-time PCR به صورت کمی بررسی شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که سیلیبین انکپسوله در نانوذرات (400 میکروگرم بر میلی لیتر) در طول 24 ساعت، مرگ را تا 50 درصد در جدایههای مقاوم تحت تیمار با سیپروفلوکساسین القاء میکند. همچنین آنالیزReal-time PCR کمی آشکار کرد که سیلیبین انکپسوله در نانوذرات، بیان ژن oprM را در مقایسه با سلولهای بدون تیمار با سیلیبین کاهش میدهد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد کاهش بیان oprM در جدایههای مقاوم منجر به کاهش mexAB-oprM و mexXY-oprMدر سطح سلول، متعاقباً کاهش خروج دارو به محیط خارج سلولی و افزایش حساسیت به آنتی بیوتیکها میشود.
سعیده بالابندی، زینب خزائی کوهپر، نجمه رنجی،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکنس به عنوان یک پاتوژن قارچی فرصت طلب در انسان باعث کاندیدیازیز می شود. مصرف گسترده آزول ها باعث افزایش مقاومت به آزول ها در جدایه های کاندیدا آلبیکنس شده است. جهش در ژن ERG11 یکی از چندین علت مقاومت به آزول ها در کاندیدا آلبیکنس می باشد. هدف از این مطالعه، یافتن جهش های ژن ERG11 در جدایه های مقاوم به فلوکونازول در رشت بود.
مواد و روش ها: جدایههای کاندیدا آلبیکنس با استفاده از روش های استاندارد تعیین هویت چون لوله زایا شناسایی شدند. مقاومت و حساسیت جدایه ها به فلوکونازول به کمک روش های دیسک دیفیوژن و MIC مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین جهش، ژن ERG11 در جدایه های کلینیکی به روش PCR تکثیر و سپس تعیین توالی شد.
یافته ها: از 23 جدایه کاندیدا آلبیکنس، 20 جدایه به فلوکونازول مقاوم بودند.MICی فلوکونازول در این جدایه ها بین 128 تا 2048 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین گردید. همچنین تحلیل تعیین توالی نشان داد که 10 جدایه مقاوم به فلوکونازول دو جهش بدمعنی (D116E و E266D) در ژن ERG11 داشتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه، مقاومت به غلظت بالای فلوکونازول نشان می دهد که مکانیسم های مختلفی به طور همزمان در ایجاد مقاومت به آزول ها در این جدایه ها نقش دارند. همراهی جهش در ژن ERG11 و تغییر بیان دیگر ژن ها ممکن است باعث مقاومت به غلظت بالای فلوکونازول در این مطالعه شده باشد.
بزرگمهر ایمانی پیرسرایی، نجمه رنجی، لیلا اسدپور،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک باکتری گرم منفی و فرصت طلب است که علت اصلی عفونتهای بیمارستانی مانند سوختگی شدید میباشد. کورکومین جزء اصلی گیاه زردچوبه (Curcuma longa)است که دارای اثرات ضد سرطانی و ضد التهابی است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر ضد باکتریایی کورکومین در سودوموناس آئروژینوزا از طریق بیان mexC و mexD بود.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، سویههای سودوموناس آئروژینوزا از بیمارستانها و آزمایشگاههای استان گیلان تهیه شد. پس از تست آنتیبیوگرام و آزمایش MIC، چهار جدایه مقاوم به سیپروفلوکساسین با استفاده از سیپروفلوکساسین به تنهایی (MIC2/1) (نمونه کنترل) و در ترکیب با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی (نمونه تست) تیمار شدند. پس از 24 ساعت، استخراج RNA و سنتز cDNA انجام شد. سپس بیان ژنهای mexC وmexD با استفاده از روش Real-Time PCR در سلولهای تحت تیمار با کورکومین و بدون تیمار مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که ترکیب سیپروفلوکساسین (MIC2/1) با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی باعث مهار رشد تقریباً 50 درصدی در سودوموناس آئروژینوزا میشود. در سلولهای تیمار شده با کورکومین و سیپروفلوکساسین در مقایسه با سلولهای تیمار شده با سیپروفلوکساسین به تنهایی، ژنهای mexCو mexD به میزان 65/0< و 1/0< به ترتیب در سه جدایه و چهار جدایه کاهش بیان معنی دار (05/0> p) داشتند.
نتیجهگیری: نتایج ما نشان داد که کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی همراه با غلظت MIC2/1 سیپروفلوکساسین موجب مهار رشد سودوموناس آئروژینوزا از طریق کاهش بیان ژنهای mexC و mexD میشود.
پدرام پوریایی بیاچال، نجمه رنجی، علی ناظمی،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ناشنوایی غیرسندرمی یک ناهنجاری ناهمگن ژنتیکی است. جهش در ژن GJB2 یکی از مهمترین علل ناشنوایی غیرسندرمی در بسیاری از کشورها است. هدف از این مطالعه ارزیابی جهشهای ژن GJB2 در 31 فرد ناشنوا در استان گیلان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی، نمونههای خونی از 31 فرد ناشنوای غیرسندرمی از شهرهای رشت و بندرانزلی جمعآوری شد. بعد از جداسازی DNA، ژن GJB2 به روش PCR تکثیر و سپس تعیین توالی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد قرار گرفته است (کد: IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 ).
یافته ها: در این مطالعه، سه جهش در هجده فرد ناشنوا شناسایی شد. جهش 35delG بالاترین فراوانی (48/38 درصد) را در افراد ناشنوا به صورت هموزیگوت (در چهارده فرد) و به صورت هتروزیگوت (در دو فرد) داشت. یک بیمار با جهش V153I به صورت هتروزیگوت و یک بیمار با 35delG/G200R جهش به صورت هتروزیگوت مرکب شناسایی شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که جهش 35delG یک جهش شایع در ژن GJB2 در افراد ناشنوای غیرسندرمی در استان گیلان باشد.
آندیا سیدی مقدم، مهدیه سلیمی، نجمه رنجی، حسین مزدارانی،
دوره 25، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1401 )
چکیده
زمینه و هدف miRNAها دسته ای از RNAهای کوچک غیررمزگذار (17-25 نوکلئوتید) هستند که در بسیاری از بیماریها محققان به آنها توجه کردند. مطالعات miRNAها در سرطانهای مختلف نشان داده است که برخی از آنها بهعنوان انکوژن و برخی مهارکننده تومور عمل میکنند. تا به امروز، بسیاری از مطالعات نشان دادند miR-17-5p و miR-93-5p مولکولهای تنظیمکننده مهمی برای برخی رفتارهای بیولوژیکی، ازجمله فرایندهای تکثیر سلولی هستند که در تشکیل سرطان مهم هستند. هدف از این مطالعه بررسی سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان مجاری پستان در مقایسه با گروه کنترل بود.
مواد و روش ها استخراج RNA (مشتمل بر miRNA) از نمونههای بافت پستان و پلاسمای متشکل از نمونههای سرطانی و نرمال انجام شد. درصد خلوص و غلظت آنها با سنجش میزان جذب نوری تأیید شد. cDNA ساخته شد و سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p بهصورت نیمهکمی با روش واکنش PCR در زمان واقعی با استفاده از رنگ سایبر گرین در نمونههای بافت تومور و پلاسما در قیاس با گروه کنترل نرمال و در حضور نرمالکننده SNORD47 بررسی شد. تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار Graphpad Prism نسخه 8/0/2 تجزیهوتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی ملاحظات اخلاقی این مطالعه را کمیته اخلاق مؤسسه پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با کد (IRAN 52d/4922, 6.10.2016) تأیید کرد. کلیه افراد شرکتکننده در مطالعه، فرم رضایتنامه جهت استفاده از نمونههای بالینی و دادههای شخصی تحت نظارت پزشک را امضا کردند.
یافته ها میزان بیان miR-17-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به داکتال کارسینوما در مقایسه با گروه کنترل افزایش بیان معناداری را نشان داد بهطور قابلتوجهی با مرحله تومور و غدد لنفاوی، وضعیت گیرنده پروژسترون و استروژن ارتباط داشت (P<0/0001). این در حالی است که کاهش بیان miR-93-5p در بافتهای پلاسما و تومور بهطور قابلتوجهی با مرحله تومور و درگیری غدد لنفاوی مرتبط است (P<0/0001).
نتیجه گیری یافتههای این پژوهش مبین این امر است که بیان بالای miR-17-5p و کاهش بیان miR-93-5p احتمالاً با پیشآگهی ضعیف سرطان پستان مرتبط است. با وجود این miR-17-5p به دلیل اختلاف بیان بیشتر و سهولت ردیابی در پلاسما، بهعنوان یک کاندیدای احتمالی زیست، نشانگر پیشآگهی ضعیف بیماری تلقی میشود. مطالعات فرجامیابی بالینی بیشتر برای تأیید این موضوع لازم است.