جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای رستمی

اکبر رستمی نژاد، زهره کریمی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده

مقدمه: امروزه برای بیهوشی مناسب در اعمال جراحی بایستی به شرایط روحی-روانی بیمار نیز توجه شود که از آن جمله، کاهش هیجان، اضطراب و ترس از جراحی در همگان در کودکان پیش دبستانی می باشد که هنگام جدایی از والدین و مواجهه با اتاق عمل، دچار حالات فوق گردیده و به نظر می رسد که این عوامل می توانند بر جراحی و نتایج آن تأثیر سوء داشته باشند. بنابراین بایستی با کمک روش ها و مراقبت های پرستاری مناسب سعی نمود که کودکان به راحتی از والدین جدا شده، ماسک بیهوشی و سوزن وریدی را بهتر تحمل کرده و در بدو بیهوشی و ورود به اتاق عمل، خواب باشند. از جمله این روش ها تجویز پیش داروی بیهوشی خوراکی کتامین می باشد.
روش کار: پژوهش فوق کارآزمایی بالینی دوسوکور بوده و بر روی 66 کودک 7-2 ساله که همگی برای اولین بار جهت جراحی انتخابی (ریسک 1 بیهوشی) غیر از مغز و کبد مراجعه نموده اند، انجام گردیده است. نمونه ها به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شده و نیم ساعت قبل از عمل به گروه مورد 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کتامین به اضافه 0/2 سی سی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آبمیوه و به گروه شاهد تنها همان مقدار آبمیوه داده شد سپس اطلاعات جمع آوری شده از وضعیت کودک در برگه های مشاهده ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد که 78/8 درصد کودکان گروه مورد هنگام جدایی از والدین گریه نکردند و 78/8 درصد آنان نیز هیچ گونه مقاومتی نداشتند. همچنین نسبت به سوزش وریدی، 34/4 درصد کودکان گروه مورد هیچ عکس العملی نداشتند و 59/4 درصد نیز عکس العمل خفیف داشتند در حالیکه در گروه شاهد تنها 6/1 درصد عکس العمل نداشتند و 78/7 درصد نیز حرکات شدید بدن و کشیدن دست ها را داشتند. همچنین 69/7 درصد گروه مورد هنگام ماسک گیری بیهوشی هم کاری داشته در حالیکه 75/8 درصد از گروه شاهد از پذیرفتن ماسک امتناع نموده و فقط 24/2 درصد همکاری داشتند. 81/8 درصد از گروه مورد قبل از بیهوشی خواب بودند در حالی که کلیه کودکان گروه شاهد بیدار و بی قرار بودند.
نتیجه گیری: از آنجا که نتایج فوق همگی از نظر آماری در سطح 95% معنی دار می باشند، بنابراین استفاده از کتامین به عنوان پیش داروی بیهوشی، از هیجان، اضطراب و ترس کودک هنگام جدایی از والدین کاسته و موجب آرامش، عدم مقاومت، گریه نکردن و خوابیدن در هنگام انتقال به تخت عمل می گردد.

شیما چهریی، پروین رستمی، ژیلا بزادی،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه: استرس واکنش طبیعی موجود زنده در مقابل اثر محرک های داخلی و خارجی است که در ضمن آن هورمون های استرس زا از طریق سیستم های قلبی-عروقی، مولد انرژی، ایمن سازی و ... ترشح می شود. از جمله عوامل استرس زا فعالیت های عضلانی، بی هوشی، جراحی، روزه داری، محرومیت از آب و ... را می توان نام برد. در این تحقیق بر آن شدیم تا استرس محرومیت از آب قبل از تولد را بر سطوح هورمونی و هسته دو شکلی جنسی هیپوتالاموس در موش نر نژاد ویستار بررسی نمائیم.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی موش های نر و ماده نژاد ویستار بالغ با وزن حدود 180 گرم از انستیتو پاستور ایران تهیه و آمیزش داده شده و موش های ماده پس از بارداری با دو گروه کنترل و تجربی تفکیک شدند. در هر دو گروه شرایط آزمایشگاهی مشابه بود. دمای محیط نگهداری 2±20 سانتی گراد، فتوپریود 11:13 (روشنایی: تاریکی) و غذای مخصوص به اندازه کافی در اختیار آن ها قرار داده شد. نمونه های کنترل برای تمام مدت شبانه روز آب کافی در اختیار داشتند ولی نمونه های تجربی از آغاز هفته سوم بارداری تا پایان این هفته تنها بین ساعات 18 تا 19 به آب دسترسی داشتند. چهل و دو روز پس از تولد نمونه ها جهت تهیه خون تحت بی هوشی خفیف قرار گرفتند. سپس به روش متداول روز تهیه بافت مغز انجام شد.
نتایج: میانگین سطوح تستوسترون در گروه تجربی به میزان معناداری کم تر از گروه کنترل بود (p<0/001)، در حالیکه میانگین پروژسترون در گروه تجربی افزایش معناداری را در مقایسه با کنترل نشان داد (P<0/001). اختلاف آماری معناداری در میزان استرادیول سرم در گروه تجربی و کنترل وجود نداشت. استرس محرومیت از آب قبل از تولد سبب کاهش تراکم و تعداد کلی نرون های تشکیل دهنده هسته های MPO و Sch نسبت به نمونه کنترل شد.
نتیجه گیری: استرس محرومیت از آب قبل از تولد با تاثیر بر هسته های MPO و Sch و مهار نسبی آن ها کاهشی را در ترشح هورمون تستوسترون ایجاد می کند که سبب بروز برخی رفتارهای جنسی غیر معمول و مشابه رفتار جنسی ماده در نرهای تجربی پس از تولد و بلوغ می گردد.

شهرام براز پردنجانی، مریم رستمی، فرشته فرزیان پور، بدالرحمن راسخ،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: مهم‌ترین عامل تعیین کننده کیفیت زندگی سالمندان سلامتی است. از آنجایی که سلامتی با افزایش سن کاهش می‌یابد، رعایت الگوی مراقبتی موثر در ارتقاء سطح سلامت از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر الگوی خود مراقبتی اورم برکیفیت زندگی سالمندان شهرمسجد سلیمان انجام گرفته است. روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت قبل و بعد در سال 86-87 انجام گرفت، تعداد 349 سالمند به صورت در دسترس از تمام 11 مرکز بهداشتی درمانی شهر مسجد سلیمان انتخاب شدند.سپس برنامه آموزشی خود مراقبتی اورم توسط کمک پژوهشگران در طول سه ماه در روزهایی که بیماران به مراکز بهداشتی درمانی مراجعه می‌کردند اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه خصوصیات دموگرافیک و کیفیت زندگی بود. کیفیت زندگی با استفاده از پرسش‌نامه کوتاه 36 سوالی در دو مرحله قبل و بعد از آموزش اندازه‌گیری شد. سپس داده‌ها با کمک آزمون آماری توصیفی و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: تمامی ابعادکیفیت زندگی شامل سلامتی عمومی، عملکرد فیزیکی، ایفای نقش فیزیکی، ایفای نقش عاطفی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی، نیرو وانرژی، درک کلی از سلامتی و میانگین کل کیفیت زندگی نسبت به قبل از آموزش افزایش پیدا کرد و آزمون آماری تی زوجی در تمام ابعاد با ( 001/0p< ) تفاوت معنی‌داری نشان داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از تاثیر مثبت الگوی خود مراقبتی اورم می‌باشد و از آنجا که مسائل و مشکلات مربوط به سالمندی اصولا پیشرونده بوده و با گذشت زمان بیشتر می‌گردد، لذا اهمیت به کارگیری الگوهای خود مراقبتی دائم احساس می گردد.
جواد بهارارا، کاظم پریور، علیرضا اشرف، رویا رستمی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: با توجه به گسترش روزافزون دستگاه‌های مولد میدان‌های الکترومغناطیسی در زندگی انسان بررسی اثرات زیستی این امواج مورد توجه وسیع پژوهش‌گران قرار گرفته است. ویتامین A نیز در دوران بارداری برای رشد و نمو طبیعی جنین بسیار ضروری است و کمبود یا مصرف بیش از حد آن سبب ایجاد ناهنجاری می‌شود. در پژوهش حاضر اثرات توأم میدان‌های الکترومغناطیسی با فرکانس کم و ویتامین A بر تکوین پوست جنین موش نژاد بالب سی بررسی شده است. روش‌کار: این مطالعه آزمایشگاهی تجربی است. 18 موش‌ باردار به صورت تصادفی در 3 گروه کنترل، شاهد آزمایشگاهی و تجربی تقسیم‌بندی شدند. در موش‌های تجربی در روز 5/10 حاملگی ویتامین A به میزان 15000 واحد بر کیلوگرم تزریق درون صفاقی شد. هم‌چنین در روزهای 12-10 بارداری در معرض میدان الکترومغناطیسی با شدت 100 گاوس قرار گرفتند. کلیه نمونه‌ها در روز 5/17 بارداری تشریح و بررسی‌های ریخت شناسی و بافت شناسی انجام گردید. نتایج: متوسط اندازه وزن جنین‌های تجربی نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش یافت(05/0>p). طول فرق سری نشیمنگاهی جنین‌های تجربی نیز نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش نشان داد(001/0>p). هم‌چنین ضخامت اپی‌درم پوست نمونه‌های تجربی نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش یافت(05/0>p)؛ در حالی که متوسط تعداد سلول‌های بازال و خاردار و نیز متوسط تعداد فولیکول‌های مو در اپی‌درم پوست در جنین‌های تجربی در مقایسه با شاهد آزمایشگاهی کاهش نشان داد(001/0>p). نتیجه گیری: در معرض قرار گیری توأم میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم و ویتامین A برتکوین جنین موش کوچک آزمایشگاهی و رشد و نمو اپی‌درم پوست آن اثرات عمیق می‌گذارد.
هادی انصاری هادی پور، مریم السادات الحسینی، سهیلا رستمی، نرگس فراهانی، محیا هاشمی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی اثرات آنتی اکسیدان و پرواکسیدان آسکوربات بر آلبومین سرم در طی استرس اکسیداتیو توسط آهن می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، آلبومین در یک سیستم اکسیداتیو حاوی یون‌های آهن و غلظت‌های مختلف آسکوربات قرار داده شد. برای بررسی تجزیه آلبومین، الکتروفورز در ژل پلی آکریل آمید در حضور سدیم دودسیل سولفات و طبق روش لاملی انجام شد. تغییرات اکسیداتیو در آلبومین، با روش سنجش گروه‌های کربنیل و با استفاده از معرف 2 و 4 دی نیتروفنیل هیدرازین نشان داده شد. یافته‌ها: با استفاده از روش سنجش کربنیل، آسکوربات اثرات دوگانه‌ای نشان داد: ابتدا اثر پرواکسیدان بر آلبومین مشاهده شد، سپس به صورت وابسته به دوز به اثر آنتی اکسیدان تغییر یافت. آسکوربات در غلظت‌های کم (صفر تا 100 میکرومول) دارای اثرات پرواکسیدان ولی در غلظت‌های بالا (100 تا 300 میکرومول) دارای اثرات آنتی اکسیدان است. هم‌چنین طرح الکتروفورتیک پروتئین‌های سرم نشان‌دهنده به هم پیوستن قابل توجه پروتئین‌ها در محدوده وزن مولکولی 35 تا 45 کیلودالتون و تجزیه پروتئین‌ها در محدوده وزن مولکولی 115 تا 180 کیلو دالتون است. نتیجه گیری: آسکوربات می‌تواند در حضور یون‌های آهن، گونه‌های اکسیژن فعال را تولید کند و هم‌چنین قادر است از تولید این ترکیبات اکسید کننده جلوگیری نماید. این نتایج ممکن است در شرایط استرس اکسیداتیو در هنگام تجویز آسکوربات کاربرد داشته باشد و یا می‌تواند برای جلوگیری از تغییرات اکسیداتیو پروتئین‌ها در گردش خون و سایر مایعات بیولوژیک ارزشمند باشد.
مارال رستمی چایجان، مرجان صباغیان، مهدی علیخانی، فاضل صحرانشین سامانی، رضا سلمان یزدی، سید نوید المدنی، آناهیتا محسنی میبدی،
دوره 17، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بتا دفنسین126 انسانی یک گلیکوپروتئین کوچک کاتیونی (12کیلو دالتون) بسیار غنی از سیستئین است. ژن این پروتئین در انسان بر روی انتهای تلومری بازوی کوتاه کروموزوم 20 قرار دارد. بیان بالایی از این پروتئین در اپیدیدیم گزارش شده است. این پلی‌پپتید سطح سلول‌های اسپرم را در حین عبور از اپیدیدیم پوشش می‌دهد. از آنجا که بتا دفنسین 126 در بلوغ و ظرفیت‌پذیری اسپرم موثر است، می‌تواند نقش مهمی در ناباروری ناشناخته درمردان ایفا نماید. پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین جهش در ژن بتا دفنسین 126 و ناباروری ناشناخته در مردان طراحی شده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مورد- شاهد جهش دو نوکلئوتیدی سیتوزین3121 و 3122 در اگزون 2 ژن DEFB126 در 35 مرد ایرانی با ناباروری ناشناخته و 40 مرد بارور با اسپرموگرام طبیعی به عنوان گروه کنترل مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان بررسی شد. در این مطالعه روش‌های SSCP و تعیین توالی برای یافتن تغییر در ژن مورد استفاده قرار گرفت. روش الایزا برای ارزیابی بیان این پروتئین در سطح سلول‌های اسپرم انجام شد.

یافته‌ها: بررسی داده‌های ژنتیکی نشان داد که 6/28 درصد از مردان با ناباروری ناشناخته و 5/7 درصد از گروه کنترل دارای ژنوتیپ هموزیگوت جهش دارdel/del می‌باشند. فراوانی جهش به طور معنی‌داری در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود (05/0< p). بیان این پروتئین در مردان با ژنوتیپ هموزیگوت del/del نسبت به سایر ژنوتیپ‌ها کمتر است(005/0< p).

نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می‌دهد که این تغییر رایج در توالی ژن DEFB126 عامل موثری بر عملکرد سیستم تولید مثلی می‌باشد. در نتیجه مردان با ژنوتیپ هموزیگوت جهش دار نسبت به مردانی که آلل هموزیگوت طبیعی را دارا می‌باشند قدرت باروری کمتری دارند


نیلوفر داداش پور، اسماعیل مشیری، علیرضا کمالی، علیرضا رستمی، مجید گلستانی عراقی،
دوره 18، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایع‏ترین عارضه پس از جراحی بای پس عروق کرونری است و تصریح شده است که باعث افزایش موربیدیتی و مورتالیتی پس از عمل بای پس عروق کرونری می‏شود و نیز طول مدت بستری در بخش مراقبت‏های ویژه و بیمارستان را افزایش می‏دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر پروفیلاکتیک آمیو دارون در کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بای پس عروق کرونری می‏باشد.

مواد و روش‏ها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی، 204 بیمار کاندید جراحی بای پس عروق کرونری انتخابی بر اساس معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. بیماران گروه مورد، قبل از بی‏هوشی داروی آمیودارون را با دوز 300 میلی‏گرم به صورت داخل وریدی دریافت کردند و گروه شاهد نیز نرمال سالین دریافت نمود. 24 ساعت پس از جراحی بای پس عروق کرونری، میزان بروز فیبریلاسیون دهلیزی در دو گروه ثبت گردید.

یافته‏ها: میزان فراوانی فیبریلاسیون دهلیزی پس از بای پس عروق کرونری در گروه مورد برابر 16 نفر و در گروه شاهد 35 نفر بود. مقایسه فراوانی فیبریلاسیون دهلیزی بین دو گروه که با استفاده از آنالیز مجذور کای صورت گرفت، نشان دهنده اختلاف معنی‏داری بود(p=0.037) و بروز فیبریلاسیون دهلیزی به طور معنی‏داری در گروه آمیودارون کمتر بود.

نتیجه‏گیری: در مجموع، آمیودارون توانست به طور قابل توجهی از بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بای پس عروق کرونری جلوگیری کند. در مطالعه حاضر بیماران این دارو را تنها در 24 ساعت اول پس از دارو دریافت نمودند و این در حالی است که در برخی از مطالعات این دارو حتی تا 14 روز نیز برای بیماران تجویز شده است.


علیرضا رستمی، مهرزاد شریفی، علیرضا کمالی، معصومه کلانتری،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: خون رسانی مجدد میوکارد به دنبال ایسکمی، می‌تواند پیامد بالینی جراحی قلب را مختل کند و مرگ و میر، طول مدت بستری و هزینه‌ها را افزایش ‌دهد. متعاقب این عارضه، افزایش رادیکال‌های آزاد اکسیژن منجر به پراکسیداسیون چربی و اکسیداسیون گروه سولفیدریل می‌شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آنتی اکسیدانی ان‌استیل سیستئین و ویتامین سی بر نتایج جراحی پیوند عروق کرونر به روش استفاده از پمپ اجرا شده است.

مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، بیماران کاندید عمل بای پاس عروق کرونر در 4 گروه شامل  دریافت کننده ویتامین سی، ان‌استیل سیستئین، ترکیب ویتامین سی و ان‌استیل سیستئین و داروهای معمول CABG بررسی شدند. حجم نمونه در هر گروه 50 نفر بود. اطلاعات بیماران در چک لیست مربوطه ثبت شد و داده‌ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: میانگین زمان پمپ، مدت بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و بیمارستان، توزیع سطح سرمی مثبت تروپونین، بروز آریتمی و نیاز به جراحی مجدد از اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها برخوردار بودند. توزیع فراوانی جنسیت، میانگین زمان کراس کلامپ، سطح سرمی کراتینین قبل و بعد از جراحی، نیاز به داروی اینوتروپ و سطح دوز مورد نیاز آن اختلاف معنی‌داری را بین گروه‌ها نشان نداد.

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد ترکیب دو داروی ویتامین سی و ان‌استیل سیستئین نسبت به دریافت یکی از این داروها به تنهایی، تأثیر قوی‌تری بر بروز تفاوت معنی‌دار بین میانگین زمان پمپ، تعداد روزهای بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و بیمارستان داشته است.


مهسا رستمیان دلاور، مسعود باقی، الهه یادگاری، کامران قائدی،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو و اختلال کارکرد میتوکندری که منجر به مرگ آپوپتوزی در نورون‌ها می‌گردند، نقش مهمی در پاتوژنز پارکینسون ایفا می‌کنند. از طرفی، بر هم خوردن تنظیم ‌microRNA‌ها می‌تواند منجر به بروز بیماری مخرب اعصاب متعددی شود.  Sirt1و Bcl2 به ‌عنوان دو ژن کلیدی، روندهای پاتوژن هم چون اختلال کارکرد میتوکندری، استرس اکسیداتیو و آپوپتوز را در بیماری‌های مخرب اعصاب تنظیم می‌کنند.
مواد و روش‌ها:  به ‌منظور بررسی نقش‌‌microRNA ها در مدل بیماری پارکینسون، از دو پایگاه داده miRWalk 2.0  وTargetScan (v7) ‌ به‌منظور پیش‌بینی برهم­کنش‌های microRNA-هدف استفاده شد.
یافته‌ها: اثرات احتمالی microRNA‌های مختلف بر ژن‌های Bcl2 و Sirt1 در رت آنالیز شد. نتایج حاصل از پایگاه‌های داده نشان داد که microRNAهایی چون  rno-miR-449a، rno-miR-182،rno-miR-211، rno-miR-34b، rno-miR-34c، rno-miR-448، rno-miR-466b و rno-miR-96 با احتمال بسیار قوی می‌توانند موجب مهار بیان ژن‌ Bcl2 ‌شوند. هم‌چنینmicroRNA هایی چون rno-miR-181  ، rno-miR-211،  rno-miR-27a، rno-miR-449a، rno-miR-34c، rno-miR-30، rno-miR-200a و rno-miR-448  ژن Sirt1 را قویاً مهار می‌کنند.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها می‌توان چنین پیش‌بینی نمود که با توجه به امتیاز بالای microRNA‌‌های rno-miR-211، rno-miR-34c، rno-miR-448 وrno-miR-449a  دربر همکنش با ژن‌های Bcl2 و Sirt1 در
 پایگاه
داده­ های‌ مزبور، اینmicroRNA ها احتمالاً می‌توانند نقش مؤثری درروند بیماری ایفا نمایند. بنابراین این microRNAها می‌توانند به ‌عنوان کاندیدهای مناسب جهت بررسی در مدل in vitro بیماری پارکینسون معرفی شوند.

مهدی رستمی زاده، علیرضا علمیه، فرهاد رحمانی نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی، با ایجاد بار مکانیکی بر سطح استخوان، باعث ترشح شاخصهای بازجذب استخوانی به گردش خون می‌شود که در تعامل با آدیپوکینها میتواند باعث کاهش چاقی و پیشگیری از عوارض آن شوند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر شاخصهای تن سنجی، سطوح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در مردان دارای اضافه وزن انجام شد.
مواد و روشها: 40 مرد دارای اضافه وزن (96/0±67/28=شاخص توده بدنی و 23/2±50/31=سن) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (13نفر)، تمرین مقاومتی (13نفر) وگروه شاهد (14نفر) قرارگرفتند. تمرین هوازی با شدت 60 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدت 55 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه، 8 هفته، 3 جلسه در هفته به مدت60 دقیقه انجام شد. ترکیب بدن و نمونه خونی به صورت ناشتا برای ‌‌‌‌‌‌اندازه‌گیری سطح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در ابتدا و پس از 8 هفته تمرین ارزیابی شد. داده‌‌‌ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.RASHT.REC.1396.124 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مورد تایید قرار گرفته است و دارای ثبت کارآزمایی بالینی ایران به شماره IRCT20180226038876N1 می‌باشد.
یافتهها: تمرین هوازی و مقاومتی به ترتیب باعث کاهش شاخصهای تنسنجی (05/0>p)، لپتین(001/0>p، 001/0=p) و افزایش سطح استئوکلسین (001/0p=، 001/0>p) و آدیپونکتین (001/0p=، 001/0>p) شد. در مقایسه بین دو روش تمرینی تفاوت ‌‌معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین هوازی و مقاومتی بر سطح استئوکلسین و آدیپوکینها، به نظر میرسد هر دو روش تمرینی با افزایش بار مکانیکی بر توده استخوانی باعث ایجاد تغییراتی در متابولیسم انرژی و وزن بدن میشود که میتواند فاکتور مهمی در پیشگیری از عوارض چاقی باشد.

آیت اله فتحی، سولماز صادقی، علی اکبر ملکی راد، حسین رستمی، کریم عبدالمحمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ابتلا به بیماری، یکی از نشانه‌های بالینی در بیماری‌های ویروسی مانند کروناویروس است که با تهدید سیستم دفاعی بدن می‌تواند زمینه ابتلا به بیماری را به وجود آورد. از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد سبک زندگی و بهزیستی روان‌شناختی در اضطراب کرونا در دانشجویان غیر از علوم‌پزشکی دانشگاه آزاد شهر تبریز سال 1399 انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش به صورت تحلیلی از نوع همبستگی بود. 307 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان آذربایجان شرقی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های اضطراب کرونای علی‌پور و همکاران، بهزیستی روان‌شناختی ریف و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت واکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار Spss نسخه 20 به روش رگرسیون گام‌به‌گام انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش مو.رد تایید کمیته اخلاق دانشگاه تبریز قرار گرفته است (IR.TABRIZU.REC.1399.018).
یافته ها: از مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی، رشد شخصی و روابط با دیگران قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/72 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند. همچنین از مؤلفه‌های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت نیز مؤلفه‌های رشد معنوی و مسئولیت‌پذیری در سلامت قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/09 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند.
نتیجه گیری: ارتقای رشد شخصی و معنوی و ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و همچنین مسئولیت‌پذیری در سلامت می‌تواند اضطراب کرونا را به میزان معنی‌داری کم کند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb