جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای درویشی

هادی درویشی خضری، حمیرا طهماسبی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی، شایع‌ترین عفونت ایجاد شده در بیماران مکانیکی تهویه در واحد مراقبت‌های ویژه است. پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی به عنوان یک موضوع جدی و یک مشکل بالینی قابل توجهی برای بیماران بدحال باقی مانده است. هدف از این مطالعه، بررسی مطالعات برای نتیجه‌گیری بهترین شواهد موجود برای تامین بهداشت دهان و دندان به بیماران واحد مراقبت ویژه تحت تهویه مکانیکی، تعیین شواهد بالینی درباره کلرهگزیدین و ثبت پژوهش جهت بهبود مداخلات مراقبتی مورد استفاده برای مراقبت دهان در بیماران بدحال می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مروری جستجو در پایگاه‌های اطلاعاتی CINAHL, SID, Sciencedirect، Google Scholar، Cochrane Library ،Springer و PubMed جهت دسترسی به مطالعات انجام شده در رابطه با دهان شویه کلرهگزیدین و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی بین سال‌های 1991 تا 2014 با استفاده از کلمات کلیدی کلرهگزیدین، دهان شویه و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی انجام شد.

یافته‌ها: اگرچه مراقبت از دهان با دهان شویه کلرهگزیدین سبب کاهش بروز پنومونی ناشی از ونتیلاتور می‌شود، اما شواهدی بر کاهش میزان مرگ و میر در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه به دنبال استفاده از آن وجود ندارد.

نتیجه‌گیری: براساس مقاله مروری حاضر می‌توان گفت که اثر حفاظتی دهان شویه کلرهگزیدین در بهداشت دهان و پیش‌گیری از پنومونی ناشی از ونتیلاتور در بیماران بدحال ثابت شده است، اما متاسفانه شواهدی بر وجود پروتکل مناسب برای استفاده از دهان شویه کلرهگزیدین در این بیماران موجود نیست.


نرگس زمانی، مجتبی حبیبی، محمد درویشی،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی در رأس فهرست بیماری‌های روانی قرار دارد که حدود 25 درصد مراجعین به مراکز بهداشتی در جهان را به خود اختصاص می‌دهند و تاکنون شیوه‌های مختلفی برای درمان آن ارایه شده است. لذا، هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با گروه‌ درمانی شناختی رفتاری در کاهش افسردگی مادران کودکان معلول بود.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر، پژوهشی نیمه تجربی با گروه آزمایش و کنترل می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران بیماران مراجعه کننده به مراکز جسمی حرکتی، کار درمانی، فیزیوتراپی بود که علائم افسردگی را داشتند. با روش نمونه‌گیری در دسترس در هر گروه تعداد 8 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه‌گیری شامل مصاحبه بالینی ساخت دار برای اختلال‌های محور یک بر اساس DSM-IV و فرم بازبینی شده پرسش‌نامه افسردگی بک بود. گروه آزمایش رفتار درمانی دیالکتیک و رفتاردرمانی-شناختی طی 2ماه (8 جلسه 2 تا 5/2 ساعته) تحت آموزش قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله‌ای را دریافت نکردند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین میانگین‌های نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی با گروه کنترل تفاوت معنی‌داری وجود دارد(001/0>p). هم‌چنین بین میانگین‌های نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی تفاوت معنی‌داری وجود دارد(001/0>p).

نتیجه‌گیری: در حوزه درمان و زمینه کار با افراد افسرده و افرادی که در حالت بحران به سر می‌برند، رفتاردرمانی دیالکتیکی و رفتاردرمانی شناختی با توجه به ماهیت آن، بسیار کارا و نوید بخش به نظر می‌رسد.


حمیرا اکبرزاده، عباس علیپور، ابوالفضل فیروزیان، هادی درویشی خضری، قهرمان محمودی،
دوره 19، شماره 12 - ( اسفند ماه 1395 1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی(VAP) یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر در بیماران ترومایی دارای لوله تراشه بستری در ICU است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارتباط بین تزریق فرآورده‌های خونی با بروز VAP در بیماران ترومایی تحت تهویه مکانیکی در ICU بود.

مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی آینده نگر بود. مطالعه حاضر برروی بیماران ترومایی تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش‌های ICU بیمارستان امام خمینی(ره) شهرستان ساری، از مهر 94 تا مهر 95 انجام شد. علاوه بر اطلاعات جمعیت شناختی، اطلاعات بالینی بیماران نیز به صورت روزانه ثبت شد.

یافتهها: از مجموع 2304 بیمار بستری شده در ICU، 186 بیمار ترومایی تحت تهویه مکانیکی طولانی‌تر از 48 ساعت تحت بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در میان بیماران مبتلا به VAP، 36 نفر تزریق فرآورده‌های خونی قبل از بروز VAP را داشتند(8/87 درصد). تزریق فرآورده‌های خونی(قبل یا بعد از 48 ساعت) بالاترین نسبت خطر تعدیل شده را در بروز VAP داشت (نسبت شانس= 58/3). هم‌چنین، میزان گلبول قرمز فشرده و پلاکت تزریق شده به طور معنی‌داری در بیماران مبتلا به VAP بالاتر بود(005/0>p).

نتیجهگیری: با توجه به افزایش قابل توجه میزان بروز VAP به دنبال تزریق فرآورده‌های خونی و ارتباط آن با میزان PRBC و پلاکت تزریق شده، در نظر گرفتن این عوامل خطر قابل تعدیل جهت کنترل و پیش‌گیری از بروز VAP در بیماران ترومایی تحت تهویه مکانیکی در ICU ضروری و منطقی است.


آقای محمدمهدی خشمین، خانم فرحناز حسینی، خانم سمیرا جعفری، خانم سپیده نجف زاده، آقای هومن قاسمی، خانم نیلوفر درویشی، خانم عسل گلچین،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یک آسیب در سیستم عصبی مرکزی است که ناشی از عوامل متعددی است که تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان را درگیر کرده است. تنظیم هیجان به فرایندهایی اشاره می‌کند که به وسیله آن ما بر این که چه هیجاناتی را تجربه کنیم، چه موقع آنها را تجربه کنیم و چگونه آنهارا بیان کنیم تأثیر می‌گذارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش تنظیم هیجان در پیش بینی نشانه‌های افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمام دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400. بودند. از میان آنها 305 نفر، به روش نمونه گیری در دسترس و به طور تصادفی، انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک – ویرایش دوم – (BDI-II) و فرم کوتاه مقیاس تنظیم شناختی هیجان (CERQ-18) را تکمیل کردند. این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بررسی و با شناسه اخلاقی IR.KUMS.REC.1400.623 مصوب گردید.
یافته‌ها: در این تحقیق، جمعیت مورد مطالعه 305 نفر بوده که 9 مورد به دلیل پاسخ‌های ناقص از تحلیل‌های آماری کنار گذاشته شدند. میانگین سنی کل افراد 191.30 ± 50.08 بود. از این تعداد، 198 نفر (9/66 درصد) زن و 98 نفر (1/33 درصد) مرد بودند. راهبردهای خود سرزنشی (0.001 ≥ P، 0.31 = β)، ارزیابی مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 26/0- = β)، فاجعه انگاری (0.001 ≥ P، 26/0 = β)، کم اهمیت شماری (0.001 ≥ P، 12/0- = β) و تمرکز مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 10/0- = β) در پنج گام 40% از واریانس افسردگی را پیش بینی می‌کند. به طوری که راهبردهای ناسازگارانه مثل خود سرزنشی و فاجعه انگاری به صورت مستقیم و ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری و تمرکز مجدد مثبت به طور معکوس پیش بینی کننده افسردگی هستند. جهت بررسی مقادیر پرت چند متغیری از فاصله مهالانوبیس (Mahalanobis distance) استفاده شد. مفروضه‌های آماری با اجرای یک تحلیل رگرسیون اولیه و ارزیابی نمودار پراکندگی باقی مانده‌ها مورد سنجش قرار گرفت. بعد از اطمینان از برقراری مفروضه‌های رگرسیون، داده‌ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه ما نشان داد که بین سرزنش خود و فاجعه انگاری به عنوان راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با افسردگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین در مطالعه ما از بین راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان؛ تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری با افسردگی همبستگی منفی معناداری داشتند. به همین دلیل لازم است سیاست گذاران نظام سلامت تقویت راهبردهای سازگارانه‌ی تنظیم هیجان باید در طراحی و اصلاح مداخلات مربوط به افسردگی مورد توجه واقع شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb