جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای دلیمی اصل

رضا قاسمی خواه، عبدالحسین دلیمی اصل، بیژن هاشمی ملایری،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت کیست هیداتیک و عوارض پاتوفیزیولوژیک آن بر بدن در مطالعه حاضر سعی شده است تا با استفاده از ولتاژ کم جریان الکتریکی مستقیم، روشی با ویژگی و کارآیی قابل قبول در شرایط آزمایشگاه به منظور از بین بردن پروتواسکولکس‌های کیست هیداتیک ارایه گردد.
روش کار:  این مطالعه از نوع مداخله ای تجربی بود. پس از جداسازی بیش از ۲۰۰ عدد کیست هیداتیک از اندام های آلوده دام های کشتار شده، پروتواسکولکس های آنها تخلیه گردید. سپس تعداد معینی از پروتواسکولکس ها به ظرف مخصوص الکترولیز منتقل شد و آزمایش هایی به طور جداگانه در چهار بافر مایع هیداتیک, RPMI, سرم فیزیولوژی و بافر تریس با اعمال دانسیته‌های مختلف جریان الکتریکی در زمان‌های مختلف انجام گرفت. در مرحله بعد به کمک میکروسکوپ نوری درصد زنده بودن آنها از طریق بررسی حرکت سلول‌های شعله‌ای و رنگ‌آمیزی حیاتی با ائوزین 0/1 درصد تعیین و ثبت گردید.
نتایج: نتایج حاصل نشان داد که بقاء پروتواسکولکس‌ها با افزایش دانسیته جریان الکتریکی و مدت زمان القای جریان رابطه معکوس دارد. در این رابطه در مایع کیست هیداتیک، اولین دانسیته جریان موثر 42/96 میلی آمپر بر سانتی‌مترمربع و به مدت یک دقیقه بود که منجر به بیش ترین بقای پروتواسکولکس‌ها به میزان 86/3 درصد شد و در دانسیته جریان 63/5 میلی آمپر بر سانتی‌مترمربع به مدت یک دقیقه بقای پروتواسکولکس‌ها به صفر درصد رسید. نتایج مشابهی نیز در سه بافر دیگر حاصل شد.
نتیجه‌گیری: جریان الکتریسته با ولتاژ کم می‌تواند به عنوان یک راهکار مناسب در از بین بردن پروتواسکولکس‌های کیست هیداتیک اندام‌های آلوده بیماران در حین جراحی، بدون آسیب به بافت میزبان و جلوگیری از عود مجدد بیماری در نظر گرفته شود.

عبدالحسین دلیمی اصل، اکرم فرهادی مفتخر، فرشته زارع سور کالی، محمود شریفیان،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

مقدمه: توکسوپلاسموز نوعی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته توکسوپلاسما گوندیی ایجاد می شود. مهاجرت توکسو پلاسما به خون و سایر بافت های بدن مانند کبد و تکثیر انگل در این سلول ها، ممکن است باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک سلولی و بیوشیمیایی در بدن از جمله کبد شود. در نتیجه شاخص هایی از قبیل اوره، بیلی روبین، پروتئین تام و آلبومین ممکن است تغییر نمایند. در این تحقیق تغییرات ایجاد شده در برخی از شاخص های کبدی طی آلودگی تجربی رت به توکسو پلاسما گوندیی مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار: تعداد 80 سر رت و 90 سر موش سوری عاری از آلودگی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه 60 سر رت مورد و 20 سر رت شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با تزریق 50000 عدد تاکی زونیت از طریق داخل صفائی آلوده شدند و هر سه روز یک بار تا مدت 10 روز از یک گروه سه تایی مورد به همراه یک رت از گروه شاهد نمونه برداری و میزان سطوح مقادیر پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین و اوره با روش های استاندارد بررسی شد. علاوه بر این کبد رت های آلوده از لحاظ آلودگی به توکسوپلاسما با روش تلقیح داخل صفاقی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.

نتایج: طبق نتایج به دست آمده، انگل از روز ششم آلودگی در بافت کبد ظاهر و تا روز بیست و هفت قابل مشاهده بود که پس از این مدت انگل از کبد محو گردید. اوره از روز ششم بعد از آلودگی شروع به افزایش کرد که این افزایش تا روز شصتم ادامه داشت. بیلی روبین تام از روز ششم تا بیست و هفتم و پروتئین تام و آلبومین سرم از روز ششم تا دوازدهم دچار افزایش و از آن به بعد یعنی تا روز شصتم تا مقدار طبیعی دچار کاهش شدند.
نتیجه گیری: به طور کلی آلودگی رت به توکسوپلاسموزیس می تواند سبب ایجاد تغییرات موقت در برخی شاخص های بیوشیمیایی کبد شود. این تغییرات عمدتا به علت عبور انگل از بافت کبد است. متعاقب استقرار انگل در مغز و یا عضلات و تشکیل کیست نسجی این تغییرات روند طبیعی به خود می گیرند.

مهدی مسیبی، احسان اله غزنوی راد، عبدالحسین دلیمی اصل، سید محمد موذنی، قاسم مسیبی، محمودرضا خزایی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: تفاوت در حساسیت و مقاومت به ابتلا و عود در بیماری‌های عفونی از جمله کیست هیداتیک و آلوئولار در حیوانات وانسان دیده شده است که به دلیل تفاوت در فاکتورهای فردی و پاسخ‌های ایمنی، مبتنی بر تفاوت در ژن‌های کد کننده آنتی ژن‌های لوکوسیت‌های انسان(HLA) و یا حیوان، می‌باشد. هدف از این تحقیق شناسایی HLA در منطقه است که در ایجاد مقاومت یا حساسیت به آلودگی کیست هیداتیک نقش دارند. روش کار: در این مطالعه تحلیلی (مورد - شاهدی) از 60 بیمار مبتلا به کیست هیداتیک که کیست های تشخیص داده شده و یا جراحی شده داشتند و 30 فرد سالم خون‌گیری به عمل آمد و نمونه‌ها به روش لنفوسیتو توکسیسیته آزمایش شدند. ابتدا کیت‌های تشخیصی با آنتی سرم‌های اختصاصی هر آنتی ژن (28 آنتی ژن) توسط محقق تهیه و سپس لنفوسیت‌ها جداسازی گردید. برای شناسایی آنتی ژن‌های کلاس II با استفاده از ستون نایلون وول لنفوسیت‌های B‏ جدا گردیدند. پس از اتمام مراحل مختلف واکنش و رنگ پذیری و تثبیت با فرمالین و بر اساس مورفولوژی سلول‌ها نتایج با میکروسکوپ Invert خوانده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با محاسبه نسبت شانس (OR)، خطر نسبی (RR)، کسر پیش‌گیری کننده (PF)، کسر علیتی (AF) و آزمون کای دو صورت گرفت. نتایج: HLA کلاس I به تعداد 18 آنتی ژن و HLA کلاس II به تعداد 10 آنتی ژن در دو گروه بیمار و سالم بررسی شد. نتایج حاصله نشان داد که HLA-A1 با اختلاف معنی‌داری در گروه بیماران بالاتر است(05/0 p<) و دارندگان این آنتی ژن استعداد بیشتری در ابتلا و رشد کیست دارند. در مقابل فراوانی HLA-A10 در افراد سالم شیوع بالاتری داشت(05/0p<) که نشان دهنده نقش پیش‌گیرنده آن در ابتلا افراد به بیماری کیست هیداتیک است. سایر آنتی ژن‌های بررسی شده در دو گروه علی‌رغم تفاوت در برخی از آنها، اختلاف معنی دار نداشتند و برای بررسی دقیق‌تر مطالعات مولکولی لازم است. نتیجه گیری: در دارندگان آلل HLA-A1 امکان استقرار و رشد کیست در صورت مواجهه با عامل بیماری بیشتر از افراد فاقد این آلل می‌باشد و این افراد استعداد بیشتری در ابتلا به کیست هیداتیک دارند. در حالی که در دارندگان HLA-A10 امکان استقرار و رشد کیست در صورت مواجهه با عامل بیماری کمتر از افراد فاقد این آلل می‌باشد و این آنتی ژن در این افراد نقش پیش‌گیرنده در برابر کیست هیداتیک دارد.
توران نیری چگنی، فاطمه غفاری فر، فریبا خوش زبان، عبدالحسین دلیمی اصل،
دوره 20، شماره 12 - ( اسفندماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: آکانتاموبا یک تک یاخته فرصت طلب بیماری­زاست که با آلوده کردن قرنیه و ایجاد کراتیت چشم و سیستم اعصاب مرکزی و ایجاد انسفالیت گرانولوماتوز کشنده شناخته شده است. هدف کلی مطالعه حاضر، تعیین پتانسیل ضد­آمیبی ترکیب طبیعی اسپند در مقابل تروفوزوئیت ها و کیست های آکانتاموبا در شرایط برون­تنی بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، یک ایزوله بالینی آکانتاموبا کشت و ژنوتایپ شد. عصاره اتانولی اسپند تهیه گردید. تروفوزوئیت­ ها وکیست ها با شستشو در محلول سالین جمع آوری شدند. غلظت­ های مختلف (25/1 ، 5/2، 5 و 10 میلی­گرم بر میلی لیتر) از عصاره و قطره پلی هگزاناید 02/0 درصد به عنوان کنترل مثبت در سه زمان مختلف (24 ، 48 و 72 ساعت) روی تروفوزوئیت­ها و کیست­ های آکانتاموبا در شرایط برون­تنی آزمایش شد. زنده ماندن تروفوزوئیت­ها وکیست­ها با روش ائوزین، MTT و فلوسایتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که عصاره الکلی اثر مهاری قابل توجهی بر روی تکثیر تروفوزوئیت­ها وکیست های آکانتاموبا نسبت به گروه شاهد بدون درمان داشته و مهارکنندگی وابسته به دوز و زمان بود. در حضور10 میلی­گرم بر میلی لیتر عصاره الکلی در محیط کشت پس از 72 ساعت، هیچ تروفوزوئیتی زنده نبود و 10/21 درصد ازکیست­ها زنده بودند. درصد زنده ماندن تروفوزوئیت ها و کیست ها بعد از اضافه کردن قطره پلی هگزاناید 02/0 درصد به محیط کشت پس از 72 ساعت به ترتیب صفر و 71/23 درصد بود.
نتیجه­ گیری: عصاره الکلی اسپند می تواند به عنوان یک ترکیب طبیعی جدید در برابر تروفوزوئیت­ها و کیست های آکانتاموبا در نظر گرفته شود و تحقیقات بیشتر برای ارزیابی اثر دقیق این عصاره بر عوامل آکانتاموبایی در مدل های حیوانی لازم است.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb