جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای رحیمی

بیژن فروغ، محمود بهرامی، حسن سعیدی، فریدون رحیمی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: پلانتار فاسیاتس یکی از عوارض شایع در بین بالغین می‌باشد. روش‌های غیر جراحی درمان این عارضه شامل فیزیوتراپی و ارتز می‌باشند. درمان‌های ارتزی شایع شامل استفاده از ارتزهای عملکردی، پد پاشنه سیلیکونی، اسپلنت شبانه و گوه بوده که گزینه‌های مناسب‌تری نسبت به روش‌های جراحی در درمان پلانتار فاسیاتیس می‌باشند. در میان ارتزها، گوه به علت سبکی، ارزان‌تر بودن، سهولت ساخت و پذیرش بهتر از سوی مریض می‌تواند موثرتر باشد. در این تحقیق تأثیر گوه داخلی خلف پا در کاهش درد بیماران دچار پلانتار فاسیاتیس بررسی شده است. روش کار: این تحقیق یک مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت قبل و بعد است که طی آن پانزده بیمار مبتلا به پلانتار فاسیاتیس شامل 6 مرد و 9 زن با 18 پاشنه دردناک مورد ارزیابی قرار گرفتند. انتخاب آنها با روش مبتنی بر هدف بود. به این بیماران گوه داخلی خلف پا داده شد. سپس از پرسش‌نامه FAOS و اندازه‌گیری طول گام و قدم برای ارزیابی آنها استفاده گردید. متغیرهای مورد بررسی شامل درد، فعالیت روزمره، فعالیت‌های ورزشی، کیفیت زندگی، طول گام و طول قدم بودند که طی دو مرحله ارزیابی شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آنالیز واریانس استفاده شد. نتایج: در هر دو مرحله پیگیری، متغیرهای درد، فعالیت روزمره، فعالیت‌های ورزشی،کیفیت زندگی، طول گام و طول قدم از نتایج بهتری نسبت به روز اول برخوردار بودند(05/0 p<). درضمن مرحله دوم پیگیری نسبت به مرحله اول پیگیری نیز نتایج بهتری را نشان می‌داد. نتیجه گیری: علت تأثیر بهتر گروه با گوه داخلی خلف پا مربوط به انتقال نیرو به سمت خارج می‌باشد. در واقع این گوه با انتقال نیروها از نقطه دردناک به نقاط دیگر باعث کاهش اعمال نیروهای غیر طبیعی در نقطه دردناک می‌گردد.
بابک عشرتی، اکبر فتوحی، سیدرضا مجد زاده، نضال صراف زادگان، عباس رحیمی، کاظم محمد،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: تاکنون در مورد اثر کله پاچه که در نقاط مختلف کشور و برخی کشورهای دیگر مثل افغانستان، پاکستان و هند، مصرف آن رایج است، بر بیماری های قلبی عروقی گزارشی منتشر نشده است. هدف از این مطالعه تعیین اندازه اثر کله پاچه و برخی دیگر از عوامل خطر بر سکته حاد قلبی در شهرستان اراک است. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه case-cohort بود که در سطح شهرستان اراک انجام شد. در این مطالعه داده‌های شهرستان اراک مربوط به مطالعه انجام شده در سال 1380 برنامه قلب سالم اصفهان به عنوان داده های sub-cohort استفاده شدند. افراد ساکن شهرستان اراک که در زمان اجرای مطالعه به علت سکته حاد در بیمارستان بستری بودند نیز به عنوان مورد در نظر گرفته شدند. به منظور نشان دادن وجود رابطه بین پیامد و مواجهه های تحت مطالعه، خطر نسبی و حدود اطمینان 95درصد آن محاسبه گردید. هم‌چنین در این مطالعه از میزان خطر منتسب در جامعه به عنوان شاخص اثر مواجهه در جامعه استفاده شد. نتایج: در این مطالعه تعداد 150 بیمار مبتلا به سکته حاد قلبی (گروه مورد) با 6339 نفر از ساکنین شهرستان اراک به عنوان sub-cohort مقایسه شدند. خطر منتسب جمعیت برای استفاده از کله پاچه در اراک حدود 19درصد ( با حدود اطمینان 95 درصد، 6 تا 30درصد) محاسبه گردید. خطر منتسب جمعیت برای دیابت و دخانیات به ترتیب 31درصد ( با حدود اطمینان 95 درصد، 23 تا 39درصد) و 41درصد (با حدود اطمینان 95 درصد، 31 تا 49درصد) محاسبه گردید. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه به نظر می رسد استعمال دخانیات، دیابت و مصرف کله پاچه به ترتیب بیشترین اثر را بر بروز سکته های قلبی دارند.
مهرداد شهرانی، فاطمه نبوی زاده، محمود رفیعیان، هدایت شیرزاد، مرتضی هاشم زاده، حسین یوسفی، رضا خدیوی، اسد اله امینی، بهمن خلیلی، قربانعلی رحیمیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: گیاه سیر از دسته گیاهانی است که به طور وسیعی در جوامع دنیا و به خصوص جامعه ایرانی به عنوان یک گیاه معطر در طبخ غذاها و تهیه ترشیجات مورد استفاده قرار می‌گیرد و شمار زیادی از مردم بر این باورند که این گیاه برای ناراحتی‌های گوارشی مفید است. لذا در این مطالعه اثر عصاره این گیاه بر میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه به صورت تجربی بر روی دو گروه 12 تایی موش صحرایی (گروه کنترل و گروه سیر) صورت گرفت. حیوانات پس از بیهوشی توسط تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال سدیم؛ تراکئوستومی، لاپاراتومی و گاسترودئودنوستومی شدند. عصاره گیاه سیر با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم ازطریق مجرای گاسترودئودنوستوم به درون معده حیوانات گروه سیر وارد شد. به منظور تحریک ترشح اسید و پپسین معده از ماده پنتاگاسترین استفاده شد. این ماده با دوز 25 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی به حیوان تزریق شد. ترشحات معده به روش شستشو به بیرون به دست آمد. اسید آن به روش تیتریمتری و پپسین به روش آنسون بررسی شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: عصاره متانولی گیاه سیر سبب افزایش معنی‌داری در میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش‌های گروه سیر نسبت به گروه کنترل گردید(001/0p<). پنتاگاسترین در گروه کنترل سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده شد (001/0< p). نتیجه گیری: استفاده از سیر در رژیم غذایی سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده در مصرف کنند گان این گیاه می‌گردد.
مهرعلی رحیمی، عفت مشهدی، ابراهیم کریمی،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: دیابت قندی بیماری مزمنی است که اثر آن بر روی اکثر ارگان‌های بدن شناخته شده است ولی در رابطه با اثر دیابت بر‌شنوایی به دلیل مطالعات و تحقیقات اندکی که صورت گرفته ابهامات زیادی به چشم می‌خورد. لذا این مطالعه به منظور بررسی ارتباط دیابت با شنوایی در سال 83-82 در مرکز تحقیقات دیابت کرمانشاه انجام گرفت. روش کار: این مطالعه به روش موردی – شاهدی صورت گرفت. در این بررسی 82 بیمار دیابتی (26 بیمار دیابت نوع یک و 56 بیمار دیابت نوع 2) به طور تصادفی از مراجعه کنندگان به مرکز تحقیقات دیابت (که همگی دارای پرونده پزشکی بودند) با محدوده سنی بین 55-15 سال و مدت ابتلا بالاتر از سه سال به عنوان گروه مورد و 82 نفر که از نظر سنی و جنسی با گروه بیمار مطابقت داشتند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسش‌نامه عمومی و تخصصی تمامی بیماران و گروه شاهد تحت معاینه اتوسکوپی قرار گرفته و افرادی که دارای سایر بیماری های زمینه ای گوش با مشکل شنوایی بودند، از مطالعه حذف شدند. سپس ادیومتری با صدای خالص، گفتاری و امپدانس با دستگاه well tone AD19 بر روی 164 فرد (دیابتیک و شاهد) انجام گرفت. اطلاعات گرد آوری شده به وسیله آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: یافته‌های ادیومتریک در فرکانس‌های مختلف در گروه بیمار و شاهد نشان داد که ارتباط معنی‌داری بین دیابت و کاهش شنوایی وجود دارد(001/0p<). ارتباط فوق با افزایش فرکانس شنوایی و سن بیماران و دیابت نوع 2 بارزتر بود.کنترل قند خون (سطح HbA1c)، طول دوره بیماری، جنس، عوارض میکرواسکولار (نفروپاتی، نوروپاتی، رتینوپاتی) و عوارض ماکرواسکولار (فشار خون، بیماری عروقی مغزی) ارتباطی با میزان کاهش شنوایی در بیماران دیابتی نداشتند. نتیجه گیری: مطالعه فوق نشان داد بین دیابت و کاهش شنوایی ارتباط وجود دارد که این ارتباط در فرکانس‌های بالای شنوایی بارزتر است و کاهش شنوایی به صورت خفیف یا متوسط می‌باشد. البته مکانیسم این اثر نامشخص است. مطالعات با تعداد بیمار بیشتر و دستگاه‌های شنوایی سنج دقیق‌تر از جمله اتواکوستیک امیشن (OAE)، الکتروکو کلئوگرافی و رفلکس ساقه مغز (ABR) توصیه می‌گردد
محمدباقر صالحی، مجتبی سعادتی، بابک براتی، مهدی صابری، غلامرضا اولاد، علی اصغر رحیمی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این تحقیق سنتز و بررسی خواص ضد میکروبی پپتید D28 و مشتقات جدید هم خانواده آن به صورت پپتید های دیمری شکل می‎باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، سه نوع پپتید ضد میکروبی Di-CYS-D28، Di-D28-LYS و D28 که به ترتیب متشکل از 42، 41 و 20 اسید آمینه هستند، سنتز گردیدند برای سنتز پپتیدها از روش سنتز پپتید روی فاز جامد با استفاده از اسیدهای آمینه بلوکه شده با فلوئورنیل متوکسی کربونیل و برای تخلیص پپتید از روش کروماتوگرافی با دستگاه HPLC استفاده شد. ساختمان پپتیدها با روش آنالیز اسیدهای آمینه و الکتروفورز تأیید شد. تست ضد میکروبی علیه باکتری استافیلوکوکوس اورئوس و سودوموناس آئروژینوزا به صورت دیسک دیفیوژن و ول دیفیوژن روی پلیت و با افزودن به محیط کشت مایع براث در غلظت‎های مختلف انجام شد. یافته ها: سه نوع پپتید مورد نیاز Di-CYS-D28، Di-D28-LYS و D28 با موفقیت سنتز گردیدند. هر سه پپتید بر روی استافیلوکوکوس اورئوس مؤثر بودند، ولی Di-CYS-D28برخلاف دو پپتید دیگر بر روی پسودوموناس آئروژینوزا فعالیت ضد میکروبی نداشت و فعالیت مهارکنندگی Di-D28-LYSبر روی سودوموناس بیشتر از پپتید D28 بود. نتیجه گیری: تقویت فعالیت ضد میکروبی پپتیدها از طریق دیمریزاسیون، وابسته به روش‎های دیمریزاسیون و سویه باکتری می‎باشد. پپتید Di-D28-LYS در مقایسه با پپتیدهای D28 و Di-CYS-D28 اثر ضد میکروبی بیشتر و وسیع‎تری نشان داد. بنابر این پپتید Di-D28-LYS می تواند به عنوان آنتی بیوتیک مناسبی برای مطالعات آینده باشد.
راضیه خالصی، جعفر سلیمیان، شهرام نظریان، زهرا احصائی ، علی اصغر رحیمی، نفیسه امینی، سید محمد مؤذنی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: باکتری اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک مهم‎ترین عامل باکتریایی ایجاد کننده اسهال است. عوامل حدت زای اختصاصی مانند انتروتوکسین‎ها و عوامل کلونیزاسیون، این باکتری را از سایر گروه‎های ای. کلی متمایز می‎کند. در این مطالعه توکسین حساس به حرارت تخلیص شده و از آن می‎توان جهت سنجش آنتی توکسین در روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 و شناسایی باکتری مولد توکسین استفاده کرد. مواد و روش‎ها: این مطالعه از نوع تجربی است. جهت تولید و تخلیص توکسین، ابتدا سویه باکتری مولد توکسین حساس به حرارت کشت داده شد. پروتئین‎های محلول در مایع رویی با سولفات آمونیوم ترسیب و توکسین با استفاده از روش‎های بیوشیمیایی تخلیص شد و پروتئین تخلیص شده علیه تریس 02/0 مولار در 8=pH دیالیز و نمونه بر روی ژل الکتروفورز بررسی گردید. از روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 جهت شناسایی و سنجش میزان توکسین تخلیص شده استفاده شد و اثر خنثی کنندگی آنتی بادی ضد زیر واحدB روی توکسین حساس به حرارت نیز به این روش مورد بررسی قرار گرفت. یافته‎ها: وجود باندهای 28 و 12 کیلودالتونی نشان‎گر تخلیص توکسین بود. این ‎مطالعه نشان داد که آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب، توانایی شناسایی توکسین تخلیص شده و مهار اتصال آن به گیرنده GM1 را داراست. آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب می‎تواند تا 80 درصد از اتصال توکسین به گیرنده GM1 جلوگیری نماید. نتیجه گیری: تخلیص توکسین حساس به حرارت و راه اندازی روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 که می‎تواند در شناسایی دقیق و بررسی اپیدمیولوژیک جدایه‎های کلینیکی مورد استفاده واقع شود.
سیده معصومه حسینی ولمی، سیدعباس حسینی جهرمی، فرشید رحیمی بشر،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین عوارض عمل تانسیلکتومی، لارنگواسپاسم می‌باشد که منجر به انسداد راه هوایی، هیپوکسی و هیپرکاربی شریانی می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر پروپوفول با تیوپنتال سدیم به عنوان داروهای القاء کننده بیهوشی بر میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم بعد از اکستوباسیون در اعمال جراحی تونسیلکتومی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، در بیمارستان قدس قزوین بر روی 60 کودک 12-3 ساله‌ای که کاندید عمل جراحی الکتیو تونسیلکتومی بودند انجام شد. این بیماران به صورن تصادفی به دو گروه مساوی 30 نفری تقسیم شدند. روش انجام بیهوشی در هر دو گروه کاملاً یکسان بود بجز در زمان القاء ‌بیهوشی که بیماران یک گروه پروپوفول و بیماران گروه دیگر تیوپنتال سدیم دریافت کردند. در انتهای عمل، پس از بازگشت تنفس خود به خودی، با حجم جاری و تعداد مناسب بیماران اکستوبه گردیدند. سپس میزان بروز و شدت لارنگواسپاسم مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های آماری تی، مجذور کای و آزمون دقیق فیشر تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: 83 درصد بیماران گروه تیوپنتال سدیم و 93 درصد بیماران گروه پروپوفول دچار لارنگواسپاسم نشدند و میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم بعد از اکستوباسیون، در دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت(535/0=p). نتیجه‌گیری: پروپوفول و تیوپنتال سدیم به عنوان داروهای القاء کننده بیهوشی بر میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم اثر مشابهی دارند.
بهاره رحیمی، مانا شجاع پور، عبدالرحیم صادقی، احمد علی پوربابایی،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پسودوموناس آیروژینوزا پاتوژن فرصت طلب انسانی است و از عوامل عفونت بیمارستانی محسوب می‌شود. مطالعات اخیر افزایش مقاومت پسودوموناس آیروژینوزا به ایمی پنم را گزارش کرده‌اند. هدف این مطالعه تعیین الگوی مقاومت باکتری به آنتی بیوتیک‌های ضد پسودوموناسی از جمله ایمی پنم می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 100 سویه پسودوموناس آیروژینوزا از نمونه‌های بالینی بیماران بستری به دست آمد، این سویه‌ها با روش‌های میکروب‌شناسی و بیوشیمیایی شامل رنگ آمیزی گرم، تست اکسیداز، تست اندول، اکسیداتیو- فرمنتاتیو SIM و TSI شناسایی و ایزوله شدند. تعیین حساسیت به روش دیسک دیفیوژن برای 6 آنتی‌بیوتیک ایمی پنم، مروپنم، جنتامیسین، آمیکاسین، سیپروفلوکساسین و سفتازیدیم، طبق استانداردهای موجود NCCLS انجام شد و در مرحله بعد نمونه‌های مقاوم به ایمی پنم به روش MIC مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: تست تعیین الگوی حساسیت به آنتی‌بیوتیک‌ها مشخص کرد که درصد مقاومت به ایمی پنم، مروپنم، جنتامیسین، آمیکاسین، سفتازیدیم و سیپروفلوکساسین به ترتیب شامل 35، 35، 14، 9، 23 و 15 درصد می‌باشد. هم‌چنین در تستMIC تعداد سویه‌های مقاوم به ایمی پنم، سفتازیدیم، سفیپیم و سیپروفلوکساسین به ترتیب 30، 27، 35 و 35 بود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده میزان بالای مقاومت در سویه‌های پسودوموناس آیروژینوزا به گروه های مختلف آنتی‌بیوتیکی است. بنابراین به منظور کنترل عفونت و جلوگیری از شیوع بیشتر سویه‌های مقاوم باید به دنبال راه کارهای مناسبی گشت.
نوشین رحیمی، سنبل ناظری، سهیلا میرزایی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکسول یک ترکیب دی‎ترپنوئیدی است که اولین بار از درخت سرخدار و سپس از درختان دیگر مانند فندق جداسازی شد. تحقیقات نشان داده است که برخی قارچ‎های اندوفیت جداسازی شده از این گیاهان نیز قادر به تولید تاکسول هستند. ژن DBAT یکی از ژن‎های کلیدی در مسیر بیوسنتزی تاکسول است که تشکیل باکاتین III، یکی از پیش‎سازهای اصلی در مسیر بیوسنتزی تاکسول را کاتالیز می‎‎کند. هدف از این مطالعه بررسی تولید تاکسول توسط قارچ‎های اندوفیت جداسازی شده از گیاه فندق بود.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه مورد- شاهدی، قارچ‎های اندوفیت از درختان فندق در منطقه فندق‎لو واقع در استان اردبیل، جداسازی و به روش نوک‎هیف خالص‎‎سازی شدند. DNA ژنومی قارچ‎های اندوفیت به روش CTAB، استخراج شد. حضور ژن DBAT توسط واکنش زنجیره‎ای پلیمراز مورد آزمایش قرار گرفت. تولید تاکسول در محیط‎های کشت قارچی، به روش کروماتوگرافی لایه نازکّ بررسی گردید.

یافته‎ها: پس از خالص‎سازی، 60 قارچ از اندام‎های مختلف درختان فندق جداسازی گردید. حضور ژن DBAT در 12 ایزوله با استفاده از پرایمرهای اختصاصی توسط PCR به اثبات رسید. بررسی تولید تاکسول در کشت این ایزوله‎ها، نشان داد که 7 ایزوله توانایی تولید تاکسول را در شرایط آزمایشگاهی داشتند.

نتیجه‎گیری: گروهی از قارچ‎های اندوفیت جدا شده از فندق، رویش یافته در شمال غرب ایران، حاوی ژن DBAT، ژن مولد آنزیم کلیدی در مسیر بیوسنتزی، بودند و از آن میان تعدادی در شرایط آزمایشگاهی قادر به تولید تاکسول بودند.


حسین حیدری، مهدی شفیعی اردستانی، رضوان ذبیح الهی، سید مهدی سادات، شیوا ایرانی، سید نظام الدین حسینی، صفیه امینی، سید داور سیادت، محمد صادق خسروی، علیرضا عزیزی سراجی، پونه رحیمی، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: به دلیل عدم وجود واکسن موثر برای بیماری ایدز، داروهای ضد HIV نقش مهمّی در کنترل این بیماری دارند . همچنین ایجاد مقاومتهای دارویی روز افزون و سمیّت داروهای موجود، علاقه برای انجام پژوهش با هدف یافتن ترکیبات جدید ضد ویروس HIV را افزایش داده است . در این مطالعه نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، سنتز شد.

  مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی، نانو ذرّات کیتوزان را با مولکول های پلی اتیلن گلیکول ( PEG )، جهت افزایش حلالیّت آنها ، پگیله کردیم و سپس داروی ضد ویروس لامی وودین را بر روی این نانو ذ رّ ات پگیله شده، لود کردیم. پس از خالص سازی و لیوفیلیزه کردن نانو داروی تازه سنتز شده، از مواد اولیّه و محصول نهایی جهت بررسی فیزیکو شیمیایی آنها و انجام تست های FTIR , HNMR و CHN Analysis نمونه برداری شد.

  یافته ها: نتایج حاصل از تست HNMR نشان داد که نانو ذرّه کیتوزان با موفقیّت پگیله شده است. نتایج حاصل از تست FTIR ، از طرفی نتیجه HNMR را تایید کرد و از طرف دیگر نشان داد که لامی وودین بر روی نانو ذرّه کیتوزان کنژوگه شده است. نتایج آزمون آنالیز CHN هر دو تست بالا را تایید کرد و مشخص نمود که پگیلاسیون نانو ذرّه کیتوزان با راندمان بسیار بالا و در حدود 97% صورت گرفته و داروی لامی وودین در حدود 30% وزن نانو ذرّه کیتوزان بر روی آن کنژوگه شده است.

  نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، با موفقیّت سنتز شد.

 


زهرا باوند، شیرزاد غلامی، سهیلا هنری ، بهمن رحیمی اسبویی، نگین ترابی ، حامد برابادی،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: ژیاردیازیس از بیماری های شایع عفونی است که از نظر انگل شناسی پزشکی و بهداشت عمومی در کشور ما و بسیاری از کشور ها دارای اهمیت است. با توجه به اهمیت درمان این بیماری در مبتلایان بویژه وجود مقاومت انگل به داروهای شیمیایی، مطالعه حاضر جهت بررسی تاثیر نانو ذره طلا بر روی مرحله کیستی انگل ژیاردیا لامبلیا در شرایط آزمایشگاهی(In vitro) انجام شد.

مواد و روش ها: در مطالعه تجربی حاضر کیست های ژیاردیا از مدفوع های تازه آلوده از آزمایشگاه های بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی مازندران جمع آوری و با استفاده از روش ساکارز0.85 مولار تغلیظ و جداسازی شد. سپس نم.نه ها پس از شمارش با لام نئوبار در دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شد. در بررسی حاضر نانو ذرات طلا در سه غلظت 05/0 ، 1/0 ، 3/0 میلی گرم/میلی لیتر تهیه و پس اثبات، اندازه ذرات تعیین گردید. سپس تاثیر غلظت های مختلف از نانو ذره طلا بر حیات کیست در زمان های 5،15،30،60 و 180 دقیقه در سه مرحله در مقایسه با گروه کنترل (مترونیدازول ) مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات حاصل از مطالعه ثبت و به وسیله ازمون Tو کای دو ( (Chi-square با استفاده از نرم افزارS SPS تجزیه تحلیل آماری شد.

یافته ها: نتایج حاصل از بررسی اثر کشندگی نانوذرات طلا در غلظت ها و زمان های برروی کیست ژیاردیا لامبلیا در شرایط آزمایشگاهی در مقایسه با کنترل مثبت ( مترونیدازول ) نشان می دهد. میانگین درصد کشندگی نانو ذرات طلا با افزایش غلظت و زمان مجاورت افزایش به نحوی که در غلظت 3/0 میلی گرم/میلی لیتر از 62% در 5 دقیقه به 96% در 180 دقیقه افزایش می (p<0.05). نتایج بررسی هچنین نشان می دهد که با افزایش زمان مجاورت کیست های ژیاردیا لامبلیا با نانو ذرات طلا بیشترین اثر کشندگی از 78% در غلظت 05/0 میلی گرم/میلی لیتر تا 96% در غلظت 3/0 میلی گرم/میلی لیتر افزایش می یابد ( p<0.05). در نتیجه با توجه به غلظت های نانو ذرات طلا استفاده شده در در مقایسه با مترونیدازول ،تأثیر کشندگی نانو ذرات طلا در غلظت 3/0 میلی گرم/میلی لیتر تقریبا مشابه میزان تأثیر داروی مترونیدازول به عنوان داروی انتخابی در درمان ژیاردیا لامبلیا است.

نتیجه گیری: بنابراین بر طبق نتایج حاصل از این مطالعه نانوذرات طلا در غلظت 3/0 میلی گرم/میلی لیترار بعنوان یک ترکیب موثر جهت از بین بردن کیست های انگل ژیاردیا در شرایط آزمایشگاهی می تواند مور استفاده قرارگیرد. لذا مطالعات دیگر در آینده بر روی حیوانات آزمایشگاهی(In vivo) توصیه می شود.


اسحق رحیمیان بوگر، کاوه علوی، مریم اصفهانی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: فهم ایده پردازی خودکشی و عوامل آن پیامدهای بالینی ارزشمندی در حوزه های پیشگیری و مداخله در بحران دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی در ایده پردازی خودکشی بود.

مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 671 نفر از جمعیت عمومی شهر سمنان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، چک لیست نشانه های روانی، پرسشنامه سبک دفاعی، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه جمعیت شناختی جمع‌آوری و با همبستگی و رگرسیون لوجستیک با استفاده از SPSS تحلیل گردید.

یافته ها: سطح تحصیلات (237/1OR=؛014/0p<)، روابط خانوادگی (873/1 OR=؛010/0p<)، درآمد (211/4OR=؛0030p<)، وضعیت اشتغال (149/3 OR=؛008/0p<)، سابقه بیماری روان پزشکی (754/5 OR=؛003/0p<)، سابقه بستری در بخش روانپزشکی (003/2 OR=؛011/0p<)، روان رنجورخویی (136/6 OR=؛001/0p<)، برون‌گرایی (612/3 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی نوروتیک (468/2 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی بالغ (107/4 OR=؛002/0p<)، سبک دفاعی نابالغ (059/3 OR=؛003/0p<)، حمایت اجتماعی (609/7 OR=؛001/0p<)، و ناامیدی (834/9 OR=؛001/0p<) به طور معناداری افراد دارای ایده پردازی خودکشی را از افراد فاقد ایده پردازی خودکشی تفکیک کردند (001/0P<). این متغیرها در کنار هم، 4/97% ایده پردازی خودکشی را به درستی پیش بینی می کنند.

نتیجه‌گیری: در این مدل، عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی خطرساز نسبت شانس ایده پردازی خودکشی را افزایش می دهد. این یافته ها در طراحی مداخلات پیشگیرانه و برنامه های مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان اهمیت دارد.


بابک عشرتی، مریم شکیبا، علی خورشیدی، علی اکبر معبودی، حبیب اله رحیمی،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، مقایسه روش انسولین درمانی با درمان دارویی خوراکی در زنان باردار مبتلا به دیابت حاملگی با استفاده از پزشکی مبتنی بر شواهد انجام شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع ثانویه با انتخاب یک مطالعه مروری جامع در پایگاه کوکران، محاسبه شاخص‌های Number needed to treat (NNT) بر اساس پیامدهای؛ سزارین، ماکروزومی، وزن بیش از صدک 90، Operative vaginal delivery، زایمان القا شده، خونریزی پس از زایمان و دیستوشی شانه و number needed to harm(NNH)، با رخداد پیامدهای هایپوگلایسمی نوزاد، بستری در NICU و دیسترس تنفسی انجام شد. شاخص Likelihood of helps vs harm(LLH) نیز با پیامدهای ماکروزومی و هایپوگلایسمی نوزاد تعیین و با روش Wilson score آزمون گردید.

یافته‌ها: شاخص NNT برای پیامدهای ذکر شده در بالا به ترتیب 3، 14-، 5-، 16، 3-، 31 و 32 به دست آمد که تنها در مورد سزارین معنی‌دار بود. هم‌چنین NNH محاسبه شده برای عوارض مورد نظر به ترتیب عبارت است از؛ 6، 15 و17- ، که تنها هایپوگلایسمی نوزاد معنی‌دار بود(05/0>p). مقدار LHH به دست آمده 43/0- بود.

نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن LHH به دست آمده، فواید درمان دیابت حاملگی با انسولین نسبت به متفورمین بیشتر می‌باشد. ولی به دلایل پایین بودن حجم نمونه، عدم سنجش موارد هیپوگلایسمی مادر به عنوان عوارض تزریق انسولین و نوع پیامدهای انتخابی، این یافته را نمی‌توان با قطعیت بیان کرد.


پارسا یوسفی چایجان، بهمن صالحی، علی خسروبیگی، ملیکا حاجی رحیمی، محمد رفیعی، حسن طاهراحمدی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دربرخی کودکان شروع ناگهانی تکرر شدید ادراری وجود دارد به نحوی که هر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادرار می‌کنند بدون این که سوزش ادرار، عفونت مجاری ادراری و شب ادراری یا بی‌اختیاری طی روز داشته باشند. این حالت به سندرم تکرر روزانه کودکی یا پولاکیوری نیز موسوم است. این وضعیت عملکردی است نه یک مشکل آناتومیک، اختلال وسواسی جبری به وسیله وسواس‌، اجبار و یا هر دو مشخص می‌شود. باتوجه به این که دفع ادرار نیاز به مراجعه به سرویس بهداشتی دارد و این امر باعث ایجاد وسواس می‌شود بنابراین می‌تواند باعث ایجاد علائم شود. در صورت مشاهده ارتباط معنی‌دار بین این دو اختلال می‌توان با درمان اختلالات وسواسی جبری بیماری فوق را نیز درمان نمود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه مورد– شاهدی برروی کودکان مبتلا به اختلالات ادرار کردن بدون بی‌اختیاری مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک و کودکان غیر مبتلا انجام شد و این دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. انجام معاینات و تکمیل پرسش‌نامه‌ تنظیم شده توسط افراد آموزش دیده انجام شد. تشخیص اختلال وسواسی جبری با انجام مصاحبه و تستCCI-CV وتأیید روانپزشک راهنما شناخته شد و براساس ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: 6/6 درصد از مواردی که اختلال تکرر ادرار داشتند وسواس جبری هم داشتند، اما در گروه شاهد یعنی گروهی که اختلال تکرر ادراری نداشتند، 5/10درصد افراد مبتلا به وسواس جبری بودند(282/0p=).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده، در مطالعه ما ارتباط مشخصی بین وسواس و مشکلات ادراری دیده نشد.


رقیه رحیمی ، مهدی مهدوی، معصومه ابتکار،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تحویل مستقیم آنتی‌ژن به سلول‌های دندریتیک موجب تقویت پاسخ‌های ایمنی می‌شود و راهکاری مناسب در مبارزه علیه پاتوژن‌های موتاژنی نظیر HIV می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی پاسخ‌های ایمنی حاصل از تحویل مستقیم پروتئین نوترکیب چنداپی‌توپی tat/pol/gag/env ویروس 1-HIV با کمک آنتی بادی منوکلونال علیه 205-DEC موجود در سطح سلول‌های دندریتیک موش جهت تقویت پاسخ‌های ایمنی است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، پروتئین نوترکیب حاصل از بیان پلاسمید pET23a-HIVtop4 حاوی سکانس 20-1Tat، 610-577ENV، 190-150Pol، 323-296ENV، 186-158Gag و 61-44Tat در سویه اشرشیاکلی 21BL به عنوان واکسن مدل استفاده شد. به منظور به‌کارگیری ویژگی‌های سلول‌های دندریتیک در روند ایمنی زایی، پروتئین نوترکیب به روش شیمیایی به آنتی‌بادی علیه گیرنده 205-DEC کونژوگه گردید. موش‌های بالب سی به صورت زیرپوستی با فرم کونژوگه یا غیرکونژوگه (کنترل) پپتید 4HIVtop به همراه Poly I:C به عنوان عامل بلوغ سلول‌های DC، ایمونیزه شدند. تکثیر سلولی به روش برومو دی یوریدین، پاسخ سیتوتوکسیسیتی با اندازه‌گیری گرآنزیم B، اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و آنتی بادی توتال به ترتیب با روش الیزای مستقیم و غیر مستقیم سنجیده شدند.

یافته‌ها: ایمونیزاسیون با پپتید متصل به آنتی بادی علیه 205-DEC در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل ملاحظه در پاسخ‌های تکثیری، سیتوتوکسیسیتی، تولید اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و نیز تیتر آنتی بادی توتال گردید.

نتیجه‌گیری: تحویل مستقیم آنتی ژن پروتئینی مورد نظر به سلول‌های دندریتیک + 205-DEC، در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل توجه پاسخ‌های ایمنی می‌شود.


شکوفه رحیمی، محبوبه نصیری، سعیده آریان نیا، رضا فرخ سرشت،
دوره 19، شماره 9 - ( آذر95 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: لوپوس سیستمیک اریتماتوزیس ([1]SLE) یک بیماری خودایمن با تظاهرات بالینی وسیع و اتیولوژی نامشخص است. تخریب بافتی در بیماران ناشی از تولید اتوآنتی­بادی برعلیه آنتی­ژن­های هسته و سیتوپلاسم در سطح وسیع رخ می­دهد. با توجه به نقش ژن GADD45A در کنترل چرخه سلولی، سرکوب تکثیر سلول­های T و تنطیم اپی­ژنتیکی ژنوم، این مطالعه مورد- شاهدی برای اولین بار به بررسی ارتباط پلی­مورفیسم rs581000 در منطقه 5َ نزدیک ژن و ریسک بروز SLE در بیماران جنوب ایران پرداخته است.

مواد و روش­ها بررسی: مطالعه حاضر روی 102 فرد مبتلا به SLE در مقایسه با 118 فرد سالم به­عنوان گروه کنترل انجام شد. ژنوتیپ­های ژن GADD45A در موقعیت پلی­مورفیسم rs581000 با روش T-ARMS PCR تعیین گردید.

یافته­ها: آلل C در گروه کنترل (13/0) نسبت به گروه بیمار (01/0) به­طور معنی­داری شایع­تر بود (001/0>P). فراوانی ژنوتیپ­های حامل حداقل یک آلل C (CC+CG) در گروه کنترل (4/14%) در مقایسه با گروه بیمار (1%) بسیار بالاتر بود، و این آلل اثر حفاظتی در برابر ریسک بروز SLE (001/0>P، 5/0-009/0= فاصله اطمینان، 06/0= نسبت شانس) نشان داد.

نتیجه­گیری: بنظر می­رسد پلی­مورفیسم rs581000 ژن GADD45A در پاتوژنز بیماری SLE نقش دارد.

 

[1] Systemic lupus erythematosus


مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، بهزاد ناظم رعایا، سید حسین موسوی،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی بر درد و پارامترهای همودینامیک حین و بعد از عمل آب مروارید میباشد.

مواد و روشها: هشتاد بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن و بیحسی موضعی به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند: گروه T قطره چشمی تتراکایین 5/0 درصد و گروه TK قطرههای چشمی تتراکایین 5/0 درصد و کتورولاک 5/0 درصد را به میزان یک قطره در هر 10 دقیقه به مدت 30 دقیقه قبل از شروع عمل جراحی آب مروارید دریافت نمودند. شدت درد و پارامترهای همودینامیک در زمان بلافاصله در زمان قبل از شروع عمل و سپس در دقایق 5، 10، 15 و 20 حین عمل و در بدو ورود به ریکاوری و در دقایق 5، 10، 15 و 20 بعد از ورود بیمار به ریکاوری جمعآوری و مقایسه شدند.

یافتهها: میانگین شدت درد در حین عمل در گروه TK (128/0±1) به طور معنیداری پایینتر از گروه T (54/1±2) بود (003/0=p)، ولی در ریکاوری این اختلاف معنیدار نبود(157/0=p). تعداد بیماران نیازمند مسکن اضافه در دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در رابطه با پارامترهای همودینامیک به جز دقیقه 20 (فشار سیستولیک) و دقایق 20 و 15(ضربان قلب و تنفس) ریکاوری اختلاف معنیداری میان دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری: افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی، موثرتر از تتراکایین به تنهایی جهت کاهش درد حین عمل آب مروارید است.


زهرا رحیمی، احمد راهبر، فاطمه خیراللهی، علی ابرازه، ذبیح اله قارلی پور،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان و نوع روغن‌های مصرفی می‌تواند کمک موثری در جهت افزایش آگاهی افراد جامعه از چگونگی مصرف این نوع ماده غذایی ارائه دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف انواع روغن‌های خوراکی و عوامل موثر بر آن بر اساس الگوی پرسید طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی بوده و بر روی۳۰۰ زن شهری و روستایی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی استان قم که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. داده ها از طریق پرسش­نامه استاندارد الگوی پرسید جمع آوری شد و به کمک نرم افزار آماریSPSS  نسخه 20 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 4/46 درصد زنان شهری و 6/53 درصد زنان روستایی روغن جامد مصرف می کنند. از نظر مصرف روغن دنبه تفاوت آماری معنی داری در خانواده های شهری و روستایی وجود داشت (05/0p<)، به طوری که مصرف روغن دنبه در خانواده های روستایی بیشتر از خانواده های شهری بود. میانگین نمرات عملکرد مصرف روغن های خوراکی سالم و عوامل تقویت کننده در زنان شهری و روستایی اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0p<)، به طوری که میانگین نمرات زنان شهری بیشتر از زنان روستایی بود.
نتیجه گیری: اجرای برنامه های آموزشی با استفاده از مدل های آموزشی مانند مدل پرسید در جهت اصلاح الگوی مصرف روغن های خوراکی به خصوص در مناطق روستایی در ارتقاء سطح سلامت جامعه موثر می باشد.
 

مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، کامران منتظری، فاطمه تنها،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی ترکیب مایع شست و شو دهنده چشمی و ژل ویسکوالاستیک سرد درمقایسه با ترکیب آنها در دمای اتاق  بر دوز مصرفی داروهای آرامبخش در جراحی آب مروارید به روش فیکوامولسیفیکیشن بود.
مواد و روش ها:190 بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در طی جراحی، به ترتیب در گروه اول و دوم از مایع شست و شو و ژل ویسکوالاستیک  سرد (4 درجه) و گرم ( با درجه حرارت  محیط) استفاده شد. در تمامی این بیماران آرامبخشی به کمک میدازولام و فنتانیل شروع شد و در صورت نیاز از داروی کمکی تیوپنتال سدیم تا رسیدن به سطح ارامبخشی مطلوب استفاده شد. رتبه بندی رامسی (قبل، حین و بعد ازعمل) و میزان کلی داروی سداتیو استفاده شده در دو گروه انازه گیری و با یکدیگر مقایسه شد و نهایتا رضایتمندی جراح و بیمار از کیفیت آرامبخشی پرسش و ثبت گردید.
یافته ها: میانگین دوز مصرفی میدازولام در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت اما میانگین دوز مصرفی تیوپنتال سدیم در گروه سرد به طور معنی داری کمتر از گروه گرم بود. همچنین میانگین زمان رسیدن به رتبه رامسی مورد نظر و سطح رتبه بندی رامسی  در بین دو گروه تفاوت معنی دار داشت.
نتیجه گیری: استفاده از مایع شستشو  وژل ویسکوالاستیک سرد در جراحی کاتاراکت نسبت به ترکیب گرم  آنها موجب کاهش دوز مصرفی داروهای آرام بخشی  و آرام بخشی موثر تر حین عمل و رضایت بیشتر جراح و بیمار می گردد.
 
داریوش مرادی فارسانی، خسرو نقیبی، مجتبی رحیمی ورپشتی، بهادر ملکی پور، طاهره فصیحی،
دوره 20، شماره 9 - ( آذرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی (PONV) یکی از عوارض شایع برای بیمارانی است که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار می گیرند. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه تأثیر دو سطح اکسیژن 80 و 40 درصد بر کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی در بیماران اطفالی بود که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار گرفتند.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 100 بیمار اطفال که اندیسکاسیون عمل جراحی استرابیسموس را داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه موازی دریافت کننده اکسیژن 40 درصد و 80 درصد در طی عمل جراحی تحت بیهوشی عمومی تقسیم شدند. PONV در بیماران تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی مقایسه شد.
یافته­ ها: در 6 ساعت اول بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/48 و 6/30 درصد بود. هم­چنین در 6 تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/20 و 2/12 درصد بود. قابل ذکر است بین میزان PONV دو گروه در 6 ساعت اول و 6 تا 24 ساعت بعدی اختلاف معنی داری وجود نداشت (p به ترتیب 18/0 و 25/0).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، تفاوتی بین اکسیژن دریافتی 40 و 80 درصد در تهوع و استفراغ بعد از عمل استرابیسموس اطفال وجود نداشت.
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb