16 نتیجه برای خورسندی
مرضیه اکبرزاده، محبوبه خورسندی،
دوره 2، شماره 6 - ( بهار 1378 )
چکیده
به منظور بررسی عوامل موثر در بروز حاملگی ناخواسته، پژوهشی توصیفی در سطح شهر اراک و روستاهای تابعه انجام شد و از کل 761 حاملگی، 235 مورد در سطح روستا بود که 132 مورد از این حاملگی ها (56/2%) ناخواسته بود. نتایج تحقیق نشان داد که بین وضعیت اقتصادی - اجتماعی، تحصیلات و تعداد فرزندان با حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار می باشد. (P<0.001) رایج ترین روش در جامعه ی روستایی قرص (53/7%) بوده است. بین نوع روش با حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار نشان داده شد. (p<0.001) مهم ترین منبع کسب اطلاعات در جامعه ی روستایی خانه بهداشت بوده است. بین مدت زمان استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری و حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار وجود دارد. (p<0.001) بیشترین علت عدم استفاده از وسایل پیشگیری ترس از عوارض 34/5% و نامرتب بودن خوردن قرص و فراموشی 25/8% ، مخافت همسر 24/4% می باشد.
محبوبه خورسندی، شراره خسروی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1381 )
چکیده
مقدمه: آموزش بالینی به لحاظ اهمیت، قلب آموزش حرفه ای شناخته شده است زیاد بیش از نیمی از زمان آموزشی دانشجویان پرستاری و مامایی را تشکیل می دهد و اساس کسب مهارت های حرفه ای در آنان می باشد. جهت بهبود کیفیت آموزش بالینی وضعیت آن همواره باید مورد ارزشیابی قرار گیرد.
روش کار: این مطالعه، مطالعه ای توصیفی–تحلیلی می باشد که بر روی کلیه دانشجویان ترم چهارم کاردانی و کارشناسی ناپیوسته و ترم ششم و بالاتر کارشناسی پیوسته رشته های پرستاری و مامایی در دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 81-1380 انجام گرفته است. نظرات دانشجویان با استفاده از پرسشنامه ای که بر اساس منابع و متون موجود تهیه و شامل سوالات باز و بسته می باشد، جمع آوری گردیده است. این پرسشنامه مشتمل بر پنج بخش شامل اطلاعات مربوط به وضعیت دموگرافیک، دیدگاه دانشجویان درباره برنامه ریزی آموزَی مربیان آموزشی بالینی، پرسنل بهداشتی درمانی، تجهیزات و فضای آموزشی می باشد.
نتایج: نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که دیدگاه دانشجویان نسبت به عملکرد مربیان 34/4% متوسط و 2/2% بسیار بد بوده است. در رابطه با وضعیت برنامه ریزی آموزشی بالینی خوب و متوسط هر کدام 38/2% بوده است. از نظر همکاری پرسنل و تیم بهداشتی درمانی دیدگاه بد 50% و دیدگاه خوب 2/2% می باشد. در ارتباط با تجهیزات آموزشی به ترتیب 37/2% خوب و 2/3% بسیار بد بوده است. از نظر مقایسه دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی نسبت به عملکرد مربیان آموزش، تجهیزات و فضای آموزشی، برنامه ریزی آموزش، توزیع سطوح منفی و مثبت در دو رشته یکسان است و آزمون آماری تفاوت معناداری را نشان نمی دهد.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر نقش اعضای تیم بهداشتی–درمانی در اموزش دانشجویان منفی توصیف گردید. بنابراین لازم است عملکرد اعضای تیم بهداشتی–درمانی مورد بررسی بیش تر قرار گرفته و برنامه ریزی در جهت ایجاد تغییرات مطلوب صورت پذیرد.
محبوبه خورسندی، فضل الله غفرانی پور، علی رضا حیدر نیا، سقراط فقیه زاده، مریم وفایی، فیروزه روستا، فرخنده امین شکروی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: تعداد زنانی که به علت ترس از زایمان خواهان سزارین هستند افزایش یافته است. به نظر میرسد که تن آرامی روش خوبی برای حذف یا کاهش ترس زایمان باشد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تن آرامی بر ترس زایمان و انجام زایمان طبیعی در زنان نخستزا طراحی گردیده است. روش کار: مطالعه حاضر کارآزمایی بالینی است که از بهمن سال1385 لغایت مهر 1386 در بیمارستان میلاد بر روی 100 زن نخست زا انجام شده است. ترس زایمان بوسیله پرسشنامه نگرش زایمان بررسی شد. زنان شکم اول با حاملگی کم خطرکه درسه ماهه دوم بارداری بودند و نمره ترسشان 28 یا بیشتر بود به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد، هر کدام 50 نفر قرار گرفتند.گروه مورد، تحت آموزش 9 جلسه ای تن آرامی و گروه شاهد تحت مراقبت روتین بارداری قرار گرفتند. نتایج: میانگین نمرات گروه مورد و شاهد قبل از مداخله به ترتیب 96/6±35/39 و23/6±71/40 بود و اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. مقایسه نمره ترس زایمان در دو گروه در سه ماهه سوم بارداری نشان دهنده کاهش ترس زایمان در گروه آزمون بود که نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد. 27/9±03/ 38 و18/7±82/29 ، (001/0p<). از نظر انجام زایمان طبیعی نیز بین گروه آزمون و شاهد اختلاف معنیداری مشاهده گردید(001/0p<). نتیجه گیری: زنان نخستزایی که تحت آموزش تن آرامی قرار گرفتند نمره ترس زایمان پایینتری نسبت به گروه شاهد داشتند. نتایج تحقیق اهمیت آموزش مهارت تن آرامی را در کاهش ترس زایمان و افزایش زایمان طبیعی تایید مینماید.
محبوبه خورسندی، فرزانه جهانی، محمد رفیعی، علی اصغر فرازی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر ضمن بررسی کیفیت زندگی کارکنان ستاد و بیمارستانهای تابع دانشگاه علوم پزشکی اراک، اطلاعات پایه جهت انجام مداخلات برای ارتقا کیفیت زندگی کارکنان مذکور به عمل خواهد آورد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع تحلیلی - مقطعی است که به منظور تعیین کیفیت زندگی برروی 300 نفر از کارکنان ستاد و بیمارستانهای تابع دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام گرفت. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی (36- SF) و پرسشنامه جمعآوری اطلاعات دموگرافیک افراد بود. یافتهها: از تعداد 275 نفرکه به پرسشنامهها پاسخ کامل داده بودند 127 نفر (2/46 درصد) را کارکنان ستادی و 148 نفر(8/53 درصد) را کارکنان بیمارستانها تشکیل میدادند. میانگین سنی و سابقه کاری افراد شرکت کننده در این مطالعه به تر تیب02/779/36 و 39/729/12 سال بود. میانگین ابعاد مختلف کیفیت زندگی در کارمندان ستادی به طور معنیداری بیشتر از کارمندان بیمارستانی بود(05/0>p). از نظر حیطههای عملکرد جسمی، نشاط، عملکرد اجتماعی، سلامت عمومی، سلامت جسمی و سلامت روانی اختلاف معنیداری بین وضعیتهای مختلف استخدامی پرسنل وجود داشت. بین دو جنس زن و مرد از نظر فاکتور های محدودیت جسمی، درد جسمی، نشاط، سلامت روان، سلامت جسمی و سلامت روانی اختلاف معنیداری وجود داشت. نتیجه گیری: میانگین ابعاد مختلف کیفیت زندگی در کارمندان بیمارستانی کمتر از کارمندان ستادی و در زنان کمتر از مردان بود. بررسی علل این اختلاف خود با انجام مطالعات اختصاصی و طولی میسر می باشد. به نظر می رسد محیط کاری و شرایط آن و هم چنین وضعیت استخدامی افراد و آینده شغلی آنها از عوامل مهم و تاثیر گذار برروی کیفیت زندگی باشد.
سمانه قوشچیان چوبمسجدی، محسن دهقانی، محبوبه خورسندی، ولی الله فرزاد،
دوره 14، شماره 3 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش 41 درصدی زایمان سزارین در ایران طی سالهای اخیر همراه با خطرات بالا از طرف سازمان بهداشت جهانی و از طرفی رابطه سزارین با عوامل شناختی و روانی، ما را بر آن داشت تا با شناسایی این متغیرها سعی در کنترل سزارینهای غیرضروری کنیم. این پژوهش، با هدف بررسی متغیر ترس از درد و متغیرهای مرتبط (فاجعهسازی درد، شناخت فاجعهآمیز شده، نگرش به زایمان، افسردگی، اضطراب، استرس و تجربه دوران قاعدگی) به عنوان عوامل تاثیر گذار روانی و شناختی و پیشبینی کننده سزارین طراحی گردیده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 300 نفر از زنان باردار از بیمارستان دولتی شهید اکبر آبادی و بیمارستان خصوصی آتیه انتخاب و بر اساس شرایط دموگرافیک سن، تحصیلات، ماه بارداری، تجربه زایمان، تجربه سزارین، نوع بیمارستان و تمایل به زایمان سزارین، همسان سازی شدند. پرسشنامههای مختلفی از قبیل ترس از درد، نگرش نسبت به زایمان، فاجعه سازی درد، شناخت فاجعهآمیز شده، افسردگی، اضطراب، استرس و سندرم پیش از قاعدگی استفاده شد و نتایج با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون لوجستیک تحلیل شد.
یافتهها: متغیرهای ماه بارداری، تحصیلات و تجربه زایمان از نظر آماری معنیدار نبودند ولی متغیرهای تجربه سزارین، سن و نوع بیمارستان در انتخاب زایمان سزارین معنیدار میباشند(05/0p<). متغیرهای ترس از زایمان، فاجعهسازی درد و شناخت فاجعهآمیز معنیدار بودند ولی در متغیرهای ترس از درد افسردگی،اضطراب، استرس و سندرم پیش از قاعدگی، رابطه معنیداری مشاهده نشد(05/0p>).
نتیجهگیری: متغیرهای تجربه سزارین، سن، نوع بیمارستان، ترس از زایمان، فاجعه سازی درد و شناخت فاجعهآمیز قادر به پیشبینی زایمان سزارین در زنان باردار میباشند.
مریم فتحی شیخی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوانح و حوادث یکی از عوامل اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا و از مهمترین علل مراجعه کودکان به بیمارستان میباشد. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد، در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در خصوص رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی 261 نفر از مادران دارای کودک کمتر از 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در سال 1393 میباشد. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بوده است. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار سن مادران 37/5±98/28 سال، میانگین نمره عملکرد و خودکارآمدی مادران به ترتیب برابر 74/14±1/59 و 07/11±14/69 مشاهده شد. همچنین میانگین نمرات سایر سازههای مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده نیز بیش از حد متوسط مشاهده شد. بین خودکارآمدی و موانع درک شده همبستگی منفی و معنیدار (r=-0.256 ، P<0.01) و بین موانع درک شده و عملکرد نیز همبستگی منفی و معنیداری (r=-0.391، P<0.01) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به میزان میزان عملکرد مادران و سایر سازههای نگرشی مدل اعتقاد بهداشتی، پیشنهاد میشود تا برنامههای آموزشی بر مبنای این مدل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قالب بستههای آموزشی چند رسانهای به منظور ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت گیرد.
طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران باید آگاهی و عملکرد کافی در زمینه نشانه های خطر کودکان برای تغییر رفتار به دست آورند. شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد، بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانه های خطر در کودکان با استفاده از مدل هایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی می کنند ضروری است. یکی از این مدل های مؤثر در امر آموزش مدل اعتقاد بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر رفتار مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان کمتر از پنج سال صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی در سال 1393 بین 116 مادر دارای کودک کمتر از پنج سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک صورت گرفت. آنها به طور تصادفی به دو گروه آزمون (56 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه پایا و روای محقق به همراه مصاحبه گردآوری شد . مداخله آموزشی در گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی اجرا گردید . مرحلهی پس - آزمون سه ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه صورت گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد .
یافته ها: هیچ گونه تفاوت معنیداری بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد مادران در گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله مشاهده نشد(05/0 p > )، اما بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 p < ). در این مطالعه، میانگین نمره عملکرد مادران در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 15/42 ± 58/39 و 05/23 ± 52/84 بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند(001/0> p ).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله آموزشی مبتنی بر نیازسنجی اولیه بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در بهبود عملکرد مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان مؤثر است و می تواند برای طراحی برنامه های آموزشی مفید باشد.
سمیه پورمسیبی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، علی کولیوند، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه وجود آلایندههای زیست محیطی جزء مهمترین مشکلات بشر است. هدف از مطالعه حاضر سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی در خصوص ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از مواجهه با هوای آلوده در زنان باردار شهر اراک در سال 93 میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 208 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک به صورت چند مرحلهای انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه پایا و روا و به روش خود- گزارش دهی جمعآوری شد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک مادر، ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران بوده است. در نهایت دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه 77/4±48/26 و میانگین سن بارداری آنان 59/5±88/14هفته بود. بیشترین میزان تحصیلات زنان باردار(1/47 درصد) دیپلم بود. میانگین نمره عملکرد مادران 09/72 بود و در بین سازهها حساسیت درک شده بیشترین (25/83) و موانع درک شده کمترین (16/59) نمره را داشتند. در تحلیل رگرسیونی به منظور پیشگویی رفتار با استفاده از سازههای مدل اعتقاد بهداشتی مشخص شد که از بین این متغیرهای بررسی شده متغیرهای راهنمای عمل خارجی، حساسیت درک شده و موانع به عنوان پیشگویی کننده رفتار هستند که این متغیرها در مجموع 26 درصد (265/0=R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی نمودند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، سازههای راهنماهای عمل خارجی و حساسیت و موانع درک شده باید به عنوان مهمترین عوامل پیشبینی کننده رفتار مادران در طراحی مداخلات آموزشی در نظر گرفته شوند.
سیده مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه سازههای مدل اعتقاد بهداشتی با عملکرد مادران در پیشگیری از اختلال رشد کودکان یک تا پنج سال شهرستان شازند در سال 1393 بود.
مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 202 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شهرستان شازند به صورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن تایید گردید، به روش خود گزارش دهی جمعآوری شد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک مادر، ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران بود. در نهایت، دادهها با استفاده نرم افزار SPSS نسخهی 20 و از طریق آزمونهای تی، کای مربع، همبستگی، آنووا و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه 28/5±76/28 سال و میانگین سنی کودکان آنها 74/14±49/26 ماه بود. بیشترین میزان تحصیلات مادران(7/76 درصد) دیپلم بود. میانگین نمره عملکرد مادران 65/70 بود و در بین سازهها، خودکارآمدی بیشترین (8/69) و راهنمای عمل خارجی کمترین (91/38) نمره را داشتند. در تحلیل رگرسیونی به منظور پیشگویی رفتار با استفاده از سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، متغیرهای خودکارآمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان پیشگویی کننده رفتار تعیین شدند که در مجموع 10 درصد (101/0=R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی نمودند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، در طراحی مداخلات آموزشی باید بر سازههای خود کار آمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان مهمترین عوامل پیشبینی کننده رفتار مادران تاکید شود.
فائزه براتی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مصرف تنقلات کم ارزش به عنوان میان وعده در بین کودکان به خصوص در دانشآموزان مقطع ابتدایی رو به افزایش است. پژوهش حاضر به سنجش سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده در این زمینه پرداخته است.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی– تحلیلی در سال 1394 بروی 217 دانش آموز مقطع ابتدایی شهرستان اراک انجام گرفت که به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده بوده است که نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتار درک شده، قصد رفتاری و عملکرد را در برمیگرفت. روایی و پایایی پرسشنامه قبل از مطالعه بررسی شد. به منظور تعیین مهمترین سازههای پیشگویی کننده رفتار دانش آموزان از مدل چند متغیره رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین و انحراف معیار نمره نگرش (24/12±41/75)، هنجار ذهنی (20/11±25/78)، کنترل رفتار درک شده (06/17±69/63)، قصد رفتاری (44/15±26/76) و عملکرد (44/24±84/48) مشاهده شدند. بر طبق نتایج، سازه کنترل رفتار درک شده توانست 23 درصد تغییرات رفتار را پیشگویی نماید. بین نمره سازهها با عملکــرد همبستگی مستقیم و معنیداری مشاهده شد(05/0>p). با این وجود، در رابطه با ارتباط بین عملکرد تغذیهای دانش آموزان با سن ( 019/0=r)، وزن (07/0=r)، قد (12/0=r) و شاخص توده بدنی دانش آموزان (07/0=r) ارتباط معنیداری مشاهده نگردید(05/0<p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود که در زمان طراحی مداخلات، پیشگیری از مصرف تنقلات کم ارزش، تاکید بر ایجاد نگرش مثبت و خودباوری در کنترل رژیم غذایی دانش آموزان در نظر گرفته شوند.
آزیتا محسن نژاد، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، بابک عشرتی،
دوره 19، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف:اصلاح و بهبود تغذیه از جمله ماهی و فرآوردههای دریایی در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر موثر است. مدل فرانظری یکی از مدلهای موثر در بررسی رفتارهای تغذیهای است. این مطالعه با هدف بررسی مصرف ماهی در زنان 30 تا 50 سال براساس مدل فرانظری انجام گردید.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی است که در سال 1393 بر روی 360 نفر از زنان 30 تا 50 سال شهر اراک انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل فرانظری که روایی و پایایی آن سنجیده شد، با مراجعه به درب منازل جمعآوری گردید و سپس با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سن افراد 5/7±34/39 سال بود. میانگین مصرف ماهی 83/0±62/0 وعده در هفته بود. 64 درصد افراد در مصرف حداقل دو وعده ماهی در هفته در دو مرحله اول تغییر(پیش تفکر و تفکر) قرار داشتند. میانگین نمره خودکارآمدی مصرف ماهی در کل 12/3±58/10 از 15 و میانگین نمره موانع درک شده 78/4±35/26 از 40 و میانگین نمره منافع درک شده 67/2±6/21 از 25 بود. همبستگی پیرسون نشان داد که میزان مصرف ماهی با سازههای خودکارآمدی، مراحل تغییر موانع و منافع درک شده به ترتیب بیشترین همبستگی مثبت را دارد(05/0≥p). مصرف ماهی با سن، تحصیلات، شاخص توده بدنی، شغل، میزان درآمد ماهیانه و وضعیت تاهل اختلاف معنیداری نداشت(05/0≤p).
نتیجهگیری: میزان مصرف ماهی علیرغم بالا بودن نمره منافع درک شده، بسیار پایین است و آموزش برای رفع موانع و فرهنگسازی، به خصوص در خانمها که افراد تأثیرگذار بر تغذیهی خانواده هستند ضروری به نظر میرسد.
فهیمه فراهانی دستجانی1، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، محمدرضا رضوانفر، مهدی رنجبران،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت به عنوان شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم محسوب میشود که بررسی تبعیت دارویی در این ﺑﻴﻤﺎران جهت تبیین مداخلات آموزشی در راستای ارتقای سلامت این بیماران الزامی میباشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تبعیت از رژیم دارویی بیماران دیابتی در شهر اراک بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سال 1393صورت گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش تحلیلی، 366 نفر از بیماران دیابتی شهر اراک در سال 1393 انتخاب شدند و اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته عملکرد بیماران در زمینه تبعیت از رژیم دارویی و عوامل موثر بر آن بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی جمعآوری گردید و جهت تعیین قدرت پیشگویی کنندگی سازههای مدل از رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره آگاهی و عملکرد تبعیت از رژیم دارویی به ترتیب برابر با 34/31 و 34/84 مشاهده شد. در این مطالعه سازههای حساسیت درک شده، موانع درک شده و راهنمای عمل داخلی به عنوان قویترین پیش گویی کنندههای رفتار تبعیت از رژیم دارویی در بیماران بودند و 36/0 واریانس رفتار را پیشبینی نمودند. بین عملکرد و سازههای حساسیت و شدت و منافع درک شده و خودکارآمدی و راهنمای عمل داخلی و خارجی در زمینه تبعیت از رژیم دارویی دیابتی همبستگی مستقیمی وجود داشت که بیشترین همبستگی به سازهی حساسیت درک شده مربوط بود(42/0=r، 001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، طراحی مداخلات آموزشی با تأکید بر ایجاد حساسیت درک شده در بیماران دیابتی جهت تبعیت دارویی و تاکید بر مشوقهای داخلی به عنوان عوامل انگیزاننده و مشوق بیماران جهت حصول به نتایج بهتر در زمینه تبعیت از رژیم دارویی باید در محوریت مداخلات آموزشی باشد.
مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی می باشد. پژوهش حاضربا هدف تعیین تأثیر آموزش بر رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد کودکان در مادران بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی صورت گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مداخلهای است که در آن 100 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شر کت داشتهاند(نمونهها به دو گروه مورد و شاهد، هر کدام 50 نفر، تقسیم شدند). نمونهگیری به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد بود. سپس آموزش برای گروه مورد در طی یک ماه انجام شد و 3 ماه پس از آموزش، اطلاعات گردآوری گردید و با نرم افزارSPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد. علاوه بر آزمونهای آمار توصیفی از آزمون مجذور کای، آزمون تی زوجی و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی مورد و شاهد به ترتیب 51/5±98/29 و 30/5±35/28 سال بود. میانگین سن کودکان به ترتیب 14/13±31/23 و 01/14±55/27 ماه بود. قبل از مداخله آموزشی بین دوگروه اختلاف معنیدار نبود و میانگین نمره شاخصها در گروه مورد قبل از مداخله بدین صورت بود: آگاهی، 24/14±87/31؛ حساسیت، 86/5±23/64؛ شدت، 34/9±41/64؛ منافع، 79/6±75/61؛ موانع، 14/8±91/67؛ خود کارآمدی، 87/7±00/68؛ راهنمای عمل، 82/6±53/44 و عملکرد، 77/9±00/70. پس از آموزش، اختلاف معنیداری در همه متغیرهای ذکر شده بین دو گروه ایجاد شد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی جهت ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد توصیه میگردد.
زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فقر آهن یکی از شایعترین مشکلات تغذیهای دوران بارداری است. این مطالعه با هدف سنجش سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده در خصوص رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی فقر آهن در زنان باردار شهر اراک انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 199 زن باردار شهرستان اراک به صورت نمونهگیری تصادفی ساده در سال 1396 انجام پذیرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته روا و پایا و شامل اطلاعات دموگرافیک و سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده بوده است. بهمنظور تعیین مهمترین سازههای پیشگوییکننده رفتار زنان باردار از مدل چند متغیره رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین سنی مادران 1/5±81/28 سال، میانگین هفته بارداری 9/8±04/28 هفته و فاصله بارداری با حاملگی قبلی 9/3±18/5 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره نگرش 62/0±61/3، هنجار ذهنی 74/0±60/3، کنترل رفتار درکشده 58/0±50/3، قصد رفتاری 61/0±49/3، عملکرد 76/0±55/3 و آگاهی 2/0±57/0 بود. مدل رگرسیون خطی نشان داد که نمره عملکرد خانمهای باردار به ازای هر یک واحد افزایش در نمره نگرش و هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درکشده به ترتیب 463/0، 343/0و347/0 بهبود مییابد.
نتیجهگیری: نتایج به دستآمده حاکی از لزوم ارائه برنامههای آموزشی در خصوص پیشگیری از کمخونی در زنان باردار با تأکید بر سازههای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درکشده است و پیشنهاد میشود در زمان طراحی مداخلات در جهت بهبود رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی در بارداری، سازههای نظریه رفتار برنامهریزیشده مورد توجه قرار گیرد.
زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 23، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کمخونی یکی از شایعترین مشکلات تغذیهای دوران بارداری است که میتواند تأثیر قابل ملاحظهای بر سلامت زنان باردار داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده در ارتقای رفتارهای تغذیهای که از کمخونی در زنان باردار پیشگیری میکنند، اجرا شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی آموزشی شاهددار 80 زن باردار به طور تصادفی در دو گروه (40 نفر گروه آزمایش و 40 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعیتشناختی و سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد بوده است. قبل از مداخله از هر دو گروه اطلاعات پیشآزمون جمعآوری شد و سپس مداخله آموزشی بر اساس نتایج نیازسنجی برای گروه آزمایش، طی یک ماه و در قالب چهار جلسه آموزشی 60دقیقهای براساس تئوری رفتار برنامهریزیشده صورت گرفت. نتایج سه ماه بعد از مداخله جمعآوری شد و با استفاده از آزمونهای منویتنی یو و ویلکاکسون، کایاسکوئر و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل آماری آن انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1395.445 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک رسیده است. همچنین این مطالعه با کد IRCT2017052334106N1در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
یافته ها: نتایج این مطالعه مداخلهای نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرها در دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت ولی پس از انجام مداخله دو گروه از نظر همه سازههای بررسیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد تفاوت معنادار آماری داشتند (05/0>P). در این مطالعه عملکرد گروه مداخله قبل از آموزش 415/0±88/2 (از 5 نمره) بود که بعد از آموزش به 216/0±64/3 ارتقای معنیداری یافت (001/0>P).
نتیجه گیری; با مداخله آموزشی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده، میتوان رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی را در زنان باردار افزایش داد که این بهبود رفتار را میتوان مرتبط با روش آموزشی در گروه آزمایش دانست.
اقای محسن شمسی، اقای علی کولیوند، اقای محمد جواد قنادزاده، خانم محبوبه خورسندی، اقای سیدحامد میرحسینی، اقای امیر الماسی حشیانی، اقای بهروز کریمی، اقای سیدنادعلی علوی بختیاروند، خانم معصومه نادری نورعینی،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: امروزه با افزایش جمعیت، تولید سرانهی مواد زائد و در پی آن تهدید و تخریب محیط زیست فرایندی رو به افزایش است که مدیریت پسماند توسط افراد یک جامعه میتواند در کاهش این معظل نقش اساسی داشته باشد. از ین رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای مدیریت پسماند خانوارهای شهر اراک در سال 1401 انجام پذیرفته است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و تحلیلی بر روی 600 نفر از مادران خانوارهای شهر اراک که به صورت نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند انجام پذیرفت. ابزار جمع اوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا و شامل مشخصات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و رفتار خانوارهای در زمینه مدیریت پسماند بود. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای تی تست، کای دو و رگرسیون تجزیه تحلیل شدند. این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1401.040 مصوب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک است.
یافتهها: میانگین سن ماردان مورد مطالعه 11±39 سال و تعداد اعضای خانوار 6/3 نفر بود. از نظر نوع مسکن اکثراً آپارتمانی (44 درصد) و تعداد کمتری مجتمع (14 درصد) سکونت داشتند. 65 درصد افراد آموزش طرح تفکیک زباله از مبدأ را دریافت نکرده بودند و از بین روشهای مؤثر آموزشی تعداد اکثریت (38 درصد) افراد اثربخشی آموزش از راههای اینترنتی را زیاد ارزیابی کرده بودند. میانگین و انحراف معیار آگاهی 19±66، نگرش 11±84 و عملکرد 18±73 به دست آمد. اکثریت افراد مورد مطالعه دارای اگاهی و نگرش در سطح خوب بودند. مدل تحلیل رگرسیون نشان داد که بشترین تاثیرگذاری بر رفتار مدیریت پسماند نمونهها شامل سن افراد، آگاهی و نگرش آنان بود که مجموعاً 33 درصد آر رفتار مدیریت پسماند را پیشگویی میکردند.
نتیجه گیری: با توجه به وضعیت مطلوب آگاهی و نگرش خانوارهای شهر اراک به نظر برای مدیریت بهتر پسماندها باید بر سایر عوامل محیطی از جمله منابع تولید پسماند در مبدأ تاکید داشت. همچنین بر اساس مدل پیشگویی کنندگی در سنین پایینتر همچنان اطلاع رسانی و تغییر نگرش خانوارهای شهر اراک جهت عملکرد بهتر اهمیت دارد.